.
🌓 نخست وزیر ژاپن بابت افزایش 0/3%ی تورم و افشای رسواییهای همحزبیهایش استعفا میدهد! یعنی شما هر آن فضیلت انسانی و اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی که نوعا از یک مقاممسئول باخدا و بادین و باایمان و باوجدان و بااخلاق و بافرهنگ خودمان توقع دارید را یکجا در این فرد و این حرکت میبینید! البته که در یک چنین جایی با یک چنین فرهنگ و یک چنین مسئولانی استبداد بس بعید مینماید؛ استبداد بومی باثبات هر آنجاییست که مقاماتش نه میتوانند و نه از رو میروند که بخواهند استعفا دهند! اصلا نمیدانند استعفا چیست و اصولا برای چه مواقعیست! نه فقط استعفا که استغفار هم بلد نیستند تا احیانا بابت رنجهایی که روا میدارند از مردم عذرخواهی کنند! لابد آن حس و حال درونی که به شرم و حیا و عذاب وجدان و تهاش استغفار و استعفا منجر میشود هرگز در حضرات حادث نمیشود وگرنه چگونه ممکنست تورم سر به فلک ساید و اخلاق باد هوا گردد و ملت و مملکت غرق گیر و گرفتاری، اما هیچ مقام مسئولی هیچ ککش هم نگزد، نداند استغفار چیست و استعفا چند است! ای دوصد لعنت بر آن پست و مقامی که ترا از یاد خلق و خدا غافل و شرمندهٔ هر دو در دنیا و آخرت سازد!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, نخست وزیر ژاپن
[ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
.
🌓 اغلب برای تبدیل هر آزادیخواه و عدالتخواه و تحولخواهی به "ضد خود" یک چیز لازم است: "قدرت"؛ قدرت با همه "فرصت"هایی که خلق میکند هر بنیبشری حتی اگر که نماد آزادیخواهی و عدالتخواهی و تحولخواهی باشد و رسما پدر و مادر انسانیت و شجاعت و صداقت در جهان لقب گیرد را هم ناگزیر مست و مسخ و ازخودراضی و ازخودبیخود میسازد! این دو یعنی قدرت و فرصت را حد و حصری اگر ننهی صاف و سالم و صادقترین افراد را هم بر سر کار آری هیچ بعید نیست سرانجام در قامت دیکتاتوری قهار و تمامعیار غرق در منجلاب جرم و جنایت علیه بشریت تحویل بگیری! این درسی است که مدام تاریخ به ما میدهد و مدام از ما امتحان میگیرد و ما که باز میبازیم دوره و دوران باز تکرار میشود. حالیا برای علما و عقلای جهان اولویتی فراتر از این نیست برای رهایی بشریت از زیر یوغ استبداد و استثمار عجالتا از هر چیزی دست بشویند و نظرا و عملا بر "تمرکززدایی از قدرت" و "فرصتزدایی از صاحبقدرت" بکوشند وگرنه هر توسعه و پیشرفتی هم که حاصل شود مادام که زمینه برای فساد فراهم است هیچ دردی از بشریت دوا نخواهد کرد کما اینکه تا بحال نکرده است!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, شیخ حسینه, جامعه شناسی سیاست
[ چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
برعنداز - عرزشی
.
🌓 برخلاف فرهنگ اصطلاحات ادبی که بندرت چیزی بدان افزوده میشود فرهنگ اصطلاحات سیاسی دایم در حال توسعه است و این در سایۀ اتفاقات سیاسی دامنهداریست که پیدرپی هم حادث میشوند و پیدرپی هم اصطلاحات جدید خلق میکنند؛ مهمترین ویژگی این اصطلاحات پیوستگی ذهنی و عینیشان با اتفاقات خاص خودشان است؛ مثلا دو اصطلاح عرزشی و برعنداز که از زمان جنبش سراسری 1401 به بعد بشدت بر سر زبانها افتادهاند- عرزشی به نیروهای بسیجی طرفدار نظام در برابر مردم معترض اطلاق میشود و برعنداز به طیف مختلفی از مردمان که مشخصا خواهان سقوط نظاماند؛ ارزشی و برانداز بخودیخود واجد طعنی خفیف به طرف مقابل بودند با اینحال در این جنبش اوج احساسات منفی بهم حرف ع را جایگزین الف ساخت تا مراتبی از لعن و نفرت و اهانت طرفین نسبت بهم را هم دربرداشته باشد. بگمبگم، فتنه، خس و خاشاک، چهار درصدیها، نرمش قهرمانانه، آتش به اختیار، علیبرکتالله و بتازگی حجاببان هم از این دست اصطلاحاتاند که هر کدام حاصل جریانات سیاسی-اجتماعی خاص در زمینه و زمان خاص و حامل معنا و مفهوم مشخص و متمایزیاند. باید دید اتفافات بعدی خالق چه اصطلاحات جدیدیاند.
.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, برعنداز عرزشی
[ پنجشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سیام
✍️ حسین شیران
.
یکی از نخستین کسانی که در همان آغاز و در واقع پیش از آغاز نظام جمهوری اسلامی از تناقضات و تنافرات شناختی همباشی و همراهی و همپروازی جمهوریت و اسلامیت سخن گفت و طی نامهای سرگشاده آن را با امام خمینی رهبر انقلاب در میان گذاشت دکتر مصطفی رحیمی (1305 نائین - 1381 تهران) بود. این نامه که با عنوان "چرا با جمهوری اسلامی مخالفام" در تاریخ 25 دی 1357 در روزنامهی آیندگان منتشر شد بطور رسمی هیچ پاسخی از امام و یاران نزدیکاش نگرفت.
.
سیدمحمد خاتمی اخیرا (1402/2/5) گفته که شخصا پیگیر این نامه بوده و از سیداحمد نظر امام را در این خصوص پرسیده که ایشان گفتهاند امام دو بار نامه را خوانده و چیزی جز این نگفتهاند که: "منظور از جمهوری اسلامی حکومت آخوندی نیست" (اینجا). (در این اظهارات، خاتمی از عنوان «تیمسار مصطفی رحیمی» استفاده کرده که فکر میکنم اشتباهی رخ داده و شاید ایشان دکتر مصطفی رحیمی را با تیمسار مهدی رحیمی آخرین فرماندار نظامی تهران که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب تیرباران شد خلط کردهاند! شاید هم من اشتباه میکنم.)
.
در هر صورت وظیفه و رسالت روشنفکر جز تفکر و تذکر نیست؛ در آن روزها که خیل کثیری از فرصتطلبان در گذر از شاه و نظام شاهنشاهی که سقوطاش را با جان و دل احساس میکردند و از این رو جوگیرانه از هر در و دیواری بالا میرفتند و از آن بالا با تمام وجود سمت نظام نوپای جمهوری اسلامی غش میکردند تا این بار هم از قبل این نظام به نام و نان و نوایی برسند- کما اینکه رسیدند و بی هیچ هزینهای خود و هفت پشت خود را از مال و منابع ملت و مملکت سیراب ساختند، همچون مصطفی رحیمی کم پیدا شد و باز میشود که شرافت آگاهیاش را به هیچ نفروشد و جز بیمهری هم هیچ نبیند!
.
او فروتنانه و خیرخواهانه و جامعهاندیشانه حسب درک و فهم خود و زمان خود از تضادها و تنافرات پیش پا گفت و گذاشت و گذشت. اکنون و در این برهه از زمان هیچ خالی از لطف نیست بار دیگر این نامه را مرور کنیم و بهروزاندیشانه در مورد تبعات و خیل مسائل ناشی از عدم توجه به هشدارهای آن تأملی بکنیم؛ شاید عقل اغلب پسآیند ما این بار به پشتوانهی تجارب تاریخی فراوانی که کسب کرده جهد و جهشی یافت و پیش افتاد و بسی بهتر و بیشتر از پیش راهمان را روشن ساخت.
.
اگر هنوز از هجوم شتابورزیهای بیپایان و بیهودهی عصر فوقمدرن حوصلهای برای مطالعهی متونی بیش از دو پاراگراف برای شما باقی مانده، این نامهی تاریخی را در بخش بعد بخوانید.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و نهم
✍️ حسین شیران
.
طبقهی متوسطی که در ایران در دوران قاجار با جذب تشعشعاتی از مدرنیته شکل گرفت در دوران پهلوی با تزریق و تحکیم تعینات مدرنیته در کالبد جامعه به رشد و توسعه و تحولی بیسابقه دست یافت. تشکیل دولت مدرن مهمترین اقدام در این باره بود؛ این طرح که با پهلوی اول کلید خورد و با پهلوی دوم به کمال گرایید اگرچه بیشتر تابع تحولات بیرونی و روابط بینالملل- بویژه پاپس کشیدن روسیه از ایران در پی انقلاب 1917 و به تبع آن تغییر معادلات و محاسبات انگلیس در ایران، و اساسا برای اهداف دیگری بود با این حال بیش از هر عامل دیگری در توسعه و تحول طبقهی متوسط ایران مؤثر افتاد.
.
پایهگذاری ارتش، نظام اداری، نظام حقوقی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، نظام بهداشت و درمان و چندی دیگر همه از نوع نوین همراه با یکسری نهادها و سازمانهای نوین دیگر از قبیل بانک، پست، تلفن، تلگراف، رادیو، تلویزیون، راه آهن، فرودگاه، صنایع سنگین و سبک، ثبت احوال و ثبت اسناد و ... همه و همه مشاغل نوپای متعددی برای استخدام و اشتغال مستمر طیف کثیری از افراد جامعه با سطح معینی از آگاهی و تحصیلات و تخصص و درآمد و سبک نوینی از زندگی ایجاد کردند که پیش از آن در ایران سابقه نداشت.
.
اقدامات دیگری که رضاخان در این راستا در پیش گرفت هم خواهناخواه به نفع توسعه و تقویت طبقهی متوسط انجامید؛ سرکوب و ساکن و ساکت ساختن ایلات و عشایر کشور و خواهناخواه کوچ و مهاجرت بخشی از آنها به شهرها از یکسو و از سوی دیگر اشرافستیزی و لغو امتیازات و نفی اختصاصات اشرافی، تا حد زیادی باعث نحیف شدن طبقات پایین و بالا و صعود و سقوط اعضای آنها به طبقهی متوسط گردید و به این ترتیب نیروی انسانی لازم برای تصدی مشاغل مختلف و متعدد سازمانها و در نتیجه استقرار و استمرار دولت مدرن تأمین و تسهیل گردید.
.
فرآوری و فربهسازی طبقهی متوسط جزو برنامههای رسمی و مدون مدرنیزاسیون نبود بلکه جزو تبعات ناخواسته و یا به بیان دیگر جزو کارکردهای پنهان آن بود. نوسازی و تشکیل دولت نوین ناگزیر توسعه و تقویت طبقهی متوسط جامعه را رقم زد. استارت این فرایند را عباسمیرزا شاهزادهی قاجار زد و محمدرضاشاه پهلوی با انقلاب سفید خود آن را به اوج رساند. از آنجا که تغییر و تحولگرایی مهمترین ویژگی طبقات متوسط است نه قاجار و نه پهلوی هرگز نتوانستند مقابل این خصلت و در واقع قدرت روزافزون بایستند.
.
طبقهی متوسط نوپدید دوران قاجار انقلاب مشروطیت را به ثمر رساند و برای نخستین بار در تاریخ ایران اندیشهی محدود و مشروط ساختن قدرت پادشاه را عینی و عملی ساخت؛ طبقات متوسط تکثیر و تقویتشدهی دوران پهلوی هم یک گام فراتر از آن قدرت و حاکمیت هزارهای شاه را بالکل از عرصهی سیاسی اجتماعی کشور معدوم ساختند، تا حکومت بعدی بخوبی دریابد که دیگر در دوران مدرن و پستمدرن بزرگترین تهدید برای هر حکومتی نه دشمنان خارجی بلکه طبقات متوسط جامعهاند و چنین شد علیرغم همهی وعدهها پروژهی ناتمام و ناتوان ساختن طبقات متوسط کلید خورد.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و هشتم
✍️ حسین شیران
.
نخستین تجلی تولد و توارد طبقهی متوسط و تأثیر آن در مناسبات سیاسی اجتماعی ایران را عینا و علنا در دوران قاجار و مشخصا در جریان جنبش تنباکو میبینیم؛ این جنبش که در واکنش به اعطای امتیاز انحصاری تجارت توتون و تنباکو به مدت نیم قرن از سوی ناصرالدینشاه به جرالد تالبوت انگلیسی طی قراردادی معروف به قرارداد رژی رخ داد در واقع نخستین تیری بود که از تیردان تازهبافت و تازهساخت طبقهی متوسط ایران بسوی پیکرهی حاکمیت مطلقه پرتاب شد که از قضا به هدف هم نشست و باعث نقض حکم شاه و لغو این امتیاز گشت.
.
پیش از این سابقه نداشت شاهنشاه بمثابهی سایهی خدا بر زمین، خوب یا بد ارادهای کند و در رابطه با چیزی حکمی دهد و بی یا با سبب از سوی تودهی مردمی (رعایا) حرفی و یا حرکتی از سر انتقاد و اعتراض ببیند! شکل و شمایل و شدت غافلگیری ناصرالدینشاه از این حرکت بسی بیشتر و دردناکتر از غافلگیر شدن شاه اسماعیل صفوی از توفان توپهای عثمانی در جریان جنگ چالدران بود چه آنجا طبق روال و سنت دیرین نهایتا یک سلطان از سلطان دیگر شکست میخورد اما اینجا برای نخستین بار یک سلطان از مردم خویش طعم تلخ شکست را تجربه میکرد.
.
این جنبش طلایی را نباید طوری خواند که نقش یک فرد یا افراد خاصی در آن برجسته گشته و نقش بقیه بر آب شود؛ این درست که نهایتا با حکم و فتوای تاریخی آیتالله میرزای شیرازی میخ بر تابوت این قرارداد زده شد ولی بواقع او خارج گود و در سامرا بود و با تحریکات کسانی همچون سیدجمالالدین در جریان امور قرار گرفت؛ و این درست که روحانیون شهرهای مختلف از جمله شیراز و اصفهان و تبریز بر آتش شورش دمیدند تا کار بالا بگیرد؛ و این درست که نخست این تجار توتون و تنباکو بودند که با احساس تهدید منافعشان به جنبش برخاسته و پای روحانیون را هم به وسط کشیدند.
.
اما بواقع آنچه در این زمینه بسی روشنگری کرد و بموقع به اقشاری از مردم از کم و کیف استعمار و استثمار آگاهی داد و آنها را در موضع و موقعیت یک جنبش اجتماعی قرار داد یک رسانه بود- روزنامهی اختر که در بلاد عثمانی منتشر میشد و در آن نویسندگانی همچون میرزا آقاخان کرمانی، میرزا یوسفخان مستشارالدوله، میرزا حبیب اصفهانی و فتحاللهخان شیبانی در زمینههای مختلف روشنگری میکردند؛ و بعد در این جنبش از نقش زنان هم هیچ نباید غافل شد چه حتی زنان درباری و زنان خود ناصرالدین شاه هم دلیرانه به جنبش پیوستند تا ثابت کنند در این فرهنگ، آتش اطلاق ضعیفه بر زنان صرفا از گور اذهان ضعیف میخیزد.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و هفتم
✍️ حسین شیران
.
در جوامع بشری اغلب این طبقات متوسط بوده و هستند که مبنا و منشاء جنبشها و انقلابات و تغییرات و تحولات اجتماعی واقع شده و باز میشوند. طبقات بالا چندان علاقه و طبقات پایین چندان امید و انگیزهای برای این مهم ندارند؛ پایینیها که هرچه فشار جامعه است بر رویشان است و به تعبیر بودا زاده شدهاند برای رنج بردن؛ برای اینها هیچ فرقی نمیکند شاه حاکم باشد یا شیخ، در هر حال تغییری در اوضاع و احوالشان حادث نمیشود؛ بهترین حاکمان برای اینها آنهایی هستند که هیچ بر رنجهایشان نیفزایند- خوشروز ساختنشان پیشکش. ...
.
در مقابل، هر آن خوشی و خرمیست ازآن بالاییهاست؛ اینها هم زاده شدهاند تا زمین هیچ خالی از عشق و حال مباد؛ برای اینها هم اساسا فرقی نمیکند شاه حاکم باشد یا شیخ، به هر حال از توان لازم برای استقرار و استمرار حال خوششان برخوردارند و هیچ به تغییر نمیاندیشند و چرا بیندیشند وقتی همه سور و سات و بساط زندگی بهتر برایشان فراهم است؟! خلاصه به این قرار و مدارهاست که طبقات بالا و پایین، هر کدام به دلایل خاص خود، در هر کارزار سیاسی-اجتماعی «معاف از رزم» میافتند و خواهناخواه هر آن هجمه و حربه و حرکتی است بر دوش طبقات متوسط میافتد.
.
طبقات متوسط از یک سو نسبت به طبقات پایین واجد «تاب و توان» لازم برای حرکتاند و از سوی دیگر نسبت به طبقات بالا واجد «تمایل» لازم برای آناند و به این دو پای استوار است که بیپروا در میدان تغییرات و تحولات پیش میروند. بیجهت نیست حاکمان هر آن آتشی که بپا میشود را از گور طبقات متوسط میدانند و به هر حیله متوسل میشوند تا این طبقات را از هستی ساقط ساخته، در طبقات بالا یا پایین پراکنده سازند؛ برای حکومتها نه طبقات بالا و نه طبقات پایین هیچ کدام به دلایل مذکور تهدید محسوب نمیشوند، تهدید اصلی و اساسی طبقات متوسطاند که خودسرانه در اندیشهی تغییر به سر میبرند.
.
قرون متمادی از حضور طبقات متوسط در جوامع سنتی خبری نبود و حاکمان همه چون سایهی خدا به زمین پیدرپی هم میآمدند و میرفتند بدون آنکه از متن و بطن جامعه کسی موی دماغشان باشد؛ طبقات بالا ارزشها و هنجارهای لازم برای برقراری نظم اجتماعی سنتی را میآفریدند و طبقات پایین بیهیچ کم و کاست و بیهیچ چون و چرایی از آنها پیروی میکردند؛ ای دو صد لعنت بر این انقلاب صنعتی و نظام سرمایهداری و مدرنیته که به اشکال مختلف به طبقات متوسط هستی و هویت و حمیت داد و آنها را بلای جان حاکمان ساخت! آخر رعیت را چه به ابراز وجود و اظهار نظر! ...
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و ششم
✍️ حسین شیران
.
مشروطهچیان را یا هیچ یا به سختی بتوان جمهوریخواه به معنا و مفهوم امروزیناش دانست، چه مشخصا هیچیک از آنها دنبال حذف نظام پادشاهی و نصب نظام جمهوری نبودند؛ آنها حتی دنبال آزادی و برابری بدان شکل و بدان حد که در دنیای غرب مطرح بود هم نبودند؛ سقف خواستههای آنها دستیابی به قانون و یک نهاد قانونگزار بود تا شاید در برابر قدرت عریان سلاطین و خوانین، مختصر مستمسک و مأمن و ملجئی داشته باشند و این در آن روزگار بیچیزی هیچ چیز کمی برای مردم ایران نبود.
.
باری، به واقع مشروطیت در نزد مشروطهخواهان معنی و مقصودی جز «قانون اساسی» نداشت و هر آن مجاهداتی که در آن زمان از جانب آنها صورت گرفت در نهایت در راستای مهار و محدود ساختن ارادهی پادشاه به مرّ قانون بود- و نه هیچ عبور از او؛ برای همین وقتی در 25 تیر 1288 مشروطهچیان به تقاص به توپ بسته شدن مجلس به تهران لشکر کشیدند و فاتحانه تومار محمدعلیشاه و استبداد صغیرش را یکجا برچیده، از مملکت بیروناش انداختند هیچ پایانی بر نظام پادشاهی ننهادند بلکه احمدمیرزا فرزند 13 ساله و صغیرش را بجایش گذاشتند تا مباد ایران بیپادشاه بماند!
.
اکنون شاید این فعل و فکر مشروطهچیان برای ما بسی محل نقد و محمل حسرت باشد که چرا این فرصت طلایی برای پایان نهادن بر نظام پادشاهی و تأسیس نظام جمهوری را به این سادگی از دست دادند! تصور کنید اگر از همان 114 سال پیش جمهوریت در ایران برقرار میشد اکنون ما کجای تاریخ توسعه و تحول ایستاده بودیم! دستکم دو حکومت بعدی با همه افتوخیزهایشان را نداشتیم و چند نسل به جای جنگ و جهاد برای کسب و نصب جمهوریت، فکر و ذکر خود را بر حفظ و رشد و توسعهی جمهوریت و مردمسالاری متمرکز میساختیم!
.
اما این اتفاق نیفتاد چون در آن زمان هیچ زمینه و ذهنیتی برای یک چنین کاری فراهم نبود؛ اقشار یا طبقاتی از جامعه که باید حامل اصول و ارزشهای جمهوریت باشند و نهادهای مقتضی و مرتبط با آن را ایجاد و اداره کنند را نداشتیم. نظام اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه، فئودالیسم یا ملوکالطوایفی با طبقات ارباب رعیتی بود و هنوز خبری از طبقات متوسط در جامعه نبود. تازهتازه- آنهم بصورت تقلیدی و نه تأسیسی، طبقهای نوپا شکل میگرفت که مستقیم یا غیرمستقیم از اندیشهها و اسباب و اساس غرب تغذیه میکرد و آرامآرام بر بام و بوم ملتی عمیقا دربند سنت و سلطنت، امید و آرزوهای مدرن میکشید. ...
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
غروب خورشید صدق و جولان اربابان ریا
حسین شیران
.
.
🌓 آدولف کتله آماردان بلژیکی قرن 19 معتقد بود میان گرمی و سردی فصول سال و افزایش و کاهش برخی جرائم ارتباط وجود دارد- تابستان جرائم علیه افراد افزایش مییابد و زمستان جرائم علیه اموال؛ بر این اساس اینکه اینک جرائم مالی در این مملکت بیداد میکند چه میدانم لابد در فصل سرد روزگارمان بسر میبریم و در گیرودار کوتاهی روزیم و درازی شب و بیداری خیل قلندران قدرقدرت و تبانی و تعامل و تعاونوا علی الفسق و الفجور و فساد و اختلاس و اختلاء خزانۀ عمومی و امتلاء خزانۀ خصوصی و التقام و التذاذ و عشق و حال فوقاختصاصی حضرات از بیتالمال و خنده به ریش ملت و مملکتی که خوشخیالانه از چرندگان مراتع ملیاش توقع توسعه و تحول دارد! باری رابطه هست میان سردی هوای حاکم بر جامعه و گرمی بازار جرائم مالی، میان پوشش شب و پویش پاکسازی ثروت ملت- و چه پوششی بالاتر از تظاهر به شعائر دینی و مذهبی و عقیدتی و انقلابی در سرزمینی که ریا برای رونق بازار هم که شده واجد ارج و قرب است و سرانجام میان همدستی کجدستان شبزندهدار و تنگدستی مردمان خوابزدهای که باور نمیکنند هرچه سردی و تاریکیست از غروب خورشید صدق بر آسمان این سرزمین است!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, دزدی اختلاس فساد
[ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و پنجم
✍️ حسین شیران
.
اندیشهی جمهوریت، به معنا و مفهوم مدرنی که اکنون مدنظر ماست، به واقع از بیرون و از بلاد غرب رو سوی ایران وزیدن گرفته، و گرنه به خود ما اگر که بود حکایت سلطانی و ظلاللهی همچنان ادامه داشت، کما اینکه هنوز هم هیچ جای دوری نرفته و نیم قرن نشده خیلیها هوس سلطنت سرشان زده و پشیمان از پسزنی پادشاه پای شاهپور را پیش کشیدهاند! به هر حال طنین طبع ایرانی است و ما هم خواهناخواه تابع آن؛ در طول تاریخ هم به هر دلیل از این پس و پیش کشیدنها و پس و پیش افتادنها کم نداشتهایم!
.
نخست در اواخر قرن 12 شمسی و در جریان سلطهی قاجاریه بود که جرقهی این اندیشه توسط «میرزاصالح شیرازی»، همو که نخستین روزنامه را در ایران راه انداخت، زده شد؛ او که از نخستین فرنگرفتگان به فرمان عباسمیرزا بود در بازگشت به ایران در قالب سفرنامهای (⬇️) ایدهی جمهوریت و حاکمیت قانون را به جان تیره و تاریک تفکر سیاسی سلطنتمحور ایران انداخت؛ نیم قرن بعد او در میانهی قرن 13 «میرزایوسفخان تبریزی» در این باب رسالهی «یک کلمه» (⬇️) را نوشت که با استقبال ویژهای همراه شد- از بس رسالهاش را بر سرش زدند کور شد!
.
اینها و بسی بیش از اینها اگرچه جرقهها و ضربههای کوچکی بودند و بظاهر بجایی نرسیدند- چرا که پیشتر زمینهای برایشان فراهم نبود، اما حتی کوچکترین ضربهها هم بسی بیش از آنچه که فکر میشود اثر خود را میگذارند و تحققا خود زمینهای میشوند برای ضربات دیگر؛ و در واقع با همین پیشضربهها و پیشزمینهها بود که «انقلاب مشروطیت» به مثابهی نخستین نماد و نمودی از «ارادهی عمومی» در ایران به قصد محدود و مشروط کردن قدرت پادشاه قد علم کرد و سرانجام با صدور فرمان مشروطیت در سال 1285 به تدوین نخستین «قانون اساسی» و نخستین «مجلس ملی» انجامید.
.
این مجلس اگرچه خیلی زود با «ارادهی پادشاه» بعدی به توپ بسته شد و مجلسیون تارومار شدند اما دیگر کار از کار گذشته و مادر مشروطیت به هر زحمتی «جنین جمهوریت» را در رحم خود پرورده و متولد ساخته بود و به هر شکل جمهوریت ایران هم جسمیتی یافته بود. این جسم از آن زمان تاکنون چون «طفل صغیر ناتنی»ای بارها از این و آن توسری خورده و قهرا از اصل و اساس خویش دور افتاده است، اما یقینا "هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش"؛ در همه جا و حتی خود غرب و خاصه فرانسه خاستگاه این ایده هم جمهوریت بارها از اسب افتاد اما از اصل نیفتاد. پیگیری مابقی رسالت رسمی ازپیآیندگان است.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و چهارم
✍️ حسین شیران
.
دشواری خلق جمهوریت برای جامعه به دشواری خلق آدمیت برای آدمی و حتی بسی بالاتر از آن است، چرا که جمهوریت خود تابعی از آدمیت است. خلق خود آدم هیچ به دشواری این دو نبود، چه آنجا یکی «ارادهی الهی» بیبدیل و بیرقیب در کار بود که بیهیچ معطلیای جسم آدم از خاک سرشت و روحی و جانی در آن دمید و آدم آدم شد، اما اینجا پای هزارانهزار «ارادهی آدمی» غیرآگاه و غیرآزاد و غیرقابلجمع در میان است که به این راحتیها اجازهی جسم و جان و جریان گرفتن به «ارادهی عمومی» نمیدهد.
.
و بعد برخلاف جریان خلقت آدم که مخالفت یا معاندتی در کار نبود- جز من و من مختصر چند فرشته و نهایت سرپیچی یک ابلیس از سجده به آدم بعد خلقتاش، جمهوریت یا همان جریان ارادهی عمومی را از آغاز تا کنون همواره دشمنانی قدرقدرت بوده و ابلیسانی ابوالحیل که، به قول ویکتور هوگو، تا یکی دستلرزان خواسته شمعی در حرم تیره و تارش بیفروزد به سرعت چندی دست به چماق بر سرش ریخته و تارومارش کردهاند! بیجهت نیست بعد هزارانهزار سال زیست اجتماعی هنوز در خیلی از جوامع چراغ جمهوریت روشن و حتی موجود نیست!
.
جمهوریت از ارادهی عمومی و ارادهی عمومی از همآیی و همسویی و همجوشی ارادههای آدمیان پدید میآید؛ برای همین در نزد دشمنان جمهوریت هیچ حرکتی به اندازهی همگرایی ارادههای مردمان هراسانگیز نیست! برای همین «تفرقه بنداز و حکومت کن» شعار بیبدیل همه حکام تاریخ بوده و است! برای همین شکستن و گسستن ارادهی عمومی در دستور کار همهی حکومتها بوده و است! راستی، ارادهی عمومی اگر شاخ شود اعلیحضرتان کجا جل و پلاس حکمرانی خویش را پهن کنند؟
.
در هیچ کجای دنیا ارادهی عمومی با ارادهی حاکمان قابل جمع نبوده و نیست؛ ایندو دو پادشاهاند که به یک اقلیم نگنجند؛ پس در این میان لاجرم یکی، که خود معلوم است، باید درویش گردد تا آن یکی مجال پادشاهی یابد؛ درویش اساسا نباید چیزی داشته باشد برای همین در هر حکومتی همواره سه چیز اصلی و اساسی از مردم دریغ شده و باز میشود تا مباد گرد هم آیند و گردابی شوند و بساط حاکمان برچینند: 1. آگاهی 2. آزادی و 3. برابری؛ حاکمان خود خوب میدانند هر کجا این سه باهم نباشند هیچ ارادهی عمومی و برپایهی آن هیچ جمهوریتی برپا نخواهد بود!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 متکلمین سیاست
✍️ حسین شیران
.
متکلم در لغت به معنای گویندهی کلام است. اما در حوزهی اندیشه به عالم علم کلام هم متکلم میگویند. علم کلام علمی کاملا عقیدتی متمرکز بر اثبات عقلانی پندارها و گفتارها و کردارهای دینی و مذهبی- به وجه خاص و نه عام، و اسقاط شبهات و ابطال معارضات وارد بر آن است. به این ترتیب حوزهی فعالیت و حساسیت و مسئولیت متکلم معطوف و محدود به کلیت یک دین یا مذهب معین بمثابهی تنها حقیقت حاضره و حاکمه است و خارج از این دایره مسئولیتی متوجه او نیست.
.
تفاوت میان متکلم و فیلسوف (حکیم) هم همینجاست. هر دو به وجود حقیقت در عالم قائلاند و دستیابی به آن را فضیلت میدانند و هر دو هم ارائهی ادلهی عقلی برای آن را ضروری میشمارند منتهی متکلم، به گمان خود، حقیقت را یافته و از دریای حقیقتجویی کنار کشیده، اما فیلسوف همچنان دنبال حقیقت است و هیچ حقیقتی در نزد هیچ فرد و فرقهای را بسنده نمیداند و همه را قابل نقد و نظر میداند و این خود خط قرمز متکلم است اگر که کسی بخواهد به ملک حقیقت محروسهاش نگاه چپی داشته باشد. در کل کار فیلسوف تردیدافکندن و کار متکلم تحکیم بخشیدن است.
.
برای یک متکلم تنها حقیقت قابل اعتناء و قابل احترام همانیست که خود دربردارد، باقی همه باطل و بیهوده و بیراهه است و باید از آنها دوری کرد؛ برای همین متکلم در عین حال که عقلا و عملا از حقانیت دین و مذهب مورد نظر خویش دفاع میکند به ناحق نمودن هرچه غیر آن هم میکوشد. متکلم "متعقل مقید و موقوفه" است یعنی تعقلاش صرفا وقف توصیف و تبیین و توجیه تمامیت یک حقیقت معین در برابر خیل اباطیل مطروحه است؛ این درحالیست که فیلسوف به هیچ حقیقت از پیشتعیینشدهای تعلق و تقید ندارد و "متعقل آزاد" قلمداد میشود.
.
اما فقط این دین و مذهب نیست که متکلم و متعقل موقوفه دارد، سیاست هم بنوبهی خود متکلمین خاص خود را دارد- بویژه سیاستهای برآمده از ادیان و مذاهب محتشم، و از قضا بزرگترین و برجستهترین متکلمین روزگار امروز در این حوزه فعالاند و به قوت از پندارها و گفتارها و کردارهای سیاست معینی دفاع میکنند. برای متکلمین سیاست هم تنها حقیقت قابل دفاع همان حقیقت و یا بهتر بگویم سیاست جاری و ساریست که معتقد و متعهد و مقید به آناند و غیر آن هر سیاست دیگری در نزدشان مغرض و منحرف و محکوم است.
.
اساسا برای سیاست- بویژه در عصر رسانهمحور مدرن، هیچ چیز به اندازهی توضیح و توجیه پندارها و گفتارها و کردارهایی که در مقاطع و موقعیتهای مختلف از خود بروز میدهد واجد ارزش و اهمیت نیست برای همین همهی سیاستها در هر کجا در کنار همهی اسباب و اساس لازم برای جاری و ساری گشتنشان، ضرورتا تیم مخصوصی از "متکلمین متقاعدکننده" هم در اختیار دارند که کارشان مشخصا استدلال و استنباط حقانیت تمامی کردهها و ناکردههایشان بویژه برای مردم تحت حاکمیتشان است. هر سیاستی در این زمینه کاستی داشته باشد قطعا برای ادامهی راه سستی خواهد داشت.
.
با یک مثال ملموس برای مخاطب به این بحث خاتمه میدهم. خوانندگان محترم حتما ماجرای استمساک آقای رئیسی به خوانندهی پرحاشیهی رپ امیرحسین مقصودی معروف به #تتلو را به یاد دارند. این ماجرا حاوی پندارها و گفتارها و کردارهای مشخصی از سوی هستهی سیاست حاکم بر کشور برای پیروز نمودن نامزد مورد نظر با آرای بالا در انتخابات ریاست جمهوری 96 بود. اکنون دیگر کسی جرأت نمیکند از این حرکت و از این فرد دفاع کند اما متکلمین سیاست در آن زمان برای توجیه حرکت و بعد از آن هم برای تطهیر آن حرکت چه کارها که نکردند!
.
نخست از تطهیر خود فرد شروع کردند و گفتند که او رسما از خبط و خطاهای گذشتهاش اعلام پشیمانی و ندامت و در یک کلام توبه کرده است. کیهان- پایگاه اصلی متکلمین سیاست، نوشت: جریان حزباللهی منطق روشنی دارد، میزان حال فعلی افراد است. او بر دفاع از وطن در مقابل دشمنیهای رژیمهای مرتجع و آمریکا تأکید دارد و نسبت به شهدا و مدافعان حرم ابراز تواضع و احترام کرده است. فلذا نمیتوان اظهار توبهی تتلو را نپذیرفت. هرچند بعدها تتلو اعتراف کرد که توبهای در کار نبوده و صرفا برای رهایی از زندان ده سالهای که برایش بریده بودند مجبور به همدلی و همسویی بوده است.
.
خبرگزاری فارس او را به مراسم فارس پلاساش دعوت کرد و در ردیف اول با کسانی همچون حمید رسایی، عزتالله ضرغامی، سید نظامالدین موسوی، مجتبی ذوالنور، سیدحسین نقوی حسینی و ... نشاند و حتی من باب تقدیر به روی صحنه هم آورد. علیاکبر رائفیپور در مقابل خیل اعتراضات و انتقادات از تطهیر و تصرف تتلو دست به قلم برد و نوشت: "امیرحسین عزیز؛ به خاطر این روزها به حالت غبطه میخورم، نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شدهای ! بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشتهای"!
.
و در رأس همگان حجتالاسلام پناهیان سلطانالمتکلمین سیاست حاکم بلافاصله دست در انبان تاریخ اسلام کرد و روایتی درخور حال برای تطهیر و حتی تقدیس حرکت استخراج کرد و حقانیت این حرکت سیاست را از آن اثبات و استنباط کرد! چطور امام حسین با آن همه عصمت و عظمت رسما از امثال زهیر و عبیدالله بن حر جعفی درخواست کمک کرد چرا سید محرومان حجتالاسلام رئیسی برای بالا بردن آرایاش در برابر رقبا و طبیعی جلوه دادن پیروزیاش در انتخابات به خوانندهی پرطرفدار و توبهکردهای همچو تتلو توسل نجوید؟ ...
.
باری عزیزان، متکلمین سیاست یعنی یک چنین افرادی که هنر استدلالیشان همه صرف توجیه هر آن کرده یا ناکردهی حوزهی استحفاظیشان یعنی سیاست دینی حاکمه است.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی انتخابات, جامعه شناسی شرقی
[ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنگ - بخش چهارم
✍️ حسین شیران
.
حالیا بحث ما بر سر سه پدیدهی اجتماعی بشدت بهمبسته و وابستهی "حکومت، سلطه و جنگ" است که در قالب "شومترین سهضلعی عالم انسانی" بیوقفه در تمامی طول تاریخ همدیگر را بازیابی و بازتولید کرده و میکنند و هیچ نمیگذارند هیچ جایی و هیچ گاهی و هیچ برگی از تاریخ خالی از خطر بگذرد. هرچه درهم و برهمریختگی در جهان بوده و است مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از این سهضلعی و بدهبستان میان اضلاع آن بوده و است. با این همه این سهضلعی قائم بذات نبوده و نیست بلکه انگیزه و انرژی لازم برای چرخیدن و چربیدن و چرخاندن دنیا را از جای دیگری میگیرد: از درون آدمی.
.
دنیا که یکی بیش نیست- همانست که از آدم و ادریس و نوح بجای مانده، اما در این دنیای کهنه، آدمی نه یکی و نه یک نسل بلکه مدام در حال نوزایی و نوپاییست و با هر نوزادی که زاده میشود "میل سلطهجویی" بشر بی هیچ تعلل و توقفی بالقوه تجدید و بهروز میشود و در هر دوره هر نسل، فارغ از گذشتهها و گذشتگان، حکایت سلطهجویی خویش را بالفعل با خیل جنگها و حکومتهایی که بپا میکند خود پیش میبرد. باری، اینگونه است که دنیا بی هیچ ابا و عبرتی دائم از جوش و خروش سرچشمهای که دائم در حال نوشدن است در گیرودار درگیریهاست.
.
در اینکه سلطهجویی طبیعتا در ذات هر بشر بلکه هر موجود دیگریست شکی نیست؛ از یک درخت بگیر که مدام در محیط اطراف خود دستاندازی میکند و به زیر و به روی خاک ریشه و شاخ و برگ میگسترد و فضا اشغال میکند و حق و حریم حیات برای خویش میآفریند، تا خود آدمی که دیگر از بس زمین برایش کوچک شده حالا به فضاها دست انداخته است، کمابیش همه درصدد گسترش سلطه و سیطرهی خویشاند؛ اما در این میان توقع از آدمی که خود را "اشرف مخلوقات" میداند بس بالاست که بالضروره و بالفعل حدیقفی برای سلطهجوییهای خویش بشناسد.
.
در مقام قیاس، آدمی خود را به حکم "عقل" و به تبع آن "فرهنگ" و "تمدن" از هر موجود دیگری برتر و متمایز میسازد اما عقل و فرهنگ و تمدنی که نتواند جلوی جهش و جولان و طغیان امیال غریزی و طبیعی بشر درآید به درد لای جرز میخورد. همان حیوان ماندن و حیوان نمودن بهتر از ادعای بیهوده و بلامحل است؛ بشر زمانی میتواند با قاطعیت از امتیاز عقل و فرهنگ و تمدن خود سخن بگوید که بدین اسباب سد دفاعی محکمی در برابر رشد بیرویه و در واقع سرطان سلطهجویی ساخته باشد وگرنه هر جنگی به هر زمان و مکانی نشان بارز شکست این سهضلعی مستضعف در برابر آن سهضلعی مستکبر خواهد بود. (باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست
[ یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 مقاممسئولزدگی
✍️ حسین شیران
.
در هر کجا اغلب اگر بیش از حد معمول و متعارف در معرض چیزی قرار بگیری به اصطلاح آنچیززده میشوی- سرما باشد سرمازده، گرما باشد گرمازده، دریا باشد دریازده، آفتاب باشد آفتابزده، آرمان باشد آرمانزده، میهمان باشد میهمانزده، ...؛ در همه حال این زدگی باعث میشود جسم و روح و روان تو بتدریج تعادل طبیعی خود نسبت به آن چیز را از دست دهد و دچار یکسری اختلالات ریز و درشت- از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و حتی سر به بیابان نهادن گردد. مقاممسئولزدگی هم کمابیش یک چنین حالتی است؛ وقتی شما بیش از حد معمول و متعارف در معرض یک مقام مسئول قرار میگیری یک چنین حالت و عوارضی بر تو حاکم میشود.
.
مقاممسئولزدگی عموما در ممالکی از جمله مملکت ما که مسئولانش اغلب "آمدن دارند اما رفتن نه" بسیار شایع است. در یک چنین جاهایی حضرات از بس از روحیهی ایثار و از جانگذشتگی برخوردارند که بههیچ وجه من الوجوه حاضر نمیشوند عرصهی خدمت به ملت و مملکت را رها کنند و این توفیق بزرگ را نصیب دیگران هم سازند! همیشهی خدا با افتخار در صحنهاند و بیهیچ گداری مدام از این پست به آن پست و از این نهاد به آن نهاد و از این قوه به آن قوه میروند و به این قرار پیوسته با صرف شهد شیرین خدمت به خلق هرگز به کنارهگیری و استراحت نمیاندیشند! قشنگ معلوم است تا آخر عمر میخواهند سر خدمت باشند!
.
این غرق خدمت گشتن حضرات باعث شده هیچ توجهی به پدیدهی اجتماعی مقاممسئولزدگی و عوارض آن برای مردم نداشته باشند. طبیعی است وقتی حضرات حدیقفی برای مقام مسئولی خود نمیشناسند این عارضه هم از حد معمول خود طغیان کرده به حد یک پاندمی (همهگیری) میرسد کما اینکه رسیده و اکنون اغلب مردم تعادل جسمی و روحی و روانی خود نسبت به "همیشه و همهجا و همهعمر مقاممسئول" را از دست دادهاند و ناخودآگاه همین که اسمی از آنها به میان میآید دچار حساسیتها و اختلالاتی - از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و سر به بیابان نهادن، میشوند چه برسد به اینکه مدام اینجا و آنجا صدا و سیمایی هم از آنها ببینند و بشنوند!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و سوم
✍️ حسین شیران
.
حکایت همراهی و همباشی جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی ما در چهلوچند سال گذشته حکایت آن دو مرغ پرندهایست که مولوی در فیه ما فیه1 میگوید اگر بهم ببندیمشان به این امید که با چهار بال بهتر و بیشتر بپرند اتفاقا برعکس شاهد هیچ پروازی نخواهیم بود! چرا؟ چون دویی در میان است و هر پرنده پرمیکشد تا بدانسو که خود میخواهد پرواز کند آن دیگری نمیگذارد و اینگونه هر دو از پرواز میمانند؛ مگر اینکه یکی مرده باشد در اینصورت پرواز برای دیگری، هرچند مشکل اما به هر حال، ممکن میشود.
.
با پیروزی انقلاب 57 دو مرغ جمهوریت و اسلامیت هم به این امید بزرگ سخت به پای هم بسته شدند تا سپهر سیاسی ایرانزمین بعد از تجربه و تحمل چندهزارساله و پیدرپی پروازهای سرخ و سیاه سلاطین خودکامه این بار با چهار بالِ این دو پرنده شاهد پروازی به مراتب بهتر و بیشتر و در واقع سبزتر و مردممدارتر باشد ولیکن خیلی زود مشخص شد که این ایده به این سادگیها عملی نیست، چه به واقع نه یکی بلکه دویی در میان است و هر یک از این دو میخواهد در مسیری پر پرواز بگشاید که لزوما مد نظر دیگری نیست!
.
از آنجا که در آن برههی حساس سرآمدی ازآن اسلامیون و ارجحیت ازآن اسلامیت بود برای عبور از این بحران دو راه پیش پا بود: یکی گسستن همبندی و رهانیدن اسلامیت از شر جمهوریت و دیگری نگهداشتن همبندی و "بیجان یا نیمجان ساختن جمهوریت"؛ راه نخست اگرچه بی هیچ تزاحمی مستقیم به "حکومت اسلامی" میانجامید اما نفی جمهوریت بعد از پیروزی انقلاب خلف وعدهای کلان محسوب شده و تنافر شناختی سنگینی بر دوش نظام میگذاشت و به تضادها و تفرقههای غیرقابل کنترلی منجر میشد که در آن آغاز به صلاح نبود، از این رو مصلحتا راه دوم در پیش گرفته شد.
.
در طی این راه در چهلوچند سال گذشته جمهوریت همبند اسلامیت مانده و همواره بر عنوان جمهوری اسلامی تأکید شده است؛ پیوسته انتخابات برگزار شده و مردم نه فقط برای رییسجمهور بلکه نمایندگان خود در مجلسین دست به انتخاباتی زدهاند، ولی به واقع این نمود و نمایشی از "جسم جمهوریت" بوده که بربسته به پای اسلامیت- به بیان دیگر به قول بیتعارف مرحوم مصباح یزدی، با اذن و اجازهی اسلامیت، آن هم در منطقهالفراغ، به پرواز درآمده و هنوز نه فقط در ایران بلکه بسیاری از کشورهای جهان با وجود همهی ادعاها "جان جمهوریت" مجال پرگشودن و پرواز نداشته است. اما جان جمهوریت چیست؟
.
1. "دو مرغ را برهم بندی با وجود جنسیّت و آن چه دو پَر داشتند به چهار مبدّل شد نمیپَرّد، زیرا که دُوی قائم است؛ اما اگر مرغِ مُردهای را بر او بندی بِپَرّد، زیرا که دُوی نمانده است".
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 ابرباخت در زمین غزه
✍️ حسین شیران
.
حس و حالی که اکنون در حین نوشتن این یادداشت بر من حاکم است شبیه حس و حال کسی است که سختترین و حساسترین بازی عمرش را باخته و حالا با اوضاع و احوالی بس پریشان در دورترین و سوت و کورترین کوچههای شهر پرسه میزند تا مباد کسی ببیندش و با زبان بیزبانی به سنگ زمخت نگاهی سرد تمامی شیشههای شرمساری عالم را بر سرش فرو ریزد. بواقع این نه فقط حس و حال من بلکه خیلیهای دیگر در سراسر جهان در این روزگار بس دشواریست که هر روزش با اخبار جنگ غزه آغاز و با آن هم پایان میپذیرد.
.
حالیا این یک وجب خاک از دنیا پنج هفته است زیر بمباران بیوقفهی اسرائیل به سر میبرد و همچنان این بازی با جان و مال مردم بیدفاع ادامه دارد و نه فقط هیچ کاری از دست هیچ کسی برنمیآید بلکه برعکس برخی با تأیید و توجیه و تمهید بر آتش آن میافزایند! با این حال کار از کار گذشته و دیگر فرقی نمیکند همین حالا آتشبس شود و یا چند وقت دیگر، در این بازی نه فقط اسرائیل بلکه همهی دولتها و به تبع آن همهی ملتها و در کل بشریت "اصل اخلاق" را باخته و زینپس هر اتفاقی بیفتد تغییری در نتیجه ایجاد نخواهد کرد.
.
باری، غزه در مقابل دیدگان دنیا بس سختی کشید تا به سختی دنیا را بیازماید و به همه نشان دهد اگر کسی در هر کجا بخواهد اینگونه نااخلاقی کند جامعهی جهانی هیچ ابزاری برای مقابله با آن ندارد و هیچ کاری جز تماشا کردن از دستاش برنمیآید! و از نظر اخلاقی چیزی بدتر از این نیست یکی بزند یکی بخورد باقی تماشاگر باشند؛ اینست که میگویند بدترین باختها باخت اخلاق است، چه هر باختی را هم بتوان توجیه و تلافی کرد باخت اخلاق را نمیتوان؛ بیجهت نیست سیاهیهای ناشی از نااخلاقیها در تاریخ نه هیچ رنگ میبازند و نه هیچ از بین میروند.
.
این بازی سراسر شرّ اگر که یک خیر و خوبی دربرداشت مشخصا این بود که ضعف بارز جوامع بشری در کنترل نااخلاقیها را رسما رو نمود تا دیگر بر کسی پوشیده نباشد که بواقع هیچ راه و راهبرد و راهکار مشخصی در جهان برای حفظ و حراست از اصل اخلاق وجود ندارد و این یعنی از نااخلاقی قابیل در حق برادرش هابیل - که تاریخ هنوز خوب بیادش دارد، تا جنایات جنگی این روزهای قابیلزادهها در غزه، بشر هیچ پیشرفتی در این زمینه نداشته و اکنون این نمرهی منفی که در ردیف اخلاق در کارنامهاش ثبت شده تا مدتها از نهایت اعتماد و اعتبار برخوردار خواهد بود.
.
#مسائل_اجتماعی_ایران_و_جهان
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, جنگ اسرائیل غزه, جامعه شناسی جنگ
[ چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنگ - بخش سوم
✍️ حسین شیران
.
در شرح نسبت حاکمان با این همه جنگی که از دیرباز تا کنون در جهان میان جوامع بشری درانداختهاند و بدینوسیله میلیونها تن از مردمان بیچاره- اعم از نظامی و غیرنظامی و زن و مرد و کودک و کهنسال، را از زندگی ساقط کرده و میلیونها تن دیگر را ناقص و ناتوان ساخته و خیل بازماندهها را هم بیکس و بیکار و بیخانه و کاشانه به خاک سیاه نشاندهاند، تنها به یک کلیدواژه میتوان تکیه و تأکید داشت: "سلطه"؛ باری، به باور من، فقط این کلیدواژه است که از پس توضیح و تبیین این یک رویداد پرتکرار در همه ادوار تاریخی برمیآید.
.
تاریخا و تحققا هر جنگی در هر کجا و در هر برهه از زمان، فارغ از هر توضیح و توجیهی که برایش ارائه شده و هر آن سرپوشی که برایش و به رویش گذاشته شده، در مجموع از سه حال خارج نبوده و نیست: یا بر سر "کسب سلطه" بوده و است یا برای "حفظ سلطه" و یا در موجهترین حالت "ضدسلطه" بوده است- سلطه بر سرزمین و بر مردمان و بر منابع و مواضع و یا هر چیز دیگری؛ در هر حال خیل توجیهات و پوششها را اگر به تیغ نقد از بر و روی جنگها کنار زنیم لخت و عور جز سلطه چیز دیگری که اصل و اساس جنگها بوده باشد نخواهیم یافت.
.
باری، به این قرار در همه ادوار تاریخی، جنگ لازمهی سلطه و سلطه لازمهی حکومت بوده و است؛ بدون جنگ چه سلطهای و بدون سلطه چه حکومتی؟ برای همین همواره در طول تاریخ این سه به شدت و قوت بهمبسته و لازم و ملزوم هم بودهاند و مدام همدیگر را بازیابی و بازتولید کردهاند و هنوز هم میکنند. دنیا را تا بحال بارها و بارها آب برده ولیکن این سه و نسبت پایدار مابینشان را نه هیچ خواب برده و نه هیچ چیزی خراب کرده است! همچنان حاکمان بقوت بر سر کارند و در هر فرصتی بر سر سلطه بر جوامع و جهان جنگها میافروزند!
.
اما اگر همهی این آتشها از گور سلطه برمیخیزند آتش سلطه خود از کدام گور میخیزد؟ این گور چیست و کجاست که هیچ خاموشی نمیپذیرد و هر گاه که بخواهد شعله میکشد و دنیا و هرچه در آنست را به کام میگیرد و به خاکستر تبدیل میسازد؟ در همین لحظه اگر ابلهی از قماش سلطهجویان کلید پرتاب موشکی را بفشارد و جنگ هستهای به راه اندازد چند ثانیه بعد از دنیا با این همه موجود و این همه دستاورد چه باقی میماند؟ چرا و چطور شد که کار به اینجا رسید؟ و چه کار میتوان کرد بیش از این کار از کار نگذرد؟ ... (باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست
[ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و دوم
✍️ حسین شیران
.
در تصویری تاریخی از 16 بهمن 1357، روزی که امام بر سکویی ساده در سالن آمفیتئاتر مدرسهی علوی حاضر شدند تا تنها چند روز بعد از بازگشت به ایران حکم نخستوزیری و تشکیل دولت موقت را تنفیذ نمایند، دست چپشان مهدی بازرگان نشسته بود با کت و شلوار و کراوات در تیپ معمول دیپلماتیک آمادهی دریافت حکم، و دست راستشان هاشمی رفسنجانی با قبا و عبا و عمامه در تیپ معمول آخوندی، برای یاری و همراهی امام در نخستین اقدام حاکمیتی برای تأسیس جمهوری اسلامی.
.
دست چپی در نگاه نخست یک سیاستمدار اسلامگرا بود و دست راستی یک اسلاممدار سیاستگرا؛ دست چپی آنجا بود تا بعنوان یک غیرروحانی حضورش نماد و نمودی باشد بر جان و جریان جمهوریت در کالبد حکومت اسلامی که حاکماش از پیش وعدهاش را داده بود، و دست راستی آنجا بود تا بعنوان یک روحانی مبارز بارز حضورش هم نماد و نمودی باشد بر ارجحیت و اولویت اسلامیت در حاکمیت (از قضا حکم هم آن روز دست او بود) و هم عرض اندامی بر همگان که بدانند بسی بیش از آنچه فکرش را بکنند به امام نزدیکاند و بواقع "چشم و گوش" ایشاناند.
.
آن روزها فعلا از ریاست و سیادت روحانیون بر دولت و ملت خبری نبود چه هنوز طنین صدای امام بر گوشها بود که میگفت: "روحانیون شغلشان چیز دیگری است و متکفل حکومت نخواهند شد" (سخنرانی 26 دی 57) و حتی در مورد خود هم گفته بودند: "من نمیخواهم ریاست دولت را داشته باشم؛ طرز حکومت حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت" (مصاحبه با مجلهی استرن 26 دی 57)؛ و بواقع چنین هم شد و ایشان چند روزی بعد از پیروزی انقلاب (10 اسفند 57) به قم عزیمت کردند و (تا بهمن 58) 11 ماه آنجا ماندند.
.
اما برخلاف نظر امام، دست راستی، گفتهناگفته نظرش این بود که از غیرروحانیون بخاری برای انقلاب برنخواهد خاست و حکومت اسلامی جز به مداخله و مشارکت مستقیم روحانیون برقرار و برمدار نخواهد شد؛ و این گویی نوعی "پیشگویی خودبرآور Self_Fulfiling Prophacy" بود، چه بازرگان رئیس دولت موقت 9 ماه بیش دوام نیاورد و استعفاء داد؛ بنیصدر نخستین رئیسجمهور هم 17 ماه نشده مهر عدم کفایت خورد و فرار کرد؛ و رجایی تنها 28 روز رئیسجمهور ماند و ترور شد؛ و بعد دیگر چهل سال بعد همهی رؤسای دولت، جز احمدینژاد، پیدرپی هم از روحانیون انتخاب گشتند.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنگ - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
در این نوشتار ترجیح میدهم بجای پرداختن به پرسش پر حرف و حدیث "جنگ چیست؟" و "از چیست؟" بدوا پرسش کم حاشیهی "جنگ از کیست؟" و یا "دست کیست؟" را در پیش بگیرم، چه تصور میکنم از این مسیر بهتر و زودتر میتوان به مقصد مورد نظر رسید. کم حاشیه یعنی پرسش بقدری روشن است که چندان جایی برای شاخهشاخه شدن و شرحهشرحه گشتن باقی نمیگذارد و با قدری تأمل حتی یک بیسواد و کمسواد هم از پس پاسخ به آن برمیآید؛ جنگها را چه کسانی برمیافروزند؟ پاسخ: حاکمان! حاکمان بر جهان و جوامع بشری.
.
باری، جهان از دیرباز در هر دو بعد مادی و معنوی بس پارهپاره گشته و بارها دست حاکمان از هر نوعاش چرخیده، و تاریخا و تحققا این آنها بوده و هستند که هر بار به یک بهانهای از جامعه و جمعیت خود مایه گذاشته و جنگها افروخته و در سطوح مختلف مرتکب جرمها و جنایات فراوان علیه بشریت و مدنیت گشتهاند و هنوز هم میگردند. برای آنها تنها چیزی که مهم نبوده و نیست جان و جهان هزارانهزار بشریست که در بحبوحهی جنگها از بین رفته و میروند. آنها اصلا کاری به اینکه مردم در جنگ و از جنگ چه میکشند ندارند؛ خود در امنترین نقاط ممکن میایستند و بیپروا و بیملاحظهی پیامدهایش برای مردمان، پیدرپی هم فرمان جنگ میدهند!
.
در این میان «صلح» جز یک امر موقت و در واقع وقفهای مابین دو جنگ و فرصتی برای آماده شدن برای جنگی دگر- چه بسا سختتر و سنگینتر از قبل، نبوده و نیست. رشد و توسعه و تقویت مستمر قوای نظامی و تجهیزات جنگی و تهدیدها و تمرینها و مانورهای نظامی و نمایش فناوریهای دفاعی و هجومی نوین، همه و همه آن- هم در زمان صلح- حکایت از این دارند که آنچه برای حاکمان اصل است جنگ است و صلح فرعی به ذیل آن است! حاکمان ثابت کردهاند همواره به جنگ میاندیشند مگر اینکه خلافاش ثابت شود، برای همین شده از نان شب مردمان خود میزنند و هرچه بیشتر و بهتر مقدمات آن را فراهم میسازند!
.
اما چرا چنین است؟! چرا حاکمان وقتی خود بهتر از هر کس دیگری از هزینههای جانی و مالی و ملی و مملکتی یک جنگ آگاهاند تن به توفان این همه جنگ و این همه هزینه میدهند؟! چرا عملا از رفاه و آسایش ملت و رونق و آبادانی مملکت خویش میزنند و پای جنگ هزینه میکنند؟! چرا حاضرند خیل انتقادات و اعتراضات و اعتصابات و ناآرامیهای داخلی را به جان بخرند ولی یک گام از عزم جزم جنگ پس ننشینند؟! چرا؟! مگر این جنگ چیست و چه تحفاتی برایشان دارد که مدام در کار و بارش هستند؟! به باور من پاسخ به این سؤالات هم هیچ دشوار نیست اگرکه در مقام پاسخگویی در موضع و موقعیت درست قرار بگیریم. (باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست
[ دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنگ - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
پیرامون جنگ سخن گفتن سخت است؛ در عین حال بسی بیهوده هم است، چه اگر قرار بر جنگافروزی باشد- که هست، فارغ از هر حرف و حدیثی این اتفاق خواهد افتاد، کما اینکه افتاده و اکنون با وجود این همه تعقل و تفکر و توسعه و تحول و تمدن که عاید بشریت گشته و نیز با وجود این همه مخالفتهای مردمی و جنبشهای ضدجنگ، همچنان میبینیم این پدیدهی شوم پای ثابت حیات و ممات بشریست و در همین لحظه که من این سطور را مینویسم متأسفانه جنگی تمامعیار در فلسطین برپاست!
.
کنت- بنیانگذار جامعهشناسی، میگفت جنگ و جنگاوری مال دوران ربانی (تخیلی، تئولوژیک) بشریت است، در دوران جدید با علمی و صنعتیشدن جوامع بشری روحیهی جنگاوری در بشر منکوب و جنگ برای همیشه منسوخ خواهد شد. وقوع جنگهای جهانی اول و دوم از قضا توسط جوامع علمی و صنعتی جهان خیلی زود نهایت سادهانگاری او را آشکار ساخت. علم و صنعت نه فقط مانع جنگ نشد بلکه برعکس خود به قوت در خدمت جنگ و جنگاوری قرار گرفت تا نشان دهد مشکل جای دیگر و بسی جدیتر از این حرفهاست.
.
اما این مشکل چیست و آن جای دیگر کجاست؟ چرا از آغاز تا کنون هیچ فصلی از تاریخ زیست اجتماعی بشر بی جنگ ورق نخورده است؟ چه چیز در همهی این دوران باعث این همه جنگ شده و باز میشود؟ در دنیای دائما در حال دگرگونی، آن چیست که خود هیچ دگرگون نمیشود اما قهرا همه چیز را دگرگون میسازد؟ چرا در این همه مدت هیچ کاری از دست هیچ کس برنیامده و باز نمیآید؟ مهمتر از این چه مسألهای؟ وقتی سایهی شوم جنگ همچنان بر سر جهان و جوامع بشری سنگینی میکند این همه صحبت از توسعه و تحول و فرهنگ و تمدن چه معنی دارد؟ چرا هیچ گاه هیچ کدام جلوگیر این همه جنگافروزی نگشته است؟ ...
.
باری، بشر از زمانی که از ترس طبیعت و موجودات طبیعی به غارها پناه میبرد تا به اکنون که بسی بر طبیعت مسلط گشته و اینک به یاری علم و صنعت در کهکشانها پرسه میزند راه درازی پیش آمده و به شدت و حدت دنیا را بس دگرگون ساخته است اما در حقیقت تا زمانی که مبنا و منشأ پایدار جنگافروزی را نشناخته و بر آن مسلط نگشته است جای هیچ افتخاری برایش وجود ندارد. وقتی جنگ میتواند در یک آن همه چیز و هر اندوخته در طی دوران را براحتی از بین برد پس هنوز هیچ دستاوردی وجود ندارد!
.
مهمترین دستاورد میتواند کور کردن سرچشمه جنگ باشد. اما اگر این تا کنون محقق نشده زینپس آیا شدنیست؟ اگر نه، پس باید سوخت و ساخت و اگر آری، چگونه؟ با کدام اسباب و اساس؟ به باور من، حالیا مهمتر از این پرسشی برای بشریت وجود ندارد و تا این پرسش مطرح است صحبت از هر چیز دیگری در هر کجا اگر نه بیهوده دستکم در سایه و در پس پرده است. (باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست
[ شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و یکم
✍️ حسین شیران
.
در برههای کوتاه از تاریخ معاصر ایران، از 16 تا 22 بهمن 57، همزمان دو حکومت، دو دولت و دو جمهوری پهلوزنان بههم بر سر کار بودند؛ حکومتها یکی حکومت شاهنشاهی بود که شاهاش از مملکت گریخته اما پروندهاش همچنان باز بود و دیگری حکومت اسلامی که به رهبری آیتالله خمینی در شرف تأسیس بود؛ و دولتها یکی دولت بختیار بود که حکماش را ماه پیش از شاه گرفته بود و دیگری دولت بازرگان که همان 16 بهمن حکماش را از آیتالله گرفت؛ و جمهوریها یکی جمهوری اسلامی بود که بازرگان موظف به ایجادش بود و دیگری جمهوری سوسیال دموکراسی که بختیار بی شاه و شیخ خود درصدد تحکیماش بود.
.
اما مصداق قول صادق سعدی که "دو پادشاه به یک اقلیم نگنجند" این وضعیت بیش از یک هفته دوام نیاورد و لاجرم یکی که دولت بختیار باشد از دور خارج شد و با خود حکومت شاهنشاهی و جمهوری سوسیال دموکراسی را هم از دور خارج کرد و به این ترتیب حکومت اسلامی، که بختیار پیشنهاد میکرد واتیکانوار تنها در قم برقرار شود و دست از سر کل ایران بردارد از قضا بیرقیب گشت و دست بر سر کل ایران گذاشت و بازرگان هم موقتا از جانب حاکم شرعاش واجبالاتباع گشت تا هرچه سریعتر ساختارهای لازم برای برقراری جمهوری اسلامی را سازمان بخشد.
.
از بد روزگار دولت بازرگان هم دولت مستعجل گشت و هنوز یک سال نشده از دور خارج شد؛ 14 آبان 58 بعد از اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری اعضایش توسط دانشجویان پیرو خط امام، بازرگان عطای نخستوزیری را به لقایش بخشید و با تسلیم استعفانامهای که علنا از "دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلافنظرها و غیرممکن گشتن انجام وظایف محوله" و در کل، "حکومتها در داخل حکومت" گله داشت کنار کشید. او در ساختار قدرت، بعد از امام و شورای انقلاب در ردهی سوم بود و بزودی با هر دو بویژه شورای انقلاب که در واقع همهی کارهی انقلاب بود به اختلافاتی رسید.
.
از بزرگترین حامیان بازرگان یکی مطهری بود که از سوی امام ریاست شورای انقلاب را به عهده داشت و همو خود بازرگان را برای نخستوزیری پیشنهاد کرد و دیگری طالقانی بود که در کنار هم سالها سوابق مبارزاتی داشتند. این دو در همان ماههای آغازین به اشکال مختلف از دور خارج شدند؛ مطهری در 11 اردیبهشت 58 ترور شد و طالقانی هم 19 شهریور 58 به مرگی مشکوک درگذشت. آبان 58 هم که بازرگان کنار رفت. محسن رضایی در مورد انتخاب بازرگان گفته است: "بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند. اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمیگذاشت شاید انقلاب به ثمر نمیرسید".
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از شما بر شماست
✍️ حسین شیران
.
اصولا و اساسا هر حکومتی درست در همان حال که خود شکل میگیرد جریان شکلگیری اضداد و اعداء خویش را هم خود بدست خویش کلید میزند. بدیهیست هیچ حکومتی این را نمیخواهد، اما این خوشبختانه یا بدبختانه (بستگی دارد کدام سو بایستید) هیچ به خواست و به اختیار حکومتها نبوده و نیست؛ امریست محتوم که حتمیتاش را مستقیما از چیستی و هستی خود حکومت میگیرد؛ از این جهت هر جا که حکومتی در کار است لاجرم این حتمیت هم در کار است و هیچ گریزی از آن نیست- کما اینکه تا بحال هم نبوده است.
.
حکومت یعنی به قدرت حکم کردن بر برتری و برقراری و برمداری و برخورداری برخی افراد و برخی آرا و عقاید و ارزشها و هنجارها، و در مقابل ممنوعیت و محدودیت و محرومیت مابقی آنها؛ بدیهیست در هر جمعی (از هر چیز و هر کس) اگر حکم بر ادخال برخی به اندرون باشد روی دیگرش اخراج بقیه به بیرون خواهد بود و این در همان حال که منجر به شکلگیری "اندرونیها" میشود خواهناخواه به شکلگیری "بیرونیها" هم میانجامد و درست از همین نقطه که "تفکیکها و تبعیضها"ی حکومتی در جامعه صورت میپذیرند "تضادها و تقابلها" هم در آن جان میگیرند و جریان مییابند.
.
در مراحل بعدی این تضاد و تقابل اولیه میان فراخواندهها و فروماندهها بیشتر و بیشتر هم میشود؛ هرچه حکومت میکوشد به اندرون سروسامانی دهد تا بسی بهتر و بیشتر بر جامعه حکمرانی کند ناخواسته به سروسامان یافتن اضداد و اعداء خویش هم قوتی میبخشد؛ تحکیم و تقویت حکمرانی یعنی اصرار بر حق و حکم برخورداری اقلیت اندرونی از قدرت و ثروت به بهای دوام غیربرخورداری اکثریت بیرونی، و این البته که منجر به واکنشهای بیرونیها شده، بر شور و شعور آنها برای مقابله و مقاومت میافزاید، چه هیچ غیربرخورداری تا آخر ساکت نمینشیند عیش و نوش و ریخت و پاش برخوردار را تماشا کند.
.
اکنون دیگر به لطف رسانهها و رسانایی فوقالعادهی آنها هیچ اندرونیای در هیچ کجا چاردیواری و اختیاری نیست که هر کس در آن هرچه خواست بکند باقی از آن بیخبر باشند، یک اتاق شیشهایست که سریع هر اتفاقی بویژه فسق و فجور و فساد از آن به بیرون انعکاس مییابد و منجر به فریادها میگردد. حکومت نه در خلأ بلکه در جامعه و بر جامعه جاریست و هر حرف و حرکتی از آن مادام که در راستای حفظ سلطه و صرفه باشد حس و حال و حرکتی هم به جان جریان ضدسلطه میاندازد و ناخواسته اعداء و اضداد خویش را در دامن خویش میپرورد.
.
مگر اینکه بخواهد اکثریت را به اندرون جذب کند که در اینصورت دیگر نه حکومت (: اقلیت برخوردار از قدرت و ثروت) بلکه مصداق بارزی از دموکراسی (: همه یا اکثریت برخوردار از قدرت و ثروت) خواهد بود؛ اما بواقع هیچ حاکمی نه فقط هیچ دوست ندارد آنچه به سختی بدست آورده را با بیرونیها تقسیم کند بلکه حتی در اندرونی هم رفتهرفته در توزیع قدرت و ثروت وسواس و حساس گشته ناگزیر رانشها و ریزشها را رقم میزند. هر رانش و ریزشی از اندرون ناگزیر به جمع بیرونیها اضافه میگردد و بسی بیشتر بر انگیزه و انرژی آنها برای مقابله میافزاید.
.
بنابراین آنچه بواقع باعث شکلگیری بیرونیها در جامعه میگردد نفس امر حکومت و آنچه باعث رشد و توسعه و تحول آن در قامت یک ضد میگردد عملکرد خود حکومت است (عنوان "از شما بر شماست" از این بابت است)؛ انتهای روال و روند نامتعادل و نامتوازن "اقبال نصیب دوستان" و "ادبار نصیب دشمنان" (بقول مسعود سعد) جز این نخواهد بود که جبههی مقابل هم بالاخره هر آن تحریم و تحدید و تضعیفهایی که در حقاش صورت گرفته را به انگیزه و فرصت تبدیل خواهد کرد و سرانجام انتقاماش را از عامل بدبختیهایش- هر حکومتی به هر حکمی که بنا گشته باشد، خواهد گرفت.
.
اما این روال و روند یک ایراد بزرگ داشته و دارد و آن اینکه آنها که ناگزیر به زور متوسل میشوند و قدرتی را ساقط میکنند (چون هیچ حکومتی خودبخود کنار نمیرود) خود صاحب قدرت میشوند و حکومتی تشکیل میدهند و باز دوباره روز از نو روزی از نو؛ نفس حکومت اقلیت اندرونی و اکثریت بیرونی میآفریند و دوباره تبعیض و تضاد و ستیز دور و نزدیک و دوست و دشمن و رویش و رشد اضداد و اعداء و باقی ماجرا، و به این ترتیب این دور باطل ادامه مییابد- کما اینکه ادامه یافته و اینک در این سرزمین بعد هزاران سال تجربهی زیست اجتماعی هنوز که هنوز است بر ما حکومت حاکم است!
.
بنظر شما چاره چیست؟ چگونه میتوان در این سرزمین از شر تسلسل حکومتها و این دور باطل رهایی یافت؟ بنیاد جامعه بر توافق است- توافق حداکثری بر سر اشتراکات؛ چگونه میتوان در گذر از حکومتها که طبیعتا بر اختصاصات تکیه میورزند و از این جهت همواره در جامعه تضاد و تقابل میآفرینند به اشتراکات تکیه ورزید و تا جایی که بتوان از تضادها و تقابلها کاست؟ ...
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیستم
✍️ حسین شیران
.
گرایش مهندس مهدی بازرگان به اسلام هرگز نمایشی نبود. او حتی در زمانی که در عنفوان جوانی در غرب در یک رشتهی فنی (ترمودینامیک) تحصیل میکرد بسی مبادی آداب دینی بود و وقتی هم به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ ریاست دانشکدهی فنی دانشگاه تهران را به عهده گرفت در قول و فعل نماد تمامعیار یک استاد مسلمان بود؛ نخستین بار او بود که انجمن اسلامی در دانشگاه راه انداخت و نمازخانه در آن دایر کرد. نیچه میگفت افلاطون "مسیح پیش از مسیحیت" بود و حالا بازرگان با این کارهایش عملا یک "سوپرانقلابی پیش از انقلاب اسلامی" مینمود.
.
در شرایطی که دنیا به نحو غالب توسعه و تمدن غرب را ناشی از رنسانس و رهایی از دست دین و تفکرات اسکولاستیک قرون وسطایی میدانست، در داخل ایران هم دگراندیشانی چند مبلغ یک چنین ایده و افکاری بودند و کمابیش ضرورت گذر از دین را متذکر میشدند، بازرگان از در مقابل درآمد و گفت غرب از دین گذر نکرده بلکه برعکس با تکیه بر علم و عقلانیت درست در مسیر ادیان و انبیاء قرار گرفته است. او معتقد بود هیچ تضاد و تقابلی میان علمگرایی و عقلگرایی و انسانگرایی مدرن با دینگرایی وجود ندارد؛ هر تضاد و تقابلی که هست حاصل تفاسیر کهن است، کافیست تفاسیر خود را بهروز کنیم تا تضادها از میان برخیزند.
.
با این طرزتلقی بود که او خود دست به کار شد و در قالب آثاری چند همچون مذهب در اروپا، مطهرات در اسلام، کار در اسلام و ... تمام تلاش خود را کرد تا سازگاری دین اسلام با علوم مدرن را به اثبات برساند؛ و در گذر از اینها در روزگاری که خیلیها در اندیشهی عبور از دین بودند او بر آن شد از دل اسلام ایدئولوژیای بیرون بکشد که به درد دگرگونی در راستای ایجاد تمدن اسلامی در ایران بخورد- راهی که بعد از او شریعتی در پیش گرفت با این تفاوت که در این راه تکیهی او بر علوم طبیعی و تجربی نوین بود و تکیهی شریعتی بر علوم انسانی و اجتماعی نوین.
.
باری بازرگان با یک چنین باورهایی پا به عرصهی سیاست ایران گذاشت و در این راه تا مقام نخستوزیری هم پیش رفت اما خواهناخواه روزی به این نتیجهی تلخ رسید که لزوما اینگونه نیست هر آنچه در عالم ذهن زود بهم جوش میخورد در عالم عین هم بخورد؛ پس قلم برداشت و در آخرین مکتوب خود نوشت: "از خود بپرسید چگونه کسی که در سالهای قبل از 40 زمانی که داعیان حکومت اسلامی امروز سروکاری با ایدئولوژی و مبارزات سیاسی نداشتند در زندان شاه کتاب بعثت و ایدئولوژی را نوشت ... حالا طرفدار تز جدایی دین از ایدئولوژی و منع دین از نزدیک شدن به حوزهی دستورات اجرایی گشته است!"
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش نوزدهم
✍️ حسین شیران
.
از مهمترین کسانی که به قوت به تلفیق دین (اسلامیت) و دموکراسی (جمهوریت) اعتقاد داشت و واقعا انتظار داشت با سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی این آرمان و این اندیشه محقق گردد یکی هم مهندس مهدی بازرگان بود؛ هماو پس از پیروزی انقلاب از نخستین کسانی بود که به سرعت به امتناع یا عدم امکان عملی شدن ایده و آرماناش پی برد و از کاروان انقلاب کنار کشید و در آستانهی یکسالگی انقلاب نشست و مقالهی "انقلاب ما به کجا میرود؟" [📚] را نوشت! اما چه شد که بازرگان به این نتیجه رسید که نمیشود؟!
.
هنوز شاپور بختیار نخستوزیر شاه در ایران بود که او از سوی شورای انقلاب برای پست نخستوزیری حکومت انقلابی انتخاب شد. او فینفسه فردی صاف و سالم و صادق بود و برخلاف خیلیها در دنیای سیاست، که از زمان مصدق بدان وارد شده بود، نه فقط دنبال منافع شخصی نبود بلکه بعضا از منافع شخصی خویش هم میگذشت1 - به قول دکتر سروش "به نام بازرگان بود نه به صفت"- و از این نظر مورد احترام و اعتماد افراد و گروههای مختلف از جمله امام و حتی خود بختیار بود.
.
در یک هفته مانده به پیروزی انقلاب، بختیار، در گذر از شاه و آیتالله، پیشنهاد همکاری برای برقراری نظام جمهوری سکولار یا "سوسیال دموکراسی" را به او داد اما او در خط امام ماند و علیرغم اختلافنظرهایی که با ایشان داشت تا برقراری نظام جمهوری اسلامی ایشان را همراهی کرد. چرا؟ چون امام ادعای "اسلام واقعی" داشت و او هم از اسلام واقعی توقعاتی داشت و به کارآمدی آن برای توسعه و تحول ایران ایمان داشت؛ بازرگان در جایی به صراحت گفته: "من از ابتدا با آیتالله خمینی اختلافنظر داشتم؛ ایشان ایران را برای اسلام میخواست و من اسلام را برای ایران میخواستم".
.
ادامه در بخش بعد
1. مهندس بازرگان در زمان مصدق پس از معاونت دکتر کریم سنجابی در وزرات فرهنگ و ریاست هیئت مدیرهی خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، به ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران منصوب میشوند؛ معروف است که طرح لولهکشی آب تهران را پیش مصدق میبرند و مصدق آن را تأیید و تحسین میکنند اما میگویند برای اجرایی کردناش بودجه نداریم؛ به توصیهی خود مصدق بازرگان به نزد پدر خود حاج عباسقلیآقای تبریزی از بازاریان بزرگ تهران میروند و هزینهی لازم برای نخستین شبکهی لولهکشی آب تهران را از پدر خود تأمین میکنند.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هجدهم
✍️ حسین شیران
.
هر کنش و هر جنبش اجتماعی بویژه مبارزهی سیاسی برای به نتیجه رسیدن توأمان باید در هر دو بعد یا بال "اندیشه" و "اقدام" فعال بوده و ورا یا ماورای هر آن هیاهویی که بههر شکل بپا میشود هم واجد پندارهای مقتضی مشخص و هم بر پایهی آن پندارها واجد گفتارهایی منسجم و نیز کردارهایی مرتبط و منضبط باشد تا بتواند پتانسیل تغییر و تحول را در خود ایجاد کرده، منجر به دگرگونیهای مورد نظر گردد و گرنه یکی بی دیگری مصداق به یک بال پریدن بوده و سرانجام و سرنوشت یک چنین پروازی خود از پیش مشخص است.
.
در جریان مبارزات سیاسی علیه نظام شاهنشاهی پهلوی بویژه اواخر کار مسلما اوضاع به این قرار پیش رفت که به پیروزی انقلاب منجر گشت؛ در کنار همهی اقدامات انقلابی که به اشکال مختلف در داخل و خارج صورت میگرفت "اتاق فکری" پیوسته مشغول اندیشهورزی بود و به امام برای جلب نظر و مشارکت و حمایت حداکثری افراد و احزاب و اقشار داخلی و حتی قدرتهای خارجی مشورت میداد. در این اتاق برخی همچون مطهری و بهشتی و طالقانی بیشتر بر بعد "اسلامیت"ِ به نسبت بهروزشده و حتی کسی همچون شریعتی بر اسلامیت ایدئولوژیشده توجه و تمرکز داشتند؛
.
برخی دگر همچون صادق قطبزاده، صادق طباطبایی، ابراهیم یزدی، کریم سنجابی، یدالله سحابی، محسن سازگارا و بازرگان و بنیصدر و خیلیهای دیگر که همه تحصیلکردههای غرب بوده و در غرب زیسته و نظرا با معارف و مباحث و مبانی نوین حکمرانی در غرب و عملا با نظامهای سیاسی منبعث از آنها از نزدیک آشنایی داشتند بیشتر بر بعد "جمهوریت" توجه و تمرکز داشتند و به امام که آن اواخر خودشان هم در غرب سکونت داشتند و مدام با رسانههای غربی مصاحبه داشتند در باب دموکراسی و الزامات و اسباب و اساس آن مشورت میدادند.
.
در ادامه به برخی از این تأکیدات و تصریحاتی که امام در باب جمهوریت در مصاحبههای خود داشتند اشاره میکنیم تا بعد:
⏺ جامعهی آیندهی ما جامعهی آزادی خواهد بود؛ همهی نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت (مصاحبه با اشپیگل 16 آبان 56).
⏺ رژیم ایران به یک نظام دموکراسی تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد (مصاحبه با تلویزیون سوئیس 14 آبان 57).
⏺ حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است (مصاحبه با تایمز 16 آذر 57).
⏺ حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوریها، و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همهی مظاهر تمدن موافق (مصاحبه با تلویزیون ایتالیا 23 دی 57).
⏺ قانون این است، عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد (مصاحبهی بهمن 57).
⏺ اولین چیزی که برای انسان است آزادی بیان است (آبان 57 نوفل لوشاتو).
⏺ مطبوعات در نشر همهی حقایق و واقعیات آزادند (مصاحبه با روزنامهی ایتالیایی 11 آبان 57).
⏺ تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیهی فرائض دینی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند (مصاحبه با خبرنگاران در پاریس 17 آبان 57).
⏺ زنها در حکومت اسلامی آزادند، حقوق آنها مثل حقوق مردها (مصاحبه با راسلگر در پاریس آبان 57).
⏺ زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند (مصاحبه با گاردین 10 آبان 57).
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هفدهم
✍️ حسین شیران
.
نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب ۵۷ تعیین عنوانی برازنده برای حکومت یکی از مهمترین دغدغههای انقلابیون بود؛ از آنجا که در پیروزی انقلاب آرا و افکار و احزاب و اقشار مختلفی نقش داشتند در تعیین عنوانی بر آن هم آرا و نظرات مختلفی ارائه شد؛ برخی تنها عنوان «جمهوری» را صلاح میدانستند، بی هیچ اضافاتی؛ برخی «جمهوری دموکراتیک» را، که انقلاب مردمی نشان مردمی هم داشته باشد؛ برخی دیگر «جمهوری دموکراتیک اسلامی» را، که انقلاب اسلامی ضرورتا نام و نشانی اسلامی هم داشته باشد؛ در نهایت امام عنوان «جمهوری اسلامی» را تأیید و تکلیف کردند، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد.
.
استدلال امام این بود که کلمهی دموکراتیک یک کلمهی غربی و مبلغ و مؤید شکل و شیوهی حکمرانی غربی است؛ و بعد اسلام خود مبین و متضمن دموکراسی است و نیازی به افزودن آن نیست؛ آنها که بر آن اصرار دارند یا جاهلاند یا خائن. از آنجا که مرجعیت مطلق از آن امام بود نظر ایشان فصلالخطاب قرار گرفت و عنوان «جمهوری اسلامی»- نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد، به رفراندوم گذاشته شد؛ هرچند نظر امام این بود که به رفراندوم هم نیازی نیست چون مردم عملا انتخاب خود را کردهاند، با اینحال جهت رسمیت و مشروعیتبخشی به کار اجرا شد.
.
این بحثها در آن روزها بیشتر بر سر صورت حکومتی بود که سیرت آن را امام قبلا در سخنرانیها و مصاحبههای پیش از پیروزی انقلاب خود تعریف و ترسیم کرده بودند و در آنها در کنار تأکیدات مکرر بر «اسلامیت» و ضرورت اجرای «احکام اسلام» که طبعا و طبیعتا از یک فقیه عالیقدر و مرجع تقلید مسلمین انتظار میرفت، مشخصا بر «جمهوریت» و مبنا بودن ملت و مشارکت آنها در سرنوشت خویش هم توجه و تأکید داشته و حتی صراحتا از الزامات و اقتضائات آن هم گفته بودند.
.
بسیاری از این تأکیدات و تصریحات را همه بارها شنیدهایم، با این وجود در بخش بعد از باب یادآوری بار دیگر برخی از آنها را با هم مرور خواهیم کرد تا بعد ببینیم چرا و چگونه علیرغم این توجهات و تأکیدات بر بعد جمهوریت در بیانات بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، در ادامه در سالهای پس از استقرار، خواهناخواه اوضاع بنحو دیگری رقم خورد و نه فقط جمهوریت که حتی اسلامیت آن در تنگنا قرار گرفت و تعارضات و تنافرات شناختی ناشی از آن هم جمهوریخواهان و هم اسلامگرایان واقعی را مشمول رنجش و رویگردانی و ریزش ساخت.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش شانزدهم
✍️ حسین شیران
.
نظام سیاسی فعلی ایران همه میدانیم عنوانا "جمهوری اسلامی" است؛ این عنوان در 12 فروردین 1358 (1 آوریل 1979)، دقیقا دو ماه بعد از بازگشت امام خمینی به ایران در 12 بهمن 57 و بعد سقوط نظام شاهنشاهی پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن آن سال، طی رفراندومی با یک گزینهی دوگویهای "جمهوری اسلامی، آری یا نه؟" با مشارکت 20 میلیون نفر از مردم ایران برگزار و با 98/2% رأی موافق برای نظام فاتح انتخاب گردید.
.
این نخستین بار نبود که یک نظام سیاسی در جهان این عنوان را برای خود اختیار مینمود؛ نخست در سال 1933 این ترکان مسلمان اویغور در شرق چین بودند که بصورت غیررسمی با عنوان "جمهوری اسلامی ترکستان شرقی" از چین اعلام استقلال نمودند (این جمهوری در کمتر از یک سال توسط چینیها برچیده شد)؛ دومین بار در سال 1956 پاکستانیها چندی بعد از استقلال از هند (1947) رسما نظام سیاسی خود را "جمهوری اسلامی پاکستان" اعلام کردند؛ سومین مورد در سال 1958 در موریتانی در آفریقا و چهارمین مورد آن در ایران بود. بعدها افغانستان (2004) و گامبیا (2015) هم جمهوری اسلامی تأسیس کردند که هر دو منحل گشتند.
.
جمهوری اسلامی در حقیقت عنوانی "سهل و ممتنع" است؛ سهل بودناش از باب تصورش است و ممتنع بودناش از باب تحققاش؛ بدوا ساده است اینکه تصور کنیم یک کشور مسلمان یا اغلب مسلمانی که به هر شکل از قرنها تجربه و تحمل نظامهای سیاسی سلطنتی سنتی خودکامه گذر کرده، متأثر از تحولات عصر مدرن و مشاهدهی رشد و گسترش نظامهای دموکراتیک در جهان و مشارکت مردم در سیاست و تعیین سرنوشت خویش بخواهد زیر بیرق اسلام به خود و خواست مردم مستضعف خویش هم بهایی بدهد؛
.
اما کار بلافاصله سخت میشود آنجا که بخواهیم در مقام عمل ایندو یعنی هم خواست و مصلحت مردم و هم خواست و مصلحت اسلام را باهم داخل یک گود بیاوریم- بویژه آنجا که خیلی زود خواست و مصلحت مهمتر دیگری در میان بلکه در رأس این دو قرار میگیرد: "خواست و مصلحت خود نظام"؛ در بخش بعد خواهیم دید که چگونه خواهناخواه تزاحمات، تعارضات و تنافرات شناختی بسیار گستردهای از توارد و تداخل این سه خواست در یک حوزهی سیاسی واحد پدید میآید و خواهناخواه عرصه را برای هر سه تنگ و تار میسازد.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش پانزدهم
✍️ حسین شیران
.
وابسته و دربسته بودن ایدئولوژیها و نظامهای ایدئولوژیک به زمینه و زمانی خاص خواهناخواه "عمری محدود" برای حیات سیاسی اجتماعی آنها رقم میزند؛ طول این عمر بستگی دارد به درصد این وابستگی و دربستگی و تبعات مسلم ناشی از آن؛ ایدئولوژیها و نظامهای ایدئولوژیک را اساسا گریزی از این وابستگی و دربستگی نیست، آنها ضرورتا باید برای زمینه و زمانی خاص ایده و عمل و در واقع "برنامهای خاص" داشته باشند تا بتوانند مورد اعتناء قرار گرفته و اعتباری کسب کنند؛ در این ارتباط، در رقابت با سایر ایدئولوژیها برای کسب قدرت، هر کدام بهتر عمل کنند بیشتر موفقاند.
.
اما خود این همچون شمشیر دولبه عمل میکند و در نهایت تیزی تیغ هر ایدئولوژیای بلای جان خودش هم میشود؛ وابستگی و دربستگیِ هرچه بیشتر به زمینه و زمانی خاص اگرچه در مقطعی در جریان حکمرانی مفید و مؤثر میافتد و با قوت تحولاتی چند را رقم میزند اما در ادامه با فرارسیدن تدریجی "فصل دگرگونیها" بر میزان دستوپابستگیها افزوده، منجر به بارش "تعللها و توقفها" میگردد. ایدئولوژیها و نظامهای ایدئولوژیک هر چقدر هم که در برابر سایر رقبا قوی عمل کنند هرگز حریف "گذر زمان" و به تبع آن "تغییرات زمینهای" ناشی از آن نمیشوند.
.
با این وجود آنها تمام تلاش خود را میکنند تا به هر شکل بر این حریف فائق آیند و جلوی تغییرات زمینهای را بگیرند؛ تغییرات زمینهای تنها در "عالم عین" حادث نمیشود بلکه توأمان "عالم ذهن" را هم در برمیگیرد؛ در گذشته اگر ایدهها و عوامل حکمرانی بسی دیر میپاییدند بخاطر این بود که گذر زمان تغییرات زمینهای اندکی در هر دو بعد ایجاد میکرد اما حالا در "عصر فوقمدرن" گذر زمان آبستن تغییرات و تحولات بسیار سریع و سهلالوصول است، از این جهت اگر آن زمان یک ایدئولوژی چند نسل را درمینوردید این زمان یک نسل در طول حیات خود چند ایدئولوژی را درمینوردد.
.
طرح و تدبیر نظامهای ایدئولوژیک برای مقابله با تغییرات و تحولات ناخواسته، "جامعهی بسته" است- هرچه نظام بستهتر جامعه هم بستهتر؛ هدف از یک چنین طرحی زدودن ظرفیت تحمیل تحولات از عامل گذر زمان و جلوگیری از تغییر زمینههای عینی و ذهنی حکمرانی به هر سبب خارجی است؛ از این نظر هر اسباب و اساس و علم و آگاهی و حتی خبری که از عالم خارج برسد بالقوه یک "عامل نفوذی" و یک "تهدید" برای ایجاد دگرگونی و برهم زدن نظم داخلی تلقی میگردد؛ بر این اساس باید مرزها را از زمین و آسمان بست و کنترل عینیات و ذهنیات جامعه را در راستای استمرار انطباق آن با ایدئولوژی حاکم در دست گرفت.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش چهاردهم
✍️ حسین شیران
.
در تقابل نظامهای ایدئولوژیک جالب اینکه هر کدام هر چقدر در توجه و تمرکز بر اوضاع و احوال و مسائل و مشکلات داخلی خود ضعف داشته باشند عوضاش در توجه و تمرکز بر اوضاع و احوال و مسائل و مشکلات داخلی طرف مقابل عالی عمل میکنند و آشکار و نهان ادراکات و احساسات و تنافرات شناختی حاصل از عملکرد رقیب را رصد کرده و بر بوق و کرنا میکنند؛ دقیقا اینجا و بدین قرار است که "مردمان نظامها" برای همدیگر مهم میشود و بر این اساس "جنگ رسانهای" و تبلیغات علیه طرف مقابل در صدر منازعات سیاسی قرار میگیرد.
.
نظامهای ایدئولوژیک پاشنهی آشیل خود را بهتر از هر کس دیگری میشناسند: "بحران مشروعیت"؛ برای همین در عین حال که فکر و ذکر خود را صرف ترمیم و تقویت مشروعیت خود با هزار طرح و ترفند میکنند همزمان سعی میکنند به هر شکل مشروعیت طرف مقابل را زیر سؤال ببرند؛ آنها در این عرصه بدین سادگی از هیچ تخریب و تخطئهای در حق هم نمیگذرند؛ بیجهت نیست این سو رسانهی ملی ما ماجرای خاشقچی و جورج فلوید و سیل میسیسیپی و ... را رها نمیکند آن سو هم ایراناینترنشنال و بی.بی.سی و وی.او.اِی و سایر رسانهها انگار که جز پوشش اعتراضات ایران کار و برنامهی دیگری ندارند.
.
اینها خود بخوبی میدانند موجودیت یک نظام ایدئولوژیک را شاید بتوان با بمب هستهای از بین برد اما مشروعیتاش را هرگز؛ در این راستا هیچ چیز به اندازهی رونمایی از ناسالمیها و ناسازگاریها و نابسامانیها و ناتوانیها و ناکامیها در عمل به وعدهها و تحقق آرمانها تیشه بر ریشهی مشروعیت نمیزند! فلذا علیرغم صرف هزینههای سنگین، بمبهای هستهای را کنار گذاشته و بشدت بر بارش "بمبهای تبلیغاتی" علیه مشروعیت هم متمرکز میشوند! این روال و روند هر نظام ایدئولوژیک و هر سیاستمداری برای حفظ موجودیت و مشروعیت خویش است و اینجا و آنجا و شرق و غرب و اسلامی و غیراسلامی هم ندارد.
.
در این میان آنچه بواقع برای یک نظام ایدئولوژیک از ارزش و اهمیت چندانی برخوردار نیست همانا ملتها هستند؛ ملتها هستند تا قدرتطلبان در قالب نظامهای ایدئولوژیک سوژهای برای حکمرانی داشته باشند و مادام که تابع منویات باشند "ملت شریف" تلقی میشوند اما اگر یک گام یا یک کلام خلاف منویات که حکم وحی منزل را دارند عمل کنند معاند تلقی شده و مهدورالدم میشوند. کموکیف این بستگی دارد به دایرهی منویات و در مقابل "دایرهی عملی" که بدوا برای مردم تعیین شده؛ جاهایی این دایره قدری باز است و مردم قدری آزادی عمل دارند جاهایی دیگر مثل کرهی شمالی بقدری این دایره بسته است که اگر شما فیلم یا سریالی از کرهی جنوبی ببینید در جا معدوم میشوید!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سیزدهم
✍️ حسین شیران
.
تنافرات شناختی درست از لحظهای که نظامهای ایدئولوژیک در مقام عمل به وعدههایشان باز میمانند (ناکارکرد) و یا به انواعی دیگر عمل میکنند (کژکارکرد) آغاز میشوند و از آنجا که آنها ذاتا به دلیل سفتی و سختی و تعصب و ایمان و علاقهی شدید به یک ایده و عمل خاص و "امتناع از بازاندیشی" و اصلاح و تغییر و تجربهی سایر ایدهها و اعمال ممکن خواهناخواه مسیر بیبازگشتی را طی میکنند (هرچه باتعصبتر بیبازگشتتر) تنافرات شناختی حاصل از عملکردشان پیوسته روی هم انباشت میشوند و سرانجام همچون ابرهای سرد و سیاهی آسمان آبیشان را تیره و تار کرده و جلوی تابش خورشیدشان را میگیرند.
.
نظامهای ایدئولوژیک حاضرند هر کاری بکنند تا خورشید بخت ایدئولوژیشان به محاق فرو نرود اما این سرنوشت محتوم هر ایدئولوژیست که دیر یا زود تشت خورشیدش از بلندی بامی که بر آنست میافتد؛ محتومیت این امر را تغییر زمینه و زمان رقم میزند- چرا که ایدئولوژیها به شدت بسته به زمینه و زمان و بواقع "نسخهای خاص" برای آناناند و خواهناخواه با تغییر زمینه و زمان اوضاع و احوالشان پریشان میشود- بیجهت نیست اغلب از هر گونه تغییر و تغیر در هر زمینه هراساناند و به هر شکل طالب حفظ اوضاع و احوال موجودند؛ و دیر یا زود به انتها رسیدنشان را هم کم و کیف تنافرات و تنازعات ناشی از عملکردشان در مدت استقرارشان تعیین میکند.
.
روند رویگردانی افراد از ایدئولوژیها بواسطهی تنافرات شناختی، مراحل آغازیناش درونذهنی و میانذهنیست و به وجه غالب زیر پوست جامعه جریان دارد با این حال در هر فرصتی خود را در قالب کنشها و واکنشهای انتقادی و گاه اعتصابی و اعتراضی نمایان میسازد؛ در این مراحل اگر نظامها بتوانند طی "فرآیندی معکوس" از کم و کیف این کنشها و واکنشها به کم و کیف احساسات و ادراکات و برداشتها و پنداشتهای افراد از عملکردشان برسند و بدینوسیله قد و قواره و قیافهی خود را در "آینهی اذهان مردم" ببیند و بهنگام معایب موجود را مرتفع سازند میتوانند نظر مساعد آنها را دستکم برای مدتی بیشتر تأمین کنند.
.
اما از آنجاییکه نظامهای ایدئولوژیک اغلب حواسشان به دشمنان خارجی و تهدیدات مکرر و متنوع آنهاست و چندان بهایی به مردمان خود و احساسات و ادراکات آنها نمیدهند پیگیری معکوس این فرآیند در نزدشان محلی از اعراب ندارد؛ آنها ترجیح میدهند موشکها و پهبادها و جنگافزارهای همدیگر را "مهندسی معکوس" کنند تا فرآیند رویش تنافرات شناختی در نزد مردمان خود را؛ و این آن اشتباه بزرگیست که ناگزیر ایدئولوژیها مرتکب میشوند چون با تنازعات خارجی اگر هم قویتر نشوند دستکم از بین نمیروند اما با "آفت تنافرات شناختی" ناگزیر عاقبت از درون میپوسند و فرو میافتند!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دوازدهم
✍️ حسین شیران
.
ایدئولوژیها در "مقام نظر" همه از توسعه و تحول و رهایی حرف میزنند و همه هم ادعا دارند که در بازار بزرگ ایدئولوژی یک سر و گردن بالاتر از سایر رقبا بوده و بسی بهتر و بیشتر از همهی آنها قافلهی بشریت را به سرمنزل مقصود میرسانند؛ اگرکه همهی مسائل و مشکلات جامعه و جهان با حرف حل و فصل میشد با اینهمه مدعی امروز دیگر بشر از هر نظر غرق بهروزی بود اما خوشبختانه یا بدبختانه "مقام عمل"ی هم در کار است و تنها در این مقام است که چند مرد حلاج بودن ایدئولوژیها و ایدئولوگها بر همگان مشخص میشود.
.
پر کردن شکاف میان ایده و عمل، در جامعه و جهان بشری، فینفسه چالش بزرگی است از اینرو کمابیش همهی ایدئولوژیها در مقام عمل با افت و خیزهایی روبرو میشوند؛ در این میان بدیهیست هر آن ایدئولوژی که در مقام نظر بلندپروازی کرده و در وعده و وعید دست بالا را بگیرد تحققا در مقام عمل بیش از همه لنگ خواهد زد؛ هر دست بالا گرفتنی بههرحال پایین افتادن و دست و پا شکستنی هم دارد- بهقول مولوی "نردبان این جهان ما و منیست، عاقبت زین نردبان افتادنیست؛ لاجرم آن کس که بالاتر نشست، استخواناش سختتر خواهد شکست".
.
اینکه چرا ایدئولوژیها علیرغم برخورداری از انگیزه و انرژی فراوان (دستکم در مراحل آغازین) در مقام عمل به وعدههایشان باز میمانند و بهمرور درگیر "تنافرات شناختی" و تنازعات سیاسی میشوند را بیش و پیش از هر چیز باید در ذات خود ایدئولوژیها جست؛ بدوا آری گفتن به یک ایدهی خاص معطوف به عمل و نه گفتن به باقی آنها خود در هر دو بعد نظر و عمل عرصه را برای هر ایدئولوژی تنگ کرده و کار را برایش سخت میکند. وقتی هیچکدام از معارف اصیل بشری، نه دین نه فلسفه و نه علم، به تنهایی قادر به حل و فصل مسائل بشری نبوده و نیستند چگونه یک معرفت غیراصیل (ایدئولوژی) به تنهایی خواهد توانست گره از مشکلات بشر بگشاید؟
.
و بعد ایدئولوژیها با فریاد شعار "تنها من حق هستم و باقی همه باطل هستند" نه فقط مجال همراهی و همدلی دیگران برای عمل بهتر را از دست میدهند بلکه با ناحق خواندن و دک کردن آنها (داخلا و خارجا) بر خیل مخالفان و بدخواهان خود افزوده، مرتبهای دیگر کار را برای خود سخت میکنند؛ بیجهت نیست نظامهای ایدئولوژیک مدام از "دشمن" حرف میزنند؛ آنجا که دشمنان زیادی در کار باشد البته که "تنازع برای بقا" در اولویت قرار گرفته و همّ و غم و توان نظامها بیش و پیش از هر چیزی صرف توسعه و تقویت "قدرت نظامی و انتظامی" خواهد شد تا توسعه و تحول در ابعاد دیگر.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش یازدهم
✍️ حسین شیران
.
ایدئولوژی به معنا و مفهوم رایجاش (و نه لزوما لغویاش "علم به ایدهها" و یا "شناخت ایدهها") دربرگیرندهی هر آن ایده و عقیده و آیین و مرامیست که حسب زمینه و زمان و برخی مؤلفهها و مناسبتها برخی افراد و گروهها و ساختارها دربرمیگیرند و در میان خیل ایدههای موجود مشخصا آن را مبنای عمل خویش قرار میدهند. بدین معنی ایدئولوژی چیزی نیست جز "ایدهی معطوف به عمل".
.
برخی از اینکه ایدئولوژی را - در کنار دین، فلسفه و علم - "شاخهی چهارم" معرفت بشری بدانند اکراه دارند چرا که آن را به دلیل چینش و گزینش آگاهانه یا ناآگاهانه از سه شاخهی اصلی معرفت و آمیخته شدناش با اغراض و امیال و اهداف شخصی و گروهی، "معرفتی ناخالص" تلقی میکنند و تحت عناوینی سخیف و خفیف همچون "انحراف معرفتی" و یا "آگاهی دروغین" از آن یاد میکنند، اما در مقابل برخی با وجود پذیرش ناخالص بودن ایدئولوژی آن را یک ضرورت برای برخی تحولات سیاسی و اجتماعی دستکم در مقاطعی از تاریخ میدانند و به این ترتیب در کنار کارکردهای منفیاش کارکردهای مثبتی هم برایش متصورند.
.
در هر حال، اکنون ایدئولوژی بیشتر یک نوع "علاقه به ایدهها" تلقی میشود (تا علم به ایدهها) و شاید همچون سایر علائق و سلائق بشری اساسا گریزی از آن نباشد؛ ایدئولوژیها بهواقع زمانی به یک "مصیبت اجتماعی" تبدیل میشوند که اولا از سطح یک علاقه بهصورت افراطی به یک "عشق" تبدیل میشوند و بعد از سطح یک شخص یا گروه هم بهصورت تهاجمی به یک "جامعه" تحمیل میشوند. از آنجایی که هر عشقی طبیعتا بهدلیل توجه و تمرکزش بر یکی و غفلتاش از دیگران "کوری و کری" نسبی میآورد سرایت این عشق به سطح جامعه جبرا یک کوری و کری گسترده برای عموم به ارمغان میآورد- حال هرچه تنورهی این عشق داغتر، کوری و کری حاصل از آن هم حادتر!
.
اینگونه است که هر نظام ایدئولوژیک به صرف مصادرهی نوع خاصی از عقیده و مطالبهی نوع خاصی از عمل و تبلیغ و تجویز و تحکیم آن و تبعید و تحدید انواع دیگری از عقاید و اعمال، خواهناخواه به یک نظام توتالیتر تبدیل میشود. وقتی در جهان زیست بشری به دلایل مختلف "دایرهی عقیده و عمل" روزبهروز بازتر و بزرگتر میشود بدیهی است که با تجویز و تحمیل یک ایدئولوژی (عقیده و عمل) مشخص نمیتوان مردمان طبعا توسعهگرا و تحولخواه را برای همیشه در دایرهی تنگ و تاریک یک عقیده و عمل خاص زندانی کرد.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 نظری به نسبت دین و دولت در شاهنامهی فردوسی
.
در بخشی از شاهنامه، آنجا که اردشیر بابکان بنیانگذار سلسلهی ساسانیان به گاه بیماری پسرش شاپور را برای جانشینی خویش فرا میخواند، در باب پیوند دین و دولت، به بیان فردوسی از زبان او چنین میخوانیم:
.
چو سال اندر آمد به هفتاد و هشت
جهاندار بیدار بیمار گشت
.
بفرمود تا رفت شاپور پیش
ورا پندها داد ز اندازه بیش ...
.
بدان ای پسر کاین سرای فریب
ندارد ترا شادمان بینهیب
.
نگهدار تن باش و آن خرد
چو خواهی که روزت به بد نگذرد
.
چو بر دین کند شهریار آفرین
برادر شود شهریاری و دین
.
نه بیتخت شاهیست دینی بهپای
نه بیدین بود شهریاری بهجای
.
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
.
نه از پادشا بینیازست دین
نه بیدین بود شاه را آفرین
.
چنین پاسبانان یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
.
نه آن زین نه این زان بود بینیاز
دو انباز دیدیمشان نیکساز
.
چو باشد خداوند رای و خرد
دو گیتی همی مرد دینی برد
.
چو دین را بود پادشا پاسبان
تو این هر دو را جز برادر مخوان
.
چو دیندار کین دارد از پادشا
مخوان تا توانی ورا پارسا
.
هر آنکس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان مرد دیناش مدار ...
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی ادبیات, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی دین
[ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
انانتیودرومیا؛ ضدخودگردی
حسین شیران
.
.
🌓 این تصویر طنز و در عین حال تلخ بنوعی تداعیگر اصلیست با عنوان "انانتیودرومیا enantiodromia"- از انانتیوس بمعنی مقابل و دروموس بمعنی دویدن، سرجمع بمعنی و مفهوم مقابل خود دویدن و یا مقابل خود درآمدن و ضدخود گشتن؛ از آنجا که ما معادل مصطلحی برای این اصطلاح نداریم با تکیه بر مفهوم ضدخود آن را "ضدخودگردی" یا "ضدخوددرآیی" در نظر میگیریم تا بعد؛ نخست هراکلیتوس حکیم یونان باستان بدین مفهوم پرداخته و بعد کارل یونگ روانشناس شهیر سوئیسی آن را پرورده است. یونگ میگوید: هرگاه یک "گرایش افراطی" و یکطرفه بر چیزی یا کسی مسلط شود آن چیز یا کس ناخودآگاه با گذشت زمان به نقطهی مقابل خود رسیده و به "ضدخود" بدل میشود؛ با این حساب بد نیست آنها که امروز عملا انانتیودرومیکاند بخود آیند و ببینند کی و کجا به افراط گراییده و ناخودآگاه کنترل خود بر آگاهی خویش را از دست داده و حال به ضدخود بدل شدهاند؛ انقلابی ضدانقلاب شده، آزادیخواه ضدآزادیخواهی، عدالتخواه ضدعدالتخواهی و و و وزارت ارتباطات ضدارتباطات!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی ایران, جامعه شناسی سیاست
[ شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دهم
✍️ حسین شیران
.
اینکه اصولا و اساسا «انتقادات» (واکنشها و تظاهرات گفتاری) مرحلهای پیش از «اعتراضات» (واکنشها و تظاهرات کرداری) رخ میدهند خود مبین و مبشر اینست که منتقدان بدوا به «اصلاح» و بهبود مناسبات نظر دارند و مصلحتا آن را مقدم بر «انقلاب» و دگرگونی ساختاری میشمارند و بر این اساس بسی تلاش میکنند به هر شکل ممکن با منطق و ملایمت در گوش طرف حساب خود بخوانند که بهواقع مسائل و مشکلاتی در میان است که باید حل و فصل شوند تا رابطه همچنان پایدار بماند.
.
به این قرار انتقاد فصل مهمی در روابط اجتماعی است که طی آن منتقد همچنان به طرف حساب خود امیدوار است و عملا به او «فرصتی» میدهد تا خود را اصلاح کند اما این در صورتیست که طرف حساب تحققا از گوش و هوش درست و حسابی برخوردار باشد و این فرصت طلایی را از دست ندهد و بههنگام با بهره گرفتن از تظاهرات گفتاری، ایرادات و یا شبهات موجود را برطرف سازد و نظر مساعد منتقد را برای دوام و توسعهی روابط جلب کند، اما افسوس و صدافسوس که «گوش شنوا» نعمت بزرگی است که به این سادگیها به هر کس و مهمتر از همه نظام ایدئولوژیک ندهند!
.
در فقدان گوش شنواست که نقدها و واکنشهای گفتاری بهمثابهی بخش اعظمی از محرکات محیطی، تأثیر سازندهی خود برای اصلاح امور را از دست میدهند و به این ترتیب خواهناخواه کار نظامهای ایدئولوژیک از فصل زرد روابط اجتماعی عبور کرده و به فصل سرد و سخت و سنگیناش میرسد؛ در این فصل منتقدان ناامید از کارآیی انتقاد و اصلاح مترتب بر آن، یا مصلحتا سکوت اختیار میکنند و یا از سطح تظاهرات گفتاری و منطق و مدارا و مدیریت عبور کرده به مرز واکنشها و تظاهرات کرداری میرسند و عملا به جرگهی معترضان میپیوندند!
.
اما چرا نظامهای ایدئولوژیک کمابیش گوش شنوا ندارند و نمیتوانند نقدها و واکنشهای گفتاری مردم را بههنگام شنیده و به آنها ترتیب اثر دهند و از گسست و فروریختن روابط اجتماعی پیشگیری کنند و در نهایت در یک سو خواهناخواه خود به یک نظام توتالیتر تمامعیار تبدیل میشوند و در سوی دیگر خیل منتقدان را به معترضان و خیل مصلحان را به انقلابیون تبدیل میکنند؟
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش نهم
✍️ حسین شیران
.
رسیدن یک تنافر شناختی از سطح یک احساس و ادراک نابرابری و ناعدالتی ساده به مرز اقدام و اعتراض، بیش و پیش از هر چیزی، نشان «بیتوجهی» به سیر پیدایش و پیشرفت آن در طول زمان است؛ تنافر شناختی همچون یک بیماری به یک آن شکل نمیگیرد و به یک آن هم به مرز تظاهر نمیرسد؛ میان ایندو یک فاصلهایست که بسته به کم و کیف محرکات و زمینه و ظرفیت شخص مُدرِک و کم و کیف احساسات و ادراکات او از کم تا زیاد متغیر است اما هیچگاه صفر نیست.
.
بواقع زمان میبرد تا فرد از عدم تعادل و تنافر شناختی که در او حادث گشته به مرز اقدام برسد؛ طبعا مدت زمانی صرف «جاافتادن» این تنافر در ذهن میشود؛ در این فاصله فرد منتظر بازتحریک و تکرار و تواتر احساس و ادراک نابرابری و ناعدالتی میشود تا مطمئن شود که اشتباه نمیکند و بقول معروف بیگدار به آب نمیزند؛ و بعد بتدریج به انحای مختلف زبان به «نقد» میگشاید تا بدوا توجه طرف مقابل را به مسألهی پیشآمده جلب کرده (چه بسا طرف خود متوجه نیست) و نظر مساعد او را به سمت تغییر در رفتار و بهبود اوضاع سوق دهد و بدینوسیله با تصحیح و ترمیم رابطه، تعادل شناختی آسیبدیده را «بازسازی و بازیابی» نماید.
.
انتقاد در واقع «اشارتی» است بر وجود یک مسأله یا عارضه در یک رابطه، به این «امید» که طرف مقابل با درایت و ظرافت ذهنی اصل و اساس مسأله را دریابد و با حداقل هزینه بازآید و یا دلایل ماوقع را بازگوید، چه همچنانکه پیش از این گفتیم چه بسا احساس و ادراک و تنافر شناختی بارآمده از آن حاصل یک «سوءتفاهم» باشد و در واقع مصداقی از نابرای و ناعدالتی در کار نباشد، در این صورت انتقاد بهترین وسیله است برای بحث و بررسی پیرامون مسائل پیشآمده و حل و فصل بهنگام آنها؛ اما این به ظرفیت و ذهنیت و طرز تفکر و تلقی طرف مقابل بستگی دارد که با این مهم چه برخوردی داشته باشد! (بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ یکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هشتم
✍️ حسین شیران
.
نظامهای ایدئولوژیک اصولا و اساسا از ظرفیت کمتری برای شنیدن برخوردار هستند؛ بیشتر همّ و غم و وقت و انرژی آنها صرف یکجانبه حرف زدن برای تبلیغ و تجویز و توجیه عقاید و باورها و آرمانهایی میشود که مؤسَّس برآنند. این البته یک رفتار طبیعی است و جز این نمیتوان از یک نظام ایدئولوژیک که استقرار و استمرارش بسته به این تبلیغات و تجویزات و توجیهات است توقع داشت؛ در سایهی این ضرورت و این رفتار طبیعی است که نظامهای ایدئولوژیک اغلب شبیه هم رفتار میکنند و خواهناخواه هم به سرنوشتی شبیه هم دچار میشوند.
.
بیتردید هر نظام ایدئولوژیک یعنی آری به یک ایده و عقیده و نه به باقی ایدهها و عقیدهها؛ و این یعنی فراخواندن یک عده و کنار گذاشتن عدههای دیگر؛ این یک عده که فراخوانده میشوند میشوند خودیها و آن عدهها که کنار گذاشته میشوند میشوند غیرخودیها؛ خودیها عملا در خدمت نظام قرار میگیرند و ضرورتا به ازای خدماتشان از امتیازاتی برخوردار میگردند که عموما غیرخودیها به سزای عدم همدلی و همراهیشان از آنها برخوردار نمیشوند.
.
به این سادگی عملکردهای طبیعی نظامهای ایدئولوژیک در قبال موافقان و مخالفان خود خواهناخواه به تولید و ترویج یکسری تبعیضها و تفاوتهای نهادینهشده در بستر جامعه منجر میگردد که موافقان آن را امری بهحق و مخالفان آن را بسی ناحق شمرده و بمثابهی مصادیق بارزی از نابرابری و ناعدالتی احساس و ادراک نموده و بر این اساس به مرور به یکسری کنشها و واکنشهای منتقدانه میرسند که معمولا نظام ایدئولوژیک نه فقط وقعی بدانها نمینهد بلکه آنها را بهانههایی برای مخالفت تلقی میکند.
.
به عملکردهای طبیعی تبعیضزای هر نظام ایدئولوژیک باید عملکردهای غیرطبیعی را هم افزود؛ به هر حال هر قدرتی آبستن فساد است و به این سبب برخی از عوامل و عناصر نظامهای ایدئولوژیک دیر یا زود دچار انحراف گشته و به هر شکل اغلب با معاونت و مشارکت هم با سوءاستفاده از مقام و موقعیت خود درگیر فسق و فجور و اختلاس و ارتشاء و از این قبیل سوءجریانات میشوند و به این شکل کلیت نظام را زیرسؤال میبرند. اساسا با احساس و ادراک و تنافرات شناختی ناشی از یک چنین سوءجریاناتیست که کنشها و واکنشهای غیرخودیهای غیربرخوردار ناگزیر به مرز اعتراضات میرسند.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هفتم
✍️ حسین شیران
.
گفتیم که هر انسانی برای زیستن در هر محیط اجتماعیای که خواهناخواه در آن به سر میبرد مسلما نیازمند یک «شناخت کلی» از آن محیط و افراد و عناصر موجود در آن است. برای رسیدن به این شناخت او پیوسته مشغول «احساس و ادراک» است و بر این اساس است که او به مرور به یکسری «برداشتها و پنداشتها» در رابطه با محیط و دیگران دست مییابد؛ در مرحلهی بعد این برداشتها و پنداشتها به تدریج «بینشها و باورها» را در او سازمان میبخشند و سرانجام این بینشها و باورها «کنشها و واکنشها»ی او را صورت میدهند.
.
احساس و ادراک >>> برداشت و پنداشت >>> بینش و باور >>> کنش و واکنش
.
در طی و طول این فرایند وقفهناپذیر اگر به هر شکل احساس و ادراک «نابرابری و ناعدالتی» به فرد دست دهد طبیعتا ذهن او تعادل شناختی خود را از دست داده و در «وضعیت نامتعادل» قرار خواهد گرفت و این به ترتیب در سلسله برداشتها و پنداشتها و بینشها و باورها و کنشها و واکنشهای او تأثیر منفی خواهد گذاشت. هر وضعیت نامتعادلی مسلما متضمن «ناآرامی و ناراحتی» است و از این جهت و با این ویژگی است که برای هر فردی «یک مسأله» تلقی میگردد- مسألهای که اگر به موقع برطرف نشود مسائل دیگر از کنارش خواهند رویید.
.
در برابر یک چنین مسائلی تکلیف چیست؟ بدیهی است تا کار به مرحلهی کنش و واکنش نرسیده نمیتوان به کم و کیف احساسات و ادراکات و برداشتها و پنداشتها و بینشها و باورهای افراد پی برد؛ از این جهت برای هر نظام اجتماعی بویژه نظام حاکمیتی که عمده طرف حساب مردم است اگر که واقعا به عنوان یک ساختار کلان دنبال یک کار اصولی و اساسی است گفتارها و کردارهای افراد جامعه باید بسیار مهم تلقی گردد؛ چه تنها از روی این نمودها و نشانهاست که میتوان پی برد افراد بدوا چه احساسات و ادراکات و چه برداشتها و پنداشتهایی داشتهاند و بر این اساس به چه بینشها و باورهایی رسیدهاند که در عمل یک چنین گفتارها و کردارهایی از خود بروز دادهاند.
.
احساس و ادراک <<< برداشت و پنداشت <<< بینش و باور <<< کنش و واکنش
.
تاریخ ثابت کرده هر نظام اجتماعیای که این فرایندهای اساسی را دستکم گرفته و نسبت به آنها بیتفاوت بوده و برنامهای برای رصد و حل و فصل بهنگام آنها در پیش نگرفته، سرانجام سخت و سنگین چوباش را خورده است! اما اساسا اگر «عبرتی» در کار بود تاریخ به این سادگیها تکرار نمیشد! (ادامه در بخش بعد).
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش ششم
✍️ حسین شیران
.
در شرح تفاوت ادراک میان افراد «فریمن Freeman» میگوید: اینکه افراد داخل یک طبقهی اجتماعی شبیه هم میاندیشند و به چیزهای مشابهی اعتقاد دارند اما افراد متعلق به طبقات اجتماعی مختلف به یک نحو نمیاندیشند و به یک چیز معین اعتقاد نمیورزند خود ثابت میکند که افراد بر اساس موقعیت و ویژگیهای خود احساس و ادراک میکنند.
.
«دوچ و کراوس Deutsch & Krauss» میگویند: کمتر اتفاق میافتد که فضای اجتماعی آنطور که هست در محرکات بلافصلی که واقعیت اجتماعی را منعکس میکنند نمایان گردد؛ آنچه بیشتر اتفاق میافتد اینست که فرآیندهای واسط اجتماعی که به کمک آنها رخدادهای اجتماعی ادراک میشوند از قدرت اعوجاج ویژهای برخوردارند و در کم و کیف ادراک افراد تأثیرگذار هستند.
.
و «اتوکلاین برگ Otto Klineberg» مینویسد: هیچکس تمامی آنچه در پیرامون او وجود دارد را نمیبیند و نمیشنود و هر کس از دیدنیها و شنیدنیهای پیرامون خود بسته به کم و کیف قدرت مشاهدهی خود «گزینشی» میکند. تفاوتهای ادراکی نمایانی که در افراد دیده میشود ناشی از تفاوتها در علایق و سلائق و تفاوتهای فرهنگی و تفاوتهای فردی است.
.
در کل در رابطه با علل تفاوتهای ادراک افراد از یک موضوع خاص سه گروه از عوامل را میتوان دخیل دانست:
۱- عوامل مربوط به موقعیت و ویژگیهای ادراککننده (مدرِک)
۲- عوامل مربوط به موقعیت و ویژگیهای ادراکشونده (مدرَک)
۳- عوامل مربوط به فضای اجتماعی وقوع ادراک (زمینهی ادراک).
.
مبتنی بر مباحث فوق میتوان گفت هیچ یک از ما واقعیت را بدانگونه که هست نمیبینیم؛ بقول «استیفن رابینز Stephen P. Robbins» ما تنها چیزی که میبینیم را تفسیر میکنیم و آنگاه آن را واقعیت مینامیم؛ از اینرو میتوان پذیرفت که آنچه در نزد افراد است تنها «پنداشتهایی از واقعیت» است نه خود واقعیت؛ اما آنچه مهم است اینست که واکنشهای افراد هم مبتنی بر همین پنداشتهاست نه لزوما خود واقعیت و این آن اصل اساسی است که باید در نظر داشت.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش پنجم
✍️ حسین شیران
.
«ادراک اجتماعی» چیست و چگونه و تحت چه شرایطی به «ادراک نابرابری» منجر میگردد؟ ادراک در لغت فارسی به معنا و مفهوم دریافتن و دررسیدن و به بلوغ و پختگی رسیدن است. خیل اطلاعات حسی رسیده به مغز انسان اساسا بواسطهی فرآیند ادراک است که مورد شناسایی و سازماندهی قرار گرفته و به انضمام «تفاسیری معین و مشخص» در اذهان افراد ذخیره میشوند. از این جهت ادراک بخش مهمی از فرآیند شناخت تلقی میشود.
.
هر ادراکی از این جهت که در ارتباط با موضوع دیگری حاصل میشود یک ادراک اجتماعی است با اینحال منظور از «ادراک اجتماعی» مشخصا ادراک اجتماع با تمامی عوامل و عناصرش از محیط گرفته تا افراد و گروهها و ساختارهای خرد و میان و کلاناش است. در حوزهی روانشناسی اجتماعی بیش و پیش از همه این گشتالیستها بودهاند که بر روی فرآیند ادراک اجتماعی تحقیق و تفحص نمودهاند (گشتالت Gestalt به آلمانی یعنی شکل، قالب، سازمان).
.
گشتالیستها معتقدند که ذهن در مقام ادراک در کل چیزی به دادههای حسی میافزاید که در جزءجزء دادهها وجود ندارد؛ به بیان دیگر ذهن بجای درک جزء به جزء دادههای دررسیده از یک موضوع سعی میکند آنها را در یک شکل و قالب معین سازمان بخشیده و بمثابهی یک کل درک کند. از این نظر آنها در این زمینه به دو اصل کلیدی تکیه و توجه دارند: 1. ادراک دارای «سازمان» است و 2. هرچه شرایط محرک (حوزهی ادراکی) بهتر باشد این سازمان خوبتر میشود.
.
با این وجود ادراک لزوما در نزد همه به یک شکل و سازمان معین صورت نمیپذیرد؛ مسلما قدرت و توانایی ذهنی افراد در درک واقعیتها یکسان نیست فلذا از یک موضوع واحد ممکنست به ادراکات و «برداشتهای متفاوت» و حتی متناقضی دست یابند، چرا که اولا ماهیت موضوع بنحوی نیست که به تمامی قابل انتقال به مخیلهی افراد باشد و ثانیا قابلیت افراد هم بنحوی نیست که موضوع را به تمامی دریافت کنند فلذا تنها به گزیدههایی از موضوع دست مییابند و تنها بر اساس همین گزیدههاست که قضاوت میکنند و سعی میکنند آن را به کلیت موضوع تعمیم دهند. (توضیح بیشتر در بخش بعد).
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش چهارم
✍️ حسین شیران
.
منظور هایدر از طرح مفهوم «اِسناد»، در درک محیط زیست اجتماعی و کسب «شناخت منظم و منسجم» از آن، اینست که عموما همهی ما تمایل داریم وقایعی که در پیرامونمان رخ میدهند را به «هستههای وحدتبخشی» نسبت دهیم؛ به بیان دیگر سعی میکنیم برای محرکات مختلفی که مستقیما حواسمان را تحریک میکنند معنایی درخور بیابیم؛ برای اینکار دست به «مقایسهی اجتماعی» میزنیم و بدینوسیله به یک مجموعهی علّی زیربنایی برای معنابخشی به رخدادها و وقایع سطحی پیرامون خود دست مییابیم.
.
دومین مفهوم تحلیلی هایدر در این زمینه «تعادل شناختی» است. این موضوع که نظریهی شناختی هم نامیده میشود در واقع اساس «مکتب گشتالت» است؛ بر اساس این نظریه گفته میشود که هر انسان در جستجوی تعادل شناختی دائمی است تا کلّ وجود او از نظامی متعادل و پایدار برخوردار باشد. هایدر معتقد است تعادل شناختی مستلزم همخوانی بین پیشگوییهای علّی مربوط به موضوعاتی است که بههم مربوطاند. برای حصول به حالت تعادل شناختی کامل، انتظارات و قضاوتهای ما نسبت به جنبهای از محیط نباید با انتظارات و قضاوتهای ما نسبت به جنبهای دیگر از آن در تضاد قرار گیرد (تنافر شناختی).
.
وقتی ساختار شناختی در حالت تنافر و یا عدم تعادل قرار گیرد و یا تهدید به این حالت شود، نیروهایی در شخص وارد عمل میشوند و او را وادار به "واکنش" میکنند؛ این واکنش بسته به کموکیف عوامل برهمزنندهی تعادل و ارزش و اهمیت آنها و نیز ارزش و اهمیت خود شناخت و نیز کموکیف وضع حاکم ممکنست به انحاء مختلف صورت بگیرد و مراتبی از شدت و حدت- از پایینترین حد تا بالاترین حد- را به همراه داشته باشد.
.
واکنشها بدوا در راستای بازگرداندن تعادل شناختی ازدسترفته صورت میگیرند اما اگر برهمخوردن تعادل به نحوی باشد که دیگر امکان بازگشتاش وجود نداشته باشد فرد خواهناخواه در فاز تغییر مؤلفههای شناختی قبلی و ترسیم و تحکیم "تعادل شناختی جدید" با عوامل و عناصر جدید قرار میگیرد. همهی این کنشها و واکنشها بر پایهی اصل اساسی "ادراک اجتماعی" و "مقایسه اجتماعی" صورت میگیرند (ادامه در بخش بعد).
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سوم
✍️ حسین شیران
.
«فرایتز هایدر Fritz Heider» یکی از ژرفاندیشترین و اصیلترین متفکران در حوزهی روانشناسی اجتماعی است. او در این حوزه صاحب یک نظریهی شناختی– ادراکی است که میگوید:
"افراد همواره در پی آنند به یک «شناخت منظم و منسجمی» از محیط زیست خود دست یابند برای همین دائما آن را تحتنظر دارند و رصد میکنند؛ آنها با «ادراک ساده» و معمولی محیط زیست خود به آنچه در ورای رفتارهای سطحی دیگران است چشم میدوزند و به اشخاص و دلایل رفتارشان و گرایشها و حتی فضای اجتماعیای که رفتار در آن صورت میگیرد میاندیشند. آنها به دنبال «روابط پایداری» هستند تا بتوانند به کمک آنها وقایع خاص و بیشماری را که در حوزهی ادراکیشان رخ میدهند درک کنند.
.
آنها میدانند در چه محیطی زندگی میکنند و در آن محیط چهها رخ میدهند؛ آنها تحتتأثیر محیط شخصی و غیرشخصی خود قرار دارند؛ آنها قادرند و مایلند موجب تغییراتی در محیط خود گردند؛ آنها امیالی دارند، صاحب احساساتاند؛ به سایر افراد احساس تعلق دارند و در قالب یک مجموعه با آنها رابطه برقرار میکنند و بر اساس برخی هنجارها خود را در برابر آنها مسئول و موظف میشمارند؛ آنها از راه ادراک و سایر فرایندهای ذهنی است که به این «آگاهیها» دست مییابند."
.
هایدر در تحلیلهای خود دائما دو مفهوم اصلی و قوی را در ارتباط با یکدیگر دنبال میکند؛ یکی از این دو مفهوم «اِسناد Attribution» و دیگری «تعادل Equilibrium» است؛ بحث در باب این دو مفهوم مهم را به بخش بعد وامیگذاریم.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
"تنافر شناختی" (ناهماهنگی شناختی) چیست و چگونه حاصل میشود و چگونه و تحت چه شرایطی به تظاهرات بیرونی منجر میشود؟ فارغ از هر گونه بحثهای مقدماتی مبنی بر اینکه انسان اصلا و اساسا چگونه و به چه دلیل به زندگی اجتماعی روی آورده- از سر گزیر یا ناگزیر، از سر اجبار یا اختیار، از سر فطرت یا قرارداد و یا هر چیز دیگری، در هر حال آنچه مهم است و واقع امر است اینست که انسان اکنون در اجتماع به سر میبرد و قویا و عمیقا درگیرودار "زیست اجتماعی" است.
.
در کشاکش این زیست اجتماعی طبعا و طبیعتا هر انسانی در طلب یک زندگی آرام و بیدغدغه و بیدردسر درصدد "هماهنگی" هرچه بیشتر با عناصر و عوامل و ویژگیهای محیط بیرونی برای کسب نتایج بهتر است؛ تعقیب، تشخیص و تأیید این هماهنگی به عهدهی ذهن هر انسانی است؛ در واقع این ذهن آدمی است که رابط او با دنیای بیرون اوست- دنیایی که اجتماع بشری و در سطحی بالاتر و متعالیتر از آن "جامعه" نام دارد.
.
تعامل ذهن و جامعه یک "تعامل دوسویه" است؛ بدوا جامعه طی سازوکارهایی بواسطهی فرآیند "یاددهی اجتماعی" منویات خود را در قالب ساختارهایی در ذهن هر عضوی از اعضای خود پدید میآورد؛ باورها و ارزشها و هنجارها (اعم از آداب و رسوم، عرف و قوانین) عمده مواردی هستند که از این طریق در اذهان افراد جامعه گنجانده میشوند- از این جهت از نقطهنظر جامعهشناختی "ذهنیت" محصول جامعه تلقی میگردد؛ و بعد افراد بر اساس همین ذهنیات است که درگیرودار کنشها و واکنشهای بیپایان با دیگران قرار میگیرند.
.
در این میان "تنافر شناختی" زمانی رخ میدهد که میان دو یا چند عامل یا عنصر، چه در دنیای بیرون (جامعه) و چه در دنیای درون (ذهن) و چه در ارتباط میان این دو، همخوانی و هماهنگی وجود نداشته باشد. در واقع تنافر شناختی یک "درگیری ذهنی" است ناشی از فقدان تعادل و توازن میان دو یا چند عامل یا عنصر، و این آغاز ناراحتی روحی و روانی و "ناآرامی درونی" در افراد است- مسألهای که به هر شکل باید حل شود! (ادامه در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
این نوشته حامل و حاصل یک حسرت تاریخی است مبنی بر اینکه چرا حکمرانان در سراسر جهان را اعتنایی بر اعتبار "انسانیات" (علوم انسانی) و "اجتماعیات" (علوم اجتماعی) نبوده و نیست وقتی در نهایت همه میبینند که این آنها نبودهاند که بر قوانین و مقررات جامعه حاکم بودهاند بلکه در واقع این قوانین و مقررات فطری و طبیعی جامعه بوده که در همه حال آشکار و نهان بر همه کس و بیش از همه بر حکمرانان حاکم بوده و سرانجام از هر کدام آنها عبرتی ساخته برای ازپیآیندگانی که هیچ نمیگیرند!
.
از بزرگترین اشتباهات حاکمان جوامع بشری خود همین بوده و است که جامعهی تحت حاکمیت خود را فاقد هرگونه ساخت طبیعی و قوانین از پیش تعیینشدهای دانسته و از این جهت همه به خود اجازه دادهاند آن را هر گونه که بخواهند شکل دهند و هر قاعده و قانونی که خود بخواهند بر آن سوار سازند! و تاریخ چیزی نبوده و نیست جز شرح حال همین حکام با همین اوهام؛ در این میان هر آن حرکتی که خواهناخواه همسو و همخوان با قوانین جامعه بوده پایدار مانده و غیر آن هر چه که بوده پایمال گشته و با خیل فرصتها برای توسعه از بین رفته است.
.
انسانیات و اجتماعیات بویژه در قرون اخیر تحققا دنبال کشف قوانین حاکم بر انسانها و اجتماعات حاصل از آنها بوده و هستند، همچون طبیعیات که دنبال کشف قوانین حاکم بر جهان طبیعت بوده و است؛ همانطور که با تکیه بر علوم طبیعی این همه در حوزهی فنی و مهندسی پیش رفتهایم با تکیه بر علوم انسانی و اجتماعی هم میتوانستیم و همچنان میتوانیم در حوزهی زیست اجتماعی هم پیش برویم. در بخش بعد به عنوان نمونه ببینیم که چگونه بیاعتنایی به دستاوردهای این علوم در حوزهی روانشناسی اجتماعی زمینهساز مسائل گوناگون برای جامعه گشته است.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 نظمها و نظامها - بخش سوم
✍️ حسین شیران
.
همراهی و همآهنگی اجزا و عناصر در هر سطحی، همانطور که پیش از این گفتیم، مصداقی از برقراری نظم اجتماعی است اما همراهی و همآهنگی تمامی اجزا و عناصر در سطح جامعه مبین «نظم جامعوی» یا همان «نظم عمومی» است. "نظم جامعوی" یا "نظم عمومی" از بهر آرامش و آسایشی که در سطح کلان تولید میکند بزرگترین و مهمترین ثروت یک جامعه محسوب میشود که علیالاصول باید مورد حفاظت قرار گیرد.
.
دستیابی به این مهم (نظم عمومی) اگرچه "وفاقگرایان" را کاملا راضی و خشنود میسازد اما "ستیزگرایان" آن را شرط لازم اما ناکافی برای جامعه تلقی میکنند و ضرورت حفاظت از آن را به یک شرط اصلی و اساسی منوط میسازند که اگر نفع همه در آن لحاظ شده باشد مشروع و موجه است و بهمثابهی "خیر عمومی" ارزش حفاظت دارد ولی اگر از استقرار آن برخی متنفع و برخی دیگر متضرر گردند یک چنین نظمی بهواقع "شرّ کلانی" است که باید اصلاح و یا در صورت اصلاحناپذیری تغییر و به نفع عموم دگرگون گردد.
.
ستیزگرایان مخالف وفاق و یا در پی ستیز نیستند بلکه با تأکید و توجه بر واقعیت عینی تقابل و تضادهای طبقاتی آشکار و نهان در جوامع بشری بدوا نسبت به هر گونه وفاق اجتماعی بدبین و یا دستکم ظنین بوده و آن را مستعد هر گونه استعمار و استثمار و استبداد میدانند. از نقطهنظر ستیزگرایی بانیان نظم و وفاق عمومی علیرغم ادعاهایی که کرده و میکنند طبیعتا طالب تعریف و تحکیم منافع خود در قالب نظم عمومی هستند - مگر آنکه خلافاش ثابت شود- و از این جهت آن را هرگز طوری نمیچینند که مخالف منافعشان باشد.
.
در هر صورت، داخل و یا فارغ از نقطهنظرات ستیزگرایان، بدیهی است نظم عمومیای که به نفع عموم نباشد بهواقع یک "فریب اجتماعی" بزرگی است مصداق "بهنام همه و بهکام یک عده"؛ یک چنین نظمی آسیاب بزرگی است که مشخصا به آب عموم میچرخد اما آردش تنها در کیسهی یک عدهی خاص تلنبار میشود؛ دیگر چه جای بحث که این آسیاب با این سازوکار هرچه بیشتر بچرخد بیشتر منجر به افزایش نابرابریها و ناعدالتیها و شکافهای طبقاتی گشته، با غیرمشروع و مخدوش شدن وجههی نظم عمومی، خواهناخواه جامعه در وضعیت ناآرام و ناپایدار قرار خواهد گرفت.
.
با این مقدمه اکنون پرسش اصلی و اساسی اینست: نظم جامعوی و یا عمومی را اساسا چگونه باید چید که مصداق خیر عمومی باشد، یعنی نفع همهی افراد جامعه در آن لحاظ شده باشد؟ (بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم
[ جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 نظمها و نظامها - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
نظم اجتماعی چیست؟ چگونه و تحت چه شرایطی حاصل و چگونه و تحت چه شرایطی دیگر ضایع میشود؟ تا کی و کجا باید بدان اعتنا و احترام و استناد داشت و بدینوسیله آب در آسیاب استمرار و ثباتاش ریخت و از کی و کجا میتوان به استقرار آن اعتراض داشت و خواهان تغییر و دگرگونیاش شد؟
.
اصولا و اساسا هر گاه و هر کجا در محدودهای معین برخی از اشیاء و یا افراد و یا ترکیبی از هر دو را همراه و همآهنگ با یکدیگر ببینیم میتوانیم بگوییم که عملا شاهد مورد و مصداقی از پدیدهی نظم هستیم. بر این اساس بد نیست مقدمتا در راستای بسط جوانب بحث نخست به چند نکته اشارتی داشته باشیم:
.
نخست اینکه مشخصا عنوان نظم را برای بیان "کم و کیف ارتباط" بیش از یک جزء و یا عنصر بکار میبریم از این جهت "اجتماعی بودن" همواره در معنی و مفهوم هر نظمی مستتر است. تعریف نظم برای یک عنصر منفرد تعریف ابتری خواهد بود؛ نظم در ارتباط با دیگری و یا دیگران معنی و مفهوم و مصداق پیدا میکند و اگر اساسا رابطهای در کار نباشد اطلاق نظم هم خودبهخود بلاموضوع میگردد.
.
دوم اینکه تعریف نظم با اتکا و در واقع به شرط "همراهی" و "همآهنگی" اجزا و عناصر موجود ممکن و میسر میشود و اگر به هر دلیل این شرط در میان نباشد و یا از میان برود باید قید کاربرد این عنوان را زد. سوم اینکه در نظمهایی که عناصر انسانی در آن دخیل هستند هم اگرچه "همراهی" و "همآهنگی" شرط اصلی و اساسی است اما مضاف بر آن این "همدلی" و "همصدایی" است که باعث استمرار نظمهای مستقر میشود.
چهارم اینکه لازمهی "همدلی" و "همصدایی" عناصر انسانی- بهمثابهی ارادههای منفرد- حفظ "حرمت" و "منفعت" آنهاست و گرنه در سایهی نظم مستقر گریزی از شکلگیری احساس "استعمار و استثمار و استهلاک" و متعاقب آن "اعتراض و اعتصاب و انصراف" در نزد آنها نخواهد بود.
.
در نهایت در مقام ارزشگزاری اجتماعی، نه به خود نظم بلکه "هدفی" که آن نظم تعقیب میکند و اساسا از برای آن پدید آمده باید توجه و تأکید داشت؛ از این نظر مثلا ارتشی که هدفاش اشغال و قتل و غارت یک ملت یا مملکت و امحای حقوق دیگران باشد حتی اگر به بهترین شکل ممکن نظم و نظام یافته و تمامی اجزا و عناصرش هم همدل و همصدا باشند چون در اصل بهمثابهی اسباب سلطه فاقد هدف متعالی اجتماعی و انسانی است نظم و نظاماش هم نه فقط فاقد هر گونه ارزش اجتماعی بلکه عملا "ضد ارزش اجتماعی" خواهد بود. ...
.
ادامه در بخش بعد.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم
[ جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 نظمها و نظامها - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
بر هم خوردن «نظم اجتماعی» و جایگزین شدناش با هر گونه بینظمی- اعتراضات و اعتصابات از دید مردم و یا آشوبها و اغتشاشات از دید نظامهای سیاسی و یا به بیانی روشن حکومتها- اصولا و اساسا مطلوب هیچ جامعهشناس و جامعهاندیشی (هر آنکه دغدغهی جامعه دارد) نیست چرا که صرفا در سایهی برقراری نظم اجتماعی است که زیست اجتماعی بشر در ابعاد متنوع و متعدد خویش جریان مییابد و شکوفا میگردد.
این اصل اگرچه بهنحو بارزی مبین ارزش و اهمیت نظم اجتماعی از دید جامعهشناس و جامعهاندیش و تأکید و توجه او بر ضرورت این امر است با این وجود بهمعنای پذیرش مطلق هر گونه نظم اجتماعی نیست، به بیان دیگر اینطور نیست که یک جامعهشناس و یا جامعهاندیش (بهمعنای واقعی کلمه) تحت هر شرایطی مدافع و محافظ نظم اجتماعی مستقر باشد بلکه این مهم مشروط بر برقراری اصل اساسی اولیتری بهنام «عدالت اجتماعی» است.
در هر جامعهای اگر که نظم اجتماعی موجود و مستقر متضمن عدالت اجتماعی نباشد، به این معنی که در شرایطی ناعادلانه گروهی بهنحوی خاص از برقراری نظم موجود متنفع گشته و گروه یا گروههای دیگر با مراتبی از محرومیتها مواجه باشند و یا در بستر این نظم، ارزشها و هنجارهای مورد نظر گروهی بر جامعه حاکم گشته و ارزشها و هنجارهای گروههای دیگر ممنوع و سرکوب گردد، بدیهی است در این شرایط دیگر نظم مستقر از مقبولیت و مشروعیت عام برخوردار نبوده و خواهناخواه با تهدیداتی مکرر از سوی محرومان و معترضان جامعه مواجه خواهد بود.
بنابراین این درست که نظم اجتماعی برای جامعه و جامعهشناسی و جامعهشناس بسی واجد ارزش و اهمیت است اما تنها در شرایطی که ضرورتا متضمن منافع اقشار مختلف جامعه باشد نه قشری خاص، چه در این صورت مصداق بارز استعمار و استثمار داخلی بوده (استعمار و استثماری که بهمراتب از نوع خارجیاش بدتر است) و خواهناخواه خود مخل نظم اجتماعی خواهد بود. چیستی و چگونگی نظم اجتماعی و عدالت اجتماعی و استعمار و استثمار داخلی و اعتصاب و اعتراض اقشار محروم و مواضع جامعهشناسان در برابر این موضوعات و موضوعات دیگر در بخشهای بعد.
.
ادامه دارد.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم
[ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش چهارم
✍️ حسین شیران
در عصر دموکراسی مردم مساوی مطالبه است و این مطالبه بر اساس یک سری آگاهیهای جهانشمولی است که با توسعهی مدرنیته متأخر در ابعاد مختلف، در دامان رسانههای جمعی بالاخص شبکههای اجتماعی پرورده و در سطح جهان گسترده و در اذهان مردم نهادینه گشته است. اینکه یک زمانی در همین نزدیکیها و حتی امروزهروز، ورد زبان حاکمان ملل مختلف، بویژه در جهان سوم، مشخصا این بوده و است که "نباید گذاشت مردم بفهمند" دقیقاً ناظر به همین نکته است که اگر مردم بفهمند ادامهی کار بسی برایشان دشوار میافتد. اما فهم مردم چیست و چرا این قدر برای حکمرانان سخت و سنگین میافتد؟
عموماً همهی حکومتهای سنتی اصل و اساسشان بر ناآگاهیهای مردم بود و از این جهت هر آن وسیله یا واسطهای که به هر شکل بر آگاهیهای مردم میافزود دشمن حکومتها تلقی میشد چه عملاً به این طریق پایههای حکومت را سست میساخت و مقام و موقعیت حکام را به خطر میانداخت و گرنه اگر آگاهی مردم مضر حال حاکمان نبود چه دلیلی داشت که همه همّ و غمّ خود را صرف شناسایی و تعقیب و تأدیب و تعذیب آگاهگران سازند؟ این حربه همچنان دوام دارد و کماکان حکومتها و حتی دولتملتهای مدرن و مدعی هم دغدغهی آگاهی مردم را دارند و به اسباب و اساسی نوین از تحریمها و تهدیدها در این زمینه استفاده میکنند.
تهدید فهم مردم برای حکومتها مشخصاً از محل ایدئولوژیهاییست که حاکمان در طول تاریخ به اشکال مختلف بر آنها تکیه کرده و بر گردهی ملتها سوار گشته و بازمیگردند. عنوان ایدئولوژی هر چقدر هم که نو بنماید مضمون و محتوا و محمولاش هیچ نو نیست و از دیرباز همپا و همزاد هر حکمرانی بوده و است. اصولاً اولین انسانی که دلایلی برای برتر و سرور بودن خود تراشید و به هر شکل به خورد مردم داد اس و اساس نخستین ایدئولوژی را ریخت. ایدئولوژی عقیده و در اصل عقدیست که حاکمان با آن مرکب مشروعیت سلطه و سیطرهی خود را به دیرک اذهان مردم میبندند و بدینوسیله دوام سیطرهی خود را تضمین مینمایند. ایدئولوژی مردم را تا چندی مطیع میسازد و آگاهی تا چندی منتقد و مطالبهگر؛ تفاوت کار اینجاست.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست
[ دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش سوم
✍️ حسین شیران
باری، در حال حاضر تعقیب تحقق مصادیق و مؤلفههای دموکراسی در سراسر جهان در دستور کار ملتهاست و دیگر، در گذار از دورهی فوران ایدئولوژیها، برای ملتها فرقی نمیکند چه کسانی با چه عناوینی بر ایشان حاکم هستند و همه کمابیش، حسب مرتبه و موقعیت خود در این کارزار، مطالباتی معین و مشخص در راستای مردمسالاری دارند و این حکایت از یک همدلی و همصدایی خاصی دارد که در سایهی توسعهی رسانههای جمعی و بویژه شبکههای اجتماعی در جهان حاصل شده و از این جهت یک دستاورد تاریخی کاملا نوین تلقی میگردد.
این همدلی و همصدایی ملتها در سرتاسر جهان خود نشان بارز عبور از ایدئولوژیهاست و به جای خود واجد ارزش اجتماعی بسیاریست، با این وجود این هرگز به معنای پایان ایدئولوژیها در عالم واقع نیست چرا که ایدئولوژیها، به عنوان یک واقعیت سیاسی_اجتماعی، همچنان در نقاط مختلف جهان هستند و همچنان نفس میکشند و به پشتوانهی برخورداری از قدرت و موقعیت همچنان خواستار تسلیم شدن ملتها و تعظیم و تکریم دیدن از سوی آنها و تعیین سرنوشت آنها هستند و برخی همچون طالبانیسم تازه بر سر قدرت آمدهاند! از سوی دیگر در بین مردمان هم هستند کسانی که هنوز ذهنیت ایدئولوژیپسند قرن نوزدهمی در اذهانشان حاکم است و تحت سیطرهی این ذهنیت مشتاقانه با ایدئولوژیها همزیستی دارند!
اینکه در اقصی نقاط جهان ملتها همچنان برای رسیدن به مراتبی از دموکراسی ضرورت انقلابها را زمزمه میکنند ناشی از تداوم حیات سیاسی_اجتماعی ایدئولوژیهاست؛ چون در اصل انقلابها معطوف و متوجه ایدئولوژیها هستند و به بیان دیگر این ایدئولوژیها هستند که اندیشه به انقلابها را باعث میشوند؛ اصولا هر کجا که صحبت از انقلاب است یعنی که اساسا ایدئولوژیای در کار است که مانع برخی تغییرات و تحولات است؛ اما براستی چرا و گونه میشود که ایدئولوژیها مانعی در برابر تغییرات و تحولات در راستای توسعه میگردند و اندیشه به انقلابها را سبب میشوند؟
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست
[ یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش دوم
✍️ حسین شیران
حالا دیگر اغلب ایدئولوژیهای مهم مطرح شده در دو قرن گذشته، هر یک به نحوی در جوامع مختلف به قدرت رسیده و آزمون خود به تاریخ را پس داده و کمابیش نمرهی خود را هم گرفتهاند. اگرچه هنوز برخی در نقاط مختلف جهان هنوز بر سر کارند و به هر وسیله همچنان مرکب مرام خود میرانند اما دیگر گریزی از این امر نیست که اکنون عصر عصر دموکراسی و فرهنگ غالب فرهنگ دموکراسی است و ملاک ارزیابی عملکرد دولتها و نظامهای سیاسی مختلف در هر کجای جهان، چه قبول افتند چه رد، تضمین و تأمین مصادیق دموکراسی است.
قرون متمادی حکومتهای سلطنتی و سنتی در سراسر جهان دغدغهی اول و آخرشان حفظ حریم و حدود خود در برابر حکومتهای متجاوز دیگر بود و مردم در این مناسبات و معادلات، چه از نظر مالی و چه از نظر جانی، از وزن و وزانت چندانی برخوردار نبودند و فقط "شیءوار" بودند تا عدهای "شاهوار" بر آنها حکومت کنند؛ در هر حال آنچه در این میان شرط نبود تأمین منافع مردم بود. عصر ایدئولوژیها که فرا رسید مردم بدوا تا بدانجا ارزش و اهمیت یافتند که همچون سرباز این بار در خدمت ایدئولوژیها قرار بگیرند و پرچم آنها را در نقاط مختلف جهان به اهتزاز دربیاورند. ...
اما حالا در گذر از هر دو مرحله، روال کار وارونه گشته و برای نخستین بار در تاریخ، رسما مردم، به معنای عام و نه فقط قشری از آن، در کانون مناسبات و معادلات سیاسی قرار گرفته و، حتی به روی کاغذ هم که شده، مردمسالاری به مثابهی یک مرام سیاسی در راستای تضمین و تحکیم موقعیت و تأمین منافع مردم (و نه حکومتها و ایدئولوژیها) در تمام نقاط دنیا در دستور کار قرار گرفته و مبنای داوریها گشته است.
حالا فارغ از هر حکومت و ایدئولوژی که در هر کجا بر سر کار است مردم مطالبات یکسانی دارند و همصدا باهم نظامهای سیاسی مختلف را مکلف به تضمین و تأمین آنها میدانند. در شاخص دموکراسی سال 2021 که چند روز پیش منتشر شد آمریکا و چین اگرچه اقتصادهای اول و دوم جهان هستند اما هیچکدام حتی جزو بیست کشور برتر جهان هم نیسنتد. بر اساس این گزارش در حال حاضر تنها 6/4% از جمعیت جهان، مردمسالاری به معنای واقعی را تجربه میکنند و باقی برای رسیدن به این مرحله هنوز کارها در پیش دارند.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست
[ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی سیاست
حق وتو، ناعدالتی قانونشده
حسین شیران
🌓 میدانید این دستی که بالاست از آن کیست و معنا و مفهوم آن چیست؟ این دست روسیه در شورای امنیت سازمان ملل است که بالاست و معنی و مفهوم آن اینست که روسیه هیچ قطعنامهای مبنی بر محکومیت یا حتی مذمت حمله به اوکراین را نه میپذیرد و نه حتی میپسندد و هر آنچه در این زمینه از جانب سایر اعضاء تهیه و تنظیمشده را یکجا و یکجانبه رد میکند! این یعنی "حق وتو"، وتو یعنی "من منع میکنم"! غیر از روسیه چهار عضو دائم شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و چین هم از این حق برخوردار هستند و هر وقت که بخواهند هر مصوبهای را وتو میکنند! در حرکتی مشابه، آمریکا در سال 1989 در حمله به پاناما این چنین کرد! از سال 1946 تا به حال روسیه 113، آمریکا 81، انگلیس 29، فرانسه 16 و چین 13 بار از حق وتو استفاده کردهاند! اینجا آنجا و هرجا دنیا پر است از این بیعدالتیهای خرد و کلان قانونشده!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: روسیه اوکراین, حق وتو, شورای امنیت سازمان ملل, جامعه شناسی سیاست
[ یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش اول
✍️ حسین شیران
در تاریخ هزارهای ما، دستکم دوصدسالی است که واژهی "انقلاب"، به معنا و مفهوم "جنبش اجتماعی تودهای برای ایجاد دگرگونی اساسی در نظام سیاسی حاکم"، همزمان با وزن و وقار و ارزش و اعتبار یافتن واژهی "مردم" و به تبع آن "مردمسالاری" در محافل و مکاتب و مناسبات و محاسبات سیاسی جهان و به تبع آن ایران، بر سر زبانها افتاده و هنوز هم که هنوز است بر سر زبانهاست، از قضا اکنون بسی بیش از پیش؛ این یعنی "جامعه ایرانی" با اینکه در این دوصدسال، چند جنبش اجتماعی و چند انقلاب کوچک و بزرگ سپری کرده و چند حاکم و چند حکومت عوض کرده، ولی انگار که هنوز از نقطهنظر مردمی، آنسان که باید و شاید به "وضعیت مطلوب" خود نرسیده و همچنان در تبوتاب تغییر و دگرگونی در راستای رسیدن به "وضعیتی بهتر و بالاتر" به سر میبرد.
اما اینکه "نظر مردم" حقیقتا و واقعیتا، تا کجا شرط بوده و است همواره محل بحث است؛ حالیا در آستانهی هزارهی سوم میلادی شاید در جهان نتوان یافت هیچ نظام حاکمی که خود رسما خود را مستبد و مطلقالعنان بداند و بنامد؛ دستکم به سبب جو سیاسی حاکم بر جهان، به ظاهر هم که شده هیچ نظام حاکمی علنا نمیگوید: "مردم کیلویی چند؟"؛ با این حال هیچ کجا هم اینطور نیست که اگر مردم ضرورت تغییر و تحولی را احساس کردند نظامهای حاکم بیایند و بگویند: "بفرمایید! امر امر شماست!" علیرغم تمام ادعاهایی که در سراسر جهان دربارهی تحقق مردمسالاری میشود، در واقع امر، یا اساسا هیچ مردمسالاریای در کار نیست و یا اگر هم هست بسی مشروط است، مشروط و محدود به میل و منویات حکومتها و نظامهای سیاسی حاکم بر ملتها- همانطورکه در جنبشهای مردمی اخیر در متمدنترین و مدعیترین کشورها یعنی آمریکا و فرانسه هم دیدیم که چگونه دولتملتهایشان تظاهرات خیابانی به حق مردم خود را سرکوب کردند بی آنکه تن به خواستشان بدهند!
مبتنی بر آنچه گفته شد فاصلهی میان ملتها و دولتها، حتی در مدعیترین و مردمیترین نظامهای سیاسی حال حاضر دنیا یعنی "دولتملتها"، یک واقعیت اجتماعی است که بنوعی باید پذیرفت؛ با اتکاء به این واقعیت، حالیا مسأله یا بهتر بگویم معیار و مقیاس تحقق مردمسالاری در جوامع مختلف بشری، نه لزوما بود و نبود فاصله میان ملتها و دولتها بلکه عموما کم یا زیادی آن در قیاس با هم میباشد؛ هر جامعهای که کمترین فاصله را دارا باشد "مردمسالارترین" و هر که بیشترین فاصله را داشته باشد "دولتسالارترین" است.
این فاصله با توجه به ایستار هر کدام تا حدی معمول و منطقی بنظر میرسد؛ ملت "مظهر مطالبه" و دولت "مصدر مواصله" است، همانطور که در عالم معنا میان این دو مفهوم فاصله است در عالم عمل هم نقد یا وصول شدن اصولی هر طلبی، هم کار هم زمان میبرد؛ "خواستار شدن" یک چیز و "ساختار شدن" یک چیز دیگر است؛ "خواست" (بمثابهی یک ذهنیت) یک امر ساده و سیال و "ساخت" (بمثابهی یک عینیت) یک امر پیچیده و پابند پی است و بهرحال تبدیل شدن این به آن و نهادینه شدناش زمان میبرد.
از این نظر شاید تصور به صفر رسیدن این فاصله برای همیشه در حد یک آرمان ذیل اصل مدینه فاضله باقی بماند؛ اما درک این نکته، یعنی زمانبر بودن تبدیل یک خواست به یک ساخت، دشوار نیست، مشکل ملتها با دولتها هم اساسا این نیست؛ زمانهای درازی که ملتها پای دولتها مینشینند در واقع با خوشبینی و خوشدلی تمام دارند به دولتها فرصت انجام کار میدهند؛ مسائل و مشکلات بین ملتها و دولتها زمانی پیش میآید که دولتها، علیرغم طرح وعدههای فراوان و صرف زمانهای کلان، یا نمیتوانند و یا که نمیخواهند به مطالبات ملت ترتیب اثر دهند. درک این واقعیت تلخ است که ناگزیر رابطهی ملتها و دولتها را وارد چالش میکند.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست
[ یکشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 شاخص دموکراسی کشورهای جهان در سال 2021
✍️ حسین شیران
نشریه اکونومیست Economist دیروز (9 فوریه 2022) "شاخص جهانی دموکراسی" Global Democracy Index در سال 2021 را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، نرخ دموکراسی جهانی در این سال با افت روبرو بوده و از 5.37 در سال ماقبل به 5.28 (از 10) کاهش یافته و به این قرار درصد جمعیت جهان که تحت انواعی از دموکراسی زندگی میکنند، از 49.4 درصد به 45.7 درصد کاهش یافته است.
در این گزارش که بر اساس ارزیابی وضعیت دموکراسی 167 کشور جهان با پنج معیار "فرآیند انتخابات و کثرتگرایی"، "عملکرد دولت"، "مشارکت سیاسی"، "فرهنگ سیاسی دموکراتیک" و "آزادیهای مدنی" صورت گرفته، نروژ با 9.75 امتیاز در صدر و افغانستان با 0.32 امتیاز از 10 در انتهای لیست قرار دارد. بعد از نروژ، نیوزیلند، فنلاند،سوئد، ایسلند، دانمارک، ایرلند، تایوان، استرالیا و سوئیس 10 کشور برتر و قبل از افغانستان، میانمار، کره شمالی، کنگو، آفریقای مرکزی، سوریه، ترکمنستان، چاد، لائوس و گینه 10 کشور بدتر رتبهبندی میباشند.
در این رتبهبندی ایران با 1.95 امتیاز در رتبه 155 جهان قرار دارد. بریتانیا با 8.10 امتیاز در رتبه 18، آمریکا با 7.85 امتیاز در رتبه 26، روسیه با 3.24 امتیاز در رتبه 124 و چین با امتیاز 2.21 در رتبه 148 جهان قرار گرفتهاند. از نظر منطقهای، آمریکای لاتین بیشترین کاهش در امتیازات را داشته، در حالی که در آسیا سه کشور ژاپن، کره جنوبی و تایوان توانستهاند خود را به سطح "دموکراسی کامل" برسانند.
بر پایه امتیازات به دست آمده از سنجش وضعیت دموکراسی، کشورهای جهان در چهار گروه "رژیمهای استبدادی"، "رژیمهای ترکیبی"، "دموکراسیهای ناقص" و "دموکراسیهای کامل" دستهبندی و رنگبندی شدهاند (تصویر پیوستی)؛ بر این اساس از 167 کشور، تنها 21 کشور واجد دموکراسی کامل بودهاند که 6.4 درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند، 53 کشور در دسته "دموکراسیهای ناقص" قرار گرفته و بیش از یک سوم جمعیت جهان هم تحت حکومتهای استبدادی زندگی میکنند که بیشتر آنها در چین به سر میبرند.
جهت بررسی وضعیت سایر کشورها به لینک زیر مراجعه کنید و با بردن موس روی هر کشور امتیاز و رتبه آن را ملاحظه فرمایید. 👇
https://www.economist.com/graphic-detail/2022/02/09/a-new-low-for-global-democracy
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, جامعه شناسی سیاست, حسین شیران
[ پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 همهفنحریفهای عرصۀ سیاست ایران
✍️ حسین شیران
بخش دوم
باری، دقیقا مبتنی بر این اصل اساسی (حرف هژمونیک) است که شما میبینید گردش برگزیدگان سیاسی در کشور به چه شکل صورت میگیرد؛ شما خود از جمع اقمار دور حلقۀ قدرت هر کدام را که میخواهید انتخاب کنید و بعد ببینید کلهم اجمعین در این چند دهه چه مراتب و مناصب مختلف و متعددی را گشته و آخر سر به کجا رسیدهاند، حالا هم بیجهت نیست همه همزمان دوست دارند طعم تیز و تند ریاست جمهوری را هم بچشند و به هر شکل، فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت در این پست حساس، کلکسیون مناصب خود را تکمیل کنند!
جالب اینکه برخی از این عالیجنابان اقماری بدوا بیهیچ تخصصی گردش به دور حلقه را آغاز نمودهاند و در حین گردش - بویژه در یک دورۀ مشخص که مدرک جور کردن بین مسئولان مد شد - مدرکی هم برای خود دست و پا کردهاند تا از قافله عقب نمانند، اگرچه باز در گردشهای بعدی بی هیچ توجهی به مدرک دریافتیشان مناصب و مراتب گوناگون را یکبهیک گشتهاند و به امروز رسیدهاند. حال شما تصور کنید چه میکشند متخصصان شاغل در سازمانها و به چه حال و روزی میافتند خود این سازمانها، آنگاه که افراد بیتخصص یا با تخصص نامرتبط همچون اینها، بیهیچ استدلال مشخصی تنها به حکم مناسبات سیاسی، بر رأس آنها گماشته میشوند؟ دیگر برای عارضۀ همیشه بیمار بودن بوروکراسی ایران دلیلی بالاتر از این؟ ...
شکی نیست که جامعۀ مدرن بلکه فوق مدرن در امور مختلف به مدیران متخصص نیاز دارد و متخصص بودن هم ملزومات خاص خود را دارد که مهمتریناش اشتهار و اشتغال در یک حوزۀ خاص و مشخص و مرتبط است. اینکه عالیجنابان اقماری هیچ حد و حدود و حریمی برای فعالیت سیاسی خود نمیشناسند و به هر حوزهای که هسته بفرماید و یا خود به ازای خوشخدمتیشان مطالبه کنند پا میگذارند یعنی همه دستدردست یک پیام را به جامعه و جهان مصادره میکنند و آن اینکه نظرا و عملا تخصص را در این سرزمین به رسمیت نمیشناسند؛ و چون عامگرایانه فکر میکنند لاجرم عوامفریبانه هم عمل میکنند؛ نتیجۀ تاختوتاز بیحساب و کتاب عالیجنابان اقماری یک چنین جامعهای است: همه چیز درهم و برهم و همه جا غرق مسائل اجتماعی گوناگون!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
همهفنحریفهای عرصۀ سیاست ایران
حسین شیران
بخش اول
اصولا و اساسا "تخصص" در هر کجای این سرزمین هم کمابیش معنی و مفهوم داشته باشد در عرصۀ سیاست آن چندان محلی از اعراب ندارد. این را من نوعی نمیگویم، گردش برگزیدگان سیاسی در مناصب گوناگون در دهههای اخیر خود بخوبی مؤید این نکته است که داشتن تخصص در امور شرط برگماشتگی در سیاست ایران نیست، بلکه آنچه شرط اول و آخر است "تعهد" است، آن هم صرفا به "حلقۀ قدرت" و دیگر هیچ!
تخصص چیست؟ تخصص یعنی به لحاظ مهارت یا دانش در حوزهای خاص، خاص گشتن؛ خاص گشتن در حوزهای خاص طبعا متضمن ارزش و اعتبار و اعتماد و احترام اجتماعی است منتهی لزوما در داخل آن حوزه و نه خارج از آن؛ به بیان دیگر یک متخصص تنها به شرط قرار در داخل حوزۀ تخصصی خویش واجد ارزش و اعتبار و اعتماد و احترام اجتماعی است و خارج از آن حوزه تحققا در دایرۀ عوام قرار میگیرد و اساسا و اصولا اظهارنظر و اعمالنظر در این حوزهها را باید به متخصصین مربوطهشان واگذار نماید و گرنه هر حرکتی غیر این دهنکجی به امر تخصص خواهد بود.
اما این صحبتها و این اساسا و اصولا گفتنها همه خارج از حوزۀ سیاست موضوعیت دارند و در این حوزه امور عموما بر مدار دیگری میچرخند؛ آنچه مشخص است در این وادی یک هستۀ مرکزی- "حلقۀ قدرت" - وجود دارد و این هسته کمابیش یک اصل محوری - "حرف هژمونیک" - را سرلوحۀ کار خود دارد و آن اینکه: به هر حال قدرت دست من است و من به پشتوانۀ این قدرت هر آنچه صلاح بدانم انجام میدهم و هر که را به هر کار که بخواهم میگمارم، حال میخواهد درست باشد یا نادرست، معقول باشد یا نامعقول، مجاز باشد یا نامجاز، مردم راضی باشند یا ناراضی، ...! در سیاست "مصلحت" بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد و من بر اساس مصلحت خود عمل میکنم و نه هیچ معیار دیگری!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 محمد مخبر مصداق خدمت یا خیانت
✍️ حسین شیران
5 اردیبهشت، مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان امام: "تا آخر تیر 12 تا آخر مرداد 20 و تا آخر شهریور 50 میلیون واکسن تولید و تحویل وزارت بهداشت میدهیم." همگام با نخستین هایوهوی غرب برای تولید واکسن کرونا، پرچم تولید واکسن داخلی را برافراشت و هنوز ببارنیاورده هزار آفرین از ملت و حکومت گرفت. هر روز وعدههای امیدبخشاش دل میلیونها ایرانی را قرص کرد که نهراسند واکسن داخلی در راه است. نه فقط ملت دل دولت و حکومت و رهبر را هم قرص کرد که وقتی تولید داخل هست چرا تولید خارج. زمان سریع گذشت و پیک سهمناک کرونا پنجمین بار کشور را درنوردید و مسأله به سطح فاجعه رسید اما محموله موعود مخبر بدست مردم نرسید که نرسید. حالا مرداد هم رو به اتمام است و "واکسن برکت" مخبر هم مثل "علی برکت الله" روحانی ضربالمثل شده است. من نمیدانم مخبر که حالا ارتقاء یافته و معاون اول رئیسجمهور رئیسی شده در مورد ملت چه میاندیشد اما خوب میدانم آنها که در بهشت زهراهای سراسر کشور برای دفن عزیزانشان صف بستهاند در مورد مخبرالدولهها چه میاندیشند!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست, محمد مخبر واکسن
[ جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
فعل معکوس تدبیر و امید
حسین شیران
بخش دوم
.
چون عموما از حافظۀ تاریخی و سیاسی خوبی برخوردار نیستیم پس راه دوری نمیرویم و بعنوان مشتی نمونۀ خروار در افعال معکوس دولت حاضر - دولت منتخب خودمان - متمرکز میشویم؛ این دولت با چه شعاری سر کار آمد؟ "تدبیر و امید"! حالا بعد چند سال تجربۀ زیستی، صاف و صادق برداشت مردم از این شعار چیست؟ "بیتدبیری و نومیدی"! این یعنی آن موقع که ما این حرفها را میشنیدیم یکی داشت رسما از "فعل معکوس" استفاده میکرد آن هم از نوع "فیلماهی"اش! منتهی ما حواسمان نبود! ...
فرق "فعل معکوس" سریال مدیری با افعال معکوس دنبالهدار دنیای سیاست ما اینست که آنجا بالاخره یکی پیدا میشد که هشدار میداد: آهای، جدی نگیرید دارد از فعل معکوس استفاده میکند! اما اینجا از این خبرها نیست، تازه اگر هم باشد کسی در گرماگرم انتخابات گوشاش بدهکار این حرفها نیست! یعنی شما مطمئن باشید بعد این همه فریبخوردگی باز اگر یکی پیدا شود که بگوید: "آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنم ..." ما همه تسلیم فعل معکوساش خواهیم شد!
حالا جالب اینجاست همین دولتی که خود با شعار تدبیر و امید آمده، خود به یکی از بزرگترین نومیدکنندگان و دلهرهآفرینان جامعه تبدیل شده است! میبینید که! خبر پشت خبر از هیئت دولت میآید که "کشور در وضعیت خطیر و خطرناکی قرار دارد! ... سال بعد از امسال هم سختتر خواهد بود! ..." از "تدبیر" و تدبر هم که خبری نیست! توقع اینست که مردم خود مراقب خود باشند! و بعد قائم مقام وزیر بهداشت که علیالاصول باید پیامآور سلامت و سرخوشی برای ملتاش باشد دست مریزاد دم عید میآید و با اطمینان به مردم میگوید: "ده سال آینده سرطان در کشور بیش از دو برابر خواهد شد! از ما گفتن!" جملۀ آخر: کاش این هم فعل معکوس بود!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
فعل معکوس تدبیر و امید
حسین شیران
بخش اول
.
"مهران مدیری" و سریالهایش را هیچ دست کم نگیریم! خیلی از چیزهایی که امروز برای ما عریان و عیان است را ایشان پیشتر سعی کردهاند بنوعی بصورت پنهان یا نیمهپنهان در قالب کارهای طنزشان به ما برسانند، حال اگرکه نگرفتهایم خود تقصیر ماست که اغلب توجهمان در نوک انگشتی متوقف میماند که میخواهد ماه را در شب تار نشانمان بدهد! ...
به باور من، جامع درسهای جامعهشناسی با تمام گرایشهایش را میتوان در دو سریال "شبهای برره" و "قهوۀ تلخ" ایشان مرور کرد؛ این دو اثر که جزو شناختهشدهترین و در عین حال پختهترین کارهای ایشان محسوب میشود به لحاظ جامعهشناختی لبریز از نکات ریز و درشتی است که همچو ماهیانی پرجنب و جوش در پهنای دریای پرتلاطم طنزش شناورند تا که تواند شکارشان کند!
از میان ماهیان پرشمار تالاب طنز مدیری،"فعل معکوس" - اگر که یادتان باشد - ریزماهی زبر و زرنگ سریال "شبهای برره" بود که تا جایی بکار میرفت یکی که حواسش بیشتر جمع بود به بقیه هشدار میداد که: ها جدی نگیرید دارد از فعل معکوس استفاده میکند! این ریزماهی آن موقع نماد کوچکی بود از فیلماهیها و یا بهتر بگویم "افعال معکوسی" که دستهدسته در دریای خروشان مدیریت سیاسی جامعه جاری چپ و راست روان بودند و البته هنوز هم که هنوز است هستند و کلی هم طرفدار دارند!
.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
مسئولان جهان بر حسب حرف و عمل
حسین شیران
.
.
جوامع بشری به لحاظ فاکتور حرف و عمل در نزد مسئولانشان به چهار دسته تقسیم میشوند:
دستۀ اول آنهایی هستند که مسئولانشان حرف میزنند عمل هم میکنند؛ مثل همۀ قدرتهای درگیر سیاست جهانی؛ روسیه، چین، آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه، آلمان، امارات، عربستان، قطر، ... اینها درست است که همۀ جهان را بهم میریزند اما کشور خودشان را خوب میسازند!
دستۀ دوم آنهایی هستند که مسئولانشان حرف نمیزنند فقط عمل میکنند؛ مثل هلند، فنلاند، سوئد، سوئیس، ژاپن، تایلند، تایوان، سنگاپور، ... برای همین کمتر کسانی مسئولان این کشورها را میشناسند چون اصلا اهل حرف زدن نیستند، اینها بیسروصدا دارند دنیا را فتح میکنند! شک نکن هم حالا هم آینده از آن اینهاست!
دستۀ سوم آنهایی هستند که مسئولانشان نه حرف میزنند نه عمل میکنند؛ مثل اغلب کشورهای آفریقا و آسیا؛ اینها کشورهای خفته و خاموش دنیا هستند!
دستۀ چهارم آنهایی هستند که مسئولانشان تا دلتان بخواهد حرف میزنند اما خیلی کم عمل میکنند؛ من که جز ایران نمونۀ دیگری به ذهنم نمیرسد!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی ایران, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
هر اِودن بیر نفر
حسین شیران
🌓 رحمانی فضلی در واکنش به واکنشها نسبت به انتصاب فرزندش به مشاورت وزیر اقتصاد گفته: « فرزند من نابغه است؛ اگر او در این جایگاه قرار نگیرد پس چه کسی بگیرد؟»
✅ آقای رحمانی فضلی، وزیر محترم کشور! گیرم که - به فضل خدا که نه چون بالاخره غیر از شما بقیه هم بندۀ خدا هستند و فضل خدا هم عام است و اگر بندگانی چون شما بگذارند ممکنست شامل حال آنها هم بشود، پس بهتر است بگویم به فضل وزارت و صدارت، فرزند شما نخبه از آب درآمده و یک سر و گردن هم از هر نظر اعم از ژنتیک، پلیتیک، اکونومیک، ساینتیفیک، ... بر بقیه برتری دارد اما برادر، ما آذربایجانیها یک قاعده و قانون اجتماعی نانوشته داریم که میگوید: "هر اِودن بیر نفر"؛ یعنی "از هر خانواده فقط یک نفر"! این قاعده عموما در مواردی اعمال میشود که جایی بخوربخور است - حالا مثلا عروسیها، یا جاهایی که نذورات میدهند یا برای اموات خود احساناتی دارند - این جور جاها برای اینکه به همه برسد میگویند که همه نه، از هر خانواده فقط یک نفر!
✅ حالا میخواهم بدانم شما و یا امثال شما و حتی خود جناب روحانی که خبرها حاکی از آن است ایشان هم از قافله عقب نمانده، نودامادشان را به معاونت وزارتخانۀ تازه وزیرعوضکردۀ صمت رساندهاند، کلهم اجمعین نظرتون در مورد این قاعده و قانون (هر ائودن بیری) چیست؟ چیز بیخودیست نه؟! باشد، یک پرسش دیگر؛ حالا فرض کنیم بجای این بخوربخور یک میدان جنگ یا خطر که همیشه برای انقلاب پیش آمده و باز میآید بود آیا شما سردمداران باز هم میگفتید فرزند یا داماد یا بستگانتان نخبه هستند باید بروند جلو بلکه توانستند کاری از پیش ببرند؟! آنها نروند که برود؟! میگفتید؟ نه بخدا! نمیگفتید!
✅ شما و امثال شما حتی نمیگذارید بستگان درجۀ چندمتان حتی در زمان صلح سرباز بروند و یا اگر هم رفتند نمیگذارید از چند کیلومتری تهران دور بشوند؛ هرچه سربازی سیستان و بلوچستان و دم مرز است ارزانی بچههای بیکس و کارها، سربازی پایتخت هم نثار بروبچههای بالیاقت شماها؛ حالا با این وضع چطور باور کنیم اینکه شماها بگذارید دلبندانتان از جلوی چشمانتان دور شوند و خدایی نکرده بروند جاهایی مثل سوریه یا هر میدان خطر دیگری دستکم پشت جبهه از نخبگیشان به نفع نظام استفاده کنند! جهاد و شهادت را سعادت الهی تبلیغ میکنید اما پایش که میافتد ترجیح میدهید این سعادت نصیب امثال شهید حججیها شود!! ...
✅ البته میدانم این عادت سیاست و سیاستمداران است، جنگ که میشود باید بچههای فقیرفقرا بروند جلو به درجۀ رفیع شهادت نائل شوند، بعد که صلح میشود همین بچههای فقیرفقرا ناگهان میشوند کندذهن و مثل "سرباز آژانس شیشهای" باید برگردند سر تراکتورهایشان نگذارند زمینهای کشاورزی خالی بمانند، بعد یهو بچههای شما یک شبه همه میشوند نخبه و حقشان هم کمکم میشود معاونت وزارت! بالاتر و والاتر از معاونت وزیر هم که هیچ پستی نیست! همهکارۀ وزارتخانه است به کسی هم پاسخگو نیست! سینهخیز رفتنهای میدان جنگ مال بچههای مردم بعد خیز برداشتنها به سوی مناصب عالی کشور مال بچههای شما؟! اینکه اِند نامردی و ناامیدی است دولت تدبیر و امید!!!
.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, رحمانی فضلی
[ جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
13
اما تابو در هر حوزهای هم بروبیایی داشته باشد در حوزۀ سیاست نمیتواند داشته باشد چرا که اصولا و اساسا روح حاکم بر تابو با روح حاکم بر سیاست سازگار نیست! چه به هر حال سیاست فراز و نشیبهایی دارد در حالیکه تابو هیچ افت و خیزی را به خود برنمیتابد! سیاست بنشین پاشوهایی دارد اما تابو بهیچوجه حاضر نمیشود از آن وجهۀ تمام قدی که دیر ایستاده حتی یک دهم سانت هم کوتاه بیاید! سیاست به بحثها و گفت و شنودها حتی به ظاهر هم که شده بها میدهد اما تابو از یک چنین کنش و واکنشهایی اصلا خوشش نمی آید! سیاست با آنکه همواره دست بر اسلحه است اما باز تا یک حدی - به قدر وسعش - گوش جان به نقد میسپارد اما تابو را هیچ تاب نقدبازی نیست! سیاست هزار توست اما تابو را یک تو بیشتر نیست که آنهم همیشه بسته است، سفت و سخت هم بسته است! در یک کلام تابو به لحاظ اجتماعی مظهر سفتی و سختی است در حالیکه سیاست یک پوستین دو روست که اگر یک رویش سفت و سخت و زمخت و خطرناک باشد روی دیگرش نرم و منعطف و مصلحتاندیش است! ... به این قرار هر آن سیاستی که در برنامۀ عملیاتی (ایدئولوژی) خود تابوهایی چند دربرداشته باشد خود به دست خویش عرصه را بر خود تنگ کرده و قافیه را به حریف باخته است چه اگر کار سیاست، در اصل، سبک سوار گشتن بر اسب صلاح و به تاخت رفتن در مسیر مصلحت باشد هر آن سفتی و سختی و سنگینی (تابو)ای که در کار باشد طبعا مانع این سبکسواری استراتژیک گشته و قطعا در تقابل با تیزپاییهای سیاستهای بیتابوی دشمنان جاخواهد ماند!
14
یکی از تابوهای نظام سیاسی ما که در طی نیم قرن اخیر همواره سفتی و سختی و سنگینیاش بر دوش دستگاه سیاست ما بوده و است تابوی "ارتباط با آمریکا"ست! در خصوص این ارتباط پیش از هر چیز باید گفت که این نوشتار نه هیچ بر له و نه هیچ بر علیه آن است، به عبارتی روشنتر، نه بطور قطع درصدد تجویز ارتباط با آمریکاست- به این معنی که تحت هر شرایطی این کار همواره و حتما باید انجام پذیرد- و نه بطور قطع درصدد تحذیر و تحریم آن است- به این معنی که تحت هیچ شرایطی یک چنین کاری نباید انجام بگیرد؛ آنچه اینجا منظور است خود دوری از این قطعگوییها و اطلاقگراییهاست مشخصا به این دلیل که خود اینها و تکرار بیپروای اینهاست که در هر جامعهای بشدت زمینه را برای رشد و توسعۀ تابو فراهم میسازد و هیچ چیز به اندازۀ تابو برای سبکبالی سیاست یک کشور مضر نیست!
حالیا چه بخواهیم چه نخواهیم، دنیا را، چه خوب چه بد، و واقعتر اگر بگویم هم خوب هم بد، این سیاستمداران هستند که به سرانگشتان خود میچرخانند و به هر حال، حسب ظرفیتها و قابلیتهای خود از یکسو و الزامات و اقتضائات خاص سیاست از سوی دیگر، در دنیایی که بیش از هر زمان دیگر به شدت به سیاست آلوده است، بهتر از هر کس میدانند که "کی و کجا چرا و چگونه با چه کسی یا کسانی چه کنند تا با حداقل تلفات به حداکثر امتیازات دست یابند"! سیاست یعنی همین و دیگر هیچ! و هر جا و هر گاه که جز این بوده، سیاست به سرانجام خوب خود نرسیده و آن فرجام ناگوار که نباید اتفاق میافتاد افتاده است: جنگ! جنگ یعنی مرگ سیاست! پس بر سیاست است که بخاطر خود هم که شده از وقوع جنگ جلوگیری کند! این مهمترین وظیفه و رسالت یک سیاست است! برای رسیدن به این مهم، سیاست نیازمند بالاترین انعطاف فیزیکی (ایدئولوژیکی) است و تابو مهمترین عامل برای از بین بردن این انعطاف است!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
11
این وظیفۀ اتاق فکر یک نظام ایدئولوژیک است که در برهههای مختلف زمانی در مبانی و مباحث و مواضع ایدئولوژی خود بازاندیشی داشته و در صورت نیاز حسب شرایط زمان و مکان تغییرات لازم در آن را اعلام و اعمال نماید! ایدئولوژی وحی منزل که نیست نتوان تغییری در آن اعمال کرد! وقتی همه چیز تغییر میکند چرا و چگونه چیزی که خود حاصل تغییر است تغییر نکند- آن هم در شرایطی که تغییر یک ضرورت بشمار میرود؟! بعنوان یک واقعیت، ایدئولوژیای که این امکان را در خود نبیند و یا به خود ندهد هر چقدر هم که خود را برحق بداند سرانجام در تقابل با ایدئولوژیهایی که پیوسته بهروز میشوند و به هر شکل نقاط ضعف خود را رفع و رجوع میکنند کم آورده، دیر یا زود از دور خارج خواهد شد!
باز هم میگویم، اگر که به من بود از خدایم بود همه ایدئولوژیهای عالم به یکباره از دور خارج شوند تا بشر بعد مدتها سیهبینی و سیهروزی یکی دو روز خوش هم ببیند اما چه میتوان کرد که حالا دور دور ایدئولوژیهاست و گاه گاه جنگافروزیها! کاری هم از دست و زبان کسی برنمیآید! حالا کار به کنار، بدبختی اینجاست که در این عصر حتی راهی برای کناره گرفتن از آن هم وجود ندارد! تو هم با ایدئولوژی کاری نداشته باشی ایدئولوژی با تو کار دارد، و بعد هر چقدر هم که از جنگ گریزان باشی و در هر کجا هم که باشی جنگ سراغ تو میآید! بویژه اینکه اهل کشوری باشی چو ایران که حالیا واجد سازشناپذیرترین ایدئولوژی جهان با نظام سلطه است و نزدیک به نیم قرن است خود جنگ یا دستکم خطرش دست از سر این سرزمین برنمیدارد! ...
12
حال در این هنگامه، نظر به شرایط موجود داخلی و خارجی که حساسیت آن هیچ بر کسی پوشیده نیست، حرف من بر سر ضرورت بازاندیشی در مواضع ایدئولوژیک حاکم بر کشور است، مواضعی که در این نیم قرن نه فقط همچنان دست نخورده باقی مانده بلکه برعکس تا بدان حد سفت و سخت گشته که در مواردی چند کاملا تبدیل به یک "تابو" شده است- چیزی که سیاست را میانۀ چندانی با آن نیست و در طول تاریخ خود که به قدمت چیزی کم از تاریخ زیست بشر ندارد بخوبی این را نشان داده است.
تابو چیست؟ تابو هر آن چیزیست که جامعه یا به وجه غالب نظام حاکم بر آن، هرگونه گرایش به آن را "خطا و خطر" برشمرده، به نحو اشدّ دوری جستن از آن را مطالبه میکند. گاه حتی حرف زدن در مورد تابو هم جایز شمرده نمیشود و کلهم اجمعین اکیدا از مردم خواسته میشود که بعنوان یک چیز "قدغن" در مورد آن نه بگویند نه بشنوند و نه حتی بیندیشند! تابو در اندیشۀ اجتماعی چیزی شبیه "محرمات" در اندیشۀ دینی است و همانطور که شرعاً از مردم خواسته میشود که از محرمات برحذر باشند در مورد تابوها هم جبراً از آنها انتظار میرود با کناره جستن از آنها بنوعی حریم و حرمت جامعه یا به وجه غالب نظام حاکم را پاس بدارند!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
9
وقتی "حدسها" عوض میشوند "حرفها" هم باید عوض شوند! این به معنای کوتاه آمدن از مواضع خویش یا دمدمی مزاج بودن که نیست بلکه حسب شرایط زمان کوتاه کردن (پیراستن) و آراستن "زلفهای ژولیدۀ ایدئولوژی"ای است که از بس تبلیغ و ترویج شده یا میشود زود به زود دور و دراز و درهم و برهم میشود و دیگر نه فقط سخت به دست و پا میپیچد بلکه بمرور بسی آلوده و حالبهمزن هم مینماید! کار یک ایدئولوژی که به اینجا رسید صاحبان و و وارثان آن باید بدانند که دیگر "زنگ خطر" برایشان به صدا درآمده، پیش از این باید حواسشان میبود تا کار به اینجا نرسد با اینحال باز هم اگر که خوب بشنوند و زود ترتیب اثر دهند شاید "چرخ ایدئولوژی"شان دستکم چندی دیگر برایشان بچرخد و گرنه که زود "پنچر" شده در یک جایی خواهد ایستاد و در همانجا هم پوسیده و از بین خواهد رفت! این، یعنی پیراستن و آراستن و بقول معروف دستی به سر و روی ایدئولوژی بردن، به عهدۀ "اتاق فکر" هر ایدئولوژی است و قطعا کار هر کسی نیست پس از هر کس نباید یک چنین انتظاری داشت چون اصلا و اساسا "فکر کردن" کار هر کس نیست و اهالی مخصوص به خود را دارد، هم از این روست که هر کس را صلاحیت ورود به اتاق فکر ایدئولوژیها نیست!
10
بخش اعظم گردآمدگان دور یک ایدئولوژی بخصوص بخش "مبلغ" و بخش "نظامی"اش کارش بیوقفه تکرار و تبلیغ و تحکیم مواضع موضوعه تکلیفه است، از این بخش هرگز نباید توقع هیچ تغییری داشت، اینها فقط آنچه را که به آنها تکلیف و تحویل میشود تبلیغ و ترویج میکنند؛ حالا ممکن است حسب درک خود چیزی به آن بیفزایند (ضرورت پیراستن و آراستن دورهای یک ایدئولوژی هم خود از اینروست) اما اغلب هیچ جرأت نمیکنند چیزی از آن کم کنند چون همیشه میترسند به اصل آن آسیب بزنند! به وجه غالب اینها چشمشان همواره دوخته به بالا و به صاحبان و وارثان ایدئولوژی است که احیانا اگر تغییری در کار است بموقع به آنها ابلاغ کنند. صاحبان و وارثان یا خودشان مغز متفکر ایدئولوژی هستند یا که اتاق فکر و تیم مخصوص به خود را دارند اما هرچه هست در مقایسه با بقیه بخشها این بخش بسیار کوچک و نظر به گذشت زمان و مرگ و میرها و اغلب عدم یارگیریهای مفید و مؤثر همواره در معرض کوچک و کوچک شدن و به اصطلاح تحلیل رفتن است و این بزرگترین خطریست که یک ایدئولوژی را تهدید میکند!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
7
این یعنی به هر اندازه که "جنگ ایدئولوژیها" را هیچ پایانی نیست - دستکم به این سادگیها، "جنگ با ایدئولوژیها" را هم هیچ آغازی نیست- دستکم به این زودیها! حالا "ایدئولوژیسازی"های پیدرپی از ایدههای بزرگان عالم اندیشه به کنار، آنجا که پیامهای راستین پیامبران خدا هم در گیرودار عقیدهورزیهای پسرفته و پیشرفته، اینجا و آنجا و هرجای دیگر جهان تبدیل به ایدئولوژیهای بشدت متفاوت و متخاصم میشوند و از این طریق تقابلهای خونین نه فقط در میان ادیان بلکه حتی در درون یک دین واحد هم رخ میدهند دیگر چه امیدی به جنگ با ایدئولوژیها؟! وانگهی جنگ جنگ است دیگر! چه در ایدئولوژی چه با ایدئولوژی! اصولا با ایسم چگونه میتوان به جنگ ایسم رفت؟! و بعد آنچه پیش از هر چیز باید کنار نهاده شود خود همین اندیشۀ جنگ رفتن است! "پس چه باید کرد؟" را کس نمیداند! زحمت پاسخ به این پرسش حیاتی به عهدۀ آیندگان! خدا را چه دیدی! شاید آنها توانستند بی"جنگ" و بی"ایدئولوژی"، به یک وسیله یا یک تفکر نو یا هر چیز دیگری، راهی برای عبور بشر از "جنگ ایدئولوژیها" و کنار نهادن همزمان این هر دو (جنگ و ایدئولوژی) دریابند! شاید! ...
8
اما تا آن دوران که شاید هرگز نرسد و یا به این زودیها سرنرسد ما بخاطر تقابل اجتنابناپذیر ایدئولوژیها ناگزیر درگیرودار جنگهای پیدرپی خواهیم بود و در این اثناء چون نابود و یا تسلیم نشدن شرط است بالاجبار باید از جان و مال و ناموسمان در برابر هر آن مهاجم غداری که بخواهد عرصه را بر ما تنگ سازد دفاع کنیم! در"موقعیت فرود" حالیا امکان حذف جنگ وجود ندارد چه یا همه همزمان باید جنگ را کنار بگذارند و یا اینکه وقتی ایدئولوژیها باهم سرشاخاند و مدام بر "طبل جنگ" میکوبند لاجرم همه در برابر هم بایستند - مگر اینکه یکی هیچ ایدئولوژیای نداشته باشند در اینصورت طبعا هیچ موجودیتی هم در جنگ نخواهد داشت! در این گیرودار بیش و پیش از همه بر "زعما و عقلای قوم" واجب است - اگر که یکی باشند و یا که یکی گردند فبها - در مواجهه با "مهاجمان" درست آنگونه که همپای زمان و جهان در "اسباب و اساس جنگ" خویش بازنگری و بازآوری میکنند و آن را یک ضرورت حساب میکنند به همین سیاق در "مبانی و مواضع ایدئولوژیک" خود هم گاهگداری - شده قدر یک ارزن - "بازخوانی و بازاندیشی"هایی داشته باشند. خانهتکانی و گردروبی بر همه چیز لازم است بر ایدئولوژی لازمتر!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
5
اینها که گفتم از "موضع فراز" بود؛ موضعی که در آن ایدئولوژیها از هر نوعش که باشد مطرودترین و "جنگ بشر بر علیه بشر" بنحو اشد محکومترین چیزهاست! دقیقا از این موضع است که من همواره دعا میکنم ایکاش روزی برسد این ابرهای تیره و تار تمام ایدئولوژیهای دور و نزدیک و پیر و جوان جهان از مقابل دیدگان دیربستۀ عقلهای فروخفتۀ نوع بشر (فراموش نکنیم که عقل پیامبر باطنی انسان است) کنار روند (یا که به هر شکل کنار زده شوند) و آدمیان یکبار هم که شده آدموار (و نه مسخ گشته و انسانوار) دنیا و خدا و هر آنچه او آفریده را بیواسطه خود به عمق وجود خویش دریابند و همه دنیای خود را بر اساس این درک برسازند! به این قرار اوضاع بشر به هر نحو هم که پیش رود مطمئنا از اوضاع أسفناکی که بشر تا به حال از سر گذرانده بدتر نخواهد بود! ...
6
اما از آنجا که بقول معروف با دعای هیچ گربه سیاهی باران نمیآید ناگزیر از این "موضع فراز" فرود آمده و به دور از هر نوع آرمانگرایی با مراتبی از سقوط در "موقعیت فرود" خود درمیغلطتم؛ در این موقعیت خطیر و خطرناک رویای "جدال با ایدئولوژیها" هیچ جایی ندارد چه به این قرار که دنیا میگردد به این زودیها ابناء بشر را راه نجاتی از چنبرۀ چندین حلقهای ایدئولوژیها نخواهد بود؛ تا به حال هم هر که به جنگ ایدئولوژی رفته، یا هیچ خبری از خودش نیامده یا که سرانجام خود با یک ایدئولوژی جدید بازآمده! در بامداد و شامگاه عصر بلوغ فکری خیلیها جزئاً و کلاً شعار رهایی بشر از چنگ و چنبرۀ ایدئولوژیها را سردادند اما خیلی زود خود همین شعارها تبدیل به ایدئولوژیهایی از نوع جدیدش شدند و همچو هر ایدئولوژی دیگری - بلکه خطرناکتر از همه - با بقیه ایدئولوژیها سرشاخ شدند! چه بسیار آدمی اینجا و آنجا و هرجای جهان مشخصا از همین سرشاخشدنها به خاک و خون افتادند!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
3
متأسفانه "قدرت" در عالم بشریت جز به "جنگ" در جای دیگر آنسان که باید و شاید نمود نداشته و با این وضع ناگوار که اکنون بر جهان حاکم است گوئیا همچنان نمود نخواهد داشت! جز این بازی خطرناک انگار که بشر بازی دیگری بلد نبوده و نیست! سرآمدان در هر کجای زمین و زمان جز "سلطه" به چیز دیگر نیندیشیده و باز هم نمیاندیشند و درست به همین خاطر است هر آن دانشی که بار آمده به "ایسم" ختم شده و هر آن اسبابی که ساخت شده به کار "جنگ و ترور" آمده است! و بعنوان یک واقعیت تلخ، جالب اینکه اغلب پیشرفتهایی هم که عاید بشر شده خود در جنگ بوده! مهمترین و گستردهترین و جهانیتریناش همین "اینترنت"!
4
اصولا برای سرآمدان هیچ چیز مهمتر از حفظ سرآمدیشان نیست؛ برای حفظ سرآمدی هم حالیا هیچ چیز به اندازۀ ابداع یا استناد به یک ایدئولوژی خاص، کارساز نیست؛ اگر که در گذشته مرکب سلطان بیهیچ نیازی به مهمیز ایدئولوژی پیش میتاخت دلیلاش این بود که از یک یا دو سوی سلطان لخت و عریان شمشیر همیشه آویزان بود! در عصر جدید که به هر شکل، بازار شمشیر از رونق افتاد عوضش علم در عقیده رخنه کرد و ابزار جدیدی آفرید که بسی گیراتر از آهنربا بود و بسی برّاتر از شمشیر ولی در عین حال نه آهن بود و نه شمشیر! یک برنامه (نرمافزار) بود و یا بهتر بگویم است با عنوان ایدئولوژی که یکبار برای همیشه در اذهان گیرآوردگاناش نصب میشود و بعد از آن بیهیچ زور اضافی، افراد خود بطور خودکار و با اراده و با اختیار در برابر حاکمان و سرآمدان سر تعظیم فرود میآورند! مهمترین خاصیت این برنامه اینست که بواسطۀ آن افراد دنیا را درست آنگونه میبینند و میشنوند و میپویند که سرآمدان میخواهند! دیگر چه چیزی از این بهتر؟! تاریخ سیاسی عصر جدید نشان داده این آسانترین و مؤثرترین شیوۀ کنترل بنیبشر بیهوش و حواس امروزیست!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
1
بیگمان آنچه در طول این نیم قرن اخیر، جهان به سردمداری آمریکا را در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داده و باز میدهد بطور مشخص نوع "ایدئولوژی حاکم" بر این کشور است؛ ایدئولوژیای که از مذهب "سازشناپذیر" تشیع و بطور مشخص از "واقعۀ عاشورا"ی سال 61 هجری جان میگیرد و به هر شکل "ستیز"- شده با دست خالی - بر علیه ابرقدرت را نه فقط جایز بلکه "واجب" میشمارد. به این قرار بیهوده نیست از زمان زایش این ایدئولوژی در این خاک، تقابل میان ایران و آمریکا به جدیترین شکل ممکن صورت گرفته و در طی چهل سال گذشته اگر چه فراز و نشیبهایی چند داشته اما هرگز از حالت تنش و تخاصم خارج نشده است!
2
حالیا حرف من اینجا بر سر "حقانیت" این یا آن یا هر نوع دیگر از ایدئولوژی نیست؛ بیهودهترین و در عین حال دشمنسازترین کار ممکن در عالم اندیشه، داوری در خصوص ایدئولوژیهاست! از "موقعیت فراز" اگر که نگاه کنیم "خودبرحقپنداری" در ذات تمام ایدئولوژیهاست، از این جهت هر آن ایدئولوژی که مشخصا از "بطن عقیدهورزی"های بشر زاده میشود خودبخود در تقابل با سایر ایدئولوژیها قرار میگیرد؛ هیچ گریزی هم از این امر نیست چه هر آن "خودبرحقپنداری"ای که از جانب یک ایدئولوژی بر بوق و کرنا میشود خواهناخواه یک "اعلان جنگ" رسمی از سوی سایر ایدئولوژیها قلمداد میشود و این چنین است که مدام در عرصه روابط بینالملل و حتی داخل ملل جنگ پشت سر جنگ رخ میدهد و "تاریخ بشر" از ثبت و ضبط "خون و خونریزی"های بیپایان، روزبروز فربهتر از قبل میشود.
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی شرقی تقدیم می کند:
دانلود رایگان کتاب جامعه شناسی
کتاب "حکایت آن شاه و شیخ افغانی"
نوشتۀ حسین شیران
نوع فایل: PDF
حجم فایل : 0.4 MB
تعداد صفحات : 20 صفحه
لینک دانلود:
دانلود رایگان کتاب "حکایت آن شاه و شیخ افغانی - حسین شیران"
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, شاه و شیخ افغانی, جامعه شناسی شرقی
[ دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 حکایت بازی آن کودک ضعیف
🌓 حکایت جهانشمول مردمان و مردمسالاریها
📝 حسین شیران
کودکی ضعیف را کودکان قلدر بازی نمیدادند! تا بود او تماشاگر بازی بود و جز آن هیچ کار دیگری از دستش برنمیآمد یعنی نمیگذاشتند که بیاید! او در اصل جزئی از اهالی آن محل بود با این وجود به هر ترتیبی که بود از ابتدا فرصت بازی نیافته بود حالا هم به هر دلیل دیگر نمییافت!
هر روز موعد بازی که سرمیرسید او حتی زودتر از سایر کودکان در زمین بازی حاضر میشد به این امید که شاید با مدام در صحنه بودن روی او هم حساب شود اما بازی که شروع میشد او باز خودش را خارج از میدان مییافت و بناچار همچون همیشه، دست از همه جا کوتاه، غرق حسرت و اندوه، تنها به تماشای بازی کفایت میکرد!
گاهگداری هم از در خوشخدمتی وارد میشد؛ کودکان داخل بازی را به اسم تشویق میکرد، برایشان بالا پایین میپرید، موقع گل زدنهایشان کف و سوت میزد و هورا میکشید و هر وقت هم که توپشان از زمین بازی خارج میشد زود میدوید و برایشان بازمیآورد و اگر هم فرصتی دست میداد از انجام چند حرکت ورزشی هیچ دریغ نمیکرد تا شاید بدینوسیله توجه آنها را به خود و مهارتهایش جلب کند و گشایشی از این طرق در کارش پدید آید که نمیآمد!
بتدریج شرایط طوری رقم خورد که دیگر تحمل این وضع برایش دشوار افتاد؛ حرفها و توصیههای پدر و مادرش مبنی بر اینکه باید بر سر خواستههایش بجنگد هم او را مجاب میکرد که هر طور شده بر ضعف موضع خود غالب آید و با جرأت و جسارت جایی در میانۀ میدان برای خود باز کند. با این تفکر او چندی با کودکان به تندی تا کرد تا او را هم بازی دهند اما این جز تندی و طرد باخشونت از جانب آنها چیزی برای او بار نیاورد! در چند مورد هم کار او تا مرز سخت کتکخوردن از آنها پیش رفت!
در روزی از روزها که او بعد کتککاری با صورت خونین به خانه بازگشت دیگر تحمل وضع موجود برای پدر و مادرش هم دشوار گشت! آنها تمام و کمال ناراحتی خود را به صحن محل کشاندند و با هزار هایوهوی پای پدران و مادران سایر کودکان را هم به محل و در واقع به اصل مسأله بازکردند و بدین ترتیب در یک تلاش دستهجمعی سرانجام موفق شدند نظر کودکان را در باب بازی دادن به او تغییر دهند!
روزهای بعد کودک از زمین بازی شاد و خرم بازمیگشت و این خیال پدر و مادرش را راحت میساخت که مشکل بازی نکردن کودکشان حل گشته است؛ چندی به این وضع گذشت تا اینکه یک روز پدرش در راه بازگشت به خانه دید که کودکش باز کنار زمین ایستاده و بازی را تماشا میکند ولی از ناراحتی و نارضایتی هیچ نشانهای در چهرهاش پیدا نیست بلکه برعکس خوشحال هم است!
نزدیک شد و پرسید: "پسرجان، تو که باز کنار زمین ایستادی! پس چرا بازی نمیکنی؟ نکند باز بازیات نمیدهند؟!" کودک اما خرامان گفت: "نه پدرجان، من مشغول بازیام! مگر نمیبینید؟ خیالتان راحت، شما بفرمایید!" پدر با تعجب پرسید: "یعنی چه؟! تو که بیرون وایستادی چطور میگویی مشغول بازی هستی؟! پسر در حالی که حواسش به داخل زمین بود با عجله گفت: "گفتم که، من حالم خوبست پدر، میشود بروید بگذارید من کارم را انجام بدهم؟!"
پدر به تندی از شانۀ بچهاش گرفت و بسوی خودش بازگرداند و گفت: "درست حرف بزن بببینم چه میگویی؟ تو بیرون زمین وایستادی و میگویی داخل بازی هستی؟! ..." پسر گفت: "خب پدر! من مربیام، مربی هم جایش بیرون زمین است دیگر!" پدر با تعجب گفت: مربی؟! کی گفته تو مربی اینها هستی؟!" پسر با تعلل گفت: "خودشان! همانروز که شما با اینها دعوا کردید بعد شما خودشان به من گفتند که از امروز تو مربی ما هستی، میتوانی هر روز بیایی بنشینی کنار زمین و ما را هدایت بکنی! خب، من هم دارم همین کار را انجام میدهم! ندهم؟...
پدر آه عمیقی کشید و گفت: "نه پسرم بده! به کارت ادامه بده! این هم یکجورش است دیگر!" و بعد او را به حال خود رها کرد و از آنجا دور شد. چند قدمی که رفت برگشت و از دور باز به زمین بازی خیره شد؛ پسرش با ذوق و شوق تمام در کنار زمین داشت ادای مربیها را درمیآورد بیآنکه از داخل زمین کسی اهمیتی به او بدهد! با خود گفت: این بازی، بازیِ بازیندادن است پسرم! اگر که نخواهند بازیات بدهند نمیدهند! اما همین که تو فکر میکنی داخل بازی هستی و خوش هستی فعلاً به همین قدر کفایت میکند! مهم حس و حال توست که شکر خدا روبراهست! ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی شرقی
[ دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
[ یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
سیاست و صداقت؟!
حسین شیران
اصولاً نامزدهای محترم ریاست جمهوری- نه فقط در ایران بلکه در هر کجای جهان، بویژه در بحبوحة انتخابات، عملاً در «پیشگاه مردم» که در این نقطهعطفهای بخصوص، خواهناخواه، ارج و قربی کلان مییابند، مدام همدیگر را به «ناروراستی» و «بیصداقتی» متهم میکنند و مصرّانه از هم میخواهند که با مردم «روراست» و «صادق» باشند! (اینجا به یقین جای گفتن آن ضربالمثل معروف است که بنده عامداً از باب حفظ حرمت این عزیزان از آوردن آن صرفنظر میکنم).
البته باید گفت که این تعارفات ناشی از هیجانات انتخاباتیست که آنها با هم دارند و گرنه هیچ عقل سلیمی نه جزئاً از آنها که کلاً از "سیاست" هیچ توقع "روراستی" نداشته و ندارد! جالب اینکه خود آنها هم از خود چنین توقعی ندارند! فقط حرفیست که با حرارت از باب گرمی بازار به زبان میآورند و گرنه خودشان از هر کس دیگر بیشتر و بهتر میدانند که در عالم امکان چیزی سختتر از گردهمآوردن ایندو عنصر نیست! الحق و الانصاف هم حق با آنهاست! نمیخواهم و نباید هم بگویم که غیرممکن است اما کار کار دشواریست اینکه بخواهی هم یک «سیاستمدار خوب» باشی هم یک «خدمتگزار روراست»!
در کل، دنیای عجیبیست این دنیای سیاست! صادقترین مردم هم اگر باشی و بخواهی که در این گود فرو روی باید بدانی که هیچ تضمینی به پاک ماندن دامانت از گردوغبار «ناروراستی»های آن نیست- مگر آنکه بخواهی به یک سری «اصول اساسی روراست بودن» پایبند باشی که در اینصورت هم مطمئن باش جایی در «جمع عزیزان» نخواهی نداشت و به هر شکل، زود از آن جرگه برون انداخته خواهی شد! این یک نکتۀ سهل و ممتنع را هم بگویم که در این حوزه "هیچکس به تمامی حقیقت را نمیگوید و هیچکس هم آنجا که دروغ میگوید تنها نیست!" این را دیگر عوامترین مردمان هم میفهمند، نه فقط فهم، که با پوست و گوشت و استخوان خود تجربه هم میکنند! به بیان دیگر این جزئی جداییناپذیر از فهم و شعور مردمان است!
به هر حال، «جمع عزیزان» جسارت بنده را در این برهة حساس به پای آداب سخن نادانیام بگذارند و اجازه دهند یک نکته را با صراحت هر چه تمام به زبان آورم تا شاید به گوش «نامزدهای محترم ریاست جمهوری»مان که البته نه- اینها مردان بزرگ «دنیای سیاست» هستند و گوششان از این حرفها پر و کارشان هم از این مرزها گذشته است! دیریست در عرصة آمادة «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» در معیت یاران «سفره» گستردهاند و بنوعی «خوب یا بد»، هر چه در میان هست از آنهاست و بس، اما ای عجب، که هنوز هم مهلتی دیگر از مردم میطلبند تا چه کنند که پیشتر نکردهاند؟! (بگذریم)
دستکم به گوش «نامزدهای محترم شورا»ها- این «سیاستبازان تازهبهدورانرسیده» که اینک بیصبرانه در انتظار سوار گشتن بر کوپههای بالاروندة گردونة ناایستای سیاست سر از پا نمیشناسند گویی که نمیدانند سرانجام بعد چند دور آنسو خواهناخواه از این چرخ و فلک پیاده خواهند شد، برسد و آن اینکه: عزیزان! نظر به راهی که در پیش گرفتهاید هیچکس توقع روراست بودن از شما ندارد اما "لطفا آنگاه که شعار میدهید عیار شعور مردم ایران دستتان باشد"! بخدا فقط همین! «روراست» بگویم- که جز این از یک «جامعهشناس» نباید انتظار داشت و گرنه باید دانست که او هم یک «سیاستورز» تمامعیار است در جلد یک «جامعهشناس»، که "اگر هنوز خمشدنی در کار است از باب ارادت به آستان بلند اسلام است! این نیست که فکر کنید ملت ایران هنوز هم در خواب است"!
پس "اگر که واقعاً «صداقتی» در کارتان هست «یکراست و روراست» از «پیش» به سراغ این مردم بیایید نه از «چپ و راست» و نه از «پشت»"! در اینصورت مطمئن باشید، نه «دست سرخ و سیاه سیاست» که «گاه هست و گاه نیست»، «دست خدا» و «دوستی مردم» همواره همراه و یارتان خواهد بود!
والسلام علی من اتبع الهدی
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: انتخابات ریاست جمهوری, جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست
[ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
آنارشیسم (2) Anarchism
در قسمت اول درباره آنارشیسم از نظر لغوی و معنای آن و دیدگاه های آنارشیست های معروف درباره حکومت و پیشنهادات انان صحبت شد. در قسمت دوم هدف نگاهی است به روش های آنارشیست ها و گونه های مختلف آنارشیسم. در حالی که آنارشیست ها در نظریه " بگذار بکنند"1 هم نظر هستند اما با این حال در همه چیز با هم یک رای نیستند. آنان از نظر روش های عملی به دو دسته آرامش خواه و انقلابی تقسیم می شوند.برای دستیابی به جامعه مطلوب دو شیوه وجود دارد.انقلابی ها آشوب گری, اعتصاب, ترور و واژگون کردن ناگهانی دولت و به عبارتی روش های براندازنه و خشونت امیز را پیشنهاد می کنند و این دسته در طول قرن نوزدهم گروهی از سیاستمداران و پادشاهان و رئیس جمهورها را کشتند و به ویژه در ایتالیا و اسپانیا فعالیت گستردهای داشتند (2). از ترورهای مشهور آنها میتوان از قتل کارنو رئیس جمهور فرانسه، هومبرت پادشاه ایتالیا، الیزابت ملکه اتریش، مکنلی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و... نام برد..
روش دیگر دستیابی به جامعه مورد نظر را آنارشیست های مسالمت جو پیشنهاد می کنند که متنی است بر روش های مسالمت امیز از قبیل گفت و گو و ترغیب و تبلیغ و در کل خواهان تغییر دادن جامعه به صورت آرام می باشند. آنارشیستهای مسالمت جو مانند" لئو تولستوی"، طرفدار عدم خشونت هستند. آنارشیسم از جهات دیگر مانند مالكیت یا عدم آن و عقیده به فردگرایی و جمعگرایی نیز قابل تقسیم است. صورتبندی مدرن نظریهٔ آنارشیسم با اثر ویلیام گادوین در سال ۱۷۹۳ با نام تفحصی پیرامون عدالت سیاسی و تأثیرش بر شادمانی و فضیلت عام آغاز شد. بسیاری چون پرودون، باکونین، اشتیرنر، تاکر، تولستوی و کروپوتکین دنبالهٔ کار وی را گرفتند.
نظریهپردازان آنارشیسم معمولاً پیرو یکی از پنج شاخهٔ زیرند که ما در اینجا به سه شاخه غالب می پردازیم:
1- آنارشیسم كمونیستی ( جمع گرا ) : "پطر کروپوتکین" از شخصیتهای محوری این نحله و واضع اصطلاح «کمونیسم آنارشیست» است. کانون توجه نظریه آنارشیسم کمونیستی, اقتصاد کشاورزی و صنایع روستایی است و مدافع نوعی بازگشت به طبیعت و در عین حال خواستار رفع نیازهای عمومی افراد و در دسترس بودن کالا برای همگان است[3]. بنیاد این نظریه جمع گرایانه است ( یعنی که تصور بر این است که فرد در درون اجتماع و مروادات گروهی است که به شکوفایی دست می یابد.)
2- آنارشیسم سندیکالیستی: آنارشیسم سندیکاگرا رستگاری را در نزاع اقتصادی و نه نزاع سیاسی طبقهٔ کارگر میجوید.در این نوع انارشیسم, هسته اصلی سازماندهی فدراسیون های مستقل صنفی و نظارت کارگران و ایجاد هماهنگی بین فدراسیون ها به صورت داوری استوار است.[4]کوشش به عمل می اید تا با توسل به مبارزه اقتصادی و نفی مبارزه متشکل سیاسی, دولت و دموکراسی پارلمانی محو شود و بجای آن جامعه ای مبتنی بر رهبری اتحادیه های کارگری یعنی سندیکاها ایجاد شود.[ 5].
3- آنارشیسم فردگرا: بنیاد نظری آنارشیسم فردگرا را در آثار "ماکس اشتیرنر" آلمانی و"بنیامین تاکر" آمریکایی میتوان پیدا کرد.بر خلاف دو گونه قبلی ( کمونیستی و سندیکالیستی) که فرد در بطن اجتماع مطرح می شود این گونه سوم, فرد محور است. اشتیرنر در کتاب "شخص و داراییاش" [Der Einzige und sein Eigentum] (چاپ نخست ۱۸۴۴) عقایدش را تشریح کردهاست. به اعتقاد وی انسان حق دارد هر آنچه میخواهد انجام دهد؛ و هر چه آزادی وی را سلب کند نابود باید گردد. اشتیرنر نه تنها با قانون و مالکیت خصوصی سر مخالفت میدارد بلکه با مفاهیم خدا و کشور و خانواده و عشق هم بنای ناسازگاری میگذارد. منتها مخالفت وی با این مفاهیم به معنی فتوا به نابودی آنها نیست. بلکه از نظر وی انسان هر گاه بخواهد به این مفاهیم تن تواند دادن اگر باعث شادمانیاش شود ولی سرسپردگی به این مفاهیم وظیفهٔ شخص نیست. "تاکر" در نظریهپردازیهای خویش از دارایی چیست؟ پرودون اثر پذیرفت. او با هرگونه اعمال قدرت از سوی دولت مخالف بود و آن را غیراخلاقی میدانست. تاکر و پیروانش با چهار انحصار اصلیای که آبشخورشان وجود دولت میبود به مخالفت پرداختند: زمین، پول، دادوستد و حقوق پدیدآورندگان. نابودی این انحصارات را مایهٔ از میان رفتن فقر میدانستند.
پانوشتها:
[1]. laissez fair: رویکردی اقتصادی است که طبق ان تراکنش میان افراد خالی از هرگونه دخالت حکومت باید بود. لودویک فن میزس در کتاب کنش انسانی می نویسد: " لسه فر یعنی, بگذار تا انسان عادی خود انتخاب و عمل کند.مجبورش مکن گردن به خواست دیکتاتور نهد"
[2]. آشوری، داریوش؛ دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ بیست ویکم، 1393، ص 42.
[3]. قادری, حاتم, اندیشه های سیاسی در قرن بیستم, تهران, سمت, چاپ چهاردهم, 1392
[4]. قادری, حاتم, پیشین
[5]. آقا بخشی, علی, افشاری راد, مینو, فرهنگ علوم سیاسی, تهران, نشر چاپار,چاپ سوم, 1389, ص 27
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, آنارشیسم اقتدارگریزی
[ جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
آنارشیسم Anarchism
الیزه رکلوز 1 آنارشیست فرانسوی: "هدف ما زیستن بدون دولت و بدون قانون است." آنارشیسم "Anarchism" جمله ای که از الیزه رکلوز نقل شد شاید خیلی خلاصه به مهمترین موضوع در "آنارشیسم" اشاره کرد. اما ما در این مقاله قصد داریم نگاهی به معنی واژه آنارشیسم و رئوس کلی این نظریه و با توجه به جمله نقل شده که هدف زیستن بدون دولت و بدون قانون را خواستار است، راه حل پیشنهادی آنها را متوجه شویم که چه چیزی را جایگزین دولت یا بهتر بگوییم حکومت در جامعه می خواهند؟
اصطلاح آنارشیسم را نخستین بار "پرودون"،"Poroudhon" فیلسوف فرانسوی به کار برد و اولین فیلسوف سیاسی بود که خود را آنارشیست نامید و آنارشیسم به شکل یک جنبش اجتماعی با کتاب "مالکیت چیست" او آغاز شد. "پرودون" معتقد بود که با انهدام مالکیت خصوصی و دولت، انسانها آزاد میشوند و به برابری دست می یابند؛ از اندیشمندان برجسته ی "آنارشیست" می توان از "ویلیام گادوین"،"ماکس اشتیرنر"،"لئو تولستوی"،"پیر ژوزف پرودون"،"میخائیل باکونین"،"پطر کروپوتکین"،"الیزه رکلوز"،"ماری بوخین"،"اما گلدمن"،"نوام چامسکی" واخیرا متفکران آزادی طلب و محافظه کاری با گرایش آنارشیستی مانند "هانس هرمان هوپ"و"موری روثبارد" نام برد.
"آنارشیسم" از واژه ی یونانی "آنارشیا"،"Anarchia" گرفته شده و به معنی بی سروری و فقدان رهبری و حکومت است. "آنارشیسم" که ریشه در زبان یونانی دارد، در زبان لاتینی و سایر زبان های اروپایی با ریشه لاتینی استعمال شد. این واژه در اصل ترکیبی از "an_arachos" است. arachos و دیگر هم وند آن arachy بمعنای تمرکز، سر و رئیس است و با آوردن an، در اصل واژه بار منفی و سلبی به خود می گیرد. پس "آنارشیسم" را میتوان آموزه ی معتقد به بی سری دانست و بی حکومتی است.
"آنارشیسم" یا سرور ستیزی، به زبان خیلی ساده نظریه ایی که هوادار و خواهان برافتادن هرگونه دولت و هر شکلی از جکومت و قدرت و رهبری است. بنابراین "آنارشیسم" مخالف است با هرگونه حکومت و قدرت سازمان یافته اجتماعی و دینی. زیرا از دیدگاه "آنارشیسم" قوانین دولتها، سرچشمه ی تجاوز و خاستگاه همه ی بدی های اجتماعی است و به همین علت خواستار از میان رفتن هرگونه دولتی است. نقطه اشتراک تمام "آنارشیست ها" در براندازی هر نوع دولت و همچنین در فلسفه "بگذار انجام دهند" (Laissez Faire) باهم اشتراک نظر دارند و "دموکراسی" را نیز "استبداد اکثریت" می دانند که فقط معایب آن کمتر از "استبداد سلطنتی" است. "پیر ژوزف پرودون"، آنارشیست نامدار فرانسوی می گوید: "دولتها تازیانه ی خدایند." و شعار اصلی آنارشیست ها "حذف قدرت و زائد دانستن دولت است".
مخالفت آنارشیست ها تنها محدود به حکومت نمیشود، بلکه با هرگونه نهادی که بتواند مانند حکومت بر انسان سیطره پیدا کند مخالفت می ورزد، از جمله مهمترین ای نهادها کلیسا است. زیرا کلیسا بعنوان یک سازمان متمرکز دارای نیروی آمریت یا منع کنندگی نسبت به اعضایش است.و بدلیل این نظریات است که از "آنارشیسم" و آنارشیست ها با عناوینی چون "هرج و مرج طلب"،"آشوبگر" و... یاد میشود. اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آنارشیست ها به چه علت معتقدند که نباید دولت وجود داشته باشد؟ دلایل آنها چیست؟ و دیگر آنکه در نبود دولت چه برنامه ایی را پیشنهاد می دهند؟
باید گفت که آنارشیست ها بذات انسان را اجتماعی می انگارند. و چون انسان ذاتا دارای غریزه اجتماعی است و اگر بحال خود وا گذاشته شود، راه زندگی جمعی را در پیش می گیرد و بشر بذات به حالت آزادانه ایی احترام به حقوق فرد گرایش دارد. بنا بر برخی نظرها آنارشیست ها هرج و مرج طلب و آشوب خواه نیستند بلکه به نظامی می اندیشند که بر اثر همکاری آزادانه پدید آمده باشد، که بهترین شکل آن از نظر ایشان، ایجاد گرههای خودگردان است. بنظر آنارشیست ها جامعه باید براساس یک سلسله پیمانها و قراردادهای اجتماعی منعقدهبین افراد اداره شود و امور مربوط به تولید و توزیع نیز در دست خود تولیدکنندگان و مصرف کنندگان قرار داشته باشد.
آنارشیست ها معتقدند که آنچه را دولت به زور انجام میدهد، "گروههای داوطلب" بهتر آن را انجام می دهند و گردش نظام اقتصادی در جامعه ایی آزاد و خالی از زور بهتر خواهد بود. با جمله ی "الیزه رکلوز" شروع کردیم که به هدف اصلی "آنارشیسم" اشاره کرده بود و در پایان با جملاتی از کروپوتکین، آنارشیست روس، که در این جملات به قسمتی از جوابهای خود می رسیم. کروپوتکین می گوید: "ما از کودکی عات کرده ایم که باید دولت داشته باشیم. اما تاریخ بشر خلاف این را نشان میدهد. روزگاران پیشرفتهای بزرگ فکری و اقتصادی هنگامی است که گروههایی کوچک یا بخشهایی از بشریت قدرت فرمانروایان را می شکنند و بخشی از آزادی ذاتی خود را باز می یابند. بشر به نسبت مستقیم پیشرفت آزادی فردی به پیش می رود."
با ذکر این نکته که در بخش دوم درباره آنارشیسم به انواع "آنارشیسم" و روش های آنان و راه رسیدن به "جامعه آزاد" در آینده که با یکدیگر هم،یک رای نیستند خواهیم پرداخت.
ادامه دارد ...
پانوشت:
1. "1830-1905"Elisee Recluse
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, آنارشیسم اقتدارگریزی
[ دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]