جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش نهم
✍️ حسین شیران

.

این‌که امروز این‌گونه ملت ایران تحت فشار مضاعف دولت و حکومت، از هر نظر اعم از سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی و فکری و فرهنگی، در گوشه‌ی رینگ در موضع ضعف قرار گرفته، نه همه از قدرت ائتلاف دولت|حکومت، بلکه بیش‌تر ناشی از "ضعف ذاتی ملت" در این سرزمین است که هیچ یارای مقابله و مقاومت در برابر زیاده‌روی‌ها و زورگویی‌های دولت|حکومت را ندارد!

.

ضعف ذاتی ملت از چیست؟ از فقر یا فقدان "هسته‌ی متعهد متفکر" در بطن و متن جامعه که با تعلیمات و تصمیمات خردمندانه‌ی خود نظرا و عملا خیل عظیم مردمان را از حالت "توده‌ی توخالی" بودن درآرد و بدوا در مواجهه و مقابله با هر نظام استبدادی و استثماری و بعد در راستای تحقق "ملت‌دولت"- نظام سیاسی‌اجتماعی برآمده از مردم و با مردم و برای مردم، نظم و نظام بخشد.

.

حالیا اردوگاه ملت ایران خالی و خلوت از یک چنین هسته‌ی مردم‌مدار فعال و خلاقی‌ست که در دریای همواره متلاطم سیاست ایران، با "طرح و تدبیر" راهنما و راهبر کشتی توفان‌زده‌ی مردم باشد. همین‌که اینک هیچ‌کس به‌درستی نمی‌داند چه باید کرد و به که تکیه باید کرد و چگونه با چه اسباب و اساسی ملت را از این بن‌بستی که درآنست رهاند خود حاکی از حقیقت یک چنین نقیصه‌ایست!

.

در فقر یا فقدان طرح و تدبیری معین از مرجعی مشخص و مشروع که مردم را دلگرم سازد به این‌که بالاخره جایی کاری به نفع ملت در جریان است، همه منتظر یک اتفاق‌اند- اتفاقی که نمی‌دانند چیست و چگونه و کی به‌دست که رخ خواهد داد، با این‌حال همه امیدوارند این اتفاق طوری رقم خورد همه چیز به نفع ملت تمام شود، درحالی‌که هیچ ملتی اتفاقی به جایی نرسیده، ما نیز نخواهیم رسید.

.

اتفاق ناشناخته طبعا تبعات ناشناخته به‌همراه خواهد داشت و هیچ تضمینی در کار نخواهد بود ماوقع به نفع ملت تمام شود و چرا شود وقتی ملت خود کاری نکرده و کنترلی بر آن نداشته است! بی‌کاشت امیدی به برداشت نباید داشت، چه "لیس للأنسان إلا ما سعی"! آن‌چه ما اینک شاهد آن‌ایم "صبر ملت" بر مصائب پرشماریست که بر سرش می‌آید و نه "سعی ملت" در راستای آن‌چه می‌خواهد!

.

باغ ملت ایران نه حالا بلکه قرن‌هاست که ویران است چه از آغاز تا کنون بی‌وقفه مستعمره‌ی سلسله حاکمان بوده و هیچ‌گاه اختیار کاشت و داشت و برداشت‌اش دست خودش نبوده است؛ اصل و اساس کار همواره مقام و منویات حاکمان بوده و در برابر یک چنین اصل و اساسی، ملت با همه حجم و هستی و هیاهویی که هر از گاهی داشته و دارد هرگز عددی نبوده و نیست که نیست!

.

آبادی باغ ملت بسته به‌حضور مستمر حلقه‌ای از "باغبانان و بیل‌زنان"- و نه غرزنان- است که بیش و پیش از هر چیز جذب قدرت و ثروت و شهرت حاکمان نگردند و بی‌شرمانه در جناح مقابل درنیایند بلکه دست‌دردست و پشت‌به‌پشت هم مقابل تهدیدات و تخریبات بایستند و با حوصله‌ای لایق باغبانی در زمین بعضا سفت‌اش نهال‌ها کارند و عاری از آفات مراقب رشد و شکوفایی‌شان باشند!

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش هشتم
✍️ حسین شیران

.

با دولت ایدئولوژیک- دولت تسخیرشده توسط یک ایدئولوژی و یا یک حکومت، چه باید کرد؟ حالیا پرسشی حیاتی‌تر از این برای ملت ایران نیست، چه قریب نیم قرن است قویا گرفتار یک چنین دولتی‌ست و دیگر چندی‌ست همچو آن جان‌به‌لب‌رسیده‌ای دربه‌در دنبال راهی برای رهایی از آن و در واقع ایدئولوژی و حکومت حاکم بر آن است؛ تا به اکنون هم بی‌کار ننشسته و راه‌ها و روش‌ها و جهش‌های زیادی آزموده ولیکن همین‌که هنوز ایدئولوژی و حکومت حاکم هر دو با همه‌ی رانش‌ها و ریزش‌ها و رفوزش‌ها همچنان پابرجاست یعنی که هیچ راهی برای رهایی از آن‌ها دست‌کم تا حال مؤثر نبوده است و این بسی محل تأمل است که چرا و چطور شده یا می‌شود که نمی‌شود!

.

در پاسخ به این‌که چرا نمی‌شود، هر کسی ممکنست به برخی از عوامل استناد جوید و ضعف و ضلالت ملت و قرار و قوام حکومت را در تقابل باهم به نوعی توجیه کند. در این میان هدف این نوشتار توضیح نقش تعیین‌کننده‌ی دولت در تحقق و تداوم و تثبیت این مسأله یعنی ضعف ملت و قوت حکومت است؛ اگر که همواره ملت ایران در موضع ضعف و حکومت ایران در موضع قوت قرار دارد به واقع به خاطر اینست که حکومت، دولت را دربست در دست دارد و دولت، ملت و مملکت هر دو را باهم با همه‌ی سرمایه‌هاشان، درحالی‌که ملت نه دولت- که نه در دست دارد و نه حتی دوست می‌دارد، که حتی خود را هم در دست ندارد و این یعنی اغلب دست‌اش از هر کجا کوتاه است!

.

بدین ترتیب قرار و قوام حکومت، خلاف آن‌چه ادعا می‌شود، هیچ به ملت نیست، چه اگر بود بخش اعظمی از ملت مدت‌هاست نه فقط همراهی و حمایت خود را از پشت حکومت برداشته بلکه علنا در مقابل‌اش ایستاده، با این‌حال همه می‌بینیم حکایت همچنان باقی‌ست! چرا؟ چون حکومت وابسته به دولت است و نه ملت- دولتی که اولویت‌اش حفظ ارکان ایدئولوژی و حکومت "بأی نحو کان" است و در این راستا عمری‌ست با سازوکاری یک‌سویه به هر طریق ممکن از حی و حیات ملت و مملکت می‌کاهد و به حی و حیات حکومت می‌افزاید و بدین قرار از دو جهت، یکی ضعیف و ذلیل نگه‌داشتن ملت و دیگری قوی و قلدر ساختن حکومت، به زیان ملت و نفع حکومت عمل می‌کند.

.

آگاهی و اطمینان ملت از یک چنین قرار و مدار مدام‌فروکاهنده‌ای بالطبع باعث دلخوری و دلسردی‌اش از عوامل و عملکرد دولت گشته، به مرور مایه و پایه‌ی قهر سیاسی و دوری هرچه بیش‌ترش از دولت می‌گردد و این خلاف آن روال و روندی‌ست که ملت اصولا باید طی کند و با نزدیک و نزدیک‌تر ساختن خود به دولت به سمت‌وسوی نظام سیاسی اجتماعی "ملت‌دولت" حرکت کند. قهر سیاسی، شکاف میان ملت-دولت را افزایش داده و دولت را، خلاف مصلحت عموم، بیش از پیش به آغوش حکومت می‌راند و این‌گونه در سپهر سیاست ایران، دولت و حکومت بیش‌تر و بیش‌تر به‌هم نزدیک شده، با قدرتی مضاعف، ملت مستضعف را به گوشه‌ی رینگ رانده و دائم تحت فشار نگه‌می‌دارند.

.

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک​​​​​​​

[ یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش هفتم
✍️ حسین شیران

.

باری، دولت ایدئولوژیک- دولتی که دربست در دست یک عده با یک ایده و عقیده‌ی خاص و عملا در خدمت آن‌هاست، را از هر طرف که بخوانی درد است- دردی که به‌هیچ‌وجه به‌خودی‌خود از بین نمی‌رود و ضرورتا باید درمان‌اش کرد، آن‌هم به‌صورت ریشه‌ای که باز به شکل و شیوه‌ای دیگر نتواند عود کند. بردباری در برابر یک چنین دولتی که از اصل و اساس ضدتوسعه است و حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند به توسعه برسد، فرمان و فریب حاکمان برای بیش‌تر زمان خریدن و بیش‌تر خرامیدن است و این روی دیگرش تباهی عمر خیل مردمانی‌ست که فقط یک‌بار زندگی می‌کنند و در این یک‌بار طبیعتا از دولت خود توقع دارند دست‌گیرشان باشد و نه دست‌وپاگیرشان! ...

.

باید از "دولت ایدئولوژیک" گذر کرد و در اولین و کمترین حالت به "دولت پلورالیستیک" و بعد در بهترین حالت به "دولت فراایدئولوژیک" دست یافت. این آن راه روشن اما دشواری‌ست که دیر یا زود ملت متکثر ایران در راستای توسعه‌ی پایدار باید سپری کنند تا به ثبات و ثروت و سرمایه‌ی لازم برای رسیدن به صلح و سعادت عمومی دست یابند. بدیهی‌ست یک چنین تغییر و تحول عظیمی هرگز به‌خودی‌خود حاصل نمی‌شود و ضرورتا طرح و تدبیری عظیم می‌طلبد؛ طرح و تدبیر را هم نه از عوام و عموم مردم بلکه اصولا باید از هسته‌ی خرد و حلقه‌ی خردمندان جامعه توقع و طلب داشت و این خود آن چیزی‌ست که ملت و مملکت ما کماکان کم‌وکسر و یا چه می‌دانم گم‌وگور دارد.

.

ضعیف‌ترین و ذلیل‌ترین مردمان مردمانی‌اند که در بطن و متن خود فاقد هسته و حلقه‌ای از خردمندان‌اند که تحققا طرح و تدبیری برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب ارائه دهند و پشت‌وپناه مردم در طی این مسیر پرپیچ‌وخم و پرفرازونشیب باشند؛ یک چنین مردمانی از فرط فشار بارها و بارها بپا خواهند خاست و جهد و جهادها خواهند داشت و بعد بی‌هیچ فایده‌ای فروخواهند نشست! و این تقصیر آن‌ها نیست وقتی خیزش که اساسا سرریز و لبریز خشم و احساسات است مستظهر به خردورزی نیست. جامعه‌ی ما هرگز خالی از حضور خردمندان نبوده و نیست منتهی آن هسته و حلقه‌ای از خردمندان که باید ملجأ و مرجع و محور حرکت مردم باشد در دسترس نیست.

.

پرگار وجود هر ملتی در هر مملکتی را ضرورتا باید نقطه‌ی معین و محکمی در بطن و متن مردم باشد که هر حی و حرکتی حول محور آن بگردد و دست‌کم هر از گاهی با آگاهی و اراده‌ی لازم خیزی به جلو بردارد و هر بار حسب خیزش و جهش خویش دایره‌ای وسیع‌تر از قبل برای هستی و حیات خویش ترسیم کند. تنها به یک چنین ملت و مملکتی می‌توان هدف‌مند و قدرت‌مند گفت و لاغیر. بدون یک چنین نقطه‌ی پرگاری همیشه شعر و شعار مردم‌سالاری، همچون حالا، در میان خواهد بود اما از خود مردم‌سالاری خبری نخواهد بود، چه اساسا نظام مردم‌سالار متکی بر هسته‌های مردم‌مداری‌ست که تا شکل نگیرد شکل نمی‌گیرد، اگر هم بگیرد دوام نمی‌آورد و زود در ورطه‌ی خودکامگی فرومی‌ریزد!

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش ششم
✍️ حسین شیران

.

آسیب بسیار بزرگ دیگری که دولت‌های ایدئولوژیک در دوران حاکمیت خود به جامعه و جریان رشد و توسعه و تکامل تاریخی‌اش می‌زنند از دور خارج کردن نیروهای تاریخی لازم برای تغییر و تحول و بدین طریق از بین بردن ظرفیت لازم برای هرگونه تغییر و تحول ناخواسته است. پیش از این گفتیم که ایدئولوژی‌ها اصولا و اساسا وابسته به زمان و زمینه‌ی خاصی‌اند و تحققا با تغییر و تحول زمان و زمینه، هستی‌شان در معرض تهدیدات مختلف قرار می‌گیرد، هم از این‌رو نظام‌های ایدئولوژیک نه فقط به این راحتی تن به تغییر و تحول نمی‌دهند بلکه برعکس به انحای مختلف سعی می‌کنند هر تغییر و تحولی که باعث سست شدن پایه‌های ایدئولوژی‌شان گردد را در نطفه خفه سازند.

.

از گذر زمان که گریزی نیست، خواه‌ناخواه زمان می‌گذرد و دوران تغییر می‌کند؛ با تغییر دوران تغییر زمینه یک ضرورت می‌نماید اما نظام‌های ایدئولوژیک قویا مقابل تغییر زمینه می‌ایستند و بدین‌قرار تأثیرات ناشی از تغییر زمان را هم تا حد ممکن کنترل می‌کنند. تغییر زمینه بر خلاف تغییر زمان که به‌خودی‌خود صورت می‌پذیرد توسط نیروهای تغییر و تحول‌گرای هر جامعه صورت می‌پذیرد هم از این جهت این نیروها برای هر نظام ایدئولوژیکی یک سم تلقی می‌شوند که باید به هر طریق ممکن- تطمیع، تهدید، تحقیر، تخریب، تبعید و اگرنه تهلیک، کنترل شوند در غیر این‌صورت زمینه هم هم‌پای زمان تغییر خواهد کرد و صدای درهم‌شکستن پایه‌های ایدئولوژی در جهان خواهد پیچید.

.

استالین با همه بدی‌هایی که داشت یک حرف خوبی داشت که می‌گفت: "این نیروی انسانی‌ست که همه چیز را تعیین می‌کند". به‌عنوان یک حاکم ایدئولوژیک تمام‌عیار او خوب می‌دانست کنترل نیروهای انسانی برای هر دولت و هر حکومتی یک اصل اساسی و ضروریست- چه هر کاری که بخواهد انجام شود نیروهای عامل انسانی‌اش را بکار می‌گمارد و هر کاری که نخواهد انجام شود نیروهای عامل انسانی‌اش را از کار می‌اندازد و یا حتی از بین می‌برد. این‌که شما می‌بینید نظام‌های ایدئولوژیک برای هر کاری که مؤید و مثبّت پایه‌های ایدئولوژی‌شان باشد سنگ تمام می‌گذارند و در مقابل برای هر کاری خلاف این، هزار سنگ پیش پای رهروان می‌اندازند مشخصا در این راستاست.

.

اما این روال و روند از دو جهت به فرایند توسعه‌ی جامعه ضربه می‌زند: یکی همین از کار انداختن و از بین بردن نیروهای چندجانبه‌نگر و تغییر و تحول‌گرای جامعه و معطل و معوق ساختن تغییرات و تحولات لازم در راستای توسعه، و دیگری تولید و تکثیر انسان‌های یک‌جانبه‌نگر و تغییر و تحول‌گریز و سرور و سرآمد ساختن‌شان در کشور و سپردن امور دولت و ملت و مملکت به اذهان ناتراز و دستان ناتوان‌شان؛ آزار و آسیبی که از این طریق به ملت و مملکت و منابع انسانی و غیرانسانی سرشارش می‌رسد تحققا هیچ کم از تهاجم و تاراج مغول نیست و جبران مافات‌اش سالیان سال زمان می‌برد، و این یعنی درافتادن در چاه و پس‌افتادن در جایی که ضرورتا باید دوید و پیش افتاد. ...

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 تمدن غرب و توحش غرب

✍️ حسین شیران

.

تمدن غرب و توحش غرب - جامعه شناسی شرقی

.

(برای مشاهده‌ی ویدئوها کانال جامعه‌شناسی شرقی را ببینید.)

.

🌓 دنیای غرب بقدری آکنده از نوابغ درخور تکریم در عرصه‌ی عقل و علم و فناوری‌ و نوآوری‌ست که هیچ مگو و مپرس؛ تأثیر مستقیم و غیرمستقیم‌شان بر کم‌وکیف جهان زیست ما بقدری‌ واضح است که جای هیچ انکار نیست؛ از این‌رو البته که جهان در مسیر و مدار توسعه و تحول بسی وام‌دار فرهنگ و تمدن و تفکر غرب است؛ اما بقول «والتر بنیامین» "هیچ سندی از تمدن نیست که همزمان سند توحش هم نباشد"، و این بیش از همه شامل حال خود غرب است، چه سیاست حاکم بر آن ثابت کرده چندان بهره‌ای از خیل معالم و معارف متعالی و متمدنانه‌اش نبرده و حاکمان‌اش با همه ظاهر شیک‌وپیک‌شان نظرا و عملا دست‌کمی از اسلاف بربرشان ندارند و همین بربریسم آمیخته در فاشیسم و امپریالیسم‌شان سایه‌ی توحش را بر سیمای درخشان مفاخر و مظاهر تمدن‌شان انداخته و خواه‌ناخواه درگیر معیارهای دوگانه‌شان ساخته است؛ این‌که یک شرقی اگر یک غربی را بکشد «تروریسم» است و شرق بابت‌اش باید تنبیه شود ولی یک غربی اگر یک نسل را در شرق قتل‌عام کند «ضدتروریسم» است و شایسته‌ی جایزه‌ی صلح، حاکی از غیریت‌گرایی افراطی غربیان و غارت‌گری بی‌پایان‌شان در جهانی‌ست که در آن «انسانیت» و «اخلاق» کماکان محلی از اعراب ندارد!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, تمدن غرب توحش غرب, تروریسم ضدتروریسم, والتر بنیامین

[ شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 دوری در دنیای آمار - بخش پانزدهم

⏺️ درصد بیسوادی در استانهای کشور

.

درصد بیسوادی در استانها - جامعه شناسی شرقی

.

بر اساس این داده‌ها که رسما توسط مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر شده است در سال 1402 میانگین نرخ بی‌سوادی در کشور حدود 12.32% بوده است. در این میان استان سیستان و بلوچستان با 20.07% بی‌سوادی در صدر جدول قرار دارد و بعد استان کردستان با 18.58% و استان آذربایجان غربی با 17.94% در رده‌های دوم و سوم از نظر درصد بی‌سوادی قرار دارند. در مقابل استان یزد با 5.62% کم‌ترین نرخ بی‌سوادی در کشور را داشته و در واقع باسوادترین استان کشور است؛ و بعد اصفهان با 7.26% و استان هرمزگان با 7.49% بی‌سوادی در رده‌های دوم و سوم از نظر باسوادی قرار دارند.

#آمار
#بی‌سوادی

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, درصد بیسوادی در استانها, سیستان کردستان یزد اصفهان

[ سه شنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش پنجم
✍️ حسین شیران

.

بزرگترین مشکل دولت‌های ایدئولوژیک در رابطه با توسعه این نیست که هیچ نمی‌خواهند به توسعه برسند و ملت و مملکت خود را هم به توسعه برسانند؛ از قضا همه در این خصوص ادعاهای کلان دارند و برخی حتی نه فقط ادعای آبادی دنیا بلکه آخرت مردمان خود و حتی جهانیان را در سر می‌پرورانند و بسی نسخه‌‌های بلندپروازانه برای سعادت جهان و جهانیان می‌پیچند! مسأله اینست که حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند به توسعه دست یابند، چرا؟ چون "توسعه یعنی رشد درهم‌تنیده‌ی همه‌ی اعضاء و همه‌ی افراد در همه‌ی ابعاد"، درحالی‌که دولت ایدئولوژیک هرگز قادر به دیدن "همه" نیست و اصولا و اساسا "یک از همه" برایش ارزش و اهمیت و حق حی و حیات دارد!

.

برای همین، توسعه‌ای که دولت‌های ایدئولوژیک رقم می‌زنند- اگر بشود اسم‎اش را توسعه گذاشت- چیزی جز "توسعه‌ی آکرومگالیک" نیست، چه در آن برخی از بخش‌ها و برخی از اقشار که مورد تأیید و تفقد دولت و ایدئولوژی حاکم‌اند منفردا و منحصرا با استفاده از فرصت‌ها و ثروت‌ها اجازه و امکان رشد می‌یابند و حتی برخی با سوءاستفاده از مقام و موقعیت به رشدهای سریع و سرطانی دست می‌یابند درحالی‌که بقیه که اکثریت جامعه باشند همواره با محدودیت‌ها و محرومیت‌های نوشته (نهادینه‌شده) و یا نانوشته مواجه‌اند و علی‌رغم همه‌ی تلاش‌ها همچنان در فقر و فلاکت غوطه‌ورند؛ در این میان هرکه از در مخالف درآید هم که حکم‌اش مشخص است- از هستی ساقط است!

.

یک چنین رشد و نمو نامتعادل و نامتوازنی را هرگز نمی‌توان توسعه خواند چه خروجی‌اش جامعه‌ایست با پیکره‌ای به‌شدت ناساز و ناهنجار و سر و سیمایی به‌شدت ناجور و نازیبا، که دیدن‌اش هیچ حس و حال خوشایندی به هیچ‌کس نمی‌دهد درحالی‌که توسعه لزوما باید متضمن حرکت و گذار از وضعیت و موقعیتی ناساز و ناسالم و نازیبا به وضعیت و موقعیتی به‌مراتب سازگارتر و سالم‌تر و زیباتر باشد. اینست که می‌گوییم عملکرد دولت ایدئولوژیک اصولا و اساسا ضدتوسعه است و هرچه عمر دولت ایدئولوژیک بیش‌تر و عمل‌اش بیش‌تر باشد جامعه‌ای که بر آن حاکم است بسی بیش‌تر از حالت تعادل و توازن خارج شده، بیش‌تر در ورطه‌ی واماندگی سقوط می‌کند.

.

جامعه‌ای که در آن عده‌ای قلیل با استفاده یا سوءاستفاده از ایدئولوژی حاکم به بهای بی سر و سامانی عده‌ای کثیر بی‌رویه رشد و نمو می‌کنند و بسی سرمایه و سر و سامان می‌یابند نه جامعه‌ای توسعه‌یافته بلکه سلطه‌یافته است که در آن استعمار و استثمار حرف اول را می‌زند و این مسلما به پای استبدادی نوشته می‌شو‌د که به‌هرشکل زمینه‌ساز یک‌چنین رشدهای نابهنجاریست، چه در واقع هر رشد آکرومگالیک ناشی از بدفرمان‌دهی‌ست- در جسم انسان اگر این ناشی از بدکارکرد غده‌ی هیپوفیز- غده‌ی فرمانده- است در جوامع انسانی هم ناشی از بدکارکرد هسته‌ی ایدئولوژیک حاکم است که به‌هر شکل اجازه و امکان انواع بهره‌کشی‌ها و رشدهای این‌چنینی را به برخی از اعضاء و عناصر می‌دهد.

.

اینجا و تحت حاکمیت یک چنین شرایطی با یک چنین مدیریتی‌ست که‌ به‌قول کنفوسیوس نه فقر بلکه داشتن ثروت مایه‌ی شرمساری‌ست چه تحققا حاصل نامشروع ساخت‌وپاخت‌ها و رانت‌ها و سازوکارهای معیوب است و نه هیچ حاصل مشروع فکر و کار و کوشش شرافت‌مندانه. ...

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

دولت ایدئولوژیک در هر کجا دولت تسخیرشده و دربند است- دربند یک عده با یک ایده و عقیده و مرام و مسلک خاص که عموما به «زور» در برهه‌ای از تاریخ، دولت و قدرت را در دست گرفته و لزوما به زور هم پیش می‌روند و همه را هم پیش می‌برند. یک چنین دولت و دم و دستگاهی در اصل و اساس «ضدتوسعه» است و هرچه بیشتر بر سر قدرت بماند ضدتوسعه‌تر خواهد بود و ضدتوسعه‌تر عمل خواهد کرد چه بیش و پیش از هر چیز وابسته به زور است و اگر زور نباشد در آن واحد خود از بین می‌رود و هرچه رشته را هم از بین می‌برد و این درحالی‌ست که دولت، عامل انحصاری توسعه است و ضرورتا باید جای‌دار و پای‌دار باشد تا توسعه در قرار و مداری پایا و پویا پیش رود.

.

و بعد هر دولت ایدئولوژیک خود بهتر از هر کسی می‌داند که زنده به زور است، برای همین بدوا تمام توان خویش را برای «بازتولید زور» می‌گذارد تا بیش و پیش از هر چیزی خود را در برابر مخالفان داخلی و خارجی‌اش که طبیعتا ایدئولوژی‌اش برایش ببار می‌آورد محفوظ دارد- چه بالاتر و اولی‌تر از این اولویتی برایش نیست؛ بدین‌قرار ثروت و سرمایه‌ای که اساسا باید صرف توسعه‌ی مملکت شود را دولت ایدئولوژیک عمدتا صرف حراست از خویش می‌سازد و این در حکم «تدخین سرمایه‌ی ملی» است که به سرعت به «بحران سرمایه» منجر می‌شود و همین «سرمایه‌سوزی» خود یکی از بزرگترین دلایل ناکامی دولت‌های ایدئولوژیک در رسیدن به توسعه‌ی پایدار است.

.

تدخین سرمایه‌ی ملی مسأله‌ی کلان دیگری که رقم می‌زند تهییج و تشویش مستمر اذهان عمومی و نهایتا «نارضایتی گسترده‌ی مردم» از هزینه‌کردهای بی‌بهره و بی‌بازگشت است؛ این نارضایتی بتدریج به یک تهدید بزرگ برای دولت ایدئولوژیک تبدیل می‌شود و تصور و تجسم خیزش و شورش سراسری همچو کابوسی تکراری خواب از چشمان‌اش می‌رباید. واکنش دولت ایدئولوژیک در برابر یک چنین تهدیدی نه تسلیم و نه تغییر بلکه تشدید تدابیر امنیتی و تکثیر و تقویت اسباب و اساس «کنترل مردم» است و این همان چرخه‌ی معیوب و منحوسی‌ست که باز باعث سرمایه‌سوزی بیشتر و نارضایتی بیشتر مردم می‌گردد و شکاف میان دولت و ملت را به حداکثر می‌رساند.

.

شکاف میان ملت و دولت تنها ناشی از نارضایتی از این سرمایه‌سوزی‌ها نیست، مضاف بر آن از نارضایتی‌های ناشی از عدم تحقق وعده‌ها هم آب می‌خورد- وعده‌هایی که دولت‌های ایدئولوژیک در آغاز سرمی‌دهند اما در ادامه بدلیل مهلت‌سوزی‌ها و فرصت‌سوزی‌های گسترده‌ای که خیل مسئولین بی‌کفایت‌ رقم می‌زنند نابرآورده می‌مانند؛ بواقع هرچه ناتوانی و ناکارآمدی دولت و نارضایتی ملت است از مسئولین بی‌کفایت است که طی پروسه‌ی «مریدسالاری» بجای مدیرسالاری خود دولت ایدئولوژیک سر کار می‌آیند و سالیان دراز در مناصب مختلف می‌مانند و انواع فسق و فجور و فساد را هم رقم می‌زنند. این‌ها همه البته که مایه‌ی نومیدی ملتی می‌شوند که طبق وعده‌ها «کمال کامیابی» از دولت طلب دارد اما «سرکوب و کنترل» برایش وصول و نصیب می‌شود!

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]