جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

جامعه‌شناسی رسانه و ارتباطات:

هیچ رسانه‌ای تمام حقیقت را نمی‌گوید.

حسین شیران

.

بمباران رسانه‌ای - جامعه شناسی شرقی

.

عصر عصر رسانه است و کار رسانه هم طبیعتا رساندن اخبار و اطلاعات به انبوه مخاطبان است؛ حالیا ماییم و این ‌همه رسانه در داخل و خارج و این همه اخبار و اطلاعات که شب و روز از جهات و جبهات مختلف با اسباب و اساس متعدد بر سرمان می‌ریزند، همه هم خود را محق و موجه و مستند جلوه می‌دهند و بدین‌قرار می‌خواهند ذهنیت و عینیت ما را آن‌سان که خود می‌خواهند و خود نیاز دارند سروسامان دهند!

.

در ارزش و اهمیت و ضرورت رسانه هیچ تردیدی نیست اما این هیچ نافی آفات و آسیب‌هایش نیست. تأکید و توصیه بر استفاده‌ی محدود و منطقی و مقرون به آگاهی از رسانه است؛ وقت و بی‌وقت پای رسانه نشستن و اخبار و اطلاعات گرفتن و گفت‌وشنود کردن درباره‌ی آن‌ها خروجی‌اش «رسانه‌بندگی» و «خبرزدگی‌»ست که متأسفانه حالا خیلی‌ها گرفتار آن‌اند و این البته ناشی از سیاسی‌شدن‌های بی‌حدوحصر مردمان ماست!

.

این درست که سیاست در کم‌وکیف زندگی ما بس دخیل است اما سیاست‌گرایی و رسانه‌گرایی هم درحقیقت حدی دارد- بویژه برای عوام که هیچ ضرورتی ندارد تا بدین‌حد سیاست‌زده و رسانه‌گرا باشند؛ حالیا همه بنوبه‌ی خود کارشناس سیاسی و تحلیل‌گر مسائل جامعه و جهان شده‌اند و همه‌جا حتی آن‌جا که نباید و نشاید، بحث سیاسی می‌کنند و اطلاعات سیاسی رد و بدل می‌کنند، هیچ خسته و سیر هم نمی‌شوند!

.

براستی چرا باید زندگی مردم عادی تا این حد تحت‌الشعاع سیاست باشد و رنگ‌وبوی سیاسی بخود بگیرد؟ سیاسی شدن عوام فایده‌اش چیست جز زِر و زار و زور زدن‌های بیهوده و سلب آرامش ذهن و عین و عدم استفاده‌ی بهینه از اوقات و لحظات زندگی؟ وقتی می‌توان بسی فارغ از سیاست و دور از سیاه و سفیدنمایی‌های سیاسیون قدری آسوده زیست چرا به‌چه دلیل باید این فرصت را با سیاست‌گرایی تباه‌ ساخت؟!

.

به‌نظر می‌رسد در مواجهه با این حجم از رسانه‌بندگی و سیاست‌زدگی، جامعه‌ی ایرانی نیازمند قدری رسانه‌گریزی و سیاست‌زدایی است.

.

باید باور داشت که هیچ رسانه‌ای هیچ بی‌هدف و بی‌جهت نیست و هیچ بی‌هدف و بی‌جهت هم عمل نمی‌کند؛ بی‌گمان اخبار و اطلاعات منتشره همه هدف‌گذاری و جهت‌گذاری شده‌اند و بر این اساس آن‌ها که بی‌هدف و بی‌جهت پای رسانه‌های مشخص می‌نشینند و دائما از آن‌ها اخبار و اطلاعات می‌گیرند خواه‌ناخواه با آن‌‌ها هم‌هدف و هم‌جهت می‌شوند و به‌مرور شبیه آن‌ها می‌شوند و شبیه آن‌ها فکر و عمل می‌کنند.

.

در این میان اگر هدف حقیقت‌جویی‌ست بدوا باید یقین داشت هیچ‌ رسانه‌ای هیچ‌وقت تمام حقیقت را نمی‌گوید- نه فقط بخاطر اینکه به تمام حقیقت دسترسی ندارد بلکه بخاطر اینکه اساسا با تمام حقیقت کاری ندارد، تنها بخشی از آن که با منافع و مواضع‌اش سازگار است را برجسته می‌سازد و پیوسته روی آن مانور می‌دهد و بخش‌های دیگر که به نفع‌اش نیست را قویا سانسور و سرکوب می‌کند و این یعنی رفتار ایدئولوژیک!

.

و بعد حقیقت‌جویی لزوما با کسب هرچه بیشتر اخبار و اطلاعات و دیدن و شنیدن تحلیل‌های بسیار که حاصل نمی‌شود بلکه بس مستلزم فراتحلیل‌ها و فراتلفیق‌هاست و این البته که یک کار تخصصی‌ست- نه از عهده‌ی هر کسی برآید و نه اصولا بر عهده‌ی هر کسی‌ست. در هر جامعه‌ای ضرورتا باید باشند منابع و مراجعی که در شرایط بمباران اخبار و اطلاعات ایدئولوژیک این رسالت اجتماعی بزرگ را در حق مردمان خود انجام دهند.

.

متأسفانه بسیار کم دیده و می‌بینیم یک‌چنین منابع و مراجعی که فرادست ایدئولوژی‌های غالب زمان عمل کنند و مختصر و مفید برای گذار جامعه به یک مقام و موقعیتی فراتر از اینکه هست اطلاعات فراایدئولوژیک در اختیار مردم قرار دهند؛ اغلب خود در موقعیتی فرودین اسیر این و آن ایدئولوژی‌اند و مدام اخبار و اطلاعات ایدئولوژیک به‌خورد مردم می‌دهند و تا ایران و ایرانی را در ورطه‌ی این و آن ایدئولوژی ساقط نکنند دست‌بردار هم نیستند!

.

جسم و روح و روان جامعه‌ی ایرانی تاریخا ساخته و پرداخته‌ی عوامل و عناصر متعدد و متکثر است و از این سبب جز با تکثرگرایی فراایدئولوژیک روی آرامش و آسایش به‌خود نخواهد دید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی رسانه, رسانه‌بندگی خبرزدگی

[ جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 اثر متیو، پیام و پیامدهایش
✍️ حسین شیران

.

شاید شنیده باشید اینکه می‌گویند: این عادت روزگار است به آن‌که بیش‌تر دارد بیش‌تر می‌دهد و به آن‌که کم‌تر دارد کم‌تر. باری این باور خیلی‌ها در سراسر جهان است و برخی آن را نه فقط عادت روزگار بلکه خواست خود خدا می‌دانند و بر این ادعا آیه‌ی ۲۹ از فصل ۲۵ انجیل متی را گواه می‌گیرند که صراحتا می‌گوید: "آن‌که دارد به او بیش‌تر داده خواهد شد تا به فراوانی [هرچه بیش‌تر] برسد و آن‌که [چندان] ندارد آن‌چه دارد هم از او گرفته خواهد شد"؛ به این سبب "مرتون" Robert K. Merton جامعه‌شناس آمریکایی این روال و روند را "اثر متیو" Matthew effect می‌نامد و به بررسی پیامدهای اجتماعی آن در جامعه می‌پردازد؛ پیش از هر چیز ببینیم انجیل متی از چه رو یک چنین اصل و اساسی را مطرح می‌سازد.

.

متی تمثیلی از عیسی مسیح نقل می‌کند که در آن مردی پیش از سفر 3 تن از خدمت‌گزاران خود را فرامی‌خواند و به یکی 5، دیگری 2 و آن دیگری 1 سکه می‌دهد تا در غیاب او به‌کار گیرند؛ بعد از سفر، اولی 10، دومی 4 و سومی همان 1 سکه را تحویل می‌دهند؛ ارباب می‌پرسد: چه کردید؟ اولی و دومی می‌گویند: خرید و فروش، سومی می‌گوید: از ترس اینکه مبادا از دست‌ برود زیر سنگ پنهان‌اش کردم؛ ارباب از بی‌عرضگی سومی خشمگین می‌شود و آن 1 سکه را هم از او می‌گیرد و به اولی می‌دهد. بدین‌وسیله متی به نقل از عیسی می‌خواهد بگوید که ارباب (خدا) بر اساس تفاوت در استعدادها و توانایی‌ها و کارآمدی‌های افراد است که به یکی بیش‌تر و به یکی کم‌تر می‌دهد. ...

.

مرتون منکر تفاوت در استعدادها و توانایی‌ها و کارآمدی‌های افراد و منتقد توزیع امتیازات بر این اصل و اساس نیست- به‌هرحال به‌قول افلاطون برابر دانستن نابرابرها هم درست نیست و خود مصداق بی‌عدالتی است، او که مشخصا در حوزه‌ی جامعه‌شناسی علم از پیامدهای ناگوار این اثر سخن می‌گوید، منتقد جریانی‌ست که طی آن امتیازات به‌نحوی نابرابر بر اساس ویژگی‌های غیرعلمی همچون شهرت، محبوبیت، موقعیت، روابط و مناسبات و ... توزیع می‌شود؛ مثلا در یک پروژه‌ی علمی‌پژوهشی همه‌چیز به نام استاد ارشد تمام می‌شود و جوایز و امتیازات و اعتبارات آن هم بیش‌تر به سمت‌وسوی او سرازیر می‌شود- تا دیگران- حتی اگر او کم‌ترین نقش را در آن پروژه داشته باشد.

.

اما تنها حوزه‌ی علم نیست و در باقی حوزه‌ها هم کمابیش اثر متیو ساری و جاریست و طی آن بیش‌ترین امتیازات به‌وجه غالب سوی آنها که بیش‌تر دارند سرازیرند؛ جالب اینکه خود ما هم جزئی از این جریان‌ایم- اینکه همواره یا اغلب از فروشگاه‌های برند خرید می‌کنیم، در رستوران‌های بنام غذا می‌خوریم، در تالارهای معروف جشن می‌گیریم، از خوانندگان شهیر آهنگ و از شعرای بزرگ شعر و از نویسندگان نامدار کتاب می‌خوانیم، از چند سخنور سرشناس نقل قول می‌کنیم و از چند بازیگر خاص فیلم می‌بینیم، به نامزد خاصی رأی می‌دهیم و تنها پیج و کانال خواص عضو می‌شویم و مدام پست‌هایشان را لایک می‌کنیم، ... یعنی که خواه‌ناخواه ما هم آب در آسیاب این اصل و اثر می‌ریزیم!

.

اصل و اثر متیو، چه بازی روزگار باشد، چه خواست خدا، چه ناشی از فعل و انفعالات آگاه‌ناآگاهانه‌ی ما و چه طرح و تدبیر و تبلیغ خود داراها (از هر نوع‌اش)، در هر صورت و با هر توجیه و توضیحی که بخواهیم برایش ارائه کنیم، شکی نیست که کارکردش تماما به نفع داراها تمام می‌شود و باعث انباشت هرچه بیشتر سود و سرمایه در نزد آنها می‌شود و اساسا از این سبب است که به این اصل و اثر "مزیت تجمعی" هم گفته می‌شود. بدیهی‌ست مزیت تجمعی به باز غنی‌تر شدن اغنیا و باز فقیرتر شدن فقرا می‌انجامد و این یعنی تشدید نابرابری‌ها و تولید و توسعه‌ی شکاف‌های اجتماعی و طبقاتی که ما اینک در حوزه‌های مختلف در بطن و متن جامعه شاهد آن هستیم و هیچ‌جوره هم حریف‌اش نیستیم.

.

در این‌که سرمایه سرمایه می‌آورد شکی نیست، بر اصل و رسم رقابت هم هیچ حرفی نیست، سخن بر سر توجهات اولیه و فرصت اولیه و موفقیت اولیه و سرمایه‌ی اولیه است که طی اثر متیو از خیل خرده‌پاهای هر حوزه دریغ می‌کنیم و به‌نحوی افراطی همه را باز پای کله‌گنده‌ها ریخت‌وپاش می‌کنیم؛ شکی نیست این روال و روند باعث در سایه‌ ماندن و استعدادسوزی‌های فراوان در زمینه‌های مختلف می‌شود. حواس‌مان باشد ما هم بنوبه‌ی خود در کم‌وکیف این جریان دخیل‌ایم. چه خوب است گاه‌گداری هم که شده از همه‌چیزداران و همه‌شکل‌برخورداران هر حوزه روی گردانیم و اندکی هم به نوپاهای بی‌همه‌چیز آن حوزه توجه کنیم. باور کنیم این یک مسئولیت اجتماعی است. 🙏

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی علم, اثر متیو Matthew effect

[ دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از سخنان ناب سعدی‌ست این‌که خود به خود می‌گوید: "سعدیا گرچه سخن‌دان و مصالح‌گویی، به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست"؛ باری به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست، به سخن‌رانی نیست، به سخن‌سازی و نقد و نظربازی نیست، به کتاب و دفتر و دستک و دیوان‌سازی نیست، به مرام و مسلک و مذهب و دین‌بازی نیست، به دعا و مدح و مداحی و آه و گریه و زاری نیست، به خدا و به نبی و به علی‌ و به ولی‌داری نیست؛ به خدا به هیچ یک از این‌ها نیست چه اگر بود ما حال مترقی‌ترین ملت‌دولت عالم بودیم، تنها به تلاش و کوشش است و جز این راهی نیست؛ "ليس للإِنسان إِلا ما سعى" خود قول خداست، حیف قوم ما این اصل را آن‌چنان و هم‌چنان حالی نیست! ایها الناس توسعه بسته به کار است و به کار است و به کار، کار هم عرصه‌ی حرافی و لفاظی نیست، هرچه هست از عمل است و عمل است و عمل، ای‌دریغا بخش اعظمی از اعمال ملت و دولت ما را هیچ با توسعه کاری نیست، بخش کوچکی هم که سوی توسعه جاریست مالی نیست! از برای جریان بهتر و بیش‌تر و سریع‌تر خیل اعمال سوی کار و تغییر و تحول و توسعه، این مسیر مستلزم لایروبی‌ست وگرنه "حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو گذرانیده بجز حیف و پشیمانی نیست".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)​​​​​​


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی کار, جامعه شناسی توسعه

[ شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 خودکشی دختران

✍️ حسین شیران

.

خودکشی دختران - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 در یک ماه گذشته خودکشی دو دختر نوجوان از اطرافیان اندوه بزرگی بر همه هستی‌ام حاکم ساخت! تصور جای خالی‌شان در خانه و کلاس درس و جامعه سخت دیوانه و سوز و گداز پدرمادرهایشان دیوانه‌ترم می‌کرد! همان‌موقع خواستم از باب درددل هم که شده چیزی بنویسم اما ذهن پریشان و دست لرزان‌ام هیچ اجازه‌ نداد؛ بعد هم چه باید می‌نوشتم و صرف نوشتن و خواندن چه دردی از جامعه و جمعیت دوا می‌کند! یاد حکایت ویل دورانت افتادم و مردی که از او دلیل محکمی برای زنده ماندن و خودکشی نکردن خواست و او نداشت و بعد اندوهناک نشست و نوشت: این‌همه دانایی اگر دردی از بشریت درمان نکند به چه دردی می‌خورد؟ و نیز امیل دورکیم که می‌گفت فعالیت فکری اگرکه نقشی در زندگی عموم نداشته باشد ارزش یک ساعت زحمت هم ندارد. باری، تا شکاف علم و عمل را پر و یا دست‌کم کم نکنیم همه به‌نوعی مشغول آب در هاون کوبیدن‌ایم. علوم اجتماعی و انسانی علوم رفتاری‌اند و نهایتا نشان پندارها و گفتارهایمان را باید در رفتارهایمان ببینیم. نسل جدید تاب‌آوری لازم برای تحمل منویات نسل ما هرچند به خیر و صلاح‌اش باشد را ندارد، چه کنیم؟ چگونه با آن‌ها رفتار و در صورت نیاز اصلاح‌شان کنیم بی‌آن‌که آن‌ها را پرپر و خودمان را بدبخت کنیم؟ ...

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, خودکشی دختران کودکان, ویل دورانت دورکیم

[ سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 دوری در دنیای آمار - بخش چهاردهم

⏺️ بیست کشور برتر جهان با بیشترین اعتماد به دولت

.

بیست کشور برتر جهان با بیشترین اعتماد به دولت - جامعه شناسی شرقی

.

بر اساس آخرین داده‌ها و آخرین رده‌بندی در این زمینه، چین با شاخص 77 بیشترین اعتماد مردم به دولت را داراست و از این نظر اکنون در رتبه‌ی اول جهان قرار دارد. اندونزی با شاخص اعتماد 76 در رتبه‌ی دوم جهان قرار دارد. هند با شاخص 75 سوم و امارات و عربستان به ترتیب با شاخص 72 و 71 در رتبه‌های بعدی قرار دارند. میانگین جهانی شاخص اعتماد به دولت و دولت‌مردان 56 می‌باشد. باید دید شاخص اعتماد ایرانیان به دولت و دولت‌مردان‌شان در چه حدی‌ است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص اعتماد به دولت, دوری در دنیای آمار

[ یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ایران و ایرانی در سفرنامه‌ها - بخش چهارم

📚 خاطرات سفر ایران
✍️ کنت ژولین دو روششوار
Julien de Rochechouart
🔄 مهران توکلی

.

سفرنامه کنت ژولین دو روششوار - جامعه شناسی شرقی

.

این کتاب نه صرفا یک سفرنامه بلکه یک بررسی همه‌جانبه‌ای از جامعه و مردم و سرزمین ایران در نیمه‌ی دوم سده‌ی 19 میلادی در دوره‌ی ناصرالدین‌شاه توسط کنت ژولین دو روششوار، دانش‌آموخته‌ی اقتصاد سیاسی، فرستاده‌ی دولت فرانسه به ایران برای بررسی و گردآوری اطلاعات در زمینه‌های مختلف است. روی‌هم‌رفته او 6 سال در سفارت فرانسه در ایران به سر برده و از جهات مختلف به مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی مردم ایران پرداخته است. (از مقدمه‌ی کتاب)

.

دانلود رایگان سفرنامه کنت ژولین دو روششوار (خاطرات سفر ایران) از کانال تلگرام جامعه‌شناسی شرقی ⏬

.

برای مشاهده‌ی بخش‌های قبلی و دریافت سفرنامه‌های بیشتر اینجا را کلیک کنید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, سفرنامه‌خوانی, سفرنامه دو روششوار

[ دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ایران و ایرانی در سفرنامه‌ها - بخش سوم

📚 سفر به ایران (همزمان با انقلاب روسیه)
✍️ مارچنکو Martchenko
🔄 زین‌الدینی

.

سفری به ایران - مارچنکو - جامعه شناسی شرقی

.

در اوایل 1918 مارچنکو در لباس یک مسافر از سوی دولت روسیه برای تحقیقات سیاسی و اقتصادی وارد ایران می‌شود. این کتاب حاصل این سفر اوست که در آن بگونه‌ای اجمالی وقایع و جزیانات سیاسی اروپا، روسیه و ایران را در این دوره به تصویر می‌کشد و ما را با وضع مردم ایران، وضع اقتصادی و صنعتی کشور، اوضاع دولت، قیام میرزاکوچک‌خان و ... آشنا می‌سازد. پیشگفتار پروفسور لوشاتولیه استاد کالج فرانسه بر این کتاب حکایت از اهمیت اطلاعات آن دارد. (از مقدمه کتاب)

.

دانلود رایگان سفرنامه مارچنکو (سفری به ایران) از کانال تلگرام جامعه‌شناسی شرقی ⏬

.

برای مشاهده‌ی بخش‌های قبلی و دریافت سفرنامه‌های بیشتر اینجا را کلیک کنید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, سفرنامه‌خوانی, سفرنامه مارچنکو Martchenko

[ شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 دوری در دنیای آمار - بخش سیزدهم

⏺️ علل جهانی مرگ‌ومیر در سال 2024

.

علل جهانی مرگ‌ومیر در سال 2024 - جامعه شناسی شرقی

.

اگر شما هم جزو آن‌هایی هستید که فکر می‌کنید بیشترین علت مرگ‌ومیر در جهان جنگ است یا بلایای طبیعی، بدانید که سخت در اشتباه‌اید و لزوما باید در ذهنیت خود تجدیدنظر کنید. این ذهنیت بیشتر حاصل تمرکز رسانه‌ها بر این موضوعات و توجه من و شما به آن‌هاست وگرنه بواقع طبق گزارش اخیر IHME (مؤسسۀ سنجش و ارزیابی سلامت) جنگ در رتبۀ 29 و بلایای طبیعی در رتبۀ 31 (آخر) عوامل مرگ‌آور جهان در سال جاری قرار دارند- اولی با 65000 و دومی با 6300 مرگ! رتبۀ 1 ازآن بیماری‌های قلبی‌عروقی‌ست با قریب 19 میلیون مرگ، رتبۀ 2 سرطانها، رتبۀ 3 بیماری‌های تنفسی و رتبۀ 4 بیماری‌های گوارشی به ترتیب با 10.71، 4.12 و 2.63 میلیون مرگ. همینطور تا رتبۀ 11 به بیماری‌ها و اختلالات جسمی روانی تعلق دارد. رتبۀ 12 به سوانح جاده‌ای با 1.23 میلیون مرگ و رتبۀ 15 به خودکشی با 780 هزار مرگ تعلق دارد. همه یا اغلب این ریسک‌فاکتورها حاصل سبک‌های زندگی ناساز و ناسالم جهانیان‌اند و این بیانگر ضرورت توجه و تمرکز بر این پدیدۀ اجتماعی فراگیر در ابعاد مختلف است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, علل جهانی مرگ‌ومیر, دوری در دنیای آمار

[ پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

پوسیدگی مغز Brain Rot

کلمه برگزیده سال 2024 از سوی دانشگاه آکسفورد

.

پوسیدگی مغز brain rot - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 تیم تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد "پوسیدگی مغز Brain Rot" را بعنوان کلمه‌ی برگزیده‌ی سال 2024 اعلام کرد. "پوسیدگی مغز" به معنی زوال تدریجی ظرفیت ذهنی و قوای شناختی افراد در پی وقت‌گذرانی‌های بی‌حساب و کتاب در فضای مجازی، پرسه‌زدن‌های بی‌هدف در شبکه‌های اجتماعی و مصرف بیش از حد فرآورده‌های آنلاین کم‌ارزش و یا بی‌ارزش و به چالش نکشیده شده است. اولین بار هنری دیوید ثورو در سال 1854 در کتاب "والدن" از عنوان "پوسیدگی مغز" استفاده کرد و از تمایل جامعه به بی‌ارزش‌کردن ایده‌های پیچیده انتقاد کرد و آن را بمثابه‌ی کاهش کلی تلاش‌های ذهنی و فکری جامعه تلقی کرد و از اینکه انگلستان برای درمان پوسیدگی سیب‌زمینی تلاش می‌کند اما اهمیتی به درمان پوسیدگی مغز که بسیار گسترده‌تر و کشنده‌تر است نمی‌دهد گله کرد. "پوسیدگی مغز" یکی از خطرات جدی درک شده از زندگی مجازی و گذران اوقات فراغت در فضای مجازی است و فرکانس استفاده از آن بین سال‌های 2023 و 2024 حدود 230 درصد افزایش یافته است؛ چاره چیست؟

.

اطلاعات بیشتر:


https://corp.oup.com/news/brain-rot-named-oxford-word-of-the-year-2024/

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, پوسیدگی مغز, دانشگاه آکسفورد

[ یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ایران و ایرانی در سفرنامه‌ها - بخش دوم

📚 سفرنامه کلود انه : اوراق ایرانی
(خاطرات سفر کلود انه به ایران در آغاز مشروطیت)
🔄 ایرج پروشانی

.

سفرنامه کلود انه - اوراق ایرانی - جامعه شناسی شرقی

.

دانلود رایگان سفرنامه کلود انه (اوراق ایرانی) از کانال تلگرام جامعه‌شناسی شرقی ⏬

.

برای مشاهده‌ی بخش‌های قبلی و دریافت سفرنامه‌های بیشتر اینجا را کلیک کنید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, سفرنامه‌خوانی, سفرنامه کلود انه

[ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

ما مردمان ناشاد ایران

(شادترین کشورهای جهان در سال 2024)

.

شادترین کشورهای جهان در 2024 - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 آمار جهانی می‌گوید ما ایرانیان بسی ناشادیم و با شادترین مردمان دنیا صد رتبه فاصله داریم. اما ما خود در مورد خود چه فکر می‌کنیم؟ اگرکه در اوضاع و احوال و اقوال مردم دقیق شویم می‌بینیم بواقع بدلایل مختلف- از بیکاری و بی‌پولی و بیماری خودشان بگیر تا بی‌نظمی و بی‌فرهنگی و بی‌ملاحظگی دیگران و بی‌توجهی و بی‌عرضگی مسئولان و بی‌برنامگی دولت و بی‌کفایتی حکومت، همه یا اغلب ناراضی و نگران‌اند و از این سبب در هم و بر هم و در خود و با خود و با دیگران درگیرند! دلواپسی ناشی از تصور بدتر شدن اوضاع و نامعلوم بودن فرداها هم که حال‌وروز امروز همه حتی اغنیا را مکدر ساخته! بحث‌های سیاسی بیهوده‌ هم مزید علت آسایش خاطر از همه ربوده! باری ما ملتی ناشادیم و برای شادی خود مشخصا نه دلیل داریم نه برنامه. فلذا من که فرد واقعا شادی دوروبرم نمی‌بینم- جز یک جوان در مسیرم که همیشه با یک آستین‌کوتاه سفید به تن، یک هدفون بزرگ به گوش، شادان و خندان از خیابان رد می‌شود و به همه سر تکان می‌دهد! همه او را الکی‌خوش و دیوانه می‌نامند اما کسی چه می‌داند شاید او که بسی از غم دنیا رهاست عاقل و ماها که بسی دربند آنیم همه دیوانه‌ایم!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شادترین کشورهای جهان, ما ملت ناشاد

[ شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 دوری در دنیای آمار - بخش دوزادهم
⏺️ شاخص ادراک فساد در ایران از سال 2003 تا 2023

.

شاخص ادراک فساد در ایران از سال 2003 تا  2023 - جامعه شناسی شرقی

.

نمودار فوق بیانگر رتبه‌ی جهانی ایران از نظر شاخص ادراک فساد (CPI) از سال 2003 تا 2023 (1382 تا 1402) می‌باشد. بالاترین رتبه‌ی ثبت شده (168) مربوط به سال 2009 (دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد) می‌باشد. طبق این نمودار از سال 2005 (1384) به بعد شاهد جهش قابل توجهی در افزایش میزان ادراک فساد در کشور هستیم؛ در کنار سایر عوامل دخیل از جمله گسترش زمینه و افزایش میزان ارتکاب‌ها، یک دلیل مهم این جهش را باید "رشد آگاهی‌ها" و "افزایش افشاگری‌ها" دانست و این مسلما در سایه‌ی رشد قابل توجه "شبکه‌های اجتماعی" و به تبع آن "توسعه‌ی فضای عمومی" از دهه‌ی هشتاد به بعد در ایران بوده است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص ادراک فساد CPI, دوری در دنیای آمار

[ جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ایران و ایرانی در سفرنامه‌ها - بخش اول

📚 سفرنامه سانسون
(تحقیق و مطالعه‌ی دقیق درباره‌ی آداب و اخلاق و حکومت ایران در زمان شاه سلیمان صفوی)
🔄 تقی تفضلی

.

سفرنامه سانسون - جامعه شناسی شرقی

.

[نیکلاس] سانسون یک مبلغ [فرانسوی] مسیحی است که [در سال ۱۶۸۳ میلادی |۱۰۶۲ ه‍.ش | ۱۰۹۵ ه‍.ق] در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی برای ترویج دین مسیحیت به ایران آمده، سال‌های متمادی در ایران باقی مانده، زبان فارسی را یاد گرفته و با بسیاری از خصوصیات دربار و حکومت ایران و آداب و رسوم ایرانیان آشنایی پیدا کرده و در این مدت هر آنچه خود به چشم خویش دیده را در قالب این سفرنامه‌ی بسیار جالب و قابل توجه به رشته‌ی تحریر درآورده است. (از مقدمه‌ی کتاب)

.

لینک دانلود رایگان سفرنامه سانسون از کانال تلگرام جامعه‌شناسی شرقی

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, سفرنامه‌خوانی, سفرنامه سانسون Sanson

[ جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 به یک دقیقه بعد بیندیش!
✍️ حسین شیران

.

من اصولا آدم بسیار هشداردهنده‌ای هستم! می‌دانید چرا؟ چون ۲۵ سال است بعنوان یک کادر درمان در اورژانس مراکز درمانی کار می‌کنم و پیوسته پیامدهای ناگوار خیلی از کارها و رفتارهایی که خیلی‌ها یا هیچ نمی‌دانند و نمی‌بینند و فکر می‌کنند هیچ اتفاق نمی‌افتد و یا خیلی کم می‌دانند و می‌بینند و فکر می‌کنند خیلی کم آن‌هم برای دیگران اتفاق می‌افتد را بوفور دیده‌ و می‌بینم- انواع صدمات ناشی از انواع تصادفات، انواع افتادن‌ها و شکستن‌ها در هر کجای بدن، انواع خونریزی‌های مغزی و خونریزی‌های داخلی، انواع قطع عضوها و قطع نخاع‌ها، انواع چاقو خوردن‌ها و پاره‌پاره شدن‌ها، انواع مسمومیت‌ها و انواع خودکشی‌ها و ... .

.

برای همین هر جا هر پندار و گفتار و کرداری که احساس کنم به این پیامدها ختم می‌شود را وظیفتا هشدار می‌دهم- حال تا کجا کارگر افتد یا نیفتدش دیگر بستگی دارد به طرف مقابل که تا کجا از گوش شنوا و درک و فهم لازم برخوردار باشد. نمونه‌اش همین چند وقت پیش پی کاری جایی رفته بودم؛ از شانس بد من که رسما از هر دعوا و درگیری می‌ترسم- برای همین هیچ‌گاه در طول عمرم به تماشای خیل درگیری‌هایی که اغلب در محل کار و یا مسیرم رخ می‌دهند نمی‌ایستم، ناگهان بی‌جهت دو جوان سر نوبت باهم درگیر شدند و بی‌پروا میان آن همه ارباب رجوع به زد و خورد باهم پرداختند.

.

بعد یکی که انگار از جنگاوری خود راضی نبود رفت بیرون با یک قمه بازگشت! جیغ و داد زن و بچه‌ها که به یک سو فرار کردند وادارم کرد من ترسو دل به دریا بزنم و بروم مقابل‌اش بایستم. با قمه‌اش به بازویم زد و گفت: برو کنار دخالت نکن! گفتم: یک لحظه فقط صبر کن و به یک دقیقه بعد بیندیش که طرف را با همین قمه زدی و غرق خون انداختی کف سالن! بیا! بفرما! الان افتاده کف سالن! بعد چی؟ 5 دقیقه بعد اورژانس و آمبولانس و بیمارستان و اتاق عمل و جراحی و بعدش چه می‌دانم سردخانه و قبرستان برای اون، و درست 5 دقیقه بعد پلیس و کلانتری و بازداشت و بازپرس و زندان و دیه و قصاص هم برای تو!

.

خوشبختانه دو سه نفر دیگر هم به من اضافه شدند و من با دلی قرص‌تر ادامه دادم: باور نمی‌کنی بیا برو بزن بعد بایست یک‌به‌یک با پیامدهاش روبرو شو! برو بزن هم خودت را بدبخت کن، هم اون را، هم خانواده‌هاتون را! بعد این همه پیامد سر چی؟ سر یک نوبت! که اگر دعواتون نبود الان هم تو رفته بودی، هم اون، هم ما! یکی دیگر گفت: آقا تو قهرمان، تو پهلوان، تو بردی، اصلا هیچ‌کس حریف تو نیست، حالا برو پی زندگیت! یکی دیگر گفت: قمه‌ات را بگذار و برو وگرنه جای دیگر مجبور می‌شوی ازش استفاده کنی و باز همین پیامدها! خلاصه چند نفری مقابل‌اش صف کشیدیم و بالاخره از خر شیطان- که نفس سرکش خودش باشد، پایین آوردیم رفت پی زندگی‌اش.

.

هدف از این نوشتار تمثیلا تأکید بر اهمیت و ضرورت ترسیم و تجسم پیامدها در مقابل دیدگان نادان و نادیده و ناباور است. حالیا برخی در این همهمه هوا برشان داشته، هیچ نمی‌دانند هوا تا کجا پس است! پشت جبهه شیر شده‌اند و شعار هل من مبارز سر می‌دهند و هی جنگ جنگ می‌کنند و با جنگ در صدد ادب کردن طرف مقابل‌اند و حواس‌شان نه به پیشامدهاست نه پیامدها! انگار که نمی‌دانند جنگ دوطرفه است و یهو ممکنست کار از این فشفشه‌بازی که خود می‌گویند بگذرد و بی‌هیچ حد و مرزی به هست و نیست‌بازی برسد. آن‌وقت دیگر برای هر حرف و حرکتی خیلی دیر خواهد بود چه هشدار هم زمان خاص خود را دارد؛

.

اکنون زمان آنست عقلای قوم مقابل دیوانگان جنگ صف بکشند و با صدای رسا "نه به جنگ" گویند و یک ملت و مملکت را از پیامدهای پشیمان‌کننده‌ی جنگ و جنگ‌جویی رها سازند؛ فردا بسی دیر خواهد بود!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, نه به جنگ, جامعه شناسی جنگ

[ سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

افزایش 200 درصدی بودجه نظامی - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 در خبرها داشتیم ایران بودجۀ نظامی خود را بیش از ۲۰۰% افزایش داده است. واکنش به این خبر بسته به نگاه هر کس به آن ممکنست مثبت، منفی یا ممتنع باشد. با نگاهی به هزینه‌های نظامی کشورها در سال گذشته می‌بینیم آمریکا 90 برابر، چین 29 برابر، روسیه 10.5 برابر، هند 8 برابر، عربستان 7.5 برابر و اسرائیل بیش از 2.5 برابر ایران هزینه کرده است. اگر که قائل به ایدئولوژی استکبارستیزانه و جنگ‌طلبانۀ جمهوری اسلامی در برابر ابرقدرت‌ها باشیم البته که از افزایش بودجۀ نظامی خود خوشحال و حتی خواستار افزایش هرچه بیشتر و کاهش هرچه سریعتر این فاصله خواهیم بود وگرنه قطعا قافیه را به رقبا خواهیم باخت؛ اما اگر منتقد این ایدئولوژی باشیم عمیقا از این همه هزینه پای جنگ و جنگ‌افزار شاکی خواهیم بود بویژه وقتی در داخل کشور با هزار و یک مشکل اصلی و اساسی مواجه‌ایم که همه لنگ قدری هزینه‌اند. البته که قدرت نظامی هیچ چیز بدی نیست اما هزینه به آن زمانی موجه است که شما بدوا از قدرت اقتصادی لازم برخوردار باشید نه که مرتب از توسعه و رفاه ملت و مملکت خود بزنید و صرفا بر پایۀ قدرت تحمل مردم و به بهای هرچه فقیرتر شدنشان هزینۀ جنگی کنید که خود به خود تحمیل کرده‌اید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, بودجه نظامی, قدرت نظامی قدرت اقتصادی

[ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

بازی مافیا و تفکر نقاد

حسین شیران

.

بازی مافیا - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 به دوستان عزیزم بسی توصیه دارم هرگاه و هرجا جمعتان به تعداد انگشتان دستتان رسید سریعا هرچه گوشی و لپتاپ و تلویزیون دم دست دارید را ببندید و کنار بگذارید و بسی با ذوق و شوق به بازی اجتماعی مافیا بپردازید. حتما و حتما کودکانتان را هم بازی دهید و بگذارید اولا در میان جمع با دل و جرأت صحبت کردن را یاد بگیرند و بعد خود برای تشخیص مافیا از شهروند و حتی شهروند صاحب‌نقش از شهروند ساده بسی استنباط و استدلال کنند- برای آموزش و پرورش نقادی چیزی بهتر و بالاتر از این نیست. متأسفانه نسل ما در هر دو زمینه مشکل داشت و دارد از این سبب تا دلتان بخواهد باخت داده و می‌دهد. بگذار در دنیایی که راست و دروغش شدیدا درهم‌تنیده و بی‌وقفه بهر وسیله تبلیغ می‌شود فرزندان خود را به بزرگترین ضرورت زمان یعنی ذهن و فکر نقاد مجهز سازیم تا بدین راحتی زیر بار هر حرفی نروند و بدین سادگی سرباز صفر هر ایده و ایدئولوژی و انقلاب مافیایی نشوند؛ و فقط مافیا نیست، همینطور باید مراقب استنباطات و استدلالات فریبندۀ شهروندان ساده‌لوح و تسخیر و خریدشده هم بود که گاه تبرتر از تبر می‌شوند و مافیاتر از مافیا به شهر و شهروندی ضربه می‌زنند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, بازی مافیا شهروند, تفکر نقاد

[ یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

گردش ناخبرگان

حسین شیران

.

گردش ناخبرگان - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 بی‌گمان بزرگترین آفت بوروکراسی کشور همین بی‌حساب و کتاب "گردش ناخبرگان" در مراتب و مناصب عالیه است- گردش بی‌پایان خیل عالیجنابانی از حلقهٔ مریدان که مراما به هیچ پست و مقامی- هرچه و هرجا که شد، نه نمی‌گویند! در این میان البته که ضرورت تناسب و تخصص و توانایی لازم برای تصدی پست برای ناصب و منصوب هیچکدام محلی از اعراب ندارد! اصلا این چیزها مهم نیست، مهم اینست حضرات نه که ماهی ارادتشان به نظام به آب حوض پست و مقام زنده است، هیچ بی‌پست و مقام نمانند وگرنه زود می‌میرند و یا چه می‌دانم معاندش می‌گردند! و فقط این نیست، هم اکنون در سراسر کشور بر سر تصاحب پستهای کلیدی دولت جدید چنان کشمکشی میان کسان این و آن نماینده و امام‌جمعه و جبهه و جناح برپاست که مگو و مپرس! در این میان تو بیا و بگو یکی دغدغه‌اش صرفا کارآیی و بهره‌وری دولت و دیوان است، اصلا ابدا! همه بفکر گذراندن خر خویش از پل پست و مقام‌اند! با این حجم از پست‌خواهان و پست‌خواران نالایق و ناباب البته که فرقی نمی‌کند چه دولتی سر کار باشد، یکی بدتر از دیگری می‌گردد! اساسا فرد اول هر سازمان وصلهٔ ناجور که می‌گردد حال و روز باقی آن معلوم می‌گردد!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, گردش خبرگان ناخبرگان, شایسته سالاری مریتوکراسی

[ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی شرقی - ایکاش ایکاش ایکاش

.

(مشاهده فیلم)

.

🌓 دوران دبیرستان یک معلم زیست داشتیم- اگرکه زنده است خدایا بسلامت دارش وگرنه روح‌اش غریق رحمت باد- که هر از گاهی بهر مناسبتی که خودش تشخیص می‌داد هر دو دستش را بالا می‌برد و با صدای بلند ایکاش ایکاش ایکاش می‌گفت تا بدوا توجه همه را بخود جلب کند و بعد هر بار نامی از حیوانی می‌برد و آرزو می‌کرد آن حیوان می‌بود! و بعد قدری منتظر می‌ماند تا خنده‌های نابخردانهٔ ما تمام شود سپس با تأنی خاصی از خصیصهٔ خوب آن حیوان می‌گفت تا به گمان خویش این‌گونه ما را در فرآیند انسان شدن متوجه کجی‌ها و کمی‌ها و کاستی‌هامان سازد! اما او که می‌رفت ما ابلهانه ادایش را در می‌آوردیم و کلی ایکاش ایکاش می‌کردیم و سیر می‌خندیدیم! آه که چه زود درس‌های نگرفته دردهایی می‌شوند و سفت و سخت گریبانمان را می‌گیرند! حکایت این گاو را که دیدم یاد آن آموزگار بزرگ افتادم و آن درس‌های بی‌نظیرش! و نیز آن خنده‌های نابجایی که بی‌جهت آن روزها مصرفش کردیم و چیزی برای امروزمان نماند! مرا ببخش آموزگار بزرگوارم، بگذار اینجای کار این بار با گریه درسی از آن ایکاش‌هایت را پس بدهم: ایکاش ایکاش ایکاش من این گاو بودم که بیش از دو بار فریب نمی‌خورد!😔

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی فریب, جامعه شناسی شرقی

[ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

استعفای نخست و زیر ژاپن

.

🌓 نخست وزیر ژاپن بابت افزایش 0/3%ی تورم و افشای رسواییهای هم‌حزبیهایش استعفا می‌دهد! یعنی شما هر آن فضیلت انسانی و اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی که نوعا از یک مقام‌مسئول باخدا و بادین و باایمان و باوجدان و بااخلاق و بافرهنگ خودمان توقع دارید را یکجا در این فرد و این حرکت می‌بینید! البته که در یک چنین جایی با یک چنین فرهنگ و یک چنین مسئولانی استبداد بس بعید می‌نماید؛ استبداد بومی باثبات هر آنجاییست که مقاماتش نه می‌توانند و نه از رو می‌روند که بخواهند استعفا دهند! اصلا نمی‌دانند استعفا چیست و اصولا برای چه مواقعیست! نه فقط استعفا که استغفار هم بلد نیستند تا احیانا بابت رنجهایی که روا می‌دارند از مردم عذرخواهی کنند! لابد آن حس و حال درونی که به شرم و حیا و عذاب وجدان و ته‌اش استغفار و استعفا منجر می‌شود هرگز در حضرات حادث نمی‌شود وگرنه چگونه ممکنست تورم سر به فلک ساید و اخلاق باد هوا گردد و ملت و مملکت غرق گیر و گرفتاری، اما هیچ مقام مسئولی هیچ ککش هم نگزد، نداند استغفار چیست و استعفا چند است! ای دوصد لعنت بر آن پست و مقامی که ترا از یاد خلق و خدا غافل و شرمندهٔ هر دو در دنیا و آخرت سازد!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, نخست وزیر ژاپن

[ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

98 پرونده فساد برای مدیران اجرایی کرمان

.

98 پرونده فساد مدیران کرمان

.

🌓 اصولا و اساسا برای بود و نمود هر چیز و هر کسی از جمله جامعه باید سه حالت و سه سطح در نظر گرفت: 1. بیماری 2. سلامت 3. فراسلامت، و متناسب با هر حالت تصمیم و تدبیر مقتضی را اتخاذ کرد؛ حالیا با این حجم از سلول‌های سرطانی که بعنوان نمونه تنها در یک بخش از کالبد این جامعه مشاهده می‌کنیم باید واقع‌بین باشیم و بدانیم که با یک تن بیمار دچار ضعف سیستم ایمنی با انواع بدخیمی‌ها طرف‌ایم که فعلا سرپاایستادن برایش در اولویت است تا راهپیمایی و کوهپیمایی که لازمه‌اش تن سالم و فراسالم است. برای رهایی از یک چنین وضع وخیمی بدوا باید با تمام توان بر نسخه‌های شفابخش و بهبوددهنده متمرکز شد تا در گذر از هرگونه بیماری به مرز عافیت‌اش رساند و بعد با برنامه‌های سلامت‌محور سلامتی‌اش را تضمین کرد و سپس با فوق‌برنامه‌ها بهترین‌ها را در سطح فراسلامت برایش رقم زد. پیش از هر چیز باید جامعه را به تریاژ اورژانس اجتماعی برد و با معاینات و بررسی‌های علمی میزان درد و رنج و سطح سلامت و هوشیاری‌اش را سنجید و بعد بر اساس آن اقدامات لازم را بکار بست وگرنه هر اقدام بی‌پایه‌ای همچو بازار و کارزار فالگیران بگیرنگیرها خواهد داشت!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, فساد سیستماتیک, سلامت فراسلامت

[ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

روزنامه‌ی اطلاعات: امیرکبیر بر صدر و صدارت باشد یا میرزاآقاخان نوری؟

.

🌓 امیرکبیر بودن سخت است امیرکبیر داشتن و نگهداشتن از آنهم سخت‌تر- جاییکه مفسد و مفت‌خور از در و دیوار مملکت بالا می‌رود مصلحی در حد امیر هم بیاید کاری از پیش نمی‌برد، سریع همه را دشمن خود می‌سازد و خود را دچار عدم! بودجۀ نانوشته هیچ نوشته‌اش را بنگر ببین چگونه چه حضراتی با چه القاب و عناوینی مال و مقام دنیا را زبانا مذمت می‌کنند ولی هر سال چه حجم کلانی از ثروت ملت را می‌گیرند و می‌بلعند بی‌هیچ خروجی مشخصی که بگویی این ازآن آن! بی‌خیال! بگذار بر این قوم آقاسی‌ها و آقاخان‌ها صدارت کنند و سخت بر ساخت و پاخت و پرداخت‌های فلان و فلان‌زاده‌ها چشم پوشند! امیر که بیاید دست هرچه زیاده‌خواه و زیاده‌خورست را از ثروت ملت می‌برد از خود دور می‌سازد، آنگاه چه کسی کنارش می‌ماند تا وقتی دشمنان درها را به رویش می‌بندند و رگ‌هایش را می‌زنند دستکم نگذارد از پشت میان دو کتف‌اش لگدی بزنند! جاییکه نه قانون نه وجدان حاکم است مبارزه با فساد یعنی امضای پای حکم اعدام خویش بدست خویش! آنگاه صدراعظم و داماد حاکم هم که باشی هیچ از حکم رهایی نخواهی یافت! باری، هرجاکه شر زیاده زادوولد کند خیر زیاده می‌شود و زود دق می‌کند!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, امیرکبیر, آقاخان نوری

[ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از مردم‌داری واقعی تا مردم‌کاری محض - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

باری، در اینکه نظام سیاسی حاکم بر ما هم هم‌پای جهان به ارزش‌های والای مردم‌سالاری اذعان داشته و دارد و از بدو تأسیس از آن استقبال کرده و عنوان جمهوری بر خود نهاده و مجلس دارد و شورا دارد و همواره انتخابات برگزار می‌کند و بی‌وقفه مردم مردم می‌کند و با افتخار از مقام مردمی و خدمت به مردم می‌گوید هیچ تردیدی نیست اما واقع امر اینست که با وجود همه‌ی این حرف‌ها در تحقق آن جامانده و وامانده و اکنون نه فقط بسی بیش از پیش از این ادعا دور افتاده بلکه تحققا خود به مانع بزرگی برای آن بدل گشته است. این را هم شاخص دموکراسی (امتیاز 1/96 از 10) می‌گوید هم حس و حال و روز مردم تأیید می‌کند و هم خود نظام بهتر از هر کسی می‌داند.

.

با این وجود این نظام سفت و سخت بر سر ادعای خویش ایستاده و همچنان اصرار دارد هیچ مو لای درز کارش نمی‌رود و همواره از مردم‌سالارترین نظام‌های سیاسی روی زمین بوده و است و اصلا و اساسا خود اسوه‌ی مردم‌سالاری در جهان است و خیلی‌ها از روی دست‌اش دارند مردم‌سالاری می‌کنند و از این جهت هیچ خوش ندارد بعنوان نافی و ناقض این ارزش در جهان شهره گردد و هر کس یا هر نهاد یا سازمانی که بخواهد خلاف این جلوه دهد را مغرض و معارض می‌شمارد. یک چنین جبهه و جهت‌گیری روشنی در یک چنین وضعیت متناقضی که ادعا هست و از حاصل ادعا خبری نیست خواه‌ناخواه راه نظام را بسوی "مردم‌کاری بجای مردم‌داری" کج کرده است.

.

مردم‌کاری چیست؟ مردم‌کاری یعنی استفاده‌ی ابزاری از مردم برای وانمود کردن به مردم‌سالاری و مردم‌داری- چیزی شبیه سنگ‌کاری؛ چطور مردم با استفاده از انواع سنگ به انحاء و اشکال گوناگون نما و نمود عمارت خود را تزئین می‌کنند تا هم خود و هم بنای خود را بسی بهتر از آنچه که هست جلوه دهند نظام سیاسی ما هم به همین منوال از آغاز تا به امروز از انواع مردم به انحاء مختلف در تزئین نمای بیرونی امارت خود استفاده کرده و باز می‌کند تا مشخصا "نمایی مردمی" از خود به جهانیان عرضه کند و بدین‌وسیله نه فقط عشق و علاقه و ارادت خود به مردم را بازنماید بلکه متقابلا عشق و علاقه و ارادت مردم به خود را هم از آن نتیجه بگیرد.

.

در اینکه مردم‌کاری هم بوجهی از وجوه نشان اعتناء به مردم و اعتبار مردم در ذهن نظام است تردیدی نیست اما آنچه این اعتناء و اعتبار را تا بحد یک تظاهر می‌کاهد "سلب اقتدار" از همین مردم است که اگر نبود کار تمام بود. سلب اقتدار نشان "عدم اعتماد" و در واقع "خوف نظام از مردم" است و همین خوف است که امکان تحقق مردم‌سالاری در این سرزمین را به امتناع بدل می‌سازد و بجایش مردم‌کاری- تیمم بدل از مردم‌سالاری را می‌نشاند؛ اگر که خوفی در کار نبود رفراندوم، انتخابات آزاد، رسانه‌ی آزاد، گفتگوی آزاد، تجمعات آزاد، تحزبات آزاد، تظاهرات آزاد و ... برگزار می‌شد، اینها هم که برگزار می‌شد در واقع مردم‌سالاری برقرار می‌شد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص دموکراسی, مردمسالاری

[ شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از مردم‌داری واقعی تا مردم‌کاری محض - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

حال که بهر شکل "مردم‌سالاری" بعنوان یک شیوه‌ی حکم‌رانی مطلوب و محبوب ملت‌ها در جهان آوازه‌ و اعتباری بهم‌زده و نظرا و عملا در فرهنگ سیاسی بین‌الملل یک الگو و یک ارزش اساسی محسوب می‌شود خواه‌ناخواه اکثر نظام‌های سیاسی جهان هم به آن اقبال و اعتنایی نشان می‌دهند حتی آنها که هیچ و یا چندان التزامی بدان نداشته و ندارند- از قضا برخی از اینها کاتولیک‌تر از پاپ طوری از آن دفاع می‌کنند و بدان وانمود می‌کنند تو گویی با فرهیخته‌ترین و فرهنگی‌ترین نظام‌های سیاسی کل تاریخ بشریت سروکار داری که هیچ مو لای درز مردم‌مداری‌شان نمی‌رود.

.

با این‌حال تحقق مردم‌سالاری الزامات و اقتضائاتی دارد و هرگز به صرف اقبال و ادعا نیست. "شاخص مردم‌سالاری" که هر سال بر پایه‌ی پنج معیار "فرآیند انتخابات و کثرت‌گرایی"، "عملکرد دولت"، "مشارکت سیاسی"، "فرهنگ سیاسی دموکراتیک" و "آزادی‌های مدنی" کشورهای جهان را از نظر میزان تحقق مردم‌سالاری رده‌بندی و گزارش می‌کند تلاشی‌ست در این جهت تا نشان دهد کدام‌ها واقعا مردم‌سالارند و بدرستی بدان تفاخر می‌کنند و کدام‌ها فرسخ‌ها از آن فاصله دارند و رسما تظاهر می‌کنند.

.

این شاخص بدوا به هر یک از معیارهای پنج‌گانه‌ی کشورها از 0 تا 10 امتیاز می‌دهد و بعد با احتساب میانگین آنها امتیاز کل هر کدام را محاسبه و از 0 تا 4 را با عنوان "رژیم‌های استبدادی" در گروه اول، از 4 تا 6 را با عنوان "رژیم‌های ترکیبی (هیبریدی)" در گروه دوم، از 6 تا 8 را با عنوان "دموکراسی‌های ناقص" در گروه سوم و از 8 بالاتر را با عنوان "دموکراسی‌های کامل" در گروه چهارم از هم تفکیک می‌کند. در حال حاضر در آخرین رده‌بندی ارائه شده (2023) نروژ با 9/81 از 10 در صدر جدول و افغانستان با 0/26 در انتهای لیست قرار دارد.

.

در این رده‌بندی کشور بنین با 0/4+ و نیجر با 1/36- تغییر امتیاز نسبت به سال قبل به ترتیب بهترین و بدترین عملکرد را دارند؛ و اما امتیاز اکتسابی ایران برای معیارهای پنج‌گانه 0 (انتخابات آزاد و پلورالستیک) - 2/5 (عملکرد دولت) - 3/33 (مشارکت سیاسی) - 2/5 (فرهنگ سیاسی دموکراتیک) و 1/47 (آزادی‌های مدنی) می‌باشد و در مجموع با امتیاز کل 1/96 با یک رتبه ارتقاء نسبت به سال گذشته در جمع 167 کشور جهان در رده‌ی ۱۵۳ و در شمار کشورهای با نظام سیاسی استبدادی قرار دارد.

.

با این وجود نظام سیاسی حاکم بر ایران نه هیچ این جایگاه پایین‌دست را می‌پسندد و نه هیچ این عنوان رژیم استبدادی را می‌پذیرد. این نظام در شمار آن دسته از نظام‌های سیاسی‌ست که خود در این ارتباط ادعاهای کلان دارد؛ از بدو تأسیس در سال 57 به ارزش‌های مردم‌سالاری اقبال نشان داده و رسما عنوان جمهوری را برای خود اختیار نموده؛ از آن زمان تا کنون بی‌وقفه انتخابات برگزار کرده؛ عنوان "مردم" هم که هیچ از زبان مسئولین‌اش نمی‌افتد و از پرتکرارترین‌ها در عتاب‌خطاب‌های آنهاست؛ مشکل کجاست؟ چرا باید یک چنین نظامی استبدادی تلقی شود؟!

.

اینها و شاید بسی بیش از اینها همه درست، اما آنچه در این میان و در این راستا بسی نادرست و نابجا می‌نماید "مردم‌کاری بجای مردم‌داری" است. (توضیح بیشتر در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص دموکراسی, مردمسالاری

[ شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

ابرنظم‌ها و ابرنظام‌ها (ملت‌دولت‌ها)

.

ابرنظمها و ابرنظامها - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 ابرنظم‌ها را تنها از ابرملت‌دولت‌ها باید انتظار داشت یعنی هر آن‌ها و هر آن‌جاها که درک و فهم متقابل فوق‌العاده‌ای میان ملت و دولت‌شان حاکم است و ضرورتا در برابر یک نظم‌پرداز عالی (دولت) یک نظم‌پذیر عالی (ملت) وجود دارد و گرنه در برابر هر ابرپروژه‌ای ابرمسأله‌ها و ابرفاجعه‌ها باید انتظار داشت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی نظم, ملت‌دولت

[ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

سرزمین فرافکنان

حسین شیران

.

سرزمین فرافکنان - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 در مملکتی که ادبیات سیاسی‌اش پر از واژۀ دشمن باشد- فرضی یا واقعی‌اش فرقی نمی‌کند، خواه‌ناخواه فرهنگ آن جامعه پر از فرافکنی می‌شود- هیچکس از هیچ فسق و فجور و فسادی ابایی نمی‌کند با این‌همه سالی یکبار هم کسی سمت‌وسوی اعتراف و اعتذار و استعفا و استغفار نمی‌رود! یک چنین فرهنگ دشمن‌اندیشی به شما می‌گوید بی‌هیچ دغدغه و بی‌هیچ صلاحیتی همیشه احساس مسئولیت کن و هر پست و مقام و منصبی را بپذیر اما هرگز مسئولیت کجی‌ها و کاستی‌ها و ناراستی‌هایش را نپذیر! چه کاریست وقتی راحت می‌توانی فرافکنی کنی و هر خبط و خطا و خطری را گردن این و آن اندازی ناشیگری کنی و خود به گردن بگیری و غیر از خود یک سیستم را هم به زیر سؤال ببری؟! هرگز ضعیف ظاهر نشو! با قوت هر کجا کارشکنی شد بنداز گردن دشمن، هر کجا کارخرابی شد بنداز گردن داعش- نگران نباش داعش از هر کجای جهان مسئولیت هر کار بی‌صاحبی را بعهده می‌گیرد، هر کجا هم کار از کار گذشت و وصله‌اش به دشمن و داعش نچسبید هیچ هول نشو همان حول‌وحوش خودت بنداز گردن دیگری- حالا هر کس که شد؛ خلاصه با این "سه دال" همیشه خودت را از شر هر سؤمسئولیتی خلاص کن. ماکیاول کجایی که یادت بخیر!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, فرافکنی, دشمن داعش دیگری

[ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

برعنداز - عرزشی

.

🌓 برخلاف فرهنگ اصطلاحات ادبی که بندرت چیزی بدان افزوده می‌شود فرهنگ اصطلاحات سیاسی دایم در حال توسعه است و این در سایۀ اتفاقات سیاسی دامنه‌داری‌ست که پی‌درپی هم حادث می‌شوند و پی‌درپی هم اصطلاحات جدید خلق می‌کنند؛ مهم‌ترین ویژگی این اصطلاحات پیوستگی ذهنی و عینی‌شان با اتفاقات خاص خودشان است؛ مثلا دو اصطلاح عرزشی و برعنداز که از زمان جنبش سراسری 1401 به بعد بشدت بر سر زبان‌ها افتاده‌اند- عرزشی به نیروهای بسیجی طرفدار نظام در برابر مردم معترض اطلاق می‌شود و برعنداز به طیف مختلفی از مردمان که مشخصا خواهان سقوط نظام‌اند؛ ارزشی و برانداز بخودی‌خود واجد طعنی خفیف به طرف مقابل بودند با اینحال در این جنبش اوج احساسات منفی بهم حرف ع را جایگزین الف ساخت تا مراتبی از لعن و نفرت و اهانت طرفین نسبت بهم را هم دربرداشته باشد. بگم‌بگم، فتنه، خس و خاشاک، چهار درصدی‌ها، نرمش قهرمانانه، آتش به اختیار، علی‌برکت‌الله و بتازگی حجاب‌بان هم از این دست اصطلاحات‌اند که هر کدام حاصل جریانات سیاسی-اجتماعی خاص در زمینه و زمان خاص و حامل معنا و مفهوم مشخص و متمایزی‌اند. باید دید اتفافات بعدی خالق چه اصطلاحات جدیدی‌اند.

.

برعنداز عرزشی - جامعه شناسی شرقی

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, برعنداز عرزشی

[ پنجشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سی‌ام
✍️ حسین شیران

🌓 نامه‌ی مصطفی رحیمی به امام خمینی

.

بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد دگر (حافظ)

پیش از شروع مطلب باید عرض كنم كه نویسنده این نامه با فتواها و نظریات آن‌جناب در موارد زیر نه تنها كاملا موافق است، بلكه تبلیغ و پیش‌برد آن‌ها را وظیفه ملی و اجتماعی و معنوی خود می‌داند:

١ – تمام آنچه شما در مخالفت با رژیم غیرقانونی كنونی ایران فرموده‌اید.
٢ – تمام آنچه شما در مخالفت با امپریالیسم امریكا و هر دولت امپریالیست دیگری گفته‌اید.
٣ – تمام آنچه شما در مخالفت با سیاست شوروی و چین و هر دولت كمونیست دیگری اظهار داشته‌اید.
٤ – تمام آنچه شما در مخالفت با دولت صهیونیستی اسرائیل و موافقت با حقانیت مبارزه مردم فلسطین فرموده‌اید. نكته آخر را از آن لحاظ می‌گویم كه من برخی از آثار سارتر را ترجمه یا تفسیر كرده‌ام، اما همچنانكه پیش از این نیز به صراحت گفته‌ام با نظر سارتر درباره اسرائیل به كلی مخالفم.

زائد است بگویم كه نویسنده این نامه شیعی و شیعی‌زاده است و نه تنها همواره احترام اصول ادیان و مذاهب را در نوشته‌های خود حفظ كرده است، بلكه به شرحی كه خواهد آمد دوام جامعه را بدون ركن معنویت و روحانیت محال می‌داند. آنچه موجب شد این نامه را بعنوان آن‌جناب بنویسم احترام شدید من نسبت به شماست. احترامی بی‌شائبه، نه بر مبنای احساسات و قهرمان‌پرستی، بلكه بر مبنای تفكر؛ شما در وضع و حالی كه هیچكس دیگر نمی‌توانست، هم سخنگوی ملت زجر كشیده ایران در برابر رژیم سراسر فساد كنونی شدید و هم صدای خود را در برابر دولت‌های بزرگ ستمكار بلند كردید.

شما با رهبری خردمندانه خود پایه‌های رژیم سفاكی را كه تمام دولت‌های روی زمین از غرب و شرق به تحكیم‌اش می‌كوشیدند چنان به سرعت و شدت لرزاندید كه امروز چون منی قادرم این نامه را داخل كشور ایران بنویسم و به دست شما برسانم. در حالی كه تا چندی پیش محال بود هیچ‌كس حتی به بهای جان، حرف خود را بزند، زیرا پیش از آنكه حرف‌اش به گوش مخاطب برسد به دست جلادان یا نابود شده بود یا سخن‌اش در میان سلول‌های زندان گم می‌شد. اجازه می‌خواهم پیش از این در این باره چیزی نگویم و ادامه آن را به بعد موكول كنم، زیرا تجزیه و تحلیل همه این عوامل و سخن از شخصیت و تأثیر شما فرصتی دیگر و بیشتر می‌خواهد.

وانگهی آنچه نوشتن این نامه را موجب شد، اینها نیست، نكته‌هائی است كه تا آنجاكه من می‌دانم تاكنون كسی از داخل كشور آشكارا به شما ننوشته است. مشكل هنگامی آغاز شد كه برخی از طرفداران مسئله جمهوری اسلامی را بعنوان خواست كلیه مردم این مملكت مطرح كردند. من بعنوان نویسنده و حقوقدان (هر دو را با فروتنی عنوان می‌كنم) با جمهوری اسلامی مخالف‌ام و دلائل مخالفت خود را صمیمانه با شخص شما در میان می‌گذارم زیرا در مورد كم‌و بیش مشابه چنین می‌پندارم كه گفتگو با شخص ماركس آسان‌تر از از گفتگو با ماركسیست‌هاست. علاوه بر این به علل زیر مخاطب این نامه فقط شما می‌توانید باشید:

الف- سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌ام كه راه رهائی بشر تلفیق دو اندیشه است: دموكراسی و سوسیالیسم، كه هر دو ظاهرا از غرب آمده‌اند اما معناً همه ملت‌ها و همه فرهنگ‌ها در تكوین آن هر دو سهم داشته‌اند. امروز آنچه دموكراسی را از رمق انداخته سرمایه‌داری است و آنچه سوسیالیسم را به فساد كشانده قدرت عجین شده با كمونیسم است. پس تلفیق سوسیالیسم و دموكراسی كار آسانی نیست و رسالت آن بعهده همه اندیشمندان و همه ملت‌هاست.

باید اضافه كنم كه تاكنون در همه نهضت‌ها، افراد مردم بطور دردناكی از تحقق بخشیدن به اندیشه‌ها معاف شده‌اند و ریشه بسیاری از مصائب در همین است: از دموكراسی بسیار سخن گفته‌اند، اما عده‌ای محدود، همیشه مردم خرده‌پا كنار بوده‌اند؛ البته به میدان كشیده شده‌اند اما هیچگاه طرف گفتگو نبوده‌اند- یعنی كسی نظرشان را نپرسیده یا اگر پرسیده در پرورش آن اقدامی نكرده است. باز اندیشیده‌ام كه اگر دموكراسی و سوسیالیسم در فضائی از اخلاق و معنویت بهم نپیوندند، تركیب‌شان پیوندی انسانی نخواهد بود. خوب می‌دانید كه در محیط مختنق ایران بیان كامل و رسای این مطالب محال بود، ناچار آنها را دست‌وپا شكسته در كتاب‌هایم نوشته‌ام. امروز می‌خواهم از روحانیت و معنویت شما كمك بگیرم.

ب- اختناق دهشتناك ٢٥ ساله اخیر همه اجتماعات سیاسی مفید را از هم پاشید و همه قلم‌های حق‌گوی را شكست؛ ستم‌های بیكران رژیم در حق ملت از حد هر مهاجم اشغال‌گری گذشته است. افشای دلیرانه این ستم‌ها از جانب شما و مبارزه شما با آن امروز همه نظرها را متوجه شخص شما کرده است، بطوریکه امروز بار گران رهبری سیاسی و رهبری روحانی هر دو بر دوش شماست. این امر بهمان اندازه كه پرافتخار است مسئولیت‌آور نیز هست. ...

پ– به علل بالا شما تنها كسی هستید كه اگر بجای جمهوری اسلامی اعلام «جمهوری مطلق» كنید، یعنی بجای حكومت عده‌ای از مردم، حكومت و حاكمیت جمهور آنان را بپذیرید، نه تنها در ایران انقلاب معنوی عظیمی ایجاد كرده‌اید بلكه در قرن مادی‌گرای ما (نه بمعنای فلسفی بلكه بمعنای نفی معنویت) به روحانیت و معنویت بعد عظیمی بخشیده‌اید و تاریخ مقام شما را در ردیف گاندی و شاید بالاتر از او ثبت خواهد كرد؛ زیرا مسئله‌ی اصلی قرن ما ساقط كردن حكومتی فاسد و خادم بیگانه نیست، این كار با همه‌ی اهمیت درجه‌ی اولی كه امروز برای ما ایرانیان دارد مسئله‌ای جهانی نیست، مسئله‌ی درجه‌ی اول جهانی (كه بلافاصله پس از سقوط رژیم برای ما نیز مسئله‌ی درجه اول خواهد شد) آن است كه قرن بیستم پس از ترور شدن گاندی معنویت مجسم خود را از دست داده است. اگر شما همچنان از شعار جمهوری اسلامی طرفداری كنید آن تز مشهور ماتریالیستی (بمعنای فلسفی آن) را جان بخشیده‌اید كه اعلام می‌دارد تاریخ مدون، تاریخ جنگ‌های طبقاتی است و اگر گفته شود كه آیت‌الله خمینی می‌خواهد طبقه یا قشر روحانی ایران را در حكومت جانشین طبقه یا قشر دیگری كند چه جوابی خواهید داد؟ و در اینصورت كجاست آن معنویت و اخلاقی كه قرن ما در جستجوی اوست؟

ت- اگر شما حاكمیت مطلق ملت را بپذیرید، مردم ایران كه تاكنون تقریبا در همه‌ی قیام‌های خود بالمآل شكست خورده‌اند پس از قرن‌ها می‌توانند نفسی به راحتی بكشند و در فردای پیروزی جشنی دوگانه (سقوط استبداد سیاه و استقرار حكومت مردم) برپا سازند.

ث- چند قرن است كه غربیان می‌گویند و باز می‌گویند (و طرفه آنكه این بحث در سخن متفكران «كمونیسم اروپائی» صیغه‌ی تازه‌ای یافته است) كه ملت‌های مشرق‌زمین لیاقت آزادی و دموكراسی بی‌قید و شرط را ندارند و همیشه باید در پای عَلَم خودکامه‌ای سینه بزنند. باید به این یاوه‌ها در میدان عمل پاسخ داد. هندیان بطلان این ادعا را ثابت كردند، آیا نوبت ایران نرسیده است؟

ج- 3 هزار سال حكومت استبدادی و 25 سال اختناق مطلق، در وجود همه‌ی ما (جز نوابع) دیو مستبدی پرورانده است كه خواه‌ناخواه بر قسمتی از اعمال و اندیشه‌های ما سایه می‌اندازد. چنین است كه نه تنها توده‌ی مردمان نیازمند تربیت و آموزشی تازه‌اند بلكه هر یك از ما نیز نیازمند چنین پرورشی هستیم. اگر این كار صورت نگیرد چیزی در عمل تغییر نمی‌یابد. تعصب جای تفكر را می‌گیرد، مردم بجای تقویت استعدادهای نهفته خود متوجه تقویت رهبران خواهند شد. چیزی كه بالمآل آنان را زبون و خطرپذیر می‌سازد. بنابراین ما به تربیتی همه جانبه در سطح سیاسی و فرهنگی نیازمندیم كه همه‌ی دستاوردهای قدیم و جدید جهان فرهنگ را برای‌مان مطرح كند و بیالاید. این همه جز در پرتو «دموكراسی مطلق و كامل» محقق نخواهد شد و اگر روحانی بزرگی رهبر چنین جهادی نشود از چه كسی باید انتظار داشت؟

به همه‌ی این دلائل اكنون سفره‌ی دل را به پیروی از سنت‌های گران‌بهای اسلام در پیش حضرت شما می‌گسترم و می‌گویم كه به چه دلائلی با جمهوری اسلامی مخالف‌ام:

١– انقلابی كه ایجاد شده و در عظمت آن دوست و دشمن موافق‌اند، مربوط به همه‌ی مردم ایران است (بسهولت می‌توان به این توافق رسید كه عده‌ای دزد خادم بیگانه مدت‌هاست هویت ملی خود را از دست داده‌اند) هر انقلابی دو ركن دارد كه هیچ‌یك بی دیگری منشاء اثر نمی‌تواند بود: اول مردمی كه باید انقلاب كنند، دوم، رهبر یا رهبرانی كه باید لحظه‌ی مناسب را تشخیص دهند و با اعلام شعارها و رهنمودهای مناسب انقلاب را هدایت كنند. ركن دوم، در قسمت اعظم متعلق به شماست، ولی درباره‌ی ركن اول چه باید گفت؟ و چرا باید در ساختن ایران آینده، رأی آزادانه‌ی ملت را نپرسید؟ آیا می‌توان ادعا كرد كه همه‌ی شهیدانی كه در سال‌های سیاه با خون خود نهال انقلاب را آبیاری كردند طرفدار جمهوری اسلامی بوده‌اند؟ آیا می‌توان ادعا كرد كه همه‌ی زندانیان سیاسی كه با زندگی و شرف خود مقدمات آزادی ایران را فراهم آوردند دارای ایدئولوژی مذهبی بودند و هستند؟ آیا می‌توان ادعا كرد كه همه‌ی كسانی كه هر روز به بهای جان یا شرف یا آزادی با زندگی خود مبارزه را ادامه می‌دهند، یكپارچه طرفدار چنین نظری هستند؟

سخن كوتاه : حماسه‌ای كه ایجاد شده مربوط به همه‌ی ملت ایران است، پس كار منطقی و درست و عادلانه آن است كه فقط مهر ملت بر آن باشد و بس؛ و هر كاری دیگر امری عمومی را اختصاصی خواهد كرد. ...

٢– آن‌چنانكه من می‌فهمم جمهوری اسلامی یعنی كه حاكمیت متعلق به روحانیون باشد و این برخلاف حقوق مكتسبه‌ی ملت ایران است كه به بهای فداكاری‌ها و جان‌بازی‌های بسیار این امتیاز بزرگ را در انقلاب مشروطیت بدست آورد كه «قوای مملكت ناشی از ملت است». این راه از نظر سیاسی و اجتماعی و حقوقی راهی است برگشت‌ناپذیر؛ البته ملت حق دارد همیشه برای تدوین قانون اساسی بهتر و مترقی‌تری قیام و اقدام كند اما معقول نیست كه حق حاكمیت خود را به هیچ شخص یا اشخاصی واگذارد. دلیل این امر را باید در نوشته‌های دو قرن پیش روسو جست. بدین‌گونه قانون اساسی ما با قبول اصل مترقی حاكمیت ملی به بحث «ولایت شاه» و «ولایت فقیه» پایان داده است(١).

٣– به دلایل بالا جمهوری اسلامی با موازین دموكراسی منافات دارد. دموكراسی بمعنای حكومت همه‌ی مردم، مطلق است و هرچه این اطلاق را مقید كند به اساس دموكراسی (جمهوری) گزند رسانده است. بدین‌گونه مفهوم جمهوری اسلامی (مانند مفاهیم دیكتاتوری صالح، دموکراسی بورژوائی، آزادی در كادر حزب …) مفهومی است متناقض . اگر كشوری جمهوری باشد، برحسب تعریف، حاكمیت باید در دست جمهور مردم باشد. هر قیدی این خصوصیت را مخدوش می‌كند و اگر كشور اسلامی باشد، دیگر جمهوری نیست زیرا مقررات حكومت از پیش تعیین شده است و كسی را در آن قواعد و ضوابط حق چون و چرا نیست. این امر چنان بدیهی است كه وقتی كمونیست‌ها خواستند فقط اصطلاح دموكراسی را از تابوتی كه خود برایش ساخته بودند بیرون آورند، بخود اجازه ندادند كه عبارت «دموكراسی كمونیستی» را بكار برند، بلكه عبارت دموكراسی توده‌ای را عام كردند كه باز هم همان عیب را دارد(٢).

٤– مرا می‌بخشید كه به لقمان حكمت می‌آموزم اما در طول تاریخ موارد بسیار پیش آمده است كه بزرگان از ایراد خٌردان نكته‌ها فراگرفته‌اند؛ پس اجازه می‌خواهم بگویم كه عنوان كردن جمهوری اسلامی در زمان ما با روح دموكراسی گونه‌ای كه در زمان حضرت محمد(ص) و خلفای راشیدین برقرار بود منافات دارد زیرا مسائل معیشتی در نتیجه سیاسی جهان در تحول مدام است. می‌پرسم كه یك حكومت اسلامی مسائل پیچیده اقتصادی و حقوقی و آزادی‌های سیاسی را با كدام قواعد و ضوابط حل خواهد كرد؟ مسلما جواب شخص شما این است كه بر اساس تحول زمان، اما همه‌ی سخن در این است كه اگر پس از 120 سال عمر شما، جانشین شما گفت كه می‌خواهد این مسائل را صرفا با قواعد و ضوابط قرن‌ها پیش حل كند (چنان‌كه هم اكنون بیشتر افراد ساده‌دل و عده‌ای از طرفداران صاحب‌نام طرفدار جمهوری اسلامی چنین می‌گویند) تكلیف چیست و با استناد به كدام اصلی می‌توان بدیشان پاسخ گفت!

٥– اگر برای حكومت مردم از پیش قواعد و ضوابطی تعیین كنیم در آنچه مربوط به مردم است خواه‌ناخواه خود مردم را كنار گذاشته‌ایم. در مسائل دینی تعیین روابط انسان با خدا كار آیات عظام است و دیگران را در آن حقی نیست. رفع ظلم و عدوان نیز وظیفه‌ی شرعی آنان است؛ اما تعیین قواعد و ضوابط معیشتی مردم با خود مردم است و تكرار كنم، كدام مسئله‌ی معیشتی است كه از جنبه‌ی سیاسی عاری باشد؟ و برای حل این امور چه كسی از مردم شایسته‌تر؟ مردمی كه با خون خود بزرگترین حماسه‌ی تاریخ ایران را آفریدند چرا به هنگام تعیین سرنوشت خود كنار گذاشته شوند؟ خواهم گفت كه چرا رأی‌گیری همراه با پیشنهاد قواعد و ضوابط قبلی آزادی رأی‌دهندگان را محدود خواهد كرد.

٦– شایسته‌ی مقام روحانیت آن است كه خود را به مقام سیاسی نپالاید؛ از شیر حمل خوش بود و از غزال رم. مقام سیاسی یعنی قدرت سیاسی و قدرت فی‌نفسه و بالضروره فسادآور است مگر آنكه در جنبه‌ی اعتراض باشد. این نكته را ماركس و لنین و مائو به غفلت سپردند. امید كه شما از این بحث آسان نگذرید. مسیحیت تا هنگامی كه در جبهه اعتراض بود افشاگر ستم بود اما همین كه بر سریر قدرت تكیه كرد زاینده‌ی پاپ‌ها شد. روحانیت، جهان پاكی و صفا و رفع ستم است و قدرت سیاسی، جهان آلودگی و ستم. پس می‌توان گفت كه روحانیت با آلوده شدن به قدرت سیاسی، خود را از روحانیت خلع می‌كند و این دریغی مضاعف است: یكی این كه حق حاكمیت را كه متعلق به همه‌ی خلایق است از آن خود كرده و دیگر آن‌كه مقام روحانی و معنوی را كه هر جامعه‌ای بدان نیازمند است نابود می‌کند(٣).

اینكه گفته‌اند قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق فساد مطلق، حقیقتی است ماسوای سوءنیت یا گمراهی زمامداران. در واقع در این بحث زمامداران دزد و خادم بیگانه اصولا موردنظر نیستند؛ همچنین گمراهانی چون هیتلر و موسولینی، كه دزد نبودند اما جهان‌بینی خطائی داشتند، نیز از دایره‌ی این بحث بیرون‌اند. ...

... سخن بر سر سیاستمداران با حسن نیت و دلسوز مردمی است مانند روبسپیر، لنین، مائو و دیگران) كه با حسن نیت تمام و مردم دوستی تمام قدرت سیاسی را در دست خود یا طرفداران خود می‌گیرند و صرف وجود همین قدرت– نبودن مخالف – لزوم به كرسی نشاندن ضوابط و قواعد معین و تعیین شده از پیش – كارشان را به تباهی می‌كشاند.

در این فرض مهم نیست كه قدرت بطور مستقیم و یا غیرمستقیم اعمال شود؛ اگر مخالف در این قدرت حق چون و چرا نداشته باشد كار تمام است. راز این تباهی آن است كه چون مخالف خاموش است و چون قواعد معین است و چون هر فرد و گروهی جایزالخطاست. فرد یا گروه حاكم از خطائی به خطای دیگر می‌لغزد. اگر امروز احزاب دموكرات مسیحی در همه جا با ستمگران همكاری می‌كنند علت آن نیست كه مسیح یا قدیسین عیسوی طرفدار ستم بوده‌اند؛ علت آن است كه این احزاب دچار قواعد و ضوابط دگم شده خویش‌اند. افلاطون چنین می‌پنداشت كه با حكومت فیلسوفان كلید جادوئی سعادت اجتماعی بدست می‌آید. اما بیش از یك قرن است كه گروهی از متفكران بر شرق و غرب فرمان می‌رانند اما چون پاس جمهور مردم را نمی‌دارند حكومت‌شان هیچ یك از آرزوهای افلاطون را برنیاورده است.

وانگهی هر جامعه به اخلاق و معنویتی نیازمند است كه بی وجود آن زندگی آدمی با زندگی بهائم تفاوت چندانی ندارد. غربی‌ها كوشیده‌اند با ایجاد مقامی غیر مسئول در راس قوای سه گانه حكومت، مرجعی معنوی ایجاد كند كه دور از قدرت سیاسی نیاز جامعه را از نظر وجود مقامی معنوی ارضاء كند اما در تحقق این آروز شكست خورده‌اند، زیرا این مقام یا مانند ملكه انگستان وجودی كاملا عاطل و باطل از آب درآمده است یا مانند روسای جماهیر امریكا و فرانسه قسمتی از قدرت سیاسی را در دست دارد و ناچار دیگر نمی تواند قدرتی معنوی باشد؛ و ما كه در ایران این مقام را بصورت مرجع روحانی از دیر باز داریم چرا چنین آسان و ارزان از دست بدهیم؟

اگر روحانیت كار تبرعی نكند، این كار را از چه كسی باید انتظار داشت؟ اگر شما كار مردم را به مردم وانگذارید به سراغ كه باید رفت؟ میشل فوكو، فیلسوف معاصر فرانسوی كه انقلاب اخیر ایران او را به وطن ما كشاند، می‌نویسد: «ایرانی‌ها حتی به قیمت جان خود در جستجوی چیزی هستند كه ما، ما دیگران، پس از رنسانس و بحران‌های بزرگ مسیحیت امكانش را فراموش كرده‌ایم، آن چیز روحانیت سیاسی است. می‌بینیم كه فرانسویان بر این گفته می‌خندند ولی می‌دانم كه بیهوده می‌خندند.» فرانسویان آزادند كه به گفته فیلسوف خود بخندند یا نخندند، ولی ما ایرانیان بیاییم و گفته او را به این اعتبار كه متضمن تجلیل بزرگی از ملت ایران است، جدی بگیریم، یعنی حكومت را روحانی كنیم، نه این كه روحانیت را به حكومت برسانیم و با این كار آنان را بصورت صنفی درآوریم در شمار سایر صنف‌ها.

در این سال‌ها درباره قدرت نفی تشیع یعنی نیروی اعتراضی و ضددولتی آن زیاد سخن رفته است اما این نكته به مسامحه گذرانیده شده است كه همین نیروی انقلابی هنگامی كه در زمان صفویان به قدرت سیاسی آلوده شد دیگر آن توان را نداشت كه صفویان را از نظر معنوی بر سایر سلسله‌های سلاطین امتیازی ببخشد. چنین است، تا به امروز سرنوشت تمام ایدئولوژی‌های انقلابی، كه تا زمانی كه در جبهه مخالف دولت، جنبه اعتراضی داشته‌اند انقلابی بوده‌اند و همین‌كه به حكومت رسیده‌اند دچار تباهی شده‌اند! اشكال كار در كجاست؟ در آنجا كه فراموش كرده‌اند كه قدرت سیاسی فقط در صورتی تباه‌كننده فسادانگیز نیست كه واقعا در دست تمام مردم باشد.

در حقیقت قدرت سیاسی توده سمی است كه اگر به شماره افراد كشور تقسیم شد و میان همه آنان تقسیم كردید خصوصیت داروئی شفابخش دارد. هر گروهی كه سهم دیگران را بخود اختصاص داد، هم دیگران را از دارو محروم كرده و هم خود را مسموم ساخته است. اگر روحانیت كنونی ایران این توده سم را به خود اختصاص دهد سرنوشتی بهتر از اقران خود ندارد. كار روحانیت نباید آن باشد كه مستقیم یا غیرمستقیم حكومت كند. كارش باید آن باشد كه در جوار وظیفه الهی و اختصاص خود، در این امر نظارت كند كه حق به حق‌دار برسد، و چه حقی مهم‌تر و برتر از حاكمیت ملی. در واقع اگر این حق به همه افراد كشور رسید سایر حقوق نیز رسیده است والا جمهور مردمان در حكم بردگانی خواهند بود كه اگر حاكم (یا گروه حاكم) حسن نیت داشته باشد، از راه لطف و مرحمت نان و آبی، صدقه‌وار، به ایشان می‌رساند، والا فلا.

اگر در قضیه تحریم تنباكو انقلاب مشروطیت، روحانیت خدمات ارزنده‌ای به ملت و پیشبرد حقیقت و معنویت كرد از آن رو بود كه بیرون از گود قدرت سیاسی بود، یعنی در جبهه اعتراض قرار داشت. ...

... در زمان نهضت ملی دكتر مصدق یك روحانی كه خواست در اعمال قدرت سیاسی سهیم باشد خدمت خود را در میان راه رها كرد. عده‌ای از روحانیون می‌گویند: ما نمی‌خواهیم زمامدار باشیم بلكه می‌خواهیم در وضع قوانین و اجرای عدالت نظارت كنیم. می‌پرسم این نظارت‌ها به چه صورتی خواهد بود؟ اگر نظارت بیرون از داشتن حق خاص در مجلس و دادگستری باشد (مانند نظارت نویسندگان در كشورهای دمكراسی در كار دولت، البته با اعمال نظر روحانی) این كار به بهترین صورت خود در جمهوری مطلق میسر است پس چنین كسانی منطقا باید حاكمیت بی قید و شرط ملت را بپذیرند و در راه تحقق آن بكوشند و یس از آنكه حكومت ملی مستقر شد، طبیعی‌ترین امور نظارت معنوی كسانی است كه خود در ایجاد آن بزرگترین سهم را داشته‌اند. باید به مردم اعتماد كرد.

و اگر منظور از نظارت داشتن، حق وتو در قوه قانونگذاری یا اعمال اختصاصی قضاوت است این امر با موازین جمهوری مغایرت آشكار دارد. بدیهی است كه در حكومت دمكراسی اولا روحانیون مانند هر گروهی دیگر از افراد ملت، به نمایندگی مجلس و قضاوت و وزارت و صدارت خواهند رسید و اگر نظر اكثریت مردم را جلب كردند اكثریت مجلس نصیب آنان خواهد شد. باید گفت كسانی در قوای مملكتی ( قانونگذاری- قضائی- اجرائی) حق شركت اختصاصی می‌خواهند كه مطمئن‌اند از راه‌های دموكراتیك به این قوا دسترسی نخواهند یافت.

گاندی پیشوای ملی و مذهبی هند از آن رو چنین مقامی یافت كه در آزاد كردن هند فعالانه شركت كرد اما طالب شركت در قدرت سیاسی بطور مستقیم یا غیرمستقیم نبود. بدین‌گونه بود كه صاحب بزرگترین نیروی معنوی قرن بیستم تا به امروز شد. و نیز در سایه دموكراسی مطلق بود كه هند در جهان كنونی بدین مقام معنوی و فرهنگی رسید(٤). شما چون گاندی در آزادی ایران سهم بزرگی دارید. دنباله منطقی این خدمت آن است كه خانه از دزد نجات داده را به صاحبان اصلیش بسپارید و باز هم نظارت فرمائید كه اگر كسی از جاده صواب خارج شده به افشاگری بپردازید.

بی آنكه قصد مقایسه در میان باشد لازم به یادآوری است كه سالها پیش ارتش تركیه حكومت را از دست متجاوزان بیرون آورد ولی پس از پیروزی حكومت را به غیرنظامیان سپرد و خود به سربازخانه بازگشت. آیا هوای پاك روحانیت فاقد چنین كششی است؟ و باز، در زمینه‌ای دیگر لازم به یادآوری است كه لنین نیز روسیه را از ستم تزارها نجات داد اما بجای آنكه حكومت را به مردم روسیه بسپارد، به گروه خویش، حزب بلشویك سپرد. دنباله منطقی این غصب حاكمیت ظهور استالین بود و قتل عام همه افراد با حسن نیت حزبی و سپس انبوه جنایت‌ها و فرهنگ‌كشی‌ها و خودسری‌ها.

فراموش نكنیم كه اتحاد جماهیر شوروی نیز از آغاز (چنانكه از نامش پیداست) جمهوری بود اما چون این جمهوری براساس ضوابط و قواعد قبلی بنا شده بود كلمه جمهوری در نجات ماهیت جمهوری معجزی نكرد. فراموش نكنیم كه استالین نیز نه دزد بود و نه بیگانه‌پرست نه قمارخانه‌دار و نه وطن‌فروش. سخن در نهاد و تشكیلات است كه بتواند كشوری را نجات دهد. در این مورد نه فرد، هر قدر مهم باشد- می‌تواند معجزی بكند، نه گفته‌ها و شعارهای دلنشین و نه احساسات برانگیخته‌شده، اینها تا هنگامی كه جنبه تخریبی داشته باشند بسیار مفیدند و هنگامی كه سازندگی آغاز شد بسیار مضر.

صمیمانه امیدوارم كه دستگاه روحانیت همیشه مانند این اواخر بیدار و هشیار باشد، بخصوص كه از هم اكنون فرصت‌طلبان غیرروحانی، كه در همه جا هستند، بیش از آیات عظام سنگ جمهوری اسلامی را به سینه می‌زنند و طرفه آنكه ایشان مخالفت شما را با امپریالیسم آمریكا و انگلستان، هریك علی قدر مراتب‌هم تندروی می‌دانند. تو خود حدیت مفصل بخوان از این مجمل. اینان در همه نهضت‌ها و حزب‌ها و جمعیت‌ها حضور بالفعل داشته و دارند و چون حراف و مغلطه‌گر و آب زیركاه و مزور و دروغ‌زن و دغل‌اند، شناختن و راندنشان محال است. چنانكه از دیرباز حكومت‌های اسلامی را نیز آلودند. اكنون می‌پرسم در محدوده ضوابط و قواعد اسلامی چه تضمینی است كه بار دیگر معاویه‌ها برعلی‌ها، یزیدها بر حسین‌ها و عباسیان بر مسلم‌ها چیره نگردند؟

خود شما پذیرفته‌اید كه هیچ‌یك از جمهوری‌های اسلامی امروز الگوی حكومت آرمانی نمی‌تواند بود. شما خود هیچ‌یك از آنها را برای اقامت موقت (حتی موقت) انتخاب نكردید. از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز بازگشت به گذشته ممكن نیست. گویا قصد دارید با توجه به شخصیت بارز خود به این كالبد كهن حیات نوی بدهید. اما باید عرض كنم كه حسن نیت و شخصیت شما نمی‌تواند در اصلاح نهادهای غیردموكراتیك معجزی بكند. ...

... باز هم قصد مقایسه در میان نیست، اما از نظر ذكر شواهد تاریخی می‌گویم كه شخصیت حماسی و روحانی حسین (ع) در اصلاح نهادهای یزیدی تأثیری نكرد. در مقیاسی دیگر شخصیت ابومسلم در تشكیلات فرعونی بنی‌عباس خللی ایجاد نكرد و شخصیت لنین مانع از دیكتاتوری كمونیسم نشد. در اهمیت نهادهای دموكراسی همین بس كه سالها و سالها تا هنگامی كه مردم جهان می‌پنداشتند كه دموكراسی از سوسیالیسم جدا نخواهد شد جاذبه، ماركسیسم جهان را زیر نفوذ داشت، اما همین كه با محاكمات مسكو این جدائی بر همگان آشكار شد و با احراز سلطه‌جوئی بزرگ كمونیستی، ماركسیسم روزبروز جاذبه خود را برای روشن‌بینان از دست داد.

از خدمت شما به كشور و خدمات روحانیون به نهضت مشروطه و خدمت آیت‌الله شیرازی در قضیه تحریم تنباكو هرچه بگوئیم كم گفته‌ایم اما این را نیز فراموش نكنیم كه در طی قرون متمادی در ایران و سایر كشورهای اسلامی با وجود حضور و نفوذ صاحبان فتاوی، ستم‌های بی‌شمار، گاه با سكوت، گاه با تائید این صاحبان فتاوی صورت گرفته است. پس باید به دنبال نهادها و تشكیلاتی بود كه ضمن پاسخگوئی به نیازهای اقتصادی و اجتماعی این قرن راه را بر تباهی ببندد و آن هیچ نیست جز جمهوری مطلق و بی هیچ قید و شرطی. در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک، جهدی كن و سرحلقه رندان جهان باش.

تكرار كنم كه قواعد معیشتی اسلامی (سیاسی-اقتصادی-اجتماعی) برای حل بحران‌های امروزی كافی نیست و باز تكرار كنم كه این نظر موجب نمی‌شود كه من رسالتی را كه روحانیون از نظر تبلیغ مسائل الهی و دینی و نیز رسالت رفع ستم و افشاگری‌های اجتماعی و نیز تبلیغ اخلاق و معنویت بعهده دارند انكار كنم. نویسنده این نامه نه تنها منكر این همه نیست، بلكه آنها را ارج بسیار می‌نهد. و تردید نیست كه در دموكراسی فردای ایران، ملت همه این مواهب را قدر خواهد شناخت و در پیشبردش خواهد كوشید؛ اما با بنیادهای انسانی و جهان‌شمول دموكراسی و سوسیالیسم چه باید كرد؟

مثلا در این كه در یك كشور آزاد و خودمختار كه عقل سلیم بر آن حكم‌فرماست نباید قمارخانه وجود داشته باشد تردیدی نیست، ولی حكیمی مانند شما خوب می‌داند كه قمار واقعی در بانك‌ها و مؤسسات اقتصادی و بورس‌ها صورت می‌گیرد. چه تضمینی هست كه جمهوری اسلامی این قمارهای واقعی را از میان خواهد برد و راه را بر سوسیالیسمی انسانی خواهد گشود؟ از نظر حل مشكلات اقتصادی، ماركسیسم هیچ عیبی ندارد جز این كه با قواعد و ضوابط پیش‌ساخته به میدان می‌آید. هنگامی كه جمهوری اسلامی بخواهد با همین سلاح به میدان بیاید چگونه بدان پاسخ می‌دهد؟ خواهید فرمود ماركسیسم با زور به میان اجتماع می‌آید و ما با اقناع. من تردیدی ندارم كه شخص شما راست می‌گوئید اما باز به این مسئله برمی‌گردیم كه در صحنه اجتماع تضمین‌های نهادی لازم است نه شخصی.

همچنین است مسائل مربوط به مبانی دموكراسی. بازهم بر حكیمی مانند شما پوشیده نیست كه نهاد دموكراسی نهادی است که بیرون از قواعد اخیر پرورده شده است، چرا خود را از این دست‌آوردها محروم کنیم؟ تردید ندارم كه شما همه اینها و بسیار چیزهای دیگری را بسی بهتر از من می‌دانید ولی نگفتن آن را گوئیا مصلحت وقت می‌بینید. می‌خواهم عرض كنم كه هیچ مصلحتی برتر از ابراز حقیقت نیست و از آن گذشته با رشدی كه از نظر سیاسی ملت ایران در این اواخر یافته است بالاترین مصلحت باز گفتن عین حقیقت است.

بار دیگر به بحث درباره آفتی به نام قدرت برگردم. این آفت چنان است كه تفاوت اسلام با مسیحیت و هر دین دیگر را آنجا كه مربوط به حكومت است، به یك‌باره می‌شوید . چون اسیدی كه چند فلز متفاوت، همه را در خود حل می‌كند. امپراتوری عثمانی بدان سبب كه اسلامی بود امتیازی بر سایر امپراتوری‌ها نداشت. در تاریخ قدیم‌تر عباسیان بدان سبب كه اسلامی بودند معنوی‌تر از ساسانیان نبودند و صفویان بدان سبب كه شیعه بودند امتیازی بر هخامنشیان نداشتند. سلاطین عثمانی، بنام خلیفه حكومت می‌كردند . ناصرالدین‌شاه نیز خود را پادشاه اسلام‌پناه می‌دانست. پس چه بهتر كه یك بار برای همیشه معنویت اسلام را چون ارزشی برین از قواعد حكومتی و معیشیتی جدا كنیم و با این كار با حفظ و رواج معنویت شیعی، راه را برای ورود دستاوردهای دموكراسی و سوسیالیسم و پالایش آنها و ارزش‌گذاری آنها (و نه قبول بی چون چرای قاعده‌ای كه در جای دیگر معتبر است) باز بگذاریم.

كسانی می‌گویند كه روحانیت می‌خواهد در قواعد كهنه، با توجه به پیشرفت‌های قرون اخیر اصلاحی بوجود آورد. اگر این اصلاحات در چارچوب ضوابط معیشتی و حكومتی اسلامی باشد، به دلائلی كه عرض شد سرنوشتی بهتر از «رفرم» مسیحیت نخواهد داشت. ...

... امروز كشیش‌های پروتستان از نظر سیاسی مترقی‌تر از كشورهای كاتولیك بشمار نمی‌آیند. اضافه بر این مراتب، رفراندم بلافاصله پس از سقوط رژیم استبدادی (اگر لازم باشد) مفید است اما برای خواستن عقیده مردم درباره حكومت آینده – با تصریح صفت خاص یا با حفظ قواعد و ضوابط معین- یك‌سره خطاست، به دلائل زیر:

اولا- این نوع رأی‌گیری به گذرانیدن قراردادهای نفتی و كنوانسیون‌های یك‌جانبه (مانند آلمان به كنوانسیون وین درباره مصونیت‌ها، كه شخص آیت‌آلله خمینی بر تصویب آن اعتراض كردند) از مجالس مقننه بی‌شباهت نیست، با یك ماده « واحد» قراردادی را كه كمتر كسی از كم و كیف آن خبر دارد از تصویب می‌گذارنند. استفاده از این شیوه شایسته مقامات روحانی نیست.

ثانیا- عبارت «جمهوری اسلامی» اصطلاحی است بسار مبهم كه هركس از آن برداشتی منطبق با افكار خود دارد. بطوری‌كه كمتر دو نفری می‌توان یافت كه از آن استنباط واحدی داشته باشند.

ثالثا- ملت ایران كه 3 هزار سال است در استبداد مدام و 25 است كه در مختن‌ ترین سكوت‌ها به سر می‌برد، از نظر فكری آن آمادگی را ندارد كه بتواند در امری چنین مهم تصمیم آنی بگیرد. آینده‌سازی كار مشترك فرزانگان ملت و خود ملت است. در سال‌های سیاهی كه گذشت رابطه فرزانگان (متفكران، روشنفكران، نویسندگان، هنرمندان) با ملت كاملا قطع بود. فرزانگان را یا كشتند یا تبعید كردند یا به ترك اجباری خانمان واداشتند یا در سیاه‌چال محبوس كردند یا مجبور به سكوت‌شان كردند. سانسوری استالینی ( كه به كمك شاگردان پیشین استالین تحمیل شد) امكان هیچگونه روشنگری و افشاگری نمی‌داد.

ملت كه باید سخن همه فرزانگان خود را بشنود تا بعداً بتواند، بانگ شوم تملق را در پست‌ترین صور خود بشنود [کذا]. تنها گروهی كه حق سخن تمام داشت مشتی خائن و متملق و بیمار روانی و بیگانه‌پرست بودند. سخن حق یا كم بود یا گم. تنها در این اواخر یكی دو تن متفكرانی كه ایدئولوژی مذهبی داشتند امكان یافتند كه سكوت دهشتناك ایران را از زاویه سیاسی بشكنند(٥). برای فرهنگ، جز این، مطلقاً سخن‎گوئی نبود. اكنون من می‌پرسم: آیا این سخن كم در جوار آن همه یاوه‌بافی‌های دستگاه و در زمینه آن سكوت مرگبار، برای آمادگی سیاسی و اجتماعی ملت كافی است؟

چاره آن است كه بلافاصله پس از سرنگونی رژیم، حكومتی با شركت همه احزاب و جمعیت‌ها و گروه‌های ملی تشكیل شود ( تعریف ملی بودن را ممكن است كنگره‌ای متشكل از قضات سراسر كشور به دست دهد) آزادی بلاشرط بیان و آزادی اجتماعات را ترویج كند و در مدتی كه از حدود یك سال تجاوز نخواهد كرد راه را برای تصویب قانون اساسی جدید كه همه آن جمعیت‌های ملی اصولش را تهیه كرده‌اند باز كند. در اینصورت است كه بد و نیك ایدئولوژی‌ها و دیدگاه‌ها بر ملت روشن خواهد شد و مردم خواهند توانست آگاهانه و آزادانه در سرنوشت خود شركت كنند. آزادی اگر با آگاهی همراه نباشد به ضد خود تبدیل می‌گردد. در زمینه آگاهی باید به مردم چیزی داد و چیزی گرفت و چیزی كه می‌گیریم متناسب است با چیزی كه به آنان داده‌ایم (٦).

رابعا- امروز از روزهای اوج نهضت انقلابی همه گروه‌هاست و در نتیجه روز اوج احساسات. احساسات برای جنگ با دشمن مشترك صددرصد مفید است و برای ساختن جامعه آیند صددرصد مضر. چه بسا مردم ساده‌دل متوجه نباشند، اما اگر فرزانگان ملت بدین نكته توجه نكنند وظیفه ملی خود را را به تمام انجام نداده‌اند. در كنار این احساسات تعصب هم هست. تكرار كنم كه از هم اكنون فكلی‌ها و غیرفكلی‌های از همه جا رانده كه یا می‌خواهند از پرتو نام شما استفاده كنند و به نوائی برسند (اینان در احزاب و دسته‌های دیگر نیز بخت خود را آزموده‌اند) یا می‌خواهند كهنه‌ترین افكار را به نام مذهب رواج دهند، سنگ مریدی شما را به سینه می‌زنند. اینان بی تردید مورد تائید آن جناب نیستند اما برای شناسائی آنها- و همه آنها- آزادی بیان لازم است.

خامسا- اجازه فرمائید لحظه‌ای نیز به وكالت از طرف اقلیت‌های زردشتی و كلیمی و عیسوی عرض كنم كه مذهب تشیع بیش از هزار سال است كه در ایران، از زوایای گوناگون تبلیغ شده است؛ شرط انصاف نیست كه فرزندان یپرم مشروطه‌پرست و امثال آنان از تبلیغ عقاید سیاسی و اجتماعی خود، در زمانی مناسب قبل از رفراندم، محروم گردند. ...

سادسا- توده‌های مردم كه در جریان انقلاب لزوما همه‌ی قوای خود را به كار می‌برند پس از به ثمر رساندن انقلاب، چون پهلوان از میدان برون آمده، سخت نیازمند آرمیدن‌اند؛ این استراحت آنان را تلقین‌پذیر می‌سازد. چنین است كه پس از هر مدی با جذر جریانی انقلابی روبروئیم. معمولا كسی كه از این وضع استفاده می‌كند آیت‌الله خمینی نیست: كسانی از این خلاء و آرمیدگی استفاده می‌كنند كه فقط تشنه‌ی قدرت‌اند و بس.

چنین است كه پس از آن همه جوش و خروش انقلاب فرانسه ژنرال ناپلئون به میدان می‌آید. خروش انقلاب اكتبر دیكتاتوری سیاه استالین را به دنبال دارد. انقلابیون حماسه‌آفرین الجزایر خود را تسلیم بومیدن می‌كنند و مردم ویتنام و كامبوج پس از آن قهرمانی‌ها اكنون با دهان‌های باز ناظر قدرت‌نمائی و بلاهت‌های گروه‌های حاكم خویش‌اند. و چنین است كه فرزانگان و مخصوصا رهبران سیاسی، برای ایجاد پادزهر این جریان مسئولیتی خطیر دارند. اینجاست كه مخصوصا تخریب بنای كهنه‌ی دیروز و ساختن بنای فردا باهم یكی می‌شود و این دو اندیشه باهم جوش می‌خورند.

آنچه می‌تواند عذرخواه كشته‌نشدن فرزانگان در این پیكار گرم و خونین باشد آن است كه ضمن كمك به فروریختن بنای كهنه، عقاید خود را درباره‌ی برپائی بنای آینده شرافتمندانه و بدون بیم و هراس با ملت در میان گذارند و اگر این فرصت فراهم نباشد عدالت مخدوش خواهد شد و بنای فردا فاقد همه‌ی اركان خود خواهد بود. ویران كردن بنای كهنه و برپا ساختن بنای فردا در واقع طرحی است واحد و جدائی‌ناپذیر؛

بعبارت بهتر انقلاب واقعی آن است كه خراب‌كنندگان بنای ستم طرح روشنی از جامعه‌ی آزاد و عادلانه‌ی فردا در پیش چشم داشته باشند. هرچه این طرح آرمانی‌تر باشد و به نسبتی كه همه‌ی گروه‌های حق‌طلب آرمان خود- و شركت واقعی خود را در ساختن این آرمان- در آئینه انقلاب ببینند، انقلاب كامل‌تر، موفق‌تر و آینده‌سازتر خواهد بود؛ والا با جانشینی طبقه‌ای بجای طبقه‌ی دیگر سروكار خواهیم داشت و حكایت همچنان باقی …؛ و همچنان‌كه گفتم حسن نیت و پاكدامنی رهبران طبقه‌ی جدید، در چنبر پیچ‌واپیچ روابط اجتماعی، معجز زیادی نخواهد كرد. قلمرو تأثیر رهبران اندك نیست اما تاریخ نیز قوانین خاص خود را دارد؛ اگر راست است كه تاریخ ساخت افراد بشر است، این نیز راست است كه همه‌ی افراد بشر در وجود رهبران خلاصه نمی‌شوند.

البته بسیار پیش آمده است كه ملتی تجسم آرزوها و آرمان خود را در وجود یك شخص دیده است. در این حال مسئولیتی بسیار سنگین بر دوش چنین كسی نهاده می‌شود. تاكنون كمتر كسی از این قهرمانان آن انصاف را داشته است كه پس از تحمیل قدرت آنچه را مربوط به مردم است به مردم بازگرداند. چنین است كه تا به امروز قهرمانان تنها خود را قوی خواسته‌اند و از این نكته غافل بوده‌اند كه هرچه قهرمانان قوی‌تر، ملت ضعیف‌تر- و برعكس. تنها یكی از قهرمانان قرن بیستم از بیان این حقیقت خودداری نكرد كه جمع مردمان چیزی بیشتر از نبوغ قهرمانان دارند؛ اما افسوس كه پس از رسیدن به قدرت، گفته‌ی خود را از یاد برد؛ و شما، از نظر داشتن سمت روحانی می‌توانید به این حقیقت جامه‌ی عمل بپوشانید و تضاد رابطه‌ی ملت و دولت را به سود ملت از میان بردارید. باشد كه این بار گروه‌ها و توده‌های مردم از شركت در تعیین سرنوشت خویش معاف نشوند.

با توجه به آنچه گذشت، استدعای دیگر من آن است كه شما در افتتاح جلسه‌های دیگر گفتگو در كلیه مواردی كه مربوط به سرنوشت كشور باشد، پیش‌قدم باشید. در اینجا باید به یك پرسش مقدر جواب بگویم: آیا گفتگو درباره‌ی این گونه مسائل در صف مبارزان جدائی نخواهد انداخت؟ پاسخ بی تردید منفی است، زیرا:

١– كلیه‌ی حق‌طلبان و دشمنان استبداد، از هر دسته و هر گروه، بی آن‌كه گفتگوئی صورت گرفته باشد، رهبری سیاسی آن جناب را بی هیچ‌گونه قید و شرطی تا حصول پیروزی پذیرفته‌اند (یكی از این افراد نویسنده این سطور). هر كدام به سهم خود در اجرای این پیمان نانوشته پای می‌فشاریم. گفتگوی دوستانه اولا این پیمان را استوارتر خواهد كرد ثانیا مقدمه‌ای خواهد بود برای توافق‌های بعدی گروه‌ها و جمعیت‌ها.

٢– تمام نهضت‌هائی كه در قرن بیستم به پیروزی رسیده‌اند بر مبنای تشكل جمعیت‌ها و گروه‌های گوناگون حق‌طلب در یك جبهه مشترك تكوین یافته‌اند. لازمه وجود جبهه آن است كه هر یك از اعضای جبهه، ضمن اجرای شعارهای مشترك و تعقیب هدف مشترك سیاسی، موجودیت فكری و فرهنگی خود را حفظ كند. نه اینكه همه‌ی اعضاء در یك ایدئولوژی حل شوند. ...

٣– بحث و گفتگو كه لازمه‌اش گردهم‌آمدن است دل‌ها را بهم نزدیك‌تر خواهد كرد؛ تردیدها را مبدل به یقین خواهد كرد، سوءتفاهم‌ها را خواهد زدود؛ سهوها و اشتباهاتی را كه چون موریانه بنای فردا را سست می‌كنند از میان خواهد برد، مردمان آگاهی بیشتری خواهند یافت و شكاكان تجدید ایمان خواهند كرد. تك‌روان خود را تنها نخواهند یافت و نیروهای خود را در خدمت جمع خواهند نهاد، بی‌پناهان پناهی خواهند یافت و همه و همه نیرومندتر خواهند شد. تشكیل جبهه مشترك یعنی ساختن بنایی با چند ستون و هرچه ستون‌ها پابرجاتر، بنای اصلی استوارتر.

٤– خوب یا بد هیچ ملتی یكپارچه نیست و در ایران نیز هم اكنون اختلاف اندیشه میان گروه‌ها و جمعیت‌های مبارز و حق‌جوی وجود دارد. اگر هر جمعیت در پیله افكار خود بماند جدائی عمیق‌تر خواهد شد و كار ساختن فردا دشوارتر. اما اگر گفتگو در میان باشد بسیاری از جدائی‌ها زدوده خواهد. «انقلاب بدون جدل و گفتگو ممكن است پیروز شود اما محال است كه بدون آن قوام و ادامه یابد»(٧).

بر نقطه زخم‌پذیر یك نهضت اگر دوستان انگشت نگذارند دشمنان خنجر خواهند گذاشت. دوستان عیب كار را می‌گویند تا آنچه اصلی و اساسی است نجات یابد و دشمنان از كاه كوه خواهند ساخت تا آنچه اصلی و اساسی است نابود گردد. شك نیست كه دشمنان داخلی ملت یا اینكه زخم‌های مهلكی خورده‌اند چون گرگ زخم‌خورده در كمین فرصت‌اند. وانگهی ایران به سبب موقعیت خاص خود همیشه در معرض دسیسه‌كاری دولت‌های قوی بوده و هست. این امر كه همه دولت‌ها اعم از كاپیتالیستی یا كمونیستی در اختناق ایران بر یكدیگر سبقت گرفته‌اند بسیار پرمعنی است.

در آینده نیز اینان خواهند كوشید تا آنچه را موجب اختناق مردم ایران است تقویت كنند و آنچه را مایه آزادی و آگاهی اوست بكوبند. پس مردم این دیار اگر كاملا هوشیار نباشند نابود شده‌اند. تجربه‌های مكرر تاریخی نشان داده است كه اگر ملتی در كل وجود خودآگاه و بیدار باشد با هر خطر نظامی و ضد فرهنگی مقابله خواهد كرد و این همه تنها در یك دموكراسی بی قید و شرط پدید می‌آید و بس. لازمه آگاهی و بیداری دست یافتن به فرهنگی وسیع است و فرهنگ واقعی تنها در محیطی كاملا آزاد می‌شكند و با هر قیدی می‌پژمرد.

اگر هسته‌های امیدبخش آزادگی و آزادفكری در گفته‌های شما نمی بود هرگز این نامه را بعنوان آن جناب نمی‌نوشتم. هراس من از كسانی است كه تا دیروز می‌گفتند بیائید با كمك مذهب، ملت را بر ضد دشمن مشترك به حركت درآوریم فردا هر گروهی در بیان عقاید خود آزاد خواهد بود و امروز، بجای اینكه به حرف من و امثال من گوش كنند در فكر دوخت لباس وكالت و وزارت‌اند.

تردیدی نیست كه روزی، مردم ستم‌كشیده و اهانت‌دیده ایران پیوند مبارك سوسیالیسم و دموكراسی را در پرتو اخلاق و معنویت جشن خواهند گرفت زیرا بودنی خواهد بود و شدنی خواهد شد. منتها اشاره شما، به سبب شخصیت بارز استثنائی‌تان، برگزاری این جشن را بسیار به جلو خواهد آورد و ریختن بسیاری اشك‌ها و تلف شدن بسیاری نیروها را مانع خواهد شد.

مصطفی رحیمی | دهم دی‌ماه ١٣٥٧

⏺ توضیحات:
(1) بعبارت دگر این مبحث با دعوای «حکومت مشروطه» و «حکومت مشروعه» در صدر مشروطیت آعاز شد و همان وقت نیز پایان یافت، یعنی افکار عمومی و مجلس وقت «حکومت مشروعه» را نپذیرفت.

(2) در بحثی دقیق‌تر باید گفت: اگر کلمه «توده» به معنای همه مردم است، در اینجا کلمه‌ای است زائد؛ زیرا دموکراسی یعنی حکومت همه مردم، و اگر به معنی قسمتی از مردم است همان عیبی را دارد که گفته شد.

(3) در فرض مهم نیست که جامعه روحانی قدرت را بطور مستقیم اعمال کند یا بطور غیرمستقیم. مهم در دست داشتن قدرت است. گرچه تیر از کمان همی گذرد، از کمان‌دار بیند اهل خرد.

(4) پرواضح است که هند (و هیچ کشور دیگری) به عنوان الگوئی آرمانی پیشنهاد نمی‌شود؛ زیرا که اگر هند در زمینه دموکراسی پیشرفتی چشمگیر داشته است، بر عکس در زمینه اقتصاد از اصول سوسیالیسم پیروی نکرده است.

(5) نکته آنکه عقاید این متفکران بدون برخورد با انتقاد و بطور یک‌جانبه انتشار یافت. کسی از آنان انتقادی نکرد، زیرا اولاً آزادی مباحثه نبود و ثانیا کسانی چون من می‌گفتیم که اگر از اینان انتقاد کنیم، آنان را در برابر حکومت ستم ( که اینان به مبارزه با آن برخاسته بودند) تضعیف کرده‌ایم. چنین شد که مثلا مسئله غرب‌زدگی با مغلطه‌ها و سوءتعبیرهای فراوان اشاعه یافت.

(6) در این زمینه خوانندگان را رجوع می‌دهم به مسئله مهم رابطه ملت و روشنفکران، رابطه فرهنگ و مردم. مسئله تأثیر فرزانگان در جامعه، رابطه توده و پیشتاز و مانند آنها.

(7) مضمون این گفته از آلبر کامو است.

پایان

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, مصطفی رحیمی, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 در آستانۀ انتخابات مجلس و انتخاب انتخاب‌شدگانی دیگریم! اساسا بر اصل انتخابِ انتخاب ایرادی نیست، بهرحال باید معیارهایی داشت و بر اساس آن صافی‌هایی کاشت تا هر حقیری بدین‌سادگی بخود اجازه ندهد به جایگاه شامخ وکالت ملت چشم دوزد و احیانا هوا و هوسی در آن بپرورد اما مهمست اینکه این معیارها چه باشند و متوجه منافع که باشند و از سوی که اعمال شوند. بدیهیست اگر ریش و قیچی دست حکومت باشد هرگز بهر که بخواهد بیاید و در دفاع از حق ملت در برابرش شاخ شود امکان حضور نخواهد داد. بی‌جهت نیست در حوادث 1401 از سنگ صدا درآمد از مجلس نه! بلکه برعکس حضرات در صحن تحصن کردند و در حمایت از حکومت شعارها دادند و رسما خواستار اعدام معترضان و حبس 15-10 سال منتقدان شدند! اینها واقعا نمایندۀ مردم‌اند؟! اما اگر که مردم خود نمایندۀ خود را بر اساس منافع و معیارهای خود انتخاب کنند و با رأی قاطع به مجلس بفرستند مجلس مردمی بر حق محقق و روابط ملت و حکومت به اعتدال خواهد گرایید. این مهم مستلزم وجود تشکلات مردمی و هسته‌های تصمیم‌ساز در متن و بطن مردم است؛ بدون تشکلات مردمی مردم‌سالاری تا ابد سرابی بیش نخواهد بود! بی‌مایه فطیر است!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی انتخابات, من رأی میدهم اما

[ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 من رأی می‌دهم! چه کسی گفته نمی‌دهم و چرا ندهم؟ رأی نشان ارزش و اهمیت و حق مشارکت و مداخلۀ من در تعیین سرنوشت من است؛ چه روزگارانی که مردم برای بدست آوردن همین حق رأی جنگیده و جان‌ داده‌اند. اما تو یکی از ارزش و اهمیت و ضرورت رأی مگو! فکر نکن آنکه به تو رأی نمی‌دهد اینها را نمی‌داند بلکه برعکس باورش اینست که تو اینها را نمی‌دانی! تو به رأی مردم ارزش و اهمیت قائل نیستی! تو به حاکمیت مردم ایمان نداری! تو نمی‌دانی رأی یک معاهده و مقاوله‌ست بین تو و مردمانی که ترا انتخاب می‌کنند تا دردی از دردهاشان درمان کنی نه که خود عین درد باشی! تو که از خدومی سخن می‌گویی و سر از خدیوی و خدایی درمی‌آوری! تو که از فاصله می‌نالی اما نمی‌دانی فاصله حاصل کار توست! از خاموشی تنور انتخاب می‌هراسی نمی‌دانی همه ناشی از فراموشکاری توست! تو که کلی از دکان اعتماد و اعتبار مردم نسیه برده خورده‌ای و جای بدهکاری همچنان طلبکاری! مردم حق دارند دیگر به تو نسیه ندهند چه هم دکانشان خالیست هم دل دفتر مطالباتشان از تو پر! من نیز جزئی از مردم و سمت مردم‌ام تا تو حسابت را صاف کنی! تا آن زمان رأی من معلق توست! بکوش رأی‌ام را بساز!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی انتخابات, من رأی میدهم اما

[ یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سی‌ام
✍️ حسین شیران

.

یکی از نخستین کسانی که در همان آغاز و در واقع پیش از آغاز نظام جمهوری اسلامی از تناقضات و تنافرات شناختی هم‌باشی و هم‌راهی و هم‌پروازی جمهوریت و اسلامیت سخن گفت و طی نامه‌ای سرگشاده آن را با امام خمینی رهبر انقلاب در میان گذاشت دکتر مصطفی رحیمی (1305 نائین - 1381 تهران) بود. این نامه که با عنوان "چرا با جمهوری اسلامی مخالف‌ام" در تاریخ 25 دی 1357 در روزنامه‌ی آیندگان منتشر شد بطور رسمی هیچ پاسخی از امام و یاران نزدیک‌اش نگرفت.

.

سیدمحمد خاتمی اخیرا (1402/2/5) گفته که شخصا پیگیر این نامه بوده و از سیداحمد نظر امام را در این خصوص پرسیده که ایشان گفته‌اند امام دو بار نامه را خوانده و چیزی جز این نگفته‌اند که: "منظور از جمهوری اسلامی حکومت آخوندی نیست" (این‌جا). (در این اظهارات، خاتمی از عنوان «تیمسار مصطفی رحیمی» استفاده کرده که فکر می‌کنم اشتباهی رخ داده و شاید ایشان دکتر مصطفی رحیمی را با تیمسار مهدی رحیمی آخرین فرماندار نظامی تهران که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب تیرباران شد خلط کرده‌اند! شاید هم من اشتباه می‌کنم.)

.

در هر صورت وظیفه و رسالت روشن‌فکر جز تفکر و تذکر نیست؛ در آن روزها که خیل کثیری از فرصت‌طلبان در گذر از شاه و نظام شاهنشاهی که سقوط‌اش را با جان و دل احساس می‌کردند و از این رو جوگیرانه از هر در و دیواری بالا می‌رفتند و از آن بالا با تمام وجود سمت نظام نوپای جمهوری اسلامی غش می‌کردند تا این بار هم از قبل این نظام به نام و نان و نوایی برسند- کما این‌که رسیدند و بی هیچ هزینه‌ای خود و هفت پشت خود را از مال و منابع ملت و مملکت سیراب ساختند، همچون مصطفی رحیمی کم پیدا شد و باز می‌شود که شرافت آگاهی‌اش را به هیچ نفروشد و جز بی‌مهری هم هیچ نبیند!

.

او فروتنانه و خیرخواهانه و جامعه‌اندیشانه حسب درک و فهم خود و زمان خود از تضادها و تنافرات پیش پا گفت و گذاشت و گذشت. اکنون و در این برهه از زمان هیچ خالی از لطف نیست بار دیگر این نامه را مرور کنیم و به‌روزاندیشانه در مورد تبعات و خیل مسائل ناشی از عدم توجه به هشدارهای آن تأملی بکنیم؛ شاید عقل اغلب پس‌آیند ما این بار به پشتوانه‌ی تجارب تاریخی فراوانی که کسب کرده جهد و جهشی یافت و پیش افتاد و بسی بهتر و بیشتر از پیش راه‌مان را روشن ساخت.

.

اگر هنوز از هجوم شتاب‌ورزی‌های بی‌پایان و بی‌هوده‌ی عصر فوق‌مدرن حوصله‌ای برای مطالعه‌ی متونی بیش از دو پاراگراف برای شما باقی مانده، این نامه‌ی تاریخی را در بخش بعد بخوانید.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و نهم
✍️ حسین شیران

.

طبقه‌ی متوسطی که در ایران در دوران قاجار با جذب تشعشعاتی از مدرنیته شکل گرفت در دوران پهلوی با تزریق و تحکیم تعینات مدرنیته در کالبد جامعه به رشد و توسعه و تحولی بی‌سابقه دست یافت. تشکیل دولت مدرن مهم‌ترین اقدام در این باره بود؛ این طرح که با پهلوی اول کلید خورد و با پهلوی دوم به کمال گرایید اگرچه بیشتر تابع تحولات بیرونی و روابط بین‌الملل- بویژه پاپس کشیدن روسیه از ایران در پی انقلاب 1917 و به تبع آن تغییر معادلات و محاسبات انگلیس در ایران، و اساسا برای اهداف دیگری بود با این حال بیش از هر عامل دیگری در توسعه و تحول طبقه‌ی متوسط ایران مؤثر افتاد.

.

پایه‌گذاری ارتش، نظام اداری، نظام حقوقی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، نظام بهداشت و درمان و چندی دیگر همه از نوع نوین همراه با یک‌سری نهادها و سازمان‌های نوین دیگر از قبیل بانک، پست، تلفن، تلگراف، رادیو، تلویزیون، راه آهن، فرودگاه، صنایع سنگین و سبک، ثبت احوال و ثبت اسناد و ... همه و همه مشاغل نوپای متعددی برای استخدام و اشتغال مستمر طیف کثیری از افراد جامعه با سطح معینی از آگاهی و تحصیلات و تخصص و درآمد و سبک نوینی از زندگی ایجاد کردند که پیش از آن در ایران سابقه نداشت.

.

اقدامات دیگری که رضاخان در این راستا در پیش گرفت هم خواه‌ناخواه به نفع توسعه و تقویت طبقه‌ی متوسط انجامید؛ سرکوب و ساکن و ساکت ساختن ایلات و عشایر کشور و خواه‌ناخواه کوچ و مهاجرت بخشی از آن‌ها به شهرها از یک‌سو و از سوی دیگر اشراف‌ستیزی و لغو امتیازات و نفی اختصاصات اشرافی، تا حد زیادی باعث نحیف شدن طبقات پایین و بالا و صعود و سقوط اعضای آن‌ها به طبقه‌ی متوسط گردید و به این ترتیب نیروی انسانی لازم برای تصدی مشاغل مختلف و متعدد سازمان‌ها و در نتیجه استقرار و استمرار دولت مدرن تأمین و تسهیل گردید.

.

فرآوری و فربه‌سازی طبقه‌ی متوسط جزو برنامه‌های رسمی و مدون مدرنیزاسیون نبود بلکه جزو تبعات ناخواسته و یا به بیان دیگر جزو کارکردهای پنهان آن بود. نوسازی و تشکیل دولت نوین ناگزیر توسعه و تقویت طبقه‌ی متوسط جامعه را رقم زد. استارت این فرایند را عباس‌میرزا شاه‌زاده‌ی قاجار زد و محمدرضاشاه پهلوی با انقلاب سفید خود آن را به اوج رساند. از آن‌جا که تغییر و تحول‌گرایی مهم‌ترین ویژگی طبقات متوسط است نه قاجار و نه پهلوی هرگز نتوانستند مقابل این خصلت و در واقع قدرت روزافزون بایستند.

.

طبقه‌ی متوسط نوپدید دوران قاجار انقلاب مشروطیت را به ثمر رساند و برای نخستین بار در تاریخ ایران اندیشه‌ی محدود و مشروط ساختن قدرت پادشاه را عینی و عملی ساخت؛ طبقات متوسط تکثیر و تقویت‌شده‌ی دوران پهلوی هم یک گام فراتر از آن قدرت و حاکمیت هزاره‌ای شاه را بالکل از عرصه‌ی سیاسی اجتماعی کشور معدوم ساختند، تا حکومت بعدی بخوبی دریابد که دیگر در دوران مدرن و پست‌مدرن بزرگترین تهدید برای هر حکومتی نه دشمنان خارجی بلکه طبقات متوسط جامعه‌اند و چنین شد علی‌رغم همه‌ی وعده‌ها پروژه‌ی ناتمام و ناتوان ساختن طبقات متوسط کلید خورد.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و هشتم
✍️ حسین شیران

.

نخستین تجلی تولد و توارد طبقه‌ی متوسط و تأثیر آن در مناسبات سیاسی اجتماعی ایران را عینا و علنا در دوران قاجار و مشخصا در جریان جنبش تنباکو می‌بینیم؛ این جنبش که در واکنش به اعطای امتیاز انحصاری تجارت توتون و تنباکو به مدت نیم قرن از سوی ناصرالدین‌شاه به جرالد تالبوت انگلیسی طی قراردادی معروف به قرارداد رژی رخ داد در واقع نخستین تیری بود که از تیردان تازه‌بافت و تازه‌ساخت طبقه‌ی متوسط ایران بسوی پیکره‌ی حاکمیت مطلقه پرتاب شد که از قضا به هدف هم نشست و باعث نقض حکم شاه و لغو این امتیاز گشت.

.

پیش از این سابقه نداشت شاهنشاه بمثابه‌ی سایه‌ی خدا بر زمین، خوب یا بد اراده‌ای کند و در رابطه با چیزی حکمی دهد و بی یا با سبب از سوی توده‌ی مردمی (رعایا) حرفی و یا حرکتی از سر انتقاد و اعتراض ببیند! شکل و شمایل و شدت غافل‌گیری ناصرالدین‌شاه از این حرکت بسی بیش‌تر و دردناک‌تر از غافل‌گیر شدن شاه اسماعیل صفوی از توفان توپ‌های عثمانی در جریان جنگ چالدران بود چه آن‌جا طبق روال و سنت دیرین نهایتا یک سلطان از سلطان دیگر شکست می‌خورد اما این‌جا برای نخستین بار یک سلطان از مردم خویش طعم تلخ شکست را تجربه می‌کرد.

.

این جنبش طلایی را نباید طوری خواند که نقش یک فرد یا افراد خاصی در آن برجسته گشته و نقش بقیه بر آب شود؛ این درست که نهایتا با حکم و فتوای تاریخی آیت‌الله میرزای شیرازی میخ بر تابوت این قرارداد زده شد ولی بواقع او خارج گود و در سامرا بود و با تحریکات کسانی همچون سیدجمال‌الدین در جریان امور قرار گرفت؛ و این درست که روحانیون شهرهای مختلف از جمله شیراز و اصفهان و تبریز بر آتش شورش دمیدند تا کار بالا بگیرد؛ و این درست که نخست این تجار توتون و تنباکو بودند که با احساس تهدید منافع‌شان به جنبش برخاسته و پای روحانیون را هم به وسط کشیدند.

.

اما بواقع آن‌چه در این زمینه بسی روشنگری کرد و بموقع به اقشاری از مردم از کم و کیف استعمار و استثمار آگاهی داد و آن‌ها را در موضع و موقعیت یک جنبش اجتماعی قرار داد یک رسانه بود- روزنامه‌ی اختر که در بلاد عثمانی منتشر می‌شد و در آن نویسندگانی همچون میرزا آقاخان کرمانی، میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله، میرزا حبیب اصفهانی و فتح‌الله‌خان شیبانی در زمینه‌های مختلف روشنگری می‌کردند؛ و بعد در این جنبش از نقش زنان هم هیچ نباید غافل شد چه حتی زنان درباری و زنان خود ناصرالدین شاه هم دلیرانه به جنبش پیوستند تا ثابت کنند در این فرهنگ، آتش اطلاق ضعیفه بر زنان صرفا از گور اذهان ضعیف می‌خیزد.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و هفتم
✍️ حسین شیران

.

در جوامع بشری اغلب این طبقات متوسط بوده و هستند که مبنا و منشاء جنبش‌ها و انقلابات و تغییرات و تحولات اجتماعی واقع شده و باز می‌شوند. طبقات بالا چندان علاقه و طبقات پایین چندان امید و انگیزه‌ای برای این مهم ندارند؛ پایینی‌ها که هرچه فشار جامعه است بر روی‌شان است و به تعبیر بودا زاده شده‌اند برای رنج بردن؛ برای این‌ها هیچ فرقی نمی‌کند شاه حاکم باشد یا شیخ، در هر حال تغییری در اوضاع و احوال‌شان حادث نمی‌شود؛ بهترین حاکمان برای این‌ها آن‌هایی هستند ‌که هیچ بر رنج‌هایشان نیفزایند- خوش‌روز ساختن‌شان پیشکش. ...

.

در مقابل، هر آن خوشی و خرمی‌ست ازآن بالایی‌هاست؛ این‌ها هم زاده شده‌اند تا زمین هیچ خالی از عشق و حال مباد؛ برای این‌ها هم اساسا فرقی نمی‌کند شاه حاکم باشد یا شیخ، به هر حال از توان لازم برای استقرار و استمرار حال خوش‌شان برخوردارند و هیچ به تغییر نمی‌اندیشند و چرا بیندیشند وقتی همه سور و سات و بساط زندگی بهتر برای‌شان فراهم است؟! خلاصه به این قرار و مدارهاست که طبقات بالا و پایین، هر کدام به دلایل خاص خود، در هر کارزار سیاسی-اجتماعی «معاف از رزم» می‌افتند و خواه‌ناخواه هر آن هجمه و حربه و حرکتی است بر دوش طبقات متوسط می‌افتد.

.

طبقات متوسط از یک سو نسبت به طبقات پایین واجد «تاب و توان» لازم برای حرکت‌اند و از سوی دیگر نسبت به طبقات بالا واجد «تمایل» لازم برای آن‌اند و به این دو پای استوار است که بی‌پروا در میدان تغییرات و تحولات پیش می‌روند. بی‌جهت نیست حاکمان هر آن آتشی که بپا می‌شود را از گور طبقات متوسط می‌دانند و به هر حیله متوسل می‌شوند تا این طبقات را از هستی ساقط ساخته، در طبقات بالا یا پایین پراکنده سازند؛ برای حکومت‌ها نه طبقات بالا و نه طبقات پایین هیچ کدام به دلایل مذکور تهدید محسوب نمی‌شوند، تهدید اصلی و اساسی طبقات متوسط‌اند که خودسرانه در اندیشه‌ی تغییر به سر می‌برند.

.

قرون متمادی از حضور طبقات متوسط در جوامع سنتی خبری نبود و حاکمان همه چون سایه‌ی خدا به زمین پی‌درپی هم می‌آمدند و می‌رفتند بدون آن‌که از متن و بطن جامعه کسی موی دماغ‌شان باشد؛ طبقات بالا ارزش‌ها و هنجارهای لازم برای برقراری نظم اجتماعی سنتی را می‌آفریدند و طبقات پایین بی‌هیچ کم و کاست و بی‌هیچ چون و چرایی از آن‌ها پیروی می‌کردند؛ ای دو صد لعنت بر این انقلاب صنعتی و نظام سرمایه‌داری و مدرنیته که به اشکال مختلف به طبقات متوسط هستی و هویت و حمیت داد و آن‌ها را بلای جان حاکمان ساخت! آخر رعیت را چه به ابراز وجود و اظهار نظر! ...

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و ششم
✍️ حسین شیران

.

مشروطه‌چیان را یا هیچ یا به سختی بتوان جمهوری‌خواه به معنا و مفهوم امروزین‌اش دانست، چه مشخصا هیچ‌یک از آن‌ها دنبال حذف نظام پادشاهی و نصب نظام جمهوری نبودند؛ آن‌ها حتی دنبال آزادی و برابری بدان شکل و بدان حد که در دنیای غرب مطرح بود هم نبودند؛ سقف خواسته‌های آن‌ها دست‌یابی به قانون و یک نهاد قانون‌گزار بود تا شاید در برابر قدرت عریان سلاطین و خوانین، مختصر مستمسک و مأمن و ملجئی داشته باشند و این در آن روزگار بی‌چیزی هیچ چیز کمی برای مردم ایران نبود.

.

باری، به واقع مشروطیت در نزد مشروطه‌خواهان معنی و مقصودی جز «قانون اساسی» نداشت و هر آن مجاهداتی که در آن زمان از جانب آن‌ها صورت گرفت در نهایت در راستای مهار و محدود ساختن اراده‌ی پادشاه به مرّ قانون بود- و نه هیچ عبور از او؛ برای همین وقتی در 25 تیر 1288 مشروطه‌چیان به تقاص به توپ بسته شدن مجلس به تهران لشکر کشیدند و فاتحانه تومار محمدعلی‌شاه و استبداد صغیرش را یک‌جا برچیده، از مملکت بیرون‌اش انداختند هیچ پایانی بر نظام پادشاهی ننهادند بلکه احمدمیرزا فرزند 13 ساله و صغیرش را بجایش گذاشتند تا مباد ایران بی‌پادشاه بماند!

.

اکنون شاید این فعل و فکر مشروطه‌چیان برای ما بسی محل نقد و محمل حسرت باشد که چرا این فرصت طلایی برای پایان نهادن بر نظام پادشاهی و تأسیس نظام جمهوری را به این سادگی از دست دادند! تصور کنید اگر از همان 114 سال پیش جمهوریت در ایران برقرار می‌شد اکنون ما کجای تاریخ توسعه و تحول ایستاده بودیم! دست‌کم دو حکومت بعدی با همه افت‌وخیزهایشان را نداشتیم و چند نسل به جای جنگ و جهاد برای کسب و نصب جمهوریت، فکر و ذکر خود را بر حفظ و رشد و توسعه‌ی جمهوریت و مردم‌سالاری متمرکز می‌ساختیم!

.

اما این اتفاق نیفتاد چون در آن زمان هیچ زمینه و ذهنیتی برای یک چنین کاری فراهم نبود؛ اقشار یا طبقاتی از جامعه که باید حامل اصول و ارزش‌های جمهوریت باشند و نهادهای مقتضی و مرتبط با آن را ایجاد و اداره کنند را نداشتیم. نظام اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه، فئودالیسم یا ملوک‌الطوایفی با طبقات ارباب رعیتی بود و هنوز خبری از طبقات متوسط در جامعه نبود. تازه‌تازه- آن‌هم بصورت تقلیدی و نه تأسیسی، طبقه‌ای نوپا شکل می‎گرفت که مستقیم یا غیرمستقیم از اندیشه‌ها و اسباب و اساس غرب تغذیه می‌کرد و آرام‌آرام بر بام و بوم ملتی عمیقا دربند سنت و سلطنت، امید و آرزوهای مدرن می‌کشید. ...

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

غروب خورشید صدق و جولان اربابان ریا

حسین شیران

.

.
🌓 آدولف کتله آماردان بلژیکی قرن 19 معتقد بود میان گرمی و سردی فصول سال و افزایش و کاهش برخی جرائم ارتباط وجود دارد- تابستان جرائم علیه افراد افزایش می‌یابد و زمستان جرائم علیه اموال؛ بر این اساس اینکه اینک جرائم مالی در این مملکت بیداد می‌کند چه می‌دانم لابد در فصل سرد روزگارمان بسر می‌بریم و در گیرودار کوتاهی روزیم و درازی شب و بیداری خیل قلندران قدرقدرت و تبانی و تعامل و تعاونوا علی الفسق و الفجور و فساد و اختلاس و اختلاء خزانۀ عمومی و امتلاء خزانۀ خصوصی و التقام و التذاذ و عشق و حال فوق‌اختصاصی حضرات از بیت‌المال و خنده به ریش ملت و مملکتی که خوش‌خیالانه از چرندگان مراتع ملی‌اش توقع توسعه و تحول دارد! باری رابطه هست میان سردی هوای حاکم بر جامعه و گرمی بازار جرائم مالی، میان پوشش شب و پویش پاکسازی ثروت ملت- و چه پوششی بالاتر از تظاهر به شعائر دینی و مذهبی و عقیدتی و انقلابی در سرزمینی که ریا برای رونق بازار هم که شده واجد ارج و قرب است و سرانجام میان همدستی کج‌دستان شب‌زنده‌دار و تنگدستی مردمان خواب‌زده‌ای که باور نمی‌کنند هرچه سردی و تاریکی‌ست از غروب خورشید صدق بر آسمان این سرزمین است!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, دزدی اختلاس فساد

[ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و پنجم
✍️ حسین شیران

.

اندیشه‌ی جمهوریت، به معنا و مفهوم مدرنی که اکنون مدنظر ماست، به واقع از بیرون و از بلاد غرب رو سوی ایران وزیدن گرفته، و گرنه به خود ما اگر که بود حکایت سلطانی و ظل‌اللهی همچنان ادامه داشت، کما این‌که هنوز هم هیچ جای دوری نرفته و نیم قرن نشده خیلی‌ها هوس سلطنت سرشان زده و پشیمان از پس‌زنی پادشاه پای شاه‌پور را پیش کشیده‌اند! به هر حال طنین طبع ایرانی است و ما هم خواه‌ناخواه تابع آن؛ در طول تاریخ هم به هر دلیل از این پس و پیش کشیدن‌ها و پس و پیش افتادن‌ها کم نداشته‌ایم!

.

نخست در اواخر قرن 12 شمسی و در جریان سلطه‌ی قاجاریه بود که جرقه‌ی این اندیشه توسط «میرزاصالح شیرازی»، همو که نخستین روزنامه را در ایران راه انداخت، زده شد؛ او که از نخستین فرنگ‌رفتگان به فرمان عباس‌میرزا بود در بازگشت به ایران در قالب سفرنامه‌ای (⬇️) ایده‌ی جمهوریت و حاکمیت قانون را به جان تیره و تاریک تفکر سیاسی سلطنت‌محور ایران انداخت؛ نیم قرن بعد او در میانه‌ی قرن 13 «میرزایوسف‌خان تبریزی» در این باب رساله‌ی «یک کلمه» (⬇️) را نوشت که با استقبال ویژه‌ای همراه شد- از بس رساله‌اش را بر سرش زدند کور شد!

.

این‌ها و بسی بیش از این‌ها اگرچه جرقه‌ها و ضربه‌های کوچکی بودند و بظاهر بجایی نرسیدند- چرا که پیش‌تر زمینه‌ای برایشان فراهم نبود، اما حتی کوچک‌ترین ضربه‌ها هم بسی بیش از آن‌چه که فکر می‌شود اثر خود را می‌گذارند و تحققا خود زمینه‌ای می‌شوند برای ضربات دیگر؛ و در واقع با همین پیش‌ضربه‌ها و پیش‌زمینه‌ها بود که «انقلاب مشروطیت» به مثابه‌ی نخستین نماد و نمودی از «اراده‌ی عمومی» در ایران به قصد محدود و مشروط کردن قدرت پادشاه قد علم کرد و سرانجام با صدور فرمان مشروطیت در سال 1285 به تدوین نخستین «قانون اساسی» و نخستین «مجلس ملی» انجامید.

.

این مجلس اگرچه خیلی زود با «اراده‌ی پادشاه» بعدی به توپ بسته شد و مجلسیون تارومار شدند اما دیگر کار از کار گذشته و مادر مشروطیت به هر زحمتی «جنین جمهوریت» را در رحم خود پرورده و متولد ساخته بود و به هر شکل جمهوریت ایران هم جسمیتی یافته بود. این جسم از آن زمان تاکنون چون «طفل صغیر ناتنی»‌ای بارها از این و آن توسری خورده و قهرا از اصل و اساس خویش دور افتاده است، اما یقینا "هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش"؛ در همه جا و حتی خود غرب و خاصه فرانسه خاستگاه این ایده هم جمهوریت بارها از اسب افتاد اما از اصل نیفتاد. پیگیری مابقی رسالت رسمی ازپی‌آیندگان است.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و چهارم
✍️ حسین شیران

.

دشواری خلق جمهوریت برای جامعه به دشواری خلق آدمیت برای آدمی و حتی بسی بالاتر از آن است، چرا که جمهوریت خود تابعی از آدمیت است. خلق خود آدم هیچ به دشواری این دو نبود، چه آن‌جا یکی «اراده‌ی الهی» بی‌بدیل و بی‌رقیب در کار بود که بی‌هیچ معطلی‌ای جسم آدم از خاک سرشت و روحی و جانی در آن دمید و آدم آدم شد، اما این‌جا پای هزاران‌هزار «اراده‌ی آدمی» غیرآگاه و غیرآزاد و غیرقابل‌جمع در میان است که به این راحتی‌ها اجازه‌ی جسم و جان و جریان گرفتن به «اراده‌ی عمومی» نمی‌دهد.

.

و بعد برخلاف جریان خلقت آدم که مخالفت یا معاندتی در کار نبود- جز من و من مختصر چند فرشته و نهایت سرپیچی یک ابلیس از سجده به آدم بعد خلقت‌اش، جمهوریت یا همان جریان اراده‌ی عمومی را از آغاز تا کنون همواره دشمنانی قدرقدرت بوده و ابلیسانی ابوالحیل که، به قول ویکتور هوگو، تا یکی دست‌لرزان خواسته شمعی در حرم تیره و تارش بیفروزد به سرعت چندی دست به چماق بر سرش ریخته و تارومارش کرده‌اند! بی‌جهت نیست بعد هزاران‌هزار سال زیست اجتماعی هنوز در خیلی از جوامع چراغ جمهوریت روشن و حتی موجود نیست!

.

جمهوریت از اراده‌ی عمومی و اراده‌ی عمومی از هم‌آیی و هم‌سویی و هم‌جوشی اراده‌های آدمیان پدید می‌آید؛ برای همین در نزد دشمنان جمهوریت هیچ حرکتی به اندازه‌ی هم‌گرایی اراده‌های مردمان هراس‌انگیز نیست! برای همین «تفرقه بنداز و حکومت کن» شعار بی‌بدیل همه حکام تاریخ بوده و است! برای همین شکستن و گسستن اراده‌ی عمومی در دستور کار همه‌ی حکومت‌ها بوده و است! راستی، اراده‌ی عمومی اگر شاخ شود اعلی‌حضرتان کجا جل و پلاس حکم‌رانی خویش را پهن کنند؟

.

در هیچ کجای دنیا اراده‌ی عمومی با اراده‌ی حاکمان قابل جمع نبوده و نیست؛ این‌دو دو پادشاه‌اند که به یک اقلیم نگنجند؛ پس در این میان لاجرم یکی، که خود معلوم است، باید درویش گردد تا آن یکی مجال پادشاهی یابد؛ درویش اساسا نباید چیزی داشته باشد برای همین در هر حکومتی همواره سه چیز اصلی و اساسی از مردم دریغ شده و باز می‌شود تا مباد گرد هم آیند و گردابی شوند و بساط حاکمان برچینند: 1. آگاهی 2. آزادی و 3. برابری؛ حاکمان خود خوب می‌دانند هر کجا این سه باهم نباشند هیچ اراده‌ی عمومی و برپایه‌ی‌ آن هیچ جمهوریتی برپا نخواهد بود!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

حالیا بحث ما بر سر سه پدیده‌ی اجتماعی بشدت بهم‌بسته‌ و وابسته‌ی "حکومت، سلطه و جنگ" است که در قالب "شوم‌ترین سه‌ضلعی عالم انسانی" بی‌وقفه در تمامی طول تاریخ همدیگر را بازیابی و بازتولید کرده و می‌کنند و هیچ نمی‌گذارند هیچ جایی و هیچ گاهی و هیچ برگی از تاریخ خالی از خطر بگذرد. هرچه درهم و برهم‌‌ریختگی در جهان بوده و است مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از این سه‌ضلعی و بده‌بستان میان اضلاع آن بوده و است. با این همه این سه‌ضلعی قائم بذات نبوده و نیست بلکه انگیزه و انرژی لازم برای چرخیدن و چربیدن و چرخاندن دنیا را از جای دیگری می‌گیرد: از درون آدمی.

.

دنیا که یکی بیش نیست- همانست که از آدم و ادریس و نوح بجای مانده، اما در این دنیای کهنه، آدمی نه یکی و نه یک نسل بلکه مدام در حال نوزایی‌ و نوپایی‌ست و با هر نوزادی که زاده می‌شود "میل سلطه‌جویی" بشر بی هیچ تعلل و توقفی بالقوه تجدید و به‌روز می‌شود و در هر دوره هر نسل، فارغ از گذشته‌ها و گذشتگان، حکایت سلطه‌جویی خویش را بالفعل با خیل جنگ‌ها و حکومت‌هایی که بپا می‌کند خود پیش می‌برد. باری، این‌گونه است که دنیا بی هیچ ابا و عبرتی دائم از جوش و خروش سرچشمه‌ای که دائم در حال نوشدن است در گیرودار درگیری‌هاست.

.

در اینکه سلطه‌جویی طبیعتا در ذات هر بشر بلکه هر موجود دیگری‌ست شکی نیست؛ از یک درخت بگیر که مدام در محیط اطراف خود دست‌اندازی می‌کند و به زیر و به روی خاک ریشه و شاخ و برگ می‌گسترد و فضا اشغال می‌کند و حق و حریم حیات برای خویش می‌آفریند، تا خود آدمی که دیگر از بس زمین برایش کوچک شده حالا به فضاها دست انداخته است، کمابیش همه درصدد گسترش سلطه و سیطره‌ی خویش‌اند؛ اما در این میان توقع از آدمی که خود را "اشرف مخلوقات" می‌داند بس بالاست که بالضروره و بالفعل حدیقفی برای سلطه‌جویی‌های خویش بشناسد.

.

در مقام قیاس، آدمی خود را به حکم "عقل" و به تبع آن "فرهنگ" و "تمدن" از هر موجود دیگری برتر و متمایز می‌سازد اما عقل و فرهنگ و تمدنی که نتواند جلوی جهش و جولان و طغیان امیال غریزی و طبیعی بشر درآید به درد لای جرز می‌خورد. همان حیوان ماندن و حیوان نمودن بهتر از ادعای بی‌هوده و بلا‌محل است؛ بشر زمانی می‌تواند با قاطعیت از امتیاز عقل و فرهنگ و تمدن خود سخن بگوید که بدین اسباب سد دفاعی محکمی در برابر رشد بی‌رویه و در واقع سرطان سلطه‌جویی ساخته باشد وگرنه هر جنگی به هر زمان و مکانی نشان بارز شکست این سه‌ضلعی مستضعف در برابر آن سه‌ضلعی مستکبر خواهد بود. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 مقام‌مسئول‌زدگی
✍️ حسین شیران

.

در هر کجا اغلب اگر بیش از حد معمول و متعارف در معرض چیزی قرار بگیری به اصطلاح آن‌چیززده می‌شوی- سرما باشد سرمازده، گرما باشد گرمازده، دریا باشد دریازده، آفتاب باشد آفتاب‌زده، آرمان باشد آرمان‌زده، میهمان باشد میهمان‌زده، ...؛ در همه حال این زدگی باعث می‌شود جسم و روح و روان تو بتدریج تعادل طبیعی خود نسبت به آن چیز را از دست دهد و دچار یک‌سری اختلالات ریز و درشت- از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و حتی سر به بیابان نهادن گردد. مقام‌مسئول‌زدگی هم کمابیش یک چنین حالتی است؛ وقتی شما بیش از حد معمول و متعارف در معرض یک مقام مسئول قرار می‌گیری یک چنین حالت و عوارضی بر تو حاکم می‌شود.

.

مقام‌مسئول‌زدگی عموما در ممالکی از جمله مملکت ما که مسئولانش اغلب "آمدن دارند اما رفتن نه" بسیار شایع است. در یک چنین جاهایی حضرات از بس از روحیه‌ی ایثار و از جان‌گذشتگی برخوردارند که به‌هیچ وجه من الوجوه حاضر نمی‌شوند عرصه‎ی خدمت به ملت و مملکت را رها کنند و این توفیق بزرگ را نصیب دیگران هم سازند! همیشه‌ی خدا با افتخار در صحنه‌اند و بی‌هیچ گداری مدام از این پست به آن پست و از این نهاد به آن نهاد و از این قوه به آن قوه می‌روند و به این قرار پیوسته با صرف شهد شیرین خدمت به خلق هرگز به کناره‌گیری و استراحت نمی‌اندیشند! قشنگ معلوم است تا آخر عمر می‌خواهند سر خدمت باشند!

.

این غرق خدمت گشتن حضرات باعث شده هیچ توجهی به پدیده‌‌ی اجتماعی مقام‌مسئول‌زدگی‌ و عوارض آن برای مردم نداشته باشند. طبیعی است وقتی حضرات حدیقفی برای مقام مسئولی خود نمی‌شناسند این عارضه هم از حد معمول خود طغیان کرده به حد یک پاندمی (همه‌گیری) می‌رسد کما اینکه رسیده و اکنون اغلب مردم تعادل جسمی و روحی و روانی خود نسبت به "همیشه‌ و همه‌جا و همه‌عمر مقام‌مسئول" را از دست داده‌اند و ناخودآگاه همین که اسمی از آن‌ها به میان می‌آید دچار حساسیت‌ها و اختلالاتی - از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و سر به بیابان نهادن، می‌شوند چه برسد به اینکه مدام اینجا و آنجا صدا و سیمایی هم از آن‌ها ببینند و بشنوند!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی شرقی

[ شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 باز توفان!
✍️ حسین شیران

.

از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، ذهن مرا توفانی‌ست که هر از گاه بی‌مهابا برمی‌خیزد و هر آن امید و انگیزه و انرژی‌ای که با هزار جهد و جهاد در وجودم اندوخته‌ام را می‌روبد و با خود می‌برد! من او را خوب می‌شناسم و او هم مرا. سالهاست که باهم در تعامل‌ایم و با وجود همه درگیری‌ها بسی بهم خو گرفته‌ایم. چه وقت‌ها که او تا دم در آمده اما مراعات حال دل گاها خوش مرا کرده تو نیامده است و چه وقت‌ها که من خود از سر خستگی و دلتنگی در را به رویش باز کرده و بیرون به انتظارش نشسته‌ام تا که از راه رسد و تمام ذهن و زندگی‌ام را درنوردد!

.

پیش‌آگهی‌ و پیش‌درآمد این توفان، پرسش سخت و سنگین و در عین حال سوزناکی‌ست که هرگاه کوبه‌ی در چوبی ذهنم به صدا درمی‌آید می‌دانم که باز او به سراغم آمده و دیگر به این راحتی‌ها دست از سرم برنخواهد داشت. چه کنم؟ از وقتی یادم می‌آید کتاب در دست گرفته و با عطشی سیری‌ناپذیر مدام خوانده‌ام و خوانده‌ام و خوانده‌ام و همیشه هم در هر چه خوانده‌ام تور تحقیق و تأمل درانداخته‌ام اما زور که نیست تمامی آموخته‌ها و اندوخته‌ها و اندیشه‌هایم را هم که روی‌هم می‌گذارم باز پاسخ درخوری برایش نمی‌یابم! ناگزیر وامی‌دهم او هم پا می‌دهد تا توفان از راه رسد و نه فقط ذهن که تمام وجودم را زیرگیرد.

.

امروز هم از آن‌روزهاست که در سکوت سنگین حاکم بر ذهن‌ام یهو صدای کوبه می‌پیچد، در را که باز می‌کنم او را باز پشت در می‌بینم؛ تا چشم در چشم هم می‌شویم بی‌هیچ حرف و حدیثی کوله‌بارش را زمین می‌گذارد و خرده‌پرسش‌هایش را جلوی چشمانم می‌گسترد و بعد با اشاره‌ی سر مرا به سیرشان دعوت می‌کند: "بالاخره نگفتی تو کیستی و چیستی و چه کاره‌ای و چه می‌کنی و چه می‌خواهی و از که می‌خواهی و برای چه و که می‌خواهی؟ با کدام انگیزه و امید می‌خواهی؟ این وسط چه به تو می‌رسد؟ چه به خانه و خانواده‌ات؟ تا کنون این همه از عمر گرانمایه‌ مایه گذاشتی کجا رسیدی؟ کجا را گرفتی؟ بعد از این می‌خواهی کجا را بگیری؟ ..."

.

از خواندن بقیه‌ی پرسش‌ها منصرف می‌شوم، بارها خوانده و دیگر همه را حفظ‌ام! چشم از کوله بازمی‌گیرم و آرام به افق می‌دوزم! او هم همچو همیشه کوله‌اش را جمع می‌کند و کنار می‌کشد. هیچ حرفی برای گفتن نیست. با حال و روزی پریشان به در تکیه می‌کنم و به گردبادی که آرام‌آرام در دوردست شکل می‌گیرد و گرد و خاک‌ها را بالا می‌برد خیره می‌شوم. در را باز می‌گذارم و تو می‌آیم. این بار هم پناهگاه امنی برای انگیزه و انرژی‌ و امید و آرزوهایم ندارم. سر و صدای بیرون مدام بیشتر و نزدیک‌تر می‌شود. سرم را پایین می‌اندازم و تنها به این می‌اندیشم که این توفان از کدام رخنه بر وجود من می‌توفد و من آیا روزی خواهد رسید بتوانم از پس آن برآیم؟! ...

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی علم, جامعه شناسی شرقی

[ سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 در باب اخلاق اجتماعی - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

شدت و حدت و وسعت اجتماع‌گزینی انسان، علی‌رغم آفت‌ها و آسیب‌ها و آزار‌هایی که اجتماع برایش داشته و دارد، بحدی‌ست که دیگر جایی برای بحث بر سر اجتماع‌گریزی‌اش نمی‌گذارد. این واقعیت بقدری آشکار است که ما بی هیچ حاشیه و حرف و حدیث اضافه‌ای اصل و اساس بودن و "اصالت اجتماع" را بپذیریم و تمام توان خویش را، علما و عملا، صرف حل و فصل مسائل و مشکلات خرد و میان و کلان آن سازیم؛ این نخستین نتیجه از این بحث است: وقتی ما را گریزی از اجتماع نیست ناگزیر باید به اجتماع بیندیشیم.

.

اما پذیرش اصل و اساس و اصالت اجتماع بلافاصله ما را به پذیرش اصل و اساس و اصالت دیگری وامی‌دارد: "هم‌زیستی"؛ این اصل با اصل اجتماع نه فقط بیگانه و بیرونی نیست بلکه برعکس بقوت در متن و بطن و معنی و مفهوم آن مستتر است؛ افراد بواقع به انگیزه و امید هم‌زیستی گرد هم می‌آیند و این گردهم‌آیی‌ست که به اجتماع امکان وجود می‌دهد. بدون انگیزه و امید امکان گردهم‌آیی و بدون گردهم‌آیی امکان اجتماع ذهنا و عینا به امتناع می‌انجامد. این هم نتیجه‌ی دوم: اجتماع به انگیزه و امید هم‌زیستی ممکن و محقق است.

.

با این وجود این مهم یعنی هم‌زیستی در قالب اجتماع بدین سادگی ممکن و میسر نمی‌شود- بقول قدما این از آن دست خمیرها‌ست که برای ورآمدن‌اش زیاد آب می‌برد. در حقیقت آب لازم برای این خمیر باید از سرچشمه‌ی زلال "عقل" تأمین گردد- این چشمه در اقلیم انسانی افراد است اما متأسفانه بس کم جوش و خروش است و کم‌برخورداری این اقلیم هم از این‌روست، و در واقع این خمیر بیشتر از سرچشمه‌ی گل‌آلود "امیال" آب می‌خورد- چشمه‌ای که در اقلیم حیوانی افراد است و یک‌ریز می‌جوشد و می‌خروشد و برخورداری و برمداری این اقلیم هم از این‌روست.

.

به هر حال فرق است میان خمیری که از آب زلال عقل ورآمده و خمیری که به آب گندیده و گل‌آلود امیال و اغراض برآمده است؛ با این وجود نانی که اغلب در اجتماعات بشری پخت و پخش می‌شود بیشتر از خمیر امیال و اغراض بشریست تا عقل او، برای همین هم‌زیستی افراد در قالب اجتماع هیچ‌گاه آن رنگ و بو و طعم و طراوتی که در حقیقت باید داشته باشد را نداشته و ندارد؛ اینست که هم‌زیستی در اجتماع اغلب تهوع‌آور و دردآلود می‌شود. این نتیجه‌ی سوم این بحث است. چاره چیست؟ چاره آن چیزیست که جلوی جولان امیال و اغراض درآید: "اخلاق". (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی اخلاق, اصالت اجتماع

[ چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و سوم
✍️ حسین شیران

.

حکایت هم‌راهی و هم‌باشی جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی ما در چهل‌وچند سال گذشته حکایت آن دو مرغ پرنده‌ایست که مولوی در فیه ما فیه1 می‌گوید اگر بهم ببندیم‌شان به این امید که با چهار بال بهتر و بیشتر بپرند اتفاقا برعکس شاهد هیچ پروازی نخواهیم بود! چرا؟ چون دویی در میان است و هر پرنده پرمی‌کشد تا بدان‌سو که خود می‌خواهد پرواز کند آن دیگری نمی‌گذارد و این‌گونه هر دو از پرواز می‌مانند؛ مگر این‌که یکی مرده باشد در این‌صورت پرواز برای دیگری، هرچند مشکل اما به هر حال، ممکن می‌شود.

.

با پیروزی انقلاب 57 دو مرغ جمهوریت و اسلامیت هم به این امید بزرگ سخت به پای هم بسته شدند تا سپهر سیاسی ایران‌زمین بعد از تجربه و تحمل چندهزارساله و پی‌درپی پروازهای سرخ و سیاه سلاطین خودکامه این بار با چهار بالِ این دو پرنده شاهد پروازی به مراتب بهتر و بیش‌تر و در واقع سبزتر و مردم‌مدارتر باشد ولیکن خیلی زود مشخص شد که این ایده به این سادگی‌ها عملی نیست، چه به واقع نه یکی بلکه دویی در میان است و هر یک از این دو می‌خواهد در مسیری پر پرواز بگشاید که لزوما مد نظر دیگری نیست!

.

از آن‌جا که در آن برهه‌ی حساس سرآمدی ازآن اسلامیون و ارجحیت ازآن اسلامیت بود برای عبور از این بحران دو راه پیش پا بود: یکی گسستن هم‌بندی و رهانیدن اسلامیت از شر جمهوریت و دیگری نگه‌داشتن هم‌بندی و "بی‌جان یا نیم‌جان ساختن جمهوریت"؛ راه نخست اگرچه بی هیچ تزاحمی مستقیم به "حکومت اسلامی" می‌انجامید اما نفی جمهوریت بعد از پیروزی انقلاب خلف وعده‌ای کلان‌ محسوب شده و تنافر شناختی سنگینی بر دوش نظام می‌گذاشت و به تضادها و تفرقه‌های غیرقابل کنترلی منجر می‌شد که در آن آغاز به صلاح نبود، از این رو مصلحتا راه دوم در پیش گرفته شد.

.

در طی این راه در چهل‌وچند سال گذشته جمهوریت هم‌بند اسلامیت مانده و همواره بر عنوان جمهوری اسلامی تأکید شده است؛ پیوسته انتخابات برگزار شده و مردم نه فقط برای رییس‌جمهور بلکه نمایندگان خود در مجلسین دست به انتخاباتی زده‌اند، ولی به واقع این نمود و نمایشی از "جسم جمهوریت" بوده که بربسته به پای اسلامیت- به بیان دیگر به قول بی‌تعارف مرحوم مصباح یزدی، با اذن و اجازه‌ی اسلامیت، آن هم در منطقه‌الفراغ، به پرواز درآمده و هنوز نه فقط در ایران بلکه بسیاری از کشورهای جهان با وجود همه‌ی ادعاها "جان جمهوریت" مجال پرگشودن و پرواز نداشته است. اما جان جمهوریت چیست؟

.


1. "دو مرغ را برهم بندی با وجود جنسیّت و آن چه دو پَر داشتند به چهار مبدّل شد نمی‌پَرّد، زیرا که دُوی قائم است؛ اما اگر مرغِ مُرده‌ای را بر او بندی بِپَرّد، زیرا که دُوی نمانده است".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

در باب پیشداوری About prejudice

حسین شیران

.

🌓 پائولو کوئیلو داستان کوتاه زیبایی دارد که بی‌گمان ارزش هر روز و هر لحظه بازخوانی و بازاندیشی را دارد- بویژه برای آن‌ها که خواه‌ناخواه دائم در حال داوری کردن‌اند: مردی تبرش را گم می‌کند و به همسایه‌اش ظنین می‌شود؛ یک روز تمام او را زیر نظر می‌گیرد و می‌بیند که تمام رفت‌وآمدها و رفتارهایش شبیه دزدهاست. مصمم می‌شود او را به پلیس معرفی کند. فردا صبح موقعی که می‌خواهد دوچرخه‌اش را از انبار بردارد و پیش پلیس رود می‌بیند تبرش آن‌جا گوشه‌ای افتاده است. از سوءظن خود به همسایه نادم و ناراحت می‌شود و یک روز دیگر او را زیرنظر می‌گیرد و می‌بیند رفت‌وآمدها و رفتارهایش همه طبق قاعده و طبیعی‌اند. بدیهی‌ست توجه و تأکید کوئیلو در این داستان بر نقش تعیین‌کننده‌ی پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌ها در کنش‌ها و واکنش‌های ماست. مراقب پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌های‌مان باشیم، آن‌ها اغلب ما را وامی‌دارند هر چیز و هر کس را آن‌گونه که می‌خواهیم ببینیم و نه لزوما آن‌گونه که هستند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, پیشداوری, روانشناسی اجتماعی

[ یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

در شرح نسبت حاکمان با این همه جنگی که از دیرباز تا کنون در جهان میان جوامع بشری درانداخته‌اند و بدین‌وسیله میلیون‌ها تن از مردمان بی‌چاره- اعم از نظامی و غیرنظامی و زن و مرد و کودک و کهن‌سال، را از زندگی ساقط کرده و میلیون‌ها تن دیگر را ناقص و ناتوان ساخته و خیل بازمانده‌ها را هم بی‌کس و بی‌کار و بی‌خانه و کاشانه به خاک سیاه نشانده‌اند، تنها به یک کلیدواژه می‌توان تکیه و تأکید داشت: "سلطه"؛ باری، به باور من، فقط این کلیدواژه است که از پس توضیح و تبیین این یک رویداد پرتکرار در همه ادوار تاریخی برمی‌آید.

.

تاریخا و تحققا هر جنگی در هر کجا و در هر برهه از زمان، فارغ از هر توضیح و توجیهی که برایش ارائه شده و هر آن سرپوشی که برایش و به رویش گذاشته شده، در مجموع از سه حال خارج نبوده و نیست: یا بر سر "کسب سلطه" بوده و است یا برای "حفظ سلطه" و یا در موجه‌ترین حالت "ضدسلطه" بوده است- سلطه بر سرزمین و بر مردمان و بر منابع و مواضع و یا هر چیز دیگری؛ در هر حال خیل توجیهات و پوشش‌ها را اگر به تیغ نقد از بر و روی جنگ‌ها کنار زنیم لخت و عور جز سلطه چیز دیگری که اصل و اساس جنگ‌ها بوده باشد نخواهیم یافت.

.

باری، به این قرار در همه ادوار تاریخی، جنگ لازمه‌ی سلطه و سلطه لازمه‌ی حکومت بوده و است؛ بدون جنگ چه سلطه‌ای و بدون سلطه چه حکومتی؟ برای همین همواره در طول تاریخ این سه به شدت و قوت بهم‌بسته و لازم و ملزوم هم بوده‌اند و مدام هم‌دیگر را بازیابی و بازتولید کرده‌اند و هنوز هم می‌کنند. دنیا را تا بحال بارها و بارها آب برده ولیکن این سه و نسبت پایدار مابین‌شان را نه هیچ خواب برده و نه هیچ چیزی خراب کرده است! همچنان حاکمان بقوت بر سر کارند و در هر فرصتی بر سر سلطه بر جوامع و جهان جنگ‌ها می‌افروزند!

.

اما اگر همه‌ی این آتش‌ها از گور سلطه برمی‌خیزند آتش سلطه خود از کدام گور می‌خیزد؟ این گور چیست و کجاست که هیچ خاموشی نمی‌پذیرد و هر گاه که بخواهد شعله می‌کشد و دنیا و هرچه در آنست را به کام می‌گیرد و به خاکستر تبدیل می‌سازد؟ در همین لحظه اگر ابلهی از قماش سلطه‌جویان کلید پرتاب موشکی را بفشارد و جنگ هسته‌ای به راه اندازد چند ثانیه بعد از دنیا با این همه موجود و این همه دستاورد چه باقی می‌ماند؟ چرا و چطور شد که کار به اینجا رسید؟ و چه کار می‌توان کرد بیش از این کار از کار نگذرد؟ ... (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و دوم
✍️ حسین شیران

.

در تصویری تاریخی از 16 بهمن 1357، روزی که امام بر سکویی ساده در سالن آمفی‌تئاتر مدرسه‌ی علوی حاضر شدند تا تنها چند روز بعد از بازگشت به ایران حکم نخست‌وزیری و تشکیل دولت موقت را تنفیذ نمایند، دست چپ‌شان مهدی بازرگان نشسته بود با کت و شلوار و کراوات در تیپ معمول دیپلماتیک آماده‌ی دریافت حکم، و دست راست‌شان هاشمی رفسنجانی با قبا و عبا و عمامه در تیپ معمول آخوندی، برای یاری و همراهی امام در نخستین اقدام حاکمیتی برای تأسیس جمهوری اسلامی.

.

دست چپی در نگاه نخست یک سیاست‌مدار اسلام‌گرا بود و دست راستی یک اسلام‌مدار سیاست‌گرا؛ دست چپی آن‌جا بود تا بعنوان یک غیرروحانی حضورش نماد و نمودی باشد بر جان و جریان جمهوریت در کالبد حکومت اسلامی که حاکم‌اش از پیش وعده‌اش را داده بود، و دست راستی آن‌جا بود تا بعنوان یک روحانی مبارز بارز حضورش هم نماد و نمودی‌ باشد بر ارجحیت و اولویت اسلامیت در حاکمیت (از قضا حکم هم آن روز دست او بود) و هم عرض اندامی بر همگان که بدانند بسی بیش از آن‌چه فکرش را بکنند به امام نزدیک‌اند و بواقع "چشم و گوش"‌ ایشان‌اند.

.

آن روزها فعلا از ریاست و سیادت روحانیون بر دولت و ملت خبری نبود چه هنوز طنین صدای امام بر گوش‌ها بود که می‌گفت: "روحانیون شغل‌شان چیز دیگری است و متکفل حکومت نخواهند شد" (سخن‌رانی 26 دی 57) و حتی در مورد خود هم گفته بودند: "من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم؛ طرز حکومت حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت" (مصاحبه با مجله‌ی استرن 26 دی 57)؛ و بواقع چنین هم شد و ایشان چند روزی بعد از پیروزی انقلاب (10 اسفند 57) به قم عزیمت کردند و (تا بهمن 58) 11 ماه آن‌جا ماندند.

.

اما برخلاف نظر امام، دست راستی، گفته‌ناگفته نظرش این بود که از غیرروحانیون بخاری برای انقلاب برنخواهد خاست و حکومت اسلامی جز به مداخله و مشارکت مستقیم روحانیون برقرار و برمدار نخواهد شد؛ و این گویی نوعی "پیش‌گویی خودبرآور Self_Fulfiling Prophacy" بود، چه بازرگان رئیس دولت موقت 9 ماه بیش دوام نیاورد و استعفاء داد؛ بنی‌صدر نخستین رئیس‌جمهور هم 17 ماه نشده مهر عدم کفایت خورد و فرار کرد؛ و رجایی تنها 28 روز رئیس‌جمهور ماند و ترور شد؛ و بعد دیگر چهل سال بعد همه‌ی رؤسای دولت، جز احمدی‌نژاد، پی‌درپی هم از روحانیون انتخاب گشتند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

در این نوشتار ترجیح می‌دهم بجای پرداختن به پرسش پر حرف و حدیث "جنگ چیست؟" و "از چیست؟" بدوا پرسش کم حاشیه‌ی "جنگ از کیست؟" و یا "دست کیست؟" را در پیش بگیرم، چه تصور می‌کنم از این مسیر بهتر و زودتر می‌توان به مقصد مورد نظر رسید. کم حاشیه یعنی پرسش بقدری روشن است که چندان جایی برای شاخه‌شاخه شدن و شرحه‌شرحه گشتن باقی نمی‌گذارد و با قدری تأمل حتی یک بی‌سواد و کم‌سواد هم از پس پاسخ به آن برمی‌آید؛ جنگ‌ها را چه کسانی برمی‌افروزند؟ پاسخ: حاکمان! حاکمان بر جهان و جوامع بشری.

.

باری، جهان از دیرباز در هر دو بعد مادی و معنوی بس پاره‌پاره گشته و بارها دست حاکمان از هر نوع‌اش چرخیده، و تاریخا و تحققا این آنها بوده و هستند که هر بار به یک بهانه‌ای از جامعه و جمعیت خود مایه گذاشته و جنگ‌ها افروخته و در سطوح مختلف مرتکب جرم‌ها و جنایات فراوان علیه بشریت و مدنیت گشته‌اند و هنوز هم می‌گردند. برای آنها تنها چیزی که مهم نبوده و نیست جان و جهان هزاران‌هزار بشری‌ست که در بحبوحه‌ی جنگ‌ها از بین رفته و می‌روند. آنها اصلا کاری به اینکه مردم در جنگ و از جنگ چه می‌کشند ندارند؛ خود در امن‌ترین نقاط ممکن می‌ایستند و بی‌پروا و بی‌ملاحظه‌ی پیامدهایش برای مردمان، پی‌درپی هم فرمان جنگ می‌دهند!

.

در این میان «صلح» جز یک امر موقت و در واقع وقفه‌ای مابین دو جنگ و فرصتی برای آماده شدن برای جنگی دگر- چه بسا سخت‌تر و سنگین‌تر از قبل، نبوده و نیست. رشد و توسعه و تقویت مستمر قوای نظامی و تجهیزات جنگی و تهدیدها و تمرین‌ها و مانورهای نظامی و نمایش فناوری‌های دفاعی و هجومی نوین، همه و همه آن- هم در زمان صلح- حکایت از این دارند که آنچه برای حاکمان اصل است جنگ است و صلح فرعی به ذیل آن است! حاکمان ثابت کرده‌اند همواره به جنگ می‌اندیشند مگر اینکه خلاف‌اش ثابت شود، برای همین شده از نان شب مردمان خود می‌زنند و هرچه بیشتر و بهتر مقدمات آن را فراهم می‌سازند!

.

اما چرا چنین است؟! چرا حاکمان وقتی خود بهتر از هر کس دیگری از هزینه‌های جانی و مالی و ملی و مملکتی یک جنگ آگاه‌اند تن به توفان این همه جنگ و این همه هزینه می‌دهند؟! چرا عملا از رفاه و آسایش ملت و رونق و آبادانی مملکت خویش می‌زنند و پای جنگ هزینه می‌کنند؟! چرا حاضرند خیل انتقادات و اعتراضات و اعتصابات و ناآرامی‌های داخلی را به جان بخرند ولی یک گام از عزم جزم جنگ پس ننشینند؟! چرا؟! مگر این جنگ چیست و چه تحفاتی برایشان دارد که مدام در کار و بارش هستند؟! به باور من پاسخ به این سؤالات هم هیچ دشوار نیست اگرکه در مقام پاسخ‌گویی در موضع و موقعیت درست قرار بگیریم. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

پیرامون جنگ سخن گفتن سخت است؛ در عین حال بسی بیهوده هم است، چه اگر قرار بر جنگ‌افروزی باشد- که هست، فارغ از هر حرف و حدیثی این اتفاق خواهد افتاد، کما اینکه افتاده و اکنون با وجود این همه تعقل و تفکر و توسعه و تحول و تمدن که عاید بشریت گشته و نیز با وجود این همه مخالفت‌های مردمی و جنبش‌های ضدجنگ، همچنان می‌بینیم این پدیده‌ی شوم پای ثابت حیات و ممات بشری‌ست و در همین لحظه که من این سطور را می‌نویسم متأسفانه جنگی تمام‌عیار در فلسطین برپاست!

.

کنت- بنیان‌گذار جامعه‌شناسی، می‌گفت جنگ و جنگاوری مال دوران ربانی (تخیلی، تئولوژیک) بشریت است، در دوران جدید با علمی و صنعتی‌شدن جوامع بشری روحیه‌ی جنگاوری در بشر منکوب و جنگ برای همیشه منسوخ خواهد شد. وقوع جنگ‌های جهانی اول و دوم از قضا توسط جوامع علمی و صنعتی جهان خیلی زود نهایت ساده‌انگاری او را آشکار ساخت. علم و صنعت نه فقط مانع جنگ نشد بلکه برعکس خود به قوت در خدمت جنگ و جنگاوری قرار گرفت تا نشان دهد مشکل جای دیگر و بسی جدی‌تر از این حرف‌هاست.

.

اما این مشکل چیست و آن جای دیگر کجاست؟ چرا از آغاز تا کنون هیچ فصلی از تاریخ زیست اجتماعی بشر بی جنگ ورق نخورده است؟ چه چیز در همه‌ی این دوران باعث این همه جنگ شده و باز می‌شود؟ در دنیای دائما در حال دگرگونی، آن چیست که خود هیچ دگرگون نمی‌شود اما قهرا همه چیز را دگرگون می‌سازد؟ چرا در این همه مدت هیچ کاری از دست هیچ کس برنیامده و باز نمی‌آید؟ مهم‌تر از این چه مسأله‌ای؟ وقتی سایه‌ی شوم جنگ همچنان بر سر جهان و جوامع بشری‌ سنگینی می‌کند این همه صحبت از توسعه و تحول و فرهنگ و تمدن چه معنی دارد؟ چرا هیچ گاه هیچ کدام جلوگیر این همه جنگ‌افروزی نگشته است؟ ...

.

باری، بشر از زمانی که از ترس طبیعت و موجودات طبیعی به غارها پناه می‌برد تا به اکنون که بسی بر طبیعت مسلط گشته و اینک به یاری علم و صنعت در کهکشان‌ها پرسه می‌زند راه درازی پیش آمده و به شدت و حدت دنیا را بس دگرگون ساخته است اما در حقیقت تا زمانی که مبنا و منشأ پایدار جنگ‌افروزی را نشناخته و بر آن مسلط نگشته است جای هیچ افتخاری برایش وجود ندارد. وقتی جنگ می‌تواند در یک آن همه چیز و هر اندوخته‌ در طی دوران را براحتی از بین برد پس هنوز هیچ دستاوردی وجود ندارد!

.

مهم‌ترین دستاورد می‌تواند کور کردن سرچشمه‌ جنگ باشد. اما اگر این تا کنون محقق نشده زین‌پس آیا شدنی‌ست؟ اگر نه، پس باید سوخت و ساخت و اگر آری، چگونه؟ با کدام اسباب و اساس؟ به باور من، حالیا مهم‌تر از این پرسشی برای بشریت وجود ندارد و تا این پرسش مطرح است صحبت از هر چیز دیگری در هر کجا اگر نه بیهوده دست‌کم در سایه و در پس پرده است. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 میم‌میم‌ها - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

میم‌میم‌ها کیستند؟ صاف و ساده اگر بخواهم بگویم میم‌میم‌ها "مقامات، معاونان و مدیران میانی مملکت" هستند- حالا نه همه، مشخصا "مقامات، معاونان و مدیران میانی مافیایی مملکت" (تأکید بر "میانی مافیایی" بودن است). از آنجا که تکرار این همه قدری دشوار است ما اینجا از آنها با عنوان "میم‌میم‌ها" یاد می‌کنیم تا هم آن را بسی کوتاه‌تر کرده باشیم و هم با عنوانی غیرمصطلح و غیرعادی سخن از کسانی ساز کنیم که اساسا غیرعادی بودن و نمودن برایشان "سم" است- شاید به این قرار بتوانیم اندک توجهی به جانب غیرجالب‌توجه‌شان جلب کنیم.

.

وقتی پای عناوینی همچون "مقام و معاون و مدیر" به میان می‌آید فکر و ذهن هر اهل فن و صاحب‌نظری به سمت و سوی "نظام بوروکراسی" می‌رود؛ باری، اینجا بحث ما هرچه که هست مربوط به بوروکراسی است. بوروکراسی یا همان دیوان‌سالاری همان‌طورکه از اسم‌اش پیداست شکلی از حکومت است- حکومت قاعده و قانون و مقررات بر جامعه که از طریق ادارات و سازمان‌ها و در راستای نظم‌ و نظام‌بخشی به امور مملکت صورت می‌پذیرد، منتهی اغلب با جابجایی آشکاری که در هدف صورت می‌پذیرد خروجی‌اش می‌شود سلطه و سیطره و سروری و سالاری و در یک کلام "حکومت مقامات اداری" بر جامعه.

.

در حقیقت بوروکراسی هست تا به صورت سازمان‌یافته و قانون‌مند "خدمت‌گزارانه" بر امر خطیر برآوردن نیازهای زندگی اجتماعی مردم در ابعاد متعدد مسلط گردد اما به واقع اغلب و گاه با چرخشی 180 درجه‌ای خود به وجهی خطرناک بر خود مردمان نیازمند مسلط می‌گردد. در این سلطه‌ورزی بیش از همه معاونین و مدیران میانی|میم‌میم‌ها نقش دارند و در واقع این آنان هستند که حاکمان واقعی نظام بوروکراسی هستند؛ اگرکه مملکت دست بوروکراسی است، بوروکراسی هم دست این‌هاست و این یعنی میم‌میم‌ها نه فقط بر بوروکراسی بلکه بواسطه‌ی آن بر یک ملت و مملکت تسلط دارند.

.

در این میان اگرچه در قاعده خیل کارکنان و مدیران رده‌پایین هم بنوبه‌ی خود دخیل‌اند و در واقع بازوی عملیاتی این سلطه‌اند با این‌حال آن‌ها خود در "قفسی آهنین" تحت سلطه‌ی مقامات مافوق قرار دارند و تحت کنترل و هدایت آنها عمل می‌کنند و رفتار سازمانی‌شان با مردم خود تابعی از رفتار سازمان و در واقع بالادستی‌ها با آنهاست. در رأس هرم هم معدود مقامات و مدیران عالی‌رتبه همچون "وزرا و رؤسا" هستند که زیر ذره‌بین رسانه‌ها با باد سیاست می‌آیند و با باد سیاست هم می‌روند بی‌آنکه بتوانند تغییر چندانی بر زیرمجموعه‌ی خود که سفت و سخت دست میم‌میم‌هاست بگذارند.

.

(ادامه در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران

[ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 میم‌میم‌ها - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

میم‌میم‌ها را ما نه می‌بینیم نه می‌شنویم و نه می‌شناسیم و نه حتی چیزی درباره‌شان می‌خوانیم؛ رسانه‌ها هم همین‌طور، و اساسا عدم شناخت ما از آن‌ها بدوا ناشی از ناشناخته‌بودن و ناشناخته‌ماندن‌شان برای "ارباب رسانه" است. با این‌حال این به معنی نیست و نابود و یا نادر و نامرئی بودن‌شان نیست بلکه برعکس، آن‌ها به قوت همه جا و همه گاه هستند، جلوی چشم همه رفت‌وآمد دارند، ظاهرشان هم همچو باقی مردم است و کلا هم همه "عادی و آرام" زندگی و کار و بار خویش را پیش می‌برند. این‌که رسانه‌ها آن‌ها را نمی‌بینند هم خود از این جهت است.

.

رسانه‌ها عاشق چیزهای غیرعادی‌اند و عموما هیچ رسانه‌ای هیچ چیز عادی را سوژه‌ی خود نمی‌کند و اساسا برای چه کند و انرژی و انگیزه و اندوخته‌ی خود را صرف یک چیز عادی سازد وقتی هیچ چیز خاصی از آن درنمی‌آید و هیچ توجهی به خود جلب نمی‌کند. "جلب توجه" و "جذب مخاطب" اصل و اساس کار رسانه است و بی این‌دو رسانه هیچ است، برای همین در هر کجا دنبال چیزهای غیرعادی‌اند تا مشخصا با آن‌ها "خبرسازی و مسأله‌سازی" و جلب توجه کنند. به وجه غالب این "سکس، سیاست و سلبریتی" است که مشترکا در کانون علایق و سلایق مخاطبان و رسانه‌ها قرار دارند برای همین رسانه‌هایی که در کار این "سه سین"اند بیش‌ترین مخاطبان را دارند.

.

اما میم‌میم‌ها هیچ غیرعادی نیستند- به واقع هیچ غیرعادی عمل نمی‌کنند تا هیچ به چشم نیایند و هیچ جلب توجه نکنند و هیچ به تور رسانه‌ها نیفتند. با این همه هیچ، میم‌میم‌ها هرگز هیچ و هیچ‌کاره نیستند اتفاقا برعکس همه‌کاره‌اند، در هر کاری که بگویی داخل و یا دخیل هستند- حتی سه سین، با این‌حال هیچ رو نمی‌کنند و هرچه هستند و هرچه می‌کنند را سفت و سخت پشت پرده مخفی نگه‌می‌دارند؛ در رو "عادی عادی‌"اند و این برایشان یک اصل اساسی است، یک قاعده، قانون، قدرت، مهارت و حتی هنر؛ و همین خود مهم‌ترین رمز و راز موفقیت آن‌هاست.

.

حال ببینیم مسأله و مشکل ما با میم‌میم‌ها چیست و کجاست؟ مشکل اینجاست که فعالیت آن‌ها به هر شکل عملا به ضرر و زیان ملت و مملکت می‌انجامد و از این جهت آن‌ها "شرّ اعظم‌"اند که هرچه بیش‌تر فعالیت کنند بیش‌تر به ملت و مملکت زیان می‌زنند و هرچه بیش‌تر موفق باشند بسی بیش‌تر ملت و مملکت را قرین شکست‌ها می‌سازند و در یک کلام خوشحالی و خوشبختی آن‌ها یعنی بدحالی و بدبختی یک ملت و مملکت! اما میم‌میم‌ها کیستند؟ کجایند؟ چگونه عمل می‌کنند که تا این حد بر سرنوشت یک ملت و مملکت تأثیر می‌گذارند؟! ...

.

(ادامه در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران

[ شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و یکم
✍️ حسین شیران

.

در برهه‌ای کوتاه از تاریخ معاصر ایران، از 16 تا 22 بهمن 57، هم‌زمان دو حکومت، دو دولت و دو جمهوری پهلوزنان به‌هم بر سر کار بودند؛ حکومت‌ها یکی حکومت شاهنشاهی بود که شاه‌اش از مملکت گریخته اما پرونده‌اش هم‌چنان باز بود و دیگری حکومت اسلامی که به رهبری آیت‌الله خمینی در شرف تأسیس بود؛ و دولت‌ها یکی دولت بختیار بود که حکم‌اش را ماه پیش از شاه گرفته بود و دیگری دولت بازرگان که همان 16 بهمن حکم‌اش را از آیت‌الله گرفت؛ و جمهوری‌ها یکی جمهوری اسلامی بود که بازرگان موظف به ایجادش بود و دیگری جمهوری سوسیال دموکراسی که بختیار بی شاه و شیخ خود درصدد تحکیم‌اش بود.

.

اما مصداق قول صادق سعدی که "دو پادشاه به یک اقلیم نگنجند" این وضعیت بیش از یک هفته دوام نیاورد و لاجرم یکی که دولت بختیار باشد از دور خارج شد و با خود حکومت شاهنشاهی و جمهوری سوسیال دموکراسی را هم از دور خارج کرد و به این ترتیب حکومت اسلامی، که بختیار پیشنهاد می‌کرد واتیکان‌وار تنها در قم برقرار شود و دست از سر کل ایران بردارد از قضا بی‌رقیب گشت و دست بر سر کل ایران گذاشت و بازرگان هم موقتا از جانب حاکم شرع‌اش واجب‌الاتباع گشت تا هرچه سریع‌تر ساختارهای لازم برای برقراری جمهوری اسلامی را سازمان بخشد.

.

از بد روزگار دولت بازرگان هم دولت مستعجل گشت و هنوز یک سال نشده از دور خارج شد؛ 14 آبان 58 بعد از اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری اعضایش توسط دانشجویان پیرو خط امام، بازرگان عطای نخست‌وزیری را به لقایش بخشید و با تسلیم استعفانامه‌ای که علنا از "دخالت‌ها، مزاحمت‌ها، مخالفت‌ها و اختلاف‌نظرها و غیرممکن گشتن انجام وظایف محوله" و در کل، "حکومت‌ها در داخل حکومت" گله داشت کنار کشید. او در ساختار قدرت، بعد از امام و شورای انقلاب در رده‌ی سوم بود و بزودی با هر دو بویژه شورای انقلاب که در واقع همه‌ی کاره‌ی انقلاب بود به اختلافاتی رسید.

.

از بزرگترین حامیان بازرگان یکی مطهری بود که از سوی امام ریاست شورای انقلاب را به عهده داشت و همو خود بازرگان را برای نخست‌وزیری پیشنهاد کرد و دیگری طالقانی بود که در کنار هم سال‌ها سوابق مبارزاتی داشتند. این دو در همان ماه‌های آغازین به اشکال مختلف از دور خارج شدند؛ مطهری در 11 اردیبهشت 58 ترور شد و طالقانی هم 19 شهریور 58 به مرگی مشکوک درگذشت. آبان 58 هم که بازرگان کنار رفت. محسن رضایی در مورد انتخاب بازرگان گفته است: "بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند. اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمی‌گذاشت شاید انقلاب به ثمر نمی‌رسید".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از شما بر شماست
✍️ حسین شیران

.

اصولا و اساسا هر حکومتی درست در همان حال که خود شکل می‌گیرد جریان شکل‌گیری اضداد و اعداء خویش را هم خود بدست خویش کلید می‌زند. بدیهی‌ست هیچ حکومتی این را نمی‌خواهد، اما این خوش‌بختانه یا بدبختانه (بستگی دارد کدام سو بایستید) هیچ به خواست و به اختیار حکومت‌ها نبوده و نیست؛ امریست محتوم که حتمیت‌اش را مستقیما از چیستی و هستی خود حکومت می‌گیرد؛ از این جهت هر جا که حکومتی در کار است لاجرم این حتمیت هم در کار است و هیچ گریزی از آن نیست- کما اینکه تا بحال هم نبوده است.

.

حکومت یعنی به قدرت حکم کردن بر برتری و برقراری و برمداری و برخورداری برخی افراد و برخی آرا و عقاید و ارزش‌ها و هنجارها، و در مقابل ممنوعیت و محدودیت و محرومیت مابقی آنها؛ بدیهی‌ست در هر جمعی (از هر چیز و هر کس) اگر حکم بر ادخال برخی به اندرون باشد روی دیگرش اخراج بقیه به بیرون خواهد بود و این در همان حال که منجر به شکل‌گیری "اندرونی‌ها" می‌شود خواه‌ناخواه به شکل‌گیری "بیرونی‌ها" هم می‌انجامد و درست از همین نقطه که "تفکیک‌ها و تبعیض‌ها"ی حکومتی در جامعه صورت می‌پذیرند "تضادها و تقابل‌ها" هم در آن جان می‌گیرند و جریان می‌یابند.

.

در مراحل بعدی این تضاد و تقابل اولیه میان فراخوانده‌ها و فرومانده‌ها بیشتر و بیشتر هم می‌شود؛ هرچه حکومت می‌کوشد به اندرون سروسامانی دهد تا بسی بهتر و بیشتر بر جامعه حکمرانی کند ناخواسته به سروسامان یافتن اضداد و اعداء خویش هم قوتی می‌بخشد؛ تحکیم و تقویت حکمرانی یعنی اصرار بر حق و حکم برخورداری اقلیت اندرونی از قدرت و ثروت به بهای دوام غیربرخورداری اکثریت بیرونی، و این البته که منجر به واکنش‌های بیرونی‌ها شده، بر شور و شعور آنها برای مقابله و مقاومت می‌افزاید، چه هیچ غیربرخورداری تا آخر ساکت نمی‌نشیند عیش و نوش و ریخت و پاش برخوردار را تماشا کند.

.

اکنون دیگر به لطف رسانه‌ها و رسانایی فوق‌العاده‌ی آنها هیچ اندرونی‌ای در هیچ کجا چاردیواری و اختیاری نیست که هر کس در آن هرچه خواست بکند باقی از آن بی‌خبر باشند، یک اتاق شیشه‌ای‌ست که سریع هر اتفاقی بویژه فسق و فجور و فساد از آن به بیرون انعکاس می‌یابد و منجر به فریادها می‌گردد. حکومت نه در خلأ بلکه در جامعه و بر جامعه جاریست و هر حرف و حرکتی از آن مادام که در راستای حفظ سلطه و صرفه باشد حس و حال و حرکتی هم به جان جریان ضدسلطه می‌اندازد و ناخواسته اعداء و اضداد خویش را در دامن خویش می‌پرورد.

.

مگر اینکه بخواهد اکثریت را به اندرون جذب کند که در این‌صورت دیگر نه حکومت (: اقلیت برخوردار از قدرت و ثروت) بلکه مصداق بارزی از دموکراسی (: همه یا اکثریت برخوردار از قدرت و ثروت) خواهد بود؛ اما بواقع هیچ حاکمی نه فقط هیچ دوست ندارد آنچه به سختی بدست آورده را با بیرونی‌ها تقسیم کند بلکه حتی در اندرونی هم رفته‌رفته در توزیع قدرت و ثروت وسواس و حساس گشته ناگزیر رانش‌ها و ریزش‌ها را رقم می‌زند. هر رانش و ریزشی از اندرون ناگزیر به جمع بیرونی‌ها اضافه می‌گردد و بسی بیشتر بر انگیزه و انرژی آنها برای مقابله می‌افزاید.

.

بنابراین آنچه بواقع باعث شکل‌گیری بیرونی‌ها در جامعه می‌گردد نفس امر حکومت و آنچه باعث رشد و توسعه و تحول آن در قامت یک ضد می‌گردد عملکرد خود حکومت است (عنوان "از شما بر شماست" از این بابت است)؛ انتهای روال و روند نامتعادل و نامتوازن "اقبال نصیب دوستان" و "ادبار نصیب دشمنان" (بقول مسعود سعد) جز این نخواهد بود که جبهه‌ی مقابل هم بالاخره هر آن تحریم و تحدید و تضعیف‌هایی که در حق‌اش صورت گرفته را به انگیزه و فرصت تبدیل خواهد کرد و سرانجام انتقام‌اش را از عامل بدبختی‌هایش- هر حکومتی به هر حکمی که بنا گشته باشد، خواهد گرفت.

.

اما این روال و روند یک ایراد بزرگ داشته و دارد و آن اینکه آنها که ناگزیر به زور متوسل می‌شوند و قدرتی را ساقط می‌کنند (چون هیچ حکومتی خودبخود کنار نمی‌رود) خود صاحب قدرت می‌شوند و حکومتی تشکیل می‌دهند و باز دوباره روز از نو روزی از نو؛ نفس حکومت اقلیت اندرونی و اکثریت بیرونی می‌آفریند و دوباره تبعیض و تضاد و ستیز دور و نزدیک و دوست و دشمن و رویش و رشد اضداد و اعداء و باقی ماجرا، و به این ترتیب این دور باطل ادامه می‌یابد- کما اینکه ادامه یافته و اینک در این سرزمین بعد هزاران سال تجربه‌ی زیست اجتماعی هنوز که هنوز است بر ما حکومت حاکم است!

.

بنظر شما چاره چیست؟ چگونه می‌توان در این سرزمین از شر تسلسل حکومت‌ها و این دور باطل رهایی یافت؟ بنیاد جامعه بر توافق است- توافق حداکثری بر سر اشتراکات؛ چگونه می‌توان در گذر از حکومت‌ها که طبیعتا بر اختصاصات تکیه می‌ورزند و از این جهت همواره در جامعه تضاد و تقابل می‌آفرینند به اشتراکات تکیه ورزید و تا جایی که بتوان از تضادها و تقابل‌ها کاست؟ ...

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی​​​​​​​

[ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیستم
✍️ حسین شیران

.

گرایش مهندس مهدی بازرگان به اسلام هرگز نمایشی نبود. او حتی در زمانی که در عنفوان جوانی در غرب در یک رشته‌ی فنی (ترمودینامیک) تحصیل می‌کرد بسی مبادی آداب دینی بود و وقتی هم به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ ریاست دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران را به عهده گرفت در قول و فعل نماد تمام‌عیار یک استاد مسلمان بود؛ نخستین بار او بود که انجمن اسلامی در دانشگاه راه انداخت و نمازخانه در آن دایر کرد. نیچه می‌گفت افلاطون "مسیح پیش از مسیحیت" بود و حالا بازرگان با این کارهایش عملا یک "سوپرانقلابی پیش از انقلاب اسلامی" می‌نمود.

.

در شرایطی که دنیا به نحو غالب توسعه و تمدن غرب را ناشی از رنسانس و رهایی از دست دین و تفکرات اسکولاستیک قرون وسطایی می‌دانست، در داخل ایران هم دگراندیشانی چند مبلغ یک چنین ایده و افکاری بودند و کمابیش ضرورت گذر از دین را متذکر می‌شدند، بازرگان از در مقابل درآمد و گفت غرب از دین گذر نکرده بلکه برعکس با تکیه بر علم و عقلانیت درست در مسیر ادیان و انبیاء قرار گرفته است. او معتقد بود هیچ تضاد و تقابلی میان علم‌گرایی و عقل‌گرایی و انسان‌گرایی مدرن با دین‌گرایی وجود ندارد؛ هر تضاد و تقابلی که هست حاصل تفاسیر کهن است، کافیست تفاسیر خود را به‌روز کنیم تا تضادها از میان برخیزند.

.

با این طرزتلقی بود که او خود دست به کار شد و در قالب آثاری چند همچون مذهب در اروپا، مطهرات در اسلام، کار در اسلام و ... تمام تلاش خود را کرد تا سازگاری دین اسلام با علوم مدرن را به اثبات برساند؛ و در گذر از این‌ها در روزگاری که خیلی‌ها در اندیشه‌ی عبور از دین بودند او بر آن شد از دل اسلام ایدئولوژی‌ای بیرون بکشد که به درد دگرگونی در راستای ایجاد تمدن اسلامی در ایران بخورد- راهی که بعد از او شریعتی در پیش گرفت با این تفاوت که در این راه تکیه‌ی او بر علوم طبیعی و تجربی نوین بود و تکیه‌ی شریعتی بر علوم انسانی و اجتماعی نوین.

.

باری بازرگان با یک چنین باورهایی پا به عرصه‌ی سیاست ایران گذاشت و در این راه تا مقام نخست‌وزیری هم پیش رفت اما خواه‌ناخواه روزی به این نتیجه‌ی تلخ رسید که لزوما اینگونه نیست هر آن‌چه در عالم ذهن زود بهم جوش می‌خورد در عالم عین هم بخورد؛ پس قلم برداشت و در آخرین مکتوب خود نوشت: "از خود بپرسید چگونه کسی که در سال‌های قبل از 40 زمانی که داعیان حکومت اسلامی امروز سروکاری با ایدئولوژی و مبارزات سیاسی نداشتند در زندان شاه کتاب بعثت و ایدئولوژی را نوشت ... حالا طرف‌دار تز جدایی دین از ایدئولوژی و منع دین از نزدیک شدن به حوزه‌ی دستورات اجرایی گشته است!"

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی​​​​​​​

[ سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش نوزدهم
✍️ حسین شیران

.

از مهم‌ترین کسانی که به قوت به تلفیق دین (اسلامیت) و دموکراسی (جمهوریت) اعتقاد داشت و واقعا انتظار داشت با سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی این آرمان و این اندیشه محقق گردد یکی هم مهندس مهدی بازرگان بود؛ هم‌او پس از پیروزی انقلاب از نخستین کسانی بود که به سرعت به امتناع یا عدم امکان عملی شدن ایده و آرمان‌اش پی برد و از کاروان انقلاب کنار کشید و در آستانه‌ی یک‎سالگی انقلاب نشست و مقاله‌ی "انقلاب ما به کجا می‌رود؟" [📚] را نوشت! اما چه شد که بازرگان به این نتیجه رسید که نمی‌شود؟!

.

هنوز شاپور بختیار نخست‌وزیر شاه در ایران بود که او از سوی شورای انقلاب برای پست نخست‌وزیری حکومت انقلابی انتخاب شد. او فی‌نفسه فردی صاف و سالم و صادق بود و برخلاف خیلی‌ها در دنیای سیاست، که از زمان مصدق بدان وارد شده بود، نه فقط دنبال منافع شخصی نبود بلکه بعضا از منافع شخصی خویش هم می‌گذشت1 - به قول دکتر سروش "به نام بازرگان بود نه به صفت"- و از این نظر مورد احترام و اعتماد افراد و گروه‌های مختلف از جمله امام و حتی خود بختیار بود.

.

در یک هفته مانده به پیروزی انقلاب، بختیار، در گذر از شاه و آیت‌الله، پیشنهاد همکاری برای برقراری نظام جمهوری سکولار یا "سوسیال دموکراسی" را به او داد اما او در خط امام ماند و علی‌رغم اختلاف‌نظرهایی که با ایشان داشت تا برقراری نظام جمهوری اسلامی ایشان را همراهی کرد. چرا؟ چون امام ادعای "اسلام واقعی" داشت و او هم از اسلام واقعی توقعاتی داشت و به کارآمدی آن برای توسعه و تحول ایران ایمان داشت؛ بازرگان در جایی به صراحت گفته: "من از ابتدا با آیت‌الله خمینی اختلاف‌نظر داشتم؛ ایشان ایران را برای اسلام می‌خواست و من اسلام را برای ایران می‌خواستم".

.

ادامه در بخش بعد

1. مهندس بازرگان در زمان مصدق پس از معاونت دکتر کریم سنجابی در وزرات فرهنگ و ریاست هیئت مدیره‌ی خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، به ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران منصوب می‌شوند؛ معروف است که طرح لوله‌کشی آب تهران را پیش مصدق می‌برند و مصدق آن را تأیید و تحسین می‌کنند اما می‌گویند برای اجرایی کردن‌اش بودجه نداریم؛ به توصیه‌ی خود مصدق بازرگان به نزد پدر خود حاج عباس‌قلی‌آقای تبریزی از بازاریان بزرگ تهران می‌روند و هزینه‌ی لازم برای نخستین شبکه‌ی لوله‌کشی آب تهران را از پدر خود تأمین می‌کنند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مسائل اجتماعی به بیان کارتونیست‌ها 3

یک تصویر هزار حرف

.

مسائل اجتماعی به بیان کارتونیستها

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هجدهم
✍️ حسین شیران

.

هر کنش و هر جنبش اجتماعی بویژه مبارزه‌ی سیاسی برای به نتیجه رسیدن توأمان باید در هر دو بعد یا بال "اندیشه" و "اقدام" فعال بوده و ورا یا ماورای هر آن‌ هیاهویی که به‌هر شکل بپا می‌شود هم واجد پندارهای مقتضی مشخص و هم بر پایه‌ی آن پندارها واجد گفتارهایی منسجم و نیز کردارهایی مرتبط و منضبط باشد تا بتواند پتانسیل تغییر و تحول را در خود ایجاد کرده، منجر به دگرگونی‌های مورد نظر گردد و گرنه یکی بی دیگری مصداق به یک بال پریدن بوده و سرانجام و سرنوشت یک چنین پروازی خود از پیش مشخص است.

.

در جریان مبارزات سیاسی علیه نظام شاهنشاهی پهلوی بویژه اواخر کار مسلما اوضاع به این قرار پیش رفت که به پیروزی انقلاب منجر گشت؛ در کنار همه‌ی اقدامات انقلابی که به اشکال مختلف در داخل و خارج صورت می‌گرفت "اتاق فکری" پیوسته مشغول اندیشه‌ورزی بود و به امام برای جلب نظر و مشارکت و حمایت حداکثری افراد و احزاب و اقشار داخلی و حتی قدرت‌های خارجی مشورت می‌داد. در این اتاق برخی همچون مطهری و بهشتی و طالقانی بیشتر بر بعد "اسلامیت"ِ به نسبت به‌روزشده و حتی کسی همچون شریعتی بر اسلامیت ایدئولوژی‌شده توجه و تمرکز داشتند؛

.

برخی دگر همچون صادق قطب‌زاده، صادق طباطبایی، ابراهیم یزدی، کریم سنجابی، یدالله سحابی، محسن سازگارا و بازرگان و بنی‌صدر و خیلی‌های دیگر که همه تحصیل‌کرده‌های غرب بوده و در غرب زیسته و نظرا با معارف و مباحث و مبانی نوین حکمرانی در غرب و عملا با نظام‌های سیاسی منبعث از آن‌ها از نزدیک آشنایی داشتند بیشتر بر بعد "جمهوریت" توجه و تمرکز داشتند و به امام که آن اواخر خودشان هم در غرب سکونت داشتند و مدام با رسانه‌های غربی مصاحبه داشتند در باب دموکراسی و الزامات و اسباب و اساس آن مشورت می‌دادند.

.

در ادامه به برخی از این تأکیدات و تصریحاتی که امام در باب جمهوریت در مصاحبه‌های خود داشتند اشاره می‌کنیم تا بعد:
⏺ جامعه‌ی آینده‌ی ما جامعه‌ی آزادی خواهد بود؛ همه‌ی نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت (مصاحبه با اشپیگل 16 آبان 56).
⏺ رژیم ایران به یک نظام دموکراسی تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد (مصاحبه با تلویزیون سوئیس 14 آبان 57).
⏺ حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است (مصاحبه با تایمز 16 آذر 57).
حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها، و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همه‌ی مظاهر تمدن موافق (مصاحبه با تلویزیون ایتالیا 23 دی 57).
⏺ قانون این است، عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد (مصاحبه‌ی بهمن 57).
⏺ اولین چیزی که برای انسان است آزادی بیان است (آبان 57 نوفل لوشاتو).
مطبوعات در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند (مصاحبه با روزنامه‌ی ایتالیایی 11 آبان 57).
⏺ تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه‌ی فرائض دینی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند (مصاحبه‌ با خبرنگاران در پاریس 17 آبان 57).
⏺ زن‌ها در حکومت اسلامی آزادند، حقوق آن‌ها مثل حقوق مردها (مصاحبه با راسلگر در پاریس آبان 57).
زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند (مصاحبه با گاردین 10 آبان 57).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مسائل اجتماعی به بیان کارتونیست‌ها 2

یک تصویر هزار حرف

.

مسائل اجتماعی به بیان کارتونیستها 2 - جامعه شناسی شرقی

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ سه شنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هفدهم
✍️ حسین شیران

.

نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب ۵۷ تعیین عنوانی برازنده برای حکومت یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انقلابیون بود؛ از آن‌جا که در پیروزی انقلاب آرا و افکار و احزاب و اقشار مختلفی نقش داشتند در تعیین عنوانی بر آن هم آرا و نظرات مختلفی ارائه شد؛ برخی تنها عنوان «جمهوری» را صلاح می‌دانستند، بی هیچ اضافاتی؛ برخی «جمهوری دموکراتیک» را، که انقلاب مردمی نشان مردمی هم داشته باشد؛ برخی دیگر «جمهوری دموکراتیک اسلامی» را، که انقلاب اسلامی ضرورتا نام و نشانی اسلامی هم داشته باشد؛ در نهایت امام عنوان «جمهوری اسلامی» را تأیید و تکلیف کردند، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد.

.

استدلال امام این بود که کلمه‌ی دموکراتیک یک کلمه‌ی غربی و مبلغ و مؤید شکل و شیوه‌ی حکم‌رانی غربی است؛ و بعد اسلام خود مبین و متضمن دموکراسی است و نیازی به افزودن آن نیست؛ آن‌ها که بر آن اصرار دارند یا جاهل‌اند یا خائن. از آن‌‌جا که مرجعیت مطلق از آن امام بود نظر ایشان فصل‌الخطاب قرار گرفت و عنوان «جمهوری اسلامی»- نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد، به رفراندوم گذاشته شد؛ هرچند نظر امام این بود که به رفراندوم هم نیازی نیست چون مردم عملا انتخاب خود را کرده‌اند، با این‌حال جهت رسمیت و مشروعیت‌بخشی به کار اجرا شد.

.

این بحث‌ها در آن روزها بیش‌تر بر سر صورت حکومتی بود که سیرت آن را امام قبلا در سخن‌رانی‌ها و مصاحبه‌های پیش از پیروزی انقلاب خود تعریف و ترسیم کرده بودند و در آن‌ها در کنار تأکیدات مکرر بر «اسلامیت» و ضرورت اجرای «احکام اسلام» که طبعا و طبیعتا از یک فقیه عالی‌قدر و مرجع تقلید مسلمین انتظار می‌رفت، مشخصا بر «جمهوریت» و مبنا بودن ملت و مشارکت آن‌ها در سرنوشت خویش هم توجه و تأکید داشته و حتی صراحتا از الزامات و اقتضائات آن هم گفته بودند.

.

بسیاری از این تأکیدات و تصریحات را همه بارها شنیده‌ایم، با این وجود در بخش بعد از باب یادآوری بار دیگر برخی از آن‌ها را با هم مرور خواهیم کرد تا بعد ببینیم چرا و چگونه علی‌رغم این توجهات و تأکیدات بر بعد جمهوریت در بیانات بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی، در ادامه در سال‌های پس از استقرار، خواه‌ناخواه اوضاع بنحو دیگری رقم خورد و نه فقط جمهوریت که حتی اسلامیت آن در تنگنا قرار گرفت و تعارضات و تنافرات شناختی ناشی از آن هم جمهوری‌خواهان و هم اسلام‌گرایان واقعی را مشمول رنجش و روی‌گردانی و ریزش ساخت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش شانزدهم
✍️ حسین شیران

.

نظام سیاسی فعلی ایران همه می‌دانیم عنوانا "جمهوری اسلامی" است؛ این عنوان در 12 فروردین 1358 (1 آوریل 1979)، دقیقا دو ماه بعد از بازگشت امام خمینی به ایران در 12 بهمن 57 و بعد سقوط نظام شاهنشاهی پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن آن سال، طی رفراندومی با یک گزینه‌ی دو‌گویه‌ای "جمهوری اسلامی، آری یا نه؟" با مشارکت 20 میلیون نفر از مردم ایران برگزار و با 98/2% رأی موافق برای نظام فاتح انتخاب گردید.

.

این نخستین بار نبود که یک نظام سیاسی در جهان این عنوان را برای خود اختیار می‌نمود؛ نخست در سال 1933 این ترکان مسلمان اویغور در شرق چین بودند که بصورت غیررسمی با عنوان "جمهوری اسلامی ترکستان شرقی" از چین اعلام استقلال نمودند (این جمهوری در کمتر از یک سال توسط چینی‌ها برچیده شد)؛ دومین بار در سال 1956 پاکستانی‌ها چندی بعد از استقلال از هند (1947) رسما نظام سیاسی خود را "جمهوری اسلامی پاکستان" اعلام کردند؛ سومین مورد در سال 1958 در موریتانی در آفریقا و چهارمین مورد آن در ایران بود. بعدها افغانستان (2004) و گامبیا (2015) هم جمهوری اسلامی تأسیس کردند که هر دو منحل گشتند.

.

جمهوری اسلامی در حقیقت عنوانی "سهل و ممتنع" است؛ سهل بودن‌اش از باب تصورش است و ممتنع بودن‌اش از باب تحقق‌اش؛ بدوا ساده است این‌که تصور کنیم یک کشور مسلمان یا اغلب مسلمانی که به هر شکل از قرن‌ها تجربه و تحمل نظام‌های سیاسی سلطنتی سنتی خودکامه گذر کرده، متأثر از تحولات عصر مدرن و مشاهده‌ی رشد و گسترش نظام‌های دموکراتیک در جهان و مشارکت مردم در سیاست و تعیین سرنوشت خویش بخواهد زیر بیرق اسلام به خود و خواست مردم مستضعف خویش هم بهایی بدهد؛

.

اما کار بلافاصله سخت می‌شود آن‌جا که بخواهیم در مقام عمل این‌دو یعنی هم خواست و مصلحت مردم و هم خواست و مصلحت اسلام را باهم داخل یک گود بیاوریم- بویژه آن‌جا که خیلی زود خواست و مصلحت مهم‌تر دیگری در میان بلکه در رأس این دو قرار می‌گیرد: "خواست و مصلحت خود نظام"؛ در بخش بعد خواهیم دید که چگونه خواه‌ناخواه تزاحمات، تعارضات و تنافرات شناختی بسیار گسترده‌ای از توارد و تداخل این سه خواست در یک حوزه‌ی سیاسی واحد پدید می‌آید و خواه‌ناخواه عرصه را برای هر سه تنگ و تار می‌سازد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش پانزدهم
✍️ حسین شیران

.

وابسته و دربسته بودن ایدئولوژی‌ها و نظام‌های ایدئولوژیک به زمینه و زمانی خاص خواه‌ناخواه "عمری محدود" برای حیات سیاسی اجتماعی آن‌ها رقم می‌زند؛ طول این عمر بستگی دارد به درصد این وابستگی و دربستگی و تبعات مسلم ناشی از آن؛ ایدئولوژی‌ها و نظام‌های ایدئولوژیک را اساسا گریزی از این وابستگی و دربستگی نیست، آن‌ها ضرورتا باید برای زمینه و زمانی خاص ایده و عمل و در واقع "برنامه‌ای خاص" داشته باشند تا بتوانند مورد اعتناء قرار گرفته و اعتباری کسب کنند؛ در این ارتباط، در رقابت با سایر ایدئولوژی‌ها برای کسب قدرت، هر کدام بهتر عمل کنند بیشتر موفق‌اند.

.

اما خود این همچون شمشیر دولبه عمل می‌کند و در نهایت تیزی تیغ هر ایدئولوژی‌ای بلای جان خودش هم می‌شود؛ وابستگی و دربستگیِ هرچه بیشتر به زمینه و زمانی خاص اگرچه در مقطعی در جریان حکم‌رانی مفید و مؤثر می‌افتد و با قوت تحولاتی چند را رقم می‌زند اما در ادامه با فرارسیدن تدریجی "فصل دگرگونی‌ها" بر میزان دست‌وپابستگی‌ها افزوده، منجر به بارش "تعلل‌ها و توقف‌ها" می‌گردد. ایدئولوژی‌ها و نظام‌های ایدئولوژیک هر چقدر هم که در برابر سایر رقبا قوی عمل کنند هرگز حریف "گذر زمان" و به تبع آن "تغییرات زمینه‌ای" ناشی از آن نمی‌شوند.

.

با این وجود آنها تمام تلاش خود را می‌کنند تا به هر شکل بر این حریف فائق آیند و جلوی تغییرات زمینه‌ای را بگیرند؛ تغییرات زمینه‌ای تنها در "عالم عین" حادث نمی‌شود بلکه توأمان "عالم ذهن" را هم در برمی‌گیرد؛ در گذشته اگر ایده‌ها و عوامل حکم‌رانی بسی دیر می‌پاییدند بخاطر این بود که گذر زمان تغییرات زمینه‌ای اندکی در هر دو بعد ایجاد می‌کرد اما حالا در "عصر فوق‌مدرن" گذر زمان آبستن تغییرات و تحولات بسیار سریع و سهل‌الوصول است، از این جهت اگر آن زمان یک ایدئولوژی چند نسل را درمی‎نوردید این زمان یک نسل در طول حیات خود چند ایدئولوژی را درمی‌نوردد.

.

طرح و تدبیر نظام‌های ایدئولوژیک برای مقابله با تغییرات و تحولات ناخواسته، "جامعه‌ی بسته" است- هرچه نظام بسته‌تر جامعه هم بسته‌تر؛ هدف از یک چنین طرحی زدودن ظرفیت تحمیل تحولات از عامل گذر زمان و جلوگیری از تغییر زمینه‌های عینی و ذهنی حکم‌رانی به هر سبب خارجی است؛ از این نظر هر اسباب و اساس و علم و آگاهی و حتی خبری که از عالم خارج برسد بالقوه یک "عامل نفوذی" و یک "تهدید" برای ایجاد دگرگونی و برهم زدن نظم داخلی تلقی می‌گردد؛ بر این اساس باید مرزها را از زمین و آسمان بست و کنترل عینیات و ذهنیات جامعه را در راستای استمرار انطباق آن با ایدئولوژی حاکم در دست گرفت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش چهاردهم
✍️ حسین شیران

.

در تقابل نظام‌های ایدئولوژیک جالب اینکه هر کدام هر چقدر در توجه و تمرکز بر اوضاع و احوال و مسائل و مشکلات داخلی خود ضعف داشته باشند عوض‌اش در توجه و تمرکز بر اوضاع و احوال و مسائل و مشکلات داخلی طرف مقابل عالی عمل می‌کنند و آشکار و نهان ادراکات و احساسات و تنافرات شناختی حاصل از عملکرد رقیب را رصد کرده و بر بوق و کرنا می‌کنند؛ دقیقا اینجا و بدین قرار است که "مردمان نظام‌ها" برای هم‌دیگر مهم می‌شود و بر این اساس "جنگ رسانه‌ای" و تبلیغات علیه طرف مقابل در صدر منازعات سیاسی قرار می‌گیرد.

.

نظام‌های ایدئولوژیک پاشنه‌ی آشیل خود را بهتر از هر کس دیگری می‌شناسند: "بحران مشروعیت"؛ برای همین در عین حال که فکر و ذکر خود را صرف ترمیم و تقویت مشروعیت خود با هزار طرح و ترفند می‌کنند هم‌زمان سعی می‌کنند به هر شکل مشروعیت طرف مقابل را زیر سؤال ببرند؛ آن‌ها در این عرصه بدین سادگی از هیچ تخریب و تخطئه‌ای در حق هم نمی‌گذرند؛ بی‌جهت نیست این سو رسانه‌ی ملی ما ماجرای خاشقچی و جورج فلوید و سیل می‌سی‌سی‌پی و ... را رها نمی‌کند آن سو هم ایران‌اینترنشنال و بی.‌بی‌.سی و وی.‌او.اِی و سایر رسانه‌ها انگار که جز پوشش اعتراضات ایران کار و برنامه‌ی دیگری ندارند.

.

این‌ها خود بخوبی می‌دانند موجودیت یک نظام ایدئولوژیک را شاید بتوان با بمب هسته‌ای از بین برد اما مشروعیت‌اش را هرگز؛ در این راستا هیچ چیز به اندازه‌ی رونمایی از ناسالمی‌ها و ناسازگاری‌ها و نابسامانی‌‌ها و ناتوانی‌ها و ناکامی‌ها در عمل به وعده‌ها و تحقق آرمان‌ها تیشه بر ریشه‌ی مشروعیت نمی‌زند! فلذا علی‌رغم صرف هزینه‌های سنگین، بمب‌های هسته‌ای را کنار گذاشته و بشدت بر بارش "بمب‌های تبلیغاتی" علیه مشروعیت هم متمرکز می‌شوند! این روال و روند هر نظام ایدئولوژیک و هر سیاست‌مداری برای حفظ موجودیت و مشروعیت خویش است و اینجا و آنجا و شرق و غرب و اسلامی و غیراسلامی هم ندارد.

.

در این میان آنچه بواقع برای یک نظام ایدئولوژیک از ارزش و اهمیت چندانی برخوردار نیست همانا ملت‌ها هستند؛ ملت‌ها هستند تا قدرت‌طلبان در قالب نظام‌های ایدئولوژیک سوژه‌ای برای حکم‌رانی داشته باشند و مادام که تابع منویات باشند "ملت شریف" تلقی می‌شوند اما اگر یک گام یا یک کلام خلاف منویات که حکم وحی منزل را دارند عمل کنند معاند تلقی شده و مهدورالدم می‌شوند. کم‌وکیف این بستگی دارد به دایره‌ی منویات و در مقابل "دایره‌ی عملی" که بدوا برای مردم تعیین شده؛ جاهایی این دایره قدری باز است و مردم قدری آزادی عمل دارند جاهایی دیگر مثل کره‌ی شمالی بقدری این دایره بسته است که اگر شما فیلم یا سریالی از کره‌ی جنوبی ببینید در جا معدوم می‌شوید!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاخص آزادی اقتصادی ایران و جهان در سال 2023

✍️ حسین شیران

.

🌓 سایت هریتیج شاخص آزادی اقتصادی 184 کشور جهان در سال 2023 را منتشر کرد. در این میان 176 کشور واجد اطلاعات و 8 کشور بدون اطلاعات و بدون رده‌بندی گزارش شده‌اند.

.

شاخص آزادی اقتصادی جهان 2023

.

آزادی اقتصادی بیان‌گر میزان توانایی افراد جامعه برای فعالیت‌های اقتصادی است. در تعیین این شاخص 12 آیتم (مندرج در زیر تصویر) تأثیر داشته‌اند.

.

✅ در این رده‌بندی سنگاپور اول، سوئیس دوم، ایرلند سوم و تایوان چهارم، آزادترین کشورهای جهان (با امتیاز 80 ببالا) هستند. در این جمع تنها تایوان نسبت به سال قبل رشد داشته است. در انتهای این رده‌بندی سودان، ونزوئلا، کوبا و سرانجام کره شمالی قرار دارند.

.

شاخص آزادی اقتصادی جهان 2023

.

ایران با امتیاز 42.2 و 0.2 افت نسبت به سال قبل در رده 169 دنیا و در جمع کشورهای سرکوب‌شده Repressed (زیر 50 امتیاز) قرار دارد.

.

شاخص آزادی اقتصادی ایران 2023

.

✅ این سایت دلیل رتبه پایین ایران را با وجود دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی و چهارمین ذخایر بزرگ نفت خام جهان، سوءمدیریت، تحریم‌های بین‌المللی و اختلاس فراگیر تحت‌حاکمیتی بیان کرده است (اینجا).

.

✅ اطلاعات بیشتر در سایت هریتیج به آدرس اینترنتی: https://www.heritage.org/index

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی توسعه, جامعه شناسی اقتصاد

[ شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سیزدهم
✍️ حسین شیران

.

تنافرات شناختی درست از لحظه‌ای که نظام‌های ایدئولوژیک در مقام عمل به وعده‌هایشان باز می‌مانند (ناکارکرد) و یا به انواعی دیگر عمل می‌کنند (کژکارکرد) آغاز می‌شوند و از آنجا‌ که آنها ذاتا به دلیل سفتی و سختی و تعصب و ایمان و علاقه‌ی شدید به یک ایده و عمل خاص و "امتناع از بازاندیشی" و اصلاح و تغییر و تجربه‌ی سایر ایده‌ها و اعمال ممکن خواه‌ناخواه مسیر بی‌بازگشتی را طی می‌کنند (هرچه باتعصب‌تر بی‌بازگشت‌تر) تنافرات شناختی حاصل از عملکردشان پیوسته روی هم انباشت می‌شوند و سرانجام همچون ابرهای سرد و سیاهی آسمان آبی‌شان را تیره و تار کرده و جلوی تابش خورشید‌شان را می‌گیرند.

.

نظام‌های ایدئولوژیک حاضرند هر کاری بکنند تا خورشید بخت ایدئولوژی‌شان به محاق فرو نرود اما این سرنوشت محتوم هر ایدئولوژیست که دیر یا زود تشت خورشیدش از بلندی بامی که بر آنست می‌افتد؛ محتومیت این امر را تغییر زمینه و زمان رقم می‌زند- چرا که ایدئولوژی‌ها به شدت بسته به زمینه و زمان و بواقع "نسخه‌ای خاص" برای آنان‌اند و خواه‌ناخواه با تغییر زمینه و زمان اوضاع و احوال‌شان پریشان می‌شود- بی‌جهت نیست اغلب از هر گونه تغییر و تغیر در هر زمینه هراسان‌اند و به هر شکل طالب حفظ اوضاع و احوال موجودند؛ و دیر یا زود به انتها رسیدن‌شان را هم کم و کیف تنافرات و تنازعات ناشی از عملکردشان در مدت استقرارشان تعیین می‌کند.

.

روند روی‌گردانی افراد از ایدئولوژی‌ها بواسطه‌ی تنافرات شناختی، مراحل آغازین‌اش درون‌ذهنی و میان‌ذهنیست و به وجه غالب زیر پوست جامعه جریان دارد با این حال در هر فرصتی خود را در قالب کنش‌ها و واکنش‌های انتقادی و گاه اعتصابی و اعتراضی نمایان می‌سازد؛ در این مراحل اگر نظام‌ها بتوانند طی "فرآیندی معکوس" از کم و کیف این کنش‌ها و واکنش‌ها به کم و کیف احساسات و ادراکات و برداشت‌ها و پنداشت‌های افراد از عملکردشان برسند و بدین‌وسیله قد و قواره و قیافه‌ی خود را در "آینه‌ی اذهان مردم" ببیند و بهنگام معایب موجود را مرتفع سازند می‌توانند نظر مساعد آنها را دست‌کم برای مدتی بیشتر تأمین کنند.

.

اما از آن‌جایی‌که نظام‌های ایدئولوژیک اغلب حواس‌شان به دشمنان خارجی و تهدیدات مکرر و متنوع آن‌هاست و چندان بهایی به مردمان خود و احساسات و ادراکات آن‌ها نمی‌دهند پیگیری معکوس این فرآیند در نزدشان محلی از اعراب ندارد؛ آن‌ها ترجیح می‌دهند موشک‌ها و پهبادها و جنگ‌افزارهای هم‌دیگر را "مهندسی معکوس" کنند تا فرآیند رویش تنافرات شناختی در نزد مردمان خود را؛ و این آن اشتباه بزرگیست که ناگزیر ایدئولوژی‌ها مرتکب می‌شوند چون با تنازعات خارجی اگر هم قوی‌تر نشوند دست‌کم از بین نمی‌روند اما با "آفت تنافرات شناختی" ناگزیر عاقبت از درون می‌پوسند و فرو می‌افتند!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دوازدهم
✍️ حسین شیران

.

ایدئولوژی‌ها در "مقام نظر" همه از توسعه و تحول و رهایی حرف می‌زنند و همه هم ادعا دارند که در بازار بزرگ ایدئولوژی یک سر و گردن بالاتر از سایر رقبا بوده و بسی بهتر و بیشتر از همه‌ی آن‌ها قافله‌ی بشریت را به سرمنزل مقصود می‌رسانند؛ اگرکه همه‌ی مسائل و مشکلات جامعه و جهان با حرف حل و فصل می‌شد با این‌همه مدعی امروز دیگر بشر از هر نظر غرق بهروزی بود اما خوش‌بختانه یا بدبختانه "مقام عمل"ی هم در کار است و تنها در این مقام است که چند مرد حلاج بودن ایدئولوژی‌ها و ایدئولوگ‌ها بر همگان مشخص می‌شود.

.

پر کردن شکاف میان ایده و عمل، در جامعه و جهان بشری، فی‌نفسه چالش بزرگی است از این‌رو کمابیش همه‌ی ایدئولوژی‌ها در مقام عمل با افت و خیزهایی روبرو می‌شوند؛ در این میان بدیهی‌ست هر آن ایدئولوژی که در مقام نظر بلندپروازی کرده و در وعده و وعید دست بالا را بگیرد تحققا در مقام عمل بیش از همه لنگ خواهد زد؛ هر دست بالا گرفتنی به‌هرحال پایین افتادن و دست و پا شکستنی هم دارد- به‌قول مولوی "نردبان این جهان ما و منی‌ست، عاقبت زین نردبان افتادنی‌ست؛ لاجرم آن کس که بالاتر نشست، استخوان‌اش سخت‌تر خواهد شکست".

.

این‌که چرا ایدئولوژی‌ها علی‌رغم برخورداری از انگیزه و انرژی فراوان (دست‌کم در مراحل آغازین) در مقام عمل به وعده‌هایشان باز می‌مانند و به‌مرور درگیر "تنافرات شناختی" و تنازعات سیاسی می‌شوند را بیش و پیش از هر چیز باید در ذات خود ایدئولوژی‌ها جست؛ بدوا آری گفتن به یک ایده‌ی خاص معطوف به عمل و نه گفتن به باقی آن‌ها خود در هر دو بعد نظر و عمل عرصه را برای هر ایدئولوژی تنگ کرده و کار را برایش سخت می‌کند. وقتی هیچ‌کدام از معارف اصیل بشری، نه دین نه فلسفه و نه علم، به تنهایی قادر به حل و فصل مسائل بشری نبوده و نیستند چگونه یک معرفت غیراصیل (ایدئولوژی) به تنهایی خواهد توانست گره از مشکلات بشر بگشاید؟

.

و بعد ایدئولوژی‌ها با فریاد شعار "تنها من حق هستم و باقی همه باطل هستند" نه فقط مجال همراهی و همدلی دیگران برای عمل بهتر را از دست می‌دهند بلکه با ناحق خواندن و دک کردن آن‌ها (داخلا و خارجا) بر خیل مخالفان و بدخواهان خود افزوده، مرتبه‌ای دیگر کار را برای خود سخت می‌کنند؛ بی‌جهت نیست نظام‌های ایدئولوژیک مدام از "دشمن" حرف می‌زنند؛ آن‌جا که دشمنان زیادی در کار باشد البته که "تنازع برای بقا" در اولویت قرار گرفته و همّ و غم و توان نظام‌ها بیش و پیش از هر چیزی صرف توسعه‌ و تقویت "قدرت نظامی و انتظامی" خواهد شد تا توسعه و تحول در ابعاد دیگر.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش یازدهم
✍️ حسین شیران

.

ایدئولوژی به معنا و مفهوم رایج‌اش (و نه لزوما لغوی‌اش "علم به ایده‌ها" و یا "شناخت ایده‌ها") دربرگیرنده‌ی هر آن ایده و عقیده و آیین و مرامی‌ست که حسب زمینه و زمان و برخی مؤلفه‌ها و مناسبت‌ها برخی افراد و گروه‌ها و ساختارها دربرمی‌گیرند و در میان خیل ایده‌های موجود مشخصا آن را مبنای عمل خویش قرار می‌دهند. بدین معنی ایدئولوژی چیزی نیست جز "ایده‌ی معطوف به عمل".

.

برخی از اینکه ایدئولوژی را - در کنار دین، فلسفه و علم - "شاخه‌ی چهارم" معرفت بشری بدانند اکراه دارند چرا که آن را به دلیل چینش و گزینش آگاهانه یا ناآگاهانه از سه شاخه‌ی اصلی معرفت و آمیخته شدن‌اش با اغراض و امیال و اهداف شخصی و گروهی، "معرفتی ناخالص" تلقی می‌کنند و تحت عناوینی سخیف و خفیف همچون "انحراف معرفتی" و یا "آگاهی دروغین" از آن یاد می‌کنند، اما در مقابل برخی با وجود پذیرش ناخالص بودن ایدئولوژی آن را یک ضرورت برای برخی تحولات سیاسی و اجتماعی دست‌کم در مقاطعی از تاریخ می‌دانند و به این ترتیب در کنار کارکردهای منفی‌اش کارکردهای مثبتی هم برایش متصورند.

.

در هر حال، اکنون ایدئولوژی بیش‌تر یک نوع "علاقه به ایده‌ها" تلقی می‌شود (تا علم به ایده‌ها) و شاید همچون سایر علائق و سلائق بشری اساسا گریزی از آن نباشد؛ ایدئولوژی‌ها به‌واقع زمانی به یک "مصیبت اجتماعی" تبدیل می‌شوند که اولا از سطح یک علاقه به‌صورت افراطی به یک "عشق" تبدیل می‌شوند و بعد از سطح یک شخص یا گروه هم به‌صورت تهاجمی به یک "جامعه" تحمیل می‌شوند. از آن‌جایی که هر عشقی طبیعتا به‌دلیل توجه و تمرکزش بر یکی و غفلت‌اش از دیگران "کوری و کری" نسبی می‌آورد سرایت این عشق به سطح جامعه جبرا یک کوری و کری گسترده برای عموم به ارمغان می‌آورد- حال هرچه تنوره‌ی این عشق داغ‌تر، کوری و کری حاصل از آن هم حادتر!

.

این‌گونه است که هر نظام ایدئولوژیک به صرف مصادره‌ی نوع خاصی از عقیده و مطالبه‌ی نوع خاصی از عمل و تبلیغ و تجویز و تحکیم آن و تبعید و تحدید انواع دیگری از عقاید و اعمال، خواه‌ناخواه به یک نظام توتالیتر تبدیل می‌شود. وقتی در جهان زیست بشری به دلایل مختلف "دایره‌ی عقیده و عمل" روزبه‌روز بازتر و بزرگ‌تر می‌شود بدیهی است که با تجویز و تحمیل یک ایدئولوژی (عقیده و عمل) مشخص نمی‌توان مردمان طبعا توسعه‌گرا و تحول‌خواه را برای همیشه در دایره‌ی تنگ و تاریک یک عقیده و عمل خاص زندانی کرد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

انانتیودرومیا؛ ضدخودگردی

حسین شیران

.

وزارت عدم ارتباطات - انانتیودرومیا - جامعه شناسی شرقی

.

🌓 این تصویر طنز و در عین حال تلخ بنوعی تداعی‌گر اصلی‌ست با عنوان "انانتیودرومیا enantiodromia"- از انانتیوس بمعنی مقابل و دروموس بمعنی دویدن، سرجمع بمعنی و مفهوم مقابل خود دویدن و یا مقابل خود درآمدن و ضدخود گشتن؛ از آنجا که ما معادل مصطلحی برای این اصطلاح نداریم با تکیه بر مفهوم ضدخود آن را "ضدخودگردی" یا "ضدخوددرآیی" در نظر می‌گیریم تا بعد؛ نخست هراکلیتوس حکیم یونان باستان بدین مفهوم پرداخته و بعد کارل یونگ روانشناس شهیر سوئیسی آن را پرورده است. یونگ می‌گوید: هرگاه یک "گرایش افراطی" و یک‌طرفه بر چیزی یا کسی مسلط شود آن چیز یا کس ناخودآگاه با گذشت زمان به نقطه‌ی مقابل خود رسیده و به "ضدخود" بدل می‌شود؛ با این حساب بد نیست آنها که امروز عملا انانتیودرومیک‌اند بخود آیند و ببینند کی و کجا به افراط گراییده و ناخودآگاه کنترل خود بر آگاهی خویش را از دست داده‌ و حال به ضدخود بدل شده‌اند؛ انقلابی ضدانقلاب شده، آزادیخواه ضدآزادیخواهی، عدالتخواه ضدعدالتخواهی و و و وزارت ارتباطات ضدارتباطات!
.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دهم
✍️ حسین شیران

.

این‌که اصولا و اساسا «انتقادات» (واکنش‌ها و تظاهرات گفتاری) مرحله‌ای پیش از «اعتراضات» (واکنش‌ها و تظاهرات کرداری) رخ می‌دهند خود مبین و مبشر اینست که منتقدان بدوا به «اصلاح» و بهبود مناسبات نظر دارند و مصلحتا آن را مقدم بر «انقلاب» و دگرگونی ساختاری می‌شمارند و بر این اساس بسی تلاش می‌کنند به هر شکل ممکن با منطق و ملایمت در گوش طرف حساب خود بخوانند که به‌واقع مسائل و مشکلاتی در میان است که باید حل و فصل شوند تا رابطه همچنان پایدار بماند.

.

به این قرار انتقاد فصل مهمی در روابط اجتماعی است که طی آن منتقد همچنان به طرف حساب خود امیدوار است و عملا به او «فرصتی» می‌دهد تا خود را اصلاح کند اما این در صورتی‌ست که طرف حساب تحققا از گوش و هوش درست و حسابی برخوردار باشد و این فرصت طلایی را از دست ندهد و به‌هنگام با بهره گرفتن از تظاهرات گفتاری، ایرادات و یا شبهات موجود را برطرف سازد و نظر مساعد منتقد را برای دوام و توسعه‌ی روابط جلب کند، اما افسوس و صدافسوس که «گوش شنوا» نعمت بزرگی است که به این سادگی‌ها به هر کس و مهم‌تر از همه نظام ایدئولوژیک ندهند!

.

در فقدان گوش شنواست که نقدها و واکنش‌های گفتاری به‌مثابه‌ی بخش اعظمی از محرکات محیطی، تأثیر سازنده‌ی خود برای اصلاح امور را از دست می‌دهند و به این ترتیب خواه‌ناخواه کار نظام‌های ایدئولوژیک از فصل زرد روابط اجتماعی عبور کرده و به فصل سرد و سخت و سنگین‌اش می‌رسد؛ در این فصل منتقدان ناامید از کارآیی انتقاد و اصلاح مترتب بر آن، یا مصلحتا سکوت اختیار می‌کنند و یا از سطح تظاهرات گفتاری و منطق و مدارا و مدیریت عبور کرده به مرز واکنش‌ها و تظاهرات کرداری می‌رسند و عملا به جرگه‌ی معترضان می‌پیوندند!

.

اما چرا نظام‌های ایدئولوژیک کمابیش گوش شنوا ندارند و نمی‌توانند نقدها و واکنش‌های گفتاری مردم را به‌هنگام شنیده و به آن‌ها ترتیب اثر دهند و از گسست و فروریختن روابط اجتماعی پیش‌گیری کنند و در نهایت در یک سو خواه‌ناخواه خود به یک نظام توتالیتر تمام‌عیار تبدیل می‌شوند و در سوی دیگر خیل منتقدان را به معترضان و خیل مصلحان را به انقلابیون تبدیل می‌کنند؟

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش نهم
✍️ حسین شیران

.

رسیدن یک تنافر شناختی از سطح یک احساس و ادراک نابرابری و ناعدالتی ساده به مرز اقدام و اعتراض، بیش و پیش از هر چیزی، نشان «بی‌توجهی» به سیر پیدایش و پیشرفت آن در طول زمان است؛ تنافر شناختی همچون یک بیماری به یک آن شکل نمی‌گیرد و به یک آن هم به مرز تظاهر نمی‌رسد؛ میان این‌دو یک فاصله‌ایست که بسته به کم و کیف محرکات و زمینه و ظرفیت شخص مُدرِک و کم و کیف احساسات و ادراکات او از کم تا زیاد متغیر است اما هیچ‌گاه صفر نیست.

.

‌بواقع زمان می‌برد تا فرد از عدم تعادل و تنافر شناختی که در او حادث گشته به مرز اقدام برسد؛ طبعا مدت زمانی صرف «جاافتادن» این تنافر در ذهن می‌شود؛ در این فاصله فرد منتظر بازتحریک و تکرار و تواتر احساس و ادراک نابرابری و ناعدالتی می‌شود تا مطمئن شود که اشتباه نمی‌کند و بقول معروف بی‌گدار به آب نمی‌زند؛ و بعد بتدریج به انحای مختلف زبان به «نقد» می‌گشاید تا بدوا توجه طرف مقابل را به مسأله‌ی پیش‌آمده جلب کرده (چه بسا طرف خود متوجه نیست) و نظر مساعد او را به سمت تغییر در رفتار و بهبود اوضاع سوق دهد و بدین‌وسیله با تصحیح و ترمیم رابطه، تعادل شناختی آسیب‌دیده را «بازسازی و بازیابی» نماید.

.
انتقاد در واقع «اشارتی» است بر وجود یک مسأله یا عارضه در یک رابطه، به این «امید» که طرف مقابل با درایت و ظرافت ذهنی اصل و اساس مسأله را دریابد و با حداقل هزینه بازآید و یا دلایل ماوقع را بازگوید، چه همچنان‌که پیش از این گفتیم چه بسا احساس و ادراک و تنافر شناختی بارآمده از آن حاصل یک «سوء‌تفاهم» باشد و در واقع مصداقی از نابرای و ناعدالتی در کار نباشد، در این صورت انتقاد بهترین وسیله است برای بحث و بررسی پیرامون مسائل پیش‌آمده و حل و فصل بهنگام آن‌ها؛ اما این به ظرفیت و ذهنیت و طرز تفکر و تلقی طرف مقابل بستگی دارد که با این مهم چه برخوردی داشته باشد! (بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ یکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مهاجرت متخصصین قلب و عروق از کشور

حسین شیران

.

مرگ و میر جهان در سال 2022

.

🌓 سایت deathmeters بصورت آنلاین آماری از 20 عامل کشنده در سطح جهان را گزارش می‌دهد؛ تصویر فوق را بصورت لحظه‌ای از این سایت گرفتم؛ همان‌طور که می‌بینید بیماری‌های قلبی‌عروقی (ردیف 1 و 2) در صدر قرار دارند و مجموعا 27% مرگ‌ومیرهای جهان را رقم می‌زنند؛ در این سال که هنوز تمام نشده تاکنون نزدیک به 15 میلیون نفر به این سبب جان خود را از دست داده‌اند؛ بیماری قلبی‌عروقی یک چالش جهانی است و همه‌ی جوامع درگیر درصدد مقابله و محافظت از جمعیت فعال خود در برابر این عامل کشنده هستند؛ حال این خبر تلخ که تنها در یک سال گذشته 160 متخصص قلب‌وعروق از ایران مهاجرت کرده‌اند (منبع) را در کنار این گزارش بگذارید و خودتان به عمق مسأله پی ببرید.

#مسائل_اجتماعی_ایران
#بیماری‌های_قلبی‌عروقی

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی پزشکی, بیماریهای قلبی عروقی

[ دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هشتم
✍️ حسین شیران

.

نظام‌های ایدئولوژیک اصولا و اساسا از ظرفیت کمتری برای شنیدن برخوردار هستند؛ بیش‌تر همّ و غم و وقت و انرژی آن‌ها صرف یک‌جانبه حرف زدن برای تبلیغ و تجویز و توجیه عقاید و باورها و آرمان‌هایی می‌شود که مؤسَّس برآنند. این البته یک رفتار طبیعی است و جز این نمی‌توان از یک نظام ایدئولوژیک که استقرار و استمرارش بسته به این تبلیغات و تجویزات و توجیهات است توقع داشت؛ در سایه‌ی این ضرورت و این رفتار طبیعی است که نظام‌های ایدئولوژیک اغلب شبیه هم رفتار می‌کنند و خواه‌ناخواه هم به سرنوشتی شبیه هم دچار می‌شوند.

.

بی‌تردید هر نظام ایدئولوژیک یعنی آری به یک ایده و عقیده و نه به باقی ایده‌ها و عقیده‌ها؛ و این یعنی فراخواندن یک عده و کنار گذاشتن عده‌های دیگر؛ این یک عده که فراخوانده می‌شوند می‌شوند خودی‌ها و آن عده‌ها که کنار گذاشته می‌شوند می‌شوند غیرخودی‌ها؛ خودی‌ها عملا در خدمت نظام قرار می‌گیرند و ضرورتا به ازای خدمات‌شان از امتیازاتی برخوردار می‌گردند که عموما غیرخودی‌ها به سزای عدم هم‌دلی و هم‌راهی‌شان از آن‌ها برخوردار نمی‌شوند.

.

به این سادگی عملکردهای طبیعی نظام‌های ایدئولوژیک در قبال موافقان و مخالفان خود خواه‌ناخواه به تولید و ترویج یک‌سری تبعیض‌ها و تفاوت‌های نهادینه‌شده در بستر جامعه منجر می‌گردد که موافقان آن را امری به‌حق و مخالفان آن را بسی ناحق شمرده و بمثابه‌ی مصادیق بارزی از نابرابری و ناعدالتی احساس و ادراک نموده و بر این اساس به مرور به یک‌سری کنش‌ها و واکنش‌های منتقدانه می‌رسند که معمولا نظام ایدئولوژیک نه فقط وقعی بدان‌ها نمی‌نهد بلکه آن‌ها را بهانه‌هایی برای مخالفت تلقی می‌کند.

.

به عملکردهای طبیعی تبعیض‌زای هر نظام ایدئولوژیک باید عملکردهای غیرطبیعی را هم افزود؛ به هر حال هر قدرتی آبستن فساد است و به این سبب برخی از عوامل و عناصر نظام‌های ایدئولوژیک دیر یا زود دچار انحراف گشته و به هر شکل اغلب با معاونت و مشارکت هم با سوءاستفاده از مقام و موقعیت خود درگیر فسق و فجور و اختلاس و ارتشاء و از این قبیل سوءجریانات می‌شوند و به این شکل کلیت نظام را زیرسؤال می‌برند. اساسا با احساس و ادراک و تنافرات شناختی ناشی از یک چنین سوءجریاناتی‌ست که کنش‌ها و واکنش‌های غیرخودی‌های غیربرخوردار ناگزیر به مرز اعتراضات می‌رسند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش هفتم
✍️ حسین شیران

.

گفتیم که هر انسانی برای زیستن در هر محیط اجتماعی‌ای که خواه‌ناخواه در آن به سر می‌برد مسلما نیازمند یک «شناخت کلی» از آن محیط و افراد و عناصر موجود در آن است. برای رسیدن به این شناخت او پیوسته مشغول «احساس و ادراک» است و بر این اساس است که او به مرور به یک‌سری «برداشت‌ها و پنداشت‌ها» در رابطه با محیط و دیگران دست می‌یابد؛ در مرحله‌ی بعد این برداشت‌ها و پنداشت‌ها به تدریج «بینش‌ها و باور‌ها» را در او سازمان می‌بخشند و سرانجام این بینش‌ها و باور‌ها «کنش‌ها و واکنش‌ها»ی او را صورت می‌دهند.

.

احساس و ادراک >>> برداشت و پنداشت >>> بینش و باور >>> کنش و واکنش

.

در طی و طول این فرایند وقفه‌ناپذیر اگر به هر شکل احساس و ادراک «نابرابری و ناعدالتی» به فرد دست دهد طبیعتا ذهن او تعادل شناختی خود را از دست داده و در «وضعیت نامتعادل» قرار خواهد گرفت و این به ترتیب در سلسله برداشت‌ها و پنداشت‌ها و بینش‌ها و باور‌ها و کنش‌ها و واکنش‌های او تأثیر منفی خواهد گذاشت. هر وضعیت نامتعادلی مسلما متضمن «ناآرامی و ناراحتی» است و از این جهت و با این ویژگی است که برای هر فردی «یک مسأله» تلقی می‌گردد- مسأله‌ای که اگر به موقع برطرف نشود مسائل دیگر از کنارش خواهند رویید.

.

در برابر یک چنین مسائلی تکلیف چیست؟ بدیهی است تا کار به مرحله‌ی کنش و واکنش نرسیده نمی‌توان به کم و کیف احساسات و ادراکات و برداشت‌ها و پنداشت‌ها و بینش‌ها و باورهای افراد پی برد؛ از این جهت برای هر نظام اجتماعی بویژه نظام حاکمیتی که عمده طرف حساب مردم است اگر که واقعا به عنوان یک ساختار کلان دنبال یک کار اصولی و اساسی است گفتارها و کردارهای افراد جامعه باید بسیار مهم تلقی گردد؛ چه تنها از روی این نمودها و نشان‌هاست که می‌توان پی برد افراد بدوا چه احساسات و ادراکات و چه برداشت‌ها و پنداشت‌هایی داشته‌اند و بر این اساس به چه بینش‌ها و باورهایی رسیده‌اند که در عمل یک چنین گفتارها و کردارهایی از خود بروز داده‌اند.

.

احساس و ادراک <<< برداشت و پنداشت <<< بینش و باور <<< کنش و واکنش

.

تاریخ ثابت کرده هر نظام اجتماعی‌ای که این فرایندهای اساسی را دست‌کم گرفته و نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت بوده و برنامه‌ای برای رصد و حل و فصل بهنگام آن‌ها در پیش نگرفته، سرانجام سخت و سنگین چوب‌اش را خورده است! اما اساسا اگر «عبرتی» در کار بود تاریخ به این سادگی‌ها تکرار نمی‌شد! (ادامه در بخش بعد).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش ششم
✍️ حسین شیران

.

در شرح تفاوت ادراک میان افراد «فریمن Freeman» می‌گوید: این‌که افراد داخل یک طبقه‌ی اجتماعی شبیه هم می‌اندیشند و به چیزهای مشابهی اعتقاد دارند اما افراد متعلق به طبقات اجتماعی مختلف به یک نحو نمی‌اندیشند و به یک چیز معین اعتقاد نمی‌ورزند خود ثابت می‌کند که افراد بر اساس موقعیت و ویژگی‌های خود احساس و ادراک می‌کنند.

.

«دوچ و کراوس Deutsch & Krauss» می‌گویند: کمتر اتفاق می‌افتد که فضای اجتماعی آن‌طور که هست در محرکات بلافصلی که واقعیت اجتماعی را منعکس می‌کنند نمایان گردد؛ آن‌چه بیش‌تر اتفاق می‌افتد اینست که فرآیندهای واسط اجتماعی که به کمک آن‌ها رخدادهای اجتماعی ادراک می‌شوند از قدرت اعوجاج ویژه‌ای برخوردارند و در کم و کیف ادراک افراد تأثیرگذار هستند.

.
و «اتوکلاین برگ Otto Klineberg» می‌نویسد: هیچ‌کس تمامی آن‌چه در پیرامون او وجود دارد را نمی‌بیند و نمی‌شنود و هر کس از دیدنی‌ها و شنیدنی‌های پیرامون خود بسته به کم ‌و کیف قدرت مشاهده‌ی خود «گزینشی» می‌کند. تفاوت‌های ادراکی نمایانی که در افراد دیده می‌شود ناشی از تفاوت‌ها در علایق و سلائق و تفاوت‌های فرهنگی و تفاوت‌های فردی است.

.

در کل در رابطه با علل تفاوت‌های ادراک افراد از یک موضوع خاص سه گروه از عوامل را می‌توان دخیل دانست:

۱- عوامل مربوط به موقعیت و ویژگی‌های ادراک‌کننده (مدرِک)

۲- عوامل مربوط به موقعیت و ویژگی‌های ادراک‌شونده (مدرَک)

۳- عوامل مربوط به فضای اجتماعی وقوع ادراک (زمینه‌ی ادراک).

.

مبتنی بر مباحث فوق می‌توان گفت هیچ یک از ما واقعیت را بدان‌گونه که هست نمی‌بینیم؛ بقول «استیفن رابینز Stephen P. Robbins» ما تنها چیزی که می‌بینیم را تفسیر می‌کنیم و آن‌گاه آن را واقعیت می‌نامیم؛ از این‌رو می‌توان پذیرفت که آن‌چه در نزد افراد است تنها «پنداشت‌هایی از واقعیت» است نه خود واقعیت؛ اما آن‌چه مهم است اینست که واکنش‌های افراد هم مبتنی بر همین پنداشت‌هاست نه لزوما خود واقعیت و این آن اصل اساسی است که باید در نظر داشت.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش پنجم
✍️ حسین شیران

.

«ادراک اجتماعی» چیست و چگونه و تحت چه شرایطی به «ادراک نابرابری» منجر می‌گردد؟ ادراک در لغت فارسی به معنا و مفهوم دریافتن و دررسیدن و به بلوغ و پختگی رسیدن است. خیل اطلاعات حسی رسیده به مغز انسان اساسا بواسطه‌ی فرآیند ادراک است که مورد شناسایی و سازمان‌دهی قرار گرفته و به انضمام «تفاسیری معین و مشخص» در اذهان افراد ذخیره می‌شوند. از این جهت ادراک بخش مهمی از فرآیند شناخت تلقی می‌شود.

.

هر ادراکی از این جهت که در ارتباط با موضوع دیگری حاصل می‌شود یک ادراک اجتماعی است با این‌حال منظور از «ادراک اجتماعی» مشخصا ادراک اجتماع با تمامی عوامل و عناصرش از محیط گرفته تا افراد و گروه‌ها و ساختارهای خرد و میان و کلان‌اش است. در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی بیش و پیش از همه این گشتالیست‌ها بوده‌اند که بر روی فرآیند ادراک اجتماعی تحقیق و تفحص نموده‌اند (گشتالت Gestalt به آلمانی یعنی شکل، قالب، سازمان).

.

گشتالیست‌ها معتقدند که ذهن در مقام ادراک در کل چیزی به داده‌های حسی می‌افزاید که در جزءجزء داده‌ها وجود ندارد؛ به بیان دیگر ذهن بجای درک جزء به جزء داده‌های دررسیده از یک موضوع سعی می‌کند آن‌ها را در یک شکل و قالب معین سازمان بخشیده و بمثابه‌ی یک کل درک کند. از این نظر آن‌ها در این زمینه به دو اصل کلیدی تکیه و توجه دارند: 1. ادراک دارای «سازمان» است و 2. هرچه شرایط محرک (حوزه‌ی ادراکی) بهتر باشد این سازمان خوب‌تر می‌شود.

.

با این وجود ادراک لزوما در نزد همه به یک شکل و سازمان معین صورت نمی‌پذیرد؛ مسلما قدرت و توانایی ذهنی افراد در درک واقعیت‌ها یکسان نیست فلذا از یک موضوع واحد ممکنست به ادراکات و «برداشت‌های متفاوت» و حتی متناقضی دست یابند، چرا که اولا ماهیت موضوع بنحوی نیست که به تمامی قابل انتقال به مخیله‌ی افراد باشد و ثانیا قابلیت افراد هم بنحوی نیست که موضوع را به تمامی دریافت کنند فلذا تنها به گزیده‌هایی از موضوع دست می‌یابند و تنها بر اساس همین گزیده‌هاست که قضاوت می‌کنند و سعی می‌کنند آن را به کلیت موضوع تعمیم دهند. (توضیح بیشتر در بخش بعد).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

منظور هایدر از طرح مفهوم «اِسناد»، در درک محیط زیست اجتماعی و کسب «شناخت منظم و منسجم» از آن، اینست که عموما همه‌ی ما تمایل داریم وقایعی که در پیرامون‌مان رخ می‌دهند را به «هسته‌های وحدت‌بخشی» نسبت دهیم؛ به بیان دیگر سعی می‌کنیم برای محرکات مختلفی که مستقیما حواس‌مان را تحریک می‌کنند معنایی درخور بیابیم؛ برای این‌کار دست به «مقایسه‌ی اجتماعی» می‌زنیم و بدین‌وسیله به یک مجموعه‌ی علّی زیربنایی برای معنابخشی به رخدادها و وقایع سطحی پیرامون خود دست می‌یابیم.

.

دومین مفهوم تحلیلی هایدر در این زمینه «تعادل شناختی» است. این موضوع که نظریه‌ی شناختی هم نامیده می‌شود در واقع اساس «مکتب گشتالت» است؛ بر اساس این نظریه گفته می‌شود که هر انسان در جستجوی تعادل شناختی دائمی است تا کلّ وجود او از نظامی متعادل و پایدار برخوردار باشد. هایدر معتقد است تعادل شناختی مستلزم همخوانی بین پیش‌گویی‌های علّی مربوط به موضوعاتی است که به‌هم مربوط‌اند. برای حصول به حالت تعادل شناختی کامل، انتظارات و قضاوت‌های ما نسبت به جنبه‌ای از محیط نباید با انتظارات و قضاوت‌های ما نسبت به جنبه‌ای دیگر از آن در تضاد قرار گیرد (تنافر شناختی).

.

وقتی ساختار شناختی در حالت تنافر و یا عدم تعادل قرار گیرد و یا تهدید به این حالت شود، نیروهایی در شخص وارد عمل می‌شوند و او را وادار به "واکنش" می‌کنند؛ این واکنش بسته به کم‌وکیف عوامل برهم‌زننده‌ی تعادل و ارزش و اهمیت آن‌ها و نیز ارزش و اهمیت خود شناخت و نیز کم‌وکیف وضع حاکم ممکنست به انحاء مختلف صورت بگیرد و مراتبی از شدت و حدت- از پایین‌ترین حد تا بالاترین حد- را به همراه داشته باشد.

.

واکنش‌ها بدوا در راستای بازگرداندن تعادل شناختی ازدست‌رفته صورت می‌گیرند اما اگر برهم‌خوردن تعادل به نحوی باشد که دیگر امکان بازگشت‌اش وجود نداشته باشد فرد خواه‌ناخواه در فاز تغییر مؤلفه‌های شناختی قبلی و ترسیم و تحکیم "تعادل شناختی جدید" با عوامل و عناصر جدید قرار می‌گیرد. همه‌ی این کنش‌ها و واکنش‌ها بر پایه‌ی اصل اساسی "ادراک اجتماعی" و "مقایسه اجتماعی" صورت می‌گیرند (ادامه در بخش بعد).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

«فرایتز هایدر Fritz Heider» یکی از ژرف‌اندیش‌ترین و اصیل‌ترین متفکران در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی است. او در این حوزه صاحب یک نظریه‌ی شناختی– ادراکی است که می‌گوید:

"افراد همواره در پی آنند به یک «شناخت منظم و منسجمی» از محیط زیست ‌خود دست یابند برای همین دائما آن را تحت‌نظر دارند و رصد می‌کنند؛ آن‌ها با «ادراک ساده» و معمولی محیط زیست خود به آنچه در ورای رفتارهای سطحی دیگران است چشم می‌دوزند و به اشخاص و دلایل رفتارشان و گرایش‌ها و حتی فضای اجتماعی‌ای که رفتار در آن صورت می‌گیرد می‌اندیشند. آن‌ها به دنبال «روابط پایداری» هستند تا بتوانند به کمک آن‌ها وقایع خاص و بی‌شماری را که در حوزه‌ی ادراکی‌شان رخ می‌دهند درک کنند.

.

آن‌ها می‌دانند در چه محیطی زندگی می‌کنند و در آن محیط چه‌ها رخ می‌دهند؛ آن‌ها تحت‌تأثیر محیط شخصی و غیرشخصی خود قرار دارند؛ آن‌ها قادرند و مایلند موجب تغییراتی در محیط خود گردند؛ آن‌ها امیالی دارند، صاحب احساسات‌اند؛ به سایر افراد احساس تعلق دارند و در قالب یک مجموعه با آن‌ها رابطه برقرار می‌کنند و بر اساس برخی هنجارها خود را در برابر آن‌ها مسئول و موظف می‌شمارند؛ آن‌ها از راه ادراک و سایر فرایندهای ذهنی است که به این «آگاهی‌ها» دست می‌یابند."

.
هایدر در تحلیل‌های خود دائما دو مفهوم اصلی و قوی را در ارتباط با یکدیگر دنبال می‌کند؛ یکی از این دو مفهوم «اِسناد Attribution» و دیگری «تعادل Equilibrium» است؛ بحث در باب این دو مفهوم مهم را به بخش بعد وامی‌گذاریم.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

"تنافر شناختی" (ناهماهنگی شناختی) چیست و چگونه حاصل می‌شود و چگونه و تحت چه شرایطی به تظاهرات بیرونی منجر می‌شود؟ فارغ از هر گونه بحث‌های مقدماتی مبنی بر اینکه انسان اصلا و اساسا چگونه و به چه دلیل به زندگی اجتماعی روی آورده- از سر گزیر یا ناگزیر، از سر اجبار یا اختیار، از سر فطرت یا قرارداد و یا هر چیز دیگری، در هر حال آنچه مهم است و واقع امر است اینست که انسان اکنون در اجتماع به سر می‌برد و قویا و عمیقا درگیرودار "زیست اجتماعی" است.

.

در کشاکش این زیست اجتماعی طبعا و طبیعتا هر انسانی در طلب یک زندگی آرام و بی‌دغدغه و بی‌دردسر درصدد "هماهنگی" هرچه بیشتر با عناصر و عوامل و ویژگی‌های محیط بیرونی برای کسب نتایج بهتر است؛ تعقیب، تشخیص و تأیید این هماهنگی به عهده‌ی ذهن هر انسانی است؛ در واقع این ذهن آدمی است که رابط او با دنیای بیرون اوست- دنیایی که اجتماع بشری و در سطحی بالاتر و متعالی‌تر از آن "جامعه" نام دارد.

.

تعامل ذهن و جامعه یک "تعامل دوسویه" است؛ بدوا جامعه طی سازوکارهایی بواسطه‌ی فرآیند "یاددهی اجتماعی" منویات خود را در قالب ساختارهایی در ذهن هر عضوی از اعضای خود پدید می‌آورد؛ باورها و ارزش‌ها و هنجارها (اعم از آداب و رسوم، عرف و قوانین) عمده مواردی هستند که از این طریق در اذهان افراد جامعه گنجانده می‌شوند- از این جهت از نقطه‌نظر جامعه‌شناختی "ذهنیت" محصول جامعه تلقی می‌گردد؛ و بعد افراد بر اساس همین ذهنیات است که درگیرودار کنش‌ها و واکنش‌های بی‌پایان با دیگران قرار می‌گیرند.

.

در این میان "تنافر شناختی" زمانی رخ می‌دهد که میان دو یا چند عامل یا عنصر، چه در دنیای بیرون (جامعه) و چه در دنیای درون (ذهن) و چه در ارتباط میان این دو، همخوانی و هماهنگی وجود نداشته باشد. در واقع تنافر شناختی یک "درگیری ذهنی" است ناشی از فقدان تعادل و توازن میان دو یا چند عامل یا عنصر، و این آغاز ناراحتی روحی و روانی و "ناآرامی درونی" در افراد است- مسأله‌ای که به هر شکل باید حل شود! (ادامه در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

این نوشته حامل و حاصل یک حسرت تاریخی است مبنی بر این‌که چرا حکم‌رانان در سراسر جهان را اعتنایی بر اعتبار "انسانیات" (علوم انسانی) و "اجتماعیات" (علوم اجتماعی) نبوده و نیست وقتی در نهایت همه می‌بینند که این آن‌ها نبوده‌اند که بر قوانین و مقررات جامعه حاکم بوده‌اند بلکه در واقع این قوانین و مقررات فطری و طبیعی جامعه بوده که در همه حال آشکار و نهان بر همه کس و بیش از همه بر حکم‌رانان حاکم بوده و سرانجام از هر کدام آن‌ها عبرتی ساخته برای ازپی‌آیندگانی که هیچ نمی‌گیرند!

.

از بزرگ‌ترین اشتباهات حاکمان جوامع بشری خود همین بوده و است که جامعه‌ی تحت حاکمیت خود را فاقد هرگونه ساخت طبیعی و قوانین از پیش تعیین‌شده‌ای دانسته و از این جهت همه به خود اجازه داده‌اند آن را هر گونه که بخواهند شکل دهند و هر قاعده و قانونی که خود بخواهند بر آن سوار سازند! و تاریخ چیزی نبوده و نیست جز شرح حال همین حکام با همین اوهام؛ در این میان هر آن حرکتی که خواه‌ناخواه هم‌سو و هم‌خوان با قوانین جامعه بوده پایدار مانده و غیر آن هر چه که بوده پایمال گشته و با خیل فرصت‌ها برای توسعه از بین رفته است.

.

انسانیات و اجتماعیات بویژه در قرون اخیر تحققا دنبال کشف قوانین حاکم بر انسان‌ها و اجتماعات حاصل از آن‌ها بوده و هستند، همچون طبیعیات که دنبال کشف قوانین حاکم بر جهان طبیعت بوده و است؛ همان‌طور که با تکیه بر علوم طبیعی این همه در حوزه‌ی فنی و مهندسی پیش رفته‌ایم با تکیه بر علوم انسانی و اجتماعی هم می‌توانستیم و همچنان می‌توانیم در حوزه‌ی زیست اجتماعی هم پیش برویم. در بخش بعد به عنوان نمونه ببینیم که چگونه بی‌اعتنایی به دستاوردهای این علوم در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی زمینه‌ساز مسائل گوناگون برای جامعه گشته است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نظم‌ها و نظام‌ها - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

هم‌راهی و هم‌آهنگی اجزا و عناصر در هر سطحی، همان‌طور که پیش از این گفتیم، مصداقی از برقراری نظم اجتماعی است اما هم‌راهی و هم‌آهنگی تمامی اجزا و عناصر در سطح جامعه مبین «نظم جامعوی» یا همان «نظم عمومی» است. "نظم جامعوی" یا "نظم عمومی" از بهر آرامش و آسایشی که در سطح کلان تولید می‌کند بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ثروت یک جامعه محسوب می‌شود که علی‌الاصول باید مورد حفاظت قرار گیرد.

.

دستیابی به این مهم (نظم عمومی) اگرچه "وفاق‌گرایان" را کاملا راضی و خشنود می‌سازد اما "ستیزگرایان" آن را شرط لازم اما ناکافی برای جامعه تلقی می‌کنند و ضرورت حفاظت از آن را به یک شرط اصلی و اساسی منوط می‌سازند که اگر نفع همه در آن لحاظ شده باشد مشروع و موجه است و به‌مثابه‌ی "خیر عمومی" ارزش حفاظت دارد ولی اگر از استقرار آن برخی متنفع و برخی دیگر متضرر گردند یک چنین نظمی به‌واقع "شرّ کلانی" است که باید اصلاح و یا در صورت اصلاح‌ناپذیری تغییر و به نفع عموم دگرگون گردد.

.

ستیزگرایان مخالف وفاق و یا در پی ستیز نیستند بلکه با تأکید و توجه بر واقعیت عینی تقابل و تضادهای طبقاتی آشکار و نهان در جوامع بشری بدوا نسبت به هر گونه وفاق اجتماعی بدبین و یا دست‌کم ظنین بوده و آن را مستعد هر گونه استعمار و استثمار و استبداد می‌دانند. از نقطه‌نظر ستیزگرایی بانیان نظم و وفاق عمومی علی‌رغم ادعاهایی که کرده و می‌کنند طبیعتا طالب تعریف و تحکیم منافع خود در قالب نظم عمومی هستند - مگر آن‌که خلاف‌اش ثابت شود- و از این جهت آن را هرگز طوری نمی‌چینند که مخالف منافع‌شان باشد.

.

در هر صورت، داخل و یا فارغ از نقطه‌نظرات ستیزگرایان، بدیهی است نظم عمومی‌ای که به نفع عموم نباشد به‌واقع یک "فریب اجتماعی" بزرگی است مصداق "به‌نام همه و به‌کام یک عده"؛ یک چنین نظمی آسیاب بزرگی است که مشخصا به آب عموم می‌چرخد اما آردش تنها در کیسه‌ی یک عده‌ی خاص تلنبار می‌شود؛ دیگر چه جای بحث که این آسیاب با این سازوکار هرچه بیش‌تر بچرخد بیش‌تر منجر به افزایش نابرابری‌ها و ناعدالتی‌ها و شکاف‌های طبقاتی گشته، با غیرمشروع و مخدوش شدن وجهه‌ی نظم عمومی، خواه‌ناخواه جامعه در وضعیت ناآرام و ناپایدار قرار خواهد گرفت.

.

با این مقدمه اکنون پرسش اصلی و اساسی اینست: نظم جامعوی و یا عمومی را اساسا چگونه باید چید که مصداق خیر عمومی باشد، یعنی نفع همه‌ی افراد جامعه در آن لحاظ شده باشد؟ (بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم

[ جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه، جامعه‌شناسی و سیاست
حسین شیران

.

این روزها که اوضاع کشور آشفته و احوال‌ جامعه آغشته به دردها و رنج‌هایی است حقیقتا دست‌ام به انتشار هیچ مطلبی نمی‌رود! مدام فکر می‌کنم و مدام یادداشت می‌کنم؛ چندین بار چند مطلب مهم، به زعم خودم، نوشته و آماده‌ی انتشار کرده‌ام اما در آخرین لحظه منصرف شده و کنار گذاشته‌ام! چرا؟ چون در آخرین لحظه از خود پرسیده‌ام این مطلب اکنون در این برهه‌ی حساس چه دردی از دردهای جامعه درمان می‌کند؟ چه کسی می‌خواندش و چه کسی اصلا گوش‌اش بده‌کار این حرف‌هاست؟! ...

.

باری، خیلی از حرف‌ها و حدیث‌ها و توصیف‌ها و تحلیل‌ها برای روزهای عادی و آرام است، روزهای غیرعادی و ناآرام باید طور دیگری تا کرد، اما چه‌طور؟ با برخی از دوستان و هم‌کاران در باب این‌که "کار درست در این شرایط چیست" هم‌اندیشی و در واقع هم‌دردی کردیم؛ نتیجه این شد که اساسا وظیفه‌ی ما "چه‌گوارا شدن" نیست ما باید تمام تلاش خود را بکنیم کنتی، وبری، دورکیمی، پارسونزی، گیدنزی برای جامعه بشویم! اما راست‌اش نمی‌دانم چرا این نتیجه مرا قانع نکرد و هیچ نمی‌کند!

.

کسی هم‌چون وبر و یا دورکیم و یا هر آن بزرگوار دیگر شدن نه فقط هیچ بد نیست بلکه آرزوی قلبی هر جامعه‌شناسی است اما به باور من این آن تمام کاری نیست که یک جامعه‌شناس باید در حق جامعه بکند. وبر یا دورکیم شدن قطعا باعث "فربه شدن جامعه‌شناسی" می‌شود اما لزوما منجر به "فربه شدن جامعه" نمی‌گردد؛ آن یک چیز است و این یک چیز دیگر؛ میان این‌دو در خود غرب هم فاصله‌هاست چه برسد در جهان شرق و بویژه جهان اسلام که اساسا اکراه دارد علمی به اسم جامعه‌شناسی را به رسمیت بشناسد چه برسد به این‌که الگوی عمل‌اش قرار دهد!

.

به واقع شکاف بین جامعه‌شناسی و جامعه را در هر جامعه‌ای سیاست و سیاست‌مداران پر کرده‌اند و سیاست‌مداران را اساسا نیاز به هیچ علم و کتابی نیست اتفاقا برای سیاست‌مدار نشدن است که باید کتاب خواند و علم آموخت. تا به حال هر گاه و هر کجا دیده‌ایم سیاست‌مداری کتابی دست‌اش گرفته بعدها دیده و دریافته‌ایم که قصدش استفاده‌ی ابزاری از آن بوده و نه لزوما ایمان به مطالب آن و اجرای محتویات‌اش! از این نظر، به باور بنده، جامعه‌شناسی اگر در صدد تأثیرگذاری بر جامعه است نخست باید تکلیف کم‌وکیف ارتباط خود با سیاست و سیاست‌مدار را مشخص سازد تا بعد!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران, جامعه‌شناسی سیاست

[ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نظم‌ها و نظام‌ها - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

نظم اجتماعی چیست؟ چگونه و تحت چه شرایطی حاصل و چگونه و تحت چه شرایطی دیگر ضایع می‌شود؟ تا کی و کجا باید بدان اعتنا و احترام و استناد داشت و بدین‌وسیله آب در آسیاب استمرار و ثبات‌اش ریخت و از کی و کجا می‌توان به استقرار آن اعتراض داشت و خواهان تغییر و دگرگونی‌اش شد؟

.

اصولا و اساسا هر گاه و هر کجا در محدوده‌ای معین برخی از اشیاء و یا افراد و یا ترکیبی از هر دو را هم‌راه و هم‌آهنگ با یکدیگر ببینیم می‌توانیم بگوییم که عملا شاهد مورد و مصداقی از پدیده‌ی نظم هستیم. بر این اساس بد نیست مقدمتا در راستای بسط جوانب بحث نخست به چند نکته اشارتی داشته باشیم:

.

نخست این‌که مشخصا عنوان نظم را برای بیان "کم و کیف ارتباط" بیش از یک جزء و یا عنصر بکار می‌بریم از این جهت "اجتماعی بودن" همواره در معنی و مفهوم هر نظمی مستتر است. تعریف نظم برای یک عنصر منفرد تعریف ابتری خواهد بود؛ نظم در ارتباط با دیگری و یا دیگران معنی و مفهوم و مصداق پیدا می‌کند و اگر اساسا رابطه‌ای در کار نباشد اطلاق نظم هم خودبه‌خود بلاموضوع می‌گردد.

.

دوم این‌که تعریف نظم با اتکا و در واقع به شرط "هم‌راهی" و "هم‌آهنگی" اجزا و عناصر موجود ممکن و میسر می‌شود و اگر به هر دلیل این شرط در میان نباشد و یا از میان برود باید قید کاربرد این عنوان را زد. سوم این‌که در نظم‌هایی که عناصر انسانی در آن دخیل هستند هم اگرچه "هم‌راهی" و "هم‌آهنگی" شرط اصلی و اساسی است اما مضاف بر آن این "هم‌دلی" و "هم‌صدایی" است که باعث استمرار نظم‌های مستقر می‌شود.

چهارم این‌که لازمه‌ی "هم‌دلی" و "هم‌صدایی" عناصر انسانی- به‌مثابه‌ی اراده‌های منفرد- حفظ "حرمت" و "منفعت" آن‌هاست و گرنه در سایه‌ی نظم مستقر گریزی از شکل‌گیری احساس "استعمار و استثمار و استهلاک" و متعاقب آن "اعتراض و اعتصاب و انصراف" در نزد آن‌ها نخواهد بود.

.

در نهایت در مقام ارزش‌گزاری اجتماعی، نه به خود نظم بلکه "هدفی" که آن نظم تعقیب می‌کند و اساسا از برای آن پدید آمده باید توجه و تأکید داشت؛ از این نظر مثلا ارتشی که هدف‌اش اشغال و قتل و غارت یک ملت یا مملکت و امحای حقوق دیگران باشد حتی اگر به بهترین شکل ممکن نظم و نظام یافته و تمامی اجزا و عناصرش هم هم‌دل و هم‌صدا باشند چون در اصل به‌مثابه‌ی اسباب سلطه فاقد هدف متعالی اجتماعی و انسانی است نظم و نظام‌اش هم نه فقط فاقد هر گونه ارزش اجتماعی بلکه عملا "ضد ارزش اجتماعی" خواهد بود. ...

.

ادامه در بخش بعد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم

[ جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نظم‌ها و نظام‌ها - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

بر هم خوردن «نظم اجتماعی» و جایگزین شدن‌اش با هر گونه بی‌نظمی- اعتراضات و اعتصابات از دید مردم و یا آشوب‌ها و اغتشاشات از دید نظام‌های سیاسی و یا به بیانی روشن حکومت‌ها- اصولا و اساسا مطلوب هیچ جامعه‌شناس و جامعه‌اندیشی (هر آن‌که دغدغه‌ی جامعه دارد) نیست چرا که صرفا در سایه‌ی برقراری نظم اجتماعی است که زیست اجتماعی بشر در ابعاد متنوع و متعدد خویش جریان می‌یابد و شکوفا می‌گردد.

این اصل اگرچه به‌نحو بارزی مبین ارزش و اهمیت نظم اجتماعی از دید جامعه‌شناس و جامعه‌اندیش و تأکید و توجه او بر ضرورت این امر است با این وجود به‌معنای پذیرش مطلق هر گونه نظم اجتماعی نیست، به بیان دیگر این‌طور نیست که یک جامعه‌شناس و یا جامعه‌اندیش (به‌معنای واقعی کلمه) تحت هر شرایطی مدافع و محافظ نظم اجتماعی مستقر باشد بلکه این مهم مشروط بر برقراری اصل اساسی اولی‌تری به‌نام «عدالت اجتماعی» است.

در هر جامعه‌ای اگر که نظم اجتماعی موجود و مستقر متضمن عدالت اجتماعی نباشد، به این معنی که در شرایطی ناعادلانه گروهی به‌نحوی خاص از برقراری نظم موجود متنفع گشته و گروه یا گروه‌های دیگر با مراتبی از محرومیت‌ها مواجه باشند و یا در بستر این نظم، ارزش‌ها و هنجارهای مورد نظر گروهی بر جامعه حاکم گشته و ارزش‌ها و هنجارهای گروه‌های دیگر ممنوع و سرکوب گردد، بدیهی است در این شرایط دیگر نظم مستقر از مقبولیت و مشروعیت عام برخوردار نبوده و خواه‌ناخواه با تهدیداتی مکرر از سوی محرومان و معترضان جامعه مواجه خواهد بود.

بنابراین این درست که نظم اجتماعی برای جامعه و جامعه‌شناسی و جامعه‌شناس بسی واجد ارزش و اهمیت است اما تنها در شرایطی که ضرورتا متضمن منافع اقشار مختلف جامعه باشد نه قشری خاص، چه در این صورت مصداق بارز استعمار و استثمار داخلی بوده (استعمار و استثماری که به‌مراتب از نوع خارجی‌اش بدتر است) و خواه‌ناخواه خود مخل نظم اجتماعی خواهد بود. چیستی و چگونگی نظم اجتماعی و عدالت اجتماعی و استعمار و استثمار داخلی و اعتصاب و اعتراض اقشار محروم و مواضع جامعه‌شناسان در برابر این موضوعات و موضوعات دیگر در بخش‌های بعد.

.

ادامه دارد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی نظم

[ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مسائل اجتماعی به بیان کارتونیست‌ها 1

یک تصویر هزار حرف

.

مسائل اجتماعی به بیان کارتونیست‌ها 1 جامعه شناسی شرقی

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

آیا طبیعت هم تابعی از تفکر است؟

.

طبیعت و تفکر

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, مسائل محیط زیست, دریاچه اورمیه

[ دوشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی فرصت‌طلبی Sociology of Opportunism

✍️ حسین شیران

بخش دوم


     "فرصت‌طلبی" (آپورچونیسم) چیست و چرا از نقطه‌نظر جامعه‌شناسی تا بدین حد واجد اهمیت است که بطور ویژه مورد مطالعه قرار گیرد و ضرورتا راه‌کاری عملی برای مواجهه با آن مطالبه شود؟ فرصت‌طلبی در واقع یک سیاست یا رویّۀ آگاهانه و در عین حال خودخواهانه برای بهره‌برداری هرچه بیشتر و بهتر از منابع و مناصب و موقعیت‌های موجود و موعود بدون توجه به اصول و اساس و اهداف موضوعه و نیز پیامدهای ناگوار آن برای دیگران است. 

 

     فرصت‌طلبی البته تحت شرایطی خاص می‌تواند امری مثبت تلقی شود اما بمثابۀ یک میکروب از بس نام‌اش با دردها و دردسرها و درماندگی‌ها و درهم‌ریختگی‌ها گره خورده و تاریخا و تجربتا در اشکال مختلف در حوزه‌های مختلف مسبب مسائل و معضلات و مضرات و مرض‌های گوناگون گشته که دیگر به اندک خیرات و فوائدی هم که می‌تواند داشته باشد توجهی نمی‌شود و در مجموع یک مفهوم اجتماعی منفی تداعی و تلقی می‌گردد.

 

      به واقع آن‌چه این پدیده را از نظر اجتماعی و اخلاقی همواره زیر سایۀ نفی نگه می‌دارد توجه و تمرکز افراطی آن بر منافع شخصی در مقابل منافع جمعی و بهره‌برداری آشکار و نهان از منابع و مناصب و موقعیت‌ها بنحوی متقلبانه و متجاوزانه است؛ و اساساً چه چیزی غیراجتماعی و غیراخلاقی و حتی ضداجتماعی و ضداخلاقی‌تر از ترویج خودخواهی و خودمداری و خودخدمتی در داخل اجتماع و در قالب نهادها و سازمان‌ها و جنبش‌ها و جریان‌هایش و سوء‌استفادۀ شخصی از امکانات و موقعیت‌هایش و تخطی از اصول و اساس و اهداف موضوعه‌اش و تجاوز به حقوق و تضییع منافع اعضایش؟ 

 

     در تمامی اشکال فرصت‌طلبی که در حوزه‌های مختلف جامعه جریان دارد یک اصل در کانون کار قرار دارد و آن "بپا و بقاپ و بچاپ" است؛ در واقع با این فرمان است که هم منابع و مناصب و موقعیت‌های لازم برای توسعۀ مملکت و رفاه همگانی حیف و میل می‌شوند هم این‌که نظم و امنیت اجتماعی و روانی جامعه مخدوش می‌شود چه اجرای این فرمان در هر حوزه مستلزم زرنگی‌های مذموم و مزورانه‌ایست که حتی شنیدن اخبارش در جوامع دیگر مایۀ ایذاء و آزار و رنجش و انزجار عمومی می‌گردد چه برسد جامعۀ خودی! 

 

ادامه دارد ...

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی فرصت طلبی, مسائل اجتماعی ایران

[ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی فرصت‌طلبی Sociology of Opportunism

✍️ حسین شیران

بخش اول

 

     شاید باور این‌که اکنون ما مردم ایران از رنجورترین و منزجرترین مردمان روزگار هستیم دشوار نباشد؛ تجارب زیستی و مشاهدات میدانی و مشارکتی هر کدام از ما و گزارشات متعدد از حال و روز و روزگار مردم در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مختلف، از جمله اسباب و اساسی هستند که باور کردن این ادعا را برای ما آسان می‌سازند. بر این اساس هر کس که واجد اندک واقع‌بینی باشد به احتمال زیاد خود به این نتیجه رسیده و اگرنه، کمی چشم و گوش خود را که باز کند و هوش به خرج دهد بزودی خود به این نتیجه خواهد رسید. 

 

     باری، باور کردن این نکته بسیار نزدیک به واقعیت است تا باور نکردن‌اش! حالیا میزان رنجش و انزجار مردم ایران از دین، مذهب، سیاست، حکومت، دولت، انقلاب، اقتصاد، فرهنگ، آموزش و پرورش، آموزش عالی، صدا و سیما، و ... بالا رفته است و بر این اساس، ایمان و اعتقاد و اعتماد مردم به هر کدام از این‌ها بمراتب کاهش یافته و گاه تا مرز محاق پیش رفته است! این یک واقعیت اجتماعی است و مشخصا بر این اساس و این زمینۀ مساعد است که برخی "آنارشیسم" را بعنوان یکی از گزینه‌های جدی برای آیندۀ ایران مطرح می‌کنند. ...

 

     با این مقدمه اکنون پرسش اینست: براستی این سطح از رنجش و انزجار ایران و ایرانی در این برهه از زمان از کجا آب خورده و باز می‌خورد؟ آیا دین، مذهب، سیاست، حکومت، دولت، انقلاب و ... در اصل همین بوده‌اند و مردم هیچ خبر نداشته‌اند و حال بعد آزمون‌های سخت تاریخی به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ‌کدام آنی نبوده‌اند که می‌نموده‌اند؟ به بیان دیگر آیا همه جز دروغ و فریب چیزی بیش نبوده و نیستند؟ ...

 

     پاسخ هر کس به این پرسش ممکنست متفاوت از دیگری باشد که البته بجای خود محترم و قابل بحث و بررسی است اما منی که سعی می‌کنم از نقطه‌نظر جامعه شناسی به این موضوع و مسأله بنگرم فی‌نفسه هیچ‌کدام از این پدیده‌های اجتماعی را مشکل‌دار نمی‌دانم بلکه اساسا مشکل همۀ این‌ها و بسی بیش از این‌ها را در یک عامل و یا بهتر بگویم یک "آفت مشترک" می‌دانم و آن چیزی نیست جز "فرصت‌طلبی" (آپورچونیسم Opportunism) و "فرصت‌طلبان"؛ این‌که این آفت چیست و چگونه بر جان نهادها و ساختارها و پدیدارهای اجتماعی می‌افتد و آن‌ها را از اصالت و رسالت خویش دور می‌سازد و مایۀ رنجش و انزجار مردم می‌گردد را در بخش بعد پی بگیریم.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی فرصت طلبی, مسائل اجتماعی ایران

[ شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی، عشقی بی‌آب و نان1 - بخش چهارم
⏺ دکترهای پول‌دار، دکترهای بی‌پول2
✍️ حسین شیران

 

[1- "تقدیم به دوستانی که هر از چندگاهی از من می‌پرسند: "جامعه‌شناسی نان دارد؟"
2- عنوانی برگرفته از کتاب معروف "پدر پول‌دار، پدر بی‌پول" رابرت کیوساکی]

 

 

     در مقایسۀ بازار کار این‌که از پزشکان شروع کردیم دلیل‌اش اینست که در حقیقت جامعه‌شناسان هم خواه‌ناخواه و آگاه‌ناآگاه "پزشکان جامعه" هستند، جامعه‌ای که هم جسم دارد و هم جان و هم روان، و هر کدام هم هزار و یک آفت و بیماری و بلایای خاص خود را دارند و مشخصاً تخصص و تعهد لازم برای شناخت و حل و فصل‌شان را می‌طلبند- چیزی که به‌واقع آن‌سان که باید و شاید نه وجود دارد و نه هیچ ضرورتی برای وجود داشتن‌اش احساس می‌شود! هر کمی و کسری و کسادی هم که در این زمینه وجود دارد همه از همین "عدم احساس ضرورت" ناشی می‌شود. 

 

     به هر حال جامعه هم هم‌چون انسان سیر تحول و تکامل خاص خود را دارد و ضرورتاً باید از یک مقاطع و مراحل مشخصی بگذرد تا به مرز "خوداحساسی" برسد، یعنی که به‌مثابۀ یک موجود واقعی بدان‌حدی از خودآگاهی برسد که هم‌چون یک انسان بالغ با ذهنیتی تکامل‌یافته که قادر به تشخیص و تفکیک مسأله از غیرمسأله و یا حالت مرضی از غیرمرضی است بر جسم و جان و روان خود اشراف لازم را داشته و مسائل و مشکلات عام و خاص هر کدام را احساس کرده و شفاجویانه در پی دوا و درمان‌اش باشد. یک چنین "ذهنیت خودآگاه و خودارزیابی" به آن شکل هنوز در جامعه شکل و یا جان نگرفته است. 

 

     و بعد فقط این جامعه نیست که هنوز به مقاطع و مراحلی از تحول و تکامل خود دست‌نیافته، به‌تبع آن و بسی بیش از آن، علم مطالعۀ آن یعنی جامعه‌شناسی هم هنوز بدان‌حدی از تحول و تکامل نرسیده و عملاً و نظراً واجد آن تخصص و توانایی نگشته که هم‌چون علم پزشکی قادر به تشخیص و تداوی مسائل و مشکلات متعدد و متنوع موضوع مورد مطالعۀ خود یعنی جامعه باشد و حالیا هم‌چون نوجوانی که می‌داند عملاً هست و چندیست که از مادر متولد شده اما هنوز به آن شکل وارد گود زندگی نگشته، به آن حد از کمال نرسیده که بداند و بتواند وجود خود را به دیگران اثبات کند و هدف از هستی خویش را محقق سازد. 

 

     هر گاه جامعه به مرحلۀ خودآگاهی و خودارزیابی برسد و چشم و گوش‌اش بر کم‌وکیف هستی خود و مسائل و مشکلات ابعاد گوناگون‌اش باز شود آن‌گاه خواه‌ناخواه این احساس ضرورت در او به‌وجود خواهد آمد که به علوم شناسنده و شناسانندۀ خویش بال و پر دهد و در راستای حل و فصل مسائل‌اش آن‌ها را توسعه دهد- درست به همان‌گونه که چندیست به علوم پزشکی میدان داده و در راستای حل و فصل مسائل و مشکلات جسم و روان افراد تا به‌حد یک وزارتخانه پرورده است.

 

ادامه دارد.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ جمعه ۲۶ فروردین ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی، عشقی بی‌آب و نان1 - بخش سوم
دکترهای پول‌دار، دکترهای بی‌پول2
✍️ حسین شیران

 

[1- "تقدیم به دوستانی که هر از چندگاهی از من می‌پرسند: "جامعه‌شناسی نان دارد؟"
2- عنوانی برگرفته از کتاب معروف "پدر پول‌دار، پدر بی‌پول" رابرت کیوساکی]

 

     رفت و برگشت‌ام به طبقه‌ی ششم (مطب جراح زیبایی) بیش از یک ربع طول نکشید که البته بیشترش صرف آسانسور شد. هنوز 45 دقیقه وقت داشتم. یک گوشه‌ی نسبتا کم ازدحام نشستم و خواه‌ناخواه در خصوص بازار نوظهور "مدیریت بدن" در جامعه به تأمل پرداختم. این بازار مبتنی بر یک امر اصلی و اساسی بود که به جای خود اصل قابل احترامی است: "خودانتقادی" مبتنی بر "خودارزیابی". 

 

     باری، در عصر حاضر مردم بسی خودارزیاب‌تر و خودانتقادتر از قبل شده‌اند اما به نظر می‌رسد این بیش‌تر در حوزه‌ی جسم (ظاهر) بوده و است و نه لزوما سایر حوزه‌ها! به بیان دیگر حالا توجه و تمرکز بر ظاهر بسی بیش‌تر از توجه و تمرکز بر باطن خود را نشان می‌دهد. مردم پیوسته بدن و بویژه سیمای خود را زیر نظر دارند و بر پایه‌ی یک سری ملاک‌ها و معیارهای زیبایی‌شناختی آن را ازریابی می‌کنند و نقاط مغایر با آن را به عنوان عیوبی که باید برطرف شوند مدنظر قرار می‌دهند.

 

     در مطب متخصصین زیبایی احساسی مبنی بر این‌که وضعیت اقتصادی مردم بد است به شما دست نمی‌دهد؛ خیل مردمانی را می‌بینید که فارغ از دغدغه‌های اقتصادی به جد دنبال رفع عیوب ظاهری خود هستند و ارزش و اهمیت اجتماعی و روان‌شناختی یک چنین امری را بسی فراتر از صرف هزینه‌های کلان و تحمل دردها و رنج‌های ناشی از جراحی می‌دانند. هر چه هست یک چنین توجه و تمرکزی را ما در سایر حوزه‌ها نمی‌بینیم. 

 

     از جا بلند شدم و به یکی دو مطب روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی هم در آن ساختمان سر زدم. بازار روان هیچ هم‌چو بازار بدن داغ نیست چون برخلاف بازار بدن اختیاری و داوطلبانه نیست و مراجعه‌کننده کم‌تر خود به پای خود به این مطب‌ها مراجعه می‌کند و در صورت مراجعه هم سعی می‌کند به چشم نیاید که مباد انگ بیمار روانی بخورد. واقعیت اینست بهداشت و سلامت ذهن کم‌تر مورد توجه است و خودارزیابی و خودانتقادی در این حوزه به مراتب کم‌تر از حوزه‌ی جسم است. 

 

ادامه دارد.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ سه شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی، عشقی بی‌آب و نان1 - بخش دوم
⏺ دکترهای پول‌دار، دکترهای بی‌پول2
✍️ حسین شیران

 

[1- "تقدیم به دوستانی که هر از چندگاهی از من می‌پرسند: "جامعه‌شناسی نان دارد؟"
2- عنوانی برگرفته از کتاب معروف "پدر پول‌دار، پدر بی‌پول" رابرت کیوساکی]

 

     بزودی مشخص شد کار ما در ساختمان پزشکان تا یک ساعت بعد راه نخواهد افتاد؛ ترجیح دادم این یک ساعت را گوشه‌ای بنشینم صفحاتی از کتاب‌هایی که همیشه در گوشی‌ دارم بخوانم. از مقابل تابلوی راهنمای طبقات که رد می‌شدم از دیدن نام یک آشنای دوران دانشگاه بسی ذوق‌زده‎ شدم؛ فوق‌تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی گرفته و حالا در طبقۀ ششم این ساختمان مطب دایر کرده بود. چه جالب و چه نزدیک! نظرم عوض شد ترغیب شدم بعد سال‌ها بروم سری به‌ او بزنم. 

 

     برای رفتن به طبقه‌ی ششم دقایقی مقابل یکی از آسانسورها ایستادم تا که رسید. ظرفیت 20 نفر بود اما ملاک عمل که عدد نبود تا جا داشت مردم سوار ‌می‌شدند، هر چند جای خوشبختی بود همه ماسک داشتند. جلوی مطب که شلوغ بود، نزدیک‌تر که رفتم دیدم داخل مطب هم شلوغ است و بزودی دریافتم افراد سرگردان در سالن هم اغلب مراجعین او هستند و خلاصه که سرش خیلی‌خیلی شلوغ است.

 

     هیچ تصور نمی‌کردم به این زودی کارش بگیرد. در همان چند دقیقه، هم از تابلوی مطب، هم اعلانات در و دیوار، هم ظاهر مراجعین و هم اظهارات جسته‌گریخته‌شان می‌شد فهمید که به هیچ نوع عمل جراحی زیبایی نه نمی‌گوید؛ از ابرو و دماغ و دهان و گوش و گونه بگیر تا سینه و شکم و زیرشکم و حتی عضلات ران! خلاصه که آن حوالی "بازار مدیریت بدن" داغ‌داغ بود و جناب دکتر واقعا هیچ فرصت سر خاراندن نداشت. دیگر در این میان این‌که یک دوست جامعه‌شناس سرگردان بخواهد با خوش‌وبشی غیرضرور وقتی از او بگیرد هیچ توجیهی نداشت. 

 

     برگشتم مقابل آسانسوری که از همه خلوت‌تر بود که کمی بعد با مراجعین پر شد. از یکی‌شان گوش‌ام شنید که هر چقدر به دکتر التماس کرده تا عید عمل‌اش کند نپذیرفته و گفته تا اواخر خرداد سال بعد لیست عمل‌اش پر پر است! ... و اما بعد ...

 

ادامه دارد.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی، عشقی بی‌آب و نان1 - بخش اول
دکترهای پول‌دار، دکترهای بی‌پول2
✍️ حسین شیران

 

[1- "تقدیم به دوستانی که هر از چندگاهی از من می‌پرسند: "جامعه‌شناسی نان دارد؟"
2- عنوانی برگرفته از کتاب معروف "پدر پول‌دار، پدر بی‌پول" رابرت کیوساکی]

 

     بعد مدت‌ها حسب امری راه‌ام به یک ساختمان پزشکان افتاد؛ یک ساختمان چندطبقه‌ی عریض، با چندده واحد (مطب) فعال، با چند داروخانه‌ی شلوغ، با پنج آسانسور 20 نفره در مرکز ساختمان که معلوم بود هیچ پاسخ‌گوی خیل مراجعین نیست، بس که مقابل هر آسانسور آدم جمع شده بود! 

 

     در همین نقطه می‌توان ایستاد و کلی حرف زد که چرا باید جامعه این‌قدر بیمار باشد که تنها یک ساختمان پزشکان‌اش آن هم در شرایط کرونایی این همه مراجعه‌کننده داشته باشد؛ اما من نمی‌ایستم و می‌گذرم و در این باره هم هیچ حرفی نمی‌زنم چون از مدت‌ها پیش به این نتیجه‌ی تلخ رسیده‌ام که حرف زدن هیچ فایده‌ای ندارد و هیچ دردی دوا نمی‌کند حتی اگر به فرض محال چند گوش شنوایی هم در کار باشد! ... 

 

     به عنوان کسی که گرایش دکترای جامعه‌شناسی‌اش "بررسی مسائل اجتماعی" است تنها یک نکته‌ی دردناک که با عمق وجود دریافته‌ام می‌گویم و رد می‌شوم و آن این‌که: در هر جامعه‌ای مادام که عده‌ای قلدر از قِبل مسائل اجتماعی مختلف، از جهل بگیر تا همین بیماری، نان می‌خورند حرف که سهل است با هجمه هم نمی‌توان به این سادگی‌ها کاری در راستای حل مسائل جامعه از پیش برد! 

 

     به بیان دیگر، آن‌جا که مشخصا برخی خواص در راستای منافع شخصی خود به صورت سازمان‌یافته مشغول بازتولید و بازپروری مسائل اجتماعی مختلف هستند و در این پروژه‌ی بزرگ برخی عوام را هم خواه‌ناخواه و آگاه‌ناآگاه به خدمت گرفته‌ و با خود همراه ساخته‌اند البته که حرف‌ها و هجمه‌های همچو منی باد هواست! بادی که حتی قادر نیست برای لحظاتی هم که شده برگ کاغذی از روی زمین بلند کند! ... پس چه بهتر که از بیهوده باد بودن بگذریم و باقی ماجرا را پی بگیریم.

 

ادامه دارد.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ دوشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مقایسه میزان پیچیدگی مسائل اجتماعی در جوامع مختلف به روایت تصویر

 

حسین شیران

 

مقایسه میزان پیچیدگی مسائل اجتماعی - جامعه شناسی شرقی

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی ایران

[ شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه شناسی راه‌ها - بخش اول

✍️ حسین شیران

 

     جامعه شناسی راه‌ها؟! مگر راه چیست و چه اهمیت ویژه‌ای دارد که بتواند موضوع مورد مطالعه‌ی خاصی برای علم جامعه شناسی باشد؟ در پاسخ به این پرسش، نخست ببینیم وقتی که می‌گوییم "راه" مشخصا چه معنا و مفهومی از آن در ذهن خود متصور می‌شویم. 

 

     به وجه عام "مسیر آمد و شد میان دو نقطه" را راه می‌گوییم. قید "دو نقطه" در این تعریف را هیچ دست‌کم نگیریم؛ بدون فرض دست‌کم دو نقطه منطقا تعریف راه تعطیل می‌شود و تنها با مفروض و ملحوظ داشتن دو نقطه‌ی متمایز و منفک از هم است که امکان تعریف راه فراهم می‌شود. این یعنی تمام هستی راه بسته به تعریف و تشخیص دست‌کم دو نقطه‌ی منفک و متمایز از هم است. این دو نقطه می‌تواند هر چیز و هر کسی باشد - هر چیز و هر کسی در عالم عین یا ذهن؛ هم از این جهت، راه تنها متعلق به عالم "عینیات" نیست، به همان اندازه متعلق به عالم "ذهنیات" هم است؛ و بعد این دو نقطه می‌تواند دو چیز یا دو کس منفرد از هم باشد و یا دو وضع یا دو حالت منفرد از یک چیز یا یک کس. 

 

     در هر حال، در کل، در ارتباط با هر چیز و هر کسی همین که بتوان تحققا دو نقطه از هم تفکیک و تمییز داد و به این ترتیب "فاصله‌ای" میان آن‌ها متصور شد منطقا می‌توان به وجود یا وجوب راهی در این فاصله حکم داد. این یعنی در همه حال "راه‌ها از فاصله‌ها زاده می‌شوند"- فاصله‌ی میان دو چیز، دو کس، دو حالت، ... ؛ مهم‌ترین فاصله‌ها فاصله‌ی میان حالات بالقوه و بالفعل هر چیز و هر کسی است، هم از این نظر مهم‌ترین راه‌ها هم راهی است که بالقوه‌ها را به بالفعل‌ها می‌رساند.  

 

     راه در ذهن هر کسی تداعی‌گر "حرکت" است؛ حق هم همین است چون فلسفه‌ی وجودی راه خود همین حرکت است؛ به بیان دیگر، راه از برای حرکت است- حرکت از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر، که به واقع باید در کار باشند تا حرکتی ما بین آن‌ها ممکن و میسر گردد و معنی و مفهوم یابد؛ بدون دو نقطه، نه فاصله‌ای، نه راهی، نه حرکتی؛ و فقط با تصور دو نقطه‌ی منفک از هم است که "راهی" و به سبب این راه "حرکتی" و به سبب این حرکت "مبدأ"، "مقصد"، "انگیزه"، "هدف" و "برنامه"ای و به سبب همه‌ی این‌ها "ارتباطی" شکل می‌گیرد. این‌ها همه مفاهیمی بهم‌بسته‌اند و معنی و مفهوم خود را از وجود هم می‌گیرند. 

 

     از نظر جامعه‌شناختی، تفکیک و تمایز دو نقطه از هم یعنی تأیید تحقق یک "اجتماع"، و هر گونه تعامل میان این دو نقطه- چه ذهنی و چه عینی، یعنی تحقق "تعامل اجتماعی"؛ در این میان، "راه"- چه ذهنی و چه عینی، یک وسیله‌ی "ارتباط اجتماعی" تلقی می‌شود برای تسیّر و تداوم و توسعه‌ی روابط اجتماعی میان طرفین؛ اسطوره‌ها تحقق اجتماعات بشری را، دقیقا به همین منوال، بدوا از وجود دو انسان متفاوت و متمایز از هم (یک مرد و یک زن، پدر و مادر نخستین، آدم و حوا) گزارش می‌دهند و باقی همه را از تداوم و توسعه‌ی انواع تعاملات اجتماعی میان این‌دو می‌دانند.


 
     آری دو نقطه یعنی یک اجتماع و آغاز روابط اجتماعی و یک نقطه یعنی تعطیلی اجتماع و توقیف روابط اجتماعی؛ راز خلقت نقاط (عناصر و عوامل) مختلف و متعدد در جهان، در حقیقت، همین است که بالقوه هر کدام یک قطب یک اجتماع را فراهم می‌سازند تا در ارتباط با قطب دیگر به تحقیق راهی در این میان پدید آید و حرکتی در آن شکل گیرد و رابطه‌ای آغاز گردد و به این قرار و بر این اساس بالفعل اجتماعی جان گیرد. این یعنی هر اجتماعی زنده‌ای به رابطه‌ای، و هر رابطه‌ای زنده به حرکتی و هر حرکتی زنده به راهی است که باید برقرار باشد تا همه چیز در مدار باشد.

 

ادامه دارد.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی ایران

[ چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مقالات جامعه شناسی شرقی

 

🌓 شاه‌دامادالدولگی

◀️ گریزی ادبی بر مسأله‌ی دامادسالاری در انتصابات اخیر

✍️ حسین شیران

 

شاه‌دامادالدولگی - حسین شیران - جامعه شناسی شرقی

 

دانلود مقاله 👇👇👇

📚 شاه‌دامادالدولگی ✍️ حسین شیران 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, مسأله اجتماعی دامادسالاری

[ دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاه‌دامادالدولگی - بخش سوم

گریزی ادبی به رواج مسأله‌ی دامادسالاری در جامعه‌ی کنونی ایران

✍️ حسین شیران

 

عرصه را چون تنگ دیدم پس نشستم لحظه‌ای از خوف جان
گفتم‌اش: بسیار خب! گَردانه بسیار است این‌جا، این نشد آن
نیست هیچ فرقی میان یک رئیس‌جمهور با یک روضه‌خوان 
مرحمت فرما شروع کن از هم اکنون کار حاج‌ منصورگی 
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

باز با بهتی زمخت اندر زمخت چشمان من چشم دوخت و گفت:
انتصاب شاه‌دامادان ترا آزرده، می‌گویی حرف مفت!
گفتم: آری هرچه مفت است آنِ ما منت‌خوران پوست‌کلفت!
نقدها آن سو و ما این سو نسیه می‌گوییم با آزردگی:
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

گفت: فرزندم نه من شورا و شهردار و وزیر و والی‌ام
نه رییس‌جمهور و روضه‌خوان و مجلس آدمی، من خالی‌ام
خالی از هر آن‌چه تو خواهی مصرانه، ولیکن حالی‌ام
گر که من هیچ‌ام تو هم هیچی همه هیچ‌ایم در هم‌بودگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

گفتم: آری، بی‌جهت نیست هر کجا ما جمله می‌گردیم رد 
صاحب دیوان و صدها پست در دست‌اش سرش داد و ستد
اندر این بازار هر کو مثل ما هیچ است و پوچ از پا فتد 
در ترازوی عزیزان زبدگی یا نخبگی وزنی ندارند جملگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

کو چه کس پشت و پناه توست رو کن حالیا معیار کار 
اندر این بازار حال و روز ما بی‌بهرگان هم زار زار
کار ما دیگر از این حرف‌ها گذشت و ماند با پروردگار
بارها گفتیم و بار آخر هم گوییم بی خط‌خوردگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

پایان

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی

[ چهارشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاه‌دامادالدولگی - بخش دوم

گریزی ادبی به رواج مسأله‌ی دامادسالاری در جامعه‌ی کنونی ایران

✍️ حسین شیران

 

گفت: خب حالا که چه؟ خواهی رئیس‌جمهور گردم بهر تو؟
گفتم‌اش: ای وای اگر می‌شد چه می‌شد زنده می‌گشتم ز نو
لیک شیر پیر شورای نگهبان می‌درد این ره نرو
ور نه من هم همچو یاروها همی‌گشتم سوار زندگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"!

 

گفت: والی و وزیر هم هست گر خواهی به یک آن حاضرند!
گفتم‌اش: خوب‌اند لیکن انتصابی‌ و پدرزن لازم‌اند 
بهترین‌اش خود همان جاییست که جمله زرنگان عازم‌اند
گفت: مجلس؟ گفتم: آری، مجلسی پایان هر پژمردگی،
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

گفت: خود گفتی زرنگان، از کجایم خواندی این یک چیز را؟
مجلسی صد تیر می‌اندازد به چنگ آرد غزال تیز را
بنده بی‌سرمایه صد تیرم کجا بود؟ بازم این ستیز را!
رو پسرجان، کار خود را خود گذار و کم بگو با لودگی:
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

گفتم‌اش: نی نی پدرزن جان مرنج از من بدین سودای دهر 
مجلس شاهانه ار دور است راه‌اش، دست‌کم شورای شهر! 
دوست‌داران و جگرخواران همه جمع می‎کنیم از برّ و بحر 
با هزاران رأی راهی می‌شوی شورا و بعدش شُهرگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

گفت: از بس ساده‌ هستی داس می‌بینی درو نقد می‌کنی 
از جگر می‌گویی و رأی، نرخ گاو و گوسفند رد می‌کنی
وانگهی، گر راه‌دان هستی و ره گم کرده‌ای بد می‌کنی
رو رها کن هم من و هم این دم‌ودستگاه و این دل‌دادگی:
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

ادامه دارد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers

 


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی

[ شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 شاه‌دامادالدولگی - بخش اول

به مناسبت رواج دامادسالاری در جامعه‌ی کنونی ایران

✍️ حسین شیران

 

خسته از ناسازی و ناداری و نامردمی‌های زمان  
مانده با درد دویدن‌های بی‌پایان پیدا و نهان 
ناامید از ذره‌ای باور به توفیق تخصص یا توان 
لحظه‌ای گوش‌ام گرفت از هم‌چو من مردی ته واماندگی: 
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"

 

تیز ره کج کردم از هر هرزه گشتن‌ها که ‌گشتم‌ تا به حال
تند رفتم خانه‌ی بابای زن، با پا که نه، با هر دو بال
دست‌بوسان گفتم‌اش: آه ای پدرزن جان! بگفتا: ها؟ بنال
گفتم‌اش: من ناله‌ام از نابلدگردی و نادانندگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی" 

 

گفت: باری، مردم هم داماد دارند و من هم! ایراد چیست؟
گفتم‌اش: حق با شماست اما کنون ایراد در داماد نیست
حالیا دور دور پدرزن‌هاست، کو؟ داماد بی‌بنیاد کیست؟!
بی‌پدرزن، خود انیشتین هم که باشی باز حق‌ات مُردگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"

 

گفت: معلوم است چه می‌گویی تو با من، عاری از حد و حساب؟!
عمری هم‌چون کبک‌ سر کردی سپیدای هزاران جلد کتاب
درس خواندی و گرفتی دکترا، با ما شدی فصل‌الخطاب؟!
مانده‌ای در کار خویش و گویی‌ام راز از سر بی‌عرضگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"؟! 

 

گفتم‌اش: افسوس این‌جا دکترای من نمی‌آید به کار
دانشِ انسانیات این‌جا چو پونه کارداران هم چو مار
عُرضه در کسب تخصص را که می‌گفتند، این‌جا واگذار
حرف اول را در این کشور همی "خویشی" زند نی خبرگی
"نان در این دوران فقط در شاخ‌وبرگ شاه‌دامادالدولگی"! 

 

ادامه دارد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی

[ سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 دغدغه‌های مردمی، دغدغه‌های حکومتی
✍️ حسین شیران

 

◀️ خبر: نایب‌رئیس کمیسیون بهداشت مجلس: "تلاش ما بر این است تا بانوان، توسط پزشکان خانم درمان شوند و حتی در استثنائات هم پیش نیاید که بانوان ما ناچار باشند که در حوزه زنان نزد پزشک مرد بروند"!

 

⚫️ یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مسائل و یا بهتر بگویم دردهای جامعه همانا تفاوت و تباین و بدتر از هر چیزی تقابل دغدغه‌های ملت از یک سو و دولت و حکومت از سوی دیگر است و آن‌چه خواندیم تنها نمونه‌ای کوچک از این درد است که مغزهای کوچک زنگ‌زده‌ای از این قبیل مسئولان، ده‌ها بلکه صدها مشکل و معضل حوزه‌ی بهداشت و درمان کشور را رها کرده و همان‌طور که می‌بینید فکر و ذکر و تدبیر و تلاش‌شان را بر "تفکیک جنسیتی" در این حوزه متمرکز ساخته‌اند! 

 

     از این نوع نگرش‌های حاکمیتی به مسائل جامعه و گروش‌های حکومت‌پسند از سوی مسئولان بسیار داشته و داریم و باز هم خواهیم داشت! مادامی که نان و نام از سوی حکومت توزیع می‌شود اوضاع همین خواهد بود و گرنه بدیهی است که مجلس و خیل نمایندگان مستقر در آن حقیقتا حسب فلسفه‌ی وجودی خود باید همواره جانب مردم را گرفته و پیگیر دغدغه‌های مردمی باشند و نه لزوما دولت و یا حکومت!
     

 

     هر فرد بی‌طرفی اگر که تنها یک ساعت به صورت میدانی در یکی از مراکز درمانی کشور حضور یافته و در رصد اوضاع و احوال حاکم بر این مراکز از نزدیک مشاهده‌ی مشارکتی داشته باشد اگر که واجد عقل سلیم باشد خود به جد درخواهد یافت که تفکیک جنسیتی یا اصلا جزو مسائل و مشکلات واقعی مردم نیست و یا اگر هم هست جزئا و به صورت موردی در انتهای این سیاهه قرار دارد (این را به عنوان یک کادر درمان با بیش از بیست سال حضور در میدان عرض می‌کنم و نه تجسما از پشت میز خود در منزل). 

 

     حال این‌که چرا و چطور می‌شود کمیسیون بهداشت مجلس سیاهه‌ی مسائل و مشکلات مردم در حوزه‌ی بهداشت و درمان را وارونه می‌گیرد و از آخر سیاهه به حل و فصل مسائل موجود در این حوزه همت می‌گمارد مبین چیزی جز تحقق عینی تفاوت بلکه تقابل دغدغه‌های حکومت و ملت و بالادست گرفتن دغدغه‌های حکومت و تلاش مذبوحانه‌ی نمایندگان مردم برای تأمین نظر حاکمیت نیست!

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, کمیسیون بهداشت مجلس, جامعه شناسی پزشکی

[ پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نگرش‌ها و گروش‌ها به مسائل جامعوی 
✍️ حسین شیران

 

     به واقع امر هیچ جامعه‌ای نیست که هیچ مسأله‌ای نداشته باشد؛ همه‌ی جوامع از گذشته تا به حال به اشکال گوناگون واجد مسائل مختلف بوده‌اند، بعد از این هم کمابیش خواهند بود. تصور جامعه‌ای "بی‌مسأله" خود مسأله‌ایست بس مستعد بحث و بررسی‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی، که چگونه بر چه اساسی یک چنین تصوری توانسته در ذهن کسی ریشه دواند! باید باور داشت جریان زندگی اجتماعی بر روی زمین ذاتا مسأله‌زاست و از این باب گریزی از زایش مسائل مختلف در میان جوامع مختلف نیست. 

 

     آن دسته از جوامع که ممکن است برخی فکر کنیم بی‌مسأله هستند هرگز چنین نبوده و نیستند؛ حال این‌که به چشم من و شما بی‌مسأله می‌آیند ناشی از این واقعیت است که با "بینش و روش و منشی صحیح" به هر شکل ممکن توانسته‌اند بر مرکب تیزپا و گریزپای مسائل خود مهار زنند و ماهرانه تحت کنترل خود درآورند؛ از این نظر آن‌ها نه بی‌مسأله بلکه به واقع امر "ارباب مسائل" و یا به بیانی دیگر "استاد حل مسائل خویش" هستند و اساسا در مقایسه با جوامعی که عملا بنده ‌یا "برده‌ی مسائل خویش" هستند و عاجزانه از پی این مرکب سرکش این‌ور و آن‌ور می‌دوند، بی‌مسأله به چشم می‌آیند، و گرنه جامعه‌ی بی‌مسأله اصلا وجود خارجی نداشته و ندارد.

 

     ما در این‌که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در ابعاد مختلف اعم از سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فکری و فرهنگی و دینی و ... لبریز از مسائل متعدد و متنوع است تردیدی نیست؛ آیا تا به حال با خود اندیشیده‌اید که واقعاً چرا و چگونه شده است که این حجم از مسائل بر ما حاکم شده است؟ اصولاً همۀ مسائل جامعوی راه حل دارند- و گرنه اصلاً مسأله نامیده نمی‌شدند، با این وجود چرا مسائل جامعۀ ما طوری وانمود می‌شوند که انگار هیچ راه حلی برای‌شان وجود ندارد؟! و اگر نه، چرا مسائل جامعۀ ما نه فقط درست و حسابی حل و فصل نمی‌شوند بلکه روزبه‌روز هم بیش‌تر و پیچیده‌تر و بدتر هم می‌شوند؟! ...
     

 

    در شرح علل این ناکامی در مواجهه با مسائل جامعه سخن‌ها گفته شده و تحلیل‌ها صورت گرفته و تبیین‌هایی ارائه گشته و باز هم می‌شود. در این میان، اغلب این کم‌وکیف "عملکردها" بوده است که مورد نقد و نظر بوده است، اما کم‌وکیف عملکردها متأثر از کم‌وکیف "رویکردها" و کم‌وکیف رویکردها هم متأثر از کم‌وکیف "نگرش‌ها" و گروش‌های مختلف نسبت به جامعه و مسائل متنوع آن است؛ نگرش‌ها و گروش‌های رایج در بین ما کدام‌ها هستند؟ 

 

1- بنشین "خودش" حل می‌شود.
2- بنشین "خدا" خودش حل می‌کند.
3- کار تو نیست بنشین بگذار "ما" حل کنیم.
4- کار ما نیست "شما" باید حل کنید.
5- کار ما و شما نیست "آن‌ها" باید حل کنند.
6- کار ما و شما و آن‌ها نیست (از داخل حل بشو نیست) "خارجی‌ها" باید حل کنند.  
7- این مسأله "حل بشو نیست" باید سوخت و ساخت.

     اگر موارد دیگری هست آن‌ها را هم شما اضافه کنید.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, حسین شیران

[ یکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 در باب ام‌المسائل یا مادر مسائل اجتماعی ایران 

✍️ حسین شیران
 

     موضوع "مادر مسائل اجتماعی ایران"، از مدت‌ها پیش مورد توجه جامعه‌اندیشان و جامعه شناسان بوده اما نه به‌عنوان یک "موضوع محوری" که لزوما در کانون توجه قرار گرفته و محمل بحث‌ها و بررسی‌ها و هم‌اندیشی‌های مستمر در راستای روشن شدن ابعاد متکثر آن گردد بلکه بیش‌تر به‌عنوان یک موضوع موقت با اندیشه‌های گذرا و گاه‌گداری و یا هم‌چون مورد اخیر مسألتی یا مناسبتی بوده است.

 

     در حالی‌که دست‌کم بر جامعه شناسان ممکلت است که در برابر بارش بی‌وقفه‌ی مسائل و مباحث و موضوعات ریز و درشت روزمره که خوا‌ه‌ناخواه همه‌ی ما را به سمت‌وسوی "جزءاندیشی و سطح‌اندیشی و تک‌اندیشی" کشیده و روبه‌روز جامعه شناسان را به روزنامه‌نگاران و روزمره‌نگاران نزدیک‌تر و شبیه‌تر کرده، تحققاً مأمن و محفل و مجالی فراهم سازند برای "کل‌اندیشی و عمق‌اندیشی و هم‌اندیشی" در باب هر آن عامل یا عوامل اصلی و اساسی که به واقع پشت‌پرده قرار دارند و عملاً انبوه وقایع و مسائل ریز و درشت روزمره را رقم می‌زنند. 

 

     سمپوزیوم اخیر سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی ایران پیرامون پرسش "مهم‌ترین مسأله‌ی اجتماعی ایران چیست" را باید به‌مثابه‌ی حرکتی هر چند مقدماتی در این مسیر به فال نیک بگیریم اگر که بتواند به ما در گذار از سطح مشاهده‌ی قطرات بی‌شمار باران مسائل اجتماعی و مطالعه‌ی اثرات جزئی و سطحی آن به عمق توجه و تمرکز و تفکر در باب "ابرهای مسأله‌ساز" بلکه "جریان‌های ابرساز" یاری برساند. در این ارتباط یکی از اساتید مدعو به این سمپوزیوم جناب دکتر حسن محدثی "فقدان توزیع قدرت" را مادر مسائل اجتماعی ایران قلم‌داد کرده‌اند.

 

     در اصل مسأله که "فقدان توزیع" باشد بنده با ایشان بسی موافق‌ام و به نظر بنده هم مسأله‌ی اصلی و اساسی جامعه‌ی ایران از گذشته تا کنون به وجه عام همین "مشکل توزیع" بوده و است- توزیع بودها و نبودها، و "فقدان توزیع قدرت" تنها یکی از مصادیق این مشکل تاریخی است که برخی، از جمله ایشان، لابد حسب مهم‌تر و مؤثرتر و سرآمد انگاشتن امر سیاسی بدان اشاره کرده‌اند و گرنه قطعاً مستحضرند که مشکل توزیع به‌نحوی عام‌تر در مصادیق دیگری هم‌چون ثروت، شهرت، شهوت، فرصت، ... و حتی فقر و محرومیت و ... حتی در فقدان حاکمیت سیاسی هم بنحوی اجتماعی حاکم است.

 

     در هر حال، چه "مشکل توزیع" را در "فقدان توزیع قدرت" خلاصه کنیم و چه به مصادیق دیگر هم در کنار آن توجه کنیم، با یک پرسش اساسی مواجه‌ایم که لاجرم ما را یک گام عقب‌تر از آن‌چه شما فرمودید می‌برد و آن این‌که: "مشکل توزیع [قدرت] خود از کجا ناشی می‌شود؟" چه عاملی پشت این مسأله وجود دارد که نمی‌گذارد، توزیع، از نظر اجتماعی، به‌درستی صورت پذیرد؟ طبعاً ما برای آن‌که بتوانیم با مشکل اصلی مقابله کنیم ضرورتاً باید این عامل را بشناسیم، چه به هر حال ما در مقام مسأله‌شناسی ضرورتاً به "راه‌حل‌ها" توجه داریم و اصولاً و اساساً وقتی می‌گوییم "مسأله" یعنی که فرداً یا جمعاً راه‌حلی برایش متصور هستیم وگرنه هر مشکل بی‌راه‌حلی را بسی باید در ردیف "فاجعه"‌ها باقی بگذاریم تا بالاخره راه‌حلی برایش یافت شود.

 

     پاسخ بنده به این پرسش که پشت مشکل توزیع چه مشکل دیگری هست، مبتنی و معطوف بر عنصر "فرهنگ" است: این‌که ما در جامعه، در هر زمینه و نه فقط قدرت، با "مشکل توزیع" مواجه هستیم بخاطر مشکل دیگریست که مقدم بر آن موجود و مستقر است و آن "فقدان فرهنگ توزیع" است؛ ما چون به فرهنگ لازم برای توزیع هر امر مشخصی در جامعه دست نیافته‌ایم در هر زمینه در امر توزیع مشکل داریم و از این سبب شاهد نابرابری‌ها و ناعدالتی‌ها و تقابل و تضاد و تبعات ناشی از این‌ها در سطوح مختلف جامعه هستیم.

 

     فرهنگ در این معنی متضمن دو جزء اصلی و اساسی است: 1. وجود آگاهی‌های عملی در ارتباط با هر امری 2. ضرورت عمل بر اساس این آگاهی‌ها، جزء اول مبین "حقیقت امر" و جزء دوم مبین "واقعیت امر" است؛ بر این اساس در مقام توزیع هر امری در جامعه، ما یا حقیقتاً "نمی‌دانیم" توزیع درست چیست، یا حقیقتاً می‌دانیم ولی واقعیتاً "نمی‌توانیم" درست عمل کنیم، یا هیچ‌کدام را نمی‌دانیم و یا هر دو را می‌دانیم ولی عقدتا یا عقیدتاً "نمی‌خواهیم" درست توزیع کنیم. 

 

     در هر حال این‌ها موانعی هستند بر سر راه عملیاتی‌شدن توزیع درست‌درمان هر امری در جامعه، و مشخصا لزوم داشتن "بینش، دانش، روش و منش"‌های لازم برای حل و فصل هر کدام را یادآور می‌شوند. ما اگر در صدد رفع "مشکل توزیع" (قدرت، ثروت، ...) در جامعه در راستای برقراری عدالت اجتماعی هستیم نخست باید "مشکل فقدان فرهنگ" لازم برای یک چنین امر حساس و حیاتی را در ابعاد فوق‌الذکر در جامعه مرتفع سازیم و با داشتن و روشن ساختن حقیقت امر (آن‌چه اصولا باید باشد) واقعیت آن را مطالبه کنیم. بدون داشتن حقیقتی قابل استناد اساسا مسأله‌ دانستن یا ندانستن یک امر معلق می‌ماند چه برسد به طرح و تعقیب و حل و فصل آن. 

 

      خلاصه که "هر فعلی فرهنگ می‌خواهد" - نه فقط توزیع که تولید و مصرف هم در هر حوزه‌‌ای؛ اگر که ما نمی‌توانیم درست انجام‌اش دهیم و به نتایج لازم برسیم بخاطر اینست که علی‌رغم تاریخ زیست اجتماعی هزاره‌ای‌مان، به دلایل مختلف که جای بحث دارد، هنوز بر فرهنگ لازم برای انجام امور خود مجهز و مسلط نیستیم و به بیان دیگر فرهنگی عمل نمی‌کنیم از این نظر، به باور بنده، "فقر فرهنگی" در ارتباط با هر امری زمینه‌ساز مسائل و مشکلات ما در هر حوزه‌ایست و شایستگی "مادرمسأله" بودن را دارد. فقر فرهنگی یعنی که یا نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم و یا به هر دلیل نمی‌خواهیم ریل‌های لازم برای رویه‌‌ها و روندهای عملی شدن امور در حوزه‌های مختلف را در بستر جامعه تعبیه و تنظیم کنیم و از این جهت تقریبا در هر حوزه‌ای درگیرودار مسائل و مشکلات ناشی از نادانی‌ها و ناتوانی‌ها و نارسایی‌ها هستیم. 

 

     این طرزفکر و طرزتلقی که ارائه شد طبیعتا واجد سایه‌های پنهان و آشکاریست که قطعا به نور نقدها و نظرهای دوستان اندیشمند به روشنایی گراییدنی‌ست؛ امید که حاصل این تبادل نظرها به نفع جامعه و حل مسائل مختلف آن تمام شود.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, حسین شیران

[ پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ضعف متن و قدرت حاشیه در نظام دیوان‌سالاری ایران - بخش دوم
✍️ حسین شیران

 

     باری این چنین در نظام دیوان‌سالاری ما شایسته‌سالاری پیوسته زیر سایه‌ی عقیده‌بازی و هم‌رنگ‌سازی رنگ می‌بازد و از عرصه‌ و عرشه‌ی اصلی آن به دور می‌ماند، در عوض خیل حواشیون هم‌عقیده و هم‌زبان با حمایت‌های ساختاری از زیست در حاشیه‌ی متن تا به سطوح عالی مدیریت متن پیش می‌روند و بتدریج با "بازتولید و بازپروری هم‌دستان" کلیت آن را در اختیار می‌گیرند و در همه حال چون اهلیت آن را نداشته و ندارند و اهلیت‌داران را همه مغرض و مریض و دشمن اصلی خویش می‌شمارند برای حفظ موقعیت سازمانی خویش هم که شده این بار این‌ها بنوبه‌ی خود اندک جوش و خروش چشمه‌ی شایسته‌سالاری را هم از آن می‌گیرند و به این ترتیب بجای کار مولد به سیاست مخرب می‌پردازند و سرانجام هم بجای یک کارگزار متخصص یک سیاست‌مدار مجرب می‌گردند و در ادامه هم از فرط سیاست‌ورزی یک‌به‌یک برای نامزدی ریاست‌جمهوری مملکت عزم خود را جزم می‌کنند!

 

     در این میان آن‌چه وامی‌ماند رفع نیازهای ملت و مملکت است که اصولا و اساس از سازمان‌ها انتظار برآورده‌شدن‌شان می‌رود و مشخصا مسئولیت کار هم به عهده‌ی این متصدیان است منتهی چون توان و تخصص لازم را ندارند همواره برای توجیه وضع موجود سیاست‌بازی‌ها در پیش گرفته و به فرافکنی‌ها متوسل می‌شوند و در این میان اگر شهروندی زیر فشار نابسامانی‌ها زمانی زبان باز کند و از آن‌ها بپرسد که کار من کو، نان من کو، آب من کو، برق من کو، گاز من کو، بنزین من کو، مرغ ماهی روغن برنج هویج ... این‌ها دیگر چرا گران شدند، رنگ سفره‌ی مردم کجا رفت، سلامتی مردم کجا رفت، آرامش مردم کجا رفت، باغ چرا پژمرد، سد چرا خشکید، جنگل چرا وارفت، دریا چرا پس کشید، صحرا چرا کویر شد، بودجه کجا سرازیر شد، ... همین سیاست‌پیشه‌ها، برعکس، او را به سیاسی‌کاری و تشویش اذهان و تحریک افکار عمومی و مخل نظم جامعه متهم نموده و در نهایت بعنوان مجرم و مقصر و مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت ملت و مملکت معرفی می‌کنند!    

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, نظام دیوان‌سالاری بوروکراسی

[ سه شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]