جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

ابرنظم‌ها و ابرنظام‌ها (ملت‌دولت‌ها)

.

ابرنظمها و ابرنظامها - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 ابرنظم‌ها را تنها از ابرملت‌دولت‌ها باید انتظار داشت یعنی هر آن‌ها و هر آن‌جاها که درک و فهم متقابل فوق‌العاده‌ای میان ملت و دولت‌شان حاکم است و ضرورتا در برابر یک نظم‌پرداز عالی (دولت) یک نظم‌پذیر عالی (ملت) وجود دارد و گرنه در برابر هر ابرپروژه‌ای ابرمسأله‌ها و ابرفاجعه‌ها باید انتظار داشت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی نظم, ملت‌دولت

[ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نظم‌ها و نظام‌ها - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

هم‌راهی و هم‌آهنگی اجزا و عناصر در هر سطحی، همان‌طور که پیش از این گفتیم، مصداقی از برقراری نظم اجتماعی است اما هم‌راهی و هم‌آهنگی تمامی اجزا و عناصر در سطح جامعه مبین «نظم جامعوی» یا همان «نظم عمومی» است. "نظم جامعوی" یا "نظم عمومی" از بهر آرامش و آسایشی که در سطح کلان تولید می‌کند بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ثروت یک جامعه محسوب می‌شود که علی‌الاصول باید مورد حفاظت قرار گیرد.

.

دستیابی به این مهم (نظم عمومی) اگرچه "وفاق‌گرایان" را کاملا راضی و خشنود می‌سازد اما "ستیزگرایان" آن را شرط لازم اما ناکافی برای جامعه تلقی می‌کنند و ضرورت حفاظت از آن را به یک شرط اصلی و اساسی منوط می‌سازند که اگر نفع همه در آن لحاظ شده باشد مشروع و موجه است و به‌مثابه‌ی "خیر عمومی" ارزش حفاظت دارد ولی اگر از استقرار آن برخی متنفع و برخی دیگر متضرر گردند یک چنین نظمی به‌واقع "شرّ کلانی" است که باید اصلاح و یا در صورت اصلاح‌ناپذیری تغییر و به نفع عموم دگرگون گردد.

.

ستیزگرایان مخالف وفاق و یا در پی ستیز نیستند بلکه با تأکید و توجه بر واقعیت عینی تقابل و تضادهای طبقاتی آشکار و نهان در جوامع بشری بدوا نسبت به هر گونه وفاق اجتماعی بدبین و یا دست‌کم ظنین بوده و آن را مستعد هر گونه استعمار و استثمار و استبداد می‌دانند. از نقطه‌نظر ستیزگرایی بانیان نظم و وفاق عمومی علی‌رغم ادعاهایی که کرده و می‌کنند طبیعتا طالب تعریف و تحکیم منافع خود در قالب نظم عمومی هستند - مگر آن‌که خلاف‌اش ثابت شود- و از این جهت آن را هرگز طوری نمی‌چینند که مخالف منافع‌شان باشد.

.

در هر صورت، داخل و یا فارغ از نقطه‌نظرات ستیزگرایان، بدیهی است نظم عمومی‌ای که به نفع عموم نباشد به‌واقع یک "فریب اجتماعی" بزرگی است مصداق "به‌نام همه و به‌کام یک عده"؛ یک چنین نظمی آسیاب بزرگی است که مشخصا به آب عموم می‌چرخد اما آردش تنها در کیسه‌ی یک عده‌ی خاص تلنبار می‌شود؛ دیگر چه جای بحث که این آسیاب با این سازوکار هرچه بیش‌تر بچرخد بیش‌تر منجر به افزایش نابرابری‌ها و ناعدالتی‌ها و شکاف‌های طبقاتی گشته، با غیرمشروع و مخدوش شدن وجهه‌ی نظم عمومی، خواه‌ناخواه جامعه در وضعیت ناآرام و ناپایدار قرار خواهد گرفت.

.

با این مقدمه اکنون پرسش اصلی و اساسی اینست: نظم جامعوی و یا عمومی را اساسا چگونه باید چید که مصداق خیر عمومی باشد، یعنی نفع همه‌ی افراد جامعه در آن لحاظ شده باشد؟ (بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم

[ جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نظم‌ها و نظام‌ها - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

نظم اجتماعی چیست؟ چگونه و تحت چه شرایطی حاصل و چگونه و تحت چه شرایطی دیگر ضایع می‌شود؟ تا کی و کجا باید بدان اعتنا و احترام و استناد داشت و بدین‌وسیله آب در آسیاب استمرار و ثبات‌اش ریخت و از کی و کجا می‌توان به استقرار آن اعتراض داشت و خواهان تغییر و دگرگونی‌اش شد؟

.

اصولا و اساسا هر گاه و هر کجا در محدوده‌ای معین برخی از اشیاء و یا افراد و یا ترکیبی از هر دو را هم‌راه و هم‌آهنگ با یکدیگر ببینیم می‌توانیم بگوییم که عملا شاهد مورد و مصداقی از پدیده‌ی نظم هستیم. بر این اساس بد نیست مقدمتا در راستای بسط جوانب بحث نخست به چند نکته اشارتی داشته باشیم:

.

نخست این‌که مشخصا عنوان نظم را برای بیان "کم و کیف ارتباط" بیش از یک جزء و یا عنصر بکار می‌بریم از این جهت "اجتماعی بودن" همواره در معنی و مفهوم هر نظمی مستتر است. تعریف نظم برای یک عنصر منفرد تعریف ابتری خواهد بود؛ نظم در ارتباط با دیگری و یا دیگران معنی و مفهوم و مصداق پیدا می‌کند و اگر اساسا رابطه‌ای در کار نباشد اطلاق نظم هم خودبه‌خود بلاموضوع می‌گردد.

.

دوم این‌که تعریف نظم با اتکا و در واقع به شرط "هم‌راهی" و "هم‌آهنگی" اجزا و عناصر موجود ممکن و میسر می‌شود و اگر به هر دلیل این شرط در میان نباشد و یا از میان برود باید قید کاربرد این عنوان را زد. سوم این‌که در نظم‌هایی که عناصر انسانی در آن دخیل هستند هم اگرچه "هم‌راهی" و "هم‌آهنگی" شرط اصلی و اساسی است اما مضاف بر آن این "هم‌دلی" و "هم‌صدایی" است که باعث استمرار نظم‌های مستقر می‌شود.

چهارم این‌که لازمه‌ی "هم‌دلی" و "هم‌صدایی" عناصر انسانی- به‌مثابه‌ی اراده‌های منفرد- حفظ "حرمت" و "منفعت" آن‌هاست و گرنه در سایه‌ی نظم مستقر گریزی از شکل‌گیری احساس "استعمار و استثمار و استهلاک" و متعاقب آن "اعتراض و اعتصاب و انصراف" در نزد آن‌ها نخواهد بود.

.

در نهایت در مقام ارزش‌گزاری اجتماعی، نه به خود نظم بلکه "هدفی" که آن نظم تعقیب می‌کند و اساسا از برای آن پدید آمده باید توجه و تأکید داشت؛ از این نظر مثلا ارتشی که هدف‌اش اشغال و قتل و غارت یک ملت یا مملکت و امحای حقوق دیگران باشد حتی اگر به بهترین شکل ممکن نظم و نظام یافته و تمامی اجزا و عناصرش هم هم‌دل و هم‌صدا باشند چون در اصل به‌مثابه‌ی اسباب سلطه فاقد هدف متعالی اجتماعی و انسانی است نظم و نظام‌اش هم نه فقط فاقد هر گونه ارزش اجتماعی بلکه عملا "ضد ارزش اجتماعی" خواهد بود. ...

.

ادامه در بخش بعد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم

[ جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نظم‌ها و نظام‌ها - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

بر هم خوردن «نظم اجتماعی» و جایگزین شدن‌اش با هر گونه بی‌نظمی- اعتراضات و اعتصابات از دید مردم و یا آشوب‌ها و اغتشاشات از دید نظام‌های سیاسی و یا به بیانی روشن حکومت‌ها- اصولا و اساسا مطلوب هیچ جامعه‌شناس و جامعه‌اندیشی (هر آن‌که دغدغه‌ی جامعه دارد) نیست چرا که صرفا در سایه‌ی برقراری نظم اجتماعی است که زیست اجتماعی بشر در ابعاد متنوع و متعدد خویش جریان می‌یابد و شکوفا می‌گردد.

این اصل اگرچه به‌نحو بارزی مبین ارزش و اهمیت نظم اجتماعی از دید جامعه‌شناس و جامعه‌اندیش و تأکید و توجه او بر ضرورت این امر است با این وجود به‌معنای پذیرش مطلق هر گونه نظم اجتماعی نیست، به بیان دیگر این‌طور نیست که یک جامعه‌شناس و یا جامعه‌اندیش (به‌معنای واقعی کلمه) تحت هر شرایطی مدافع و محافظ نظم اجتماعی مستقر باشد بلکه این مهم مشروط بر برقراری اصل اساسی اولی‌تری به‌نام «عدالت اجتماعی» است.

در هر جامعه‌ای اگر که نظم اجتماعی موجود و مستقر متضمن عدالت اجتماعی نباشد، به این معنی که در شرایطی ناعادلانه گروهی به‌نحوی خاص از برقراری نظم موجود متنفع گشته و گروه یا گروه‌های دیگر با مراتبی از محرومیت‌ها مواجه باشند و یا در بستر این نظم، ارزش‌ها و هنجارهای مورد نظر گروهی بر جامعه حاکم گشته و ارزش‌ها و هنجارهای گروه‌های دیگر ممنوع و سرکوب گردد، بدیهی است در این شرایط دیگر نظم مستقر از مقبولیت و مشروعیت عام برخوردار نبوده و خواه‌ناخواه با تهدیداتی مکرر از سوی محرومان و معترضان جامعه مواجه خواهد بود.

بنابراین این درست که نظم اجتماعی برای جامعه و جامعه‌شناسی و جامعه‌شناس بسی واجد ارزش و اهمیت است اما تنها در شرایطی که ضرورتا متضمن منافع اقشار مختلف جامعه باشد نه قشری خاص، چه در این صورت مصداق بارز استعمار و استثمار داخلی بوده (استعمار و استثماری که به‌مراتب از نوع خارجی‌اش بدتر است) و خواه‌ناخواه خود مخل نظم اجتماعی خواهد بود. چیستی و چگونگی نظم اجتماعی و عدالت اجتماعی و استعمار و استثمار داخلی و اعتصاب و اعتراض اقشار محروم و مواضع جامعه‌شناسان در برابر این موضوعات و موضوعات دیگر در بخش‌های بعد.

.

ادامه دارد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم

[ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]