هیچ رسانهای تمام حقیقت را نمیگوید.
.
.
عصر عصر رسانه است و کار رسانه هم طبیعتا رساندن اخبار و اطلاعات به انبوه مخاطبان است؛ حالیا ماییم و این همه رسانه در داخل و خارج و این همه اخبار و اطلاعات که شب و روز از جهات و جبهات مختلف با اسباب و اساس متعدد بر سرمان میریزند، همه هم خود را محق و موجه و مستند جلوه میدهند و بدینقرار میخواهند ذهنیت و عینیت ما را آنسان که خود میخواهند و خود نیاز دارند سروسامان دهند!
.
در ارزش و اهمیت و ضرورت رسانه هیچ تردیدی نیست اما این هیچ نافی آفات و آسیبهایش نیست. تأکید و توصیه بر استفادهی محدود و منطقی و مقرون به آگاهی از رسانه است؛ وقت و بیوقت پای رسانه نشستن و اخبار و اطلاعات گرفتن و گفتوشنود کردن دربارهی آنها خروجیاش «رسانهبندگی» و «خبرزدگی»ست که متأسفانه حالا خیلیها گرفتار آناند و این البته ناشی از سیاسیشدنهای بیحدوحصر مردمان ماست!
.
این درست که سیاست در کموکیف زندگی ما بس دخیل است اما سیاستگرایی و رسانهگرایی هم درحقیقت حدی دارد- بویژه برای عوام که هیچ ضرورتی ندارد تا بدینحد سیاستزده و رسانهگرا باشند؛ حالیا همه بنوبهی خود کارشناس سیاسی و تحلیلگر مسائل جامعه و جهان شدهاند و همهجا حتی آنجا که نباید و نشاید، بحث سیاسی میکنند و اطلاعات سیاسی رد و بدل میکنند، هیچ خسته و سیر هم نمیشوند!
.
براستی چرا باید زندگی مردم عادی تا این حد تحتالشعاع سیاست باشد و رنگوبوی سیاسی بخود بگیرد؟ سیاسی شدن عوام فایدهاش چیست جز زِر و زار و زور زدنهای بیهوده و سلب آرامش ذهن و عین و عدم استفادهی بهینه از اوقات و لحظات زندگی؟ وقتی میتوان بسی فارغ از سیاست و دور از سیاه و سفیدنماییهای سیاسیون قدری آسوده زیست چرا بهچه دلیل باید این فرصت را با سیاستگرایی تباه ساخت؟!
.
بهنظر میرسد در مواجهه با این حجم از رسانهبندگی و سیاستزدگی، جامعهی ایرانی نیازمند قدری رسانهگریزی و سیاستزدایی است.
.
باید باور داشت که هیچ رسانهای هیچ بیهدف و بیجهت نیست و هیچ بیهدف و بیجهت هم عمل نمیکند؛ بیگمان اخبار و اطلاعات منتشره همه هدفگذاری و جهتگذاری شدهاند و بر این اساس آنها که بیهدف و بیجهت پای رسانههای مشخص مینشینند و دائما از آنها اخبار و اطلاعات میگیرند خواهناخواه با آنها همهدف و همجهت میشوند و بهمرور شبیه آنها میشوند و شبیه آنها فکر و عمل میکنند.
.
در این میان اگر هدف حقیقتجوییست بدوا باید یقین داشت هیچ رسانهای هیچوقت تمام حقیقت را نمیگوید- نه فقط بخاطر اینکه به تمام حقیقت دسترسی ندارد بلکه بخاطر اینکه اساسا با تمام حقیقت کاری ندارد، تنها بخشی از آن که با منافع و مواضعاش سازگار است را برجسته میسازد و پیوسته روی آن مانور میدهد و بخشهای دیگر که به نفعاش نیست را قویا سانسور و سرکوب میکند و این یعنی رفتار ایدئولوژیک!
.
و بعد حقیقتجویی لزوما با کسب هرچه بیشتر اخبار و اطلاعات و دیدن و شنیدن تحلیلهای بسیار که حاصل نمیشود بلکه بس مستلزم فراتحلیلها و فراتلفیقهاست و این البته که یک کار تخصصیست- نه از عهدهی هر کسی برآید و نه اصولا بر عهدهی هر کسیست. در هر جامعهای ضرورتا باید باشند منابع و مراجعی که در شرایط بمباران اخبار و اطلاعات ایدئولوژیک این رسالت اجتماعی بزرگ را در حق مردمان خود انجام دهند.
.
متأسفانه بسیار کم دیده و میبینیم یکچنین منابع و مراجعی که فرادست ایدئولوژیهای غالب زمان عمل کنند و مختصر و مفید برای گذار جامعه به یک مقام و موقعیتی فراتر از اینکه هست اطلاعات فراایدئولوژیک در اختیار مردم قرار دهند؛ اغلب خود در موقعیتی فرودین اسیر این و آن ایدئولوژیاند و مدام اخبار و اطلاعات ایدئولوژیک بهخورد مردم میدهند و تا ایران و ایرانی را در ورطهی این و آن ایدئولوژی ساقط نکنند دستبردار هم نیستند!
.
جسم و روح و روان جامعهی ایرانی تاریخا ساخته و پرداختهی عوامل و عناصر متعدد و متکثر است و از این سبب جز با تکثرگرایی فراایدئولوژیک روی آرامش و آسایش بهخود نخواهد دید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی رسانه, رسانهبندگی خبرزدگی
[ جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 میممیمها - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
میممیمها کیستند؟ صاف و ساده اگر بخواهم بگویم میممیمها "مقامات، معاونان و مدیران میانی مملکت" هستند- حالا نه همه، مشخصا "مقامات، معاونان و مدیران میانی مافیایی مملکت" (تأکید بر "میانی مافیایی" بودن است). از آنجا که تکرار این همه قدری دشوار است ما اینجا از آنها با عنوان "میممیمها" یاد میکنیم تا هم آن را بسی کوتاهتر کرده باشیم و هم با عنوانی غیرمصطلح و غیرعادی سخن از کسانی ساز کنیم که اساسا غیرعادی بودن و نمودن برایشان "سم" است- شاید به این قرار بتوانیم اندک توجهی به جانب غیرجالبتوجهشان جلب کنیم.
.
وقتی پای عناوینی همچون "مقام و معاون و مدیر" به میان میآید فکر و ذهن هر اهل فن و صاحبنظری به سمت و سوی "نظام بوروکراسی" میرود؛ باری، اینجا بحث ما هرچه که هست مربوط به بوروکراسی است. بوروکراسی یا همان دیوانسالاری همانطورکه از اسماش پیداست شکلی از حکومت است- حکومت قاعده و قانون و مقررات بر جامعه که از طریق ادارات و سازمانها و در راستای نظم و نظامبخشی به امور مملکت صورت میپذیرد، منتهی اغلب با جابجایی آشکاری که در هدف صورت میپذیرد خروجیاش میشود سلطه و سیطره و سروری و سالاری و در یک کلام "حکومت مقامات اداری" بر جامعه.
.
در حقیقت بوروکراسی هست تا به صورت سازمانیافته و قانونمند "خدمتگزارانه" بر امر خطیر برآوردن نیازهای زندگی اجتماعی مردم در ابعاد متعدد مسلط گردد اما به واقع اغلب و گاه با چرخشی 180 درجهای خود به وجهی خطرناک بر خود مردمان نیازمند مسلط میگردد. در این سلطهورزی بیش از همه معاونین و مدیران میانی|میممیمها نقش دارند و در واقع این آنان هستند که حاکمان واقعی نظام بوروکراسی هستند؛ اگرکه مملکت دست بوروکراسی است، بوروکراسی هم دست اینهاست و این یعنی میممیمها نه فقط بر بوروکراسی بلکه بواسطهی آن بر یک ملت و مملکت تسلط دارند.
.
در این میان اگرچه در قاعده خیل کارکنان و مدیران ردهپایین هم بنوبهی خود دخیلاند و در واقع بازوی عملیاتی این سلطهاند با اینحال آنها خود در "قفسی آهنین" تحت سلطهی مقامات مافوق قرار دارند و تحت کنترل و هدایت آنها عمل میکنند و رفتار سازمانیشان با مردم خود تابعی از رفتار سازمان و در واقع بالادستیها با آنهاست. در رأس هرم هم معدود مقامات و مدیران عالیرتبه همچون "وزرا و رؤسا" هستند که زیر ذرهبین رسانهها با باد سیاست میآیند و با باد سیاست هم میروند بیآنکه بتوانند تغییر چندانی بر زیرمجموعهی خود که سفت و سخت دست میممیمهاست بگذارند.
.
(ادامه در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران
[ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 میممیمها - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
میممیمها را ما نه میبینیم نه میشنویم و نه میشناسیم و نه حتی چیزی دربارهشان میخوانیم؛ رسانهها هم همینطور، و اساسا عدم شناخت ما از آنها بدوا ناشی از ناشناختهبودن و ناشناختهماندنشان برای "ارباب رسانه" است. با اینحال این به معنی نیست و نابود و یا نادر و نامرئی بودنشان نیست بلکه برعکس، آنها به قوت همه جا و همه گاه هستند، جلوی چشم همه رفتوآمد دارند، ظاهرشان هم همچو باقی مردم است و کلا هم همه "عادی و آرام" زندگی و کار و بار خویش را پیش میبرند. اینکه رسانهها آنها را نمیبینند هم خود از این جهت است.
.
رسانهها عاشق چیزهای غیرعادیاند و عموما هیچ رسانهای هیچ چیز عادی را سوژهی خود نمیکند و اساسا برای چه کند و انرژی و انگیزه و اندوختهی خود را صرف یک چیز عادی سازد وقتی هیچ چیز خاصی از آن درنمیآید و هیچ توجهی به خود جلب نمیکند. "جلب توجه" و "جذب مخاطب" اصل و اساس کار رسانه است و بی ایندو رسانه هیچ است، برای همین در هر کجا دنبال چیزهای غیرعادیاند تا مشخصا با آنها "خبرسازی و مسألهسازی" و جلب توجه کنند. به وجه غالب این "سکس، سیاست و سلبریتی" است که مشترکا در کانون علایق و سلایق مخاطبان و رسانهها قرار دارند برای همین رسانههایی که در کار این "سه سین"اند بیشترین مخاطبان را دارند.
.
اما میممیمها هیچ غیرعادی نیستند- به واقع هیچ غیرعادی عمل نمیکنند تا هیچ به چشم نیایند و هیچ جلب توجه نکنند و هیچ به تور رسانهها نیفتند. با این همه هیچ، میممیمها هرگز هیچ و هیچکاره نیستند اتفاقا برعکس همهکارهاند، در هر کاری که بگویی داخل و یا دخیل هستند- حتی سه سین، با اینحال هیچ رو نمیکنند و هرچه هستند و هرچه میکنند را سفت و سخت پشت پرده مخفی نگهمیدارند؛ در رو "عادی عادی"اند و این برایشان یک اصل اساسی است، یک قاعده، قانون، قدرت، مهارت و حتی هنر؛ و همین خود مهمترین رمز و راز موفقیت آنهاست.
.
حال ببینیم مسأله و مشکل ما با میممیمها چیست و کجاست؟ مشکل اینجاست که فعالیت آنها به هر شکل عملا به ضرر و زیان ملت و مملکت میانجامد و از این جهت آنها "شرّ اعظم"اند که هرچه بیشتر فعالیت کنند بیشتر به ملت و مملکت زیان میزنند و هرچه بیشتر موفق باشند بسی بیشتر ملت و مملکت را قرین شکستها میسازند و در یک کلام خوشحالی و خوشبختی آنها یعنی بدحالی و بدبختی یک ملت و مملکت! اما میممیمها کیستند؟ کجایند؟ چگونه عمل میکنند که تا این حد بر سرنوشت یک ملت و مملکت تأثیر میگذارند؟! ...
.
(ادامه در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران
[ شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 میزان اعتماد و بی اعتمادی مردم به رسانهها
✍️ حسین شیران
سایت استاتیستا میزان اعتماد مردم به رسانهها در خصوص اخبار منتشره را در چهل کشور جهان در سال 2021 منتشر کرد (اینجا).
در این رتبهبندی فنلاند با 65% اعتماد در رتبه نخست و پرتغال و کنیا هر دو با 61% و دانمارک و هلند هر دو با 59% اعتماد در در رتبههای بعدی قرار دارند؛ در این میان فرانسه با 30% و ایالات متحده آمریکا با 29% در رتبههای آخر قرار دارند.
در ایران هم میزان اعتماد مردم به رسانه ملی در سال گذشته بالای 90% (اینجا) و میزان اعتماد مردم به اخبار منتشره از آن 85% (اینجا) اعلام شده است.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی رسانه, بی اعتمادی به رسانه
[ شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شبکههای اجتماعی، بازیای شوم در زمین جامعۀ مدنی
✍️ حسین شیران (دکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)
بخش ششم
اگر که رمز و راز رشد و گسترش روزافزون استقبال و استفاده از شبکههای اجتماعی در میان مردم، «رایگان» و «آسان در دسترس بودن» آنها باشد رمز و راز استعمار و استثمار روزافزون مردم در سراسر دنیا را هم در همین دو عامل اصلی و اساسی باید جست. در حال حاضر به عنوان یک واقعیت اجتماعی آشکار و غیرقابلانکار، میلیونها بلکه میلیاردها نفر در سراسر جهان عضو این شبکهها هستند و بیوقفه به اشکال گوناگون (متنی، صوتی، تصویری؛ دوجانبه یا چندجانبه؛ همزمان یا غیرهمزمان) در راستای اهداف مختلف (شخصی، اداری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، ...) باهم در ارتباط هستند.
اگر که قدری اهل تأمل و تفکر باشیم جا دارد درست در همین نقطه قدری درنگ کنیم و از خود بپرسیم: اصولا و اساسا این شبکههای اجتماعی چه نفعی برای صاحبان و گردانندگان خود دارند که اینگونه حاضر شدهاند اینهمه هزینه کنند و اینهمه اسباب و اساس تدارک ببینند و اینهمه پرسنل استخدام کنند و به این شکل شبانهروز در سطح جهانی در خدمت میلیونها میلیون افرادی باشند که لزوما نه هیچ شناخت رودررویی از آنها دارند که بخواهند کاری برایشان بکنند و نه بطور مشخص و مستقیم هزینهای از آنها میگیرند که بگوییم فعالیت اقتصادی میکنند؟ ...
آیا واقعا باید پذیرفت که اینها همه دغدغۀ مردم و «مردمسالاری» دارند و برای همین بدون هیچگونه چشمداشتی این همه هزینه میکنند و صرفا به خاطر خدمت هرچه بیشتر و بهتر به مردم است که اینهمه باهم رقابت میکنند تا با توسعه و تکامل کمیت و کیفیت خدمات خود کاربران هر چه بیشتری را جذب خود کنند؟ آیا واقعا باید پذیرفت که خلاف اصول و اساس عصر سرمایهداری پیدا شدهاند کسی یا کسانی که حاضر شدهاند اینهمه هزینه کنند بدون آنکه سود و منفعتی به مراتب بیش از آنچه که هزینه میکنند انتظار داشته باشند؟ یعنی باید باور کنیم که گربهها دیگر خلاف ذات و طبیعت خود به خاطر خدا و خلق خدا موش میگیرند؟ ...
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه
[ دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
چالشهای جلف اینستاگرامی، بازیای شوم در زمین ذلیلافتادۀ جامعۀ مدنی
✍️ حسین شیران (دکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)
بخش پنجم
در واکنش به برخی روشنگریها که در باب رابطۀ استعماری و استثماری دولت و بازار (قدرت و ثروت) از یکسو و جامعۀ مدنی (مردم عادی) از سوی دیگر مطرح میشود ما اهالی جامعۀ مدنی اغلب اینگونه فکر میکنیم که: آخر منِ نوعی چه دارم و یا چه اهمیتی دارم که ائتلاف قدرت و ثروت کاروبار خود را رها کرده و بنشیند پشت سر هم برای استعمار و استثمار من برنامه بچیند؟ مگر من و چندرغاز دارایی من چه ارزشی دارد که بخواهند برایش این همه هزینه و وقت بگذارند؟ و یا مشخصا در باب موضوع مورد بحث یعنی شبکههای اجتماعی، منِ نوعی مگر چه هستم و یا چه میخواهم بشوم، وزیر، وکیل، استاندار، فرماندار یا شهردار و یا چه و چه، که بخواهم مراقب رصد شدن و دزدی شدن اطلاعاتام از سوی شبکههای اجتماعی باشم؟ ...
به وجهی از وجوه این حرفها و این واکنشها طبیعی است؛ ما را به وضعی که در آنایم عادت دادهاند و نه فقط پوست و گوشت و خون و استخوان که روح و روان و ذهن و فکر ما را هم با این وضع عجین ساختهاند؛ بی جهت نیست هر حرف و حرکتی که خلافآمد عادتها باشد برای هر عادتکردهای سخت و سنگین میافتد. از این جهت هر کس هر حرف و هر وضعیتی را به هر شکل پذیرا شده باشد دیگر تغییر دادن او و وضعی که در آن است بسی دشوار میباشد. راز پایداری و ماندگاری تمام روابط استعماری و استثماری در جهان را باید در همین اصل - عادت کردن هر دو طرف به وضع موجود - جست.
اما باید دانست که عادت کردن برای طبقات محکوم نوعی تسلیم شدن است همانطور که عادت دادن برای طبقات حاکم نوعی ایدئولوژی و نوعی تدبیر و ترفند است؛ اگر که اکنون نظام سلطه در هر کجای جهان پابرجاست در سایۀ همین عادت دادنها و عادت کردنها است. ببینید چگونه در کمترین زمان ممکن همۀ ما را به دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی مختلف از قبیل فیسبوک، واتساپ، اینستاگرام، تلگرام و ... عادت دادهاند آنسان که دیگر گوشی جزئی جداییناپذیر از جسم هر کدام از ما و این شبکههای اجتماعی هم جزئی جداییناپذیر از جان و روحمان شده است و هر دو را چون جان و مال و ممکلت خویش عزیز میداریم و حتی حاضریم برای حفظشان با هر کسی حتی عزیزان خود دربیفتیم!
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه
[ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
چالشهای جلف اینستاگرامی، بازیای شوم در زمین ذلیلافتادۀ جامعۀ مدنی
✍️ حسین شیران (دکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)
بخش چهارم
شاید برای برخی از ما، پذیرش مستعمره بودن جامعۀ مدنی به دست دولت و بازار (جزء اول و دوم هر جامعه) دشوار و یا محل شبهه و یا اصلا مصداق "توهم توطئه" باشد؛ در واقع همیشه همینطور بوده و است؛ به عنوان یک واقعیت تاریخی، که بسی جای تأمل دارد، بخش قابل توجهی از ما جزء سومیها (اهالی حاضر در حوزۀ جامعۀ مدنی) علیرغم آنچه مینماییم، اربابان و حاکمان خود را بیشتر باور داریم تا خود خودمان را - این یکی از دلایل دیرپا بودن نظام سلطه در تمامی ادوار تاریخ است - از این جهت راحت با طرحهای استعماری و استثماری و سلطهگسترانۀ حاکمان کنار میآییم و هر آنچه آنها میگویند را زود باور میکنیم، حتی اگر هیچ دلیل و استدلالی هم به همراه نداشته باشد باز میگوییم که صحیح است و یا لابد که چنین است، اما آنجا که لازم است چیزی را از خود و به نفع خود بپذیریم ناگهان با یک تغییر منش مقتدرانه به شدت ناباور یا دیرباور میگردیم و نسبت به آن که میگوید و آن چه گفته میشود با سوءنظر برخورد میکنیم، حتی اگر صدها دلیل و سند با خود همراه داشته باشد!
بیجهت نیست تبلیغات و تلقینات و حتی توجیهات پسینی دولت و بازار یا سیاستمدار و سرمایهدار، با آنکه بارها و بارها خود دیده و تجربه کردهایم که اغلبشان بیپایه و بیاساساند، باز هم برای ما مقبول و محترم و قابل اعتناء میافتد - همانطور که اغلب به فروشندگان کالاها و خدمات اعتماد نداریم اما وقتی تبلیغات و تلقینات و توجیهاتشان را میشنویم برای چندمین بار خام حرفهای آنها میشویم و در نهایت اغلب همان میشود که آنها میخواهند - به همین سیاق، تسلیم اظهارات و اسیر ظاهرسازیها و آرامسازیها و رامسازیهای اربابان خود میشویم و دقیقاً با همین نرمش فکری مستضعفانه است که بساط تاریخی استمعار و استثمار و استحمار را همیشه بالا سر خود مستظهر و مستدام نگهمیداریم، اما اگر که یکی از جنس خودمان پا پیش بگذارد و بیهیچ مزد و منتی، روشنگرانه به ما بگوید که ای دوست، به خدا که چنین نیست و چنان است و از این جهت، نه چنین بلکه چنان باید کرد، اغلب به دیدۀ تردید به او مینگریم که چه میگوید و با که میگوید و اصلاً چرا چنین میگوید!
باری، چنین بوده و است که اغلب، روشنگری در میان تودۀ جامعۀ مدنی، نه فقط در جهان سوم که در همه جای جهان، آنسان که باید و شاید جواب نداده و نمیدهد - دستکم تا به حال که چنین بوده است - و روشنگران بیهیچ دستاورد چشمگیری همه یا معدوم شده یا در انزوا زیسته و از بین رفتهاند؛ بزرگترین بدشانسی روشنگران همیشه این بوده که از دو سو سخت خوردهاند: از یک سو از ما مردمان که دیر باورشان کردهایم و یا هیچ باورشان نکردهایم و از سوی دیگر هم از حاکمان که همواره به قول ویکتور هوگو هر جا و هر وقت یکی چراغ روشنگری برافروخته بلافاصله چند ظلمتگر گردنکلفت از چند سو بر سرش ریخته و فوتاش کرده و خاموشاش ساختهاند (نقل به مضمون). بیجهت نیست استمرار استیلای هژمونی حاکمان در سراسر جهان!
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه
[ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
چالشهای جلف اینستاگرامی، بازیای شوم در زمین ذلیلافتادۀ جامعۀ مدنی
✍️ حسین شیران (دکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)
بخش سوم
از ویژگیهای بارز ما اعضای پرشمار جزء سوم- جزء مدنی جامعه، یکی هم اینست که بنا به اقتضائاتی که خواهناخواه بر ما حاکم گشته، یا هیچ اهل "اندیشه" نیستیم (اندیشه به معنای اصیل کلمه) و یا اگر هم هستیم بسیار جزءاندیش و سطحاندیش هستیم؛ "جزءاندیشی" اجازه نمیدهد دو چیز یا دو جزء یک مطلب را در کنار هم گذاشته و باهم در نظر بگیریم و پیگیرانه به "کل مطلب" دست یابیم و "سطحاندیشی" هم اجازه نمیدهد از سطح و صورت یک چیز عبور کرده و کنجکاوانه به "کنه مطلب" برسیم. این چیزیست که ائتلاف سرمایه و سیاست به خوبی از آن آگاه است، چرا که در اصل، خود باعث و بانی آن است، و به خوبی هم از آن استفاده میکند؛ بیخود و بیجهت نیست هر چه اصل و اساس و اسباب استعمارگری و استثمارگری و سلطهگریست را در "کلیات و کنهیات" پنهان ساخته و میسازد، یعنی دقیقا در جاهایی که یا هیچ و یا کم به عقل ما جزء سومیها میرسد!
به عنوان یک مثال ملموس برای همه، تلویزیون را در نظر بگیریم که در کل و در کنه خویش، یک ابزار رسمی استعمارگری و استثمارگری و سلطهگستریست اما هیچوقت ما جزء سومیها آن را به این چشم نمیبینیم بلکه برعکس بلاتردید اینگونه باور داریم، یا بهتر است بگویم اینگونه باورمان داشتهاند، که علم و صنعت و فناوری این نعمت نازنین را ساخته و پرداخته و خالصانه در اختیار ما قرار داده تا بیوقفه از آن بهرهمند گردیم، برای همین، شده از نان شبمان میزنیم یکی از آن تهیه میکنیم و در بالاترین نقطه از بهترین اتاق خانۀمان قرار میدهیم و شب و روز به اتفاق خانواده از آن استفاده میکنیم.
دیگر کاری نداریم و اصلا باور نداریم که علم و صنعت و فناوری صاحب دارد و صاحباش صرفا برای چندرغاز پول ما، که آن هم خود به ما داده، نیست که این همه هزینه صرف توسعۀ صنعت تلویزیون و تولید و توزیع آن در میان همه اقشار میکند و نیز صرفا برای سرگرمی و سرخوشی و دلخوشی ما و خانوادۀمان نیست که این همه برنامههای تلویزیونی رایگان میسازد و پخش میکند؛ با هر یک درجه تغییر به یک فرستندۀ ماهوارهای دست مییابیم با کلی برنامه که شبانهروز بر سرمان میبارند؛ اینها هیچکدام بیطرح و بیبرنامه و بیقصد و بیغرض که نیستند، قطع یقین، کلی تبلیغات و تلقینات و تمهیدات در متن و بطنشان نهفته است اما ما فقط ظاهر، آن هم ظاهر جزئی از کار، را میبینیم و ضرورتا هم همان را باور میکنیم، دیگر اینکه در در پس پرده چه میگذرد و کلیت و کنهیت کار به کجا ختم میشود را نه میفهمیم و نه حتی اگر هم که بفهمیم اهمیتی به آن میدهیم!
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه
[ سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
چالشهای جلف اینستاگرامی، بازیای شوم در زمین ذلیلافتادۀ جامعۀ مدنی
✍️ حسین شیران (دکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)
بخش دوم
گسترش بیحد و حصر شبکههای اجتماعی در میان مردم، در واقع، بازی جدید ائتلاف دو جزء اول یعنی بازار و دولت یا سرمایهدار و سیاستمدار (اقتصاد سیاسی) در زمین ذلیلافتادۀ جزء سوم یعنی جامعۀ مدنی در عصر جدید است؛ اگر که در مستعمره بودن جامعۀ مدنی به دست دو جزء اول هیچ تردیدی نداشته باشیم در پذیرش این اصل هم نباید هیچ تردیدی به خرج بدهیم که هیچ استعمارگری هیچگاه مستعمرۀ خویش را به حال خود رها کرده و بیطرح و بیبرنامه نمیگذارد؛ بیبرنامهگی همان و به محاق رفتن منافع همان؛ از این نظر، یقین باید داشت که برنامهریزی برای ادارۀ مستعمره از سوی استعمارگر هیچگاه تعطیل نمیشود بلکه به واقع امر، از شکلی به شکل دیگر تغییر مییابد و این با توجه به تغییرات و دگرگونیهای اجتنابناپذیر در شرایط حاکم بر روابط و مناسبات، طبیعتا امری ضروری به شمار میرود.
پیش از توسعۀ کاپیتالیسم (نظام سرمایهگرایی و سرمایهداری)، این مستعمره قرنهای متمادی تحت سلطۀ فئودالیسم و مناسبات سرکوبگرانۀ ارباب-رعیتی حاکم بر آن اداره میشد؛ خیل خانها و عوامل اجرایی پرشمار آنها در تمامی گسترۀ جوامع سنتی حتی در دورافتادهترین نقاط هم بر اجتماعات روستائی و عشایری حاکم بودند و با کمترین فاصلۀ فیزیکی اوضاع و احوال رعیت حاضر در حوزۀ حاکمیتی خود را تحت نظر و کنترل داشتند و به این وسیله با حفظ نظم و وضع موجود، زمینۀ لازم برای سلطۀ سیاسی و بهرهکشی اقتصادی هر چه بیشتر اربابان حاکم را فراهم میساختند.
در عصر جدید اما در پی انقلاب علمی و صنعتی و توسعۀ گستردۀ فنون و فناوریهای ارتباطی، اسباب و اساس لازم برای حفظ هژمونی حاکمان هم به شدت دگرگون گشته و به انحاء مختلف روزآمد گشته است؛ بر این اساس حالا دیگر هیچ نیازی نیست عوامل اجرایی حفظ هژمونی حاکمان همچون گذشته از نزدیکترین فاصله بر مردم مسلط گشته و با مواجههای رودررویانه آنها را کنترل کنند. این مهم حالا به ابزارهای ارتباطاتی پیشرفتهای همچون گوشیهای تلفن همراه و نرمافزارهای پرکاربردی همچون شبکههای اجتماعی محول شده است. حالا دیگر فارغ از ابزارهای کنترل جمعی، هر فرد به مثابۀ یک عضوی از جامعۀ مدنی یک گوشی هوشمند در بردارد که هم چشم دارد، هم گوش دارد، هم هوش، همیشه هم همراه اوست و از این قابلیت ویژه برخوردار است که لحظهبهلحظه به صورت مستند گزارش موقعیتها و حرفها و حرکات صاحب خود را به راحتی به مراجع حاکم ارائه دهد.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه
[ شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
چالشهای جلف اینستاگرامی، بازیای شوم در زمین ذلیلافتادۀ جامعۀ مدنی
✍️ حسین شیران (دکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)
بخش اول
"جامعه مدنی"، به معنا و مفهوم بخشی از جامعه که در آن "مردم" و یا به اصطلاح معمول و مقتضیاش "شهروندان" واقع هستند، هیچگاه در هیچ جامعهای آنسان که ادعا شده یا میشود از ارزش و اهمیت و احترام و استقلال لازم برخوردار نبوده و نیست؛ بیخود و بیجهت هم نیست در هر کجا جامعۀ مدنی "جزء سوم" جامعه نامیده شده و میشود، دقیقا همانطور که جزء مستضعف دنیا در هر کجا "جهان سوم" نامیده شده و میشود؛ دو جزء مهم و مقدم بر جامعۀ مدنی عبارتند از: "دولت" (سیاست) و "بازار" (اقتصاد). این دو جزء سرآمد و سرکردۀ جامعه تا به حال به انحاء مختلف بر گردۀ جزء سوم سوار بوده و هستند و به هر شکل ممکن، حی و حال و حیات "حکمرانی" خویش را از آن گرفته و باز میگیرند.
بر این اساس واقع امر اینست که بگوییم جامعۀ مدنی همواره و در هر حال "مستعمرۀ دائمی" دولت و بازار بوده و است و به این قرار که پیش میرود، در آینده بسی بیش از این هم خواهد بود؛ هر چه که بوده و است تا به این لحظه از تاریخ هیچگاه و هیججا مشاهده نشده است که جزء مدنی در رأس جامعه بوده و دو جزء دیگر یعنی دولت و بازار در ذیل و یا در خدمت آن قرار گرفته باشند. تا بوده همین بوده: دولت و بازار شانهبهشانه و دستدردست هم به مثابۀ دو روح در یک بدن (اقتصاد سیاسی) در صدر ایستاده و جزء مدنی را خسته و بسته و خوار و خفیف در زیر نگهداشتهاند، حال بگذریم از اینکه گاهگداری مصلحتا، آنهم البته در معدود جوامعی، دولت و بازار، اربابوشانه دستی هم به بر و روی جزء مدنی کشیدهاند تا در مقایسه با جوامع دیگر رنگ و جلایی به زیرپایی خود هم داده باشند، اما بیتردید این نیز در راستای استثمار و استضعاف هر چه بیشتر بوده و هرگز در ماهیت این سه جزء و روابط متکثر میان آنها تغییری ایجاد نکرده است.
یکی از مهمترین مصادیق این حرکت یعنی دستی به بر و روی جامعۀ مدنی کشیدن، گسترش صنعت رسانه و "شبکههای اجتماعی" متعدد و متنوع وابسته به آن در میان مردم و یا همان "شهروند" به مفهوم جدید و "رعیت" به مفهوم قدیماش بوده و است. از ظاهر این قضیه چنین برمیآید که علم و صنعت و فناوری بسی پیشرفت کرده و در گذار از طبقات خاص حالا خالصانه در خدمت مردم قرار گرفته است اما واقع قضیه اینست که متأسفانه این هم یک دام است، یک "دام مجلل و مدرن" و در عین حال بزرگ و فراگیر برای گیر و گرفتاری هر چه بیشتر مردم و استثمار و استضعاف هر چه بیشتر آنها!
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه
[ سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 تفکر لامبروزوئی در صدا و سیما و سینمای ما
📝 حسین شیران
نسبت دادن اقلام کنشی انسان به ویژگیهای جسمانیاش یا به بیان عامیانهترش «حرکات و سکنات به وجنات» سابقهای دیرین دارد و محدود به «لامبروزو»ی قرن نوزدهمی نمیشود. دستکم پنج هزارسال پیش، هندوها در «فلسفۀ آیورودا Ayurveda» (به زبان سانسکریت یعنی «علم زندگی»)شان انسانها را بر اساس ویژگیهای جسمانیشان به سه دسته (واتا، پیتا و کافکا) تقسیم کردهاند.
چنین طرزتلقی جسممحوری در نزد چینیان و ایرانیان باستان هم وجود داشته و هر کدام از اینها به یک شکلی میان ویژگیهای اخلاقی و رفتاری انسان و ویژگیهای طبیعی و زیستشناختیاش ارتباطاتی متصور بودهاند (از قرار، بیش از همه هم این پزشکان و پیشگوها بودهاند که ید طولایی در این طرزتفکرها داشتهاند)؛ بعدها که این قسم معارف به یونان باستان راه یافت اندیشمندان مطرحی همچون بقراط، جالینوس، سقراط، افلاطون و ارسطو هر کدام به یک شکل در چارچوب ذهنی خود به ارتباط میان خصائص جسمی و خصایل اخلاقی پرداختند.
با این وجود دلیل استناد ما اینجا به لامبروزو بیشتر از باب اشتهار وی به این نوع تفکر است و گرنه بیش و پیش از او، غیر از اندیشههای پیش از میلادی که ذکرش رفت در قرون بعد از میلاد تا همین اواخر هم این نوع تفکر به هر شکل در اذهان و اسناد متعددی جریان داشته و جالب اینکه متفکران ما هم دستی در گرداندن این گردونه داشتهاند! بعنوان مثال «حکیم میسری» پزشک ایرانی قرن چهارم هجری در دانشنامه خود اینگونه به این موضوع پرداخته است:
و ازرق چشم را بیشک همی گوی / که آنکس نیست جز بدگوی و بدخوی
سیهچشمان نباشد جز که بددل / خداوند فراخی چشم جاهل
و تنگی چشم ازرق را نشانست / که عشق وی همیشه بر زنانست ...
و گر بینی بزرگ و ضخم باشد / خداوندش قلیلالفهم باشد
سر بینی اگر باریک باشد / به فتنه جستن او نزدیک باشد ...
به پیشانی درون گر چین نباشد / مخاصم باشد و بیکین نباشد ...
زمانی «ارسطو» که علایق تجربی و زیستشناختی غالبی هم داشت خلقیات آدمیان را متأثر از اشکال جمجمۀ آنها میدانست! در اواخر قرن 18 این موضوع توسط «جوزف گال» پیگیری شد و در نهایت به نظریۀ «جمجمهشناسی روانی» او منجر شد؛ بعد از او بود که نوبت به «سزاره لامبروزو» (Cesare Lombroso/1835 - 1909) پزشک ایتالیایی رسید و او به وجه غالب بحث ریختشناسی را به حوزۀ جرمشناسی کشاند.
لامبروزو که بشدت متأثر از اثباتگرایی کنتی و تکاملگرایی داروینی بود بطور مستقیم بین جرم و جسم انسان رابطه برقرار کرد و به این ترتیب به یکباره با دید جبرگرایانه و مطلقگرایانهای که داشت افسار اسب سرکش جرم را از هر کجای دیگر کند و یکراست آورد به تیرک تیر و تار ساختار جسمانی برخی از انسانها بست! او حتی تا آنجا پیش رفت که نظریۀ «مجرم بالفطره» را مطرح ساخت و با طمأنینۀ هرچه تمام مدعی شد که این ساختار فیزیکی و جسمانی برخی انسانهاست که لاجرم آنها را به سمت جرم و جنایت سوق میدهد!
این تفکر اگر نه به کل، دستکم تا حد کلانی امروزهروز رد شده است اما ایعجب که هنوز رگههای پررنگی از آن در اندیشۀ فیلمسازان و سینماگران ما به قوت خود باقیست! آثار پرتعداد این هنروران خود مؤید ماجراست و جالب اینکه این موضوع در سریالها و فیلمهای پربییندهای به چشم میخورد که از قضا پیام اصلیشان گوشزد کردن ابعاد اخلاقی و انسانی و اسلامی به همۀ انسانها در سرتاسر جهان و نه فقط خود ماست!
من فکر میکنم این به یک عادت یا توقع بد تمامعیار تبدیل شده است هم در نزد فیلمسازان و سریالسازان ما و هم خود مخاطبان و مردمان ما که شخصیتهای بد و منفی داستانها را همه افرادی زشت و علیل و ذلیل بسازیم و ببینیم و همه شخصیتهای خوب و مثبت آن را همه صحیح و سالم با وجناتی زیبا و نورانی و نمرهبیست! انگار که ما را حالاحالاها گریزی از استقرار و استمرار این طرزتفکر مطرود و منحوس لامبروزوئی نیست! این تصور جبرگرایانه اگر هم در شرایط ظاهری و خودساخته انسانها مجاز باشد در خصوص ویژگیهای فطری و طبیعی و خدادادی آنها هیچ صحیح نیست!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران
[ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]