جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش پنجم
✍️ حسین شیران

.

بزرگترین مشکل دولت‌های ایدئولوژیک در رابطه با توسعه این نیست که هیچ نمی‌خواهند به توسعه برسند و ملت و مملکت خود را هم به توسعه برسانند؛ از قضا همه در این خصوص ادعاهای کلان دارند و برخی حتی نه فقط ادعای آبادی دنیا بلکه آخرت مردمان خود و حتی جهانیان را در سر می‌پرورانند و بسی نسخه‌‌های بلندپروازانه برای سعادت جهان و جهانیان می‌پیچند! مسأله اینست که حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند به توسعه دست یابند، چرا؟ چون "توسعه یعنی رشد درهم‌تنیده‌ی همه‌ی اعضاء و همه‌ی افراد در همه‌ی ابعاد"، درحالی‌که دولت ایدئولوژیک هرگز قادر به دیدن "همه" نیست و اصولا و اساسا "یک از همه" برایش ارزش و اهمیت و حق حی و حیات دارد!

.

برای همین، توسعه‌ای که دولت‌های ایدئولوژیک رقم می‌زنند- اگر بشود اسم‎اش را توسعه گذاشت- چیزی جز "توسعه‌ی آکرومگالیک" نیست، چه در آن برخی از بخش‌ها و برخی از اقشار که مورد تأیید و تفقد دولت و ایدئولوژی حاکم‌اند منفردا و منحصرا با استفاده از فرصت‌ها و ثروت‌ها اجازه و امکان رشد می‌یابند و حتی برخی با سوءاستفاده از مقام و موقعیت به رشدهای سریع و سرطانی دست می‌یابند درحالی‌که بقیه که اکثریت جامعه باشند همواره با محدودیت‌ها و محرومیت‌های نوشته (نهادینه‌شده) و یا نانوشته مواجه‌اند و علی‌رغم همه‌ی تلاش‌ها همچنان در فقر و فلاکت غوطه‌ورند؛ در این میان هرکه از در مخالف درآید هم که حکم‌اش مشخص است- از هستی ساقط است!

.

یک چنین رشد و نمو نامتعادل و نامتوازنی را هرگز نمی‌توان توسعه خواند چه خروجی‌اش جامعه‌ایست با پیکره‌ای به‌شدت ناساز و ناهنجار و سر و سیمایی به‌شدت ناجور و نازیبا، که دیدن‌اش هیچ حس و حال خوشایندی به هیچ‌کس نمی‌دهد درحالی‌که توسعه لزوما باید متضمن حرکت و گذار از وضعیت و موقعیتی ناساز و ناسالم و نازیبا به وضعیت و موقعیتی به‌مراتب سازگارتر و سالم‌تر و زیباتر باشد. اینست که می‌گوییم عملکرد دولت ایدئولوژیک اصولا و اساسا ضدتوسعه است و هرچه عمر دولت ایدئولوژیک بیش‌تر و عمل‌اش بیش‌تر باشد جامعه‌ای که بر آن حاکم است بسی بیش‌تر از حالت تعادل و توازن خارج شده، بیش‌تر در ورطه‌ی واماندگی سقوط می‌کند.

.

جامعه‌ای که در آن عده‌ای قلیل با استفاده یا سوءاستفاده از ایدئولوژی حاکم به بهای بی سر و سامانی عده‌ای کثیر بی‌رویه رشد و نمو می‌کنند و بسی سرمایه و سر و سامان می‌یابند نه جامعه‌ای توسعه‌یافته بلکه سلطه‌یافته است که در آن استعمار و استثمار حرف اول را می‌زند و این مسلما به پای استبدادی نوشته می‌شو‌د که به‌هرشکل زمینه‌ساز یک‌چنین رشدهای نابهنجاریست، چه در واقع هر رشد آکرومگالیک ناشی از بدفرمان‌دهی‌ست- در جسم انسان اگر این ناشی از بدکارکرد غده‌ی هیپوفیز- غده‌ی فرمانده- است در جوامع انسانی هم ناشی از بدکارکرد هسته‌ی ایدئولوژیک حاکم است که به‌هر شکل اجازه و امکان انواع بهره‌کشی‌ها و رشدهای این‌چنینی را به برخی از اعضاء و عناصر می‌دهد.

.

اینجا و تحت حاکمیت یک چنین شرایطی با یک چنین مدیریتی‌ست که‌ به‌قول کنفوسیوس نه فقر بلکه داشتن ثروت مایه‌ی شرمساری‌ست چه تحققا حاصل نامشروع ساخت‌وپاخت‌ها و رانت‌ها و سازوکارهای معیوب است و نه هیچ حاصل مشروع فکر و کار و کوشش شرافت‌مندانه. ...

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

دولت ایدئولوژیک در هر کجا دولت تسخیرشده و دربند است- دربند یک عده با یک ایده و عقیده و مرام و مسلک خاص که عموما به «زور» در برهه‌ای از تاریخ، دولت و قدرت را در دست گرفته و لزوما به زور هم پیش می‌روند و همه را هم پیش می‌برند. یک چنین دولت و دم و دستگاهی در اصل و اساس «ضدتوسعه» است و هرچه بیشتر بر سر قدرت بماند ضدتوسعه‌تر خواهد بود و ضدتوسعه‌تر عمل خواهد کرد چه بیش و پیش از هر چیز وابسته به زور است و اگر زور نباشد در آن واحد خود از بین می‌رود و هرچه رشته را هم از بین می‌برد و این درحالی‌ست که دولت، عامل انحصاری توسعه است و ضرورتا باید جای‌دار و پای‌دار باشد تا توسعه در قرار و مداری پایا و پویا پیش رود.

.

و بعد هر دولت ایدئولوژیک خود بهتر از هر کسی می‌داند که زنده به زور است، برای همین بدوا تمام توان خویش را برای «بازتولید زور» می‌گذارد تا بیش و پیش از هر چیزی خود را در برابر مخالفان داخلی و خارجی‌اش که طبیعتا ایدئولوژی‌اش برایش ببار می‌آورد محفوظ دارد- چه بالاتر و اولی‌تر از این اولویتی برایش نیست؛ بدین‌قرار ثروت و سرمایه‌ای که اساسا باید صرف توسعه‌ی مملکت شود را دولت ایدئولوژیک عمدتا صرف حراست از خویش می‌سازد و این در حکم «تدخین سرمایه‌ی ملی» است که به سرعت به «بحران سرمایه» منجر می‌شود و همین «سرمایه‌سوزی» خود یکی از بزرگترین دلایل ناکامی دولت‌های ایدئولوژیک در رسیدن به توسعه‌ی پایدار است.

.

تدخین سرمایه‌ی ملی مسأله‌ی کلان دیگری که رقم می‌زند تهییج و تشویش مستمر اذهان عمومی و نهایتا «نارضایتی گسترده‌ی مردم» از هزینه‌کردهای بی‌بهره و بی‌بازگشت است؛ این نارضایتی بتدریج به یک تهدید بزرگ برای دولت ایدئولوژیک تبدیل می‌شود و تصور و تجسم خیزش و شورش سراسری همچو کابوسی تکراری خواب از چشمان‌اش می‌رباید. واکنش دولت ایدئولوژیک در برابر یک چنین تهدیدی نه تسلیم و نه تغییر بلکه تشدید تدابیر امنیتی و تکثیر و تقویت اسباب و اساس «کنترل مردم» است و این همان چرخه‌ی معیوب و منحوسی‌ست که باز باعث سرمایه‌سوزی بیشتر و نارضایتی بیشتر مردم می‌گردد و شکاف میان دولت و ملت را به حداکثر می‌رساند.

.

شکاف میان ملت و دولت تنها ناشی از نارضایتی از این سرمایه‌سوزی‌ها نیست، مضاف بر آن از نارضایتی‌های ناشی از عدم تحقق وعده‌ها هم آب می‌خورد- وعده‌هایی که دولت‌های ایدئولوژیک در آغاز سرمی‌دهند اما در ادامه بدلیل مهلت‌سوزی‌ها و فرصت‌سوزی‌های گسترده‌ای که خیل مسئولین بی‌کفایت‌ رقم می‌زنند نابرآورده می‌مانند؛ بواقع هرچه ناتوانی و ناکارآمدی دولت و نارضایتی ملت است از مسئولین بی‌کفایت است که طی پروسه‌ی «مریدسالاری» بجای مدیرسالاری خود دولت ایدئولوژیک سر کار می‌آیند و سالیان دراز در مناصب مختلف می‌مانند و انواع فسق و فجور و فساد را هم رقم می‌زنند. این‌ها همه البته که مایه‌ی نومیدی ملتی می‌شوند که طبق وعده‌ها «کمال کامیابی» از دولت طلب دارد اما «سرکوب و کنترل» برایش وصول و نصیب می‌شود!

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

اگرکه بپذیریم منحصرا دولت عامل توسعه‌ی یک ملت و مملکت است ولاغیر، در این‌صورت پیش و بیش از هر چیز ضرورتا باید بر روی تغییر و تحول و توسعه‌ی این تک‌عامل طلایی و تأثیرگذار متمرکز شویم و زین‌پس بی‌جهت عمر و انرژی و انگیزه‌ی خود را صرفا صرف تغییر و تحول دو عامل دیگر یعنی حکومت و ملت نکنیم؛ دست‌کم دو سده‌ی گذشته تاب و توان نیروهای توسعه و تحول‌خواه جامعه در دو جبهه صرف تغییر و تحول این دو عامل گشته است و ته‌اش امروز نه فقط هیچ به توسعه‌ی پایدار نرسیده‌ایم بلکه در خیلی از جهات بسی هم از آن دور شده‌ایم!

.

در جبهه‌ی اول امثال سیدجمال عمر خود را پای تغییر ذات و ذهن و منش و روش حاکمان گذاشتند و سرانجام در کمال پشیمانی تنها چیزی که توانستند تغییر دهند فکر و ذکر و منش و روش خودشان بود که ای‌کاش از همان اول همه افکار خود را در مزرعه‌ی مستعد ملت می‌کاشتند و در زمین شوره‌زار سلاطین فاسدش نمی‌ساختند! در مقابل در جبهه‌ی دوم خیلی‌ها هر آن‌چه داشتند در مزرعه‌ی ملت کاشتند و فوق‌فوق‌اش به تنها چیزی که دست یافتند آگاهی نسبی ملت از خیلی چیزها بود، ولیکن واقعیت اینست که به صرف آگاهی و آگاه‌سازی ملت هم نمی‌توان به‌جایی رسید!

.

آگاهی فی‌نفسه نه فقط برای ملت نان و آب و آبادی و آزادی و آرامش نمی‌شود بلکه برعکس در تنش و تضاد و تقابل با حکومت‌ها به‌مرور باعث از دست رفتن این‌ها و بسی بیش از این‌ها می‌گردد اگرکه بست در مرحله و محبس ذهنیت مردم باقی بماند و در میدان عینیت نتواند هیچ تغییر و تحولی در اوضاع و احوال جامعه رقم زند! بازماندن در یک چنین تقابل و شرایط فرسایش‌گری نتیجه‌اش اغلب احساس ناکامی و نارضایتی و نق‌زنی و غرزنی فزاینده‌ی ملت و هر از گاهی هم رگبار پراکنده‌ی خشونت و پرخاش‌گری در جای‌جای جامعه است و دیگر هیچ!

.

باری، ملت آگاه پایه و مایه‌ی توسعه است، یعنی باید که باشد تا توسعه موضوعیت پیدا کند، چه این انسان است که محور توسعه است و اساسا توسعه‌ی انسانی خود بخشی از توسعه است، در این شکی نیست، اما «ملت آگاه» اگر پایه‌ی اول توسعه باشد «دولت آگاه» پایه‌ی دوم آن است و اگر نتوان از این پایه به آن پایه پلی زد مابین‌شان دورانی چند دره‌ای برزخی شکل خواهد گرفت به عمق آگاهی و به وسعت بی‌سروسامانی و به مدت ندانم‌کاری ملت! درست شبیه مقام و موقعیت کنونی ما! در یک‌چنین شرایطی آگاهی تا اطلاع ثانوی بیش‌تر آزاربخش است تا آزادی‌بخش! تا بعد چه شود!

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

برای حال و روز جوامع بشری هم همچون حال و روز هر انسانی در کل سه حالت می‌توان در نظر گرفت: 1. حالت بیمار: حالت مرضی و مسأله‌دار با اوضاع و احوالی نامساعد و نامتعادل 2. حالت سالم: حالت بی‌مرضی و بی‌مسألگی با اوضاع و احوالی به نسبت مساعد و متعادل 3. حالت فراسالم: حالت سرحالی و شادابی و رو‌به‌رشدی، با اوضاع و احوالی ممتاز و متعالی؛ به زبانی ساده‌تر، حالت اول مبین حال بد (-)، حالت دوم مبین حال نه خوب نه بد (±) و حالت سوم مبین حال خوب (+) است. بدیهی‌ست هر حالت و هر حالی بنوبه‌ی خود می‌تواند مراتبی از ضعف تا قوت به‌خود پذیرد.

.

هر سه جزء اصلی و اساسی یک جامعه یعنی ملت، دولت و مملکت هم تک‌به‌تک حال و روزشان می‌تواند "بد" یا "خوب" و یا "نه بد نه خوب" باشد و اساسا بر این اصل و اساس است جوامع بشری از لحاظ توسعه‌یافتگی حالاتی بس متفاوت از هم را تجربه می‌کنند؛ در این میان بدا به‌حال جامعه‌ای که هر سه جزءاش در بدترین حال و حالت ممکن باشند- این مصداق بارز توسعه‌نیافتگی‌ست و نمونه‌اش در جهان هیچ کم نیست، و در مقابل خوشا به‌حال جامعه‌ای که هر سه جزءاش در بهترین حالت ممکن باشند- نمونه‌ی این هم که مصداق بارز توسعه‌یافتگی‌ست هیچ در جهان کم نیست.

.

توسعه یعنی حرکت از حال و روز بد به حال و روز خوب و توانایی ماندن در این وضعیت؛ توسعه یعنی به‌بودی و به‌روزی مستمر؛ و این حقیقتا یک هدف اصلی و اساسی برای هر کس و هر گروه و هر جامعه‌ای در هر کجا و هر دور و زمان است؛ بالطبع همه می‌خواهند و می‌کوشند حال و روزشان همیشه خوب باشد و خوب‌تر هم شود، در این شکی نیست، اما به‌صرف خواست که نیست، ضرورتا توانستنی هم باید باشد و توانستن طرح و تدبیر می‌خواهد، طرح و تدبیر طراحان و مدبرانی، طراحان و مدبران تمهیدات و تسهیلاتی، و این‌ها همه مدیران مقتدری که مسلط بر اداره‌ی امور باشند.

.

باری، توسعه عامل می‌خواهد و عامل توسعه‌ی هر جامعه‌ای در هر کجا منحصرا دولت‌اش است- دولتی که از ملت و با ملت باشد و "توسعه‌ی همگانی" و نه هیچ چیز دیگری را رسالت اول و آخر خویش بداند، دولتی که به عقل و خرد و طرح و تدبیر مجهز باشد و نه عقیده و ایدئولوژی و امر و نهی‌های ایدئولوژیک، چه تنها این عقل و خرد و طرح و تدبیر است که قادر به حل‌وفصل مسائل و مشکلات است و نه عقیده و ایدئولوژی که خود عین مسأله و مشکل است و نقض و نقصی بر عقل و خرد است و البته که هرجا عقل و خرد در محاق باشد مسائل و مشکلات از سر و کول هم بالا می‌روند!

.

و بعد از زمین تا آسمان فرق است میان طرح و تدبیری که یک دولت ایدئولوژیک و عقیده‌گرا دارد با طرح و تدبیری که یک دولت عقل‌مدار و خردگرا دارد- اولی بار کج و معوجی‌ست که اگر به مقصد برسد جای تعجب دارد، چه لزوما در آن پیش و بیش از همه، مصالح و منافع ایدئولوژی حاکم که مشخصا متضمن مصالح و منافع اقلیت حاکم است لحاظ است و مصالح و منافع اکثریت اغلب در آن پادرهواست! یک چنین طرح و تدبیری هرگز به تغییرات و تحولات منتج به توسعه‌ی همگانی منجر نمی‌گردد و بخش اعظم جامعه در همان حالت بد و بیمار غرق در مسائل و مشکلات‌شان باقی می‌مانند.

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 داستان نفوذ یهود در مثنوی معنوی
✍️ حسین شیران

.

بحث نفوذ در جهان بویژه در نزد یهودیان هیچ بحث تازه‌ای نبوده و نیست. حدود هشتادسال پیش مولوی در مثنوی معنوی‌اش داستان حاکم یهودی را روایت می‌کند که اتباع‌اش بطور گسترده به دین مسیحیت می‌گروند و او از این بابت خشمگین است و مدام دستور قتل و غارت‌شان را می‌دهد:

بود شاهی در جهودان ظلم ساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز ...
صد هزاران مؤمن مظلوم کشت
که پناه‌ام دین موسی را و پشت

اما این قتل و غارت‌ها کارساز نمی‌افتد و پیوسته بر شمار مسیحیان افزوده می‌شود؛ وزیرش می‌گوید این راه‌اش نیست و باید راه دیگری در پیش گرفت:

گفت ترسایان پناه جان کنند
دین خود را از ملک پنهان کنند
کم کش ایشان را که کشتن سود نیست
دین ندارد بوی، مشک و عود نیست

شاه می‌گوید چاره چیست و وزیر خدعه‌ای می‌اندیشد و از شاه می‌خواهد او را به جرم مسیحی گشتن به قتلگاه ببرد و بعد او را ببخشد و به میان مسیحیان تبعیدش کند:

گفت ای شه گوش و دست‌ام را ببر
بینی‌ام بشکاف اندر حکم مر
بعد زآن در زیر دار آور مرا
تا بخواهد یک شفاعت‌گر مرا
آن گه‌ام از خود بران تا شهر دور
تا دراندازم در ایشان شر و شور

شاه هم چنین می‌کند و وزیر را به حکم ارتداد از دین یهود و ایمان به مسیح از در می‌راند و به اندرون مسیحیان گسیل می‌دارد:

کرد با وی شاه آن کاری که گفت
خلق حیران مانده زان مکر نهفت
راند او را جانب نصرانیان
کرد در دعوت شروع او بعد از آن
صد هزاران مرد ترسا سوی او
اندک‌اندک جمع شد در کوی او ...
او به ظاهر واعظ احکام بود
لیک در باطن صفیر و دام بود ...
دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
در درون سینه مهرش کاشتند
نایب عیسی‌اش می‌پنداشتند ...
مدتی شش سال در هجران شاه
شد وزیر اتباع عیسی را پناه
دین و دل را کل بدو بسپرد خلق
پیش امر و حکم او می‌مرد خلق

بعد شش سال که اعتماد کامل حاصل شد وزیر وارد فاز تفرقه‌افکنی در میان 12 گروه مسیحیان می‌شود:

ساخت طوماری به نام هر یکی
نقش هر طومار دیگر مسلکی
حکم‌های هر یکی نوعی دگر
این خلاف آن ز پایان تا به سر ...
این نمط وین نوع ده طومار و دو
برنوشت آن دین عیسی را عدو

بعد از ایجاد تفرقه وزیر وارد فاز دوم مکر خود می‌شود؛ دست از موعظه برمی‌دارد و به خلوت می‌رود و به ریاضت می‌پردازد:

مکر دیگر آن وزیر از خود ببست
وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
در مریدان درفکند از شوق سوز
بود در خلوت چهل پنجاه روز
خلق دیوانه شدند از شوق او
از فراق حال و قال و ذوق او

مریدان اصرار به بازگشت می‌کنند ولیکن وزیر می‌گوید دستور غیب است و نمی‌تواند از خلوت بیرون آید و بعد یک‌به‌یک امیران را فرامی‌خواند و خبر از مرگ خویش می‌دهد و بحث جانشینی را پیش می‌نهد:

وانگهانی آن امیران را بخواند
یک‌به‌یک تنها به هر یک حرف راند
گفت هر یک را به دین عیسوی
نایب حق و خلیفه‌ی من تویی ...
هر امیری کو کشد گردن بگیر
یا بکش یا خود همی دارش اسیر

بعد از اینکه تک‌تک امیران را جانشین خود می‌خواند چهل روز دیگر مخفی می‌شود و بعد چهل روز خود را می‌کشد:

بعد از آن چل روز دیگر در ببست
خویش کشت و از وجود خود برست
چونک خلق از مرگ او آگاه شد
بر سر گورش قیامتگاه شد ...
خاک او کردند بر سرهای خویش
درد او دیدند درمان جای خویش

بعد از مرگ او تک‌تک امیران با نشان دادن دست‌خط او ادعای جانشینی می‌کنند و بر سر نیابت با همدیگر می‌جنگند و این بار خود به دست خویش از سر هم پشته‌ها می‌سازند:

هر یکی را تیغ و طوماری به دست
درهم افتادند چون پیلان مست
صدهزاران مرد ترسا کشته شد
تا ز سرهای بریده پشته شد ...
تخم‌های فتنه‌ها کو کشته بود
آفت سرهای ایشان گشته بود
جوزها بشکست و آن کان مغز داشت
بعد کشتن روح پاک نغز داشت ... .

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, نفوذ یهود, مولوی مثنوی معنوی

[ پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

"جامعه‌شناسی دولت" که می‌گویم یعنی که می‌خواهم مشخصا از رابطه و تأثیر متقابل "جامعه" و "دولت" بر هم‌دیگر و تأثیر کم‌وکیف این رابطه بر توسعه یا عدم توسعه‌ی "مملکت" سخن بگویم؛ ارزش و اهمیت یک‌چنین بحثی همانا در این حقیقت نهفته است که عامل توسعه و پیشرفت در هر کجا منحصرا دولت است و از این سبب سعادت یا شقاوت یک جامعه تحققا به کفایت یا عدم‌کفایت دولتی که بر آن حاکم است بسته است؛ حقیقت دیگر این‌که کفایت و عدم‌کفایت دولت هم به لیاقت یا عدم‌لیاقت جامعه‌ای که از آن برخاسته بسته است.

.

منظورم از "جامعه" انسان‌ها و ساختارهای عینی و ذهنی موجود و مستقر و روابط مستمر میان آن‌ها در یک مملکت است- جامعه زنده به رابطه است و بدون رابطه مرده است؛ منظورم از "دولت" هم نهاد اداره‌کننده‌ی مملکت است که بدین معنا می‌تواند شامل گذشته و باصطلاح دوران پیشاصنعتی هم باشد ولیکن منظور ما این‌جا مشخصا دولت در دوران صنعتی و پساصنعتی‌ست که اغلب با عنوان "دولت مدرن" شناخته می‌شود. سابقه‌ی دولت مدرن در ایران، همان‌طورکه می‌دانید، حدودا از سال 1304 زمان ظهور رضاخان بدین‌سوست.

.

بدین قرار گستره‌ی بحث ما این‌جا این یک‌صدسال اخیر است که کشور حدود و ثغوری بمراتب ثابت‌تر و هویتی بمراتب راسخ‌تر و رسمی‌تر یافته و در این مدت با وجود دو حکومت مختلف و چهار حاکم مطلقه کمابیش می‌توان از «یک قرن دولت مدرن» سخن گفت و کارنامه‌ای برایش درآورد که متأسفانه با همه جست‌وخیزها و پیشرفت‌هایی که نسبت به گذشته رقم خورده، در مقایسه چندان رضایت‌بخش نیست و در مجموع می‌توان گفت کماکان این توسعه‌نایافتگی‌ست که در کشور پایدار است و هنوز از توسعه‌ی پایدار خبری نیست که نیست!

.

طبق آخرین آمار، شاخص فلاکت ما اکنون در ایران بعد یک سده سابقه‌ی دولت مدرن به 42.2 درصد رسیده و این بطور میانگین حاصل نرخ تورم سالانه‌ی 34.5 درصد و نرخ بیکاری 7.7 درصد است و به تنهایی خود حکایت از دشواری معیشت ملت در این مملکت دارد. انبوه مسائل و مشکلاتی که مستمرا در سایر حوزه‌ها داشته و داریم را هم اگر باهم در نظر بگیریم در کل گریزی از این نتیجه‌گیری نخواهیم داشت که دولت‌های ما توان گذار جامعه‌ی ایرانی از وضعیت گرفتاری به رهایی را نداشته و ندارند چه برسد رفاه! بر این اساس ضرورتا باید پرسید: چرا؟ ...

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش هقتادم
✍️ حسین شیران

.

باری، حالیا حکایت تغییر و تحول چین از یک کشور ورشکسته به یک قدرت درصدرنشسته به باور من بهترین و ضروری‌ترینِ حکایات برای نظام جمهوری اسلامی ایران است، هم از این جهت بر سران نظام است- اگرکه هنوز گوش و هوش و حواسی برایشان باقی مانده- به‌جای برگزاری رزمایش با چین و تمرین جنگ با فرماندهان و نظامیان چین، همایشی با رهبران و سران چین برگزار کنند و قدری هم با فرهیختگان و طراحان و تولیدکنندگان چین نشست و برخاست کنند و از آیین و آداب تغییر و تحول و توسعه بپرسند ببینند رفقا چگونه توانستند بی‌هیچ حرف و حدیث و حاشیه‌ای در کوتاه‌مدت تا این حد ثروتمند و قدرتمند گردند و بر دنیا مسلط شوند!

.

بپرسند ببیند آن‌ها آن‌جا با چه تدبیر و چه فکر برتری توانستند در عرض چنددهه چندصد میلیون‌ چینی، چیزی حدود یک‌پنجم جمعیت جهان را سروسامان بخشند و تحققا از قعر فقر و فلاکت به اوج رونق و رفاه برسانند و این‌جا چرا و چطور می‌شود حضرات با قریب به نیم قرن حکم‌رانی نه فقط هیچ قادر به سروسامان‌دهی چندده میلیون ایرانی نیستند بلکه برعکس بخش اعظم جمعیت ایران را به زیر خط فقر و فلاکت کشانده‌اند! هر دو هنر کرده‌اند اما این کجا و آن کجا؟! حال اگرکه قصدشان ویرانی ایران ا‌ست که هیچ، گفتن این حرف‌ها و نمودن این راه‌ها همه باد هواست ولی اگرکه هدف آبادی ایران ا‌ست هیچ راهی جز انابت از ایده‌ها و عبرت از کرده‌های ایدئولوژیک نیست.

.
چین برخلاف روسیه و آمریکا که رسما دارند نقش "لات محل" را در جهان بازی می‌کنند و در این راستا ضرورتا یک‌ریز بر "قدرت نظامی" خود می‌افزایند و افسوس و هزار افسوس پای ایران را هم به این بازی کثیف کشانده‌اند و زود است به این روال و روند همه آینده را از دست دهند مگر اینکه به‌موقع سر عقل آیند، چندیست عمده توجه و تمرکز خود را بدوا بر توسعه و تقویت "قدرت اقتصادی" گذاشته و دارد رسما نقش "تاجر دوره‌گرد" را در سراسر جهان بازی می‌کند و اکنون با همین اقتصاد جهان‌گرد بس جهان‌گیر شده و زود است از هر جهت بر آن حاکم شود- مگر اینکه دوره‌ی حکمرانی خردمندان در آن به سرآید و باز دست ایدئولوگ‌ها سقوط کند!

.

این برگ برنده را بعد از مائو دنگ شیائوپینگ در کف چین گذاشت- همو که بسی جرأت و جسارت به خرج داد و درست جایی‌که چراغ سوسیال‌کمونیسم مائوئیسم چندان نوری نداشت و بیش‌تر دود می‌کرد و هوا و همه‌جا را می‌آلود دست دراز کرد و فتیله‌اش را پایین کشید و در و پنجره‌های سخت‌بربسته‌ی چین را گشود و گذاشت هوای تازه درون آید و چینی‌ها نفسی تازه کنند؛ همو که رندانه تشخیص داد چین برای قدرتمند شدن به یک دوره صلح خارجی و آرامش داخلی نیاز دارد برای همین چندی واداد و از سرشاخ شدن با لات‌ها کنار کشید و تو خزید و خوب خود را ساخت و بعد بیرون پاگذاشت و حال می‌بینید چگونه لات‌های عالم سلام‌اش می‌دهند!

.

باری، دنگ شیائوپینگ بسی هوشمندی به‌خرج داد و حسب حال و هوای آن روزهای چین فراتلفیق‌گرایی پیشه کرد و چین را به امروزش رساند و به‌حق پدر پیشرفت چین لقب گرفت و حال در این وادی درهم و برهم ببینیم چه کسی جرأت و جسارت به‌خرج می‌دهد به‌تناسب حس و حال و هوای حال حاضر ایران و ایرانیان فراتلفیق‌گرایی پیشه سازد و با فروکشیدن فتیله‌ی کم‌فروغ و دودآلود ایدئولوژی حاکم و وادادن و جادادن به ایدئولوژی‌های دیگر بدوا وفاق و بعد "فراوفاق" آفریند و با حذف معایب هر کدام و جذب و هضم مزایاشان از سطح ستیزهای موجود فرا رود و برای ساخت و ساز ایرانی فوق‌مدرن "فراایدئولوژی" ارائه دهد و حقا پدر پیشرفت ایران لقب گیرد؟ ...

.

#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیق‌گرایی
#فراوفاق‌گرایی
#فکر_برتر
#سوسیالیسم
#کمونیسم
#مارکسیسم
#لنینیسم
#مائوئیسم

باقی در بخش بعد

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology​​​​​​​

[ شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش شصت و نهم
✍️ حسین شیران

.

گریز و گذار چین از مائوئیسم- یک نظام فوق‌ایدئولوژیک با قرائتی فوق‌افراطی از سوسیالیسم، به یک نظام به نسبت "فراایدئولوژیک" را بهیچوجه ساده نباید گرفت؛ این دیگر نه یک بحث تئوریک بلکه یک تجربه‌ی بس‌موفق و بی یا کم‌نظیر از کاربست "فراتلفیق" در میدان عمل است و از این سبب بسادگی نباید از کنارش گذشت؛ درس عبرتی‌ست بس‌بزرگ برای باقی نظام‌های ایدئولوژیک که بهنگام از خر خودحق‌پنداری و خودسرتر و برتربینی پیاده شوند و عملا نقاط ضعف خود را با نظر به نقاط قوت ایدئولوژی‌های دیگر برطرف کنند و هم خود و هم ملت و مملکت خود را به اوج برند وگرنه به بن‌بست خواهند خورد و هر سه را به ورطه‌ی سقوط خواهند کشاند.

.

انسان قرن بیست‌ویکم اگرکه تنها این یک واقعیت را بپذیرد که هیچ تک‌ایدئولوژی جامع و کامل و همه‌چیزدان و همه‌فن‌حریفی در هیچ دوره‌ای وجود خارجی ندارد و بر این اساس هیچ تک‌ایدئولوژی‌ای به تنهایی قادر به سروسامان‌دهی و تأمین و تضمین سعادت بنی‌بشر نیست فلذا هرکس چنین ادعایی کند قطعا فریب‌کارترین و یا که خود فریب‌خورده‌ترین- و در هر دو حال، خطرناک‌ترین فرد عالم برای پیروی‌ست، مطمئن باشید بخش اعظمی از مسائل و مصائب نوع بشر در همان نطفه خفه می‌شود، چه پاگرفتن حاکمان بسته به پادادن و پیروی تودگان است و بواقع هیچ حاکمی به تنهایی هیچ کاری از پیش نمی‌برد مگر به تسلیم و تسخیر توده!

.

چینی‌ها زمانی پی به این واقعیت مهم بردند که انقلاب مائو و فوق‌ایدئولوژی مائوئیسم را با انبوهی از ناکارآمدی‌ها و ناکامی‌ها و تلخ‌کامی‌ها ازسرگذراندند. اذعان به ناکامل و ناکافی و ناکارآمد بودن سخت است و از دست و زبان هر که برنمی‌آید- همچنان‌که از دست و زبان مائو برنیامد و دستاوردش شد سقوط چین در باتلاق فقر و قحطی و مرگ میلیون‌ها تن! اساسا کم و کسر آوردن ایدئولوژی‌ها و نظام‌های ایدئولوژیک امری طبیعی‌ست و هیچ عیب و ایراد نیست، به‌واقع آنچه عیب و ایراد است انکار این واقعیت و اخفای نارسایی‌ها و اغماض بر ناراستی‌ها و اصرار مضاعف بر اصل و اساس و اصول ناکامل و ناکافی و ناکارآمد ایدئولوژیک است و بس!

.

هرچه و هرطورکه بود بعد از مائو سران حزب کمونیست چین در اذعان به ضعف‌ها و ضلالت‌ها باقدرت عمل کردند و همین خود یک "اصلاح انقلابی" بود که توانستند به‌خوبی از پس‌اش برآیند و در کوتاه‌مدت به یک چنین توسعه و تحولی درخشان دست‌یابند؛ در تحقق این مهم آن‌ها دست به‌کار خاص و خارق‌العاده‌ای نزدند بلکه برعکس از کارهای خاص و خارق‌العاده‌ی خود دست کشیدند؛ باری، نظام‌های توتالیتر همین‌که دست از مداخله در هر کار و باری بکشند و بگذارند مردم کارها و بارهای خود را طبق اصول و اساس‌اش پیش برند خود موفقیتی بزرگ است و به‌واقع همین وادادن و جادادن دولت چین به دیگران و دیگر ایده‌ها بود که باعث گشایش در کارها شد.

.

تحلیل‌گران از نقش دیگران و دیگر ایده‌ها در توسعه و تحول چین تحت عنوان "انقلاب حاشیه‌ای" یاد می‌کنند و در داستان دگرگونی چین وزنی برتر و بالاتر از خود دولت بر آن می‌نهند؛ به‌واقع هم این دیگران و دیگر ایده‌ها بودند که اصلاح انقلابی چین را رقم زدند و اجتماع و اقتصادش را از حالت بسته و دستوری و دولت‌مدار به حالت آزاد و بازارمحور و سرمایه‌دار سوق دادند؛ در این میان نقش برجسته‌ و به‌سزای دولت و حزب کمونیست چین این بود که بسی از اصول و اساس خود کوتاه آمد و قید و بندهای ایدئولوژیک را از پیش پا برداشت و بتدریج زمینه را برای گذار از سرخی‌ها و سیاهی‌های کمونیسم و مائوئیسم به سبزی‌ها و سپیدی‌های کاپیتالیسم فراهم ساخت.

.

اولین و مهم‌ترین رکن انقلاب حاشیه‌ای دهقانان چینی بودند که با دریافت آزادی عمل از دولت با اراده و انگیزه‌ای بس‌مضاعف در خیل روستاها به "کشاورزی خصوصی" پرداختند- چیزی که در زمان مائو جزو تابوها و ممنوعات بود؛ دوم انبوه جوانان و مهاجران در شهرها که اجازه خوداشتغالی در بخش‌ها و "شرکت‌های خصوصی" را یافتند؛ سوم "مناطق ویژه‌ی اقتصادی" که اولین بار در شنژن یک بندر کوچک و بی‌اهمیت در جنوب‌شرقی چین اجازه‌ی تأسیس یافتند و با جذب سرمایه‌های خارجی و ظهور فناوری‌های مدرن موفقیتی شگرف رقم زدند و دولت را متقاعد ساختند که به همه‌ی استان‌ها اجازه‌ی تأسیس مناطق ویژه‌ی اقتصادی و سرمایه‌گذاری خارجی بدهد.

.

باری، دولت کمونیست چین در تمام این تغییرات و تحولات و بسی بیش از این‌ها از نقش تنها تصمیم‌گیرنده و تعیین‌تکلیف‌کننده و تجویزگر و تحکیم‌گر عقب نشست و نقش یک "تسهیل‌گر" تمام‌عیار را ایفا کرد و این چنان "فراوفاقی" در چین پدید آورد که در عرض چند دهه از اقتصادی افلیج و مفلوک به دومین اقتصاد جهان تبدیل شد و حال هیچ بی‌جهت نیست به‌لحاظ کسب اعتماد مردم، دولت چین در رده‌ی اول جهان قرار دارد (اینجا (https://t.me/orientalsociology/5806)).

.

#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیق‌گرایی
#فراوفاق‌گرایی
#فکر_برتر
#سوسیالیسم
#کمونیسم
#مارکسیسم
#لنینیسم
#مائوئیسم

باقی در بخش بعد

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology​​​​​​​

[ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]