پیش از آنکه وارد پژوهش و یا هر کار دیگری شوید لازمست که بدو اصل اساسی توجه داشته باشید:
1- اصل مشکلات
2- اصل تدبیر
مطابق اصل اول بروز مشکلات در حین انجام کار را قطعی و مسلم بدارید و مطابق اصل دوم خود را به بهترین نحو ممکن برای مواجهه با آنها آماده کنید. اولی یک اصل "اعتقادی" است و دومی یک اصل "عملیاتی".
هرگز فراموش نکنید که مشکلات ذاتی زندگی هستند پس شما باید بعنوان یک واقعیت همیشه به آنها توجه داشته باشید و به زندگی کردن در کنار آنها عادت کنید. آنها که واقعیت مشکلات را قبول ندارند و آنها را هیچ یا سبک می شمارند آدمهای زرنگ و شجاعی نیستند بلکه برعکس آدمهای غافلی هستند که بموقعش بشدت غافلگیر خواهند شد چرا که انکار یا کتمان وجود یک واقعیت در عالم ذهن مسلماً به نیست و نابود شدن آن در عالم واقع منجر نخواهد شد. وقتی به طبیعی بودن مشکلات ایمان ندارید پس فکر مشکلات و سختی های ناشی از آنرا هم نمی کنید و طبعاً طرحی هم برای مواجهه با آنها نمی پردازید؛ و چون انتظار مشکلات را نمی کشید با اولین مشکل اگر جا نخورید با دومی خواهید خورد!
فراموش نکنید که میزان انکار مشکلات مضربی است بر بروز مشکلات؛ یعنی هر مشکلی را که انکار می کنید در واقع مشکلات خود را دو برابر می کنید چون بمحض اینکه مشکلی گریبانگیرتان شد هم باید جور بی ایمانی خود را بکشید و هم لاجرم به حل آن بکوشید.
بنابراین عاقلانه تر آنست که از پیش بوجود و بروز مشکلات ایمان داشته باشید و با چشم باز به استقبال آنها بروید و این به استقبال مشکلات رفتن است که شرط عقل و هنر است و گرنه ایمان داشتن به مشکلات و طفره رفتن از آنها یا دور زدن آنها هم همانند بی ایمانی به آنها، هیچ افتخاری ببار نمی آورد چه هیچ تدبیری بکار بسته نمی شود و هیچ مشکلی هم حل نمی شود!
پس بهتر است خودتان با اشتیاق و به ترتیب به سراغ مشکلاتتان بروید قبل از آنکه آنها بی ملاحظه و بی ترتیب به سراغ شما بیایند! اما باز این تضمین کنندة موفقیت شما نخواهد بود چه شما هنوز برنامه و تدبیری برای مواجهه با مشکلات اتخاذ نکرده اید و این مصداق همان «بی گدار به آب زدن» است. بی تدبیر به سراغ مشکلات رفتن اگرچه اندکی بیش از دور زدن آن می ارزد اما ممکنست در عمل هیچ فرقی با آن نداشته باشد و بهیچ دستاوردی منجر نشود مگر ثبت یک تجربة ناموفق از یک مواجهة مستقیم اما بی برنامه با مشکلات!
خلاصه اینکه افراد در مواجهه با مشکلات به چهار دسته تقسیم می شوند:
1- آنها که مشکلات را انکار می کنند پس طبعاً به مواجهه با آنها هم نمی اندیشند.
2- آنها که بوجود مشکلات ایمان دارند اما بهر نحو از مواجهه با آنها طفره می روند.
3- آنها که مشکلات را می پذیرند و به جنگ با آنها هم بر می خیزند اما بی برنامه و بی تدبیر!
4- آنها که مشکلات را می پذیرند و به جنگ با آنها هم بر می خیزند اما با برنامه و با تدبیر.
ناگفته پیداست که میزان موفقیت کدام دسته بیشتر است و شما برای آنکه جزو این دسته باشید کار زیادی نخواهید داشت چون همینکه درصدد هستید علیرغم مشکلات موجود کار پژوهشی خود را انجام دهید قطعاً جزو دو دستة اول نیستید و برای اینکه جزو دستة سوم هم نباشید بهتر است بلافاصله برای آغاز کارتان به "تدبیر" بپردازید.
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[