جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

برای حال و روز جوامع بشری هم همچون حال و روز هر انسانی در کل سه حالت می‌توان در نظر گرفت: 1. حالت بیمار: حالت مرضی و مسأله‌دار با اوضاع و احوالی نامساعد و نامتعادل 2. حالت سالم: حالت بی‌مرضی و بی‌مسألگی با اوضاع و احوالی به نسبت مساعد و متعادل 3. حالت فراسالم: حالت سرحالی و شادابی و رو‌به‌رشدی، با اوضاع و احوالی ممتاز و متعالی؛ به زبانی ساده‌تر، حالت اول مبین حال بد (-)، حالت دوم مبین حال نه خوب نه بد (±) و حالت سوم مبین حال خوب (+) است. بدیهی‌ست هر حالت و هر حالی بنوبه‌ی خود می‌تواند مراتبی از ضعف تا قوت به‌خود پذیرد.

.

هر سه جزء اصلی و اساسی یک جامعه یعنی ملت، دولت و مملکت هم تک‌به‌تک حال و روزشان می‌تواند "بد" یا "خوب" و یا "نه بد نه خوب" باشد و اساسا بر این اصل و اساس است جوامع بشری از لحاظ توسعه‌یافتگی حالاتی بس متفاوت از هم را تجربه می‌کنند؛ در این میان بدا به‌حال جامعه‌ای که هر سه جزءاش در بدترین حال و حالت ممکن باشند- این مصداق بارز توسعه‌نیافتگی‌ست و نمونه‌اش در جهان هیچ کم نیست، و در مقابل خوشا به‌حال جامعه‌ای که هر سه جزءاش در بهترین حالت ممکن باشند- نمونه‌ی این هم که مصداق بارز توسعه‌یافتگی‌ست هیچ در جهان کم نیست.

.

توسعه یعنی حرکت از حال و روز بد به حال و روز خوب و توانایی ماندن در این وضعیت؛ توسعه یعنی به‌بودی و به‌روزی مستمر؛ و این حقیقتا یک هدف اصلی و اساسی برای هر کس و هر گروه و هر جامعه‌ای در هر کجا و هر دور و زمان است؛ بالطبع همه می‌خواهند و می‌کوشند حال و روزشان همیشه خوب باشد و خوب‌تر هم شود، در این شکی نیست، اما به‌صرف خواست که نیست، ضرورتا توانستنی هم باید باشد و توانستن طرح و تدبیر می‌خواهد، طرح و تدبیر طراحان و مدبرانی، طراحان و مدبران تمهیدات و تسهیلاتی، و این‌ها همه مدیران مقتدری که مسلط بر اداره‌ی امور باشند.

.

باری، توسعه عامل می‌خواهد و عامل توسعه‌ی هر جامعه‌ای در هر کجا منحصرا دولت‌اش است- دولتی که از ملت و با ملت باشد و "توسعه‌ی همگانی" و نه هیچ چیز دیگری را رسالت اول و آخر خویش بداند، دولتی که به عقل و خرد و طرح و تدبیر مجهز باشد و نه عقیده و ایدئولوژی و امر و نهی‌های ایدئولوژیک، چه تنها این عقل و خرد و طرح و تدبیر است که قادر به حل‌وفصل مسائل و مشکلات است و نه عقیده و ایدئولوژی که خود عین مسأله و مشکل است و نقض و نقصی بر عقل و خرد است و البته که هرجا عقل و خرد در محاق باشد مسائل و مشکلات از سر و کول هم بالا می‌روند!

.

و بعد از زمین تا آسمان فرق است میان طرح و تدبیری که یک دولت ایدئولوژیک و عقیده‌گرا دارد با طرح و تدبیری که یک دولت عقل‌مدار و خردگرا دارد- اولی بار کج و معوجی‌ست که اگر به مقصد برسد جای تعجب دارد، چه لزوما در آن پیش و بیش از همه، مصالح و منافع ایدئولوژی حاکم که مشخصا متضمن مصالح و منافع اقلیت حاکم است لحاظ است و مصالح و منافع اکثریت اغلب در آن پادرهواست! یک چنین طرح و تدبیری هرگز به تغییرات و تحولات منتج به توسعه‌ی همگانی منجر نمی‌گردد و بخش اعظم جامعه در همان حالت بد و بیمار غرق در مسائل و مشکلات‌شان باقی می‌مانند.

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

"جامعه‌شناسی دولت" که می‌گویم یعنی که می‌خواهم مشخصا از رابطه و تأثیر متقابل "جامعه" و "دولت" بر هم‌دیگر و تأثیر کم‌وکیف این رابطه بر توسعه یا عدم توسعه‌ی "مملکت" سخن بگویم؛ ارزش و اهمیت یک‌چنین بحثی همانا در این حقیقت نهفته است که عامل توسعه و پیشرفت در هر کجا منحصرا دولت است و از این سبب سعادت یا شقاوت یک جامعه تحققا به کفایت یا عدم‌کفایت دولتی که بر آن حاکم است بسته است؛ حقیقت دیگر این‌که کفایت و عدم‌کفایت دولت هم به لیاقت یا عدم‌لیاقت جامعه‌ای که از آن برخاسته بسته است.

.

منظورم از "جامعه" انسان‌ها و ساختارهای عینی و ذهنی موجود و مستقر و روابط مستمر میان آن‌ها در یک مملکت است- جامعه زنده به رابطه است و بدون رابطه مرده است؛ منظورم از "دولت" هم نهاد اداره‌کننده‌ی مملکت است که بدین معنا می‌تواند شامل گذشته و باصطلاح دوران پیشاصنعتی هم باشد ولیکن منظور ما این‌جا مشخصا دولت در دوران صنعتی و پساصنعتی‌ست که اغلب با عنوان "دولت مدرن" شناخته می‌شود. سابقه‌ی دولت مدرن در ایران، همان‌طورکه می‌دانید، حدودا از سال 1304 زمان ظهور رضاخان بدین‌سوست.

.

بدین قرار گستره‌ی بحث ما این‌جا این یک‌صدسال اخیر است که کشور حدود و ثغوری بمراتب ثابت‌تر و هویتی بمراتب راسخ‌تر و رسمی‌تر یافته و در این مدت با وجود دو حکومت مختلف و چهار حاکم مطلقه کمابیش می‌توان از «یک قرن دولت مدرن» سخن گفت و کارنامه‌ای برایش درآورد که متأسفانه با همه جست‌وخیزها و پیشرفت‌هایی که نسبت به گذشته رقم خورده، در مقایسه چندان رضایت‌بخش نیست و در مجموع می‌توان گفت کماکان این توسعه‌نایافتگی‌ست که در کشور پایدار است و هنوز از توسعه‌ی پایدار خبری نیست که نیست!

.

طبق آخرین آمار، شاخص فلاکت ما اکنون در ایران بعد یک سده سابقه‌ی دولت مدرن به 42.2 درصد رسیده و این بطور میانگین حاصل نرخ تورم سالانه‌ی 34.5 درصد و نرخ بیکاری 7.7 درصد است و به تنهایی خود حکایت از دشواری معیشت ملت در این مملکت دارد. انبوه مسائل و مشکلاتی که مستمرا در سایر حوزه‌ها داشته و داریم را هم اگر باهم در نظر بگیریم در کل گریزی از این نتیجه‌گیری نخواهیم داشت که دولت‌های ما توان گذار جامعه‌ی ایرانی از وضعیت گرفتاری به رهایی را نداشته و ندارند چه برسد رفاه! بر این اساس ضرورتا باید پرسید: چرا؟ ...

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و سوم
✍️ حسین شیران

.

حکایت هم‌راهی و هم‌باشی جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی ما در چهل‌وچند سال گذشته حکایت آن دو مرغ پرنده‌ایست که مولوی در فیه ما فیه1 می‌گوید اگر بهم ببندیم‌شان به این امید که با چهار بال بهتر و بیشتر بپرند اتفاقا برعکس شاهد هیچ پروازی نخواهیم بود! چرا؟ چون دویی در میان است و هر پرنده پرمی‌کشد تا بدان‌سو که خود می‌خواهد پرواز کند آن دیگری نمی‌گذارد و این‌گونه هر دو از پرواز می‌مانند؛ مگر این‌که یکی مرده باشد در این‌صورت پرواز برای دیگری، هرچند مشکل اما به هر حال، ممکن می‌شود.

.

با پیروزی انقلاب 57 دو مرغ جمهوریت و اسلامیت هم به این امید بزرگ سخت به پای هم بسته شدند تا سپهر سیاسی ایران‌زمین بعد از تجربه و تحمل چندهزارساله و پی‌درپی پروازهای سرخ و سیاه سلاطین خودکامه این بار با چهار بالِ این دو پرنده شاهد پروازی به مراتب بهتر و بیش‌تر و در واقع سبزتر و مردم‌مدارتر باشد ولیکن خیلی زود مشخص شد که این ایده به این سادگی‌ها عملی نیست، چه به واقع نه یکی بلکه دویی در میان است و هر یک از این دو می‌خواهد در مسیری پر پرواز بگشاید که لزوما مد نظر دیگری نیست!

.

از آن‌جا که در آن برهه‌ی حساس سرآمدی ازآن اسلامیون و ارجحیت ازآن اسلامیت بود برای عبور از این بحران دو راه پیش پا بود: یکی گسستن هم‌بندی و رهانیدن اسلامیت از شر جمهوریت و دیگری نگه‌داشتن هم‌بندی و "بی‌جان یا نیم‌جان ساختن جمهوریت"؛ راه نخست اگرچه بی هیچ تزاحمی مستقیم به "حکومت اسلامی" می‌انجامید اما نفی جمهوریت بعد از پیروزی انقلاب خلف وعده‌ای کلان‌ محسوب شده و تنافر شناختی سنگینی بر دوش نظام می‌گذاشت و به تضادها و تفرقه‌های غیرقابل کنترلی منجر می‌شد که در آن آغاز به صلاح نبود، از این رو مصلحتا راه دوم در پیش گرفته شد.

.

در طی این راه در چهل‌وچند سال گذشته جمهوریت هم‌بند اسلامیت مانده و همواره بر عنوان جمهوری اسلامی تأکید شده است؛ پیوسته انتخابات برگزار شده و مردم نه فقط برای رییس‌جمهور بلکه نمایندگان خود در مجلسین دست به انتخاباتی زده‌اند، ولی به واقع این نمود و نمایشی از "جسم جمهوریت" بوده که بربسته به پای اسلامیت- به بیان دیگر به قول بی‌تعارف مرحوم مصباح یزدی، با اذن و اجازه‌ی اسلامیت، آن هم در منطقه‌الفراغ، به پرواز درآمده و هنوز نه فقط در ایران بلکه بسیاری از کشورهای جهان با وجود همه‌ی ادعاها "جان جمهوریت" مجال پرگشودن و پرواز نداشته است. اما جان جمهوریت چیست؟

.


1. "دو مرغ را برهم بندی با وجود جنسیّت و آن چه دو پَر داشتند به چهار مبدّل شد نمی‌پَرّد، زیرا که دُوی قائم است؛ اما اگر مرغِ مُرده‌ای را بر او بندی بِپَرّد، زیرا که دُوی نمانده است".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ابرباخت در زمین غزه
✍️ حسین شیران

.

حس و حالی که اکنون در حین نوشتن این یادداشت بر من حاکم است شبیه حس و حال کسی است که سخت‌ترین و حساس‌ترین بازی عمرش را باخته و حالا با اوضاع و احوالی بس پریشان در دورترین و سوت و کورترین کوچه‌های شهر پرسه می‌زند تا مباد کسی ببیندش و با زبان بی‌زبانی به سنگ زمخت نگاهی سرد تمامی شیشه‌های شرم‌ساری عالم را بر سرش فرو ریزد. بواقع این نه فقط حس و حال من بلکه خیلی‌های دیگر در سراسر جهان در این روزگار بس دشواری‌ست که هر روزش با اخبار جنگ غزه آغاز و با آن هم پایان می‌پذیرد.

.

حالیا این یک وجب خاک از دنیا پنج هفته است زیر بمباران بی‌وقفه‌ی اسرائیل به سر می‌برد و همچنان این بازی با جان و مال مردم بی‌دفاع ادامه دارد و نه فقط هیچ کاری از دست هیچ کسی برنمی‌آید بلکه برعکس برخی با تأیید و توجیه و تمهید بر آتش آن می‌افزایند! با این حال کار از کار گذشته و دیگر فرقی نمی‌کند همین حالا آتش‌بس شود و یا چند وقت دیگر، در این بازی نه فقط اسرائیل بلکه همه‌ی دولت‌ها و به تبع آن همه‌ی ملت‌ها و در کل بشریت "اصل اخلاق" را باخته و زین‌پس هر اتفاقی بیفتد تغییری در نتیجه ایجاد نخواهد کرد.

.

باری، غزه در مقابل دیدگان دنیا بس سختی کشید تا به سختی دنیا را بیازماید و به همه نشان دهد اگر کسی در هر کجا بخواهد اینگونه نااخلاقی کند جامعه‌ی جهانی هیچ ابزاری برای مقابله با آن ندارد و هیچ کاری جز تماشا کردن از دست‌اش برنمی‌آید! و از نظر اخلاقی چیزی بدتر از این نیست یکی بزند یکی بخورد باقی تماشاگر باشند؛ اینست که می‌گویند بدترین باخت‌ها باخت اخلاق است، چه هر باختی را هم بتوان توجیه و تلافی کرد باخت اخلاق را نمی‌توان؛ بی‌جهت نیست سیاهی‌های ناشی از نااخلاقی‌ها در تاریخ نه هیچ رنگ می‌بازند و نه هیچ از بین می‌روند.

.

این بازی سراسر شرّ اگر که یک خیر و خوبی دربرداشت مشخصا این بود که ضعف بارز جوامع بشری در کنترل نااخلاقی‌ها را رسما رو نمود تا دیگر بر کسی پوشیده نباشد که بواقع هیچ راه و راهبرد و راهکار مشخصی در جهان برای حفظ و حراست از اصل اخلاق وجود ندارد و این یعنی از نااخلاقی قابیل در حق برادرش هابیل - که تاریخ هنوز خوب بیادش دارد، تا جنایات جنگی این روزهای قابیل‌زاده‌ها در غزه، بشر هیچ پیشرفتی در این زمینه نداشته و اکنون این نمره‌ی منفی که در ردیف اخلاق در کارنامه‌اش ثبت شده تا مدت‌ها از نهایت اعتماد و اعتبار برخوردار خواهد بود.

.

#مسائل_اجتماعی_ایران_و_جهان

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, جنگ اسرائیل غزه, جامعه شناسی جنگ​​​​​​​

[ چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش هفتم
✍️ حسین شیران

.

باری، آگاهی اگر متضمن علایق و سلایق و منافع افراد نباشد و یا در تضاد با آن‌ها باشد تحققا هیچ تحرکی در آن‌ها و هیچ تحولی در اوضاع و احوال ایجاد نخواهد کرد. بر این اساس مشکل شایع جنبش‌های مردمی را لزوما نه در «ناآگاهی» افراد بلکه عموما «ملاحظه‌ی منافع» ساری و جاری و «ترس از دست دادن منافع» در آن‌ها باید دانست؛ در گذر از اندک دریادلانی که ورااندیشانه از منافع خود می‌گذرند و در راستای اهدافی والاتر و بالاتر دل به دریای تحول‌خواهی می‌زنند باقی، که دربرگیرنده‌ی بخش اعظمی از مردمان است، در هر موقعیتی نخست ریزبینانه منافع خود را می‌سنجند و بعد بر اساس آن عمل می‌کنند.

.

در گذر از «هسته‌ی حاکمان» که مشخصا منافع‌شان در حفظ نظامی است که خود مستقر ساخته‌اند، در «لایه‌های پیرامونی» این هسته ما با خیل پرشماری از ایادی و عوامل و عناصر طرف هستیم که ذیل ایدئولوژی و هژمونی هسته هزاران‌هزار پست و مقام و موقعیت را اشغال کرده و از قبل آن به نام و نان و نوایی رسیده‌اند؛ این‌ها همان «همراهان حاکمیت» هستند و در سایه‌ی این همراهی همواره منافع پرشمار خود و اطرافیان‌شان تأمین و تضمین است و از این جهت البته که نظرا و عملا در اردوی «حامیان حاکمیت» قرار می‌گیرند.

.

هر دو دسته‌ی فوق، یعنی هم هسته‌ی حاکمان و هم همراهان و حامیان حاکمان، در گذر از «منفعت‌اندیشی»، نظر به کم‌وکیف پندارها و گفتارها و کردارها و احیانا ظلم‌ها و ستم‌ها و مفاسدی که طی دوران حکم‌رانی در حق ملت و مملکت روا داشته و دارند قویا درگیر «عاقبت‌اندیشی» هم هستند و خوب می‌دانند که سرنوشت‌شان سخت بهم‌بسته است و اگر اوضاع دگرگون گردد از قبل کرده‌های‌شان با چه تقاص‌های سنگینی روبرو خواهند شد؛ از این نظر هر دو منفعتا و مصلحتا دست‌دردست هم در یک جبهه علیه هرگونه تغییر و تحول می‌جنگند.

.

دسته‌ی پرشمار دیگری هم داریم که عملا و نظرا دستی در حاکمیت ندارند اما به‌هرحال کارمندان و کارگزاران دولت و حکومت در شاخه‌ها و شعبات مختلف بوروکراسی‌اش هستند و به‌هرشکل خود و خانوارشان از این طریق ارتزاق می‌کنند. این‌ها هم هم‌چون دو دسته‌ی قبل جزو اقشار آگاه جامعه هستند و از قضا به‌دلیل حضور در نهادها و سازمان‌ها و نزدیکی به متولیان امور بسی بیش‌تر و بهتر در جریان کمی‌ها و کاستی‌ها و کجی‌ها و ناراستی‌ها هستند؛ با این‌حال همه می‌دانند شرط استمرار منافع‌شان اعلام انزجار از مخالفان و یا دست‌کم سکوت و انفعال است، از این نظر این دسته هم اغلب طرف‌های اردوی منتقدان و معترضان آفتابی نمی‌شوند.

.

(باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی​​​​​​​

[ شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

در شرح نسبت حاکمان با این همه جنگی که از دیرباز تا کنون در جهان میان جوامع بشری درانداخته‌اند و بدین‌وسیله میلیون‌ها تن از مردمان بی‌چاره- اعم از نظامی و غیرنظامی و زن و مرد و کودک و کهن‌سال، را از زندگی ساقط کرده و میلیون‌ها تن دیگر را ناقص و ناتوان ساخته و خیل بازمانده‌ها را هم بی‌کس و بی‌کار و بی‌خانه و کاشانه به خاک سیاه نشانده‌اند، تنها به یک کلیدواژه می‌توان تکیه و تأکید داشت: "سلطه"؛ باری، به باور من، فقط این کلیدواژه است که از پس توضیح و تبیین این یک رویداد پرتکرار در همه ادوار تاریخی برمی‌آید.

.

تاریخا و تحققا هر جنگی در هر کجا و در هر برهه از زمان، فارغ از هر توضیح و توجیهی که برایش ارائه شده و هر آن سرپوشی که برایش و به رویش گذاشته شده، در مجموع از سه حال خارج نبوده و نیست: یا بر سر "کسب سلطه" بوده و است یا برای "حفظ سلطه" و یا در موجه‌ترین حالت "ضدسلطه" بوده است- سلطه بر سرزمین و بر مردمان و بر منابع و مواضع و یا هر چیز دیگری؛ در هر حال خیل توجیهات و پوشش‌ها را اگر به تیغ نقد از بر و روی جنگ‌ها کنار زنیم لخت و عور جز سلطه چیز دیگری که اصل و اساس جنگ‌ها بوده باشد نخواهیم یافت.

.

باری، به این قرار در همه ادوار تاریخی، جنگ لازمه‌ی سلطه و سلطه لازمه‌ی حکومت بوده و است؛ بدون جنگ چه سلطه‌ای و بدون سلطه چه حکومتی؟ برای همین همواره در طول تاریخ این سه به شدت و قوت بهم‌بسته و لازم و ملزوم هم بوده‌اند و مدام هم‌دیگر را بازیابی و بازتولید کرده‌اند و هنوز هم می‌کنند. دنیا را تا بحال بارها و بارها آب برده ولیکن این سه و نسبت پایدار مابین‌شان را نه هیچ خواب برده و نه هیچ چیزی خراب کرده است! همچنان حاکمان بقوت بر سر کارند و در هر فرصتی بر سر سلطه بر جوامع و جهان جنگ‌ها می‌افروزند!

.

اما اگر همه‌ی این آتش‌ها از گور سلطه برمی‌خیزند آتش سلطه خود از کدام گور می‌خیزد؟ این گور چیست و کجاست که هیچ خاموشی نمی‌پذیرد و هر گاه که بخواهد شعله می‌کشد و دنیا و هرچه در آنست را به کام می‌گیرد و به خاکستر تبدیل می‌سازد؟ در همین لحظه اگر ابلهی از قماش سلطه‌جویان کلید پرتاب موشکی را بفشارد و جنگ هسته‌ای به راه اندازد چند ثانیه بعد از دنیا با این همه موجود و این همه دستاورد چه باقی می‌ماند؟ چرا و چطور شد که کار به اینجا رسید؟ و چه کار می‌توان کرد بیش از این کار از کار نگذرد؟ ... (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و دوم
✍️ حسین شیران

.

در تصویری تاریخی از 16 بهمن 1357، روزی که امام بر سکویی ساده در سالن آمفی‌تئاتر مدرسه‌ی علوی حاضر شدند تا تنها چند روز بعد از بازگشت به ایران حکم نخست‌وزیری و تشکیل دولت موقت را تنفیذ نمایند، دست چپ‌شان مهدی بازرگان نشسته بود با کت و شلوار و کراوات در تیپ معمول دیپلماتیک آماده‌ی دریافت حکم، و دست راست‌شان هاشمی رفسنجانی با قبا و عبا و عمامه در تیپ معمول آخوندی، برای یاری و همراهی امام در نخستین اقدام حاکمیتی برای تأسیس جمهوری اسلامی.

.

دست چپی در نگاه نخست یک سیاست‌مدار اسلام‌گرا بود و دست راستی یک اسلام‌مدار سیاست‌گرا؛ دست چپی آن‌جا بود تا بعنوان یک غیرروحانی حضورش نماد و نمودی باشد بر جان و جریان جمهوریت در کالبد حکومت اسلامی که حاکم‌اش از پیش وعده‌اش را داده بود، و دست راستی آن‌جا بود تا بعنوان یک روحانی مبارز بارز حضورش هم نماد و نمودی‌ باشد بر ارجحیت و اولویت اسلامیت در حاکمیت (از قضا حکم هم آن روز دست او بود) و هم عرض اندامی بر همگان که بدانند بسی بیش از آن‌چه فکرش را بکنند به امام نزدیک‌اند و بواقع "چشم و گوش"‌ ایشان‌اند.

.

آن روزها فعلا از ریاست و سیادت روحانیون بر دولت و ملت خبری نبود چه هنوز طنین صدای امام بر گوش‌ها بود که می‌گفت: "روحانیون شغل‌شان چیز دیگری است و متکفل حکومت نخواهند شد" (سخن‌رانی 26 دی 57) و حتی در مورد خود هم گفته بودند: "من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم؛ طرز حکومت حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت" (مصاحبه با مجله‌ی استرن 26 دی 57)؛ و بواقع چنین هم شد و ایشان چند روزی بعد از پیروزی انقلاب (10 اسفند 57) به قم عزیمت کردند و (تا بهمن 58) 11 ماه آن‌جا ماندند.

.

اما برخلاف نظر امام، دست راستی، گفته‌ناگفته نظرش این بود که از غیرروحانیون بخاری برای انقلاب برنخواهد خاست و حکومت اسلامی جز به مداخله و مشارکت مستقیم روحانیون برقرار و برمدار نخواهد شد؛ و این گویی نوعی "پیش‌گویی خودبرآور Self_Fulfiling Prophacy" بود، چه بازرگان رئیس دولت موقت 9 ماه بیش دوام نیاورد و استعفاء داد؛ بنی‌صدر نخستین رئیس‌جمهور هم 17 ماه نشده مهر عدم کفایت خورد و فرار کرد؛ و رجایی تنها 28 روز رئیس‌جمهور ماند و ترور شد؛ و بعد دیگر چهل سال بعد همه‌ی رؤسای دولت، جز احمدی‌نژاد، پی‌درپی هم از روحانیون انتخاب گشتند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش ششم
✍️ حسین شیران

.

آگاهی در ارتباط با هر چیزی ممکنست از طرق مختلف، با یا بی واسطه، حاصل گردد؛ در سال‌های اخیر توسعه و تحول اسباب و اساس ارتباطات و پیدایش و پیشرفت «حوزه‌ی عمومی» بمثابه‌ی فضایی فراخ برای ایجاد شبکه‌های اجتماعی و اشتراک و انتقال اطلاعات در میان مردم بسی بیش از پیش به افزایش سطح و حجم آگاهی‌ها کمک کرده است؛ بدین سبب حالیا ما معاصران در هر زمینه آگاه‌ترین مردمان در تمام اعصار تاریخ به‌شمار می‌رویم، با این حال مضطرب‌ترین و مستأصل‌ترین و گاه مأیوس‌ترین مردمان تاریخ هم همین ماها هستیم!

.

این یعنی آگاهی نه فقط دردی از ما دوا نکرده بلکه برعکس بسی بر دردهای ما هم افزوده است! چگونه می‌شود آگاه بود اما هم‌چنان زیر سلطه باقی ماند؟ آیا دردی بزرگ‌تر از این هست؟ مارکس- بزرگترین متفکر مردمی قرون اخیر، دو قرن پیش به این موضوع مهم پرداخت و اصلی از آن در میان انداخت مبنی بر این‌که آگاهی، برخلاف تصور ایدئالیست‌هایی هم‌چون هگل، بخودی‌خود هیچ کاری از پیش نمی‌برد؛ آگاهی به‌واقع اگر به علایق و سلایق و منافع توده پیوند نخورد هیچ تحرک و تحولی در طبقات و سرنوشت آن‌ها ایجاد نخواهد کرد.

.

اما حاکمان همواره جلوتر از مردمان هستند و بقول یووال نوح هراری نمی‌گذارند هیچ جای و هیچ گاهی از تاریخ خالی بگذرد؛ آن‌ها نکته‌ها را بسی بیش‌تر و بهتر و زودتر از توده درمی‌یابند و مبتنی بر آن طرح و تدبیری جدید جایگزین طرح و تدبیر ناکارآمد گذشته می‌کنند! چه اگر اصل و قصد بر "سوار شدن و پیاده نشدن" است برای قرار و دوام‌اش همواره باید هشیار بود. زمانی برنامه‌ی‌شان این بود که "نباید گذاشت مردم آگاه شوند" وگرنه سلطه بی سلطه، و حالا که می‌بینند ناآگاه نگه‌داشتن مردم دیگر جواب نمی‌دهد طرح تسخیر و تحدید و تعلیق "علایق و سلایق و منافع" مردم را در پیش گرفته‌اند تا مباد در پیوند با آگاهی خطرآفرین شود.

.

اکنون اگرکه مدرنیته علایق و سلائق و منافع فراوان آورده است در نهایت افسار همه دست حکومت‌هاست؛ کافیست مردم از حد و مرز خود خارج شوند و مختصر تهدیدی برای مواضع و منافع حاکمان رقم زنند، آن‌وقت دیده‌ایم و باز می‌بینیم که چگونه سریع کلید خاموشی‌شان را زده، علائق و سلائق و منافع مردم را مصادره می‌کنند و سخت آن‌ها را در تنگنا قرار می‌دهند و تا به حد و مرز خویش عقب ننشیند و توبه نکنند و تعهدی ندهند از روشن کردن آن استنکاف می‌کنند. توفان توتالیتاریانیسم و تمامیت‌خواهی حکومت‌ها همواره برای این برپاست تا نهال طغیان در سر توده هرگز نتواند روید! (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی

[ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نقد و نظری بر کتاب "هندسه‌ی عدالت"

اثر علامه هاشمی خراسانی

✍️ حسین شیران

بخش سوم

.
در فصل دوم، استاد در شرح ریشه و علت‌العلل مسائل و مشکلات جوامع بشری بحث را از "نیازهای حقیقی بشر که تحت تأثیر «طبیعت»، «وراثت»، «خود» و «جامعه» شکل گرفته‌اند" شروع می‌کند و آن‌ها را "استعدادهای مردم" می‌نامد که باید به فعلیت برسند؛ اگر یک چنین اتفاقی بیفتد آن را «عدالت» و در غیر این‌صورت "محرومیت" در حق انسان تلقی می‌کند. انسان "حق شدن" دارد به این معنی که نیازهایش باید برآورده و استعدادهایش شکوفا شوند، در حالی‌که تاریخ همه از فقدان عدالت و طغیان محرومیت در حق مردمان حکایت دارد.

.

استاد به‌درستی وضعیت امروز بشر را بی‌ارتباط با وضعیت دیروز ندانسته و دود امروز را ناشی از آتش دیروز می‌داند و "عدالت را گمشده‌ی دیرین بشریت و هدف از بعثت انبیاء" می‌خواند و منظور خود از عدالت را هم "عدالت مطلق" بیان می‌کند و نه "عدالت نسبی که وجودی اعتباری- و نه حقیقی، دارد و نام دیگرش ظلم است". عدالت مطلق یعنی همه‌ی نیازهای انسان‌ها در همه‌ی جوامع بشری برآورده شود وگرنه جزئا انسان از جای خالی یک نیاز برآورده نشده و کلا جوامع بشری از جای خالی یک جامعه که نیازهایش برآورده نشده "سقوط" می‌کند.

.

به این ترتیب استاد بحث را از سطح یک فرد یا یک جامعه به سطح جهان بالا برده و بصورت جهان‌شمول از "عدالت مطلق جهانی" برای "نظام واحد جهانی" سخن می‌گوید. عدالت به معنی و مفهوم "قرار دادن هر چیز جای خود" را می‌پذیرد و بر اساس آن، هر فرد را نظر به مجموع نیازمندی‌ها و استعدادهایش واجد جایی مختص و مشخص در نظام جهانی می‌داند که اگر نتواند آن را پر کند "خلأ اجتماعی"‌ای مخل عدالت جهانی ایجاد می‌کند. از این نظر او در هر حال و در هر زمان همه را دنبال یک نیاز مشترک می‌بیند: "عدالت مطلق".

.

"انسان نگون‌بخت در جست‌وجوی عدالت مطلق به هر سویی روی آورده و به هر حکومتی سرسپرده است". ... "از بطن نیاز به عدالت است که نیاز به حکومت متولد می‌شود" تا امکان "اشراف و سلطه" به تأمین نیازها فراهم گردد ... اما وجود حکومت‌های متعدد در جهان نه فقط منجر به عدالت مطلق نشده بلکه "علت یا معلول محرومیت" گشته است. "جهان نمی‌تواند دو حاکم داشته باشد" - چه برسد به این همه حاکم؛ به این قرار است که استاد از پل ضرورت عدالت مطلق جهانی و نظام واحد جهانی عبور کرده به ضرورت "حکومت واحد جهانی" می‌رسد.

.

بحث به حکومت واحد جهانی که می‌رسد استاد با تعریف و تعیین چهار ویژگی، نمونه‌ی آرمانی و یا بقول وبر تیپ ایدئالی برایش می‌سازد: 1. باید هر چیز و هر کس را در نظام هستی بشناسد 2. جای آن را بداند 3. توان جابجا کردن‌اش را داشته باشد و 4. از اشتباه در آن‌ها مصون باشد؛ و بعد بلافاصله می‌افزاید که "این ویژگی‌های چهارگانه همان اشراف و سلطه‌ی حقیقی بر نظام هستی است که اولا و بالذات جز برای خالق آن ممکن نیست." این یعنی حق حاکمیت تنها از آن خالق هستی است و منحصرا با حاکمیت اوست که عدالت مطلق جهانی می‌تواند محقق گردد.

.

اما حکومت خالق هستی بر هستی و مشخصا بر جوامع بشری چگونه جاری و ساری می‌شود؟ به چه اسباب و اساسی؟ چرا تا به حال جاری نشده؟ بعد از این چگونه جاری خواهد شد؟ ... در گذر از این مقدمات- که گفتیم فعلا به تسامح با آن همراهی می‌کنیم تا بعد، بحث استاد بسی "وجهه‌ی شرقی و شیعی" خود را رو می‌کند و به تدریج مقصود و منظور استاد (علامه) از این همه مقدمه‌چینی مشخص می‌گردد.

(باقی در بخش بعد).

کتاب هندسه عدالت اثر علامه هاشمی خراسانی را از اینجا دریافت کنید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: هندسه عدالت, علامه هاشمی خراسانی, بازگشت اسلام, جامعه شناسی شرقی

[ پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

در این نوشتار ترجیح می‌دهم بجای پرداختن به پرسش پر حرف و حدیث "جنگ چیست؟" و "از چیست؟" بدوا پرسش کم حاشیه‌ی "جنگ از کیست؟" و یا "دست کیست؟" را در پیش بگیرم، چه تصور می‌کنم از این مسیر بهتر و زودتر می‌توان به مقصد مورد نظر رسید. کم حاشیه یعنی پرسش بقدری روشن است که چندان جایی برای شاخه‌شاخه شدن و شرحه‌شرحه گشتن باقی نمی‌گذارد و با قدری تأمل حتی یک بی‌سواد و کم‌سواد هم از پس پاسخ به آن برمی‌آید؛ جنگ‌ها را چه کسانی برمی‌افروزند؟ پاسخ: حاکمان! حاکمان بر جهان و جوامع بشری.

.

باری، جهان از دیرباز در هر دو بعد مادی و معنوی بس پاره‌پاره گشته و بارها دست حاکمان از هر نوع‌اش چرخیده، و تاریخا و تحققا این آنها بوده و هستند که هر بار به یک بهانه‌ای از جامعه و جمعیت خود مایه گذاشته و جنگ‌ها افروخته و در سطوح مختلف مرتکب جرم‌ها و جنایات فراوان علیه بشریت و مدنیت گشته‌اند و هنوز هم می‌گردند. برای آنها تنها چیزی که مهم نبوده و نیست جان و جهان هزاران‌هزار بشری‌ست که در بحبوحه‌ی جنگ‌ها از بین رفته و می‌روند. آنها اصلا کاری به اینکه مردم در جنگ و از جنگ چه می‌کشند ندارند؛ خود در امن‌ترین نقاط ممکن می‌ایستند و بی‌پروا و بی‌ملاحظه‌ی پیامدهایش برای مردمان، پی‌درپی هم فرمان جنگ می‌دهند!

.

در این میان «صلح» جز یک امر موقت و در واقع وقفه‌ای مابین دو جنگ و فرصتی برای آماده شدن برای جنگی دگر- چه بسا سخت‌تر و سنگین‌تر از قبل، نبوده و نیست. رشد و توسعه و تقویت مستمر قوای نظامی و تجهیزات جنگی و تهدیدها و تمرین‌ها و مانورهای نظامی و نمایش فناوری‌های دفاعی و هجومی نوین، همه و همه آن- هم در زمان صلح- حکایت از این دارند که آنچه برای حاکمان اصل است جنگ است و صلح فرعی به ذیل آن است! حاکمان ثابت کرده‌اند همواره به جنگ می‌اندیشند مگر اینکه خلاف‌اش ثابت شود، برای همین شده از نان شب مردمان خود می‌زنند و هرچه بیشتر و بهتر مقدمات آن را فراهم می‌سازند!

.

اما چرا چنین است؟! چرا حاکمان وقتی خود بهتر از هر کس دیگری از هزینه‌های جانی و مالی و ملی و مملکتی یک جنگ آگاه‌اند تن به توفان این همه جنگ و این همه هزینه می‌دهند؟! چرا عملا از رفاه و آسایش ملت و رونق و آبادانی مملکت خویش می‌زنند و پای جنگ هزینه می‌کنند؟! چرا حاضرند خیل انتقادات و اعتراضات و اعتصابات و ناآرامی‌های داخلی را به جان بخرند ولی یک گام از عزم جزم جنگ پس ننشینند؟! چرا؟! مگر این جنگ چیست و چه تحفاتی برایشان دارد که مدام در کار و بارش هستند؟! به باور من پاسخ به این سؤالات هم هیچ دشوار نیست اگرکه در مقام پاسخ‌گویی در موضع و موقعیت درست قرار بگیریم. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

پیرامون جنگ سخن گفتن سخت است؛ در عین حال بسی بیهوده هم است، چه اگر قرار بر جنگ‌افروزی باشد- که هست، فارغ از هر حرف و حدیثی این اتفاق خواهد افتاد، کما اینکه افتاده و اکنون با وجود این همه تعقل و تفکر و توسعه و تحول و تمدن که عاید بشریت گشته و نیز با وجود این همه مخالفت‌های مردمی و جنبش‌های ضدجنگ، همچنان می‌بینیم این پدیده‌ی شوم پای ثابت حیات و ممات بشری‌ست و در همین لحظه که من این سطور را می‌نویسم متأسفانه جنگی تمام‌عیار در فلسطین برپاست!

.

کنت- بنیان‌گذار جامعه‌شناسی، می‌گفت جنگ و جنگاوری مال دوران ربانی (تخیلی، تئولوژیک) بشریت است، در دوران جدید با علمی و صنعتی‌شدن جوامع بشری روحیه‌ی جنگاوری در بشر منکوب و جنگ برای همیشه منسوخ خواهد شد. وقوع جنگ‌های جهانی اول و دوم از قضا توسط جوامع علمی و صنعتی جهان خیلی زود نهایت ساده‌انگاری او را آشکار ساخت. علم و صنعت نه فقط مانع جنگ نشد بلکه برعکس خود به قوت در خدمت جنگ و جنگاوری قرار گرفت تا نشان دهد مشکل جای دیگر و بسی جدی‌تر از این حرف‌هاست.

.

اما این مشکل چیست و آن جای دیگر کجاست؟ چرا از آغاز تا کنون هیچ فصلی از تاریخ زیست اجتماعی بشر بی جنگ ورق نخورده است؟ چه چیز در همه‌ی این دوران باعث این همه جنگ شده و باز می‌شود؟ در دنیای دائما در حال دگرگونی، آن چیست که خود هیچ دگرگون نمی‌شود اما قهرا همه چیز را دگرگون می‌سازد؟ چرا در این همه مدت هیچ کاری از دست هیچ کس برنیامده و باز نمی‌آید؟ مهم‌تر از این چه مسأله‌ای؟ وقتی سایه‌ی شوم جنگ همچنان بر سر جهان و جوامع بشری‌ سنگینی می‌کند این همه صحبت از توسعه و تحول و فرهنگ و تمدن چه معنی دارد؟ چرا هیچ گاه هیچ کدام جلوگیر این همه جنگ‌افروزی نگشته است؟ ...

.

باری، بشر از زمانی که از ترس طبیعت و موجودات طبیعی به غارها پناه می‌برد تا به اکنون که بسی بر طبیعت مسلط گشته و اینک به یاری علم و صنعت در کهکشان‌ها پرسه می‌زند راه درازی پیش آمده و به شدت و حدت دنیا را بس دگرگون ساخته است اما در حقیقت تا زمانی که مبنا و منشأ پایدار جنگ‌افروزی را نشناخته و بر آن مسلط نگشته است جای هیچ افتخاری برایش وجود ندارد. وقتی جنگ می‌تواند در یک آن همه چیز و هر اندوخته‌ در طی دوران را براحتی از بین برد پس هنوز هیچ دستاوردی وجود ندارد!

.

مهم‌ترین دستاورد می‌تواند کور کردن سرچشمه‌ جنگ باشد. اما اگر این تا کنون محقق نشده زین‌پس آیا شدنی‌ست؟ اگر نه، پس باید سوخت و ساخت و اگر آری، چگونه؟ با کدام اسباب و اساس؟ به باور من، حالیا مهم‌تر از این پرسشی برای بشریت وجود ندارد و تا این پرسش مطرح است صحبت از هر چیز دیگری در هر کجا اگر نه بیهوده دست‌کم در سایه و در پس پرده است. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 میم‌میم‌ها - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

میم‌میم‌ها را ما نه می‌بینیم نه می‌شنویم و نه می‌شناسیم و نه حتی چیزی درباره‌شان می‌خوانیم؛ رسانه‌ها هم همین‌طور، و اساسا عدم شناخت ما از آن‌ها بدوا ناشی از ناشناخته‌بودن و ناشناخته‌ماندن‌شان برای "ارباب رسانه" است. با این‌حال این به معنی نیست و نابود و یا نادر و نامرئی بودن‌شان نیست بلکه برعکس، آن‌ها به قوت همه جا و همه گاه هستند، جلوی چشم همه رفت‌وآمد دارند، ظاهرشان هم همچو باقی مردم است و کلا هم همه "عادی و آرام" زندگی و کار و بار خویش را پیش می‌برند. این‌که رسانه‌ها آن‌ها را نمی‌بینند هم خود از این جهت است.

.

رسانه‌ها عاشق چیزهای غیرعادی‌اند و عموما هیچ رسانه‌ای هیچ چیز عادی را سوژه‌ی خود نمی‌کند و اساسا برای چه کند و انرژی و انگیزه و اندوخته‌ی خود را صرف یک چیز عادی سازد وقتی هیچ چیز خاصی از آن درنمی‌آید و هیچ توجهی به خود جلب نمی‌کند. "جلب توجه" و "جذب مخاطب" اصل و اساس کار رسانه است و بی این‌دو رسانه هیچ است، برای همین در هر کجا دنبال چیزهای غیرعادی‌اند تا مشخصا با آن‌ها "خبرسازی و مسأله‌سازی" و جلب توجه کنند. به وجه غالب این "سکس، سیاست و سلبریتی" است که مشترکا در کانون علایق و سلایق مخاطبان و رسانه‌ها قرار دارند برای همین رسانه‌هایی که در کار این "سه سین"اند بیش‌ترین مخاطبان را دارند.

.

اما میم‌میم‌ها هیچ غیرعادی نیستند- به واقع هیچ غیرعادی عمل نمی‌کنند تا هیچ به چشم نیایند و هیچ جلب توجه نکنند و هیچ به تور رسانه‌ها نیفتند. با این همه هیچ، میم‌میم‌ها هرگز هیچ و هیچ‌کاره نیستند اتفاقا برعکس همه‌کاره‌اند، در هر کاری که بگویی داخل و یا دخیل هستند- حتی سه سین، با این‌حال هیچ رو نمی‌کنند و هرچه هستند و هرچه می‌کنند را سفت و سخت پشت پرده مخفی نگه‌می‌دارند؛ در رو "عادی عادی‌"اند و این برایشان یک اصل اساسی است، یک قاعده، قانون، قدرت، مهارت و حتی هنر؛ و همین خود مهم‌ترین رمز و راز موفقیت آن‌هاست.

.

حال ببینیم مسأله و مشکل ما با میم‌میم‌ها چیست و کجاست؟ مشکل اینجاست که فعالیت آن‌ها به هر شکل عملا به ضرر و زیان ملت و مملکت می‌انجامد و از این جهت آن‌ها "شرّ اعظم‌"اند که هرچه بیش‌تر فعالیت کنند بیش‌تر به ملت و مملکت زیان می‌زنند و هرچه بیش‌تر موفق باشند بسی بیش‌تر ملت و مملکت را قرین شکست‌ها می‌سازند و در یک کلام خوشحالی و خوشبختی آن‌ها یعنی بدحالی و بدبختی یک ملت و مملکت! اما میم‌میم‌ها کیستند؟ کجایند؟ چگونه عمل می‌کنند که تا این حد بر سرنوشت یک ملت و مملکت تأثیر می‌گذارند؟! ...

.

(ادامه در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران

[ شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و یکم
✍️ حسین شیران

.

در برهه‌ای کوتاه از تاریخ معاصر ایران، از 16 تا 22 بهمن 57، هم‌زمان دو حکومت، دو دولت و دو جمهوری پهلوزنان به‌هم بر سر کار بودند؛ حکومت‌ها یکی حکومت شاهنشاهی بود که شاه‌اش از مملکت گریخته اما پرونده‌اش هم‌چنان باز بود و دیگری حکومت اسلامی که به رهبری آیت‌الله خمینی در شرف تأسیس بود؛ و دولت‌ها یکی دولت بختیار بود که حکم‌اش را ماه پیش از شاه گرفته بود و دیگری دولت بازرگان که همان 16 بهمن حکم‌اش را از آیت‌الله گرفت؛ و جمهوری‌ها یکی جمهوری اسلامی بود که بازرگان موظف به ایجادش بود و دیگری جمهوری سوسیال دموکراسی که بختیار بی شاه و شیخ خود درصدد تحکیم‌اش بود.

.

اما مصداق قول صادق سعدی که "دو پادشاه به یک اقلیم نگنجند" این وضعیت بیش از یک هفته دوام نیاورد و لاجرم یکی که دولت بختیار باشد از دور خارج شد و با خود حکومت شاهنشاهی و جمهوری سوسیال دموکراسی را هم از دور خارج کرد و به این ترتیب حکومت اسلامی، که بختیار پیشنهاد می‌کرد واتیکان‌وار تنها در قم برقرار شود و دست از سر کل ایران بردارد از قضا بی‌رقیب گشت و دست بر سر کل ایران گذاشت و بازرگان هم موقتا از جانب حاکم شرع‌اش واجب‌الاتباع گشت تا هرچه سریع‌تر ساختارهای لازم برای برقراری جمهوری اسلامی را سازمان بخشد.

.

از بد روزگار دولت بازرگان هم دولت مستعجل گشت و هنوز یک سال نشده از دور خارج شد؛ 14 آبان 58 بعد از اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری اعضایش توسط دانشجویان پیرو خط امام، بازرگان عطای نخست‌وزیری را به لقایش بخشید و با تسلیم استعفانامه‌ای که علنا از "دخالت‌ها، مزاحمت‌ها، مخالفت‌ها و اختلاف‌نظرها و غیرممکن گشتن انجام وظایف محوله" و در کل، "حکومت‌ها در داخل حکومت" گله داشت کنار کشید. او در ساختار قدرت، بعد از امام و شورای انقلاب در رده‌ی سوم بود و بزودی با هر دو بویژه شورای انقلاب که در واقع همه‌ی کاره‌ی انقلاب بود به اختلافاتی رسید.

.

از بزرگترین حامیان بازرگان یکی مطهری بود که از سوی امام ریاست شورای انقلاب را به عهده داشت و همو خود بازرگان را برای نخست‌وزیری پیشنهاد کرد و دیگری طالقانی بود که در کنار هم سال‌ها سوابق مبارزاتی داشتند. این دو در همان ماه‌های آغازین به اشکال مختلف از دور خارج شدند؛ مطهری در 11 اردیبهشت 58 ترور شد و طالقانی هم 19 شهریور 58 به مرگی مشکوک درگذشت. آبان 58 هم که بازرگان کنار رفت. محسن رضایی در مورد انتخاب بازرگان گفته است: "بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند. اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمی‌گذاشت شاید انقلاب به ثمر نمی‌رسید".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش پنجم
✍️ حسین شیران

.

در شرح تفاوت میان «آگاهی» و «اندیشه» باید گفت: آگاهی حکایت از اشراف بر یک موضوع و موضع و موقعیت مشخص و مسائل و مشکلات آن دارد و اندیشه حکایت از تأنی و تأمل در کم‌وکیف یک موضوع و موضع و موقعیت مشخص و تولید و تجویز «طرح و تدبیری مشخص» برای حل مسائل و مشکلات آن؛ آگاهی در حقیقت صرف و خرج معرفت است و اندیشه کسب و دخل معرفت؛ آگاهی درک است و اندیشه حرکت؛ آگاهی از طریق حواس حاصل می‌شود و اندیشه از طریق تعقل؛ آگاهی مشترک میان عوام و خواص و اندیشه خاص خواص (عقلای قوم) است.

.

اندیشه در امتداد آگاهی و مسبوق بر آن است. در ارتباط با هر موضوع و هر مسأله‌ای در کل سه حالت داریم: نخست «ناآگاهی» است؛ به هرحال هستند کسان بسیاری که از موضوعات و مسائل بسیاری بی‌خبرند؛ چاره‌ی کار این‌جا دادن اطلاعات و آگاه ساختن است (حالت دوم)؛ اگرچه کسی برای میزان کسب آگاهی حد و مرزی تعیین نکرده- اغلب هم گفته می‌شود "هرچه آگاه‌تر بهتر"، اما باید دانست آگاهی شمشیر دولبه است؛ اگر کمبود آگاهی درد و غم است ازدیادش هم سم و موجب مرض است. باید حسب ضرورت و حساب‌شده آگاهی یافت و یا داد و این مهم- چه زمان در ارتباط با چه موضوع و مسأله‌ای چه حد آگاهی بهتر است، امری تخصصی و خاص همان خواص جامعه است.

.

با این وجود حالیا در عصر اطلاعات هستیم و همه گوشی در دست شب و روز اقیانوس اطلاعات را درمی‌نوردیم و مدام در هر زمینه به اطلاعات خود می‌افزاییم و به خیال خود روزبه‌روز دانشمندتر می‌شویم؛ همین خیال باعث می‌شود فکر کنیم مردمانی آگاه و فهیم هستیم و برخلاف گذشته دیگر همه چیز را می‌دانیم و در هر حوزه آگاه و صاحب‌نظر هستیم و خلاصه که خود خوب می‌دانیم چه خوب است و چه بد، و چه می‌خواهیم و چرا می‌خواهیم و دیگر کلاه سرمان نمی‌رود! این همان عوارض و توهمات «اطلاعات مازاد» است که لزوما، برخلاف آن‌چه که فکر می‌کنیم، باعث تسهیل و تسریع در رشد اجتماعی نمی‌شود بلکه گاه برعکس باعث سرگیجه و سردرگمی ما می‌شود.

.

اطلاعات در حکم مصالح لازم برای ساخت‌وساز است؛ نخست باید ببینیم چه می‌خواهیم بسازیم و چگونه با چه نوع و چه میزان مصالح؛ همان‌طورکه کم‌اش باعث توقف و تعطیلی کار و انصراف از ساخت می‌شود زیادی‌اش هم دست‌وپاگیر شده بنوعی دیگر باعث اختلال در کار و انزجار از ساخت می‌شود! اگرنه در آغاز، دستکم این‌جا باید به قدر ضرورت دست نگهداشت و «جامع‌اندیشانه» در کلیت کار و بار اندیشه کرد و بعد مصالح لازم برای ادامه‌ی کار را برگزید و باقی را دور ریخت و یا دست‌کم برای مراحل بعدی کار و یا کار دیگری کنار گذاشت. این همان مرحله و یا حالت سوم است. (باقی در بخش بعد)

(باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی

[ یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از شما بر شماست
✍️ حسین شیران

.

اصولا و اساسا هر حکومتی درست در همان حال که خود شکل می‌گیرد جریان شکل‌گیری اضداد و اعداء خویش را هم خود بدست خویش کلید می‌زند. بدیهی‌ست هیچ حکومتی این را نمی‌خواهد، اما این خوش‌بختانه یا بدبختانه (بستگی دارد کدام سو بایستید) هیچ به خواست و به اختیار حکومت‌ها نبوده و نیست؛ امریست محتوم که حتمیت‌اش را مستقیما از چیستی و هستی خود حکومت می‌گیرد؛ از این جهت هر جا که حکومتی در کار است لاجرم این حتمیت هم در کار است و هیچ گریزی از آن نیست- کما اینکه تا بحال هم نبوده است.

.

حکومت یعنی به قدرت حکم کردن بر برتری و برقراری و برمداری و برخورداری برخی افراد و برخی آرا و عقاید و ارزش‌ها و هنجارها، و در مقابل ممنوعیت و محدودیت و محرومیت مابقی آنها؛ بدیهی‌ست در هر جمعی (از هر چیز و هر کس) اگر حکم بر ادخال برخی به اندرون باشد روی دیگرش اخراج بقیه به بیرون خواهد بود و این در همان حال که منجر به شکل‌گیری "اندرونی‌ها" می‌شود خواه‌ناخواه به شکل‌گیری "بیرونی‌ها" هم می‌انجامد و درست از همین نقطه که "تفکیک‌ها و تبعیض‌ها"ی حکومتی در جامعه صورت می‌پذیرند "تضادها و تقابل‌ها" هم در آن جان می‌گیرند و جریان می‌یابند.

.

در مراحل بعدی این تضاد و تقابل اولیه میان فراخوانده‌ها و فرومانده‌ها بیشتر و بیشتر هم می‌شود؛ هرچه حکومت می‌کوشد به اندرون سروسامانی دهد تا بسی بهتر و بیشتر بر جامعه حکمرانی کند ناخواسته به سروسامان یافتن اضداد و اعداء خویش هم قوتی می‌بخشد؛ تحکیم و تقویت حکمرانی یعنی اصرار بر حق و حکم برخورداری اقلیت اندرونی از قدرت و ثروت به بهای دوام غیربرخورداری اکثریت بیرونی، و این البته که منجر به واکنش‌های بیرونی‌ها شده، بر شور و شعور آنها برای مقابله و مقاومت می‌افزاید، چه هیچ غیربرخورداری تا آخر ساکت نمی‌نشیند عیش و نوش و ریخت و پاش برخوردار را تماشا کند.

.

اکنون دیگر به لطف رسانه‌ها و رسانایی فوق‌العاده‌ی آنها هیچ اندرونی‌ای در هیچ کجا چاردیواری و اختیاری نیست که هر کس در آن هرچه خواست بکند باقی از آن بی‌خبر باشند، یک اتاق شیشه‌ای‌ست که سریع هر اتفاقی بویژه فسق و فجور و فساد از آن به بیرون انعکاس می‌یابد و منجر به فریادها می‌گردد. حکومت نه در خلأ بلکه در جامعه و بر جامعه جاریست و هر حرف و حرکتی از آن مادام که در راستای حفظ سلطه و صرفه باشد حس و حال و حرکتی هم به جان جریان ضدسلطه می‌اندازد و ناخواسته اعداء و اضداد خویش را در دامن خویش می‌پرورد.

.

مگر اینکه بخواهد اکثریت را به اندرون جذب کند که در این‌صورت دیگر نه حکومت (: اقلیت برخوردار از قدرت و ثروت) بلکه مصداق بارزی از دموکراسی (: همه یا اکثریت برخوردار از قدرت و ثروت) خواهد بود؛ اما بواقع هیچ حاکمی نه فقط هیچ دوست ندارد آنچه به سختی بدست آورده را با بیرونی‌ها تقسیم کند بلکه حتی در اندرونی هم رفته‌رفته در توزیع قدرت و ثروت وسواس و حساس گشته ناگزیر رانش‌ها و ریزش‌ها را رقم می‌زند. هر رانش و ریزشی از اندرون ناگزیر به جمع بیرونی‌ها اضافه می‌گردد و بسی بیشتر بر انگیزه و انرژی آنها برای مقابله می‌افزاید.

.

بنابراین آنچه بواقع باعث شکل‌گیری بیرونی‌ها در جامعه می‌گردد نفس امر حکومت و آنچه باعث رشد و توسعه و تحول آن در قامت یک ضد می‌گردد عملکرد خود حکومت است (عنوان "از شما بر شماست" از این بابت است)؛ انتهای روال و روند نامتعادل و نامتوازن "اقبال نصیب دوستان" و "ادبار نصیب دشمنان" (بقول مسعود سعد) جز این نخواهد بود که جبهه‌ی مقابل هم بالاخره هر آن تحریم و تحدید و تضعیف‌هایی که در حق‌اش صورت گرفته را به انگیزه و فرصت تبدیل خواهد کرد و سرانجام انتقام‌اش را از عامل بدبختی‌هایش- هر حکومتی به هر حکمی که بنا گشته باشد، خواهد گرفت.

.

اما این روال و روند یک ایراد بزرگ داشته و دارد و آن اینکه آنها که ناگزیر به زور متوسل می‌شوند و قدرتی را ساقط می‌کنند (چون هیچ حکومتی خودبخود کنار نمی‌رود) خود صاحب قدرت می‌شوند و حکومتی تشکیل می‌دهند و باز دوباره روز از نو روزی از نو؛ نفس حکومت اقلیت اندرونی و اکثریت بیرونی می‌آفریند و دوباره تبعیض و تضاد و ستیز دور و نزدیک و دوست و دشمن و رویش و رشد اضداد و اعداء و باقی ماجرا، و به این ترتیب این دور باطل ادامه می‌یابد- کما اینکه ادامه یافته و اینک در این سرزمین بعد هزاران سال تجربه‌ی زیست اجتماعی هنوز که هنوز است بر ما حکومت حاکم است!

.

بنظر شما چاره چیست؟ چگونه می‌توان در این سرزمین از شر تسلسل حکومت‌ها و این دور باطل رهایی یافت؟ بنیاد جامعه بر توافق است- توافق حداکثری بر سر اشتراکات؛ چگونه می‌توان در گذر از حکومت‌ها که طبیعتا بر اختصاصات تکیه می‌ورزند و از این جهت همواره در جامعه تضاد و تقابل می‌آفرینند به اشتراکات تکیه ورزید و تا جایی که بتوان از تضادها و تقابل‌ها کاست؟ ...

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی​​​​​​​

[ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیستم
✍️ حسین شیران

.

گرایش مهندس مهدی بازرگان به اسلام هرگز نمایشی نبود. او حتی در زمانی که در عنفوان جوانی در غرب در یک رشته‌ی فنی (ترمودینامیک) تحصیل می‌کرد بسی مبادی آداب دینی بود و وقتی هم به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ ریاست دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران را به عهده گرفت در قول و فعل نماد تمام‌عیار یک استاد مسلمان بود؛ نخستین بار او بود که انجمن اسلامی در دانشگاه راه انداخت و نمازخانه در آن دایر کرد. نیچه می‌گفت افلاطون "مسیح پیش از مسیحیت" بود و حالا بازرگان با این کارهایش عملا یک "سوپرانقلابی پیش از انقلاب اسلامی" می‌نمود.

.

در شرایطی که دنیا به نحو غالب توسعه و تمدن غرب را ناشی از رنسانس و رهایی از دست دین و تفکرات اسکولاستیک قرون وسطایی می‌دانست، در داخل ایران هم دگراندیشانی چند مبلغ یک چنین ایده و افکاری بودند و کمابیش ضرورت گذر از دین را متذکر می‌شدند، بازرگان از در مقابل درآمد و گفت غرب از دین گذر نکرده بلکه برعکس با تکیه بر علم و عقلانیت درست در مسیر ادیان و انبیاء قرار گرفته است. او معتقد بود هیچ تضاد و تقابلی میان علم‌گرایی و عقل‌گرایی و انسان‌گرایی مدرن با دین‌گرایی وجود ندارد؛ هر تضاد و تقابلی که هست حاصل تفاسیر کهن است، کافیست تفاسیر خود را به‌روز کنیم تا تضادها از میان برخیزند.

.

با این طرزتلقی بود که او خود دست به کار شد و در قالب آثاری چند همچون مذهب در اروپا، مطهرات در اسلام، کار در اسلام و ... تمام تلاش خود را کرد تا سازگاری دین اسلام با علوم مدرن را به اثبات برساند؛ و در گذر از این‌ها در روزگاری که خیلی‌ها در اندیشه‌ی عبور از دین بودند او بر آن شد از دل اسلام ایدئولوژی‌ای بیرون بکشد که به درد دگرگونی در راستای ایجاد تمدن اسلامی در ایران بخورد- راهی که بعد از او شریعتی در پیش گرفت با این تفاوت که در این راه تکیه‌ی او بر علوم طبیعی و تجربی نوین بود و تکیه‌ی شریعتی بر علوم انسانی و اجتماعی نوین.

.

باری بازرگان با یک چنین باورهایی پا به عرصه‌ی سیاست ایران گذاشت و در این راه تا مقام نخست‌وزیری هم پیش رفت اما خواه‌ناخواه روزی به این نتیجه‌ی تلخ رسید که لزوما اینگونه نیست هر آن‌چه در عالم ذهن زود بهم جوش می‌خورد در عالم عین هم بخورد؛ پس قلم برداشت و در آخرین مکتوب خود نوشت: "از خود بپرسید چگونه کسی که در سال‌های قبل از 40 زمانی که داعیان حکومت اسلامی امروز سروکاری با ایدئولوژی و مبارزات سیاسی نداشتند در زندان شاه کتاب بعثت و ایدئولوژی را نوشت ... حالا طرف‌دار تز جدایی دین از ایدئولوژی و منع دین از نزدیک شدن به حوزه‌ی دستورات اجرایی گشته است!"

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی​​​​​​​

[ سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

هرگاه سخن از «تأخر اندیشه» در جنبش‌های مردمی بعنوان یک «کاستی بزرگ» و ضرورت «تفقد اندیشه» جهت جبران این کاستی می‌رود برخی بسی بر این سخن تاخته، آن را نسبتی بی‌جا و ناروا به مردمان معترض تلقی می‌کنند و در واکنش می‌‎گویند: "مردم می‌فهمند و خوب هم می‌فهمند و خوب هم می‌دانند که چه می‌خواهند". اما، به نظر من، به شرحی که می‌گویم، این استناد و استفاده‌ی نادرست از یک حرفِ به نسبت درست در مواجهه با یک مسأله‌ی اصلی و اساسی است.

.

این‌که "به نسبت درست" می‌گویم یعنی فهم و آگاهی مردم را قبول دارم با قید دو نکته؛ نخست این‌که «فهم» یک امر نسبی است- حتی در نزد اهالی علم و اندیشه، چه برسد مردمان معمولی؛ بر این اساس وقتی می‌گوییم "مردم می‌فهمند" باید بدانیم و بگوییم چه چیز را، تا چه اندازه و تا کجا و نسبت به چه کسانی و چه زمانی؛ و بعد «مردم» هم که می‌گوییم با امری واحد و یکپارچه و یکسان طرف نیستیم بلکه با موجودیتی بس پاره‌پاره و پخش‌وپلا هر پاره واجد وجنات و ویژگی‌های فکری و فهمی متفاوت مواجه هستیم.

.

بنابراین وقتی در هر دو جزء با ابهاماتی روبرو هستیم بهتر است اظهار اعتراضی "مردم می‌فهمند" را بیش‌تر یک کلی‌گویی در نظر بگیریم تا قطعی‌گویی، و بسی بااحتیاط آن را بکار بریم؛ من و شما به «مردمان معترض» مردم فهیم می‌گوییم، دولت و حکومت به «مردمان مطیع» مردم فهیم می‌گوید؛ برخی هم در این میان ممکنست به «مردمان ممتنع»- که نه در خدمت قدرت‌اند و نه درگیر با قدرت، مردم فهیم بگویند؛ تکلیف چیست؟ در راستای تغییر و تحول به "کدام مردم و کدام فهم" باید استناد و اتکا داشت؟ ...

.

با وجود این حرف‌ها، این گفته که جنبش‌های مردمی ما با مشکل تأخر اندیشه مواجه هستند و ضرورت دارد تفقد و تجهدی در این زمینه صورت گیرد هرگز به معنی و مفهوم نادانسته و ناآگاهانه و یا بقولی کورکورانه بودن جنبش نیست؛ هرکس چنین بینگارد نادانسته اندیشه را با آگاهی و فکر را با فهم یکی، و یا بهتر بگویم، اشتباه می‌گیرد و این اشتباه است که محل نزاع را عوض می‌کند، چه کاستی فکر و تأخر اندیشه برای مواضع و مراحل مختلف مشخصا متوجه متفکران و اندیشمندان مردمی است و نه توده‌ی مردمی.

(باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی​​​​​​​

[ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش نوزدهم
✍️ حسین شیران

.

از مهم‌ترین کسانی که به قوت به تلفیق دین (اسلامیت) و دموکراسی (جمهوریت) اعتقاد داشت و واقعا انتظار داشت با سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی این آرمان و این اندیشه محقق گردد یکی هم مهندس مهدی بازرگان بود؛ هم‌او پس از پیروزی انقلاب از نخستین کسانی بود که به سرعت به امتناع یا عدم امکان عملی شدن ایده و آرمان‌اش پی برد و از کاروان انقلاب کنار کشید و در آستانه‌ی یک‎سالگی انقلاب نشست و مقاله‌ی "انقلاب ما به کجا می‌رود؟" [📚] را نوشت! اما چه شد که بازرگان به این نتیجه رسید که نمی‌شود؟!

.

هنوز شاپور بختیار نخست‌وزیر شاه در ایران بود که او از سوی شورای انقلاب برای پست نخست‌وزیری حکومت انقلابی انتخاب شد. او فی‌نفسه فردی صاف و سالم و صادق بود و برخلاف خیلی‌ها در دنیای سیاست، که از زمان مصدق بدان وارد شده بود، نه فقط دنبال منافع شخصی نبود بلکه بعضا از منافع شخصی خویش هم می‌گذشت1 - به قول دکتر سروش "به نام بازرگان بود نه به صفت"- و از این نظر مورد احترام و اعتماد افراد و گروه‌های مختلف از جمله امام و حتی خود بختیار بود.

.

در یک هفته مانده به پیروزی انقلاب، بختیار، در گذر از شاه و آیت‌الله، پیشنهاد همکاری برای برقراری نظام جمهوری سکولار یا "سوسیال دموکراسی" را به او داد اما او در خط امام ماند و علی‌رغم اختلاف‌نظرهایی که با ایشان داشت تا برقراری نظام جمهوری اسلامی ایشان را همراهی کرد. چرا؟ چون امام ادعای "اسلام واقعی" داشت و او هم از اسلام واقعی توقعاتی داشت و به کارآمدی آن برای توسعه و تحول ایران ایمان داشت؛ بازرگان در جایی به صراحت گفته: "من از ابتدا با آیت‌الله خمینی اختلاف‌نظر داشتم؛ ایشان ایران را برای اسلام می‌خواست و من اسلام را برای ایران می‌خواستم".

.

ادامه در بخش بعد

1. مهندس بازرگان در زمان مصدق پس از معاونت دکتر کریم سنجابی در وزرات فرهنگ و ریاست هیئت مدیره‌ی خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، به ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران منصوب می‌شوند؛ معروف است که طرح لوله‌کشی آب تهران را پیش مصدق می‌برند و مصدق آن را تأیید و تحسین می‌کنند اما می‌گویند برای اجرایی کردن‌اش بودجه نداریم؛ به توصیه‌ی خود مصدق بازرگان به نزد پدر خود حاج عباس‌قلی‌آقای تبریزی از بازاریان بزرگ تهران می‌روند و هزینه‌ی لازم برای نخستین شبکه‌ی لوله‌کشی آب تهران را از پدر خود تأمین می‌کنند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

اعتراضات و اعتصابات و در مجموع کنش‌ها و جنبش‌های مردمی ما با همه‌ی ارزش‌ها و اهمیت‌ها و در عین حال رشادت‌ها و بشارت‌هایی که به همراه دارند متأسفانه واجد یک ایراد و یا بهتر بگویم یک «کاستی بزرگ» هستند و آن این‌که وقتی در گذر از مراحل و مقاصد «تغییر رفتار» و «تغییر افراد» سرانجام به مرحله‌ی «تغییر نظام» و یا همان انقلاب می‌رسند، نظرا از اندیشه و طرح و برنامه‌ی مشخصی برای «نظام جایگزین» و عملا از راه و راهبرد معینی برای رسیدن به آن برخوردار نیستند و همین نهایتا آن‌ها را در سطح همان اعتراضات نگه‌می‌دارد.

.

اما این ایراد و این کاستی، در حقیقت، متوجه «متفکران مردمی» است و نه معترضان مردمی؛ توقع نابجایی‌ست از مردمان معترضی که از فرط انزجار به خیابان‌ها ریخته و شعار "این نباشد هرکه و هرچه می‌خواهد باشد" سرمی‌دهند طرح و اندیشه و راه و راهبرد خواستن، که برنامه‌ات چیست؟ جایگزین‌ات کجاست؟ جای این‌که می‌خواهی برداری چه می‌گذاری که بدتر از این نباشد؟ یا چه می‌دانم، برو هر وقت جایگزین یافتی بیا انقلاب کن! ... از دید معترضان طرح یک چنین گزاره‌های تردیدافکن و تحقیرآمیزی یعنی راکد و ساکت ساختن مردم، یعنی مقابله با مردم!

.

از قضا این مردمان معترض هستند که باید یقه‌ی متفکران و به اصطلاح عقلای قوم خود را بگیرند و بپرسند: طرح و اندیشه و راه و راهبردتان برای امروز و فردای جامعه چیست؟ در هر جامعه‌ای همه کارگری نمی‌کنند؛ همه صنعت‌گری نمی‌کنند؛ همه خدمت‌گری نمی‌کنند؛ به همین منوال، همه هم «اندیشه‌گری» نمی‌کنند؛ به قول معروف هر کسی را بهر کاری ساخته‌اند و هر کس وظیفتا باید کار و بار خویش در حق جامعه را پیش برد؛ خروجی کار کارگران و صنعت‌گران و خدمت‌گران کمابیش پیش روست، خروجی کار اندیشه‌گران کو؟ کجاست آن «گزینه‌ی بهتر برای فردای بهتر» تا پیش روی بگذاریم و مبنای عمل سازیم؟!

.

اندیشه مقدم بر عمل است؛ اگر مردمان سرزمینی همچنان درصدد انقلاب‌اند و در هر فرصتی به خیابان‌ها می‌ریزند و فریاد «دگرخواهی» سرمی‌دهند ولی راه بجایی نمی‌برند و به نقطه‌ی ثباتی نمی‌رسند یعنی از اندیشه و طرح مشخصی برای آینده برخوردار نیستند و در فقدان طرحی مشخص طبعا از راه و راهبرد معینی برای رسیدن به آن هم محروم‌اند! آن‌جا که عمل پیش افتاده و اندیشه عقب مانده و به این سبب جنبش‌های مردمی ناکام می‌مانند ضرورت دارد نخست به «آسیب‌شناسی» این مسأله بپردازیم و ببینیم اندیشه‌گری و اندیشه‌گران ما را چه شده، کجا مانده‌اند که از راه‌نمایی و روشن‌گری مفید و مؤثر برای جامعه جامانده‌اند!

.

(ادامه دارد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی​​​​​​​

[ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هجدهم
✍️ حسین شیران

.

هر کنش و هر جنبش اجتماعی بویژه مبارزه‌ی سیاسی برای به نتیجه رسیدن توأمان باید در هر دو بعد یا بال "اندیشه" و "اقدام" فعال بوده و ورا یا ماورای هر آن‌ هیاهویی که به‌هر شکل بپا می‌شود هم واجد پندارهای مقتضی مشخص و هم بر پایه‌ی آن پندارها واجد گفتارهایی منسجم و نیز کردارهایی مرتبط و منضبط باشد تا بتواند پتانسیل تغییر و تحول را در خود ایجاد کرده، منجر به دگرگونی‌های مورد نظر گردد و گرنه یکی بی دیگری مصداق به یک بال پریدن بوده و سرانجام و سرنوشت یک چنین پروازی خود از پیش مشخص است.

.

در جریان مبارزات سیاسی علیه نظام شاهنشاهی پهلوی بویژه اواخر کار مسلما اوضاع به این قرار پیش رفت که به پیروزی انقلاب منجر گشت؛ در کنار همه‌ی اقدامات انقلابی که به اشکال مختلف در داخل و خارج صورت می‌گرفت "اتاق فکری" پیوسته مشغول اندیشه‌ورزی بود و به امام برای جلب نظر و مشارکت و حمایت حداکثری افراد و احزاب و اقشار داخلی و حتی قدرت‌های خارجی مشورت می‌داد. در این اتاق برخی همچون مطهری و بهشتی و طالقانی بیشتر بر بعد "اسلامیت"ِ به نسبت به‌روزشده و حتی کسی همچون شریعتی بر اسلامیت ایدئولوژی‌شده توجه و تمرکز داشتند؛

.

برخی دگر همچون صادق قطب‌زاده، صادق طباطبایی، ابراهیم یزدی، کریم سنجابی، یدالله سحابی، محسن سازگارا و بازرگان و بنی‌صدر و خیلی‌های دیگر که همه تحصیل‌کرده‌های غرب بوده و در غرب زیسته و نظرا با معارف و مباحث و مبانی نوین حکمرانی در غرب و عملا با نظام‌های سیاسی منبعث از آن‌ها از نزدیک آشنایی داشتند بیشتر بر بعد "جمهوریت" توجه و تمرکز داشتند و به امام که آن اواخر خودشان هم در غرب سکونت داشتند و مدام با رسانه‌های غربی مصاحبه داشتند در باب دموکراسی و الزامات و اسباب و اساس آن مشورت می‌دادند.

.

در ادامه به برخی از این تأکیدات و تصریحاتی که امام در باب جمهوریت در مصاحبه‌های خود داشتند اشاره می‌کنیم تا بعد:
⏺ جامعه‌ی آینده‌ی ما جامعه‌ی آزادی خواهد بود؛ همه‌ی نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت (مصاحبه با اشپیگل 16 آبان 56).
⏺ رژیم ایران به یک نظام دموکراسی تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد (مصاحبه با تلویزیون سوئیس 14 آبان 57).
⏺ حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است (مصاحبه با تایمز 16 آذر 57).
حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها، و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همه‌ی مظاهر تمدن موافق (مصاحبه با تلویزیون ایتالیا 23 دی 57).
⏺ قانون این است، عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد (مصاحبه‌ی بهمن 57).
⏺ اولین چیزی که برای انسان است آزادی بیان است (آبان 57 نوفل لوشاتو).
مطبوعات در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند (مصاحبه با روزنامه‌ی ایتالیایی 11 آبان 57).
⏺ تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه‌ی فرائض دینی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند (مصاحبه‌ با خبرنگاران در پاریس 17 آبان 57).
⏺ زن‌ها در حکومت اسلامی آزادند، حقوق آن‌ها مثل حقوق مردها (مصاحبه با راسلگر در پاریس آبان 57).
زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند (مصاحبه با گاردین 10 آبان 57).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

حکومت‌ها اغلب از اعتراضات و اعتصابات و یا در کل از هر حرف و حدیث و حرکت هیجانی که از پتانسیل لازم برای بدل شدن ناگهانی به یک «شورش سراسری» برخوردار باشد بیش از هر چیز دیگری هراس دارند- حتی بیش از دشمن خارجی، چه به وفور برای تهدیدات خارجی سپاه و ارتش و توپ و تانک و موشک و پهباد دارند اما برای تهدیدات داخلی جز بگیر و ببند و فوق‌فوق‌اش بمیران یک عده و بترسان عده‌ای دیگر راهکار دیگری ندارند.

.

در ثانی، جنگ و جدال با دشمنان خارجی را راحت می‌توانند یک «ارزش ملی» تلقی کنند و در آن استفاده از هر ابزار و ادوات جنگی به هر شکل ممکن را مجاز دارند در حالی‌که در شورش‌های داخلی حتی استفاده از گاز اشک‌آور برای متفرق و سرکوب ساختن مردمان معترض هم محل نقد و نزاع است؛ برای همین سرکوب مردمان در سراسر جهان نه فقط برای هیچ نظام حاکمی هیچ امتیاز و موفقیتی تلقی نمی‌شود بلکه بسی مورد شکایت و «شماتت جهانی» هم واقع می‌شود.

.

اصولا و اساسا هیچ اعتراض و اعتصابی در هیچ کجا بدوا برای انقلاب و «تغییر حکومت» نیست؛ در هر کجا در بادی امر مردم به مدیران و مسئولان و حاکمان خود ایمان و امید می‌بندند و از این جهت مدت‌ها منتظر می‌مانند تا وعده‌ها عملی شده، عملا تغییری در اوضاع و احوال خود ببینند؛ بعد که نمی‌بینند نخست در راستای «تغییر رفتار» افراد حاکم به انتقاد می‌پردازند و بعد اگر تغییری حاصل نشد جزئا به «تغییر افراد» حاکم اعتصاب می‌کنند و بعد اگر هیچ‌کدام به نتیجه نرسید نومید و ناگریز به انقلاب و تغییر کل نظام می‌اندیشند و می‌کوشند.

.

بر این اساس هر نظام حاکمی در هر کجای جهان اگر پی‌درپی هم از مردمان خود اعتراض و اعتصاب می‌بیند هرگز نه مردمان بلکه پیوسته خود را باید سرزنش و سرکوفت کند که چرا و چگونه فرصت‌ها را پی‌درپی هم از دست داده و کار را به این‌جا که نباید رسانده است! هر نظام حاکمی اگر به این «فرهنگ حکمرانی» و فهم و شعور سیاسی-اجتماعی برسد هرگز فرعون‌منشانه بر سر مردم معترض نمی‌کوبد بلکه فروتنانه در برابر آن‌ها سرخم می‌کند و پوزش می‌خواهد و فرصت جبران می‌طلبد. اینست تفاوت و تمایز «حکومت برای مردم» و «حکومت بر مردم».

.

(ادامه دارد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی​​​​​​​

[ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هفدهم
✍️ حسین شیران

.

نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب ۵۷ تعیین عنوانی برازنده برای حکومت یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انقلابیون بود؛ از آن‌جا که در پیروزی انقلاب آرا و افکار و احزاب و اقشار مختلفی نقش داشتند در تعیین عنوانی بر آن هم آرا و نظرات مختلفی ارائه شد؛ برخی تنها عنوان «جمهوری» را صلاح می‌دانستند، بی هیچ اضافاتی؛ برخی «جمهوری دموکراتیک» را، که انقلاب مردمی نشان مردمی هم داشته باشد؛ برخی دیگر «جمهوری دموکراتیک اسلامی» را، که انقلاب اسلامی ضرورتا نام و نشانی اسلامی هم داشته باشد؛ در نهایت امام عنوان «جمهوری اسلامی» را تأیید و تکلیف کردند، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد.

.

استدلال امام این بود که کلمه‌ی دموکراتیک یک کلمه‌ی غربی و مبلغ و مؤید شکل و شیوه‌ی حکم‌رانی غربی است؛ و بعد اسلام خود مبین و متضمن دموکراسی است و نیازی به افزودن آن نیست؛ آن‌ها که بر آن اصرار دارند یا جاهل‌اند یا خائن. از آن‌‌جا که مرجعیت مطلق از آن امام بود نظر ایشان فصل‌الخطاب قرار گرفت و عنوان «جمهوری اسلامی»- نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد، به رفراندوم گذاشته شد؛ هرچند نظر امام این بود که به رفراندوم هم نیازی نیست چون مردم عملا انتخاب خود را کرده‌اند، با این‌حال جهت رسمیت و مشروعیت‌بخشی به کار اجرا شد.

.

این بحث‌ها در آن روزها بیش‌تر بر سر صورت حکومتی بود که سیرت آن را امام قبلا در سخن‌رانی‌ها و مصاحبه‌های پیش از پیروزی انقلاب خود تعریف و ترسیم کرده بودند و در آن‌ها در کنار تأکیدات مکرر بر «اسلامیت» و ضرورت اجرای «احکام اسلام» که طبعا و طبیعتا از یک فقیه عالی‌قدر و مرجع تقلید مسلمین انتظار می‌رفت، مشخصا بر «جمهوریت» و مبنا بودن ملت و مشارکت آن‌ها در سرنوشت خویش هم توجه و تأکید داشته و حتی صراحتا از الزامات و اقتضائات آن هم گفته بودند.

.

بسیاری از این تأکیدات و تصریحات را همه بارها شنیده‌ایم، با این وجود در بخش بعد از باب یادآوری بار دیگر برخی از آن‌ها را با هم مرور خواهیم کرد تا بعد ببینیم چرا و چگونه علی‌رغم این توجهات و تأکیدات بر بعد جمهوریت در بیانات بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی، در ادامه در سال‌های پس از استقرار، خواه‌ناخواه اوضاع بنحو دیگری رقم خورد و نه فقط جمهوریت که حتی اسلامیت آن در تنگنا قرار گرفت و تعارضات و تنافرات شناختی ناشی از آن هم جمهوری‌خواهان و هم اسلام‌گرایان واقعی را مشمول رنجش و روی‌گردانی و ریزش ساخت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

در باب تنافرات و تناقضات شناختی حاکم بر جامعه و مصادیق فراوان و مسائل خرد و کلان ناشی از آن می‌توان پی‌درپی هم مطلب نوشت و اینجا و آنجا به اشتراک گذاشت؛ با تمام ضرورت و اهمیتی که این کار بنوبه‌ی خود دارد- بویژه برای آن‌ها که به هر ترتیب اهل آموزش و اندیشه و استدلال‌اند، اما به هر حال برای پی‌گیری اهدافی والاتر و بالاتر باید از این وادی واکاوی‌های وامانده گذشت و به هر شکل به مرز حساس "چه باید کرد؟" نزدیک شد.

.

حالیا رنجش خاطر خیلی‌ها از اوضاع و احوال و افراد حاکم بر جامعه به‌حدی رسیده است که بی‌هیچ نیازی به هیچ استدلال و صغری و کبری چیدنی، میان‌بر راهی و راهبردی برای خروج از وضعیت موجود می‌جویند؛ و بسی ورای این‌ها، هستند کسانی که دیگر از بس کاسه‌ی صبرشان سرآمده، بی هیچ احساس نیاز و یا نظری به اندیشه و یا راهی و راهبردی، مستقیم به دل جریانات اعتراضی سیاسی زده، یک‌سره بر طبل تغییر و تحول می‌کوبند.

.

دسته‌ی اخیر، با توجه به سطح بالای انزجار و هیجانات ناشی از آن، خواست و برخاست‌شان عموما در راستای یک چیز است: "این نباشد هرکه و هرچه می‌خواهد باشد"؛ تاریخا آخرین باری که این خواست و این شعار در این سرزمین سرداده شد توسط پدران در دوران پهلوی بود: "شاه نباشد هرکه و هرچه می‌خواهد باشد"؛ نتیجه‌اش انقلاب اسلامی و همین نظام فعلی شد که حالا دختران و پسران این پدران در نفی‌اش شعار "شیخ نباشد هرکه و هرچه می‌خواهد باشد" سرمی‌دهند، تا به چه انجامد!

.

این گروه از فعالان سیاسی اگرچه از انگیزه و انرژی بالایی برای تحول برخوردارند اما از دو جهت بسیار آسیب‌پذیرند: یک، خواه‌ناخواه و یا گزیرناگزیر بی‌طرح و بی‌برنامه و بی‌راه و راهبرد و به قول معروف بی‌گدار و بی‌پشت و پناه به آب می‌زنند- آن‌هم اغلب به صورت واکنشی و هیجانی؛ و دو، آشکارا نابودی نظام و عبور از آن را اراده می‌کنند؛ تنها همین مورد دوم برای سرکوب‌شان کافی‌ست اما از آنجا که حکومت‌ها به اقناع جامعه هم بها می‌دهند مورد اول یعنی بی شناسه و شناسنامه بودن آنها را بهانه کرده، به هر برچسبی سزاوار سرکوب تلقی می‌کنند.

.

با این‌حال این به‌هیچ‌وجه به‌معنای بی‌هوده و بی‌نتیجه بودن این اعتراضات و اعتصابات نیست و هرگز در هیچ کجا سرکوب پایان هیچ اعتراضی نیست؛ خواه‌ناخواه خود بواسطه‌ی این‌هاست که شکاف‌ها و شکایت‌های پنهان و یا انکار و انباشته‌شده رومی‌شوند و برای همه مصداق و مقیاس و مبنای نظر و عمل می‌شوند؛ بدیهی‌ست هر حکومتی برآنست همه چیز را گل و بلبل و همه کس را راضی و خشنود از خود و عملکرد خود نشان دهد اما همیشه واقعیت چیز دیگری‌ست و هیچ چیز به اندازه‌ی این حرکات و این هیجانات نمایان‌گر این واقعیت برای همه حتی خود حکومت نیست!

(ادامه دارد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی

[ سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش شانزدهم
✍️ حسین شیران

.

نظام سیاسی فعلی ایران همه می‌دانیم عنوانا "جمهوری اسلامی" است؛ این عنوان در 12 فروردین 1358 (1 آوریل 1979)، دقیقا دو ماه بعد از بازگشت امام خمینی به ایران در 12 بهمن 57 و بعد سقوط نظام شاهنشاهی پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن آن سال، طی رفراندومی با یک گزینه‌ی دو‌گویه‌ای "جمهوری اسلامی، آری یا نه؟" با مشارکت 20 میلیون نفر از مردم ایران برگزار و با 98/2% رأی موافق برای نظام فاتح انتخاب گردید.

.

این نخستین بار نبود که یک نظام سیاسی در جهان این عنوان را برای خود اختیار می‌نمود؛ نخست در سال 1933 این ترکان مسلمان اویغور در شرق چین بودند که بصورت غیررسمی با عنوان "جمهوری اسلامی ترکستان شرقی" از چین اعلام استقلال نمودند (این جمهوری در کمتر از یک سال توسط چینی‌ها برچیده شد)؛ دومین بار در سال 1956 پاکستانی‌ها چندی بعد از استقلال از هند (1947) رسما نظام سیاسی خود را "جمهوری اسلامی پاکستان" اعلام کردند؛ سومین مورد در سال 1958 در موریتانی در آفریقا و چهارمین مورد آن در ایران بود. بعدها افغانستان (2004) و گامبیا (2015) هم جمهوری اسلامی تأسیس کردند که هر دو منحل گشتند.

.

جمهوری اسلامی در حقیقت عنوانی "سهل و ممتنع" است؛ سهل بودن‌اش از باب تصورش است و ممتنع بودن‌اش از باب تحقق‌اش؛ بدوا ساده است این‌که تصور کنیم یک کشور مسلمان یا اغلب مسلمانی که به هر شکل از قرن‌ها تجربه و تحمل نظام‌های سیاسی سلطنتی سنتی خودکامه گذر کرده، متأثر از تحولات عصر مدرن و مشاهده‌ی رشد و گسترش نظام‌های دموکراتیک در جهان و مشارکت مردم در سیاست و تعیین سرنوشت خویش بخواهد زیر بیرق اسلام به خود و خواست مردم مستضعف خویش هم بهایی بدهد؛

.

اما کار بلافاصله سخت می‌شود آن‌جا که بخواهیم در مقام عمل این‌دو یعنی هم خواست و مصلحت مردم و هم خواست و مصلحت اسلام را باهم داخل یک گود بیاوریم- بویژه آن‌جا که خیلی زود خواست و مصلحت مهم‌تر دیگری در میان بلکه در رأس این دو قرار می‌گیرد: "خواست و مصلحت خود نظام"؛ در بخش بعد خواهیم دید که چگونه خواه‌ناخواه تزاحمات، تعارضات و تنافرات شناختی بسیار گسترده‌ای از توارد و تداخل این سه خواست در یک حوزه‌ی سیاسی واحد پدید می‌آید و خواه‌ناخواه عرصه را برای هر سه تنگ و تار می‌سازد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش پانزدهم
✍️ حسین شیران

.

وابسته و دربسته بودن ایدئولوژی‌ها و نظام‌های ایدئولوژیک به زمینه و زمانی خاص خواه‌ناخواه "عمری محدود" برای حیات سیاسی اجتماعی آن‌ها رقم می‌زند؛ طول این عمر بستگی دارد به درصد این وابستگی و دربستگی و تبعات مسلم ناشی از آن؛ ایدئولوژی‌ها و نظام‌های ایدئولوژیک را اساسا گریزی از این وابستگی و دربستگی نیست، آن‌ها ضرورتا باید برای زمینه و زمانی خاص ایده و عمل و در واقع "برنامه‌ای خاص" داشته باشند تا بتوانند مورد اعتناء قرار گرفته و اعتباری کسب کنند؛ در این ارتباط، در رقابت با سایر ایدئولوژی‌ها برای کسب قدرت، هر کدام بهتر عمل کنند بیشتر موفق‌اند.

.

اما خود این همچون شمشیر دولبه عمل می‌کند و در نهایت تیزی تیغ هر ایدئولوژی‌ای بلای جان خودش هم می‌شود؛ وابستگی و دربستگیِ هرچه بیشتر به زمینه و زمانی خاص اگرچه در مقطعی در جریان حکم‌رانی مفید و مؤثر می‌افتد و با قوت تحولاتی چند را رقم می‌زند اما در ادامه با فرارسیدن تدریجی "فصل دگرگونی‌ها" بر میزان دست‌وپابستگی‌ها افزوده، منجر به بارش "تعلل‌ها و توقف‌ها" می‌گردد. ایدئولوژی‌ها و نظام‌های ایدئولوژیک هر چقدر هم که در برابر سایر رقبا قوی عمل کنند هرگز حریف "گذر زمان" و به تبع آن "تغییرات زمینه‌ای" ناشی از آن نمی‌شوند.

.

با این وجود آنها تمام تلاش خود را می‌کنند تا به هر شکل بر این حریف فائق آیند و جلوی تغییرات زمینه‌ای را بگیرند؛ تغییرات زمینه‌ای تنها در "عالم عین" حادث نمی‌شود بلکه توأمان "عالم ذهن" را هم در برمی‌گیرد؛ در گذشته اگر ایده‌ها و عوامل حکم‌رانی بسی دیر می‌پاییدند بخاطر این بود که گذر زمان تغییرات زمینه‌ای اندکی در هر دو بعد ایجاد می‌کرد اما حالا در "عصر فوق‌مدرن" گذر زمان آبستن تغییرات و تحولات بسیار سریع و سهل‌الوصول است، از این جهت اگر آن زمان یک ایدئولوژی چند نسل را درمی‎نوردید این زمان یک نسل در طول حیات خود چند ایدئولوژی را درمی‌نوردد.

.

طرح و تدبیر نظام‌های ایدئولوژیک برای مقابله با تغییرات و تحولات ناخواسته، "جامعه‌ی بسته" است- هرچه نظام بسته‌تر جامعه هم بسته‌تر؛ هدف از یک چنین طرحی زدودن ظرفیت تحمیل تحولات از عامل گذر زمان و جلوگیری از تغییر زمینه‌های عینی و ذهنی حکم‌رانی به هر سبب خارجی است؛ از این نظر هر اسباب و اساس و علم و آگاهی و حتی خبری که از عالم خارج برسد بالقوه یک "عامل نفوذی" و یک "تهدید" برای ایجاد دگرگونی و برهم زدن نظم داخلی تلقی می‌گردد؛ بر این اساس باید مرزها را از زمین و آسمان بست و کنترل عینیات و ذهنیات جامعه را در راستای استمرار انطباق آن با ایدئولوژی حاکم در دست گرفت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش چهاردهم
✍️ حسین شیران

.

در تقابل نظام‌های ایدئولوژیک جالب اینکه هر کدام هر چقدر در توجه و تمرکز بر اوضاع و احوال و مسائل و مشکلات داخلی خود ضعف داشته باشند عوض‌اش در توجه و تمرکز بر اوضاع و احوال و مسائل و مشکلات داخلی طرف مقابل عالی عمل می‌کنند و آشکار و نهان ادراکات و احساسات و تنافرات شناختی حاصل از عملکرد رقیب را رصد کرده و بر بوق و کرنا می‌کنند؛ دقیقا اینجا و بدین قرار است که "مردمان نظام‌ها" برای هم‌دیگر مهم می‌شود و بر این اساس "جنگ رسانه‌ای" و تبلیغات علیه طرف مقابل در صدر منازعات سیاسی قرار می‌گیرد.

.

نظام‌های ایدئولوژیک پاشنه‌ی آشیل خود را بهتر از هر کس دیگری می‌شناسند: "بحران مشروعیت"؛ برای همین در عین حال که فکر و ذکر خود را صرف ترمیم و تقویت مشروعیت خود با هزار طرح و ترفند می‌کنند هم‌زمان سعی می‌کنند به هر شکل مشروعیت طرف مقابل را زیر سؤال ببرند؛ آن‌ها در این عرصه بدین سادگی از هیچ تخریب و تخطئه‌ای در حق هم نمی‌گذرند؛ بی‌جهت نیست این سو رسانه‌ی ملی ما ماجرای خاشقچی و جورج فلوید و سیل می‌سی‌سی‌پی و ... را رها نمی‌کند آن سو هم ایران‌اینترنشنال و بی.‌بی‌.سی و وی.‌او.اِی و سایر رسانه‌ها انگار که جز پوشش اعتراضات ایران کار و برنامه‌ی دیگری ندارند.

.

این‌ها خود بخوبی می‌دانند موجودیت یک نظام ایدئولوژیک را شاید بتوان با بمب هسته‌ای از بین برد اما مشروعیت‌اش را هرگز؛ در این راستا هیچ چیز به اندازه‌ی رونمایی از ناسالمی‌ها و ناسازگاری‌ها و نابسامانی‌‌ها و ناتوانی‌ها و ناکامی‌ها در عمل به وعده‌ها و تحقق آرمان‌ها تیشه بر ریشه‌ی مشروعیت نمی‌زند! فلذا علی‌رغم صرف هزینه‌های سنگین، بمب‌های هسته‌ای را کنار گذاشته و بشدت بر بارش "بمب‌های تبلیغاتی" علیه مشروعیت هم متمرکز می‌شوند! این روال و روند هر نظام ایدئولوژیک و هر سیاست‌مداری برای حفظ موجودیت و مشروعیت خویش است و اینجا و آنجا و شرق و غرب و اسلامی و غیراسلامی هم ندارد.

.

در این میان آنچه بواقع برای یک نظام ایدئولوژیک از ارزش و اهمیت چندانی برخوردار نیست همانا ملت‌ها هستند؛ ملت‌ها هستند تا قدرت‌طلبان در قالب نظام‌های ایدئولوژیک سوژه‌ای برای حکم‌رانی داشته باشند و مادام که تابع منویات باشند "ملت شریف" تلقی می‌شوند اما اگر یک گام یا یک کلام خلاف منویات که حکم وحی منزل را دارند عمل کنند معاند تلقی شده و مهدورالدم می‌شوند. کم‌وکیف این بستگی دارد به دایره‌ی منویات و در مقابل "دایره‌ی عملی" که بدوا برای مردم تعیین شده؛ جاهایی این دایره قدری باز است و مردم قدری آزادی عمل دارند جاهایی دیگر مثل کره‌ی شمالی بقدری این دایره بسته است که اگر شما فیلم یا سریالی از کره‌ی جنوبی ببینید در جا معدوم می‌شوید!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاخص آزادی اقتصادی ایران و جهان در سال 2023

✍️ حسین شیران

.

🌓 سایت هریتیج شاخص آزادی اقتصادی 184 کشور جهان در سال 2023 را منتشر کرد. در این میان 176 کشور واجد اطلاعات و 8 کشور بدون اطلاعات و بدون رده‌بندی گزارش شده‌اند.

.

شاخص آزادی اقتصادی جهان 2023

.

آزادی اقتصادی بیان‌گر میزان توانایی افراد جامعه برای فعالیت‌های اقتصادی است. در تعیین این شاخص 12 آیتم (مندرج در زیر تصویر) تأثیر داشته‌اند.

.

✅ در این رده‌بندی سنگاپور اول، سوئیس دوم، ایرلند سوم و تایوان چهارم، آزادترین کشورهای جهان (با امتیاز 80 ببالا) هستند. در این جمع تنها تایوان نسبت به سال قبل رشد داشته است. در انتهای این رده‌بندی سودان، ونزوئلا، کوبا و سرانجام کره شمالی قرار دارند.

.

شاخص آزادی اقتصادی جهان 2023

.

ایران با امتیاز 42.2 و 0.2 افت نسبت به سال قبل در رده 169 دنیا و در جمع کشورهای سرکوب‌شده Repressed (زیر 50 امتیاز) قرار دارد.

.

شاخص آزادی اقتصادی ایران 2023

.

✅ این سایت دلیل رتبه پایین ایران را با وجود دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی و چهارمین ذخایر بزرگ نفت خام جهان، سوءمدیریت، تحریم‌های بین‌المللی و اختلاس فراگیر تحت‌حاکمیتی بیان کرده است (اینجا).

.

✅ اطلاعات بیشتر در سایت هریتیج به آدرس اینترنتی: https://www.heritage.org/index

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی توسعه, جامعه شناسی اقتصاد

[ شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سیزدهم
✍️ حسین شیران

.

تنافرات شناختی درست از لحظه‌ای که نظام‌های ایدئولوژیک در مقام عمل به وعده‌هایشان باز می‌مانند (ناکارکرد) و یا به انواعی دیگر عمل می‌کنند (کژکارکرد) آغاز می‌شوند و از آنجا‌ که آنها ذاتا به دلیل سفتی و سختی و تعصب و ایمان و علاقه‌ی شدید به یک ایده و عمل خاص و "امتناع از بازاندیشی" و اصلاح و تغییر و تجربه‌ی سایر ایده‌ها و اعمال ممکن خواه‌ناخواه مسیر بی‌بازگشتی را طی می‌کنند (هرچه باتعصب‌تر بی‌بازگشت‌تر) تنافرات شناختی حاصل از عملکردشان پیوسته روی هم انباشت می‌شوند و سرانجام همچون ابرهای سرد و سیاهی آسمان آبی‌شان را تیره و تار کرده و جلوی تابش خورشید‌شان را می‌گیرند.

.

نظام‌های ایدئولوژیک حاضرند هر کاری بکنند تا خورشید بخت ایدئولوژی‌شان به محاق فرو نرود اما این سرنوشت محتوم هر ایدئولوژیست که دیر یا زود تشت خورشیدش از بلندی بامی که بر آنست می‌افتد؛ محتومیت این امر را تغییر زمینه و زمان رقم می‌زند- چرا که ایدئولوژی‌ها به شدت بسته به زمینه و زمان و بواقع "نسخه‌ای خاص" برای آنان‌اند و خواه‌ناخواه با تغییر زمینه و زمان اوضاع و احوال‌شان پریشان می‌شود- بی‌جهت نیست اغلب از هر گونه تغییر و تغیر در هر زمینه هراسان‌اند و به هر شکل طالب حفظ اوضاع و احوال موجودند؛ و دیر یا زود به انتها رسیدن‌شان را هم کم و کیف تنافرات و تنازعات ناشی از عملکردشان در مدت استقرارشان تعیین می‌کند.

.

روند روی‌گردانی افراد از ایدئولوژی‌ها بواسطه‌ی تنافرات شناختی، مراحل آغازین‌اش درون‌ذهنی و میان‌ذهنیست و به وجه غالب زیر پوست جامعه جریان دارد با این حال در هر فرصتی خود را در قالب کنش‌ها و واکنش‌های انتقادی و گاه اعتصابی و اعتراضی نمایان می‌سازد؛ در این مراحل اگر نظام‌ها بتوانند طی "فرآیندی معکوس" از کم و کیف این کنش‌ها و واکنش‌ها به کم و کیف احساسات و ادراکات و برداشت‌ها و پنداشت‌های افراد از عملکردشان برسند و بدین‌وسیله قد و قواره و قیافه‌ی خود را در "آینه‌ی اذهان مردم" ببیند و بهنگام معایب موجود را مرتفع سازند می‌توانند نظر مساعد آنها را دست‌کم برای مدتی بیشتر تأمین کنند.

.

اما از آن‌جایی‌که نظام‌های ایدئولوژیک اغلب حواس‌شان به دشمنان خارجی و تهدیدات مکرر و متنوع آن‌هاست و چندان بهایی به مردمان خود و احساسات و ادراکات آن‌ها نمی‌دهند پیگیری معکوس این فرآیند در نزدشان محلی از اعراب ندارد؛ آن‌ها ترجیح می‌دهند موشک‌ها و پهبادها و جنگ‌افزارهای هم‌دیگر را "مهندسی معکوس" کنند تا فرآیند رویش تنافرات شناختی در نزد مردمان خود را؛ و این آن اشتباه بزرگیست که ناگزیر ایدئولوژی‌ها مرتکب می‌شوند چون با تنازعات خارجی اگر هم قوی‌تر نشوند دست‌کم از بین نمی‌روند اما با "آفت تنافرات شناختی" ناگزیر عاقبت از درون می‌پوسند و فرو می‌افتند!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دوازدهم
✍️ حسین شیران

.

ایدئولوژی‌ها در "مقام نظر" همه از توسعه و تحول و رهایی حرف می‌زنند و همه هم ادعا دارند که در بازار بزرگ ایدئولوژی یک سر و گردن بالاتر از سایر رقبا بوده و بسی بهتر و بیشتر از همه‌ی آن‌ها قافله‌ی بشریت را به سرمنزل مقصود می‌رسانند؛ اگرکه همه‌ی مسائل و مشکلات جامعه و جهان با حرف حل و فصل می‌شد با این‌همه مدعی امروز دیگر بشر از هر نظر غرق بهروزی بود اما خوش‌بختانه یا بدبختانه "مقام عمل"ی هم در کار است و تنها در این مقام است که چند مرد حلاج بودن ایدئولوژی‌ها و ایدئولوگ‌ها بر همگان مشخص می‌شود.

.

پر کردن شکاف میان ایده و عمل، در جامعه و جهان بشری، فی‌نفسه چالش بزرگی است از این‌رو کمابیش همه‌ی ایدئولوژی‌ها در مقام عمل با افت و خیزهایی روبرو می‌شوند؛ در این میان بدیهی‌ست هر آن ایدئولوژی که در مقام نظر بلندپروازی کرده و در وعده و وعید دست بالا را بگیرد تحققا در مقام عمل بیش از همه لنگ خواهد زد؛ هر دست بالا گرفتنی به‌هرحال پایین افتادن و دست و پا شکستنی هم دارد- به‌قول مولوی "نردبان این جهان ما و منی‌ست، عاقبت زین نردبان افتادنی‌ست؛ لاجرم آن کس که بالاتر نشست، استخوان‌اش سخت‌تر خواهد شکست".

.

این‌که چرا ایدئولوژی‌ها علی‌رغم برخورداری از انگیزه و انرژی فراوان (دست‌کم در مراحل آغازین) در مقام عمل به وعده‌هایشان باز می‌مانند و به‌مرور درگیر "تنافرات شناختی" و تنازعات سیاسی می‌شوند را بیش و پیش از هر چیز باید در ذات خود ایدئولوژی‌ها جست؛ بدوا آری گفتن به یک ایده‌ی خاص معطوف به عمل و نه گفتن به باقی آن‌ها خود در هر دو بعد نظر و عمل عرصه را برای هر ایدئولوژی تنگ کرده و کار را برایش سخت می‌کند. وقتی هیچ‌کدام از معارف اصیل بشری، نه دین نه فلسفه و نه علم، به تنهایی قادر به حل و فصل مسائل بشری نبوده و نیستند چگونه یک معرفت غیراصیل (ایدئولوژی) به تنهایی خواهد توانست گره از مشکلات بشر بگشاید؟

.

و بعد ایدئولوژی‌ها با فریاد شعار "تنها من حق هستم و باقی همه باطل هستند" نه فقط مجال همراهی و همدلی دیگران برای عمل بهتر را از دست می‌دهند بلکه با ناحق خواندن و دک کردن آن‌ها (داخلا و خارجا) بر خیل مخالفان و بدخواهان خود افزوده، مرتبه‌ای دیگر کار را برای خود سخت می‌کنند؛ بی‌جهت نیست نظام‌های ایدئولوژیک مدام از "دشمن" حرف می‌زنند؛ آن‌جا که دشمنان زیادی در کار باشد البته که "تنازع برای بقا" در اولویت قرار گرفته و همّ و غم و توان نظام‌ها بیش و پیش از هر چیزی صرف توسعه‌ و تقویت "قدرت نظامی و انتظامی" خواهد شد تا توسعه و تحول در ابعاد دیگر.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش یازدهم
✍️ حسین شیران

.

ایدئولوژی به معنا و مفهوم رایج‌اش (و نه لزوما لغوی‌اش "علم به ایده‌ها" و یا "شناخت ایده‌ها") دربرگیرنده‌ی هر آن ایده و عقیده و آیین و مرامی‌ست که حسب زمینه و زمان و برخی مؤلفه‌ها و مناسبت‌ها برخی افراد و گروه‌ها و ساختارها دربرمی‌گیرند و در میان خیل ایده‌های موجود مشخصا آن را مبنای عمل خویش قرار می‌دهند. بدین معنی ایدئولوژی چیزی نیست جز "ایده‌ی معطوف به عمل".

.

برخی از اینکه ایدئولوژی را - در کنار دین، فلسفه و علم - "شاخه‌ی چهارم" معرفت بشری بدانند اکراه دارند چرا که آن را به دلیل چینش و گزینش آگاهانه یا ناآگاهانه از سه شاخه‌ی اصلی معرفت و آمیخته شدن‌اش با اغراض و امیال و اهداف شخصی و گروهی، "معرفتی ناخالص" تلقی می‌کنند و تحت عناوینی سخیف و خفیف همچون "انحراف معرفتی" و یا "آگاهی دروغین" از آن یاد می‌کنند، اما در مقابل برخی با وجود پذیرش ناخالص بودن ایدئولوژی آن را یک ضرورت برای برخی تحولات سیاسی و اجتماعی دست‌کم در مقاطعی از تاریخ می‌دانند و به این ترتیب در کنار کارکردهای منفی‌اش کارکردهای مثبتی هم برایش متصورند.

.

در هر حال، اکنون ایدئولوژی بیش‌تر یک نوع "علاقه به ایده‌ها" تلقی می‌شود (تا علم به ایده‌ها) و شاید همچون سایر علائق و سلائق بشری اساسا گریزی از آن نباشد؛ ایدئولوژی‌ها به‌واقع زمانی به یک "مصیبت اجتماعی" تبدیل می‌شوند که اولا از سطح یک علاقه به‌صورت افراطی به یک "عشق" تبدیل می‌شوند و بعد از سطح یک شخص یا گروه هم به‌صورت تهاجمی به یک "جامعه" تحمیل می‌شوند. از آن‌جایی که هر عشقی طبیعتا به‌دلیل توجه و تمرکزش بر یکی و غفلت‌اش از دیگران "کوری و کری" نسبی می‌آورد سرایت این عشق به سطح جامعه جبرا یک کوری و کری گسترده برای عموم به ارمغان می‌آورد- حال هرچه تنوره‌ی این عشق داغ‌تر، کوری و کری حاصل از آن هم حادتر!

.

این‌گونه است که هر نظام ایدئولوژیک به صرف مصادره‌ی نوع خاصی از عقیده و مطالبه‌ی نوع خاصی از عمل و تبلیغ و تجویز و تحکیم آن و تبعید و تحدید انواع دیگری از عقاید و اعمال، خواه‌ناخواه به یک نظام توتالیتر تبدیل می‌شود. وقتی در جهان زیست بشری به دلایل مختلف "دایره‌ی عقیده و عمل" روزبه‌روز بازتر و بزرگ‌تر می‌شود بدیهی است که با تجویز و تحمیل یک ایدئولوژی (عقیده و عمل) مشخص نمی‌توان مردمان طبعا توسعه‌گرا و تحول‌خواه را برای همیشه در دایره‌ی تنگ و تاریک یک عقیده و عمل خاص زندانی کرد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

انانتیودرومیا؛ ضدخودگردی

حسین شیران

.

وزارت عدم ارتباطات - انانتیودرومیا - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 این تصویر طنز و در عین حال تلخ بنوعی تداعی‌گر اصلی‌ست با عنوان "انانتیودرومیا enantiodromia"- از انانتیوس بمعنی مقابل و دروموس بمعنی دویدن، سرجمع بمعنی و مفهوم مقابل خود دویدن و یا مقابل خود درآمدن و ضدخود گشتن؛ از آنجا که ما معادل مصطلحی برای این اصطلاح نداریم با تکیه بر مفهوم ضدخود آن را "ضدخودگردی" یا "ضدخوددرآیی" در نظر می‌گیریم تا بعد؛ نخست هراکلیتوس حکیم یونان باستان بدین مفهوم پرداخته و بعد کارل یونگ روانشناس شهیر سوئیسی آن را پرورده است. یونگ می‌گوید: هرگاه یک "گرایش افراطی" و یک‌طرفه بر چیزی یا کسی مسلط شود آن چیز یا کس ناخودآگاه با گذشت زمان به نقطه‌ی مقابل خود رسیده و به "ضدخود" بدل می‌شود؛ با این حساب بد نیست آنها که امروز عملا انانتیودرومیک‌اند بخود آیند و ببینند کی و کجا به افراط گراییده و ناخودآگاه کنترل خود بر آگاهی خویش را از دست داده‌ و حال به ضدخود بدل شده‌اند؛ انقلابی ضدانقلاب شده، آزادیخواه ضدآزادیخواهی، عدالتخواه ضدعدالتخواهی و و و وزارت ارتباطات ضدارتباطات!
.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دهم
✍️ حسین شیران

.

این‌که اصولا و اساسا «انتقادات» (واکنش‌ها و تظاهرات گفتاری) مرحله‌ای پیش از «اعتراضات» (واکنش‌ها و تظاهرات کرداری) رخ می‌دهند خود مبین و مبشر اینست که منتقدان بدوا به «اصلاح» و بهبود مناسبات نظر دارند و مصلحتا آن را مقدم بر «انقلاب» و دگرگونی ساختاری می‌شمارند و بر این اساس بسی تلاش می‌کنند به هر شکل ممکن با منطق و ملایمت در گوش طرف حساب خود بخوانند که به‌واقع مسائل و مشکلاتی در میان است که باید حل و فصل شوند تا رابطه همچنان پایدار بماند.

.

به این قرار انتقاد فصل مهمی در روابط اجتماعی است که طی آن منتقد همچنان به طرف حساب خود امیدوار است و عملا به او «فرصتی» می‌دهد تا خود را اصلاح کند اما این در صورتی‌ست که طرف حساب تحققا از گوش و هوش درست و حسابی برخوردار باشد و این فرصت طلایی را از دست ندهد و به‌هنگام با بهره گرفتن از تظاهرات گفتاری، ایرادات و یا شبهات موجود را برطرف سازد و نظر مساعد منتقد را برای دوام و توسعه‌ی روابط جلب کند، اما افسوس و صدافسوس که «گوش شنوا» نعمت بزرگی است که به این سادگی‌ها به هر کس و مهم‌تر از همه نظام ایدئولوژیک ندهند!

.

در فقدان گوش شنواست که نقدها و واکنش‌های گفتاری به‌مثابه‌ی بخش اعظمی از محرکات محیطی، تأثیر سازنده‌ی خود برای اصلاح امور را از دست می‌دهند و به این ترتیب خواه‌ناخواه کار نظام‌های ایدئولوژیک از فصل زرد روابط اجتماعی عبور کرده و به فصل سرد و سخت و سنگین‌اش می‌رسد؛ در این فصل منتقدان ناامید از کارآیی انتقاد و اصلاح مترتب بر آن، یا مصلحتا سکوت اختیار می‌کنند و یا از سطح تظاهرات گفتاری و منطق و مدارا و مدیریت عبور کرده به مرز واکنش‌ها و تظاهرات کرداری می‌رسند و عملا به جرگه‌ی معترضان می‌پیوندند!

.

اما چرا نظام‌های ایدئولوژیک کمابیش گوش شنوا ندارند و نمی‌توانند نقدها و واکنش‌های گفتاری مردم را به‌هنگام شنیده و به آن‌ها ترتیب اثر دهند و از گسست و فروریختن روابط اجتماعی پیش‌گیری کنند و در نهایت در یک سو خواه‌ناخواه خود به یک نظام توتالیتر تمام‌عیار تبدیل می‌شوند و در سوی دیگر خیل منتقدان را به معترضان و خیل مصلحان را به انقلابیون تبدیل می‌کنند؟

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش نهم
✍️ حسین شیران

.

رسیدن یک تنافر شناختی از سطح یک احساس و ادراک نابرابری و ناعدالتی ساده به مرز اقدام و اعتراض، بیش و پیش از هر چیزی، نشان «بی‌توجهی» به سیر پیدایش و پیشرفت آن در طول زمان است؛ تنافر شناختی همچون یک بیماری به یک آن شکل نمی‌گیرد و به یک آن هم به مرز تظاهر نمی‌رسد؛ میان این‌دو یک فاصله‌ایست که بسته به کم و کیف محرکات و زمینه و ظرفیت شخص مُدرِک و کم و کیف احساسات و ادراکات او از کم تا زیاد متغیر است اما هیچ‌گاه صفر نیست.

.

‌بواقع زمان می‌برد تا فرد از عدم تعادل و تنافر شناختی که در او حادث گشته به مرز اقدام برسد؛ طبعا مدت زمانی صرف «جاافتادن» این تنافر در ذهن می‌شود؛ در این فاصله فرد منتظر بازتحریک و تکرار و تواتر احساس و ادراک نابرابری و ناعدالتی می‌شود تا مطمئن شود که اشتباه نمی‌کند و بقول معروف بی‌گدار به آب نمی‌زند؛ و بعد بتدریج به انحای مختلف زبان به «نقد» می‌گشاید تا بدوا توجه طرف مقابل را به مسأله‌ی پیش‌آمده جلب کرده (چه بسا طرف خود متوجه نیست) و نظر مساعد او را به سمت تغییر در رفتار و بهبود اوضاع سوق دهد و بدین‌وسیله با تصحیح و ترمیم رابطه، تعادل شناختی آسیب‌دیده را «بازسازی و بازیابی» نماید.

.
انتقاد در واقع «اشارتی» است بر وجود یک مسأله یا عارضه در یک رابطه، به این «امید» که طرف مقابل با درایت و ظرافت ذهنی اصل و اساس مسأله را دریابد و با حداقل هزینه بازآید و یا دلایل ماوقع را بازگوید، چه همچنان‌که پیش از این گفتیم چه بسا احساس و ادراک و تنافر شناختی بارآمده از آن حاصل یک «سوء‌تفاهم» باشد و در واقع مصداقی از نابرای و ناعدالتی در کار نباشد، در این صورت انتقاد بهترین وسیله است برای بحث و بررسی پیرامون مسائل پیش‌آمده و حل و فصل بهنگام آن‌ها؛ اما این به ظرفیت و ذهنیت و طرز تفکر و تلقی طرف مقابل بستگی دارد که با این مهم چه برخوردی داشته باشد! (بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ یکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هشتم
✍️ حسین شیران

.

نظام‌های ایدئولوژیک اصولا و اساسا از ظرفیت کمتری برای شنیدن برخوردار هستند؛ بیش‌تر همّ و غم و وقت و انرژی آن‌ها صرف یک‌جانبه حرف زدن برای تبلیغ و تجویز و توجیه عقاید و باورها و آرمان‌هایی می‌شود که مؤسَّس برآنند. این البته یک رفتار طبیعی است و جز این نمی‌توان از یک نظام ایدئولوژیک که استقرار و استمرارش بسته به این تبلیغات و تجویزات و توجیهات است توقع داشت؛ در سایه‌ی این ضرورت و این رفتار طبیعی است که نظام‌های ایدئولوژیک اغلب شبیه هم رفتار می‌کنند و خواه‌ناخواه هم به سرنوشتی شبیه هم دچار می‌شوند.

.

بی‌تردید هر نظام ایدئولوژیک یعنی آری به یک ایده و عقیده و نه به باقی ایده‌ها و عقیده‌ها؛ و این یعنی فراخواندن یک عده و کنار گذاشتن عده‌های دیگر؛ این یک عده که فراخوانده می‌شوند می‌شوند خودی‌ها و آن عده‌ها که کنار گذاشته می‌شوند می‌شوند غیرخودی‌ها؛ خودی‌ها عملا در خدمت نظام قرار می‌گیرند و ضرورتا به ازای خدمات‌شان از امتیازاتی برخوردار می‌گردند که عموما غیرخودی‌ها به سزای عدم هم‌دلی و هم‌راهی‌شان از آن‌ها برخوردار نمی‌شوند.

.

به این سادگی عملکردهای طبیعی نظام‌های ایدئولوژیک در قبال موافقان و مخالفان خود خواه‌ناخواه به تولید و ترویج یک‌سری تبعیض‌ها و تفاوت‌های نهادینه‌شده در بستر جامعه منجر می‌گردد که موافقان آن را امری به‌حق و مخالفان آن را بسی ناحق شمرده و بمثابه‌ی مصادیق بارزی از نابرابری و ناعدالتی احساس و ادراک نموده و بر این اساس به مرور به یک‌سری کنش‌ها و واکنش‌های منتقدانه می‌رسند که معمولا نظام ایدئولوژیک نه فقط وقعی بدان‌ها نمی‌نهد بلکه آن‌ها را بهانه‌هایی برای مخالفت تلقی می‌کند.

.

به عملکردهای طبیعی تبعیض‌زای هر نظام ایدئولوژیک باید عملکردهای غیرطبیعی را هم افزود؛ به هر حال هر قدرتی آبستن فساد است و به این سبب برخی از عوامل و عناصر نظام‌های ایدئولوژیک دیر یا زود دچار انحراف گشته و به هر شکل اغلب با معاونت و مشارکت هم با سوءاستفاده از مقام و موقعیت خود درگیر فسق و فجور و اختلاس و ارتشاء و از این قبیل سوءجریانات می‌شوند و به این شکل کلیت نظام را زیرسؤال می‌برند. اساسا با احساس و ادراک و تنافرات شناختی ناشی از یک چنین سوءجریاناتی‌ست که کنش‌ها و واکنش‌های غیرخودی‌های غیربرخوردار ناگزیر به مرز اعتراضات می‌رسند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هفتم
✍️ حسین شیران

.

گفتیم که هر انسانی برای زیستن در هر محیط اجتماعی‌ای که خواه‌ناخواه در آن به سر می‌برد مسلما نیازمند یک «شناخت کلی» از آن محیط و افراد و عناصر موجود در آن است. برای رسیدن به این شناخت او پیوسته مشغول «احساس و ادراک» است و بر این اساس است که او به مرور به یک‌سری «برداشت‌ها و پنداشت‌ها» در رابطه با محیط و دیگران دست می‌یابد؛ در مرحله‌ی بعد این برداشت‌ها و پنداشت‌ها به تدریج «بینش‌ها و باور‌ها» را در او سازمان می‌بخشند و سرانجام این بینش‌ها و باور‌ها «کنش‌ها و واکنش‌ها»ی او را صورت می‌دهند.

.

احساس و ادراک >>> برداشت و پنداشت >>> بینش و باور >>> کنش و واکنش

.

در طی و طول این فرایند وقفه‌ناپذیر اگر به هر شکل احساس و ادراک «نابرابری و ناعدالتی» به فرد دست دهد طبیعتا ذهن او تعادل شناختی خود را از دست داده و در «وضعیت نامتعادل» قرار خواهد گرفت و این به ترتیب در سلسله برداشت‌ها و پنداشت‌ها و بینش‌ها و باور‌ها و کنش‌ها و واکنش‌های او تأثیر منفی خواهد گذاشت. هر وضعیت نامتعادلی مسلما متضمن «ناآرامی و ناراحتی» است و از این جهت و با این ویژگی است که برای هر فردی «یک مسأله» تلقی می‌گردد- مسأله‌ای که اگر به موقع برطرف نشود مسائل دیگر از کنارش خواهند رویید.

.

در برابر یک چنین مسائلی تکلیف چیست؟ بدیهی است تا کار به مرحله‌ی کنش و واکنش نرسیده نمی‌توان به کم و کیف احساسات و ادراکات و برداشت‌ها و پنداشت‌ها و بینش‌ها و باورهای افراد پی برد؛ از این جهت برای هر نظام اجتماعی بویژه نظام حاکمیتی که عمده طرف حساب مردم است اگر که واقعا به عنوان یک ساختار کلان دنبال یک کار اصولی و اساسی است گفتارها و کردارهای افراد جامعه باید بسیار مهم تلقی گردد؛ چه تنها از روی این نمودها و نشان‌هاست که می‌توان پی برد افراد بدوا چه احساسات و ادراکات و چه برداشت‌ها و پنداشت‌هایی داشته‌اند و بر این اساس به چه بینش‌ها و باورهایی رسیده‌اند که در عمل یک چنین گفتارها و کردارهایی از خود بروز داده‌اند.

.

احساس و ادراک <<< برداشت و پنداشت <<< بینش و باور <<< کنش و واکنش

.

تاریخ ثابت کرده هر نظام اجتماعی‌ای که این فرایندهای اساسی را دست‌کم گرفته و نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت بوده و برنامه‌ای برای رصد و حل و فصل بهنگام آن‌ها در پیش نگرفته، سرانجام سخت و سنگین چوب‌اش را خورده است! اما اساسا اگر «عبرتی» در کار بود تاریخ به این سادگی‌ها تکرار نمی‌شد! (ادامه در بخش بعد).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش ششم
✍️ حسین شیران

.

در شرح تفاوت ادراک میان افراد «فریمن Freeman» می‌گوید: این‌که افراد داخل یک طبقه‌ی اجتماعی شبیه هم می‌اندیشند و به چیزهای مشابهی اعتقاد دارند اما افراد متعلق به طبقات اجتماعی مختلف به یک نحو نمی‌اندیشند و به یک چیز معین اعتقاد نمی‌ورزند خود ثابت می‌کند که افراد بر اساس موقعیت و ویژگی‌های خود احساس و ادراک می‌کنند.

.

«دوچ و کراوس Deutsch & Krauss» می‌گویند: کمتر اتفاق می‌افتد که فضای اجتماعی آن‌طور که هست در محرکات بلافصلی که واقعیت اجتماعی را منعکس می‌کنند نمایان گردد؛ آن‌چه بیش‌تر اتفاق می‌افتد اینست که فرآیندهای واسط اجتماعی که به کمک آن‌ها رخدادهای اجتماعی ادراک می‌شوند از قدرت اعوجاج ویژه‌ای برخوردارند و در کم و کیف ادراک افراد تأثیرگذار هستند.

.
و «اتوکلاین برگ Otto Klineberg» می‌نویسد: هیچ‌کس تمامی آن‌چه در پیرامون او وجود دارد را نمی‌بیند و نمی‌شنود و هر کس از دیدنی‌ها و شنیدنی‌های پیرامون خود بسته به کم ‌و کیف قدرت مشاهده‌ی خود «گزینشی» می‌کند. تفاوت‌های ادراکی نمایانی که در افراد دیده می‌شود ناشی از تفاوت‌ها در علایق و سلائق و تفاوت‌های فرهنگی و تفاوت‌های فردی است.

.

در کل در رابطه با علل تفاوت‌های ادراک افراد از یک موضوع خاص سه گروه از عوامل را می‌توان دخیل دانست:

۱- عوامل مربوط به موقعیت و ویژگی‌های ادراک‌کننده (مدرِک)

۲- عوامل مربوط به موقعیت و ویژگی‌های ادراک‌شونده (مدرَک)

۳- عوامل مربوط به فضای اجتماعی وقوع ادراک (زمینه‌ی ادراک).

.

مبتنی بر مباحث فوق می‌توان گفت هیچ یک از ما واقعیت را بدان‌گونه که هست نمی‌بینیم؛ بقول «استیفن رابینز Stephen P. Robbins» ما تنها چیزی که می‌بینیم را تفسیر می‌کنیم و آن‌گاه آن را واقعیت می‌نامیم؛ از این‌رو می‌توان پذیرفت که آن‌چه در نزد افراد است تنها «پنداشت‌هایی از واقعیت» است نه خود واقعیت؛ اما آن‌چه مهم است اینست که واکنش‌های افراد هم مبتنی بر همین پنداشت‌هاست نه لزوما خود واقعیت و این آن اصل اساسی است که باید در نظر داشت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش پنجم
✍️ حسین شیران

.

«ادراک اجتماعی» چیست و چگونه و تحت چه شرایطی به «ادراک نابرابری» منجر می‌گردد؟ ادراک در لغت فارسی به معنا و مفهوم دریافتن و دررسیدن و به بلوغ و پختگی رسیدن است. خیل اطلاعات حسی رسیده به مغز انسان اساسا بواسطه‌ی فرآیند ادراک است که مورد شناسایی و سازمان‌دهی قرار گرفته و به انضمام «تفاسیری معین و مشخص» در اذهان افراد ذخیره می‌شوند. از این جهت ادراک بخش مهمی از فرآیند شناخت تلقی می‌شود.

.

هر ادراکی از این جهت که در ارتباط با موضوع دیگری حاصل می‌شود یک ادراک اجتماعی است با این‌حال منظور از «ادراک اجتماعی» مشخصا ادراک اجتماع با تمامی عوامل و عناصرش از محیط گرفته تا افراد و گروه‌ها و ساختارهای خرد و میان و کلان‌اش است. در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی بیش و پیش از همه این گشتالیست‌ها بوده‌اند که بر روی فرآیند ادراک اجتماعی تحقیق و تفحص نموده‌اند (گشتالت Gestalt به آلمانی یعنی شکل، قالب، سازمان).

.

گشتالیست‌ها معتقدند که ذهن در مقام ادراک در کل چیزی به داده‌های حسی می‌افزاید که در جزءجزء داده‌ها وجود ندارد؛ به بیان دیگر ذهن بجای درک جزء به جزء داده‌های دررسیده از یک موضوع سعی می‌کند آن‌ها را در یک شکل و قالب معین سازمان بخشیده و بمثابه‌ی یک کل درک کند. از این نظر آن‌ها در این زمینه به دو اصل کلیدی تکیه و توجه دارند: 1. ادراک دارای «سازمان» است و 2. هرچه شرایط محرک (حوزه‌ی ادراکی) بهتر باشد این سازمان خوب‌تر می‌شود.

.

با این وجود ادراک لزوما در نزد همه به یک شکل و سازمان معین صورت نمی‌پذیرد؛ مسلما قدرت و توانایی ذهنی افراد در درک واقعیت‌ها یکسان نیست فلذا از یک موضوع واحد ممکنست به ادراکات و «برداشت‌های متفاوت» و حتی متناقضی دست یابند، چرا که اولا ماهیت موضوع بنحوی نیست که به تمامی قابل انتقال به مخیله‌ی افراد باشد و ثانیا قابلیت افراد هم بنحوی نیست که موضوع را به تمامی دریافت کنند فلذا تنها به گزیده‌هایی از موضوع دست می‌یابند و تنها بر اساس همین گزیده‌هاست که قضاوت می‌کنند و سعی می‌کنند آن را به کلیت موضوع تعمیم دهند. (توضیح بیشتر در بخش بعد).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

منظور هایدر از طرح مفهوم «اِسناد»، در درک محیط زیست اجتماعی و کسب «شناخت منظم و منسجم» از آن، اینست که عموما همه‌ی ما تمایل داریم وقایعی که در پیرامون‌مان رخ می‌دهند را به «هسته‌های وحدت‌بخشی» نسبت دهیم؛ به بیان دیگر سعی می‌کنیم برای محرکات مختلفی که مستقیما حواس‌مان را تحریک می‌کنند معنایی درخور بیابیم؛ برای این‌کار دست به «مقایسه‌ی اجتماعی» می‌زنیم و بدین‌وسیله به یک مجموعه‌ی علّی زیربنایی برای معنابخشی به رخدادها و وقایع سطحی پیرامون خود دست می‌یابیم.

.

دومین مفهوم تحلیلی هایدر در این زمینه «تعادل شناختی» است. این موضوع که نظریه‌ی شناختی هم نامیده می‌شود در واقع اساس «مکتب گشتالت» است؛ بر اساس این نظریه گفته می‌شود که هر انسان در جستجوی تعادل شناختی دائمی است تا کلّ وجود او از نظامی متعادل و پایدار برخوردار باشد. هایدر معتقد است تعادل شناختی مستلزم همخوانی بین پیش‌گویی‌های علّی مربوط به موضوعاتی است که به‌هم مربوط‌اند. برای حصول به حالت تعادل شناختی کامل، انتظارات و قضاوت‌های ما نسبت به جنبه‌ای از محیط نباید با انتظارات و قضاوت‌های ما نسبت به جنبه‌ای دیگر از آن در تضاد قرار گیرد (تنافر شناختی).

.

وقتی ساختار شناختی در حالت تنافر و یا عدم تعادل قرار گیرد و یا تهدید به این حالت شود، نیروهایی در شخص وارد عمل می‌شوند و او را وادار به "واکنش" می‌کنند؛ این واکنش بسته به کم‌وکیف عوامل برهم‌زننده‌ی تعادل و ارزش و اهمیت آن‌ها و نیز ارزش و اهمیت خود شناخت و نیز کم‌وکیف وضع حاکم ممکنست به انحاء مختلف صورت بگیرد و مراتبی از شدت و حدت- از پایین‌ترین حد تا بالاترین حد- را به همراه داشته باشد.

.

واکنش‌ها بدوا در راستای بازگرداندن تعادل شناختی ازدست‌رفته صورت می‌گیرند اما اگر برهم‌خوردن تعادل به نحوی باشد که دیگر امکان بازگشت‌اش وجود نداشته باشد فرد خواه‌ناخواه در فاز تغییر مؤلفه‌های شناختی قبلی و ترسیم و تحکیم "تعادل شناختی جدید" با عوامل و عناصر جدید قرار می‌گیرد. همه‌ی این کنش‌ها و واکنش‌ها بر پایه‌ی اصل اساسی "ادراک اجتماعی" و "مقایسه اجتماعی" صورت می‌گیرند (ادامه در بخش بعد).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

«فرایتز هایدر Fritz Heider» یکی از ژرف‌اندیش‌ترین و اصیل‌ترین متفکران در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی است. او در این حوزه صاحب یک نظریه‌ی شناختی– ادراکی است که می‌گوید:

"افراد همواره در پی آنند به یک «شناخت منظم و منسجمی» از محیط زیست ‌خود دست یابند برای همین دائما آن را تحت‌نظر دارند و رصد می‌کنند؛ آن‌ها با «ادراک ساده» و معمولی محیط زیست خود به آنچه در ورای رفتارهای سطحی دیگران است چشم می‌دوزند و به اشخاص و دلایل رفتارشان و گرایش‌ها و حتی فضای اجتماعی‌ای که رفتار در آن صورت می‌گیرد می‌اندیشند. آن‌ها به دنبال «روابط پایداری» هستند تا بتوانند به کمک آن‌ها وقایع خاص و بی‌شماری را که در حوزه‌ی ادراکی‌شان رخ می‌دهند درک کنند.

.

آن‌ها می‌دانند در چه محیطی زندگی می‌کنند و در آن محیط چه‌ها رخ می‌دهند؛ آن‌ها تحت‌تأثیر محیط شخصی و غیرشخصی خود قرار دارند؛ آن‌ها قادرند و مایلند موجب تغییراتی در محیط خود گردند؛ آن‌ها امیالی دارند، صاحب احساسات‌اند؛ به سایر افراد احساس تعلق دارند و در قالب یک مجموعه با آن‌ها رابطه برقرار می‌کنند و بر اساس برخی هنجارها خود را در برابر آن‌ها مسئول و موظف می‌شمارند؛ آن‌ها از راه ادراک و سایر فرایندهای ذهنی است که به این «آگاهی‌ها» دست می‌یابند."

.
هایدر در تحلیل‌های خود دائما دو مفهوم اصلی و قوی را در ارتباط با یکدیگر دنبال می‌کند؛ یکی از این دو مفهوم «اِسناد Attribution» و دیگری «تعادل Equilibrium» است؛ بحث در باب این دو مفهوم مهم را به بخش بعد وامی‌گذاریم.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

"تنافر شناختی" (ناهماهنگی شناختی) چیست و چگونه حاصل می‌شود و چگونه و تحت چه شرایطی به تظاهرات بیرونی منجر می‌شود؟ فارغ از هر گونه بحث‌های مقدماتی مبنی بر اینکه انسان اصلا و اساسا چگونه و به چه دلیل به زندگی اجتماعی روی آورده- از سر گزیر یا ناگزیر، از سر اجبار یا اختیار، از سر فطرت یا قرارداد و یا هر چیز دیگری، در هر حال آنچه مهم است و واقع امر است اینست که انسان اکنون در اجتماع به سر می‌برد و قویا و عمیقا درگیرودار "زیست اجتماعی" است.

.

در کشاکش این زیست اجتماعی طبعا و طبیعتا هر انسانی در طلب یک زندگی آرام و بی‌دغدغه و بی‌دردسر درصدد "هماهنگی" هرچه بیشتر با عناصر و عوامل و ویژگی‌های محیط بیرونی برای کسب نتایج بهتر است؛ تعقیب، تشخیص و تأیید این هماهنگی به عهده‌ی ذهن هر انسانی است؛ در واقع این ذهن آدمی است که رابط او با دنیای بیرون اوست- دنیایی که اجتماع بشری و در سطحی بالاتر و متعالی‌تر از آن "جامعه" نام دارد.

.

تعامل ذهن و جامعه یک "تعامل دوسویه" است؛ بدوا جامعه طی سازوکارهایی بواسطه‌ی فرآیند "یاددهی اجتماعی" منویات خود را در قالب ساختارهایی در ذهن هر عضوی از اعضای خود پدید می‌آورد؛ باورها و ارزش‌ها و هنجارها (اعم از آداب و رسوم، عرف و قوانین) عمده مواردی هستند که از این طریق در اذهان افراد جامعه گنجانده می‌شوند- از این جهت از نقطه‌نظر جامعه‌شناختی "ذهنیت" محصول جامعه تلقی می‌گردد؛ و بعد افراد بر اساس همین ذهنیات است که درگیرودار کنش‌ها و واکنش‌های بی‌پایان با دیگران قرار می‌گیرند.

.

در این میان "تنافر شناختی" زمانی رخ می‌دهد که میان دو یا چند عامل یا عنصر، چه در دنیای بیرون (جامعه) و چه در دنیای درون (ذهن) و چه در ارتباط میان این دو، همخوانی و هماهنگی وجود نداشته باشد. در واقع تنافر شناختی یک "درگیری ذهنی" است ناشی از فقدان تعادل و توازن میان دو یا چند عامل یا عنصر، و این آغاز ناراحتی روحی و روانی و "ناآرامی درونی" در افراد است- مسأله‌ای که به هر شکل باید حل شود! (ادامه در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

این نوشته حامل و حاصل یک حسرت تاریخی است مبنی بر این‌که چرا حکم‌رانان در سراسر جهان را اعتنایی بر اعتبار "انسانیات" (علوم انسانی) و "اجتماعیات" (علوم اجتماعی) نبوده و نیست وقتی در نهایت همه می‌بینند که این آن‌ها نبوده‌اند که بر قوانین و مقررات جامعه حاکم بوده‌اند بلکه در واقع این قوانین و مقررات فطری و طبیعی جامعه بوده که در همه حال آشکار و نهان بر همه کس و بیش از همه بر حکم‌رانان حاکم بوده و سرانجام از هر کدام آن‌ها عبرتی ساخته برای ازپی‌آیندگانی که هیچ نمی‌گیرند!

.

از بزرگ‌ترین اشتباهات حاکمان جوامع بشری خود همین بوده و است که جامعه‌ی تحت حاکمیت خود را فاقد هرگونه ساخت طبیعی و قوانین از پیش تعیین‌شده‌ای دانسته و از این جهت همه به خود اجازه داده‌اند آن را هر گونه که بخواهند شکل دهند و هر قاعده و قانونی که خود بخواهند بر آن سوار سازند! و تاریخ چیزی نبوده و نیست جز شرح حال همین حکام با همین اوهام؛ در این میان هر آن حرکتی که خواه‌ناخواه هم‌سو و هم‌خوان با قوانین جامعه بوده پایدار مانده و غیر آن هر چه که بوده پایمال گشته و با خیل فرصت‌ها برای توسعه از بین رفته است.

.

انسانیات و اجتماعیات بویژه در قرون اخیر تحققا دنبال کشف قوانین حاکم بر انسان‌ها و اجتماعات حاصل از آن‌ها بوده و هستند، همچون طبیعیات که دنبال کشف قوانین حاکم بر جهان طبیعت بوده و است؛ همان‌طور که با تکیه بر علوم طبیعی این همه در حوزه‌ی فنی و مهندسی پیش رفته‌ایم با تکیه بر علوم انسانی و اجتماعی هم می‌توانستیم و همچنان می‌توانیم در حوزه‌ی زیست اجتماعی هم پیش برویم. در بخش بعد به عنوان نمونه ببینیم که چگونه بی‌اعتنایی به دستاوردهای این علوم در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی زمینه‌ساز مسائل گوناگون برای جامعه گشته است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نظم‌ها و نظام‌ها - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

هم‌راهی و هم‌آهنگی اجزا و عناصر در هر سطحی، همان‌طور که پیش از این گفتیم، مصداقی از برقراری نظم اجتماعی است اما هم‌راهی و هم‌آهنگی تمامی اجزا و عناصر در سطح جامعه مبین «نظم جامعوی» یا همان «نظم عمومی» است. "نظم جامعوی" یا "نظم عمومی" از بهر آرامش و آسایشی که در سطح کلان تولید می‌کند بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ثروت یک جامعه محسوب می‌شود که علی‌الاصول باید مورد حفاظت قرار گیرد.

.

دستیابی به این مهم (نظم عمومی) اگرچه "وفاق‌گرایان" را کاملا راضی و خشنود می‌سازد اما "ستیزگرایان" آن را شرط لازم اما ناکافی برای جامعه تلقی می‌کنند و ضرورت حفاظت از آن را به یک شرط اصلی و اساسی منوط می‌سازند که اگر نفع همه در آن لحاظ شده باشد مشروع و موجه است و به‌مثابه‌ی "خیر عمومی" ارزش حفاظت دارد ولی اگر از استقرار آن برخی متنفع و برخی دیگر متضرر گردند یک چنین نظمی به‌واقع "شرّ کلانی" است که باید اصلاح و یا در صورت اصلاح‌ناپذیری تغییر و به نفع عموم دگرگون گردد.

.

ستیزگرایان مخالف وفاق و یا در پی ستیز نیستند بلکه با تأکید و توجه بر واقعیت عینی تقابل و تضادهای طبقاتی آشکار و نهان در جوامع بشری بدوا نسبت به هر گونه وفاق اجتماعی بدبین و یا دست‌کم ظنین بوده و آن را مستعد هر گونه استعمار و استثمار و استبداد می‌دانند. از نقطه‌نظر ستیزگرایی بانیان نظم و وفاق عمومی علی‌رغم ادعاهایی که کرده و می‌کنند طبیعتا طالب تعریف و تحکیم منافع خود در قالب نظم عمومی هستند - مگر آن‌که خلاف‌اش ثابت شود- و از این جهت آن را هرگز طوری نمی‌چینند که مخالف منافع‌شان باشد.

.

در هر صورت، داخل و یا فارغ از نقطه‌نظرات ستیزگرایان، بدیهی است نظم عمومی‌ای که به نفع عموم نباشد به‌واقع یک "فریب اجتماعی" بزرگی است مصداق "به‌نام همه و به‌کام یک عده"؛ یک چنین نظمی آسیاب بزرگی است که مشخصا به آب عموم می‌چرخد اما آردش تنها در کیسه‌ی یک عده‌ی خاص تلنبار می‌شود؛ دیگر چه جای بحث که این آسیاب با این سازوکار هرچه بیش‌تر بچرخد بیش‌تر منجر به افزایش نابرابری‌ها و ناعدالتی‌ها و شکاف‌های طبقاتی گشته، با غیرمشروع و مخدوش شدن وجهه‌ی نظم عمومی، خواه‌ناخواه جامعه در وضعیت ناآرام و ناپایدار قرار خواهد گرفت.

.

با این مقدمه اکنون پرسش اصلی و اساسی اینست: نظم جامعوی و یا عمومی را اساسا چگونه باید چید که مصداق خیر عمومی باشد، یعنی نفع همه‌ی افراد جامعه در آن لحاظ شده باشد؟ (بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم

[ جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه، جامعه‌شناسی و سیاست
حسین شیران

.

این روزها که اوضاع کشور آشفته و احوال‌ جامعه آغشته به دردها و رنج‌هایی است حقیقتا دست‌ام به انتشار هیچ مطلبی نمی‌رود! مدام فکر می‌کنم و مدام یادداشت می‌کنم؛ چندین بار چند مطلب مهم، به زعم خودم، نوشته و آماده‌ی انتشار کرده‌ام اما در آخرین لحظه منصرف شده و کنار گذاشته‌ام! چرا؟ چون در آخرین لحظه از خود پرسیده‌ام این مطلب اکنون در این برهه‌ی حساس چه دردی از دردهای جامعه درمان می‌کند؟ چه کسی می‌خواندش و چه کسی اصلا گوش‌اش بده‌کار این حرف‌هاست؟! ...

.

باری، خیلی از حرف‌ها و حدیث‌ها و توصیف‌ها و تحلیل‌ها برای روزهای عادی و آرام است، روزهای غیرعادی و ناآرام باید طور دیگری تا کرد، اما چه‌طور؟ با برخی از دوستان و هم‌کاران در باب این‌که "کار درست در این شرایط چیست" هم‌اندیشی و در واقع هم‌دردی کردیم؛ نتیجه این شد که اساسا وظیفه‌ی ما "چه‌گوارا شدن" نیست ما باید تمام تلاش خود را بکنیم کنتی، وبری، دورکیمی، پارسونزی، گیدنزی برای جامعه بشویم! اما راست‌اش نمی‌دانم چرا این نتیجه مرا قانع نکرد و هیچ نمی‌کند!

.

کسی هم‌چون وبر و یا دورکیم و یا هر آن بزرگوار دیگر شدن نه فقط هیچ بد نیست بلکه آرزوی قلبی هر جامعه‌شناسی است اما به باور من این آن تمام کاری نیست که یک جامعه‌شناس باید در حق جامعه بکند. وبر یا دورکیم شدن قطعا باعث "فربه شدن جامعه‌شناسی" می‌شود اما لزوما منجر به "فربه شدن جامعه" نمی‌گردد؛ آن یک چیز است و این یک چیز دیگر؛ میان این‌دو در خود غرب هم فاصله‌هاست چه برسد در جهان شرق و بویژه جهان اسلام که اساسا اکراه دارد علمی به اسم جامعه‌شناسی را به رسمیت بشناسد چه برسد به این‌که الگوی عمل‌اش قرار دهد!

.

به واقع شکاف بین جامعه‌شناسی و جامعه را در هر جامعه‌ای سیاست و سیاست‌مداران پر کرده‌اند و سیاست‌مداران را اساسا نیاز به هیچ علم و کتابی نیست اتفاقا برای سیاست‌مدار نشدن است که باید کتاب خواند و علم آموخت. تا به حال هر گاه و هر کجا دیده‌ایم سیاست‌مداری کتابی دست‌اش گرفته بعدها دیده و دریافته‌ایم که قصدش استفاده‌ی ابزاری از آن بوده و نه لزوما ایمان به مطالب آن و اجرای محتویات‌اش! از این نظر، به باور بنده، جامعه‌شناسی اگر در صدد تأثیرگذاری بر جامعه است نخست باید تکلیف کم‌وکیف ارتباط خود با سیاست و سیاست‌مدار را مشخص سازد تا بعد!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران, جامعه‌شناسی سیاست

[ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

 

      در عصر دموکراسی مردم مساوی مطالبه است و این مطالبه بر اساس یک سری آگاهی‌های جهان‌شمولی است که با توسعه‌ی مدرنیته‌ متأخر در ابعاد مختلف، در دامان رسانه‌های جمعی بالاخص شبکه‌های اجتماعی پرورده و در سطح جهان گسترده و در اذهان مردم نهادینه گشته است. این‌که یک زمانی در همین نزدیکی‌ها و حتی امروزه‌روز، ورد زبان حاکمان ملل مختلف، بویژه در جهان سوم، مشخصا این بوده و است که "نباید گذاشت مردم بفهمند" دقیقاً ناظر به همین نکته است که اگر مردم بفهمند ادامه‌ی کار بسی برایشان دشوار می‌افتد. اما فهم مردم چیست و چرا این قدر برای حکم‌رانان سخت و سنگین می‌افتد؟ 

 

     عموماً همه‌ی حکومت‌های سنتی اصل و اساس‌شان بر ناآگاهی‌های مردم بود و از این جهت هر آن وسیله یا واسطه‌ای که به هر شکل بر آگاهی‌های مردم می‌افزود دشمن حکومت‌ها تلقی می‌شد چه عملاً به این طریق پایه‌های حکومت را سست می‌ساخت و مقام و موقعیت حکام را به خطر می‌انداخت و گرنه اگر آگاهی مردم مضر حال حاکمان نبود چه دلیلی داشت که همه همّ و غمّ خود را صرف شناسایی و تعقیب و تأدیب و تعذیب آگاه‌گران سازند؟ این حربه هم‌چنان دوام دارد و کماکان حکومت‌ها و حتی دولت‌ملت‌های مدرن و مدعی هم دغدغه‌ی آگاهی مردم را دارند و به اسباب و اساسی نوین از تحریم‌ها و تهدیدها در این زمینه استفاده می‌کنند.

 

     تهدید فهم مردم برای حکومت‌ها مشخصاً از محل ایدئولوژی‌هایی‌ست که حاکمان در طول تاریخ به اشکال مختلف بر آن‌ها تکیه کرده و بر گرده‌ی ملت‌ها سوار گشته و بازمی‌گردند. عنوان ایدئولوژی هر چقدر هم که نو بنماید مضمون و محتوا و محمول‌اش هیچ نو نیست و از دیرباز هم‌پا و هم‌زاد هر حکم‌رانی بوده و است. اصولاً اولین انسانی که دلایلی برای برتر و سرور بودن خود تراشید و به هر شکل به خورد مردم داد اس و اساس نخستین ایدئولوژی را ریخت. ایدئولوژی عقیده و در اصل عقدی‌ست که حاکمان با آن مرکب مشروعیت سلطه و سیطره‌ی خود را به دیرک اذهان مردم می‌بندند و بدین‌وسیله دوام سیطره‌ی خود را تضمین می‌نمایند. ایدئولوژی مردم را تا چندی مطیع می‌سازد و آگاهی تا چندی منتقد و مطالبه‌گر؛ تفاوت کار این‌جاست.

 

ادامه دارد.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست

[ دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش دوم
✍️ حسین شیران

 

      حالا دیگر اغلب ایدئولوژی‌های مهم مطرح شده در دو قرن گذشته، هر یک به نحوی در جوامع مختلف به قدرت رسیده و آزمون خود به تاریخ را پس داده و کمابیش نمره‌ی‌ خود را هم گرفته‌اند. اگرچه هنوز برخی در نقاط مختلف جهان هنوز بر سر کارند و به هر وسیله هم‌چنان مرکب مرام خود می‌رانند اما دیگر گریزی از این امر نیست که اکنون عصر عصر دموکراسی و فرهنگ غالب فرهنگ دموکراسی است و ملاک ارزیابی عملکرد دولت‌ها و نظام‌های سیاسی مختلف در هر کجای جهان، چه قبول افتند چه رد، تضمین و تأمین مصادیق دموکراسی است. 

 

     قرون متمادی حکومت‌های سلطنتی و سنتی در سراسر جهان دغدغه‌ی اول و آخرشان حفظ حریم و حدود خود در برابر حکومت‌های متجاوز دیگر بود و مردم در این مناسبات و معادلات، چه از نظر مالی و چه از نظر جانی، از وزن و وزانت چندانی برخوردار نبودند و فقط "شیءوار" بودند تا عده‌ای "شاه‌وار" بر آن‌ها حکومت کنند؛ در هر حال آن‌چه در این میان شرط نبود تأمین منافع مردم بود. عصر ایدئولوژی‌ها که فرا رسید مردم بدوا تا بدان‌جا ارزش و اهمیت یافتند که هم‌چون سرباز این بار در خدمت ایدئولوژی‌ها قرار بگیرند و پرچم آن‌ها را در نقاط مختلف جهان به اهتزاز دربیاورند. ...

 

     اما حالا در گذر از هر دو مرحله، روال کار وارونه گشته و برای نخستین بار در تاریخ، رسما مردم، به معنای عام و نه فقط قشری از آن، در کانون مناسبات و معادلات سیاسی قرار گرفته و، حتی به روی کاغذ هم که شده، مردم‌سالاری به مثابه‌ی یک مرام سیاسی در راستای تضمین و تحکیم موقعیت و تأمین منافع مردم (و نه حکومت‌ها و ایدئولوژی‌ها) در تمام نقاط دنیا در دستور کار قرار گرفته و مبنای داوری‌ها گشته است. 

 

     حالا فارغ از هر حکومت و ایدئولوژی که در هر کجا بر سر کار است مردم مطالبات یکسانی دارند و هم‌صدا باهم نظام‌های سیاسی مختلف را مکلف به تضمین و تأمین آن‌ها می‌دانند. در شاخص دموکراسی سال 2021 که چند روز پیش منتشر شد آمریکا و چین اگرچه اقتصادهای اول و دوم جهان هستند اما هیچ‌کدام حتی جزو بیست کشور برتر جهان هم نیسنتد. بر اساس این گزارش در حال حاضر تنها 6/4% از جمعیت جهان، مردم‌سالاری به معنای واقعی را تجربه می‌کنند و باقی برای رسیدن به این مرحله هنوز کارها در پیش دارند.

 

ادامه دارد.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers

 


برچسب‌ها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست

[ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی سیاست

 

حق وتو، ناعدالتی قانون‌شده

 

حسین شیران

 

حق وتو شورای امنیت سازمان ملل - جامعه نشاسی شرقی


🌓 می‌دانید این دستی که بالاست از آن کیست و معنا و مفهوم آن چیست؟ این دست روسیه در شورای امنیت سازمان ملل است که بالاست و معنی و مفهوم آن اینست که روسیه هیچ قطع‌نامه‌ای مبنی بر محکومیت یا حتی مذمت حمله به اوکراین را نه می‌پذیرد و نه حتی می‌پسندد و هر آن‌چه در این زمینه از جانب سایر اعضاء تهیه و تنظیم‌شده را یک‌جا و یک‌جانبه رد می‌کند! این یعنی "حق وتو"، وتو یعنی "من منع می‌کنم"! غیر از روسیه چهار عضو دائم شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و چین هم از این حق برخوردار هستند و هر وقت که بخواهند هر مصوبه‌ای را وتو می‌کنند! در حرکتی مشابه، آمریکا در سال 1989 در حمله به پاناما این چنین کرد! از سال 1946 تا به حال روسیه 113، آمریکا 81، انگلیس 29، فرانسه 16 و چین 13 بار از حق وتو استفاده کرده‌اند! این‌جا آن‌جا و هرجا دنیا پر است از این بی‌عدالتی‌های خرد و کلان قانون‌شده!

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker


برچسب‌ها: روسیه اوکراین, حق وتو, شورای امنیت سازمان ملل, جامعه شناسی سیاست

[ یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش اول

 

✍️ حسین شیران

 

     در تاریخ هزاره‌ای ما، دست‌کم دوصدسالی است که واژه‌ی "انقلاب"، به معنا و مفهوم "جنبش اجتماعی توده‌‌ای برای ایجاد دگرگونی اساسی در نظام سیاسی حاکم"، هم‌زمان با وزن و وقار و ارزش و اعتبار یافتن واژه‌ی "مردم" و به تبع آن "مردمسالاری" در محافل و مکاتب و مناسبات و محاسبات سیاسی جهان و به تبع آن ایران، بر سر زبان‌ها افتاده و هنوز هم که هنوز است بر سر زبان‌هاست، از قضا اکنون بسی بیش از پیش؛ این یعنی "جامعه ایرانی" با این‌که در این دوصدسال، چند جنبش اجتماعی و چند انقلاب کوچک و بزرگ سپری کرده و چند حاکم و چند حکومت عوض کرده، ولی انگار که هنوز از نقطه‌نظر مردمی، آن‌سان که باید و شاید به "وضعیت مطلوب" خود نرسیده و هم‌چنان در تب‌وتاب تغییر و دگرگونی در راستای رسیدن به "وضعیتی بهتر و بالاتر" به سر می‌برد.

 

     اما این‌که "نظر مردم" حقیقتا و واقعیتا، تا کجا شرط بوده و است همواره محل بحث است؛ حالیا در آستانه‌ی هزاره‌ی سوم میلادی شاید در جهان نتوان یافت هیچ نظام حاکمی که خود رسما خود را مستبد و مطلق‌العنان بداند و بنامد؛ دست‌کم به سبب جو سیاسی حاکم بر جهان، به ظاهر هم که شده هیچ نظام حاکمی علنا نمی‌گوید: "مردم کیلویی چند؟"؛ با این حال هیچ کجا هم این‌طور نیست که اگر مردم ضرورت تغییر و تحولی را احساس کردند نظام‌های حاکم بیایند و بگویند: "بفرمایید! امر امر شماست!" علی‌رغم تمام ادعاهایی که در سراسر جهان درباره‌ی تحقق مردمسالاری می‌شود، در واقع امر، یا اساسا هیچ مردم‌سالاری‌ای در کار نیست و یا اگر هم هست بسی مشروط است، مشروط و محدود به میل و منویات حکومت‌ها و نظام‌های سیاسی حاکم بر ملت‌ها- همان‌طورکه در جنبش‌های مردمی اخیر در متمدن‌ترین و مدعی‌ترین کشورها یعنی آمریکا و فرانسه هم دیدیم که چگونه دولت‌‌ملت‌هایشان تظاهرات خیابانی به حق مردم خود را سرکوب کردند بی آن‌که تن به خواست‌شان بدهند!

 

     مبتنی بر آن‌چه گفته شد فاصله‌‌ی میان ملت‌ها و دولت‌ها، حتی در مدعی‌ترین و مردمی‌ترین نظام‌های سیاسی حال حاضر دنیا یعنی "دولت‌ملت‌ها"، یک واقعیت اجتماعی است که بنوعی باید پذیرفت؛ با اتکاء به این واقعیت، حالیا مسأله یا بهتر بگویم معیار و مقیاس تحقق مردم‌سالاری در جوامع مختلف بشری، نه لزوما بود و نبود فاصله میان ملت‌ها و دولت‌ها بلکه عموما کم یا زیادی آن در قیاس با هم می‌باشد؛ هر جامعه‌ای که کم‌ترین فاصله‌ را دارا باشد "مردم‌سالارترین" و هر که بیش‌ترین فاصله را داشته باشد "دولت‌سالارترین" است. 

  
     این فاصله‌ با توجه به ایستار هر کدام تا حدی معمول و منطقی بنظر می‌رسد؛ ملت "مظهر مطالبه" و دولت "مصدر مواصله" است، همان‌طور که در عالم معنا میان این دو مفهوم فاصله است در عالم عمل هم نقد یا وصول شدن اصولی هر طلبی، هم کار هم زمان می‌برد؛ "خواستار شدن" یک چیز و "ساختار شدن" یک چیز دیگر است؛ "خواست" (بمثابه‌ی یک ذهنیت) یک امر ساده و سیال و "ساخت" (بمثابه‌ی یک عینیت) یک امر پیچیده و پابند پی است و بهرحال تبدیل شدن این به آن و نهادینه شدن‌اش زمان می‌برد. 

 

     از این نظر شاید تصور به صفر رسیدن این فاصله برای همیشه در حد یک آرمان ذیل اصل مدینه فاضله باقی بماند؛ اما درک این نکته، یعنی زمان‌بر بودن تبدیل یک خواست به یک ساخت، دشوار نیست، مشکل ملت‌ها با دولت‌ها هم اساسا این نیست؛ زمان‌های درازی که ملت‌ها پای دولت‌ها می‌نشینند در واقع با خوش‌بینی و خوش‌دلی تمام دارند به دولت‌ها فرصت انجام کار می‌دهند؛ مسائل و مشکلات بین ملت‌ها و دولت‌ها زمانی پیش می‌آید که دولت‌ها، علی‌رغم طرح وعده‌های فراوان و صرف زمان‌های کلان، یا نمی‌توانند و یا که نمی‌خواهند به مطالبات ملت ترتیب اثر دهند. درک این واقعیت تلخ است که ناگزیر رابطه‌ی ملت‌ها و دولت‌ها را وارد چالش می‌کند. 

 

ادامه دارد.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست

[ یکشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاخص دموکراسی کشورهای جهان در سال 2021


✍️ حسین شیران

 

     نشریه اکونومیست Economist دیروز (9 فوریه 2022) "شاخص جهانی دموکراسی" Global Democracy Index در سال 2021 را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، نرخ دموکراسی جهانی در این سال با افت روبرو بوده و از 5.37 در سال ماقبل به 5.28 (از 10) کاهش یافته و به این قرار درصد جمعیت جهان که تحت انواعی از دموکراسی زندگی می‌کنند، از 49.4 درصد به 45.7 درصد کاهش یافته است. 

 

     در این گزارش که بر اساس ارزیابی وضعیت دموکراسی 167 کشور جهان با پنج معیار "فرآیند انتخابات و کثرت‌گرایی"، "عملکرد دولت"، "مشارکت سیاسی"، "فرهنگ سیاسی دموکراتیک" و "آزادی‌های مدنی" صورت گرفته، نروژ با 9.75 امتیاز در صدر و  افغانستان با 0.32 امتیاز از 10 در انتهای لیست قرار دارد. بعد از نروژ، نیوزیلند، فنلاند،سوئد، ایسلند، دانمارک، ایرلند، تایوان، استرالیا و سوئیس 10 کشور برتر و قبل از افغانستان، میانمار، کره شمالی، کنگو، آفریقای مرکزی، سوریه، ترکمنستان، چاد، لائوس و گینه 10 کشور بدتر رتبه‌بندی می‌باشند.  

 

     در این رتبه‌بندی ایران با 1.95 امتیاز در رتبه 155 جهان قرار دارد. بریتانیا با 8.10 امتیاز در رتبه 18، آمریکا با 7.85 امتیاز در رتبه 26، روسیه با 3.24 امتیاز در رتبه 124 و چین با امتیاز 2.21 در رتبه 148 جهان قرار گرفته‌اند. از نظر منطقه‌ای، آمریکای لاتین بیشترین کاهش در امتیازات را داشته، در حالی که در آسیا سه کشور ژاپن، کره جنوبی و تایوان توانسته‌اند خود را به سطح "دموکراسی کامل" برسانند.

 

شاخص دموکراسی در جهان 2021 - جامعه شناسی شرقی

 

     بر پایه امتیازات به دست آمده از سنجش وضعیت دموکراسی، کشورهای جهان در چهار گروه "رژیم‌های استبدادی"، "رژیم‌های ترکیبی"، "دموکراسی‌های ناقص" و "دموکراسی‌های کامل" دسته‌بندی و رنگ‌بندی شده‌اند (تصویر پیوستی)؛ بر این اساس از 167 کشور، تنها 21 کشور واجد دموکراسی کامل بوده‌اند که 6.4 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، 53 کشور در دسته "دموکراسی‌های ناقص" قرار گرفته و بیش از یک سوم جمعیت جهان هم تحت حکومت‌های استبدادی زندگی می‌کنند که بیشتر آن‌ها در چین به سر می‌برند.

 

     جهت بررسی وضعیت سایر کشورها به لینک زیر مراجعه کنید و با بردن موس روی هر کشور امتیاز و رتبه آن را ملاحظه فرمایید. 👇

 

https://www.economist.com/graphic-detail/2022/02/09/a-new-low-for-global-democracy

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, جامعه شناسی سیاست, حسین شیران

[ پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاه‌دامادالدولگی - بخش سوم

گریزی ادبی به رواج مسأله‌ی دامادسالاری در جامعه‌ی کنونی ایران

✍️ حسین شیران

 

عرصه را چون تنگ دیدم پس نشستم لحظه‌ای از خوف جان
گفتم‌اش: بسیار خب! گَردانه بسیار است این‌جا، این نشد آن
نیست هیچ فرقی میان یک رئیس‌جمهور با یک روضه‌خوان 
مرحمت فرما شروع کن از هم اکنون کار حاج‌ منصورگی 
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

باز با بهتی زمخت اندر زمخت چشمان من چشم دوخت و گفت:
انتصاب شاه‌دامادان ترا آزرده، می‌گویی حرف مفت!
گفتم: آری هرچه مفت است آنِ ما منت‌خوران پوست‌کلفت!
نقدها آن سو و ما این سو نسیه می‌گوییم با آزردگی:
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

گفت: فرزندم نه من شورا و شهردار و وزیر و والی‌ام
نه رییس‌جمهور و روضه‌خوان و مجلس آدمی، من خالی‌ام
خالی از هر آن‌چه تو خواهی مصرانه، ولیکن حالی‌ام
گر که من هیچ‌ام تو هم هیچی همه هیچ‌ایم در هم‌بودگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

گفتم: آری، بی‌جهت نیست هر کجا ما جمله می‌گردیم رد 
صاحب دیوان و صدها پست در دست‌اش سرش داد و ستد
اندر این بازار هر کو مثل ما هیچ است و پوچ از پا فتد 
در ترازوی عزیزان زبدگی یا نخبگی وزنی ندارند جملگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

کو چه کس پشت و پناه توست رو کن حالیا معیار کار 
اندر این بازار حال و روز ما بی‌بهرگان هم زار زار
کار ما دیگر از این حرف‌ها گذشت و ماند با پروردگار
بارها گفتیم و بار آخر هم گوییم بی خط‌خوردگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

پایان

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی

[ چهارشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاه‌دامادالدولگی - بخش دوم

گریزی ادبی به رواج مسأله‌ی دامادسالاری در جامعه‌ی کنونی ایران

✍️ حسین شیران

 

گفت: خب حالا که چه؟ خواهی رئیس‌جمهور گردم بهر تو؟
گفتم‌اش: ای وای اگر می‌شد چه می‌شد زنده می‌گشتم ز نو
لیک شیر پیر شورای نگهبان می‌درد این ره نرو
ور نه من هم همچو یاروها همی‌گشتم سوار زندگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

گفت: والی و وزیر هم هست گر خواهی به یک آن حاضرند!
گفتم‌اش: خوب‌اند لیکن انتصابی‌ و پدرزن لازم‌اند 
بهترین‌اش خود همان جاییست که جمله زرنگان عازم‌اند
گفت: مجلس؟ گفتم: آری، مجلسی پایان هر پژمردگی،
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

گفت: خود گفتی زرنگان، از کجایم خواندی این یک چیز را؟
مجلسی صد تیر می‌اندازد به چنگ آرد غزال تیز را
بنده بی‌سرمایه صد تیرم کجا بود؟ بازم این ستیز را!
رو پسرجان، کار خود را خود گذار و کم بگو با لودگی:
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

گفتم‌اش: نی نی پدرزن جان مرنج از من بدین سودای دهر 
مجلس شاهانه ار دور است راه‌اش، دست‌کم شورای شهر! 
دوست‌داران و جگرخواران همه جمع می‎کنیم از برّ و بحر 
با هزاران رأی راهی می‌شوی شورا و بعدش شُهرگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

گفت: از بس ساده‌ هستی داس می‌بینی درو نقد می‌کنی 
از جگر می‌گویی و رأی، نرخ گاو و گوسفند رد می‌کنی
وانگهی، گر راه‌دان هستی و ره گم کرده‌ای بد می‌کنی
رو رها کن هم من و هم این دم‌ودستگاه و این دل‌دادگی:
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

ادامه دارد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers

 


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی

[ شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاه‌دامادالدولگی - بخش اول

به مناسبت رواج دامادسالاری در جامعه‌ی کنونی ایران

✍️ حسین شیران

 

خسته از ناسازی و ناداری و نامردمی‌های زمان  
مانده با درد دویدن‌های بی‌پایان پیدا و نهان 
ناامید از ذره‌ای باور به توفیق تخصص یا توان 
لحظه‌ای گوش‌ام گرفت از هم‌چو من مردی ته واماندگی: 
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"

 

تیز ره کج کردم از هر هرزه گشتن‌ها که ‌گشتم‌ تا به حال
تند رفتم خانه‌ی بابای زن، با پا که نه، با هر دو بال
دست‌بوسان گفتم‌اش: آه ای پدرزن جان! بگفتا: ها؟ بنال
گفتم‌اش: من ناله‌ام از نابلدگردی و نادانندگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی" 

 

گفت: باری، مردم هم داماد دارند و من هم! ایراد چیست؟
گفتم‌اش: حق با شماست اما کنون ایراد در داماد نیست
حالیا دور دور پدرزن‌هاست، کو؟ داماد بی‌بنیاد کیست؟!
بی‌پدرزن، خود انیشتین هم که باشی باز حق‌ات مُردگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"

 

گفت: معلوم است چه می‌گویی تو با من، عاری از حد و حساب؟!
عمری هم‌چون کبک‌ سر کردی سپیدای هزاران جلد کتاب
درس خواندی و گرفتی دکترا، با ما شدی فصل‌الخطاب؟!
مانده‌ای در کار خویش و گویی‌ام راز از سر بی‌عرضگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"؟! 

 

گفتم‌اش: افسوس این‌جا دکترای من نمی‌آید به کار
دانشِ انسانیات این‌جا چو پونه کارداران هم چو مار
عُرضه در کسب تخصص را که می‌گفتند، این‌جا واگذار
حرف اول را در این کشور همی "خویشی" زند نی خبرگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

ادامه دارد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی

[ سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

همه‌فن‌حریف‌های عرصۀ سیاست ایران

حسین شیران

بخش اول

 

     اصولا و اساسا "تخصص" در هر کجای این سرزمین هم کمابیش معنی و مفهوم داشته باشد در عرصۀ سیاست آن چندان محلی از اعراب ندارد. این را من نوعی نمی‌گویم، گردش برگزیدگان سیاسی در مناصب گوناگون در دهه‌های اخیر خود بخوبی مؤید این نکته است که داشتن تخصص در امور شرط برگماشتگی در سیاست ایران نیست، بلکه آن‌چه شرط اول و آخر است "تعهد" است، آن هم صرفا به "حلقۀ قدرت" و دیگر هیچ! 

 

     تخصص چیست؟ تخصص یعنی به لحاظ مهارت یا دانش در حوزه‌ای خاص، خاص گشتن؛ خاص گشتن در حوزه‌ای خاص طبعا متضمن ارزش و اعتبار و اعتماد و احترام اجتماعی است منتهی لزوما در داخل آن حوزه و نه خارج از آن؛ به بیان دیگر یک متخصص تنها به شرط قرار در داخل حوزۀ تخصصی خویش واجد ارزش و اعتبار و اعتماد و احترام اجتماعی است و خارج از آن حوزه تحققا در دایرۀ عوام قرار می‌گیرد و اساسا و اصولا اظهارنظر و اعمال‌نظر در این حوزه‌ها را باید به متخصصین مربوطه‌شان واگذار نماید و گرنه هر حرکتی غیر این دهن‌کجی به امر تخصص خواهد بود.

 

     اما این صحبت‌ها و این اساسا و اصولا گفتن‌ها همه خارج از حوزۀ سیاست موضوعیت دارند و در این حوزه امور عموما بر مدار دیگری می‌چرخند؛ آن‌چه مشخص است در این وادی یک هستۀ مرکزی- "حلقۀ قدرت" - وجود دارد و این هسته کمابیش یک اصل محوری - "حرف هژمونیک" - را سرلوحۀ کار خود دارد و آن این‌که: به هر حال قدرت دست من است و من به پشتوانۀ این قدرت هر آن‌چه صلاح بدانم انجام می‌دهم و هر که را به هر کار که بخواهم می‌گمارم، حال می‌خواهد درست باشد یا نادرست، معقول باشد یا نامعقول، مجاز باشد یا نامجاز، مردم راضی باشند یا ناراضی، ...! در سیاست "مصلحت" بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد و من بر اساس مصلحت خود عمل می‌کنم و نه هیچ معیار دیگری! 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران

[ دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جنگ ویتنام جنگ افغانستان - جامعه شناسی شرقی


🌓 تکرار به اشکال مختلف با افراد مختلف

حسین شیران


◀️ تصویر سمت راست مربوط به سال 1975 و پرت شدن ویتنامی‌ها از هلی‌کوپتر نظامی آمریکایی‌ها بعد از پیروزی ویتنامی‌ها، تصویر سمت چپ مربوط به سال 2021 و پرت شدن افغانستانی‌ها از هواپیمای نظامی آمریکایی‌ها بعد از پیروزی طالبان.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی جنگ, جنگ ویتنام طالبان

[ دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش هشتم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه شناسی آمریکا)

 

     برای تعالی و تعلیم‌وتربیت نسل‌به‌نسل درخشان‌ترین اذهان است که نظام به اصطلاح آموزشی این کشور اجازه می‌دهد این روحیات بندگی در جامعه‌شناسی زنده بماند تا بتواند آن‌ها را تحت این جامعه‌سالاری اجتماعی بکند و این یک اقدام مجرمانه است؛ یکی از خیل جنایاتی که توسط این‌ها علیه جوانان اعمال می‌شود همین است که خود را در موقعیتی بالاتر از موقعیت والدین قرار می‌دهند که معمولاً بسیار ستم‌گرانه‌تر از هر رابطۀ واقعی والدینی است؛ این جنایت که مدارس تحصیلات تکمیلی علیه اذهان و اخلاق جوانان مرتکب می‌شوند به دلیل رهاسازی عظیم ظرفیت دانش دربارۀ زندگی اجتماعی غیر قابل توجیه است. 

     برخلاف دانش دربارۀ درخت‌ها و سنگ‌ها، دانش دربارۀ افراد به طور مستقیم بر آن‌چه که هستیم، بر آن‌چه که انجام می‌دهیم و بر آن‌چه آرزو می‌کنیم تأثیر می‌گذارد. اگر که دانش قدرت نمی‌آورد حاکمان این جامعه هرگز پول خود را برای دانش هزینه نمی‌کردند. تا به حال که جامعه‌شناسان حامل این دانش بوده‌اند، ماشین‌وار دانش را از مردم گرفته‌اند و به حاکمان داده‌اند، دانشی که در یک زنجیرۀ یک طرفه به حاکمان قدرت اعطا می‌کند. حال اگر این ماشین معکوس عمل می‌کرد چه می‌شد؟ 

     اگر عادات، مشکلات، اسرار و انگیزه‌های ناآگاهانۀ افراد ثروتمند و قدرتمند، روزانه توسط هزاران محقق سازمان‌یافته مورد موشکافی واقع می‌شدند و ساعت به ساعت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفتند و بعد جدول‌بندی شده در صدها مجلۀ آزاد و ارزان‌قیمت چاپ و منتشر می‌شدند به گونه‌ای که حتی یک فرد پانزده سالۀ ترک‌تحصیل‌کرده هم می‌توانست آن‌ها را خوانده و درک کند و اقدامات اربابان خود را پیش‌بینی و دستکاری کرده و [به این ترتیب] آن‌ها را کنترل کند چه اتفاقی می‌افتاد؟ ...

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش هفتم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه‌شناسی آمریکا)

 

     شماها به عنوان جامعه‌شناس، شغل خود را به سازمان‌گران اتحادیه‌ای که مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، به رأی‌دهندگانی که سلب امید شدند و به سیاه‌پوستانی که مورد اصابت گلوله قرار گرفتند مدیون هستید. جامعه‌شناسی این شکوفایی و برجستگی حال حاضر خود را به بهای خون و استخوان فقرا و ستم‌دیدگان به دست آورده است. جامعه‌شناسی اعتبار خود در این جامعه را مدیون توانایی مقبول افتاده‌اش در ارائۀ اطلاعات و توصیات به طبقۀ حاكم بر جامعه در مورد شیوه‌ها و ابزارهای در قعر نگه‌داشتن مردم است. 

     امروز دیدگان حرفه‌ای جامعه‌شناس رو به پایین و سوی مردمانی است که در قعر قرار دارند اما کف‌دستان حرفه‌ای جامعه‌شناس رو به بالا و سوی افرادیست که در آن بالا قرار دارند. این نه یک راز است و نه یک کشف اصیل که امروزه بخش‌های عمده و غالب جامعه‌شناسی کامپیوترها، کدها و پرسش‌نامه‌هایی هستند که رسماً فروخته شده‌اند و می‌شوند؛ به چه کسانی؟ به آن‌هایی که پول کافی برای سفارش این آرایه‌ها دارند و آن‌هایی که لابد اهداف سودآوری دارند در این‌که صدها مرد و زن باهوش [منظور جامعه‌شناسان] را برای پیگیری چیزهای [به ظاهر] بی‌خطر و بی‌اهمیت در خیابان‌ها به خدمت می‌گیرند.

     من ادعا نمی‌کنم که [لزوماً] هر فرد محققی مغز و فکر خود را به رشوه می‌فروشد - اگرچه بسیاری از ما پروژه‌های تحقیقاتی فراوانی را می‌شناسیم که این اتفاق به معنای واقعی برایشان افتاده است - اما می‌توان گفت ساختار مسلط این حرفه که در قالب آن همۀ اعضاء تا حدی اجتماعی شده‌اند، ساختاری است که در آن خدمت به طبقۀ حاکم جامعه شکل اعلای افتخار و توفیق است (سخنران اصلی امروز ما تمثالی از این وضعیت است). 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش ششم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه‌شناسی آمریکا)

 

     از این جهت می‌توان گفت که جامعه‌شناسان، به استثنای مواردی معدود اما محترم (یا محترم اما معدود)، همیشه چشم‌شان رو به پایین و کف دست‌شان رو به بالا بوده است. چشم‌شان به پایین بوده تا فعالیت‌های طبقات پایین جامعه و جمعیت تحت سلطه را مطالعه کنند- فعالیت‌هایی که مسائل و مشکلاتی در برابر اِعمال نرم و روان قدرت حاکمیت ایجاد می‌کنند. از آن‌جا که طبقۀ حاکم در این جامعه خود را جامعه می‌داند و می‌شناسد، به همان شیوه‌ای که دیویس و مور Davis and Moore در مقالۀ تبلیغاتی ننگین و بدنام خود در سال 1945 جامعه را با کسانی که بر آن سوار هستند شناسایی کردند، مسائل طبقه حاکم به عنوان مسائل اجتماعی جامعه تعریف می‌شود. 

     کار این حرفه [جامعه‌شناسی] امروز دیگر از مرحلۀ گریه و اشک و آه فراتر رفته است: "مسائل اجتماعی" دیگر یک اصطلاح ممتاز و مرجح نیست، چشم‌انداز زیربنایی آن هم همین‌طور؛ امروزه دیگر آن چیزهایی از نظر جامعه‌شناسی "جالب" هستند که اساسا برای آن‌ها که در قلۀ کوه ایستاده‌ و [با خیال راحت] لرزش‌های یک زمین‌لرزه را احساس می‌کنند جالب می‌باشند. جامعه‌شناسان [همچون سربازان] در [بالای حصار] پادگان‌ها پاس می‌ایستند و تحرکات مردم مناطق اشغالی [طبقات پایین جامعه] را به اربابان خود گزارش می‌دهند. جامعه‌شناسان ماجراجوتر، پوشش مردم را به تن کرده، از حصار خود بیرون می‌آیند و با دهقانان در "مزارع‌شان" درمی‌آمیزند و بعد بازمی‌گردند با کتاب‌ها و مقالاتی چند، اسرار محافظت‌شده‌ای که جمعیت تحت انقیاد، خود را در آن پیچیده و پنهان می‌کنند را [به اربابان خود] بازمی‌گویند و بدین‌وسیله راه را برای دستکاری و کنترل هر بیش‌تر آن‌ها بازمی‌گشایند.

      یک جامعه‌شناس که به مثابۀ یک محقق در استخدام کارفرمایان قرار می‌گیرد دقیقاً یک نوع جاسوس به شمار می‌رود. تنها تفاوت اِعمال صحیح این حرفه با اِعمال صحیح جاسوسی نهایتا استفاده نسبتاً گسترده‌تر از مهارت‌ها و اغواگری‌های الکترونیکی با فنون متأخر است. آیا این تصادفی است - اگر بخواهیم فقط چند نمونه از این موارد را ذکر کنیم - که جامعه‌شناسی صنعتی در شرایطی طلوع می‌کند که "مسائل و مشکلات کار" در حال افزایش است، یا اقتصاد سیاسی زمانی رو به رشد می‌گذارد که انتخابات کمتر قابل پیش‌بینی می‌گردد و یا این‌که جامعه‌شناسی مناسبات نژادی از چه جهت اکنون در حال شکوفایی است؟

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش چهارم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه‌شناسی آمریکا)

     از زمان ایراد این سخنرانی حالا دیگر بیش از نیم قرن می‌گذرد و در این مدت، هم حرفه و هم رشتۀ جامعه‌شناسی بسیار تغییر کرده است؛ بسیاری از شورشیانی که در سال 1968 در آن حوادث نقش داشتند حالا خود در شمار بالاترین مقامات ASA هستند و نقشی اساسی در تعریف و توصیف این رشته ایفا می‌کنند. اکنون به مناسبت 52‌مین سالگرد جنبش آزادی جامعه‌شناسی جا دارد متن سخنرانی نیکولاوس دربارۀ وضعیت جامعه‌شناسی در سال 1968 را (باز)بخوانیم و در این‌که در این مدت تا چه حد و تا کجا پیشرفت کرده‌ایم و تا چه حد و تا کجا باید پیشرفت کنیم قدری تأمل کنیم. 
 

متن سخنرانی "مارتین نیکلاوس" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور"

     اظهاراتی که من اینجا خواهم داشت خطاب به وزیر بهداشت، آموزش و رفاه نیست. این مرد داوطلبانه موافقت کرده است تا به عنوان عضوی از تشکیلات دولتی خدمت کند، دولتی که برای حفظ بقای خود اکنون در یک جنگ با دو جبهه می‌جنگد؛ همۀ جنگ‌های امپریالیسمی همچون جنگ [آمریکا] علیه ویتنام جنگ‌های دو جبهه‌ای هستند: یک جبهه علیه جمعیت تحت سلطۀ خارجی [مردم ویتنام] و یک جبهه علیه جمعیت تحت سلطۀ داخلی [مردم آمریکا]. 

     وزیر بهداشت یک افسر نظامی در جبهۀ داخلی یعنی جنگ علیه مردم [آمریکا] است. جنگ ویتنام این تجربه را به ما آموخت که گفتگوی میان جمعیت تحت‌سلطه و حاکمان مسلط بر آن‌ها در واقع تلاشی در جهت تحمل سرکوب‌گری است؛ به گفتۀ رابرت اس. لیند Robert S. Lynd، گفتگویی‌ست میان جوجه‌ها و فیل‌ها؛ او بر من حاکم است و نسبت به من قدرت زیادی دارد، پس او حتی اگر در سخنان و استدلالات خود اشتباه کند باز هم حق با اوست و من حتی اگر حق با من باشد باز این من هستم که اشتباه می‌کنم. از این جهت است که می‌گویم این من هستم که باید خود را مخاطب وزیر قلمداد ‌کنم نه او. 

     امیدوارم در میان اعضاء و هواداران حرفۀ جامعه‌شناسی که در این‌جا جمع شده‌اند هنوز عده‌ای باشند که زندگی‌شان را نفروخته و معامله و مصالحه نکرده و از کنترل خودشان جهت تغییر یا اصلاح خارج نکرده باشند. در آن زمان که افسران این همایش و سخنران پیش از من به صرف یک وعدۀ غذایی بزرگ در هتل مشغول بودند، من آن طرف خیابان در یک کافه تریا بودم و یک هات داگ و دو فنجان قهوه می‌خوردم، برای همین ممکن است دیدگاه من [نسبت به آن‌ها] متفاوت باشد.

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

چالش‌های جلف اینستاگرامی، بازی‌ای شوم در زمین ذلیل‌افتادۀ جامعۀ مدنی

✍️ حسین شیران (دکترای جامعه‌شناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)

بخش پنجم


     در واکنش به برخی روشن‌گری‌ها که در باب رابطۀ استعماری و استثماری دولت و بازار (قدرت و ثروت) از یک‌سو و جامعۀ مدنی (مردم عادی) از سوی دیگر مطرح می‌شود ما اهالی جامعۀ مدنی اغلب این‌گونه فکر می‌کنیم که: آخر منِ نوعی چه دارم و یا چه اهمیتی دارم که ائتلاف قدرت و ثروت کاروبار خود را رها کرده و بنشیند پشت سر هم برای استعمار و استثمار من برنامه‌ بچیند؟ مگر من و چندرغاز دارایی من چه ارزشی دارد که بخواهند برایش این همه هزینه و وقت بگذارند؟ و یا مشخصا در باب موضوع مورد بحث یعنی شبکه‌های اجتماعی، منِ نوعی مگر چه هستم و یا چه می‌خواهم بشوم، وزیر، وکیل، استان‌دار، فرمان‌دار یا شهردار و یا چه و چه، که بخواهم مراقب رصد شدن و دزدی شدن اطلاعات‌ام از سوی شبکه‌های اجتماعی باشم؟ ...

     به وجهی از وجوه این حرف‌ها و این واکنش‌ها طبیعی است؛ ما را به وضعی که در آن‌ایم عادت داده‌اند و نه فقط پوست و گوشت و خون و استخوان که روح و روان و ذهن و فکر ما را هم با این وضع عجین ساخته‌اند؛ بی جهت نیست هر حرف و حرکتی که خلاف‌آمد عادت‌ها باشد برای هر عادت‌کرده‌ای سخت و سنگین می‌افتد. از این جهت هر کس هر حرف و هر وضعیتی را به هر شکل پذیرا شده باشد دیگر تغییر دادن او و وضعی که در آن است بسی دشوار می‌باشد. راز پایداری و ماندگاری تمام روابط استعماری و استثماری در جهان را باید در همین اصل - عادت کردن هر دو طرف به وضع موجود - جست.

     اما باید دانست که عادت کردن برای طبقات محکوم نوعی تسلیم شدن است همان‌طور که عادت دادن برای طبقات حاکم نوعی ایدئولوژی و نوعی تدبیر و ترفند است؛ اگر که اکنون نظام سلطه در هر کجای جهان پابرجاست در سایۀ همین عادت دادن‌ها و عادت کردن‌ها است. ببینید چگونه در کم‌ترین زمان ممکن همۀ ما را به دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مختلف از قبیل فیسبوک، واتس‌اپ، اینستاگرام، تلگرام و ... عادت داده‌اند آنسان که دیگر گوشی جزئی جدایی‌ناپذیر از جسم هر کدام از ما و این شبکه‌های اجتماعی هم جزئی جدایی‌ناپذیر از جان و روح‌مان شده است و هر دو را چون جان و مال و ممکلت خویش عزیز می‌داریم و حتی حاضریم برای حفظ‌شان با هر کسی حتی عزیزان خود دربیفتیم! 

 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه

[ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

رئیس سازمان بازرسی کشور: 

این سطح از فقر با وجود این همه ثروت ملی باید مایه خجالت مسئولین باشد.

فقر در خوزستان مایه خجالت مسئولان


🌓 رئیس سازمان بازرسی کشور که از سوی رئیس قوه قضائیه برای بررسی اوضاع و احوال خوزستان به آنجا سفر کرده امروز گفته است: این سطح از فقر با وجود این همه ثروت ملی باید مایه خجالت مسئولین باشد. امروز در منطقه کمپ بی (شهرک صباغان بندر امام خمینی) صحنه‌هایی را از زندگی مردم شاهد بودیم که بسیار تأسف‌برانگیز بود. نمی‌دانم آیا فرماندار یا استاندار این مناطق را دیده‌اند!؟ اینکه کنار این‌همه ثروت ملی شاهد این سطح از فقر باشیم باید مایه خجالت مسئولین باشد.

✅ ضمن تأیید حرف ایشان، در این باره حرف زیادی نتوان گفت جز:

1️⃣ خود ایشان هم همین روز رفته‌اند دیده‌اند.

2️⃣ بدبختی ما اینجاست تا خود به چشم نبینند باور نمی‌کنند و هرکه هرچه بگوید را به حساب مغرض و معاند بودنش می‌گذارند! 

3️⃣ پذیرش یک مسأله اولین بلکه مهم‌ترین گام در راستای حل مسائل اجتماعی است.

4️⃣ همه طالب توسعه و پیشرفت ایران هستیم اگر به همدیگر اعتماد کنیم.

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: سیل در خوزستان, فقر در خوزستان, بازرسی کل کشور, بندر امام خمینی

[ چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

فعل معکوس تدبیر و امید

حسین شیران

بخش دوم

.

چون عموما از حافظۀ تاریخی و سیاسی خوبی برخوردار نیستیم پس راه دوری نمی‌رویم و بعنوان مشتی نمونۀ خروار در افعال معکوس دولت حاضر - دولت منتخب خودمان - متمرکز می‌شویم؛ این دولت با چه شعاری سر کار آمد؟ "تدبیر و امید"! حالا بعد چند سال ‌تجربۀ زیستی، صاف و صادق برداشت مردم از این شعار چیست؟ "بی‌تدبیری و نومیدی"! این یعنی آن موقع که ما این حرف‌ها را می‌شنیدیم یکی داشت رسما از "فعل معکوس" استفاده می‌کرد آن هم از نوع "فیل‌ماهی"‌اش! منتهی ما حواس‌مان نبود! ...

فرق "فعل معکوس" سریال مدیری با افعال معکوس دنباله‌دار دنیای سیاست ما اینست که آنجا بالاخره یکی پیدا می‌شد که هشدار می‌داد: آهای، جدی نگیرید دارد از فعل معکوس استفاده می‌کند! اما اینجا از این خبرها نیست، تازه اگر هم باشد کسی در گرماگرم انتخابات گوش‌اش بدهکار این حرف‌ها نیست! یعنی شما مطمئن باشید بعد این همه فریب‌خوردگی باز اگر یکی پیدا شود که بگوید: "آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنم ..." ما همه تسلیم فعل معکوس‌اش خواهیم شد!

حالا جالب اینجاست همین دولتی که خود با شعار تدبیر و امید آمده، خود به یکی از بزرگترین نومیدکنندگان و دلهره‌‌آفرینان جامعه تبدیل شده است! می‌بینید که! خبر پشت خبر از هیئت دولت می‌آید که "کشور در وضعیت خطیر و خطرناکی قرار دارد! ... سال بعد از امسال هم سخت‌تر خواهد بود! ..." از "تدبیر" و تدبر هم که خبری نیست! توقع اینست که مردم خود مراقب خود باشند! و بعد قائم مقام وزیر بهداشت که علی‌الاصول باید پیام‌آور سلامت و سرخوشی برای ملت‌اش باشد دست مریزاد دم عید می‌آید و با اطمینان به مردم می‌گوید: "ده سال آینده سرطان در کشور بیش از دو برابر خواهد شد! از ما گفتن!" جملۀ آخر: کاش این هم فعل‌ معکوس بود!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران

[ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

فعل معکوس تدبیر و امید

حسین شیران

بخش اول

.

"مهران مدیری" و سریال‌هایش را هیچ دست کم نگیریم! خیلی از چیزهایی که امروز برای ما عریان و عیان است را ایشان پیش‌تر سعی کرده‌‌اند بنوعی بصورت پنهان یا نیمه‌پنهان در قالب کارهای طنزشان به ما برسانند، حال اگرکه نگرفته‌ایم خود تقصیر ماست که اغلب توجه‌مان در نوک انگشتی متوقف می‌ماند که می‌خواهد ماه را در شب تار نشان‌مان بدهد! ...
به باور من، جامع درس‌های جامعه‌شناسی با تمام گرایش‌هایش را می‌توان در دو سریال "شب‌های برره" و "قهوۀ تلخ‌" ایشان مرور کرد؛ این دو اثر که جزو شناخته‌شده‌ترین و در عین حال پخته‌ترین کارهای ایشان محسوب می‌شود به لحاظ جامعه‌شناختی لبریز از نکات ریز و درشتی است که همچو ماهیانی پرجنب و جوش در پهنای دریای پرتلاطم طنزش شناورند تا که تواند شکارشان کند!

از میان ماهیان پرشمار تالاب طنز مدیری،"فعل معکوس" - اگر که یادتان باشد - ریزماهی‌ زبر و زرنگ سریال "شب‌های برره" بود که تا جایی بکار می‌رفت یکی که حواسش بیشتر جمع بود به بقیه هشدار می‌داد که: ها جدی نگیرید دارد از فعل معکوس استفاده می‌کند! این ریزماهی‌ آن موقع نماد کوچکی بود از فیل‌ماهی‌ها و یا بهتر بگویم "افعال معکوسی" که دسته‎دسته‌ در دریای خروشان مدیریت سیاسی جامعه جاری چپ و راست روان بودند و البته هنوز هم که هنوز است هستند و کلی هم طرفدار دارند!

.

شبهای برره - مهران مدیری - جامعه شناسی شرقی

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران

[ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مسئولان جهان بر حسب حرف و عمل

حسین شیران

.

.

جوامع بشری به لحاظ فاکتور حرف و عمل در نزد مسئولانشان به چهار دسته تقسیم می‌شوند:


دستۀ اول آن‌هایی هستند که مسئولانشان حرف می‌زنند عمل هم می‌کنند؛ مثل همۀ قدرت‌های درگیر سیاست جهانی؛ روسیه، چین، آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه، آلمان، امارات، عربستان، قطر، ... این‌ها درست است که همۀ جهان را بهم می‌ریزند اما کشور خودشان را خوب می‌سازند!

دستۀ دوم آن‌هایی هستند که مسئولانشان حرف نمی‌زنند فقط عمل می‌کنند؛ مثل هلند، فنلاند، سوئد، سوئیس، ژاپن، تایلند، تایوان، سنگاپور، ... برای همین کمتر کسانی مسئولان این کشورها را می‌شناسند چون اصلا اهل حرف زدن نیستند، این‌ها بی‌سروصدا دارند دنیا را فتح می‌کنند! شک نکن هم حالا هم آینده از آن این‌هاست!

دستۀ سوم آن‌هایی هستند که مسئولانشان نه حرف می‌زنند نه عمل می‌کنند؛ مثل اغلب کشورهای آفریقا و آسیا؛ این‌ها کشورهای خفته و خاموش دنیا هستند!

دستۀ چهارم آن‌هایی هستند که مسئولانشان تا دلتان بخواهد حرف می‌زنند اما خیلی کم عمل می‌کنند؛ من که جز ایران نمونۀ دیگری به ذهنم نمی‌رسد!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی ایران, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران

[ یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

هر اِودن بیر نفر

حسین شیران


🌓 رحمانی فضلی در واکنش به واکنش‌ها نسبت به انتصاب فرزندش به مشاورت وزیر اقتصاد گفته: « فرزند من نابغه است؛ اگر او در این جایگاه قرار نگیرد پس چه کسی بگیرد؟»

✅ آقای رحمانی فضلی، وزیر محترم کشور! گیرم که - به فضل خدا که نه چون بالاخره غیر از شما بقیه هم بندۀ خدا هستند و فضل خدا هم عام است و اگر بندگانی چون شما بگذارند ممکنست شامل حال آنها هم بشود، پس بهتر است بگویم به فضل وزارت و صدارت، فرزند شما نخبه از آب درآمده و یک سر و گردن هم از هر نظر اعم از ژنتیک، پلیتیک، اکونومیک، ساینتیفیک، ... بر بقیه برتری دارد اما برادر، ما آذربایجانی‌ها یک قاعده و قانون اجتماعی نانوشته‌ داریم که می‌گوید: "هر اِودن بیر نفر"؛ یعنی "از هر خانواده فقط یک نفر"! این قاعده عموما در مواردی اعمال می‌شود که جایی بخوربخور است - حالا مثلا عروسی‌ها، یا جاهایی که نذورات می‌دهند یا برای اموات خود احساناتی دارند - این جور جاها برای اینکه به همه برسد می‌گویند که همه نه، از هر خانواده فقط یک نفر!

✅ حالا می‌خواهم بدانم شما و یا امثال شما و حتی خود جناب روحانی که خبرها حاکی از آن است ایشان هم از قافله عقب نمانده، نودامادشان را به معاونت وزارتخانۀ تازه وزیرعوض‌کردۀ صمت رسانده‌اند، کلهم اجمعین نظرتون در مورد این قاعده و قانون (هر ائودن بیری) چیست؟ چیز بی‌خودیست نه؟! باشد، یک پرسش دیگر؛ حالا فرض کنیم بجای این بخوربخور یک میدان جنگ یا خطر که همیشه برای انقلاب پیش آمده و باز می‌آید بود آیا شما سردمداران باز هم می‌گفتید فرزند یا داماد یا بستگانتان نخبه هستند باید بروند جلو بلکه توانستند کاری از پیش ببرند؟! آنها نروند که برود؟! می‌گفتید؟ نه بخدا! نمی‌گفتید!

✅ شما و امثال شما حتی نمی‌گذارید بستگان درجۀ چندمتان حتی در زمان صلح سرباز بروند و یا اگر هم رفتند نمی‌گذارید از چند کیلومتری تهران دور بشوند؛ هرچه سربازی سیستان و بلوچستان و دم مرز است ارزانی بچه‌های بی‌کس و کارها، سربازی پایتخت هم نثار بروبچه‌های بالیاقت شماها؛ حالا با این وضع چطور باور کنیم اینکه شماها بگذارید دل‌بندانتان از جلوی چشمانتان دور شوند و خدایی نکرده بروند جاهایی مثل سوریه یا هر میدان خطر دیگری دستکم پشت جبهه از نخبگی‌شان به نفع نظام استفاده کنند! جهاد و شهادت را سعادت الهی تبلیغ می‌کنید اما پایش که می‌افتد ترجیح می‌دهید این سعادت نصیب امثال شهید حججی‌ها شود!! ...

البته می‌دانم این عادت سیاست و سیاست‌مداران است، جنگ که می‌شود باید بچه‌های فقیرفقرا بروند جلو به درجۀ رفیع شهادت نائل شوند، بعد که صلح می‌شود همین بچه‌های فقیرفقرا ناگهان می‌شوند کندذهن و مثل "سرباز آژانس شیشه‌ای" باید برگردند سر تراکتورهایشان نگذارند زمین‌های کشاورزی خالی بمانند، بعد یهو بچه‌های شما یک شبه همه می‌شوند نخبه و حقشان هم کم‌کم می‌شود معاونت وزارت! بالاتر و والاتر از معاونت وزیر هم که هیچ پستی نیست! همه‌کارۀ وزارتخانه است به کسی هم پاسخگو نیست! سینه‌خیز رفتن‌های میدان جنگ مال بچه‌های مردم بعد خیز برداشتن‌ها به سوی مناصب عالی کشور مال بچه‌های شما؟! اینکه اِند نامردی و ناامیدی است دولت تدبیر و امید!!!

.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️
https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, رحمانی فضلی

[ جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

تابوهای نظام سیاسی ما

حسین شیران

براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار می‌دهد؟


13

اما تابو در هر حوزه‌ای هم بروبیایی داشته باشد در حوزۀ سیاست نمی‌تواند داشته باشد چرا که اصولا و اساسا روح حاکم بر تابو با روح حاکم بر سیاست سازگار نیست! چه به هر حال سیاست فراز و نشیب‌هایی دارد در حالی‌که تابو هیچ افت و خیزی را به خود برنمی‌تابد! سیاست بنشین پاشوهایی دارد اما تابو بهیچ‌وجه حاضر نمی‌شود از آن وجهۀ تمام قدی که دیر ایستاده حتی یک دهم سانت هم کوتاه بیاید! سیاست به بحث‌ها و گفت و شنودها حتی به ظاهر هم که شده بها می‌دهد اما تابو از یک چنین کنش‌ و واکنش‌هایی اصلا خوشش نمی ‌آید! سیاست با آنکه همواره دست بر اسلحه است اما باز تا یک حدی - به قدر وسعش - گوش جان به نقد می‌سپارد اما تابو را هیچ تاب نقدبازی نیست! سیاست هزار توست اما تابو را یک تو بیشتر نیست که آن‌هم همیشه بسته است، سفت و سخت هم بسته است! در یک کلام تابو به لحاظ اجتماعی مظهر سفتی و سختی است در حالی‌که سیاست یک پوستین دو روست که اگر یک رویش سفت و سخت و زمخت و خطرناک باشد روی دیگرش نرم و منعطف و مصلحت‌اندیش است! ... به این قرار هر آن سیاستی که در برنامۀ عملیاتی (ایدئولوژی) خود تابوهایی چند دربرداشته باشد خود به دست خویش عرصه را بر خود تنگ کرده و قافیه را به حریف باخته است چه اگر کار سیاست، در اصل، سبک سوار گشتن بر اسب صلاح و به تاخت رفتن در مسیر مصلحت باشد هر آن سفتی و سختی و سنگینی (تابو)ای که در کار باشد طبعا مانع این سبک‌سواری استراتژیک گشته و قطعا در تقابل با تیزپایی‌های سیاست‌های بی‌تابوی دشمنان جاخواهد ماند!

14

یکی از تابوهای نظام سیاسی ما که در طی نیم قرن اخیر همواره سفتی و سختی و سنگینی‌اش بر دوش دستگاه سیاست ما بوده و است تابوی "ارتباط با آمریکا"ست! در خصوص این ارتباط پیش از هر چیز باید گفت که این نوشتار نه هیچ بر له و نه هیچ بر علیه آن است، به عبارتی روشن‌تر، نه بطور قطع درصدد تجویز ارتباط با آمریکاست- به این معنی که تحت هر شرایطی این کار همواره و حتما باید انجام پذیرد- و نه بطور قطع درصدد تحذیر و تحریم آن است- به این معنی که تحت هیچ شرایطی یک چنین کاری نباید انجام بگیرد؛ آنچه اینجا منظور است خود دوری از این قطع‌گویی‌ها و اطلاق‌گرایی‌هاست مشخصا به این دلیل که خود این‌ها و تکرار بی‌پروای این‌هاست که در هر جامعه‌ای بشدت زمینه را برای رشد و توسعۀ تابو فراهم می‌سازد و هیچ چیز به اندازۀ تابو برای سبک‌بالی سیاست یک کشور مضر نیست!

حالیا چه بخواهیم چه نخواهیم، دنیا را، چه خوب چه بد، و واقع‌تر اگر بگویم هم خوب هم بد، این سیاست‌مداران هستند که به سرانگشتان خود می‌چرخانند و به هر حال، حسب ظرفیت‌ها و قابلیت‌های خود از یک‌سو و الزامات و اقتضائات خاص سیاست از سوی دیگر، در دنیایی که بیش از هر زمان دیگر به شدت به سیاست آلوده است، بهتر از هر کس می‌دانند که "کی و کجا چرا و چگونه با چه کسی یا کسانی چه کنند تا با حداقل تلفات به حداکثر امتیازات دست یابند"! سیاست یعنی همین و دیگر هیچ! و هر جا و هر گاه که جز این بوده، سیاست به سرانجام خوب خود نرسیده و آن فرجام ناگوار که نباید اتفاق می‌افتاد افتاده است: جنگ! جنگ یعنی مرگ سیاست! پس بر سیاست است که بخاطر خود هم که شده از وقوع جنگ جلوگیری کند! این مهم‌ترین وظیفه و رسالت یک سیاست است! برای رسیدن به این مهم، سیاست نیازمند بالاترین انعطاف فیزیکی (ایدئولوژیکی) است و تابو مهم‌ترین عامل برای از بین بردن این انعطاف است!

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی

[ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

تابوهای نظام سیاسی ما

حسین شیران

براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار می‌دهد؟

11

این وظیفۀ اتاق فکر یک نظام ایدئولوژیک است که در برهه‌های مختلف زمانی در مبانی و مباحث و مواضع ایدئولوژی خود بازاندیشی داشته و در صورت نیاز حسب شرایط زمان و مکان تغییرات لازم در آن را اعلام و اعمال نماید! ایدئولوژی وحی منزل که نیست نتوان تغییری در آن اعمال کرد! وقتی همه چیز تغییر می‌کند چرا و چگونه چیزی که خود حاصل تغییر است تغییر نکند- آن هم در شرایطی که تغییر یک ضرورت بشمار می‌رود؟! ‌بعنوان یک واقعیت، ایدئولوژی‌ای که این امکان را در خود نبیند و یا به خود ندهد هر چقدر هم که خود را برحق بداند سرانجام در تقابل با ایدئولوژی‌هایی که پیوسته به‌روز می‌شوند و به هر شکل نقاط ضعف خود را رفع و رجوع می‌کنند کم آورده، دیر یا زود از دور خارج خواهد شد!

باز هم می‌گویم، اگر که به من بود از خدایم بود همه ایدئولوژی‌های عالم به یک‌باره از دور خارج شوند تا بشر بعد مدت‌ها سیه‌بینی و سیه‌روزی یکی دو روز خوش هم ببیند اما چه می‌توان کرد که حالا دور دور ایدئولوژی‌هاست و گاه گاه جنگ‌افروزی‌ها! کاری هم از دست و زبان کسی برنمی‌آید! حالا کار به کنار، بدبختی اینجاست که در این عصر حتی راهی برای کناره گرفتن از آن هم وجود ندارد! تو هم با ایدئولوژی کاری نداشته باشی ایدئولوژی با تو کار دارد، و بعد هر چقدر هم که از جنگ گریزان باشی و در هر کجا هم که باشی جنگ سراغ تو می‌آید! بویژه اینکه اهل کشوری باشی چو ایران که حالیا واجد سازش‌ناپذیرترین ایدئولوژی جهان با نظام سلطه است و نزدیک به نیم قرن است خود جنگ یا دستکم خطرش دست از سر این سرزمین برنمی‌دارد! ...


12

حال در این هنگامه، نظر به شرایط موجود داخلی و خارجی که حساسیت آن هیچ بر کسی پوشیده نیست، حرف من بر سر ضرورت بازاندیشی در مواضع ایدئولوژیک حاکم بر کشور است، مواضعی که در این نیم قرن نه فقط همچنان دست نخورده باقی مانده بلکه برعکس تا بدان‌ حد سفت و سخت گشته که در مواردی چند کاملا تبدیل به یک "تابو" شده است- چیزی که سیاست را میانۀ چندانی با آن نیست و در طول تاریخ خود که به قدمت چیزی کم از تاریخ زیست بشر ندارد بخوبی این را نشان داده است.

تابو چیست؟ تابو هر آن چیزیست که جامعه یا به وجه غالب نظام حاکم بر آن، هرگونه گرایش به آن را "خطا و خطر" بر‌شمرده، به نحو اشدّ دوری جستن از آن را مطالبه می‌کند. گاه حتی حرف زدن در مورد تابو هم جایز شمرده نمی‌شود و کلهم اجمعین اکیدا از مردم خواسته می‌شود که بعنوان یک چیز "قدغن" در مورد آن نه بگویند نه بشنوند و نه حتی بیندیشند! تابو در اندیشۀ اجتماعی چیزی شبیه "محرمات" در اندیشۀ دینی است و همان‌طور که شرعاً از مردم خواسته می‌شود که از محرمات برحذر باشند در مورد تابوها هم جبراً از آنها انتظار می‌رود با کناره جستن از آنها بنوعی حریم و حرمت جامعه یا به وجه غالب نظام حاکم را پاس بدارند!

ادامه دارد ...

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی

[ دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

تابوهای نظام سیاسی ما

حسین شیران

براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار می‌دهد؟

3

متأسفانه "قدرت" در عالم بشریت جز به "جنگ" در جای دیگر آن‌سان که باید و شاید نمود نداشته و با این وضع ناگوار که اکنون بر جهان حاکم است گوئیا همچنان نمود نخواهد داشت! جز این بازی خطرناک انگار که بشر بازی دیگری بلد نبوده و نیست! سرآمدان در هر کجای زمین و زمان جز "سلطه" به چیز دیگر نیندیشیده و باز هم نمی‌اندیشند و درست به همین خاطر است هر آن دانشی که بار آمده به "ایسم" ختم شده و هر آن اسبابی که ساخت شده به کار "جنگ و ترور" آمده است! و بعنوان یک واقعیت تلخ، جالب اینکه اغلب پیشرفت‌هایی هم که عاید بشر شده خود در جنگ بوده! مهم‌ترین و گسترده‌ترین‌ و جهانی‌ترین‌اش همین "اینترنت"!


4

اصولا برای سرآمدان هیچ چیز مهم‌تر از حفظ سرآمدی‌شان نیست؛ برای حفظ سرآمدی هم حالیا هیچ چیز به اندازۀ ابداع یا استناد به یک ایدئولوژی خاص، کارساز نیست؛ اگر که در گذشته مرکب سلطان بی‌هیچ نیازی به مهمیز ایدئولوژی پیش می‌تاخت دلیل‌اش این بود که از یک یا دو سوی سلطان لخت و عریان شمشیر همیشه آویزان بود! در عصر جدید که به هر شکل، بازار شمشیر از رونق افتاد عوضش علم در عقیده رخنه کرد و ابزار جدیدی آفرید که بسی گیراتر از آهن‌ربا بود و بسی برّاتر از شمشیر ولی در عین حال نه آهن بود و نه شمشیر! یک برنامه (نرم‌افزار) بود و یا بهتر بگویم است با عنوان ایدئولوژی که یک‌بار برای همیشه در اذهان گیرآوردگان‌اش نصب می‌شود و بعد از آن بی‌هیچ زور اضافی، افراد خود بطور خودکار و با اراده و با اختیار در برابر حاکمان و سرآمدان سر تعظیم فرود می‌آورند! مهم‌ترین خاصیت این برنامه‌ اینست که بواسطۀ آن‌ افراد دنیا را درست آن‌گونه می‌بینند و می‌شنوند و می‌پویند که سرآمدان می‌خواهند! دیگر چه چیزی از این بهتر؟! تاریخ سیاسی عصر جدید نشان داده این آسان‌ترین و مؤثرترین شیوۀ کنترل بنی‌بشر بی‌هوش و حواس امروزیست!

ادامه دارد ...

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی

[ شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

تابوهای نظام سیاسی ما

حسین شیران

براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار می‌دهد؟


1

بی‌گمان آنچه در طول این نیم قرن اخیر، جهان به سردم‌داری آمریکا را در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داده و باز می‌دهد بطور مشخص نوع "ایدئولوژی حاکم" بر این کشور است؛ ایدئولوژی‌ای که از مذهب "سازش‌ناپذیر" تشیع و بطور مشخص از "واقعۀ عاشورا"ی سال 61 هجری جان می‌گیرد و به هر شکل "ستیز"- شده با دست خالی - بر علیه ابرقدرت‎ را نه فقط جایز بلکه "واجب" می‌شمارد. به این قرار بیهوده نیست از زمان زایش این ایدئولوژی در این خاک، تقابل میان ایران و آمریکا به جدی‌ترین شکل ممکن صورت گرفته و در طی چهل سال گذشته اگر چه فراز و نشیب‌هایی چند داشته اما هرگز از حالت تنش و تخاصم خارج نشده است!


2


حالیا حرف من اینجا بر سر "حقانیت" این یا آن یا هر نوع دیگر از ایدئولوژی‌ نیست؛ بیهوده‌ترین و در عین حال دشمن‌سازترین کار ممکن در عالم اندیشه، داوری در خصوص ایدئولوژی‌‌هاست! از "موقعیت فراز" اگر که نگاه کنیم "خودبرحق‌پنداری" در ذات تمام ایدئولوژی‌هاست، از این جهت هر آن ایدئولوژی‌ که مشخصا از "بطن عقیده‌ورزی"های بشر زاده می‌شود خودبخود در تقابل با سایر ایدئولوژی‌ها قرار می‌گیرد؛ هیچ گریزی هم از این امر نیست چه هر آن "خودبرحق‌پنداری"ای که از جانب یک ایدئولوژی بر بوق و کرنا می‌شود خواه‌ناخواه یک "اعلان جنگ" رسمی از سوی سایر ایدئولوژی‌‌ها قلمداد می‌شود و این چنین است که مدام در عرصه روابط بین‌الملل و حتی داخل ملل جنگ پشت سر جنگ رخ می‌دهد و "تاریخ بشر" از ثبت و ضبط "خون و خون‌ریزی"های بی‌پایان، روزبروز فربه‌تر از قبل می‌شود.

ادامه دارد ...

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی

[ جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه‌ شناسی شرقی تقدیم می کند:

دانلود رایگان کتاب جامعه‌ شناسی 

 


 کتاب "حکایت آن شاه و شیخ افغانی"

نوشتۀ حسین شیران

 

دانلود رایگان کتاب حکایت آن شاه و شیخ افغانی - حسین شیران - جامعه شناسسی شرقی

 


نوع فایل: PDF

حجم فایل : 0.4 MB

تعداد صفحات : 20 صفحه

 

لینک دانلود:

دانلود رایگان کتاب "حکایت آن شاه و شیخ افغانی - حسین شیران"

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, شاه و شیخ افغانی, جامعه شناسی شرقی

[ دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 حکایت بازی آن کودک ضعیف
🌓 حکایت جهان‌شمول مردمان و مردم‌سالاری‌ها
📝 حسین شیران

کودکی ضعیف را کودکان قلدر بازی نمی‌دادند! تا بود او تماشاگر بازی بود و جز آن هیچ کار دیگری از دستش برنمی‌آمد یعنی نمی‌گذاشتند که بیاید! او در اصل جزئی از اهالی آن محل بود با این وجود به هر ترتیبی که بود از ابتدا فرصت بازی نیافته بود حالا هم به هر دلیل دیگر نمی‌یافت!

هر روز موعد بازی که سرمی‌رسید او حتی زودتر از سایر کودکان در زمین بازی حاضر می‌شد به این امید که شاید با مدام در صحنه بودن روی او هم حساب شود اما بازی که شروع می‌شد او باز خودش را خارج از میدان می‌یافت و بناچار همچون همیشه، دست از همه جا کوتاه، غرق حسرت و اندوه، تنها به تماشای بازی کفایت می‌کرد!

گاه‌گداری هم از در خوش‌خدمتی‌ وارد می‌شد؛ کودکان داخل بازی را به اسم تشویق می‌کرد، برایشان بالا پایین می‌پرید، موقع گل زدن‌هایشان کف و سوت می‌زد و هورا می‌کشید و هر وقت هم که توپ‌شان از زمین بازی خارج می‌شد زود می‌دوید و برایشان بازمی‌آورد و اگر هم فرصتی دست می‌داد از انجام چند حرکت ورزشی هیچ دریغ نمی‌کرد تا شاید بدین‌وسیله توجه آنها را به خود و مهارت‌هایش جلب کند و گشایشی از این طرق در کارش پدید ‌آید که نمی‌آمد!

بتدریج شرایط طوری رقم خورد که دیگر تحمل این وضع برایش دشوار افتاد؛ حرف‌ها و توصیه‌های پدر و مادرش مبنی بر اینکه باید بر سر خواسته‌هایش بجنگد هم او را مجاب می‌کرد که هر طور شده بر ضعف‌ موضع خود غالب آید و با جرأت و جسارت جایی در میانۀ میدان برای خود باز کند. با این تفکر او چندی با کودکان به تندی تا کرد تا او را هم بازی دهند اما این جز تندی و طرد باخشونت از جانب آنها چیزی برای او بار نیاورد! در چند مورد هم کار او تا مرز سخت کتک‌خوردن از آنها پیش رفت!

در روزی از روزها که او بعد کتک‌کاری با صورت خونین به خانه بازگشت دیگر تحمل وضع موجود برای پدر و مادرش هم دشوار گشت! آنها تمام و کمال ناراحتی خود را به صحن محل کشاندند و با هزار های‌وهوی پای پدران و مادران سایر کودکان را هم به محل و در واقع به اصل مسأله بازکردند و بدین ترتیب در یک تلاش دسته‌جمعی سرانجام موفق شدند نظر کودکان را در باب بازی دادن به او تغییر دهند!

روزهای بعد کودک از زمین بازی شاد و خرم بازمی‌گشت و این خیال پدر و مادرش را راحت می‌ساخت که مشکل بازی نکردن کودکشان حل گشته است؛ چندی به این وضع گذشت تا اینکه یک روز پدرش در راه بازگشت به خانه دید که کودکش باز کنار زمین ایستاده و بازی را تماشا می‌کند ولی از ناراحتی و نارضایتی هیچ نشانه‌ای در چهره‌اش پیدا نیست بلکه برعکس خوشحال هم است!

نزدیک شد و پرسید: "پسرجان، تو که باز کنار زمین ایستادی! پس چرا بازی نمی‌کنی؟ نکند باز بازی‌ات نمی‌دهند؟!" کودک اما خرامان گفت: "نه پدرجان، من مشغول بازی‌ام! مگر نمی‌بینید؟ خیالتان راحت، شما بفرمایید!" پدر با تعجب پرسید: "یعنی چه؟! تو که بیرون وایستادی چطور می‌گویی مشغول بازی‌ هستی؟! پسر در حالی که حواسش به داخل زمین بود با عجله گفت: "گفتم که، من حالم خوبست پدر، می‌شود بروید بگذارید من کارم را انجام بدهم؟!"

پدر به تندی از شانۀ بچه‌اش گرفت و بسوی خودش بازگرداند و گفت: "درست حرف بزن بببینم چه می‌گویی؟ تو بیرون زمین وایستادی و می‌گویی داخل بازی هستی؟! ..." پسر گفت: "خب پدر! من مربی‌ام، مربی هم جایش بیرون زمین است دیگر!" پدر با تعجب گفت: مربی؟! کی گفته تو مربی این‌ها هستی؟!" پسر با تعلل گفت: "خودشان! همان‌روز که شما با این‌ها دعوا کردید بعد شما خودشان به من گفتند که از امروز تو مربی ما هستی، می‌توانی هر روز بیایی بنشینی کنار زمین و ما را هدایت بکنی! خب، من هم دارم همین کار را انجام می‌دهم! ندهم؟...

پدر آه عمیقی کشید و گفت: "نه پسرم بده! به کارت ادامه بده! این هم یک‌جورش است دیگر!" و بعد او را به حال خود رها کرد و از آنجا دور شد. چند قدمی که رفت برگشت و از دور باز به زمین بازی خیره شد؛ پسرش با ذوق و شوق تمام در کنار زمین داشت ادای مربی‌ها را درمی‌آورد بی‌آنکه از داخل زمین کسی اهمیتی به او بدهد! با خود گفت: این بازی، بازیِ بازی‌ندادن است پسرم! اگر که نخواهند بازی‌ات بدهند نمی‌دهند! اما همین که تو فکر می‌کنی داخل بازی هستی و خوش هستی فعلاً به همین قدر کفایت می‌کند! مهم حس و حال توست که شکر خدا روبراه‌ست! ...

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی شرقی

[ دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

[ یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

سیاست و صداقت؟!

حسین شیران

 

     اصولاً نامزدهای محترم ریاست جمهوری- نه فقط در ایران بلکه در هر کجای جهان، بویژه در بحبوحة انتخابات، عملاً در «پیشگاه مردم» که در این نقطه‌عطف‌های بخصوص، خواه‌ناخواه، ارج و قربی کلان می‌یابند، مدام همدیگر را به «ناروراستی» و «بی‌صداقتی» متهم می‌کنند و مصرّانه از هم می‌خواهند که با مردم «روراست» و «صادق» باشند! (اینجا به یقین جای گفتن آن ضرب‌المثل معروف است که بنده عامداً از باب حفظ حرمت این عزیزان از آوردن آن صرف‌نظر می‌کنم).

 

     البته باید گفت که این تعارفات ناشی از هیجانات انتخاباتی‌ست که آنها با هم دارند و گرنه هیچ عقل سلیمی نه جزئاً از آنها که کلاً از "سیاست" هیچ توقع "روراستی" نداشته و ندارد! جالب اینکه خود آنها هم از خود چنین توقعی ندارند! فقط حرفی‌ست که با حرارت از باب گرمی بازار به زبان می‌آورند و گرنه خودشان از هر کس دیگر بیشتر و بهتر می‌دانند که در عالم امکان چیزی سخت‌تر از گردهم‌آوردن این‌دو عنصر نیست! الحق و الانصاف هم حق با آنهاست! نمی‌خواهم و نباید هم بگویم که غیرممکن است اما کار کار دشواریست این‌که بخواهی هم یک «سیاستمدار خوب» باشی هم یک «خدمتگزار روراست»!

 

     در کل، دنیای عجیبی‌ست این دنیای سیاست! صادق‌ترین مردم هم اگر باشی و بخواهی که در این گود فرو روی باید بدانی که هیچ تضمینی به پاک ماندن دامانت از گردوغبار «ناروراستی»‌های آن نیست- مگر آن‌که بخواهی به یک سری «اصول اساسی روراست بودن» پایبند باشی که در این‌صورت هم مطمئن باش جایی در «جمع عزیزان» نخواهی نداشت و به هر شکل، زود از آن جرگه برون انداخته خواهی شد! این یک نکتۀ سهل و ممتنع را هم بگویم که در این حوزه "هیچکس به تمامی حقیقت را نمی‌گوید و هیچکس هم آنجا که دروغ می‌گوید تنها نیست!" این را دیگر عوام‌ترین مردمان هم می‌فهمند، نه فقط فهم، که با پوست و گوشت و استخوان خود تجربه هم می‌کنند! به بیان دیگر این جزئی جدایی‌ناپذیر از فهم و شعور مردمان است!

 

     به هر حال، «جمع عزیزان» جسارت بنده را در این برهة حساس به پای آداب سخن ‌نادانی‌ام بگذارند و اجازه دهند یک نکته را با صراحت هر چه تمام به زبان آورم تا شاید به گوش «نامزدهای محترم ریاست جمهوری»‌مان که البته نه- این‌ها مردان بزرگ «دنیای سیاست» هستند و گوش‌شان از این حرف‌ها پر و کارشان هم از این مرز‌ها گذشته است! دیریست در عرصة آمادة «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» در معیت یاران «سفره» گسترده‌اند و بنوعی «خوب یا بد»، هر چه در میان هست از آنهاست و بس، اما ای عجب، که هنوز هم مهلتی دیگر از مردم می‌طلبند تا چه کنند که پیش‌تر نکرده‌اند؟! (بگذریم)

 

     دستکم به گوش «نامزدهای محترم شورا»ها- این «سیاست‌بازان تازه‌به‌دوران‌رسیده» که اینک بی‌صبرانه در انتظار سوار گشتن بر کوپه‌های بالاروندة گردونة ناایستای سیاست سر از پا نمی‌شناسند گویی که نمی‌دانند سرانجام بعد چند دور آن‌سو خواه‌ناخواه از این چرخ ‌و فلک پیاده خواهند شد، برسد و آن این‌که: عزیزان! نظر به راهی که در پیش گرفته‌اید هیچ‌کس توقع روراست بودن از شما ندارد اما "لطفا آنگاه که شعار می‌دهید عیار شعور مردم ایران دستتان باشد"! بخدا فقط همین! «روراست» بگویم- که جز این از یک «جامعه‌شناس» نباید انتظار داشت و گرنه باید دانست که او هم یک «سیاست‌ورز» تمام‌عیار است در جلد یک «جامعه‌شناس»، که "اگر هنوز خم‌‌شدنی در کار است از باب ارادت به آستان بلند اسلام است! این نیست که فکر کنید ملت ایران هنوز هم در خواب است"!

 

     پس "اگر که واقعاً «صداقتی» در کارتان هست «یکراست و روراست» از «پیش» به سراغ این مردم بیایید نه از «چپ و راست» و نه از «پشت»"! در این‌صورت مطمئن باشید، نه «دست سرخ و سیاه سیاست» که «گاه هست و گاه نیست»، «دست خدا» و «دوستی مردم» همواره همراه و یارتان خواهد بود!

والسلام علی من اتبع الهدی

 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers

 


برچسب‌ها: انتخابات ریاست جمهوری, جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست

[ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه‌شناسی سیاسی Political Sociology

 

     مفهوم جامعه‌شناسی سیاسی "Political Sociology" ترکیب یافته از دو مفهوم جامعه "society" و سیاست "politics" است. همین ترکیب است که بر جذابیت "جامعه‌شناسی سیاسی" افزوده است زیرا تلاش "جامعه‌شناسی سیاسی" آن است که دو شاخه مهم از علوم اجتماعی "social sciences" را تحت سیطره خود در آورد و رابطه و پیوند میان جامعه و سیاست را مطالعه کند. بدینسان جامعه‌شناسی آن چیزیست که "جیووانی سارتوری Giovanni Sartori,1969,19" آن را یک "دورگه میان‌رشته‌ای Inter Disciplinary Hybrid" نامیده است. برای شناخت این شاخه از جامعه‌شناسی دانستن مفاهیم "جامعه و سیاست" بسیار کلیدی می‌باشد و بدون دانستن این دو نمی‌توانیم به رابطه بین آنها بپردازیم.

 

1- جامعه‌شناسی سیاست:

     آگوست کنت Auguste comte" اصطلاح جامعه‌شناسی "Sociology" را وضع کرد. جامعه را می‌توان "گروه‌های انسانی Human groups" تعریف کرد و جامعه‌شناسی مطالعه رفتار انسانها در زمینه اجتماعی است، بنابراین جامعه واحد اساسی تحلیل است (راش:1992،3). اما در رابطه با سیاست تعریف آن مشکل است و نمی‌توان تعریفی ارائه داد که مورد قبول همگان باشد و تعاریف درباره آن فراوانند. سیاست، حل تضادهای انسانی و علم حکومت بر کشور و توزیع آمرانه ارزش‌ها و ... تعریف شده است.

 

2- تحول و تکامل جامعه‌شناسی سیاسی:

     ریشه "جامعه‌شناسی سیاسی" به عنوان شاخه‌ای از دانش سیاسی امروزی را باید در تحولات فکری قرن 19 یافت. "آگوست کنت Auguste Comte" موسس مکتب "اثبات گرایی Positivism" و واضع واژه "جامعهشناسی" معتقد است که تکامل و فکر بشر در طول تاریخ بعد از دو مرحله "ربانی" و "فلسفی" وارد مرحله جدیدی شده است که مرحله "علمی" است. این مرحله "اثبات‌گرایی" (عدم اتکا به احکام مابعدالطبیعه برای توضیح سیاست و اجتماع (Community) و لزوم مشاهده و تجربه و بکارگیری داده‌های عینی و در یک رابطه علی در پی توضیح آنها) است.

 

     بطور خلاصه، "علم اثباتی" علمی است که اعتبار احکام آن مبتنی بر شواهد عینی و تجربی قابل اثبات باشد. مکتب اثبات گرایی در قرن نوزدهم شرایط و لوازم را برای بحث های نظری در حوزه "علوم اجتماعی" فراهم ساخت و موجبات هر چه بیشتر مطالعه "جامعه و سیاست" را فراهم آورد و به تکامل "جامعه شناسی" و پیدایش "جامعه شناسی سیاسی" یاری رساند.

 

3- تعریف جامعه شناسی سیاسی:

     "جامعه شناسی سیاسی" بیشتر نگرشی است از "پایین به بالا"(بررسی تاثیر جامعه بر سیاست) و حال آنکه علم سیاست بیشتر نگرشی است از "بالا به پایین"(بررسی ساختار قدرت و تاثیر آن بر روابط اجتماعی).جامعه شناسی سیاسی به بررسی محیط اجتماعی "سیاست" می پردازد؛ که زندگی سیاسی را به وسیله متغیرهای اجتماعی توضیح می دهد. اگر بخواهیم تعریف ساده و آسانی از "جامعه شناسی سیاسی" بدست دهیم آنست که نخست در کوشش برای شناخت "جامعه و حکومت" و سپس رابطه بین این دو را در محدوده "دولت ملی" مورد بررسی قرار می دهد. یعنی که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی تاثیرگذار بر آنهاست.پس "جامعه شناسی سیاسی" آن چیزیست که به بررسی و تبیین رابطه بین "جامعه و سیاست" می پردازد.

 

4- موضوعات مورد مطالعه،گرایش و سطح تحلیل:

     مهم ترین موضوعات مورد مطالعه در این رشته (جامعه شناسی سیاسی) عبارتند از:مسائل نخبگان، مشروعیت و کارایی،رابطه توسعه اقتصادیبا توسعه سیاسی، شرایط دموکراسی و دیکتاتوری، شرایط انقلاب ها، نقش سیاسی گروههای گوناگون اجتماعی،علت ها و پیامدهای چگونگی تخصیص قدرت می انجامد.(آقابخشی،1389،525).بطور کلی در "جامعه شناسی سیاسی" میتوان از "سه" گرایش و سطح تحلیل نام برد:

     سه گرایش رفتاری،گرایش تاثیر نیروهای اجتماعیبر زندگی سیاسی و گرایش ساختاری نام برد.از نقطه نظری دیگر این سه گرایش به سه سطح تحلیل در "جامعه شناسی سیاسی اشاره دارند.1-سطح تحلیل فرد و رفتارهای او 2-سطح تحلیل گروهها و نیروهای اجتماعی و تاثیر آنها بر سیاست 3-سطح تحلیل ساختار دولت و عوامل تعیین کننده آن(جامعه شناسی سیاسی،دکتر بشیریه،21)

 

5- بنیانگذار جامعه شناسی سیاسی:

     چه کسی بنیان گذار جامعه شناسی سیاسی می باشد؟پاسخ به این سوال را باید در مطلبی جداگانه مورد بررسی قرار داد زیرا در این مورد،عده ای "کارل مارکس"،"Karl Marx" و عده ای "ماکس وبر"،"Max Webber" و کسانی هم "منتسکیو"،"Montesquieu" به عنوان بنیانگذار "جامعه شناسی سیاسی" نام برده اند.این موضوعرا در بخش های بعد مورد بررسی قرار خواهیم داد. 

 

پایان بخش اول


🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
 


برچسب‌ها: جامعه شناسی سیاسیPolitical Sociology, سیاستPolitics, جامعهSociety, جواد شکریJavad Shokri

[ یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

خلیفه پنهان: "سر"شناس ناشناس

حسین شیران

 

     براستی دریغم آمد که از داستان دارالاماره 1 بگذرم و در احوال آن مرد کوفی اشارتی ننمایم؛ همو که شاهد عینی ماجرای آن چهار سر بود که در دارالامارة کوفه اتفاق افتاد؛ همو که نامش "ابی مسلم نخعی" روایت شده است. آن نکته ای که اکنون پایة این بحث است هم دقیقاً در همان شاهد عینیِ ماجرا بودنش نهفته است؛ براستی مگر می شود که داستان دارالاماره را به تأمل بخوانی و از خود نپرسی که این بچه مسلمان در بحبوحة آنهمه آمد و شدهای خونین روزگار چگونه در همه حال در دارالامارة کوفه حضور داشته است و با حاشیه ای امن به تماشای ماوقعی ایستاده است که خود به رندی به خلیفة پیروز اظهارش نمود؟!
 

     البته درست است که بهرحال کوفی است و بقول معروف الکوفیُ لایوفی! اما مسئله تنها در این بی وفایی و به اصطلاح پشت خالی کردنها خلاصه نمی شود چه اولاً در اینباره سخن بسیار رفته است و مشخصاً الکوفیُ لایوفی خود برآمده از احوال آن روزگاران است که اینک اینچنین بر سر زبانها افتاده است؛ از طرفی از او یا امثال او انتظاری بیش از این هم نمی رفت که اکنون بنشینیم و به نقدش بپردازیم. ضمن اینکه جامعه شناسی را با هیچکس به تنهایی کاری نیست که با این بندة خدا هم باشد بلکه این جریانها هستند که بدرستی مورد توجه جامعه شناسی قرار می گیرند و این فرد هم که هم اکنون درباره اش سخن می گوییم تنها بعنوان یک نمونة تاریخی در بیان جریانی معمول و در عین حال مرموز در نظرش می گیریم.
 

     باری از اینرو از احوال این مرد ساده نمی گذریم که ببینیم واقعاً چطور می شود با تمام تغییرات خونینی که در حاکمیت کوفه رخ می دهد کسی چون او می تواند به استواری یک کوه همچنان یک پای ثابت دارالاماره باقی بماند و سالهای سال نظاره گر وقایعی باشد که در آن یک به یک اتفاق می افتند؟! در واقع نقل ماجرای آن چهار سر پیش حاکم پیروز اموی در آن موقعیت2 بود که سمت و سوی توجه مرا به جایگاه و موقعیت خود او در آن ماجراها کشاند؛ بله موقعیت خود او! خوب که توجه می کنیم می بینیم که در جریان آن وقایع خونین که همه در عرض ده - دوازده سال 3 بر بستر کوفه رخ داد تنها عنصر ثابت دارالاماره او 4 بوده است و در حقیقت سرها همه پیش او نهاده اند و ای عجب که برخلاف روال معمول آنروزهای دارالامارة کوفه که خود به خلیفه اقرارش نمود سر او خود به سلامت مانده است!
 

     اینست که می گویم در واقع اوست که بر همه خلافت می کند و حاکم دارالاماره است اگرچه با روندی نامحسوس و ناپیدا؛ هم از اینروست که "خلیفة پنهان" می ناممش! درکشمکش سرهای پاک و ناپاک که حضور خلیفة پنهان به چشم نمی آید! اصلاً معلوم نیست که واقعاً در کجای این ماجراها بوده است و احیاناً جانب چه کسی را گرفته است! اما چون همه رفته اند و او با تمام آمد و شدها هنوز هست لابد جانب هیچ کس را نگرفته است! چه اگر جانب یکی را می گرفت لابد سر او هم همانند بقیه یا پای حسین بن علی می رفت یا پای ابن زیاد! یا پای مختار بن ثقفی می رفت یا پای ابن زبیر! یا اگرهم سر بسلامت می برد حداقل موقعیتش را در دارالاماره که از دست می داد اما می بینیم که این استاد حیل، هم سر به سلامت می برد و هم در سرای بجای می ماند!
 

     پس اوست که در آن سرای پرماجرا خلیفه است و در واقع سرهای بریده را یک به یک پیش او گذارده اند و همه را او دیده است و او شمرده است! و تنها اوست که آنگونه سر از سر باز می شناسد و سر در کشتارها نمی بازد! براستی هم سیاست سختی است اینگونه قاطی سرها شدن و سرنباختن! اما باید دید در میان اینهمه کشمکش روزگار، سّر "سَر"داری این "سرشناس ناشناس" در چه چیزی نهفته است؟ اما تنها ابی مسلم نخعی نیست که بر این سیاست است که تاریخ پر است از این سرشناسان ناشناس! این خلیفه های پنهان! نیک اگر واکاویم بدرازای تاریخ پیرامون هر خلیفة آشکار را خلفای پنهان گرفته اند! در وصفشان همین بس که اصولاً آنها را از آمد و شدهای تاریخ باکی نیست! آنها ظاهراً بر هیچ کس حکومت نمی کنند و با هیچ کس هم درگیر نمی شوند. اساساً بسته به افراد خاصّی نیستند چه اگر باشند با آنها می آیند و با آنها هم می روند؛ بلکه با هیچ کس نمی سازند و بر هیچ کس هم نمی تازند و از اینروست که به این سادگیها هم نمی بازند و تا آنجا که بر سیاست پنهانشان استوار باشند و در کار پنهانی شان استاد، به حیات خویش در دارالاماره ها ادامه می دهند!
 

     پس آنها پنهانند چون ماهیتشان در همین پنهان گشتگی شان نهفته است و بیش از هرکس دیگری می پایند چون سیاستشان در حکومت بر "جریاناتی مشخص" است و نه افرادی خاص! آنها را تمایلی به برون جستن از این پنهانی نیست چه برون گشتن همان و به فنا رفتن همان! آنها نیک می دانند که در آشکاری شان بیش نمی پایند چه با اولین امواج سرنگونساز تاریخ کوفته می شوند و بر باد می روند! آنها نیک می دانند که نباید وسوسة آشکار شدن داشته باشند و گرنه کارشان تمام است.
 

     گویند پادشاهی در معرض سقوط بود. در آخرین روزها چون در احوال خویش و روزگارش نظر می نمود که چگونه شاهان پیش از او همه آمدند و رفتند ناگهان چشمش بر سیاست پنهانی که پیرامونش در جریان بود بینا گشت؛ وزیرش! با خود اندیشید که این وزیر چند شاه پیش از من را وزارت نمود و اینک هم وزیر من است! چگونه است که آنها همه رفتند و او هنوز پا برجاست؟!... او به وزیرش بدبین شد و زود برکنارش کرد. در اندک زمانی هم از سقوط عاجلش گریخت و هم سالهای دراز حکومت کرد! البته ما را با شاه و سقوط و ظهور دیر یا زودش کاری نیست که با آن وزیرک است آنهم نه خود او که نوع سیاستش که سالهای سال خلیفة پنهان آن دارالحکومه و آن دودمان سلطان خیز بود و چون از ماهیتش برون کشیده شد نابود گشت؛ همچو وامپیرها که تا در تاریکی اند سخت در کار خویشند اما چو به نور و روشنی کشیده می شوند زود آتش می گیرند و از بین می روند!
 

     اما خلفای پنهان را تنها در دارالاماره ها نباید جست! اینک و در این روزگار که مناصب و مراتب بسیارند در هر کجا که امری از امور در جریان باشد باید آگاه باشیم که احتمالاً آنجا هم خلفای پنهان در کارند و سیاست پنهان جاریست! خلاصه اینکه در داستان دارالاماره دو نوع خلیفه و دو نوع سیاست را می توان از هم تشخیص داد: یکی خلیفة آشکار با سیاستی آشکار و دیگری خلیفة پنهان با سیاستی پنهان! اولی نه اینکه سیاستش روشن است دوست و دشمنش هم کم و بیش معلوم است ولی دومی چون سیاستش ناآشکار است پس دوستی و دشمنی اش هم ناآشکارترست! با تمام این حرفها نباید فراموش کرد که اولاً خلفای پنهان زرنگتر از آنند که به این راحتی ها به چشم من و شما آیند و دوماً بسی بزرگتر از آنند که با این نوشته های کوتاه به وصف درآیند! اما به هرحال هستند! اگر هم بر حضورشان شکی باشد در وجودشان اصلاً نیست!

 

 1- اگر این روایت را نخوانده اید توصیه می شود که ابتدا آنرا در نوشتارهای پیشین بخوانید.
2- از انصاف که نگذریم آن روایت عبرت آموز را بقول معروف خوب جایی توانست به رخ حاکم فاتح اموی بکشد.
3- از سال 61 تا 72 هجری قمری.
4- و یا فرقی نمی کند کسانی همانند او!

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی دین, مسائل اجتماعی ایران

[ چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

توهم تغییر

حسین شیران

 

در بامداد تاریخ
در نخستین تظاهر آن "شاه جریان"۱
زمین با تمام وسعت و نعماتش
تنها ازآن آندو بود و هردو هم عجبا
زادة بلافصل شاهکار خدا-آدم،
که می بینیم یکی می زند آن دیگری می میرد!
و اینچنین نخستین صفحة "سرخ و سیاه" تاریخ رقم می خورد!
سرخی بخاطر خون و سیاهی بخاطر ظلم!

 

به گمانم اگر تاریخ در همان نقطه می ایستاد و پیشتر هم نمی آمد
باز هم گزارش تاریخ همان سرخیّ و سیاهی می بود!
آنکس که نمی داند کشتن چیست و مردن چیست،
تسلیم "سلطه خواهی" خویش می شود و می زند و می کشد و
اولین کشتة تاریخ را نقش زمین می سازد!
چگونه این واقعه را تفسیر کنیم که بکار بقیه هم بخورد؟
آیا این قابیل است که خون می ریزد؟
یا زمین است که خون می طلبد؟
و یا این اجتماع آدمیان است که سلطه ساز است و جفاپیشه؟

و از آن جلوة نخستین تا حال-
که نسل آدمی چو مورچه پا می گیرد و در زمین پخش می شود و
تاریخ نزار هم به وصف حال و روز بشر جان گرفته و
با سلطة بی چون و چرای آن "شاه جریان" پیش می آید،
اوضاع همانست که بود! و بسی تیره تر و تاریکتر!
چه اینبار آدمی می داند که کشتن چیست و مردن چیست امّا
باز می کشد و باز می میراند!

حکایت این تکرار،
از تکرار آن حکایت شوم است!
چه امروز هم همانند دیروز
و دیروز هم همانند آنروز که هابیل بر زمین افتاد،
انسانها نه یک به یک که چند به چند و گاهی قوم به قوم نقش زمین می شوند و
هرگز هم برنمی خیزند! ...

گوش هوش اگر بنهیم بر سینة روزگاران
صدای تیشه های بی وقفة قابیل را خواهیم شنید۲
که هنوز هم که هنوز است از آن تارک تاریخ
مدام بر پیکر بشریت نواخته می شوند و در دل دوران فرو می پیچند؛
و اینک از تواتر امواج آن است
که کشته هایش اینچنین از دُم تاریخ بیرون می جهند!

پس اگر تنها با چند واژه بگوییم که:
"تاریخ بشریت از قائن تا به فرعون،
 از فرعون تا به نرون
 و از نرون تا به شارون
 جز تکرار آن واقعه هیچ نبوده است"
در حقیقتِ تاریخ نه بیش گفته ایم و نه کم!
شاید این تنها روایت ممکن از حقیقت تاریخ باشد!
چه از روایت این یک حقیقت است که
دل تاریخ پرخون است
و هرگز این دل خونین به روشنی نگراییدست!

آری آن سایة شومی که بر افتاد به پیش
تا چنین می دمد از پشت آفتاب زمین
بر چهرة بخت برگشتة تاریخ روان خواهد بود!
و تا چشمة نحسِ سلطه خوش می جوشد
دریای پلیدِ ظلم، طوفان زده باقی خواهد ماند!

پس کیست که فریاد زند: ای انسان!
بازآی۳ و از تلاطم گرداب این جریان برگیر دامن خویش!
تو در اسارت تکراری و این تکرار جز سرمدی سلطة قابیلی نیست!
بازآی که در توهّم تغییری و تنها تو در توهّم تغییری!
خدا، فرشته و خورشید و آسمان، همه چیز ثابت است!
غریبة خونین! تنها تویی و تو که دور خودت می چرخی!
تنها توئی و اینهمه دلبستگی هایت که با تو می چرخند! ...

گوئیا فریب مرگ گرگ و گراز را خورده ای!
فریب افتادن برگ درخت را خورده ای!
اینها همه اجزای باورند لیکن تراست که بیاد آوری
تنها توئی که در این گرداب بی پایان
در برابر هر چیز مسئولی؛
کس را به باز دریدن گرگی حساب نیست! ...

یکی خردی زیر بار خرمنی خرکوب،
و دیگری خبرآوردگان خون خفته،
تا گرد از این دو چشم خاک خوردة هستی نزدودی
نه خویشتن از خویش شناسی و نه آن خاطر خویش آزردة خویش! ...
این خویش که اینک تو درآنی نه خویش توست؛
اینست که هیچش نمی شناسی و خویشتن را بدست خویش می کشی و پیش می روی!
چه اگر خویش خویشتن را می شناختی
نیک می دانستی که هیچ پیشرفتی به بهای سقوط یک انسان نمی ارزد!
پس باید که گفت تصور تو از خرد هم "شاه اشتباه" توست
که پیامبرت را پیام بُرش ساخته ای و زمین گیرتر شده ای!
دریاب آینه ای را که سیمای پریشان ترا باز نماید ...

و اینک از پس اینهمه فریاد با صدایی گرفته می گویم
با آنکه عقلها همه تیزند و روزگاران همه لبریز از پند
افسوس و صد افسوس که عبرت آموزی انسان همه وهم است!
چه اگر عبرتی بودش از آن فاجعه هایی که برفت
هرگز این قرن اخیر بعنوان وحشی ترین و خونبارترین دوران حیات بشری رقم نمی خورد! ...

و با هزار حسرت و آه می نویسم
افسوس و صد افسوس که امروز
با تمام تلاشی که آسمان داشته است
تاریخ بشر "زمین گیرترین" دوران خود را سپری می کند؛
چرا که انسانِ سقوط کرده اینک
به سقوط خدا می اندیشد!
به سقوط
                خدا
                         می اندیشد!

 


۱- این مطلب در ادامة مطالب پیشین آمده است.
۲- البته اگر صدای تیشه های فرهادها بگذارد!
۳- انسان نیازمند "بازآیی" است و نه "بازگشت". بازگشت به کجا که دیروز هم همچو امروز بوده است.
 

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی دین, مسائل اجتماعی ایران

[ شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شاه جریان تاریخ

حسین شیران

 

     اما داستان دارالاماره تنها حکایت خونین روزگار که نبود! نه اولش و نه آخرش! هرچه بیشتر تاریخ را ورق زدم بیشتر بوی خون بمشامم خورد و هرچه بیشتر تأمل کردم دنیا بیشتر پیش چشمانم "سرخ و سیاه" تر گشت! بر آن شدم که تا می شود از طغرلها و طغیانهایش سند گیرم و گواه درک خویش سازم اما دیدم اینگونه باید که تاریخ را دوباره بنویسم و حقیقتاً چه نیازی به اینکار که تاریخ خود با تمام پیکره اش در دسترس همگان بوده و هست! و چه گواهی بالاتر از خود تاریخ بر حال و روز حقیقی تاریخ!
 

     از فصل نخست که آدمی گرفتار زمین می شود تا فصل اخیر که زمین گرفتار آدمی است به هر کجای تاریخ که سر زدم جز "خدعه و خون" بیش ندیدم! گویی که روزگار یا به تمامی همین بوده است و یا تنها همین را نگاشته اند! بر این گمانم اگر تاریخ را آنچنانکه یک فیلم اکشن را می بینیم نبینیم- عارضه ای که اغلب در مطالعة تاریخ گریبانگیرمان می شود آنسان که زد و خوردها و قتل و کشتارهایش نه فقط عادی بلکه عجبا مورد انتظار نیز واقع می شود، خواهیم دید که آسمان تاریخ همه جا به یک رنگ است! و چندان فرقی نمی کند که از کجایش بیاغازیم و در کجایش بایستیم!
 

     هزاران هزار وقایع گوناگون و هزاران هزار نام و نامدار از هر زمان و از هر کجای جهان، نیک اگر بیندیشیم کم و بیش همه بازگو کنندة یک حقیقت اند! یک جریان پایدار! یک پدیدة غالب! و یک بازی بی پایان! بازیگران بازی ایّام را اگر از پهنة تاریخ کنار بگذاریم با قدری تأمل بر بستر تاریخِ چندین هزار سالة مان جریانات پراکنده ای خواهیم دید که همه از یک چشمه آب می خورند و با تظاهرات گوناگون همه هم به یک دریا می ریزند! بی هیچ طفره ای اگر که جویای ماهیت آن چشمه و دریا باشیم باید که بدانیم آن چشمه بجز "سلطه پرستی بشر" و آن دریا جز "ظلم بشر بر بشر" چیز دیگری نبوده و نیست! 
 

     تا جهان بوده و هست ایدریغا که آن چشمه، همیشه جوشان بوده و این دریا همیشه خروشان بوده است! و این در حقیقت جریانِ غالب تاریخ بوده است؛ جریانی که سایة شومش پیوسته بر سر تاریخ پایور بوده و هرگز هم از سر آن کم نگشته است! وقایع روزگاران همه از گردش پیوستة آن رقم خورده اند و صفحات تاریخ همه در گزارش جولان آن پر شده است! سرّ اینکه هیچ دورانی از تاریخ بشریت بی کشتار نگردیده است را بی هیچ تردیدی در بطن همین جریان باید جست چه این جریان، پاشنه آشیل تاریخ بوده است و بی گمان شایستگی آنرا دارد که "شاه جریان تاریخ" قلمداد شود!
 

     اما آیا این بدبینی محض به پیش زیستة انسان نیست که سراسر خدعه و خون یا سرخ و سیاهش خوانیم؟ آیا تاریخ هیچ صفحة سبزی نداشته است؟ بی شک که چرا! اما همچنانکه معلوم است اینجا صحبت از یک پدیدة غالب است که همواره بر بستر تاریخ جاری بوده است! آری بی هیچ تردیدی تاریخ، صفحات سبزی هم داشته است؛ اما اگر از تاریخ چندین هزارسالة بشریت هرآنچه مربوط به خون و خونریزیش را کنار بگذاریم جز یک جلد خاکستری و چند صفحة پراکنده از آن چیزی بیش نخواهد ماند!


     "تاریخ سبز" ما اینگونه به دهانی خواهد ماند که مع الاسف دندانهایش همه جز یکی دو تا افتاده اند! و بسی سبز خواندن تاریخ با این دهان اندکی سخت می نماید! از اوراق سبز تاریخ بی گمان نهضت های انبیا و اولیاست. اما همه نیک می دانیم که خود اینها هم همه عمر در مبارزه با این "شاه جریان" بوده اند و یکسره درگیر فتنه ها و توطئه هایش! واحسرتا که چه انبیا و چه اولیای الاهی اسیر این "شاه جریان" گشتند و به خون پاک خویش غلطیدند! تاریخ خود گواه است که سبزیهایش همه در بستر خون بوده اند و محاط در حلقة آتش!
 

     تاریخ خود گواه است که برکدام پایه چرخیده ست و بر صفحات بی شمارش چه رنگی نقش بسته است بویژه در قبال اندک سبزه های خویش! وانگهی توفیر است میان واقعیت و حقانیت! و تاریخ گزارش واقعیتهاست (واقعیت بمعنای آنچه در عالم بیرون اتفاق افتاده است؛ واقعه ها؛ و نه حقیقتها؛ به نوشتارهای حقایق اجتماعی و وقایع اجتماعی رجوع شود) و از این روست که می گوییم شاه جریان تاریخ تا به امروز تنها همین بوده است: "سلطه پرستی و ظلم بشر بر بشر"! اکنون بر ماست که سنگینی و رنج این پرسش وامانده را همواره بر اندیشة خویش روا داریم که آیا هیچ راه گریزی هست از سایه و سیطرة شوم این شاه جریان؟
 

     آیا هیچ می توان امید آن داشت روزگارانی برسد که آن چشمة منحوس از جوشش برافتد و آن دریای پلید از تلاطم امواج آرام گیرد و از تابش بی وقفة خورشید همسانی هر روز بیشتر از دیروز به خشکی گراید؟

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی دین, مسائل اجتماعی ایران

[ چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

داستان دارالاماره

حسین شیران

 

     واقعاً که شگفت شهری بوده است این کوفه! بیخود هم نبوده که همپای مشاهیر دگر در بلاد گستردة تاریخ دکّان درندشتی زده و در قرون متمادی در وصف خویش نامداری نموده است! گذشته از آن حادثة دلخراش عاشورا که شوم آوازه اش در همه جا پیچید و هنوز هم که هنوزست نقد بی وفاییش در کوچه خیابان های ما هم به گوش می رسد، انگار که بعد از آن هم خاکش به هیچ کس وفا نداشت! آنگونه که در گزارش حوادث پس از واقعة کربلا آورده اند عبدالملک مروان حاکم اموی در سال 72 ه. ق. با سپاهی عظیم از شام به کوفه لشگر کشید و مصعب بن زبیر را که پس از سرکوب مختاربن ثقفی حاکم کوفه گشته بود به خاک سیاه نشاند.
 

     گویند بر دارالامارة کوفه بود که سر بریدة مصعب بن زبیر را آوردند و در مقابلش به میان انداختند! همهمه ای برپا شد و در این میان مردی از اهالی کوفه که در آنجا حاضر بود پیش آمد و خطاب به امیر فاتح چنین گفت: [جای غریبی است این مکان که اکنون امیر در آن ایستاده اند!]
همینجا بود که دیدم سر بریدة "حسین بن علی" را جلوی ابن زیاد نهادند! و چندی بعد دیدم سر بریدة "ابن زیاد" را که جلوی مختار  انداختند!
و مدتی نگذشت که دیدم سر بریدة "مختار" را جلوی مصعب بن زبیر گذاشتند! و اینک می بینم سر بریدة "مصعب" را که در مقابل شما انداخته اند! خدا امیر عبدالملک را از تکرار این واقعه محفوظ بدارد! گویند که عبدالملک هراسان برخاست و از آن تالار برون شد و دستور داد که آن تالار و آن قبه را فرو ریزند! ( اصل این روایت را می توانید در مروج الذهب مسعودی بخوانید.)

 

     از سالها پیش که به این روایت غریب و تأمل برانگیز برخورده ام- در واقع خیلی پیش تر از آنکه افکار و مطالعات و تحصیلات جامعه شناختی داشته باشم، ذهنم در ابتدا با تعصبی مذهبی درگیر این مسئله بود که چگونه است مردم ناآگاه آن روزگار امام زمان خویش را که ما اینچنین اش می شناسیم آنچنان نشناسند و چنان بلایی هم سر او و یارانش بیاورند که ماوقعش بعد قرنها هم از سر زبانها نیفتد؟ اینها مگر که بودند و چه می خواستند که عین آب خوردن سر می بریدند؟ آنهم سر چه کسی؟! امام زمان خویش! (حال با بقیه کاری نداشتم).
 

     بعدها این پرسشم اندکی عامتر شد که از چه روست در بلاد اسلام اوضاع مسلمانی چنان آشفته می شود که در عرض ده دوازده سال تنها در کوفه چنان آمد و شدهای خونینی رقم می خورد؟ این جنگهای خودی از سر چیست و تقصیر که می تواند باشد؟ اما بمرور مشغلة ذهنی ام در این حدّ هم نماند و بسی فراگیرتر شد که اساساً چگونه است که چنین وقایع خونینی در جامعة بشری رخ می دهند؟! آنهم با چنان شدت و حدّتی که انگار مردمان هیچ مردمیّ نمی شناسند؟!
 

     اکنون بعد سالها هنوز هم بر سر داستان دارالاماره ایستاده ام و هنوز هم که هنوز است مدام از خودم می پرسم واقعاً این چه بازیست که خدا و غیر خدا نمی شناسد؟
این چه بازیست که انبیا و غیر انبیا نمی شناسد؟
این چه بازیست که اولیا و غیر اولیا نمی شناسد؟
این چه بازیست که پاک و ناپاک نمی شناسد؟
این چه بازیست که پیر و جوان و زن و بچه و بیمار نمی شناسد؟
این چه بازیست که زمان و مکان نمی شناسد؟
این چه بازیست که رحم و مروّت سرش نمی شود؟
آیا هیچ راه گریزی از این بازی هست؟

 

     بنابراین داستان دارالاماره تنها روایت سرهای بریده نیست! تنها حکایت بی وفایی کوفه و کوفیان هم نیست! تنها گزارش یک عبرت تاریخی هم نیست که بسی فاصله بوده است میان انسان و عبرت آموزی او! داستان دارالاماره حرف آغازین است از یک جریان شوم تاریخی ! یک "شاه جریان"!

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)     


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران

[ جمعه ۲ مهر ۱۳۸۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]