جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 تفکر لامبروزوئی در صدا و سیما و سینمای ما


📝 حسین شیران

 

     نسبت دادن اقلام کنشی انسان به ویژگی‌های جسمانی‌اش‌‌ یا به بیان عامیانه‌ترش «حرکات و سکنات به وجنات» سابقه‌ای دیرین دارد و محدود به «لامبروزو»ی قرن نوزدهمی نمی‌شود. دستکم پنج هزارسال پیش، هندوها در «فلسفۀ آیورودا Ayurveda» (به زبان سانسکریت یعنی «علم زندگی»)شان انسان‌ها را بر اساس ویژگی‌های جسمانی‌شان به سه دسته (واتا، پیتا  و کافکا) تقسیم کرده‌‌اند.

 

     چنین طرزتلقی جسم‌محوری در نزد چینیان  و ایرانیان  باستان هم وجود داشته و هر کدام از این‌ها به یک شکلی میان ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری انسان و ویژگی‌های طبیعی و زیست‌شناختی‌اش ارتباطاتی متصور بوده‌اند (از قرار، بیش از همه هم این پزشکان و پیش‌گوها بوده‌اند که ید طولایی در این طرزتفکرها داشته‌اند)؛ بعدها که این قسم معارف به یونان باستان راه یافت اندیشمندان مطرحی همچون بقراط، جالینوس، سقراط، افلاطون  و ارسطو  هر کدام به یک شکل در چارچوب ذهنی خود به ارتباط میان خصائص جسمی و خصایل اخلاقی پرداختند.

 

     با این وجود دلیل استناد ما اینجا به لامبروزو  بیش‌تر از باب اشتهار وی به این نوع تفکر است و گرنه بیش و پیش از او، غیر از اندیشه‌های پیش از میلادی که ذکرش رفت در قرون بعد از میلاد تا همین اواخر هم این نوع تفکر به هر شکل در اذهان و اسناد متعددی جریان داشته و جالب اینکه متفکران ما هم دستی در گرداندن این گردونه داشته‌اند! بعنوان مثال «حکیم میسری» پزشک ایرانی قرن چهارم هجری در دانشنامه خود این‌گونه به این موضوع پرداخته است:

 

و ازرق چشم را بی‌شک همی گوی / که آن‌کس نیست جز بدگوی و بدخوی
سیه‌چشمان نباشد جز که بددل / خداوند فراخی چشم جاهل
و تنگی چشم ازرق را نشانست / که عشق وی همیشه بر زنانست ...
و گر بینی بزرگ و ضخم باشد / خداوندش قلیل‌الفهم باشد
سر بینی اگر باریک باشد / به فتنه جستن او نزدیک باشد ...
به پیشانی درون گر چین نباشد / مخاصم باشد و بی‌کین نباشد ...

 

     زمانی «ارسطو» که علایق تجربی و زیست‌شناختی غالبی هم داشت خلقیات آدمیان را متأثر از اشکال جمجمۀ آنها می‌دانست! در اواخر قرن 18 این موضوع توسط «جوزف گال» پیگیری شد و در نهایت به نظریۀ «جمجمه‌شناسی روانی» او منجر شد؛ بعد از او بود که نوبت به «سزاره لامبروزو» (Cesare Lombroso/1835 - 1909) پزشک ایتالیایی رسید و او به وجه غالب بحث ریخت‌شناسی  را به حوزۀ جرم‌شناسی  کشاند.


     لامبروزو  که بشدت متأثر از اثبات‌گرایی کنتی و تکامل‌گرایی داروینی بود بطور مستقیم بین جرم و جسم انسان رابطه‌ برقرار کرد و به این ترتیب به یکباره با دید جبرگرایانه و مطلق‌گرایانه‌ای که داشت افسار اسب سرکش جرم را از هر کجای دیگر کند و یکراست آورد به تیرک تیر و تار ساختار جسمانی برخی از انسان‌ها بست! او حتی تا آنجا پیش رفت که نظریۀ «مجرم بالفطره» را مطرح ساخت و با طمأنینۀ هرچه تمام مدعی شد که این ساختار فیزیکی و جسمانی برخی انسان‌هاست که لاجرم آنها را به سمت جرم و جنایت سوق می‌دهد!

 

     این تفکر اگر نه به کل، دستکم تا حد کلانی امروزه‌روز رد شده است اما ای‌عجب که هنوز رگه‌های پررنگی از آن در اندیشۀ فیلم‌سازان و سینماگران ما به قوت خود باقی‌ست! آثار پرتعداد این هنروران خود مؤید ماجراست و جالب اینکه این موضوع در سریال‌ها و فیلم‌های پربیینده‌ای به چشم می‌خورد که از قضا پیام اصلی‌شان گوش‌زد کردن ابعاد اخلاقی  و انسانی  و اسلامی  به همۀ انسان‌ها در سرتاسر جهان و نه فقط خود ماست!

 

     من فکر می‌کنم این به یک عادت یا توقع بد تمام‌عیار تبدیل شده است هم در نزد فیلم‌سازان و سریال‌سازان ما و هم خود مخاطبان و مردمان ما که شخصیت‌های بد و منفی داستان‌ها را همه افرادی زشت و علیل و ذلیل بسازیم و ببینیم و همه شخصیت‌های خوب و مثبت آن را همه صحیح و سالم با وجناتی زیبا و نورانی و نمره‌بیست! انگار که ما را حالاحالاها گریزی از استقرار و استمرار این طرزتفکر مطرود و منحوس لامبروزوئی نیست! این تصور جبرگرایانه اگر هم در شرایط ظاهری و خودساخته انسان‌ها مجاز باشد در خصوص ویژگی‌های فطری و طبیعی و خدادادی آنها هیچ صحیح نیست!

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران

[ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]