جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و سوم
✍️ حسین شیران

.

حکایت هم‌راهی و هم‌باشی جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی ما در چهل‌وچند سال گذشته حکایت آن دو مرغ پرنده‌ایست که مولوی در فیه ما فیه1 می‌گوید اگر بهم ببندیم‌شان به این امید که با چهار بال بهتر و بیشتر بپرند اتفاقا برعکس شاهد هیچ پروازی نخواهیم بود! چرا؟ چون دویی در میان است و هر پرنده پرمی‌کشد تا بدان‌سو که خود می‌خواهد پرواز کند آن دیگری نمی‌گذارد و این‌گونه هر دو از پرواز می‌مانند؛ مگر این‌که یکی مرده باشد در این‌صورت پرواز برای دیگری، هرچند مشکل اما به هر حال، ممکن می‌شود.

.

با پیروزی انقلاب 57 دو مرغ جمهوریت و اسلامیت هم به این امید بزرگ سخت به پای هم بسته شدند تا سپهر سیاسی ایران‌زمین بعد از تجربه و تحمل چندهزارساله و پی‌درپی پروازهای سرخ و سیاه سلاطین خودکامه این بار با چهار بالِ این دو پرنده شاهد پروازی به مراتب بهتر و بیش‌تر و در واقع سبزتر و مردم‌مدارتر باشد ولیکن خیلی زود مشخص شد که این ایده به این سادگی‌ها عملی نیست، چه به واقع نه یکی بلکه دویی در میان است و هر یک از این دو می‌خواهد در مسیری پر پرواز بگشاید که لزوما مد نظر دیگری نیست!

.

از آن‌جا که در آن برهه‌ی حساس سرآمدی ازآن اسلامیون و ارجحیت ازآن اسلامیت بود برای عبور از این بحران دو راه پیش پا بود: یکی گسستن هم‌بندی و رهانیدن اسلامیت از شر جمهوریت و دیگری نگه‌داشتن هم‌بندی و "بی‌جان یا نیم‌جان ساختن جمهوریت"؛ راه نخست اگرچه بی هیچ تزاحمی مستقیم به "حکومت اسلامی" می‌انجامید اما نفی جمهوریت بعد از پیروزی انقلاب خلف وعده‌ای کلان‌ محسوب شده و تنافر شناختی سنگینی بر دوش نظام می‌گذاشت و به تضادها و تفرقه‌های غیرقابل کنترلی منجر می‌شد که در آن آغاز به صلاح نبود، از این رو مصلحتا راه دوم در پیش گرفته شد.

.

در طی این راه در چهل‌وچند سال گذشته جمهوریت هم‌بند اسلامیت مانده و همواره بر عنوان جمهوری اسلامی تأکید شده است؛ پیوسته انتخابات برگزار شده و مردم نه فقط برای رییس‌جمهور بلکه نمایندگان خود در مجلسین دست به انتخاباتی زده‌اند، ولی به واقع این نمود و نمایشی از "جسم جمهوریت" بوده که بربسته به پای اسلامیت- به بیان دیگر به قول بی‌تعارف مرحوم مصباح یزدی، با اذن و اجازه‌ی اسلامیت، آن هم در منطقه‌الفراغ، به پرواز درآمده و هنوز نه فقط در ایران بلکه بسیاری از کشورهای جهان با وجود همه‌ی ادعاها "جان جمهوریت" مجال پرگشودن و پرواز نداشته است. اما جان جمهوریت چیست؟

.


1. "دو مرغ را برهم بندی با وجود جنسیّت و آن چه دو پَر داشتند به چهار مبدّل شد نمی‌پَرّد، زیرا که دُوی قائم است؛ اما اگر مرغِ مُرده‌ای را بر او بندی بِپَرّد، زیرا که دُوی نمانده است".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 بازی مافیا و مافیها - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

این بازی مافیا را هیچ ساده نگیریم؛ این بازی جامعه‌شناختی‌ترین بازی‌ایست که من تا بحال دیده‌ام؛ بیش‌تر شبیه "شبیه‌خوانی" است تا بازی- شبیه همین‌ها که روز عاشورا هر سال و هر جای ایران می‌بینیم، با این تفاوت که شبیه‌خوانی عاشورا به وجه خاص تنها بازگوکننده‌ی وقایع یک جای و یک گاه و یک عده با یک قرائت خاص است در حالی‌که شبیه‌خوانی مافیا به وجه عام حکایت‌گر عمده جریانات حاکم بر جوامع بشری در هر نقطه از زمین و در هر برهه از زمان است.

.

مافیا چیست؟ یا کیست؟ برخلاف حیوانات که هر کدام طبیعت خاص خود را دارند و در هر شرایطی مشخصا و منحصرا بر اساس طبیعت خاص خود رفتار می‌کنند، انسان بالقوه تنها موجود روی زمین است که از این قابلیت خاص برخوردار است هم‌زمان طبایع چند حیوان دیگر را هم در خود پرورده و در مناسبات و مراودات خود از هر کدام به اقتضای زمینه و زمان به نفع خود استفاده کند. آن‌ها که به هر طریق یک چنین قابلیتی را در خود بارور ساخته و بالفعل "چندطبیعته" گشته و "چندطریقه" عمل می‌کنند مافیاهای جوامع بشری (به معنای عام خود) هستند.

.

چندطبیعته گشتن و چندطریقه عمل کردن کار هر کسی نیست، تنها تعداد قلیلی از این قدرت و مهارت برخوردارند، برای همین تاریخ جز حکایت سیطره‌ و حکم‌رانی اقلیت بر اکثریت نبوده و نیست. باری، قدرت و مهارت می‌خواهد تشخیص دهی کی باید "طبیعت گوسفندی" در پیش گیری و قاطی توده‌ها گردی و برای جلب اعتماد از توده توده‌تر گردی؛ و بعد به وقت‌اش "طبیعت روباهی" رو کنی و حقه‌ها ساز کنی و تله‌ها بار گذاری؛ و باز به وقت‌اش به "طبیعت گرگ" درآیی و تند و تیز طعمه‌ها بدری و از میان ببری؛ و چه می‌دانم، طبایع دیگر که عاملان بهتر دانند!

.

اما آن‌چه مهم است اینست که مافیاها این‌ها همه را پشت نقاب معمول و طبیعی انسانی‌شان انجام می‌دهند. فریب برخی فیلم‌ها را نباید خورد، مافیاها هیچ سر و وضع و سیمایی غیرطبیعی و غیرمعمول ندارند؛ مافیاها غیرانسان که نیستند، همه انسان‌اند و طبیعت پیش‌فرض‌شان انسانی‌ست؛ به ظاهر هم از قضا جزو طبیعی‌ترین و معمول‌ترین و حتی منطقی‌ترین و موجه‌ترین انسان‌ها هستند؛ از این نظر آن‌ها را در هر حوزه- از دین گرفته تا سیاست و اقتصاد و اجتماع و فرهنگ و ... بیش‌تر در میان همین طیف افراد باید جست و نه جایی دگر. اما چگونه و به چه طریق؟

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, بازی مافیا پدرخوانده, حسین شیران

[ یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش بیستم

✍️ حسین شیران

.

برخلاف متفکر اول مکتب ایونی، تالس، که هیچ کتابی ننوشت - و یا نوشت و هیچ بجای نماند، متفکر دوم این مکتب، انکسیمندروس، (610 الی 546 پ.م) صاحب اثری بنام "در باب تکوین طبیعت" است که البته از آن هم چیز زیادی بدست ما نرسیده است. در این باب او همچون دوست و استادش تالس قائل به اصل یگانگی (وحدت در کثرت) بود و جهان را واجد جوهر و بنیادی یگانه می‌دانست که باقی چیزها از آن بوجود آمده است اما با تالس موافق نبود که این بنیاد یگانه آب باشد.

.

استدلال او این بود که آب خود یکی از عناصر چهارگانه است و اساسا نمی‌تواند پایه و اساس باقی عناصر (خاک، آتش و هوا) باشد. جهان واجد اضدادی آشتی‌ناپذیر (گرمی و سردی و تری و خشکی) است و محال است یکی از اضداد اصل و اساس بقیه باشد چه این مستلزم چیرگی است و چیرگی یک عنصر بر عناصر دیگر مصداق بی‌عدالتی در طبیعت است و طبیعت نه فقط بی‌عدالت نیست بلکه مبتنی بر اصل جبران اگر عنصری از حد خویش بگذرد با ضد آن هر گونه تعدی را تلافی کرده و میان اضداد دوباره تعادل و توازنی برقرار می‌کند (ایزونومی Isonomy).

.

جوهر و بنیاد جهان هر چه که بوده و هست، نه یکی از این عناصر چهارگانه بلکه، چیزی بیش و پیش و مشترک میان این‌ها بوده و است و هر چهار عنصر اولیه از آن تکوین یافته‌اند و بعد جهان طبیعت از این چهار عنصر پدید آمده است. از آن‌جا که این جوهر توانسته عناصر اضداد را به صورت و سیرتی متفاوت از هم بیافریند پس خود فاقد هر گونه حد و مرز و شکل و شمایلی بوده است. انکسیمندروس یک چنین ماده‌ای را "اپیرون Apeiron" نامید. به باور او اپیرون همه چیز را تکوین داده ولی خود تکوین نیافته است فلذا خود فناناپذیر و باقی چیزها فانی بوده پس از فنا به سوی او بازمی‌گردند.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ یکشنبه ۴ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش نوزدهم

✍️ حسین شیران

.

موضع‌گیری و اظهار نظر در مورد موضوعی مشخص، فارغ از درست یا نادرست بودن‌اش، ارزش و اهمیت و یا به بیان جامعه‌شناختی کارکرد مهمی که در پیش‌برد مباحث دارد همانا تهییج واکنش دیگران و تهییل نقدها و نظرها و تحریض مواضع مختلف اعم از موافق یا مخالف از سوی آن‌هاست و اساسا تواتر و تداوم یک چنین فرآیندی است که به مرور به توسعه و تکامل تفکر در هر حوزه منجر می‌گردد.

.

بر این اساس به واقع امر هیچ چیز به اندازۀ "بی‌نظری" تیشه بر ریشۀ رشد و توسعه و تکامل تفکر در حوزه‌های مختلف دانش بشری نزده و نمی‌زند؛ بدیهی است از هر کسی نمی‌توان توقع نقد و نظر داشت اما تصور کنید که هیچ کس هم در باب هیچ موضوع و مبحث و مسأله‌ای نقد و نظری ارائه نمی‌داد، در این صورت تاریخا و تحقیقا چگونه بشر می‌توانست از سطوح اولیه و ابتدایی زندگی اجتماعی‌اش تا بدین سطح از توسعه در زمینه‌های مختلف فکری و فنی برسد؟ ...

.

از نطقه‌نظر جامعه‌شناسی علم، در آسیب‌شناسی اجتماعی پدیدۀ بی‌نظری، در گذر از جمیع کسانی که در هر جامعه‌ای به دلایل مختلف اهل تفکر نیستند، بیش‌تر باید بر روی کسانی متمرکز شد که به هر شکل در عالم فکر سیر می‌کنند اما تحققا به مرحلۀ نقد و نظر نمی‌رسند و یا می‌رسند اما جرأت یا اراده و یا اساسا امکان ارائۀ نقد و نظر ندارند. به هر حال، تاریخ تفکر همواره وام‌دار کسانی است که به هر شکل در امر نقد و نظر درگیر شده و زمینه را برای نقد و نظر دیگران فراهم ساخته‌اند.

.

بر خلاف معارف دینی و اساطیری که تکیه بر اصل ایمان و تسلیم دارند و هرچه می‌گویند را "حرف اول و آخر" می‌دانند و هیچ نقد و نظری را اساسا نه می‌پسندند و نه می‌پذیرند، معارف علمی و فلسفی با تکیه بر اصل تعقل و تفکر، هر حرفی که زده می‌شود را حرف اول تلقی کرده و حرف آخر را مستلزم بحث‌ها و بررسی‌ها و استدلالات فراوان می‌دانند و از این جهت راه نقد و نظر را برای همه همیشه باز می‌گذارند.

.

در عالم تعقل و تفکر اساسا هیچ تعارفی وجود ندارد و حقیقت همچون موجودیتی تلقی می‌شود بدوا برای در پیش گرفتن و جستن و نه رسما در دست گرفتن و گفتن - که همین است و جز این نیست که من در دست دارم! ارزش و اهمیت مکتب ایونی در همین است که فرد اول‌اش تالس می‌گوید جوهر جهان آب است و فرد دوم‌اش انکسیمندروس که خود دوست و شاگرد و هم‌شهری اوست بی‌تعارف استدلالات‌اش را رد می‌کند و می‌گوید جوهر جهان نه آب بلکه ماده‌ای بی‌شکل و بی‌حد و بی‌نهایت (اپیرون) است (بخش بعد).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش شانزدهم
✍️ حسین شیران

.

نظام سیاسی فعلی ایران همه می‌دانیم عنوانا "جمهوری اسلامی" است؛ این عنوان در 12 فروردین 1358 (1 آوریل 1979)، دقیقا دو ماه بعد از بازگشت امام خمینی به ایران در 12 بهمن 57 و بعد سقوط نظام شاهنشاهی پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن آن سال، طی رفراندومی با یک گزینه‌ی دو‌گویه‌ای "جمهوری اسلامی، آری یا نه؟" با مشارکت 20 میلیون نفر از مردم ایران برگزار و با 98/2% رأی موافق برای نظام فاتح انتخاب گردید.

.

این نخستین بار نبود که یک نظام سیاسی در جهان این عنوان را برای خود اختیار می‌نمود؛ نخست در سال 1933 این ترکان مسلمان اویغور در شرق چین بودند که بصورت غیررسمی با عنوان "جمهوری اسلامی ترکستان شرقی" از چین اعلام استقلال نمودند (این جمهوری در کمتر از یک سال توسط چینی‌ها برچیده شد)؛ دومین بار در سال 1956 پاکستانی‌ها چندی بعد از استقلال از هند (1947) رسما نظام سیاسی خود را "جمهوری اسلامی پاکستان" اعلام کردند؛ سومین مورد در سال 1958 در موریتانی در آفریقا و چهارمین مورد آن در ایران بود. بعدها افغانستان (2004) و گامبیا (2015) هم جمهوری اسلامی تأسیس کردند که هر دو منحل گشتند.

.

جمهوری اسلامی در حقیقت عنوانی "سهل و ممتنع" است؛ سهل بودن‌اش از باب تصورش است و ممتنع بودن‌اش از باب تحقق‌اش؛ بدوا ساده است این‌که تصور کنیم یک کشور مسلمان یا اغلب مسلمانی که به هر شکل از قرن‌ها تجربه و تحمل نظام‌های سیاسی سلطنتی سنتی خودکامه گذر کرده، متأثر از تحولات عصر مدرن و مشاهده‌ی رشد و گسترش نظام‌های دموکراتیک در جهان و مشارکت مردم در سیاست و تعیین سرنوشت خویش بخواهد زیر بیرق اسلام به خود و خواست مردم مستضعف خویش هم بهایی بدهد؛

.

اما کار بلافاصله سخت می‌شود آن‌جا که بخواهیم در مقام عمل این‌دو یعنی هم خواست و مصلحت مردم و هم خواست و مصلحت اسلام را باهم داخل یک گود بیاوریم- بویژه آن‌جا که خیلی زود خواست و مصلحت مهم‌تر دیگری در میان بلکه در رأس این دو قرار می‌گیرد: "خواست و مصلحت خود نظام"؛ در بخش بعد خواهیم دید که چگونه خواه‌ناخواه تزاحمات، تعارضات و تنافرات شناختی بسیار گسترده‌ای از توارد و تداخل این سه خواست در یک حوزه‌ی سیاسی واحد پدید می‌آید و خواه‌ناخواه عرصه را برای هر سه تنگ و تار می‌سازد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش هجدهم

✍️ حسین شیران

.

در گذر از تالس، بنیان‌گذار مکتب علمی فلسفی ایونی، و پیش از ورود به فرد دوم این مکتب، انکسیمندروس Anaximander، بهتر است اشاره‌ای کوتاه به برخی ویژگی‌های فکری این مکتب داشته باشیم. اصولا و اساسا هر گاه فردی پیرامون موضوع مشخصی موضع مشخصی برگرفته و به روش مشخصی به تولید فکر بپردازد و در ادامه دوستان و یا شاگردان و پیروانی کمابیش راه و روش او را ادامه دهند می‌توان گفت که در تاریخ تفکر یک مکتب فکری شکل گرفته است.

.

تالس در سدۀ ششم پیش از میلاد در شهر میلتوس در ایونیه یک چنین حرکتی را در پیش گرفت و به تحقیق نخستین مکتب فکری جهان را بنیان نهاد. موضوع مشخصی که او انتخاب کرد "جهان" یا "کیهان" بود (این هر دو مفهوم مترادفا به طبیعت موجود اشاره دارند با این تفاوت که کیهان پهن‌دامنه‌تر از جهان تلقی می‌گردد)؛ در این ارتباط سه بحث پیرامون 1. واقعیت جهان 2. بنیاد جهان و 3. پیدایش جهان وجود دارد.

.

آن‌سان که پیش از این اشاره کردیم تالس از میان مواضع مختلف موضع مشخصی برگرفت و جهان را واقعیتی مستقل از انسان، برآمده از آب و بازگردنده به آب معرفی کرد و در اثبات این فرضیه نه به دین و نه اسطوره بلکه به عقل خود تکیه کرد و تلاش کرد بر اساس حس و تجربه استدلالاتی برای مواضع نظری خود دست‌وپا کند. او رطوبت ساری و جاری در طبیعت و تن گیاهان و حیوانات و غذاها و تخم آن‌ها و همچنین رطوبت باقی از تلاشی آن‌ها را دلیلی بر ادعای خود گرفت.

.

در مجموع، مکتبی فکری که او بنا نهاد از این نظر که مشخصا جهان طبیعت را مورد مطالعه داشت "طبیعت‌گرا" (ناتورالیست Naturalist یا بقول ارسطو فیزیولوگ Physiolog)، از این نظر که جهان را مستقل از انسان می‌دید "واقع‌گرا" (رئالیست Realist)، از این نظر که تمام تنوع و تعددهای موجود در جهان را قابل بازگشت به یک جوهر (خمیرمایه؛ مادةالمواد) می‌دانست "یکتاگرا" (مونیست Monist: قائل به وحدت در کثرت)، از این نظر که عقل را واجد توان لازم برای شناخت جهان می‌دانست "عقل‌گرا" (راسیونالیست Rationalist) و از این نظر که طرح فرض و تبیین آن بر اساس حس و تجربه را در پیش داشت "علم‌گرا" (ساینتیست Scientist) بود.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش چهاردهم

✍️ حسین شیران

.

تالس (625 تا 545 پ.م) از این نظر نخستین "فیلسوف" (دوستدار معرفت، به معنای عام دربرگیرنده‌ی حکمت و علوم) تلقی می‌گردد که نخستین تلاش‌ها را برای تفسیر و تبیین جهان بر پایه‌ی "عقل" انجام داده است. در تحقق این مهم، شرایط زمان (سده‌ی ششم پ.م) و مکان (میلتوس) که او در آن می‌زیست بسیار تأثیرگذار بود؛ پیش از او پیشینیان، بویژه شرقیان، جمله جهان را بر اساس اسطوره‌ها و افسانه‌های آمیخته با شک و یقین تفسیر می‌کردند و انگار که هیچ کس هیچ کجای جهان چندان اصراری بر کنار زدن سایه‌های وسیع این سرمایه‌های اجتماعی کهن از سر و صورت و قامت عقل به خرج نمی‌داد و برای نخستین بار بود که در ایونیه یک چنین اتفاق مبارکی می‌افتاد.

.

پیش‌تر گفتیم که با سیر معارف و مدنیت از شرق به غرب، رفته‌رفته هم از نظر دینی، هم از نظر فرهنگی و هم از نظر سیاسی از جزم‌اندیشی‌ها و اطلاق‌گرایی‌ها کاسته شده و به نسبت سایر نقاط جهان در ایونیه بویژه در میلتوس مجالی برای تابش "خورشید آزاداندیشی" از میان این ابرهای تیره فراهم گشته بود. خدایان یونانی واقع در کوهستان المپ بر خلاف خدایان خاورمیانه هیچ ادعایی مبنی بر خلق جهان نداشتند، هیچ طبقه‌ی روحانی هم در میان مردم یونان نداشتند که به هر شکل مانع دگراندیشی باشد. فرهنگ ایونیه به خاطر تجمع مهاجران از هر کجا به غایت التقاطی و حکم‌رانی آن‌ها اغلب از نوع اشرافی و مشورتی بود.

.

شرایط اجتماعی مساعد فوق، کمابیش برای همه‌ی ایونیان فراهم بود با این وجود تنها آن‌ها که واجد قدرت توجه و تمرکز و تأمل در امور جهان به قوه‌ی عقل را داشتند توانستند از آن به نفع "تولید فکر" استفاده کنند و تالس از این نظر سرآمد مردمان روزگار بود. او از بس غرق امور و علوم جهان بود که اصرار مادرش برای ازدواج را همواره با گفتن "هنوز زود است" تا بدان‌جا به تعویق انداخت که روزی به خود آمد و گفت "حالا دیگر واقعا دیر است"! او در گذر از حکمت، در هندسه و ریاضیات و نجوم و اجتماعیات و سیاست و حتی تجارت هم سررشته داشت و در همه هم واجد اضافات و ابداعات و اکتشافاتی بود؛

.

قضایای هندسی و ریاضی و محاسبه‌ی ارتفاع اهرام مصر (آلتوسر نخستین انقلاب از سه انقلاب جهان اندیشه را متلعق به تالس در ریاضیات می‌داند)، پیش‌گویی کسوف سال 585 پ.م و تهیه‌ی تقویم نجومی، پیشنهاد طرح کنفدراسیون برای ائتلاف جزایر ایونی در مقابل دشمنان، پیش‌بینی وفور زیتون و خرید کارگاه‌های روغن‌گیری و کسب ثروت کلان ... همه و همه تالس را در ردیف یکی از هفت حکیم بزرگ یونان قرار داده است. در بخش بعد در گذر از همه‌ی این‌ها به تفصیل به اندیشه‌های او در باب جهان خواهیم پرداخت.

.

ادامه دارد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش سیزدهم

✍️ حسین شیران

.

تاریخ فلسفه "تالس" را نخستین متفکر عالم برمی‌شمارد. قطع یقین پیش از او، جهان خالی از متفکر نبوده است منتهی این عادت تاریخ است که تحققا سراغ کسانی می‌رود که به هر شکل ردی از خویش بجای گذاشته‌اند و گرنه چه بسا متفکرانی به مراتب قوی‌تر از امثال تالس که امکان ثبت و ضبط تفکرات خویش را نیافته و برای همیشه در اعماق تاریخ مدفون گشته‌اند. هر چه بود تالس از این بخت برخوردار بود که در لحظه‌ای از زمان، ۶۲۵ پیش از میلاد، و نقطه‌ای از مکان، شهر "میلتوس" واقع در ترکیه امروزی، حضور داشته باشد که امکان ثبت و ضبط آثاری از او، چه به دست خویش و چه بواسطه‌ی دیگران، وجود داشته باشد.

.

از نظر "تأمینات" (دسترسی به مصالح لازم برای تأسیس یک سازه) تالس با مشکل چندانی مواجه نبود. در عصری که او به دنیا آمد (سده‌ی هفتم پ.م) همه‌ی رشته‌های علمی آن روزگار بتدریج از شرق روان گشته و در ایونیه تمرکز و ترقی یافته بودند و در خود ایونیه هیچ کجا به اندازه‌ی شهر میلتوس از رواج علوم روزگار برخوردار نبود؛ به بیان دیگر میلتوس کانون علم آن روزگار بود و از این نظر از هر کجا پذیرای مهاجرانی بود که برای آموختن علوم به آنجا سرازیر شده بودند. خود تالس هم، به تصریح هرودوت، در زمره‌ی مهاجران بود و اصالتی فینیقی داشت و در طلب علم بدوا از فینیقیه به راه افتاده و سرزمین‌های اطراف را گشته و عاقبت در میلتوس سکنی گزیده بود (به موقعیت میلتوس در نقشه پیوستی توجه فرمایید).

.

در این سیر، تالس، آن‌گونه که در منابع آمده است، مبانی تفلسف را از زرتشتیان ایران، مبانی نجوم را از بابلیان و مبانی هندسه را از مصریان فرا گرفته و در "تأمینات" باقی مصالح فکری‌اش در سایر زمینه‌ها هم که عملا در میلتوس در کانون علم جهان حضور داشت و از این جهت مشکل خاصی نداشت. به لحاظ "تأییدات" (مراجع صدور مجوز برای تأسیس سازه‌های فکری) هم که، پیش‌تر گفتیم، ایونیه بویژه میلتوس به نسبت سایر نقاط جهان از آزادی فکری و عملی بیش‌تری برخوردار بود و دین و سیاست آن‌سان که در سایر نقاط جهان مطلق‌گرایانه مانعی در برابر طرح ذهنیت‌های جدید و تغییر ذهنیت‌های قدیم بودند در این نقطه از زمین از انعطاف لازم برای ظهور طرح‌های جدید برخوردار بودند.

.

به این ترتیب، تولید فکر در این برهه از زمان از مراحل "تأمینات" و "تأییدات" گذر کرده و عملا در مرحله‌ی "تأسیسات" قرار داشت؛ در این مرحله در این برهه از زمان همه چیز دیگر به ویژگی‌های خود متفکر بستگی داشت که به عنوان یک معمار و مؤسس چگونه بتوانند از شرایط مساعد موجود به نفع تولید فکر بهره گیرد. تالس از این نظر، آنسان که در ادامه خواهیم دید، یک سر و گردن از معاصران خود بالاتر بود.

.

ادامه دارد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

«فرایتز هایدر Fritz Heider» یکی از ژرف‌اندیش‌ترین و اصیل‌ترین متفکران در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی است. او در این حوزه صاحب یک نظریه‌ی شناختی– ادراکی است که می‌گوید:

"افراد همواره در پی آنند به یک «شناخت منظم و منسجمی» از محیط زیست ‌خود دست یابند برای همین دائما آن را تحت‌نظر دارند و رصد می‌کنند؛ آن‌ها با «ادراک ساده» و معمولی محیط زیست خود به آنچه در ورای رفتارهای سطحی دیگران است چشم می‌دوزند و به اشخاص و دلایل رفتارشان و گرایش‌ها و حتی فضای اجتماعی‌ای که رفتار در آن صورت می‌گیرد می‌اندیشند. آن‌ها به دنبال «روابط پایداری» هستند تا بتوانند به کمک آن‌ها وقایع خاص و بی‌شماری را که در حوزه‌ی ادراکی‌شان رخ می‌دهند درک کنند.

.

آن‌ها می‌دانند در چه محیطی زندگی می‌کنند و در آن محیط چه‌ها رخ می‌دهند؛ آن‌ها تحت‌تأثیر محیط شخصی و غیرشخصی خود قرار دارند؛ آن‌ها قادرند و مایلند موجب تغییراتی در محیط خود گردند؛ آن‌ها امیالی دارند، صاحب احساسات‌اند؛ به سایر افراد احساس تعلق دارند و در قالب یک مجموعه با آن‌ها رابطه برقرار می‌کنند و بر اساس برخی هنجارها خود را در برابر آن‌ها مسئول و موظف می‌شمارند؛ آن‌ها از راه ادراک و سایر فرایندهای ذهنی است که به این «آگاهی‌ها» دست می‌یابند."

.
هایدر در تحلیل‌های خود دائما دو مفهوم اصلی و قوی را در ارتباط با یکدیگر دنبال می‌کند؛ یکی از این دو مفهوم «اِسناد Attribution» و دیگری «تعادل Equilibrium» است؛ بحث در باب این دو مفهوم مهم را به بخش بعد وامی‌گذاریم.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

این نوشته حامل و حاصل یک حسرت تاریخی است مبنی بر این‌که چرا حکم‌رانان در سراسر جهان را اعتنایی بر اعتبار "انسانیات" (علوم انسانی) و "اجتماعیات" (علوم اجتماعی) نبوده و نیست وقتی در نهایت همه می‌بینند که این آن‌ها نبوده‌اند که بر قوانین و مقررات جامعه حاکم بوده‌اند بلکه در واقع این قوانین و مقررات فطری و طبیعی جامعه بوده که در همه حال آشکار و نهان بر همه کس و بیش از همه بر حکم‌رانان حاکم بوده و سرانجام از هر کدام آن‌ها عبرتی ساخته برای ازپی‌آیندگانی که هیچ نمی‌گیرند!

.

از بزرگ‌ترین اشتباهات حاکمان جوامع بشری خود همین بوده و است که جامعه‌ی تحت حاکمیت خود را فاقد هرگونه ساخت طبیعی و قوانین از پیش تعیین‌شده‌ای دانسته و از این جهت همه به خود اجازه داده‌اند آن را هر گونه که بخواهند شکل دهند و هر قاعده و قانونی که خود بخواهند بر آن سوار سازند! و تاریخ چیزی نبوده و نیست جز شرح حال همین حکام با همین اوهام؛ در این میان هر آن حرکتی که خواه‌ناخواه هم‌سو و هم‌خوان با قوانین جامعه بوده پایدار مانده و غیر آن هر چه که بوده پایمال گشته و با خیل فرصت‌ها برای توسعه از بین رفته است.

.

انسانیات و اجتماعیات بویژه در قرون اخیر تحققا دنبال کشف قوانین حاکم بر انسان‌ها و اجتماعات حاصل از آن‌ها بوده و هستند، همچون طبیعیات که دنبال کشف قوانین حاکم بر جهان طبیعت بوده و است؛ همان‌طور که با تکیه بر علوم طبیعی این همه در حوزه‌ی فنی و مهندسی پیش رفته‌ایم با تکیه بر علوم انسانی و اجتماعی هم می‌توانستیم و همچنان می‌توانیم در حوزه‌ی زیست اجتماعی هم پیش برویم. در بخش بعد به عنوان نمونه ببینیم که چگونه بی‌اعتنایی به دستاوردهای این علوم در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی زمینه‌ساز مسائل گوناگون برای جامعه گشته است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

هنر جامعه‌شناس شدن

🌓 زمینه‌شناسی در جامعه‌شناسی - بخش سوم

✍️ حسین شیران

 

     "اصل کناره‌گیری|درگیری" را از "نوربرت الیاس"- شاخص‌ترین ناشناختۀ جامعه‌شناسی در ایران، وام می‌گیرم. در بیان ارتباط ساختار دانش (در هر زمینۀ خاصی) و سطح اجتماعی خطر (در آن زمینه یا در کل در جامعه) است که الیاس به این اصل و یا در واقع این دو مفهوم استناد می‌ورزد. خود الیاس هم این اصل را از داستانی از "ادگار آلن پو" برگرفته است (لینک کتاب).

 

     داستان پو روایت‌گر دو برادر ماهی‌گیری است که در گردابی هائل در حال غرق شدن هستند. یکی از برادران قادر به کنترل احساسات خود نیست فلذا وحشت‌زده و شتاب‌زده عمل می‌کند و در نهایت همین، یعنی غرق احساسات شدن او، باعث غرق شدن او می‌گردد؛ برادر دیگر اما در عین درگیری در احساسات و هول و هراس ناشی از موقعیت، سعی می‌کند چشم و مغز خود را هم بکار بگیرد و با سبک‌سنگین کردن اوضاع و احوال و رصد کردن اسباب و اساس راهی برای نجات خود بیاید و در نهایت هم همین‌طور می‌شود و او با کنترل احساسات و تکیه بر عقلانیت (کنش عقلانی) سوار بر تخته چوبی از مهلکه جان سالم به در می‌برد.

 

     جامعه در هر شرایطی چالشی است جدّی برای جامعه‌شناس‌جماعت؛ هرچه نابه‌سامان‌تر و ناآرام‌تر و درگیر مسائل و مشکلات بیش‌تری باشد چالش حاصل از آن هم بزرگتر و خطیرتر و خطرناک‌تر می‌شود. جامعه‌شناس خود به‌عنوان عضوی از این جامعه (دریای متلاطم) هم‌چون سایر اعضای دیگر طبیعتاً درگیر کم و کسرها و کش و قوس‌های آن است و این مبنا و منشأیی‌ست برای خیزش احساسات و بروز کنش‌ها و واکنش‌های احساسی از جانب او؛ اما جامعه برای رهایی از این وضع محتاج نگرش‌های منطقی و عقلانی است و جامعه‌شناس یا جامعه‌اندیش باید با کناره‌گیری به‌جا و به‌هنگام از دریای احساسات این مهم را در حق جامعه ادا کند. 

 

     هم احساس و هم تعقل لازمۀ کار جامعه‌شناس است. با احساس باید در کار جامعه و مسائل و مشکلات آن درگیر شد و با تعقل باید برای حل مسائل و مشکلات آن و خروج از نابسامانی‌ها و ناآرامی‌هایش راهی جست. این هر دو، یعنی هم درگیری در دریای احساسات حاکم بر جامعه و هم کناره‌گیری از آن برای پی‌گرفتن فعالیت‌های عقلانی، دو روی سکۀ کار جامعه‌شناس هستند و یک جامعه‌شناس خود باید بداند کی و کجا و در کدام مسأله تا چه حد درگیری و یا کناره‌گیری به‌کار بندد تا هم به شناخت درست و هم به راه‌حل درست در ارتباط با مسائل مختلف دست یابد.

 

ادامه دارد. 

 

* نقد و نظری اگر در خصوص این مطلب و یا سایر مطالب این سایت دارید برای بحث و بررسی بیشتر در گروه تلگرامی جامعه‌اندیشان شرق (https://t.me/OrientalSocialThinkers) مطرح سازید.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, زمینه شناسی, هنر جامعه‌شناس شدن

[ شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش هفتم

✍️ حسین شیران

 

      به هر آن شکل که خط از سرزمین‌های شرقی به یونان رسید و در آن‌جا به الفبایی پیشرفته برای ثبت و ضبط آرا و افکار و اندیشه‌های یونانیان تبدیل شد معارف مختلف بشری هم به همین شکل از ملل شرقی به میان یونانیان راه یافت و در آن‌جا تا بدین حد که در تاریخ مورد اعتناء و اتکاء و استناد گردد متبلور گردید. بنا بر شواهد تاریخی نه فقط سیر تکامل تفکر و تمدن از شرق به غرب بود که حتی سیر تحرک و توطن انسان متمدن هم از شرق به غرب بود چه یونانیان باستان هم شاخه‌ای از مهاجران هندواروپایی بودند که چند هزار سال پیش، از سرزمین‌های آسیای میانه به سمت اروپا سرازیر گشته و در کناره‌های دریای مدیترانه سکنی گزیده بودند.

 

     بر همین اساس (سیر مدنیت از شرق به غرب) است که می‌توان گفت چرا تبلور تفکر و تمدن بشری نخست در کرانه‌های نیمه‌ی شرقی دریای مدیترانه شکل گرفت و نه نیمه‌ی غربی‌اش. بدیهی‌ست که خیل مهاجران از سرزمین‌های سرد شمالی به سرزمین‌های پایین‌تر در پی اقامت در بهترین جاها بودند و چه جایی بهتر از کناره‌های رودخانه‌های بزرگ؛ هند‌ی‌ها در کنار رود سند، ایلامی‌ها در کنار کارون، سومری‌ها، بابلی‌ها، اکدی‌ها و آشوری‌ها میان دو رود دجله و فرات، فینیقی‌ها در کنار رود اردن و مصری‌‌ها در کنار نیل؛ در این مناطق بود که آب فراوان، هوای گرم و خاک مساعد زمینه‌ساز گذار بشریت از مرحله‌ی شبانی به کشاورزی گردید و با توسعه و تکامل یکجانشینی سنگ زیرین مدنیت شد.

 

     چند هزار سال زندگی اجتماعی در مناطق حاصل‌خیز به رشد مازاد و افزایش جمعیت منجر گردید و افزایش جمعیت به افزایش برخوردها و مراودات و ارتباطات و در نهایت تراکم تجارب و اطلاعات؛ این خاصیت رونق زندگی اجتماعی است که خواه‌ناخواه حسب اتفاقات و احتیاجات، از یک‌سو به اکتشافات و ابداعات و اختراعات متعدد (توسعه‌ی سخت‌افزاری) و از سوی دیگر به آرا و افکار و اندیشه‌های متعالی در هر زمینه (توسعه‌ی نرم‌افزاری) منجر می‌گردد. نظر به این‌که گریزی از تبادل اطلاعات میان ملل مختلف نبود و نیست محصولات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، هم از میان‌رودان و هم از مصر به فینیقیه در مابین آن‌ها در کرانه‌ی شرقی مدیترانه راه یافت و آن‌جا قدری توسعه‌ و تکامل یافته به هم‌سایگان غربی چون کرت و یونان رسید. 

 

ادامه دارد.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه شناسی دانش بشری Sociology Of Knowledge

✍️ حسین شیران Hossein Shiran

◀️ بخش پنجم

 

     پیش‌تر گفتیم که تقسیم اقلیم دانش بشر به چهار بخش دین، فلسفه، علم و ایدئولوژی مبین تفاوت و تمایز ذاتی آن‌ها از هم‌دیگر نیست؛ همه در اصل ذهنیتی هستند مظروف در ذهن آدمی، و ما عموما در قالب علم "جامعه شناسی شناخت" است که مبتنی بر یک سری "معیارهای بیرونی" آن‌ها را از هم تفکیک می‌کنیم؛ و حال به این گفته این نکته را هم اضافه می‌کنیم که این تقسیم‌بندی مبین مرزبندی مقطوعی میان آن‌ها هم نیست، یعنی که چنین نیست از یک نقطه مرزی مشخص و معینی به بعد، یکی به قطع تمام شده و دیگری به جدّ آغاز شود.

 

     این در اصل به خاطر اینست که اولا نه یک معیار بلکه معیارهایی چند برای تمییز و تفکیک این چهار بخش از هم به کار بسته می‌شوند و بعد هم این معیارها نه یک‌باره بلکه به تدریج به هم تبدیل و تحویل می‌شوند و در حقیقت، به وسعت این تغییر و تحول تدریجی معیارهاست که "مناطق مرزی" در میان بخش‌های مختلف دانش بشری پدید می‌آیند و گذار تدریجی از یک بخش شناختی به بخش دیگر را ممکن و میسر می‌سازند.  

 

     بر اساس تصویر پیوستی، سیر تغییر و تحول و پدیدار شدن مرزبندی‌ها میان بخش‌های مختلف دانش بشری، تحلیلا و تاریخا، چنین بوده است که نخست، دایره "دین" بر پایه "ایمان" بنا گشته است؛ بعد بر پایه "تعقل" بخشی از دین مورد اندیشه قرار گرفته و "فلسفه" شکل گرفته و بخشی دیگر که در عقل نگنجد همچنان در دایره دین باقی مانده است؛ و بعد بخشی از فلسفه که به "تجربه" درآمده "علم" (اثباتی) تلقی گشته و بخشی دیگر که در ظرف تنگ تجربه نگنجیده همچنان در دایره فلسفه (به مثابۀ منفیات) باقی مانده است؛ و بعد هم که "ایدئولوژی" برخاسته و از هر کدام به قدری که با "عقیده" (حاکم) ساخته برداشته و مابقی، اعم از علم و فلسفه و دین، همه را (محکوم و) رها ساخته است.

 

◀️ لینک بخش‌های قبل در کانال تلگرام جامعه شناسی شرقی:


4️⃣   https://t.me/orientalsociology/4667
3️⃣   https://t.me/orientalsociology/4646
2️⃣   https://t.me/orientalsociology/4635
1️⃣   https://t.me/orientalsociology/4633

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی شناخت, ماکس شلر

[ چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه شناسی دانش بشری Sociology Of Knowledge
✍️ حسین شیران Hossein Shiran
◀️ بخش دوم


     عموما از ماکس شلر M. Scheler (1874 - 1928 م) فیلسوف پدیدارشناس آلمانی، بعنوان بانی جامعه‌شناسی دانش (جامعه شناسی شناخت یا معرفت) یاد می‌شود. ارزش و اهمیت کار شلر در گذر از مبانی و مباحثی که در این زمینه درانداخت تفکیک قلمروی دانش (مجموع دانایی‌های موجود در ذهن بشر) به سه بخش بود که هنوز هم مبنای کار و مورد وفاق جامعه‌شناسان شناخت است. این سه بخش عبارتند از: 1- دین 2- فلسفه و 3- علم. این انواع سه‌گانۀ دانش را شلر مبتنی بر یک‌سری اساس و اصول از جمله نحوه و زمینۀ شکل‌گیری و عوامل دخیل و عناصر مؤثر بر هر آنها از هم تشخیص و تمییز داد.
 
     "دین"، هم‌چنان‌که در تصویر پیوستی مشخص است، نخستین و وسیع‌ترین بخش از قلمرو دانش بشری است. به لحاظ تاریخی، دین پیش و بیش از هر منبع دیگری به پرسش‌های بشر پاسخ داده و مجموعه شناخت‌های لازم برای برقراری زندگی اجتماعی را در اختیار او قرار داده است. ویژگی شناخت‌های دینی اینست که از "جهان ماوراء" بواسطۀ "وحی" بر "پیامبر" عرضه شده و بعد بر پایۀ "ایمان" مورد اقبال مردم واقع شده است.

     دومین بخش از قلمروی دانش "فلسفه" است. پایه و اساس این نوع دانایی، "تعقل" یعنی استفادۀ بشر از قوۀ عقل خویش و تفکرات عقلانی است؛ از این جهت، برخلاف شناخت‌های دینی، شناخت‌های فلسفی دستاورد خود بشر است. در این نوع شناخت، نقش اصلی از آن "عقلا" (حکما یا فلاسفه) است. سومین بخش، "علم" است؛ علم مجموعه شناخت‌هاییست که از طریق "مشاهده" و "تجربه" عاید بشر شده است. در تولید و توسعۀ این نوع شناخت‌ها هم "علما" (دانشمندان) نقش اصلی و اساسی را به عهده داشته و دارند. در خصوص این کلیات در بخش‌های بعدی به تفصیل سخن خواهیم گفت.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی شناخت, معرفت شناسی

[ شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

مقالات جامعه شناسی شرقی

 

🌓 شش مانع تفکر خلاق و چگونگی غلبه بر آن‌ها 

✍️ برایان تریسی Brian Tracy

🔄 حسین شیران Hossein Shiran

 

شش مانع تفکر خلاق - برایان تریسی - حسین شیران - جامعه شناسی شرقی

 

دانلود مقاله 👇👇👇

📚 شش مانع تفکر خلاق و چگونگی غلبه بر آن‌ها ✍️ برایان تریسی 🔄 حسین شیران 

 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی انتقادی, مقالات جامعه شناسی

[ چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه شناسی دانش بشری Sociology Of Knowledge
✍️ حسین شیران Hossein Shiran
◀️ بخش اول


     انسان امروزی انسان دانایی است. به مجموع دانایی‌های انسان "دانش Knowledge" گفته می‌شود. شناخت دانش بمثابۀ یک موضوع را "جان لاک J. Locke" (1632 - 1704 م) فیلسوف تجربه‌گرای انگلیسی باب کرد. او در "مقاله‌ای دربارۀ فهم انسان" (1660 م) برای نخستین بار بحثی منظم پیرامون دانش بشری و ماهیت و حدود و ثغور آن به راه انداخت؛ پس از او "ایمانوئل کانت I. Kant" (1724 - 1804 م) این پرچم را به دست گرفت و بعد دیگر شناخت کم و کیف دانش بشری جزء ثابتی از فلسفۀ متافیزیک گشت. 

 

     در سال 1854 "جی. اف. فریر J. F. Ferrier" (1808 - 1864 م) فیلسوف اسکاتلندی برای نخستین بار اصطلاح "اپیستمولوژی Epistemology" را برای آن بکار برد. اپیستم در لغت یونانی معادل Knowledge است بر این اساس اپیستمولوژی در زبان ما دانش شناسی یا شناخت شناسی و یا معرفت شناسی ترجمه می‌شود. هدف و رسالت متافیزیک، شناخت ذوات و حقایق اشیاست و از این جهت شناخت‌شناسی با مطالعۀ کم و کیف حصول این شناخت و ابزارهای لازم برای آن در واقع مدخلی بر متافیزیک می‌باشد. 

 

     و اما "جامعه شناسی شناخت" مشخصا این موضوع را از منظر جامعه‌شناختی مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. در واقع در این علم، دانش بشری خود بعنوان یک پدیدۀ اجتماعی مطالعه می‌گردد و نحوۀ پیدایش و پیشرفت آن در ارتباط با زمینه‌های اجتماعی مرتبط بررسی می‌گردد. به بیان دیگر، مطالعۀ تأثیر زمینه‌های اجتماعی بر دانش بشری و بالعکس تأثیر دانش بشری بر زمینه‌های اجتماعی موضوع محوری این علم است. در بخش‌های بعد در این باره بیشتر خواهیم گفت.

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی شناخت, معرفت شناسی

[ یکشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

اندر باب اندیشه و آداب هم‌انديشي (2)
📝 حسین شیران


     در تابلوی معروف «مکتب آتن» که بخش پیش به شرح مختصر آن پرداختیم همه هم‌نظریم که موضوع محوری «اندیشه» و «اندیشمند» است. ما در این تابلو به لطف نقش و نگار فراوانی که «رافائل سانتزیو» با هنرمندی هرچه تمام بهم زده است با جمعی از برگزیدگان عالم فکر و اندیشه روبرو هستیم که هر کدام با یک سلیقه و یک ایده‌ای از هر کجا گردهم آمده‌اند و با جدیتی ستودنی در فضایی کاملاً سالم و صمیمی هر یک به شکلی سرگرم بحث و گفتگو و فعالیت علمی‌اند!

     در هیچ کجای این اثر، نمودی از خشم و خشونت به چشم نمی‌خورد؛ هیچ حرف و حدیثی که به کسی بربخورد یا هیچ حرکتی که توأم با توهین و تهدید و تخریب باشد نه له نه علیه کسی وجود ندارد. در کل، همه چیز در صلح و آرامش است. حتی آن جنگ‌جوی جهان‌گشای قدرت‌طلب، «اسکندر مقدونی» هم که به نمایندگی از تمام حکم‌رانان عالم سیاست در صحنه حضور دارد در محضر «سقراط»، سلطان فلسفه، شمشیر در نیام کرده و رام و آرام ایستاده و با اشتیاق دل به حرف‌های او می‌دهد! ...

     بدیهی است این‌ فضایی که رافائل به تصویر کشیده یک فضای آرمانی برای فعالیت‌ فکری است و گرنه به واقع امر این که هرکس بتواند آزادانه از هر آنچه که در سرش می‌گذرد با دیگران بگوید و بنویسد و در این میان حاکمان (حالا از هر نوعش) نه فقط هیچ ممانعتی به عمل نیاورند بلکه خود هم کم و بیش در آن مشارکت نمایند اگرچه نمی‌توان گفت هرگز در صحنۀ تاریخ نبوده است واقعیت اینست که کم رخ نموده است!

     حتی در زمان خود رافائل و خلق این اثر (11-1510) هم چنین فضای مساعدی برای بحث و گفتگو و ابراز اندیشه وجود خارجی نداشت. در آن زمان البته روح رنسانس داشت آرام آرام در جسم و جان اروپا ریشه می‌دواند با این‌‌حال بیش از همه دنیای هنر متأثر از آن بود و در عالم اندیشه هنوز آن‌سان که باید و شاید دستش رو نگشته بود.

     «بیکن»ها و «دکارت»ها و «هابز»ها و «لاک»ها هنوز به دنیا نیامده بودند تا دستی به سر و روی اندیشه و اندیشه‌ورزی بکشند و گردی از شانه‌هایش بتکانند و کما فی‌السابق سیطرۀ سرخ و سیاه کلیسا بر آثار و افکار اروپائیان جریان داشت و هنوز ماجراهای برونوها و گالیله‌ها و اسپینوزاها با اربابان کلیسا در پیش بود. بنابراین این فضای باصفا و بی‌کرانی که ما در قالب قاب کوچک تابلوی زیبای رافائل مشاهده می‌کنیم رسماً نمودیست از آنچه باید باشد و نه الزاماً از آنچه که هست!

     به این قرار این نه فقط یک تابلوی نقاشی که یک طرح تفکر و یک مطالبه هم است. پس پربیراه نرفته‌ایم اگر که نخواهیم «رافائل» را تنها در حریم و حوزۀ نقش و نگارگری محدود و محصور سازیم و فراتر از این بخواهیم او را علی‌رغم کم سن و سالی‌اش یک فیلسوف و یک متفکر برجسته هم قلمداد کنیم. به هرحال اینکه او توانسته است بیش از پنجاه شخصیت منحصر بفرد تاریخ اندیشه را در یک فضای تعاملی، هم‌زمان در ارتباط با خود و با دیگران به تصویر کشد لابد که مبتنی بر شناخت لازم از آثار و افکار هر کدام از آنها بوده است!

     من هرگاه که چشمم به تابلوی معروف «مکتب آتن» می‌افتد خواه‌ناخواه دو آرزوی بزرگ در ذهنم شکل می‌گیرد: ... (در بخش بعد بخوانید)

پایان بخش دوم

 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مکتب آتن, آیین هم اندیشی, جامعه شناسی شرقی

[ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

اندر باب اندیشه و آداب هم‌انديشي (1)
📝 حسین شیران


⏺ قطعاً بسیاری از شما دوستان اندیشمند این تابلوی معروف را دیده‌اید و نام و نگارگرش را هم می‌شناسید. آنهایی هم که تا به حال ندیده‌اند و نمی‌شناسند این فرصت مناسبی‌ست برایشان که هم این شاهکار عرصه و عالم هنر را با دقت ببینند و هم اطلاعات مختصری در مورد آن بدست بیاورند.

 

مکتب آتن - رافائل - جامعه شناسی شرقی

 

⏺ نام این اثر "مدرسه یا "مکتب آتن" است The School of Athens و صاحب آن رافائل سانتزیو Raffaello Sanzio نگارگر نامدار عصر رنسانس! در مورد  رافائل (بیشتر به اسم کوچک معروف است) همین‌قدر بدانیم که در سال ۱۴۸۳ در شهر اوربینو Urbino ایتالیا به دنیا آمد و بعدِ 37 سال زندگی در سال ۱۵۲۰ در شهر  رم از دنیا رفت. جالب اینکه می‌گویند او درست در همان روزی چشم بر جهان بست که در آن چشم به جهان گشوده بود (۶ آوریل)!

 

⏺ زمان خلق این اثر رافائل 27، 28 سال بیشتر نداشت. از قرار، به سفارش  پاپ جولیوس دوم Julius II بود که او کار بر روی این اثر را در سال 1509 شروع کرد و بعد از دو سال تلاش در سال 1511 به اتمام رساند. از همان زمان تا حال این نگارۀ 500 در 770 سانتی‌متری در تالار امضاء کاخ واتیکان نصب است که البته حالا بیشتر به افتخار او به تالار رافائل معروف است.

 

رافائل به پاس این اثر و البته آثار دیگری که در ادامه از خود به جای گذاشت "شاهزاده نقاشان" لقب گرفت. او علی‌رغم کم‌سن و سالی‌اش پیشرفت خوبی در کارها داشت همین‌طور در قلب‌ها؛ ویل دورانت بزرگ در حق او گفته است "او خوشبخت‌ترین و کامیاب‌ترین و محبوب‌ترین هنرمند همۀ تاریخ است"!

 

⏺ در این تابلوی بی‌نظیر و پررمز و راز ما با وضوح یکسان اشخاص متعددی (دقیقا 56 نفر) را مشاهده می‌کنیم که همه در پهنۀ تصویر پراکنده‌اند و به هر شکل هر کدام در گوشه‌ای از آن در گیرودار  بحث ‌و ‌گفت و شنود و خلاصه فعالیت علمی هستند. به لطف تحلیل‌ها و تشخیص‌های بسیاری که از آن زمان (قرن 16) تا حال که در قرن 21 به سر می‌بریم صورت گرفته ما حالا اغلب افراد حاضر در صحن تابلو را می‌شناسیم:

 

⏺ از  افلاطون و  ارسطو بگیرید که درست در میانه تصویر بر روی سکو ایستاده‌اند و سرگرم  مباحثه‌اند [P1] تا سقراط که در سمت چپ، پشت به آنها به یاری انگشتانش مطلبی را برای اسکندر کبیر توضیح می‌دهد [P2] تا دیوژن که آرام و بی‌خیال در میانۀ تصویر مقابل پای افلاطون و ارسطو بر روی پله‌ها ولو شده است [P3] تا  اپیکور که بر روی نیم‌ستون سمت چپ، کتابی به روی خود گشوده است! [P4]

 

مکتب آتن - P1

مکتب آتن - P2

مکتب آتن - P3

 مکتب آتن - P4 

 

⏺ و باز از اقلیدس بگیرید که در کنارۀ راست، بر روی لوحی خم شده یک طرحی هندسی ترسیم می‌کند [P5] و بطلمیوس که در کنار او پشت به ما کره‌ای در دست چپ گرفته تا زرتشت پیامبر گران‌قدر ما که با لباس سفید در مقابل او ایستاده و کره‌ای بزرگتر از مال او هم در دست گرفته [P6] و حتی خود رافائل که میان پاهای سقراط و اسکندر او هم با لباس سفید برای همیشه به بیننده نظاره کرده است! [P7]

 

مکتب آتن - P5 

مکتب آتن - P6

 مکتب آتن - P7

 

⏺ البته اینها که گفتم تشخیص و تمییز غالب است و بحث بر سر چیستی و کیستی و کیفیت حضور افراد و اجزاء و عناصر متعددی که در سراسر متن این شاهکار بی‌بدیل پراکنده‌اند شاید تا ابد ادامه داشته باشد کما اینکه هنوز برخی از آنها ناشناخته مانده‌اند. اما در خود این تابلو چندین تابلو و تندیس پررمز و راز هم به تصویر کشیده شده‌اند که شما در امتداد پایینی تصویر (نزدیکترین نقطه به خود) آنها را ملاحظه می‌فرمایید.

 

⏺ غیر از تابلوی بزرگ سمت چپ تصویر که به هر دلیل تیره گشته است [P8] و در تمام تصاویر منتشر شده اینگونه است(؟) چهار تابلوی پرنقش به چشم می‌خورند با یک تابلوی خالی کوچک در وسط بر دوش یک الهه(؟) که من هرچه زوم می‌کنم و زور می‌زنم چیزی در آن نمی‌بینم! [P9] چه می‌دانم شاید رافائل پر کردن آن را به آیندگان واگذاشته است تا آنها هم نقشی در این تابلوی پررمز و راز داشته باشند!

 

مکتب آتن - P8

مکتب آتن - P9

 

⏺ اما به نظر شما هدف از طرح این مقدمه پیرامون تابلوی مکتب آتن در آغاز بحث هم‌اندیشی چه می تواند باشد؟ در بخش بعد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مکتب آتن, آیین هم اندیشی, جامعه شناسی شرقی

[ جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]