جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 جنبش آزادی جامعه شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش هشتم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه شناسی آمریکا)

 

     برای تعالی و تعلیم‌وتربیت نسل‌به‌نسل درخشان‌ترین اذهان است که نظام به اصطلاح آموزشی این کشور اجازه می‌دهد این روحیات بندگی در جامعه‌شناسی زنده بماند تا بتواند آن‌ها را تحت این جامعه‌سالاری اجتماعی بکند و این یک اقدام مجرمانه است؛ یکی از خیل جنایاتی که توسط این‌ها علیه جوانان اعمال می‌شود همین است که خود را در موقعیتی بالاتر از موقعیت والدین قرار می‌دهند که معمولاً بسیار ستم‌گرانه‌تر از هر رابطۀ واقعی والدینی است؛ این جنایت که مدارس تحصیلات تکمیلی علیه اذهان و اخلاق جوانان مرتکب می‌شوند به دلیل رهاسازی عظیم ظرفیت دانش دربارۀ زندگی اجتماعی غیر قابل توجیه است. 

     برخلاف دانش دربارۀ درخت‌ها و سنگ‌ها، دانش دربارۀ افراد به طور مستقیم بر آن‌چه که هستیم، بر آن‌چه که انجام می‌دهیم و بر آن‌چه آرزو می‌کنیم تأثیر می‌گذارد. اگر که دانش قدرت نمی‌آورد حاکمان این جامعه هرگز پول خود را برای دانش هزینه نمی‌کردند. تا به حال که جامعه‌شناسان حامل این دانش بوده‌اند، ماشین‌وار دانش را از مردم گرفته‌اند و به حاکمان داده‌اند، دانشی که در یک زنجیرۀ یک طرفه به حاکمان قدرت اعطا می‌کند. حال اگر این ماشین معکوس عمل می‌کرد چه می‌شد؟ 

     اگر عادات، مشکلات، اسرار و انگیزه‌های ناآگاهانۀ افراد ثروتمند و قدرتمند، روزانه توسط هزاران محقق سازمان‌یافته مورد موشکافی واقع می‌شدند و ساعت به ساعت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفتند و بعد جدول‌بندی شده در صدها مجلۀ آزاد و ارزان‌قیمت چاپ و منتشر می‌شدند به گونه‌ای که حتی یک فرد پانزده سالۀ ترک‌تحصیل‌کرده هم می‌توانست آن‌ها را خوانده و درک کند و اقدامات اربابان خود را پیش‌بینی و دستکاری کرده و [به این ترتیب] آن‌ها را کنترل کند چه اتفاقی می‌افتاد؟ ...

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ سه شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش هفتم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه‌شناسی آمریکا)

 

     شماها به عنوان جامعه‌شناس، شغل خود را به سازمان‌گران اتحادیه‌ای که مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، به رأی‌دهندگانی که سلب امید شدند و به سیاه‌پوستانی که مورد اصابت گلوله قرار گرفتند مدیون هستید. جامعه‌شناسی این شکوفایی و برجستگی حال حاضر خود را به بهای خون و استخوان فقرا و ستم‌دیدگان به دست آورده است. جامعه‌شناسی اعتبار خود در این جامعه را مدیون توانایی مقبول افتاده‌اش در ارائۀ اطلاعات و توصیات به طبقۀ حاكم بر جامعه در مورد شیوه‌ها و ابزارهای در قعر نگه‌داشتن مردم است. 

     امروز دیدگان حرفه‌ای جامعه‌شناس رو به پایین و سوی مردمانی است که در قعر قرار دارند اما کف‌دستان حرفه‌ای جامعه‌شناس رو به بالا و سوی افرادیست که در آن بالا قرار دارند. این نه یک راز است و نه یک کشف اصیل که امروزه بخش‌های عمده و غالب جامعه‌شناسی کامپیوترها، کدها و پرسش‌نامه‌هایی هستند که رسماً فروخته شده‌اند و می‌شوند؛ به چه کسانی؟ به آن‌هایی که پول کافی برای سفارش این آرایه‌ها دارند و آن‌هایی که لابد اهداف سودآوری دارند در این‌که صدها مرد و زن باهوش [منظور جامعه‌شناسان] را برای پیگیری چیزهای [به ظاهر] بی‌خطر و بی‌اهمیت در خیابان‌ها به خدمت می‌گیرند.

     من ادعا نمی‌کنم که [لزوماً] هر فرد محققی مغز و فکر خود را به رشوه می‌فروشد - اگرچه بسیاری از ما پروژه‌های تحقیقاتی فراوانی را می‌شناسیم که این اتفاق به معنای واقعی برایشان افتاده است - اما می‌توان گفت ساختار مسلط این حرفه که در قالب آن همۀ اعضاء تا حدی اجتماعی شده‌اند، ساختاری است که در آن خدمت به طبقۀ حاکم جامعه شکل اعلای افتخار و توفیق است (سخنران اصلی امروز ما تمثالی از این وضعیت است). 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش دهم

نظریۀ ساخت‌یابی و نظریۀ سبک زندگی سلامت‌محور

 

     نکتۀ آخر در این خصوص مربوط به پیامدهای عمل عامل است. در مفهوم کنش تنها به پیامدهای خواسته توجه می‌شود در حالیکه در مفهوم کردار هم «پیامدهای خواسته» و هم «پیامدهای ناخواسته» هر دو مطرح و مورد توجه هستند. شکاف عمیق میان نظریه‌های مربوط به کنش و نظریه‌های مربوط به نظام از همین نکته ناشی می‌گردد که کنش‌گرایان پیامدهای ناخواستۀ کنش را نادیده می‌گیرند (کلهون، 1387: 385). 

     رویکرد نظری این تحقیق بر پایۀ تمامی آن‌چه گفته شد با راهبردهای دهگانۀ خود، در کنار پیامدهای خواسته و مورد نظر که همانا سلامت سبک زندگی و به تبع آن سلامت جسمی و روانی جمعیت و به واسطۀ آن پیشرفت و توسعۀ پایدار جامعه است، به پیامدهای ناخواستۀ آن که همانا ناسلامتی سبک‌های زندگی و وقوع و شیوع بیماری‌های سبک زندگی و ناتوانی و نابودی جمعیت کشور و تبعات ناخوشایند ناشی از آن هم توجه دارد و به آن به مثابۀ یک مسألۀ اجتماعی خطیر و خطرناک می‌نگرد. 

     در نهایت در مواجهه با یک چنین مسأله‌ای این رویکرد به کردار اجتماعی به مثابۀ یک «مداخله» در مسیر رخدادهای جهان می‌نگرد (کلهون، 1387: 381) و اصلاح امور زندگی اجتماعی را با اصلاح کردارهای اجتماعی عوامل انسانی یا به بیانی روشن‌تر رفتارهای عادت شدۀ آن‌ها در گذران زندگی روزمره ممکن و میسر می‌داند. 

پایان

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: آنتونی گیدنز, نظریه ساختیابی, ساختار عاملیت, سبک زندگی سلامت‌محور

[ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش نهم

نظریۀ ساخت‌یابی و نظریۀ سبک زندگی سلامت‌محور

 

     باری، واقعیت هم همین است که هم انسان و هم جامعه بیش‌تر بر مدار عادت می‌چرخند تا ابداع (انگیزه و اندیشه و نوآوری)، و این‌که به حق در زبان فارسی گفته می‌شود «بنی‌آدم بنی‌عادت است» هم از این روست؛ انگیزه و اندیشه و ابداع هم البته جای خود را دارد، با این قید که نه انسان دائم در شأن انگیزه و اندیشه و ابداع است و نه جامعه؛ به وجه غالب، هر انسانی کم و بیش تنها بخشی از عمر و اوقات خود را صرف این امر می‌کند و در هر جامعه‌ای هم تنها بخشی از آن مشغول این امرند و نه همه؛ به عنوان مثال تنها بخش کوچکی از افراد جامعه انگیزه و اندیشه و ابداع (آگاهی استدلالی) پیشه می‌سازند و اتوبان می‌سازند بعد مدت‌های مدیدی تعداد بی‌شماری از افراد جامعه نیندیشیده به رفت و آمد از آن می‌پردازند و به این امر عادت می‌کنند.

     در بحث سبک زندگی سلامت‌محور هم دقیقا یک چنین انتظاری از جامعه می‌رود؛ این‌که تعدادی از افراد، لزوما متخصصین امر، بدوا به نمایندگی از کلیت جامعه، مسئولیت "آگاهی استدلالی" و انگیزه و اندیشه و نوآوری در راستای تنظیم قواعد (مبانی معرفتی) و تأمین منابع (مبانی مادی و مدیریتی) سبک زندگی سلامت‌محور را به عهده گرفته، تا حد ممکن برنامه‌ای بی‌عیب و نقص ارائه دهند و بعد این مطالبه را از افراد جامعه داشته باشند تا مبتنی بر "آگاهی عملی" اهداف موضوعۀ آن برنامه را تعقیب و سلامتی خود را تضمین نمایند. در واقع این‌جا اصل بر ترویج عادات خوب در میان افراد جامعه است. در این که افراد زندگی روزمرۀ خود را اغلب از روی عادات مدیریت می‌کنند تردیدی نیست؛ آن‌چه در این میان مهم است اینست که جامعه باید افراد را به انجام کردارهای خوب عادت دهد تا دیگر خود به صورت خودکار آن‌چه لازمۀ سلامت و سعادت همگانی است را انجام دهند. 

     بنابراین کردار اجتماعی و مفهوم عاملیت در این‌جا به معنا و مفهوم انجام عادات بی‌هوده و بی‌هدف نیست؛ درست است که عوامل انسانی اعمال و کردارهای زندگی رومزۀ خود را اغلب به صورت نیندیشیده و غیراستدلالی انجام می‌دهند اما این به معنای بی‌برنامه و بی‌نتیجه بودن آن‌ها نیست؛ در این‌گونه موارد جامعه به جای افراد و به نمایندگی از آن‌ها آن‌چه خیر و صلاح همه است را اندیشیده و در برنامۀ کار قرار داده و اکنون از افراد جامعه می‌خواهد در مسیر ترسیم و تعیین شده قدم بردارند (همان‌طور که عینا و عملا در کوچه‌ها و خیابان‌ها و جاده‌های از پیش تعیین شده قدم برمی‌دارند) بی‌آنکه لزوما انگیزه و اندیشه‌ای در خصوص آن داشته باشند. 

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: آنتونی گیدنز, نظریه ساختیابی, ساختار عاملیت, سبک زندگی سلامت‌محور

[ چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش ششم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه‌شناسی آمریکا)

 

     از این جهت می‌توان گفت که جامعه‌شناسان، به استثنای مواردی معدود اما محترم (یا محترم اما معدود)، همیشه چشم‌شان رو به پایین و کف دست‌شان رو به بالا بوده است. چشم‌شان به پایین بوده تا فعالیت‌های طبقات پایین جامعه و جمعیت تحت سلطه را مطالعه کنند- فعالیت‌هایی که مسائل و مشکلاتی در برابر اِعمال نرم و روان قدرت حاکمیت ایجاد می‌کنند. از آن‌جا که طبقۀ حاکم در این جامعه خود را جامعه می‌داند و می‌شناسد، به همان شیوه‌ای که دیویس و مور Davis and Moore در مقالۀ تبلیغاتی ننگین و بدنام خود در سال 1945 جامعه را با کسانی که بر آن سوار هستند شناسایی کردند، مسائل طبقه حاکم به عنوان مسائل اجتماعی جامعه تعریف می‌شود. 

     کار این حرفه [جامعه‌شناسی] امروز دیگر از مرحلۀ گریه و اشک و آه فراتر رفته است: "مسائل اجتماعی" دیگر یک اصطلاح ممتاز و مرجح نیست، چشم‌انداز زیربنایی آن هم همین‌طور؛ امروزه دیگر آن چیزهایی از نظر جامعه‌شناسی "جالب" هستند که اساسا برای آن‌ها که در قلۀ کوه ایستاده‌ و [با خیال راحت] لرزش‌های یک زمین‌لرزه را احساس می‌کنند جالب می‌باشند. جامعه‌شناسان [همچون سربازان] در [بالای حصار] پادگان‌ها پاس می‌ایستند و تحرکات مردم مناطق اشغالی [طبقات پایین جامعه] را به اربابان خود گزارش می‌دهند. جامعه‌شناسان ماجراجوتر، پوشش مردم را به تن کرده، از حصار خود بیرون می‌آیند و با دهقانان در "مزارع‌شان" درمی‌آمیزند و بعد بازمی‌گردند با کتاب‌ها و مقالاتی چند، اسرار محافظت‌شده‌ای که جمعیت تحت انقیاد، خود را در آن پیچیده و پنهان می‌کنند را [به اربابان خود] بازمی‌گویند و بدین‌وسیله راه را برای دستکاری و کنترل هر بیش‌تر آن‌ها بازمی‌گشایند.

      یک جامعه‌شناس که به مثابۀ یک محقق در استخدام کارفرمایان قرار می‌گیرد دقیقاً یک نوع جاسوس به شمار می‌رود. تنها تفاوت اِعمال صحیح این حرفه با اِعمال صحیح جاسوسی نهایتا استفاده نسبتاً گسترده‌تر از مهارت‌ها و اغواگری‌های الکترونیکی با فنون متأخر است. آیا این تصادفی است - اگر بخواهیم فقط چند نمونه از این موارد را ذکر کنیم - که جامعه‌شناسی صنعتی در شرایطی طلوع می‌کند که "مسائل و مشکلات کار" در حال افزایش است، یا اقتصاد سیاسی زمانی رو به رشد می‌گذارد که انتخابات کمتر قابل پیش‌بینی می‌گردد و یا این‌که جامعه‌شناسی مناسبات نژادی از چه جهت اکنون در حال شکوفایی است؟

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش هشتم

نظریۀ ساخت‌یابی و نظریۀ سبک زندگی سلامت‌محور

 

     "عاملیت" در چارچوب "ساختار" یا به بیان ساده‌تر تکرار عادت‌وار رفتار (کردار اجتماعی) بر اساس قواعد و منابع در موقعیت‌های اجتماعی (شرایط زمانی و مکانی خاص) دقیقا آن چیزیست که در رویکرد سبک زندگی سلامت‌محور مد نظر و مورد نیاز است. عموما تحقیقات سلامت‌محور که اغلب از سوی پزشکان و پیراپزشکان صورت می‌پذیرند با موضوع سلامت سبک زندگی به مثابۀ یک "موضوع فردی" برخورد می‌کنند، به بیانی روشن‌تر، مسئولیت سلامت یا ناسلامتی سبک زندگی افراد را به خود آن‌ها باز می‌گردانند و در مقام ارائۀ "راهبرد" هم بیش و پیش از هر چیزی بر عامل "آموزش" افراد تأکید می‌کنند.

     از نقطه‌نظر جامعه‌شناختی این دیدگاه غالب در تحقیقات سلامت‌محور مورد نقد است، بیش و پیش از هر چیز، به این دلیل که نقش "ساختارها" در این دیدگاه بسی مغفول مانده و بیش‌تر نقش "کنش‌گر" مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. در حالی‌که از نقطه‌نظر جامعه‌شناختی تحقق سبک زندگی سلامت‌محور را نباید به عهدۀ خود افراد و به امید انگیزه و عزم و علاقه و یا هر چیزی دیگری که منوط به ارادۀ کنش‌گر است وانهاد؛ آن‌ها به هر دلیل شاید نخواهند یا که نتوانند به نحو اصولی مبانی آن را به کار ببندند در این صورت عواقب ناشی از آن بیش از خود فرد به خود جامعه بازخواهد گشت؛ باید کاری کرد تا افراد به صورت «خودکار» بر اساس قواعد سبک زندگی سلامت‌محور عمل نموده و سلامت خود را تعقیب و تضمین نمایند. 

     نظریۀ ساخت‌یابی اگرچه توجه و تأکیدش بر آگاهی عملی و کردار اجتماعی (رفتار نیندیشیده و از سر عادت، و نه از سر ناخودآگاهی) است و اساس نظم در زندگی اجتماعی را هم ناشی از این نوع آگاهی و عمل می‌داند با این‌حال این توجه و تأکید به معنای عدم توجه به آگاهی استدلالی و کنش‌های ناشی از آن نیست. در حقیقت، این نظریه، آگاهی عملی و کردارهای اجتماعی ناشی از آن را در وجه غالب در نظر می‌گیرد و آگاهی استدلالی و کنش‌های ناشی از آن را در وجه اقلّ، و این را یک واقعیت غیرقابل انکار در زندگی اجتماعی بشر برمی‌شمارد.

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: آنتونی گیدنز, نظریه ساختیابی, ساختار عاملیت, سبک زندگی سلامت‌محور

[ سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش پنچم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه‌شناسی آمریکا)

 

     نخبۀ حاکم بر شما در این جمع، متولی آن‌چه که به اصطلاح بهداشت، آموزش و بهزیستی نامیده می‌شود است. کسانی از شما که منفعلانه به آن‌چه او می‌گفت گوش می‌دادند، احتمالاً موافق هستند که این توصیف - همین توصیفی که این مرد ارائه داد - حامل پیامی دقیق بود؛ با این حال، هنوز در میان شما بسیاری هم وجود دارند، از جمله محققان سخت‌کوش، که بهتر می‌دانند و یا بهتر باید بدانند، تشکیلاتی كه این مرد رياست آن را به عهده دارد به طور دقیق همچون یک کارگزاری توصيف مي‌شود که تماشاگر توزیع ناعادلانۀ بیماری‌های قابل‌پیشگیری و اعتبارات تبلیغات و تلقینات داخلی، و محافظ [سلامت] نیروی کار جایگزین ارزان و مطیع برای پایین نگه‌داشتن دست‌مزدهاست. او وزیر بیماری، تبلیغات و زخم‌زنی‌هاست. 

     پذیرفتن این [که او وزیر بیماری، تبلیغات و زخم‌زنی‌هاست] ممکن است برای برخی از شما خیلی گران باشد اما همه چیز بستگی دارد به جایگاهی که در آن ایستاده‌اید و از آن جایگاه [به موضوع] نگاه می‌کنید؛ اگر در داخل هتل شرایتون ایستاده باشید، البته که این وضعیت برای شما توهین‌آمیز خواهد بود اما اگر شما آقایان و خانم‌ها پا به خیابان راکسبری Roxbury گذاشته باشید، باید یک دیدگاه متفاوت و یک واژگان متفاوتی داشته باشید. اگر که شما از دیدگان کسانی که در آن قعر هستند به دنیای اجتماعی نگاه کنید، یعنی از دیدگان آن جمعیتی که تحت سلطۀ شما هستند (و اگر دقیقا با همان درجه از وضوح و روشن‌بینی که ترغیب می‌شوید به خودی‌ها و خودتان بنگرید، به آن‌ها چشم بدوزید)، آن‌گاه برداشت متفاوتی از این علوم اجتماعی که خود را وقف آن کرده‌اید به دست خواهید آورد. 

     پس می‌توان گفت این مجلسی که امشب این‌جا برپاست همایش آن‌هایی نیست که واقعیات اجتماعی را مطالعه می‌کنند و یا مطالعات یا شناخت‌های مربوط به واقعیات اجتماعی را ترویج می‌دهند. این یک مجمع محرمانه‌ است از کشیش‌های بالامنصب و پایین‌منصب، کاتبان، پیش‌خدمتان روشن‌فکری و قربانیان بی‌گناه آن‌ها، که مشغول تأیید و تصدیق متقابل یک دروغ و تقدیس مشترک یک اسطوره هستند. جامعه‌شناسی نه اکنون و نه هیچ‌وقت دیگر هرگز به عنوان یک هدف واقعی در جستجوی حقیقت یا واقعیت اجتماعی نبوده است. از نظر تاریخی، این حرفه محصول سنت‌گرایی Traditionalism و محافظه‌کاری Conservatism اروپایی قرن نوزدهم است که با لیبرالیسم شرکتی آمریکایی قرن بیستم ازدواج کرده است. 
 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 تاریخ تفکر اجتماعی ایران - بخش اول
✍️ حسین شیران

 

⏺ پیش‌گفتار
     اگر که صفحۀ جستجوگر گوگل را باز کنید و در آن تایپ کنید "تاریخ تفکر اجتماعی"، بلافاصله گوگل برای ادامۀ کار شما کلمۀ کلیدی "اسلام" را پیشنهاد خواهد کرد یعنی که اگر دنبال چیزی دربارۀ "تاریخ تفکر اجتماعی اسلام" هستید کلیک کنید و اگر که شما برخلاف پیشنهاد گوگل به جای "اسلام" بنویسید "ایران"، گوگل پیشنهاداتش را از پیش روی شما خواهد برداشت با این وجود باز در پاسخ به جستجوی شما در رابطه با "تاریخ تفکر اجتماعی ایران" برای شما مطالبی دربارۀ "تاریخ تفکر اجتماعی اسلام" در چند صفحه لیست خواهد کرد. این یعنی مطلبی در رابطه با تاریخ تفکر اجتماعی ایران در کار (و یا در دسترس) نیست و هر چه است در باب تاریخ تفکر اجتماعی اسلام است.
 
     از این جهت برای دکتر گوگل چیزی غریب‌تر از تاریخ تفکر اجتماعی ایران یا ایرانی نیست! اما این به چه معناست؟ آیا تا به حال هیچ تفکر اجتماعی‌ای از سوی هیچ شخصیت ایرانی‌ای حادث و حاصل نشده است؟ این همه تاریخ زیست اجتماعی و دریغ از یک عنوان از یک عالم در باب تفکر اجتماعی؟! قطعا شما هم با بنده هم‌نظر هستید که لزوما نه، هرگز این‌گونه نیست؛ اغلب متفکران اجتماعی که آثار‌شان ذیل عنوان "تاریخ تفکر اجتماعی اسلام" در منابع مختلف گنجانده می‌شوند ایرانی و یا ایرانی‌الاصل هستند و به حکم مسلمان بودن همه ذیل این عنوان قرار می‌گیرند. 

     با این وجود حتی ذیل عنوان سرآمد "تاریخ تفکر اجتماعی اسلام" هم منابع انگشت‌شماری در دسترس است. از مهم‌ترین منابع موجود یکی "تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام" از پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است که آثار فارابی، اخوان‌الصفا، ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و ابن‌خلدون را مورد بحث و بررسی قرار داده است. در منبع دیگری با همین نام هدایت‌الله ستوده باز از فارابی شروع کرده و تا مطهری و شریعتی پیش آمده و در این میان ابن‌سینا و غزالی و سیدجمال‌الدین و علامه طباطبایی را هم افزوده است. تقی آزاد ارمکی هم باز با همین عنوان کتابی ارائه داده و آثار همین متفکران را مورد بحث قرار داده با این تفاوت که به جای طباطبایی و سیدجمال به جلال آل‌احمد هم پرداخته است. در همۀ این آثار به جز ابن‌خلدون که تونسی و خارج از حوزۀ فرهنگی ایران است بقیه متفکران ایرانی محسوب می‌شوند.

ادامه دارد ...

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: تاریخ تفکر اجتماعی ایران, تاریخ تفکر اجتماعی اسلام, فارابی اخوان‌الصفا, ابوریحان بیرونی ابن‌خلدون

[ یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش چهارم

سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور Fat-Cat Sociology"

(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعه‌شناسی آمریکا)

     از زمان ایراد این سخنرانی حالا دیگر بیش از نیم قرن می‌گذرد و در این مدت، هم حرفه و هم رشتۀ جامعه‌شناسی بسیار تغییر کرده است؛ بسیاری از شورشیانی که در سال 1968 در آن حوادث نقش داشتند حالا خود در شمار بالاترین مقامات ASA هستند و نقشی اساسی در تعریف و توصیف این رشته ایفا می‌کنند. اکنون به مناسبت 52‌مین سالگرد جنبش آزادی جامعه‌شناسی جا دارد متن سخنرانی نیکولاوس دربارۀ وضعیت جامعه‌شناسی در سال 1968 را (باز)بخوانیم و در این‌که در این مدت تا چه حد و تا کجا پیشرفت کرده‌ایم و تا چه حد و تا کجا باید پیشرفت کنیم قدری تأمل کنیم. 
 

متن سخنرانی "مارتین نیکلاوس" با عنوان "جامعه‌شناسی شکم‌پرور"

     اظهاراتی که من اینجا خواهم داشت خطاب به وزیر بهداشت، آموزش و رفاه نیست. این مرد داوطلبانه موافقت کرده است تا به عنوان عضوی از تشکیلات دولتی خدمت کند، دولتی که برای حفظ بقای خود اکنون در یک جنگ با دو جبهه می‌جنگد؛ همۀ جنگ‌های امپریالیسمی همچون جنگ [آمریکا] علیه ویتنام جنگ‌های دو جبهه‌ای هستند: یک جبهه علیه جمعیت تحت سلطۀ خارجی [مردم ویتنام] و یک جبهه علیه جمعیت تحت سلطۀ داخلی [مردم آمریکا]. 

     وزیر بهداشت یک افسر نظامی در جبهۀ داخلی یعنی جنگ علیه مردم [آمریکا] است. جنگ ویتنام این تجربه را به ما آموخت که گفتگوی میان جمعیت تحت‌سلطه و حاکمان مسلط بر آن‌ها در واقع تلاشی در جهت تحمل سرکوب‌گری است؛ به گفتۀ رابرت اس. لیند Robert S. Lynd، گفتگویی‌ست میان جوجه‌ها و فیل‌ها؛ او بر من حاکم است و نسبت به من قدرت زیادی دارد، پس او حتی اگر در سخنان و استدلالات خود اشتباه کند باز هم حق با اوست و من حتی اگر حق با من باشد باز این من هستم که اشتباه می‌کنم. از این جهت است که می‌گویم این من هستم که باید خود را مخاطب وزیر قلمداد ‌کنم نه او. 

     امیدوارم در میان اعضاء و هواداران حرفۀ جامعه‌شناسی که در این‌جا جمع شده‌اند هنوز عده‌ای باشند که زندگی‌شان را نفروخته و معامله و مصالحه نکرده و از کنترل خودشان جهت تغییر یا اصلاح خارج نکرده باشند. در آن زمان که افسران این همایش و سخنران پیش از من به صرف یک وعدۀ غذایی بزرگ در هتل مشغول بودند، من آن طرف خیابان در یک کافه تریا بودم و یک هات داگ و دو فنجان قهوه می‌خوردم، برای همین ممکن است دیدگاه من [نسبت به آن‌ها] متفاوت باشد.

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش هفتم


     گیدنز رابطه عاملیت_ساختار که در کردار اجتماعی نمود و عینیت پیدا می‌کند را فاقد انگیزه و ویژگی نمی‌داند و «تأمین امنیت وجودی» را انگیزۀ پرقدرت کردارهای اجتماعی (استونز، 1383: 430) و «قدرت» را هم به عنوان ابزار و توانایی انجام کردار برای رسیدن به هدف، یک ویژگی تعیین کننده برای عوامل انسانی در نظر می‌گیرد و در این ارتباط از مفهوم «عامل ماهر یا مقتدر  Competent Agent» برای توصیف هر عامل انسانی که به نحو احسن از قواعد و منابع (ساختارها) در تنظیم کردارهای خود استفاده کرده و زندگی خود را در راستای رسیدن به هدف مدیریت می‌کند استفاده می‌کند (گیدنز، 1384: 23).

     در شرح ناخودآگاه نبودن کردار اجتماعی، گیدنز آگاهی را در سه سطح تحلیلی «آگاهی استدلالی Discursive Consciousness»، «آگاهی عملی Practical Consciousness» و «ناخودآگاهی Unconsciousness» مورد بحث قرار می‌دهد؛ آگاهی استدلالی را در مورد اعمالی که با ذکر دلیل و هدف و انگیزه و نیت انجام می‌شوند مطرح می‌داند، آگاهی عملی را در مورد اعمالی که از روی عادت تکرار می‌شوند و ناخودآگاهی را هم به انگیزه‌های رفتاری ناخودآگاه ربط می‌دهد (استونز، 1383؛ کلهون، 1387). گیدنز آگاهی عملی یعنی معرفت به چگونگی انجام عمل (کردار اجتماعی) را مبنای نظریۀ ساخت‌یابی خود در نظر می‌گیرد. 

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: آنتونی گیدنز, ساختار عاملیت, نظریۀ تلفیقی جامعه شناسی, آگاهی عملی استدلالی

[ سه شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)

✍️  حسین شیران

بخش سوم

     در ماه آگوست سال 1968 انجمن جامعه‌شناسی آمریکا (ASA) در حال برگزاری نشست سالانۀ خود در بوستون بود. در این سال از ویلبور کوهن Wilbur Cohen وزیر بهداشت، آموزش و بهزیستی آمریکا دعوت به عمل آمده بود تا به عنوان سخنران اصلی در جلسه حضور داشته باشد. در حین برگزاری جلسه، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دانشجویان جدیدالورود دانشگاه کلمبیا و نیز جامعه‌شناسان جوان حاضر در کنفرانس در قالب "جنبش آزادی جامعه‌شناسی" (SLM) گردهم آمدند و علنا نسبت به حضور کوهن به عنوان سخنران اصلی شعار اعتراض سر دادند و خواستار سخنرانی "مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus" نمایندۀ جنبش جامعه‌شناسی رادیکال شدند. در نهایت خواستۀ معترضان محقق شد و نیکولاس پشت تریبون رفت و در نقد وضعیت جامعه‌شناسی آن روزهای آمریکا به تندی به ایراد سخنرانی پرداخت. 

     عنوان سخنرانی نیکولاس Fat-Cat Sociology بود. Fat-Cat (گربۀ چاق) اصطلاحی است که انگلیسی‌زبانان معمولا در اشاره به یک مرد شکم‌گندۀ مرفه و متمول صاحب‌قدرت و صاحب‌نفوذ در عرصۀ سیاست و تجارت به کار می‌برند (به تصویر پیوستی توجه گردد)؛ این اصطلاح نخستین بار در دهۀ 1920 در ایالات متحده در توصیف یک مرد سیاسی ثروتمند بخشنده به کار رفت اما بعد بار مفهومی منفی به خود گرفت و در راستای اهداف سیاسی در ارتباط با کسانی به کار رفت که عملا از طریق چاپلوسی و کارچاق‌کنی سیاست به نان و نوایی رسیده بودند و یا می‌رسیدند؛ بر این اساس، عنوان Fat-Cat Sociology را می‌توان "جامعه‌شناسی چاپلوس" یا "جامعه‌شناسی کارچاق‌کن" ترجمه کرد؛ از میان این دو معادل اگر که بخواهیم یکی را انتخاب کنیم "جامعه‌شناسی کارچاق‌کن" به نسبت، معادلی درخورتر و در عین حال کم‌برخورتر است با این‌حال در مجموع بنا به دلایلی که در ادامه اقامه خواهد شد حالیا معادل "جامعه‌شناسی شکم‌پرور" را به هر دوی آن‌ها ترجیح داده و در نقل سخنرانی نیکولاوس از این عنوان استفاده می‌کنیم.

fat cat sociology - oriental sociology

     از زمان ایراد این سخنرانی حالا دیگر بیش از نیم قرن می‌گذرد و در این مدت، هم حرفه و هم رشتۀ جامعه‌شناسی بسیار تغییر کرده است؛ بسیاری از شورشیانی که در سال 1968 در آن حوادث نقش داشتند حالا خود در شمار بالاترین مقامات ASA هستند و نقشی اساسی در تعریف و توصیف این رشته ایفا می‌کنند. اکنون به مناسبت 52‌مین سالگرد جنبش آزادی جامعه‌شناسی جا دارد متن سخنرانی نیکولاوس دربارۀ وضعیت جامعه‌شناسی در سال 1968 را (باز)بخوانیم و در این‌که در این مدت تا چه حد و تا کجا پیشرفت کرده‌ایم و تا چه حد و تا کجا باید پیشرفت کنیم قدری تأمل کنیم. 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور

[ پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش ششم


     در واقع امر در باور گیدنز آن‌چه اغلب از سوی آدمیان مورد عمل واقع می‌شود از روی عادت و آموزه است پس باید آن را کردار و رویّه نامید (نه کنش) و آن کس هم که این اعمال را انجام می‌دهد از روی قاعده و برنامۀ از پیش تعیین شده (ساختار) انجام می‌دهد پس باید آن را عامل (کارگزار) نامید (نه کنش‌گر)؛ از این جهت رابطۀ عاملیت-ساختار را نه در تقابل با هم بلکه در تعامل و توافق با یکدیگر به عنوان واقعیت زندگی روزمرۀ بشر و دو روی یک سکه در نظر گرفت.

     این طرز تلقی در بادی امر چنین جلوه می‌نماید که در باور گیدنز رفتار انسان در زندگی روزمره فاقد انگیزه و ویژگی است و آدمی به عنوان یک عامل و کارگزار دربست هر آنچه ساختار (قواعد و منابع) حکم می‌کند آن می‌کند؛ این آن نکته‌ایست که نیازمند توضیح است؛ فرض کنیم شما در خانه نشسته‌اید و تصمیم می‌گیرید که برخیزید و به یک شهر دیگری بروید؛ در راستای انجام این تصمیم شما از خانه که خارج می‌شوید وارد کوچه‌ها و خیابان‌ها و جاده‌ها و اتوبان‌هایی می‌شوید که از پیش موجود هستند و شما مبتنی بر یک سری اصول و قواعد که آن‌ها هم از پیش در ذهن شما جاسازی شده‌اند در این ساختارها حرکت می‌کنید و به مقصد خود می‌رسید.

     این حرکت بی‌انگیزه و بی‌هدف نیست، غیرآگاهانه هم نیست، یعنی شما دقیقا می‌دانید که دارید چه می‌کنید، منتهی بخش اعظم این حرکت نیندیشیده است به این معنی که شما اندیشه‌ای که بدیع باشد پیشه‌ نمی‌سازید، ساختاری هم که نمی‌سازید بلکه مبتنی بر اندیشه و ساختارهای از پیش ساخته شده (قواعد حرکت و مسیر حرکت) به راه می‌افتید و به مقصد خود می‌رسید. این نوع حرکت، نه یک "کنش Action" (رفتاری از روی ارادۀ آزاد) بلکه مصداق بارز یک "کردار Parxis" (رفتاری از روی عادت یا آموزه) است که در سایۀ تمرین و تکرار به یک "رویّه Practice" تبدیل شده است.

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: آنتونی گیدنز, ساختار عاملیت, نظریۀ تلفیقی جامعه شناسی, کنش کردار رویه

[ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)
حسین شیران

بخش دوم

 

     میلز خود در اوایل دهۀ 60 درگذشت. عجول و عصبی بودن‌اش از یک‌سو و تنش‌ها و فشارهای با همه درافتادن‌اش از سوی دیگر اجازه نداد او بیش از 46 سال عمر کند و سرانجام با چهارمین سکتۀ قلبی در سال 1962 از دنیا رفت. با این‌حال با همین عمر کوتاه، او آثار متعددی از خود به جای گذاشت: بینش جامعه‌شناختی، نخبگان قدرت، یقه‌سپیدان، مارکسیست‌ها، یانکی گوش کن، علل جنگ جهانی سوم و چندی دیگر. اگرچه میلز در دوران حیات‌اش از همه فاصله گرفته و کامل غریب افتاده بود - و این البته نتیجۀ نقدهای بی‌ملاحظه و بی‌رحمانه‌اش به همه چیز و همه کس بود - اما بلافاصله بعد از مرگ‌اش جریان تفکرات انتقادی او در قالب یک نوع جامعه‌شناسی جدلی با عنوان "جامعه‌شناسی رادیکال" جای و جان گرفت و خیلی زود پیروان فراوان و فداکاری به خود جذب کرد. 

     در شرایط هیجانی دهۀ 60 که شورش‌ بر علیه هر توافق و هر نظم و نظام حاکمی حرف اول را می‌زد چه چیزی جذاب‌تر از جامعه‌شناسی انتقادی و فوق‌چپ‌گرای میلز که توفان‌وار رو سوی هر کس و هر چیز محافظه‌کار و منفعت‌طلبی وزیدن گرفته بود و گردوخاکش دیگر نه فقط پارسونز وفاق‌اندیش و نظریه کارکردگرایی ساختاری‌ نظام‌گرای‌اش بلکه کلیت نظام سیاسی-اقتصادی-اجتماعی حاکم بر آمریکا که رسالتی جز استثمار و استضعاف مردم آمریکا و ملت‌ها و دولت‌های دیگر نداشت را هم در برگرفته بود؛ و فقط این نبود، میلز همچنین منتقد جدی علوم انسانی و اجتماعی حاکم بر دانشگاه‌ها بود چرا که اعتقاد داشت این علوم عملا و نظرا دربست در خدمت حاکمان هستند و هر آنچه در قالب علم ارائه می‌دهند مباحثی غیرواقعی و مهندسی‌شده هستند که عموما به نفع طبقات حاکم و به ضرر طبقات محکوم تمام می‌شوند. "جنبش آزادی جامعه‌شناسی" در این زمان و در این زمینه از بطن جامعه‌شناسی رادیکال میلز زاده شد. 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, سی رایت میلز, جامعه شناسی رادیکال چپ, بینش جامعه شناختی میلز

[ دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش پنجم

     مراتب تلفیق گیدنز این بود که پیش از هر چیز، مفاهیم «کنش Action» (رفتاری برآمده از انگیزه یا معنا یا نیت یا سود) و «کنش‌گر Actor» را فاقد ظرفیت لازم برای تبیین رفتار انسان در زندگی روزمره دانست و هر دو را از معادلات فکری خود کنار گذاشت و به جای آن‌ها به ترتیب «کردار Praxis» (رفتاری از سر عادت یا آموزه) یا «رویّه Practice» (شیوۀ تکرار کردار) و «عامل Agent» (کارگزار؛ انجام دهندۀ کردار؛ کردارگر) را برگزید و به این ترتیب مفهوم «عاملیت Agency» را به عنوان یکی از ارکان نظریۀ تلفیقی‌اش‌ در یک سو نهاد.

     در سوی دیگر به جای مفهوم «نقش Role» (ویژگی کنش‌گر) مفهوم «موقعیت Situation» (ویژگی زمانی- مکانی کردار) را برگزید و به جای مفهوم «نظام System» (الگوهای ثابت و عینی قابل مشاهده) هم مفهوم «ساختار  Structure» (مجموعه‌ای از قواعد و منابع لازم برای کردار) را ترجیح داد و آن را در تعامل دوسویه با مفهوم عاملیت قرار داد و به این ترتیب ترکیب تلفیقی «عاملیت–ساختار» را به عنوان مهم‌ترین و محوری‌ترین مفهوم نظریۀ خود ارائه داد (استونز، 1383؛ کرایب، 1390؛ کلهون، 1387؛ صدیقی، 1389).

     هدف گیدنز از این همه ترجیحات مفهومی این بود که بگوید در زندگی روزمره آنچه به اعمال آدمیان نظم می‌دهد نه نظام‌های اجتماعی بلکه قواعد و منابعی است که خود از تکرار این اعمال پدید آمده‌اند و بازمی‌آیند، برای همین در این میان نه کاربرد کنش و کنش‌گر که مبین و متضمن انگیزه و نیت قبلی است توجیحی دارند و نه کاربرد نقش و نظام که هر دو به نوعی مبین و متضمن الزام و اجبار هستند. 

 

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: آنتونی گیدنز, ساختار عاملیت, نظریۀ تلفیقی جامعه شناسی, کنش کردار رویه

[ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)
حسین شیران

بخش اول

     دهۀ 1960 نه فقط دهۀ ظهور جنبش‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خرد و کلان در جهان و به ویژه ایالات متحده بود بلکه در میان این همه های‌وهوی، هم‌زمان دهۀ جوش‌وخروش جنبش‌های علمی هم بود. در این میان، علم جامعه‌شناسی هم از این همه های‌وهوی و جوش‌وخروش بی‌نصیب نبود. این علم گرچه در قارۀ اروپا و مشخصا در کشور فرانسه چشم به جهان معرفت گشوده بود اما هر طور و به هر شکل که بود در این برهه از زمان بیش از دو دهه بود که دیگر قلب‌اش در آمریکا می‌تپید.

     در این انتقال، بیش از همه تالکوت پارسونز نقش داشت، هم‌او که بنیۀ اصلی و اساسی این علم را از اروپا گرفت و با بینش و منش هارواردی‌اش در قالب نظریۀ "کارکردگرایی ساختاری" ارائه داد؛ این نظریه در خیال خود پارسونز، نخستین تلاش نظری برای تلفیق دوگرایی "کنش و نظام" در علم جامعه‌شناسی بود اما آن‌چه او ساخت و پرداخت، در نگاه هر مدافع آزادی عمل کنش‌گر، یک نظریۀ ساختارگرای کلان تمام‌عیار با الزامات ساختاری آزاردهنده بود. هرچه بود این نظریۀ به شدت محافظه‌کار با پشتیبانی فکری نام‌داران خلفی چون مرتون، دیویس و مور توانست دهه‌های 40 و 50 حاکم بلامنازع عرصۀ جامعه‌شناسی باشد اما دهۀ 60 که از راه رسید جبراً ستارۀ بخت این نظریه رو به افول گذاشت.

     در این دهه سرانجام حملات مستمر منتقدان قدرتمندی چون میلز، لاک‌وود، گولدنر، هوروویتز و هومنز کارگر گشت و به هر شکل که بود توانست به سلطه و سیطرۀ این نظریه پایان بخشد. در این نبرد فکری سنگین، بیش‌ترین و نیش‌دارترین حملات از سوی سی. رایت میلز بود. پارسونز در مبانی نظری خویش به همه نظر داشت الا به مارکس، و این هیچ به مذاق میلز خوش نمی‌آمد: "در عرصه یکی منتقد مبارز، آن هم مغفول؟!" واکنش میلز به این غفلت عامدانۀ پارسونز سهل و ساده نبود؛ او که خود ذاتا آدم تندخو و خشونت‌مداری بود (اصالتا هم اهل تگزاس بود) با گرایش به مارکس، تندخوتر و خشونت‌مدارتر گشت و به هر چیز و هر کس که فکر می‌کرد منکر واقعیت‌های موجود و ملموس جامعه است حمله‌ور گشت.

 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, پارسونز مرتون دیویس مور, کارکردگرایی ساختاری, سی رایت میلز لاک‌وود

[ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

به کتابخانۀ جامعه شناسی شرقی خوش آمدید!

Wellcome to Oriental Sociology Library

📚 کتابخانه جامعه شناسی شرقی 📚

✳️ فرصتی برای مطالعۀ هر چه بیشتر ✳️

دانلود رایگان کتاب‌های جامعه شناسی

 


📚 کتاب نوربرت الیاس و نظریه اجتماعی مدرن: Norbert Elias and Modern Theory

نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault

 ✍️ دنیس اسمیت Dennis Smith

🔄 حسین شیران Hossein Shiran
 

دانلود رایگان کتاب نوربرت الیاس و میشل فوکو - دنیس اسمیت - حسین شیران - جامعه شناسی شرقی

 

🔽 دانلود 👇👇👇

دانلود رایگان کتاب نوربرت الیاس و میشل فوکو - دنیس اسمیت - حسین شیران

 


🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش چهارم


     دهۀ 1970 ترس از غرق شدن کشتی نوساز جامعه‌شناسی همه را به فکر چاره واداشت؛ نخستین واکنش به این ترس، فروکاستن از "واگرایی‌ها" و افزودن به "هم‌گرایی‌ها" در حوزۀ نظری جامعه‌شناسی بود. نیمۀ دوم دهۀ هفتاد جریان هم‌گرایی جان گرفت و در طی دهۀ هشتاد منجر به ظهور "گفتمان تلفیق‌گری" در جامعه‌شناسی گردید. در طول این دوران تفکر غالب در حوزۀ نظری جامعه‌شناسی اندیشه به تلفیق‌گری بود. این مهم با ظهور اندیشمندان بزرگی همچون گیدنز، بوردیو، هابرماس، الگزندر، کلمن، هکتر، آیزنشتاد، هل، امرسون و چندی دیگر به انحاء مختلف پی گرفته شد و به ترتیب منجر به ارائۀ نظریات تلفیقی متعدد و متنوعی گردید.

     نظریات تلفیقی اگرچه در نحوۀ نگرش و ورود و خروج به مسألۀ واگرایی و چندپارگی در جامعه‌شناسی تفاوت‌هایی باهم داشتند با این حال کمابیش همه دنبال هدف واحدی بودند و آن بازگرداندن وحدت و یکپارچگی درونی به علم جامعه‌شناسی پاره‌پاره بود؛ در این راستا راهبردهای نظری این اندیشمندان عموما در مواردی همچون پیوند دادن دوگانگی‌های خرد و کلان، عین و ذهن، کنش‌گر و ساختار و ... خلاصه می‌شد. هرچه بود با این رشته تدابیر جامعه‌شناسی توانست به هر شکل ممکن دستکم تا چندی خود را از ورطۀ گرداب برهاند و با برنامه‌ای جدید به سمت و سویی جدید حرکت دهد. در پیش‌برد این تحول مهم و حیاتی یکی از مهم‌ترین محرکان و مؤثران آنتونی گیدنز و نظریۀ تلفیقی ساخت‌یابی‌اش بود. 

     باری، گیدنز زمانی به سر وقت نظریه‌سازی اجتماعی رسید که کشتی نوساز علم جامعه‌شناسی چندی بود به شدت در تلاطم امواج دوگرایی‌ها سرگردان بود. نظریۀ «ساخت‌یابی Structuration» او که در دهۀ هشتاد ارائه شد تلاش تلفیق‌گرانه‌ای بود در جهت رهایی از این وضع ناگوار و نگران‌کننده؛ در این نظریه تأکید گیدنز نه بر آزادی عمل کنش‌گر بود و نه بر الزام‌آوری نظام‌های اجتماعی، بلکه با مراتبی از تلفیق و تلطیف بر تعامل دوسویۀ این دو در قالب ترکیب مفهومی عاملیت-ساختار بود.

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: نظریه ساختیابی آنتونی گیدنز, عاملیت ساختار, نظریات تلفیقی جامعه شناسی, بوردیو هابرماس الگزندر کلمن

[ یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency 

✍️ حسین شیران

بخش سوم

 

     دهۀ 1960 را باید دهۀ بحران جدی در جریانات جامعه‌شناسی دانست؛ این دهه نقطۀ عطفی است در سیر تاریخ نه چندان دراز کشتی نوساز جامعه‌شناسی که با هزار امید و آرزو در دهۀ 1840 در فرانسه به آب افتاد و حالا دوازده دهۀ بعد در سواحل متلاطم آمریکا به دلیل توفان‌های سهمگین درونی و بیرونی به نظر می‌رسید که به سختی به گل نشسته است! 

     به واقع امر، جریانات مخالف بیرونی به کنار، بیش از همه این جریانات ناهمساز درونی بودند که این کشتی نوساز را به خاک سیاه فرونشانده بودند؛ تصور کنید حال و هوایی که در این هنگامه در عرصۀ کشتی به پا بود: یکی به سوی عمل می‌کشید یکی به سوی نظر! یکی به سوی سطح خرد یکی به سوی سطح کلان، یکی به سوی کنش‌گر یکی به سوی ساختار! یکی به سوی روان‌شناسی یکی به سوی فلسفه! یکی به سوی ذهن یکی به سوی عین! یکی به سوی ارزش یکی به سوی واقع! ... و در این میان هیچ جریان مشروع و مقتدری که بتواند ناخدایی کرده و همه را قانع یا دستکم آرام ساخته و کشتی را رو به سویی به راه اندازد هم در کار نبود! 

     در این حال و هوا بود که به تدریج زمزمه‌های ناخوشایند بسیاری پیرامون این وضع ناگوار از هر گوشه به گوش رسید؛ یکی همچون گولدنر از "بحران در جامعه‌شناسی" سخن گفت؛ یکی همچون ترنر جامعه‌شناسی را "علم ناممکن" خواند، یکی دیگر "علم پاره‌پاره" و دیگری "شبه‌علم"، و فوکو که "ضدعلم"اش خواند و سرانجام یکی هم همچون هوروویتز از راه رسید و از تلاشی و از مرگ جامعه‌شناسی خبر داد! با این اوضاع و احوال دهۀ 1970 از راه رسید.
 

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: نظریه ساختیابی آنتونی گیدنز, عاملیت ساختار, نظریات تلفیقی جامعه شناسی, گولدنر ترنر فوکو ضدعلم

[ پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure_Agency 

✍️ حسین شیران

بخش دوم

 

     با به پایین کشیده شدن پرچم کارکردگرایی ساختاری در دهۀ 60 میلادی عرصه بتدریج برای طرح نظریات دیگر هم باز شد و در مدت زمان کوتاهی اینجا و آنجا طیف گسترده‌ای از نظریات هم‌سو و غیرهم‌سو، از هر سو اعلام وجود کردند و به یک‌باره عرصۀ کشتی متلاطم جامعه‌شناسی پر شد از نظریات و رویکردهای متعدد و متنوعی که جزئا و گاه کلا تاب تحمل یکدیگر را نداشتند و به این ترتیب خیلی زود در بیرون که دریا زیر پای کشتی جامعه‌شناسی مواج و متلاطم بود از درون هم کشتی جامعه‌شناسی درگیر تنش‌ها و تکان‌های تند و توفانی گردید.
     
     میلز که میدان‌دار اصلی کودتا علیه پارسونزِ متمایل به دورکیم و وبر بود با بازگشت به مارکس با "جامعه‌شناسی رادیکال" اعلام وجود کرد؛ در بازگشت به مارکس تعداد دیگری همچون آلتوسر، پولانزاس، سوئیزی و بریورمن، والرشتاین و ... با او هم‌سفر شدند و به این ترتیب نظریات متعددی همچون مارکسیسم ساختاری، سیاسی، اقتصادی، تاریخی و ... پی‌درپی هم در حوزۀ نظری جامعه‌شناسی پدیدار شدند. 

     جورج هومنز به اسکینر و رفتارگرایی محض او روی آورد و رویکرد جدیدی تحت عنوان "نظریۀ تبادل" از دل آن بیرون کشید. با این نظریه او نه به کنش‌گر بها داد و نه به ساختار، تنها رفتار را اصل قرار داد و دکل بلند کشتی توفان‌زدۀ جامعه‌شناسی را در کمال تعجب به ریش شرطی رفتار بست! 

     و بعد آلفرد شوتس از راه رسید و به هوسرل و پدیدارشناسی فلسفی‌اش علاقه نشان داد و تلاش کرد همان را در عرصۀ جامعه‌شناسی پیاده سازد؛ به تأسی از او برگر و لاکمن کارش را پی گرفتند و "جامعه‌شناسی پدیدارشناختی" را پدید آوردند؛ هارولد گارفینکل هم این راه را رفت و با اقتدا به شوتس با برداشتی متفاوت  "روش‌شناسی مردمنگارانه" را عرضه کرد. این هر دو رویکرد وظیفۀ جامعه‌شناسی را پرداختن به زندگی روزمرۀ انسان قلمداد کردند نه چیزی فراتر از این. 

     تأثیر هوسرل بر جامعه‌شناسی به اینجا ختم نشد و به واسطۀ سارتر در جریان جدید دیگری با عنوان "جامعه‌شناسی وجودی" جلوه‌گر شد. در جایی دیگر با سرچشمه و جریانی دیگر "ساختارگرایی" از علم زبان‌شناسی به علم جامعه‌شناسی راه پیدا کرد و خلاصه چنین و چنان شد که عرصۀ متلاطم کشتی جامعه‌شناسی با ورود جریان‌های متفاوت و متناقض و متخاصم درگیر و دار چندپارگی و کش‌وقوس‌ها و کشمکش‌های مهم و مهلک گردید!

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: نظریه ساختیابی آنتونی گیدنز, عاملیت ساختار, نظریات تلفیقی جامعه شناسی, پارسونز میلز هومنز

[ پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

شرحی بر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure_Agency 

✍️ حسین شیران

بخش اول

     برخی، به دلیل عدم تدقیق و مطالعۀ عمیق در توضیحات و تفاسیر نظریۀ ساخت‌یا‌بی گیدنز، که به ظن بنده بخشی از آن مربوط می‌شود به ترجمه‌های نامیزان و نارسا با عدم توضیحات تکمیلی از سوی مترجمان در حوزۀ علوم اجتماعی، بحث ساختار-عاملیت گیدنز را در وجه تقابل درک می‌کنند به این معنی که میان این دو عنصر اصلی و اساسی نظریۀ ساخت‌یابی گیدنز یک نوع دوگانگی در نظر گرفته و به طور مشخص در فضای ذهنی ناسازمان یافته‌ای عاملیت و ساختار مطرح شده در این نظریه را عملا در برابر هم تصور می‌کنند در حالی که این تصور از نظریۀ ساخت‌یابی صحیح نیست چه در آن نه فقط هیچ تقابلی میان این دو عنصر مطرح نیست بلکه برعکس تمام تلاش گیدنز بر اینست که از منظر تلفیق با ترسیم یک نوع تعامل و توافق ذهنی و عینی میان این دو عنصر به وجه غالب اساس نظم در جوامع انسانی را تبیین نماید. این نوشته تلاشی است برای رهایی از این سوء‌تفاهم!

 

مقدمه
      در سلسله مطالب "سیری سریع بر جریانات جامعه‌شناسی" خواندیم که: پارسونز را باید نخستین تلفیق‌گر حوزۀ نظری جامعه‌شناسی بدانیم که به جدّ انشقاق تدریجی نظریات جامعه‌شناسی را مورد توجه قرار داد و با علاقۀ توأمانی که به "کنش" و "نظام" و یا عاملا به "وبر" و "دورکیم" داشت تلاش کرد با ارائۀ یک نظریۀ جامع بر این انشقاق نظری فائق آید اما در نهایت ماحصل کار او یعنی "کارکردگرایی ساختاری" با تأکید آشکاری که بر الزامات ساختار فرهنگی بجای گذاشت یک نظریۀ ساختارگرای کلان تمام‌عیار از آب درآمد تا یک نظریۀ تلفیقی! اگر چه این نظریه با سررسیدن شاگردان سرآمدی همچون مرتون، دیویس و مور توانست دهه‌های 40 و 50 را به سیطره از سر گذراند اما در دهۀ 60 "کودتای فکری و نظری" منتقدان قدرتمندی همچون میلز، لاکوود، گولدنر، هوروویتز و هومنز سرانجام به سلطه و سیطرۀ آن پایان داد. 

ادامه دارد ...

Structuration Theory
Structure Agency
Giddens

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: نظریه ساختیابی آنتونی گیدنز, عاملیت ساختار, نظریات تلفیقی جامعه شناسی, پارسونز میلز مرتون

[ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

به کتابخانۀ جامعه‌شناسی شرقی خوش آمدید!

Wellcome to Oriental Sociology Library

📚 کتابخانه جامعه‌شناسی شرقی 📚

✳️ فرصتی برای مطالعۀ هر چه بیشتر ✳️

دانلود رایگان کتاب‌های جامعه شناسی


📚 مقدمه در چیستی نظریه اجتماعی
 ✍️ اوستین هارینگتون Austin Harrington
🔄 حسین شیران Hossein Shiran
⏺ نوع فایل: PDF

کتاب چیستی نظریه اجتماعی - هارینگتون - حسین شیران

🔽 دانلود 👇👇👇

دانلود رایگان کتاب چیستی نظریه اجتماعی - اوستین هارینگتون - حسین شیران


🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, چیستی نظریه اجتماعی, اوستین هارینگتون, حسین شیران

[ جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

 

بخش یازدهم

 


📙 زن‌ها و شوهرها
     در ابتدا، هیچ نشانه مشهودی از هم‌گرایی میان الیاس و فوکو به نظر نمی‌رسد. هر کس که جلد اول تاریخ جنسیت (چاپ اول، سال 1976، دو سال پس از کتاب «مراقبت و تنبیه») را در دست می‌گیرد، خیلی زود به این تصور می‌رسد که فوکو عمیقاً غیرمتعهد به تحلیل فروید از روان است در حالی که کتاب فرایند متمدن شدن الیاس عمیقاً متهعد به این تحلیل است.

 

     در حد این جلد، هدف و حریف فوکو شاید بیشتر مارکوزه است تا الیاس؛ با این وضع، نتیجه برای یک خواننده طرفدار الیاس بسیار منفی و ناخوشایند است. در این کتاب، فوکو به شدت به فرضیه سرکوب فروید حمله می‌کند و این طرح او که "عملکرد جامعه مدرن را می‌توان بر حسب کنترل‌های روان‌شناختی بر روی ابراز انگیزش‌های شهوانی توضیح داد" را هم رد می‌کند. با وجود این پس‌زمینه مأیوس‌کننده، هم‌گرایی قابل ملاحظه‌ای میان آثار الیاس و جلد دوم و سوم تاریخ جنسیت فوکو به ترتیب با عناوین استفاده از لذت و  مراقبت از خود وجود دارد. در این کتاب‌ها، فوکو به بررسی این پرسش که کدام جنبه‌های فعالیت جنسی در نظر فلاسفه و پزشکان در یونان و روم باستان مسأله بوده است پرداخته است.

 

     در این دو جلد، فوکو به کشف وجود یک صورتی از عقلانیت غیرسرکوبگر نائل می‌آید، صورتی که متفاوت از اراده به دانستن انحصاری‌ست که از طریق سلسله‌مراتب‌های حرفه‌ای و حکومتی بر مشتریان، زندانیان، سربازان، دانش‌آموزان و بیماران در درون جامعه انضباطی مدرن تحمیل می‌گردد. فوکو در کتاب «جنون و تمدن» (فوکو، 1967) برای این عقلانیت عمیقاً معیوب مدرن، در شیوه‌های عصر رنسانس یک جایگزین پیدا کرده بود آنجا که زنان و مردان، احساسات منطقی و حالات غیرمنطقی ذهن را بطور جدی بعنوان یک منبع بالقوه از حقیقت و یک چشم‌انداز مختلف در جهان در نظر می‌گرفتند. آنها منابعی برای غنی‌سازی بودند و نه برای تهدید.

 

     با این حال، در یونان و روم باستان الگوی دیگری برای ارائه وجود داشت. فوکو دریافت که بسیاری از شهروندان در آن جوامع قادر بودند در داخل محدوده تحمیل شده از وضعیت قدرت و دانش‌شان، به اجرای یک اخلاق مبتنی بر خودمداری منطقی بپردازند و به این ترتیب لذتی بی‌دردسر را پی‌بگیرند. یکی از یافته‌های کلیدی فوکو این بود که در طی یک دوره شش سده‌ای از قرن چهارم پیش از میلاد به بعد، همسران رومی‌ها بسیار قدرتمند شدند و روابط جنسی آنها بسیار سخت و تند و خویشتن‌دارانه شد. 

 

     همان‌طور که او یادآور می‌شود، «از تمام تأملات اخلاقی مکتوب دربارة فعالیت جنسی و لذایذ آن چنین برمی‌آید که در قرون اولیه عصر ما در برخی از زمینه‌‌ها سخت‌گیری و ریاضت‌کشی شدت یافته است. پزشکان نگران از تبعات عمل جنسی، بلادرنگ امتناع را توصیه می‌کنند و باکره ماندن را بر لذت‌بری ترجیح می‌دهند. فلاسفه هم هر گونه رابطه جنسی خارج از ازدواج را محکوم می‌سازند و وفاداری أکید میان زن و شوهر را بدون هیچ استثنائی توصیه می‌کنند (فوکو 1988a، 235).[19]

 

     در نظر فوکو، این تغییرات محصول تغییرات حادث در داخل ازدواج و در ساختار امپراتوری روم است. بعنوان مثال، ازدواج به طور فزاینده به یکی از دغدغه‌های حقوق عمومی بدل گشت. در همین حال، مشاغل دولتی به دست اقلیتی از شهروندان افتاد. شوهران طبقه بالا مستقیماً در امور عمومی درگیر نبودند. از قضا، الیاس هم در سال 1985 یعنی یک سال بعد از انتشار جلد دوم و سوم کتاب تاریخ جنسیت فوکو در مقاله‌ای با عنوان «تغییر توازن قدرت بین دو جنس» به این موضوع روی آورد. ...
  
                                                           

پایان بخش یازدهم


 

 

Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers

 


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش دهم

 

برخی شباهت‌ها میان الیاس  و فوکو  (2)

     جایگزین دوم که هم الیاس و هم فوکو بر آن صحه گذاشته‌اند وضعیتی است که در آن «بی‌نظمی اجتماعی» با «بی‌ثباتی شخصیتی» درهم آمیخته می‌شوند. باز اینجا آن مسألۀ زمینه‌ای که پیش‌تر در موردش صحبت کردیم میان آنها جدایی می‌افکند. برای الیاس، بی‌نظمی و بی‌ثباتی شرایطی هستند که در مراحل اولیۀ "فرآیند متمدن شدن" غالب هستند و با تکمیل این فرآیند دیگر موجود نخواهند بود مگر اینکه جریان «فرآیندهای تمدن‌زدا» باعث شوند که این‌ها دوباره حادث ‌شوند همان‌گونه که در آلمان اتفاق افتاد و این مایة تأسف الیاس است و امیدوار است که چنین تجربه‌هایی در آینده قابل اجتناب باشند.

 

     در این مورد هم، نظر فوکو متفاوت است. اگر که تجربۀ سرکوبگری‌های مدرنیته  تنها گزینۀ ممکن باشد پس فوکو ترجیح می‌دهد که «بی‌نظمی» و در نهایت امر، «هرج و مرج» حاکم باشد. او بطور جدّ این عقیده را پی‌می‌گیرد که سائقه‌های قدرتمندی که در ما جریان دارند برآمده از تموّج و تلاطم نیروهای کیهانی هستند. ما باید قبول کنیم که در یک جهان متخاصم پر هرج و مرجی زندگی می‌کنیم که با این نیروهای قدرتمند در ارتباط است و دائم توسط آنها تغییر و تنظیم می‌یابد؛ به بیان دیگر زندگی ما توسط این نیروها شکل می‌گیرد پس باید بپذیریم غم و اندوهی را که از این طریق عاید ما می‌شود و خوشی‌‌ها و لذت‌های ما را دربرمی‌گیرد.

 

     فوکو  و الیاس نه در مورد مطلوبیت نسبی ترتیب قرارگرفتن سه گزینۀ - «خودگردانی عقلانی»، «دگرگردانی استبدادی» و «بی‌نظمی»، باهم توافق دارند و نه در مورد شدت و قدرت شرایطی که زمینه‌ساز پیدایش و یا از بین رفتن آنها در مدرنیته می‌باشند. با این وجود، آنها در این مورد هم هم‌نظر هستند که این‌ها در هر کجا که دیده می‌شوند، عمدتاً تحت تأثیر فرآیندهایی فراتر از محدودۀ برنامه‌ریزی انسان هستند؛ به عبارت دیگر، جوامع به شیوه‌هایی تغییر می‌یابند که عمدتاً خارج از کنترل انسان هستند.

 

     با بازگشت به مسألۀ «تغییر اجتماعی»، درجۀ شگفت‌انگیزی از هم‌گرایی میان الیاس و فوکو به چشم می‌خورد. این حرکت البته از سمت فوکو  است و این بیش‌تر در عمل‌کرد او بعنوان یک مورخ دیده می‌شود تا هر اظهار نظر کلی که در مورد روش‌شناسی داشته است. فوکو هر چه که در مورد روش‌شناسی نوشته است، متأثر از نیچه و در دفاع از ارزش و اهمیت رویکرد تبارشناسانۀ او بوده است.

 

     به بیان دیگر، او معتقد بود که مورخان باید شرایط حال حاضر را بمثابۀ رویدادهای تصادفی و پیامد منازعات متعدد و متفرق  قدرت ببینند. زمان حال باید بعنوان یک پدیدۀ نوظهور برآمده از تبار پیچیده‌ای نگریسته شود که دست‌یافتن به جزئیات آن تنها بواسط پژوهش‌های سخت و رنج‌آور ممکن می‌گردد.[16]

      فوکو اینجا در برابر غایت‌شناسی‌ای که از دل برخی تاریخ‌های متافیزیکی برآید مقاومت می‌کند: "در بازگردانی نیازهای حال حاضر به مبدأ و منشاءشان، متافیزیست‌ها ما را با این هدف مبهم متقاعد می‌سازند که تحقق آن را در لحظه‌ای که پدید می‌آید جستجو می‌کنند. با این وجود، تبارشناسی، درپی بازسازی نظام‌های مختلف انقیاد است: نه با قدرت پیش‌بینی معناها بلکه با بازی خطرناک با سلطه‌ها  (فوکو  1984، 83)."

 

     با این حال، آنگاه که فوکو کار بر روی جلد دوم «تاریخ جنسیت» را آغاز کرده بود ملاحظۀ نواخت‌ها و الگوهای "بازی خطرناک با سلطه‌ها" را هم آغاز کرده بود و این بسیار شبیه آن چیزی بود که پیش‌تر توسط الیاس شناسایی شده بود. یک دلیل ممکن برای آن اینکه، فوکو در جلد دوم و سوم کتابش، خود را از عرصۀ سرکوبگر مدرنیته به جهان باستان یونان  و روم  انتقال داد. به محض ورود به آنجا او تجزیه و تحلیل‌هایی ارائه داد که برخی شباهت‌های شگفت‌آور با آثار الیاس همچون «فرآیند متمدن شدن» و بویژه «جامعۀ درباری»4 و نیز مقاله‌ای از او با عنوان "تغییر توازن قدرت میان دو جنس - یک مطالعۀ فرآیندی جامعه‌شناختی»5 داشت (الیاس 1987A). در دو بخش بعدی این فصل به شرح این شباهت‌ها خواهیم پرداخت[17].

 

4. The Court Society

5. The Changing Balance of Power Between The Sexes – a Process-Sociological Study

 

پایان بخش دهم


Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش نهم

 

برخی شباهت‌ها میان الیاس  و فوکو  (1)


     الیاس و فوکو اگر چه هر کدام به شیوه‌های مختلف چشم‌انداز مدرنیته را مورد مطالعه قرار دادند اما بر روی نقشة کاری‌شان در سه نقطۀ مهم باهم توافق نظر دارند. نخست اینکه، هم فوکو  و هم الیاس، همچون "هانا آرنت" به شرایط نسبتاً پایداری که به مردم اجازه می‌دهند تا در ارتباط با خودشان تصمیمات مبتنی بر عقلانیت بگیرند و از این طریق درجۀ بالایی از استقلال و خودمختاری را به نمایش بگذارند توجه ویژه‌ای دارند و این یک آرمان مشترک میان آنهاست. در این میان، تفاوت الیاس  و فوکو  اینجاست که الیاس  معتقد است این، یعنی «تصمیمات مبتنی بر عقلانیت»، وضعیتی است که ممکن است در آینده بیش‌تر گسترش یابد در حالی که فوکو  معتقد است این وضعیتی است که گروه‌های خاصی در گذشته‌های دور از آن برخوردار بوده‌اند و حالا در جوامع مدرن دیگر خبری از آن نیست.

 

     فوکو  و الیاس  هر دو موافق‌اند که دو جایگزین اصلی برای وضعیت خودگردانی عقلانی وجود دارد. نخست، وضعیت دگرگردانی heteronomy (در مقابل خودگردانی autonomy) است که در آن فرد تحت کنترل یک حاکم مرکزی مستبد قرار دارد. الیاس  معتقد است که توسعۀ سیاسی آلمان  تا حدودی با استعداد و سازگاری ساختار و شخصیت اجتماعی آلمانی‌ها برای این نوع از کنترل مرکزی بیرونی قابل تبیین است. با این حال، همان‌طور که مشاهده شد، او جامعۀ آلمان را محصول شرایطی خاص می‌دانست که در نوع خود این شرایط غیرمعمول هستند. به عبارت دیگر در نظر وی، آلمان  یک مورد استثناء بود.

 

     در مقابل، فوکو  معتقد است که کنترل بیرونی و دگرگردانی بدن و روان آدمی از طریق عمل‌کرد شیوه‌های گفتمانی و غیرگفتمانی در وضعیت مدرن، یک امر "معمول" است. این شامل فرانسه  که الیاس  از آن تحت عنوان نقطۀ مرکزی و قلب تپندۀ "فرایند متمدن شدن" یاد می‌کند هم می‌شود. فوکو  گزارش می‌دهد که پس از انقلاب فرانسه، پلیس تلاش داشت تا "اسباب و اساسی برپاسازد ... سازگار و هم‌سو با تمامیت بدن اجتماعی انسان ... نه فقط بواسطۀ اعمال فشارها و محدودیت‌های شدیدی که خود در برداشت بلکه بواسطۀ موشکافی‌هایی در جزئیات مربوط به آن (فوکو 1977a، 213). بسی کلی‌تر از این، او معتقد است که مدرنیته  «بدنهای مطیع» ایجاد کرده است (135). این بدن‌ها، بدون وقفه، در معرض فشارها و اضطرارهای ثابتی هستند (137)،' توابعی از یک ... «قدرت میکروفیزیک» جدید (139).

 

پایان بخش نهم


Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش هشتم

 

 

نیچه، هوسِرل و باشلار -۳
     فوکو تلویحاً میان دو نوع ساختاریابی تمایز قائل می‌شود؛ در یک سو، «ساختاریابی هستی انسان» که بواسطۀ «مختصات بنیادی» جهان‌شمولی از قبیل تقابل‌گرایی‌هایی همچون نزدیکی و دوری، روشنی و تاریکی و یا فراز و نشیب صورت می‌پذیرد و در سوی دیگر، «ساختاریابی شیوه‌های اجتماعی و روانی» در درون دوره‌های تاریخی خاص که بواسطۀ گفتمان‌های نهادی خاص (بعنوان مثال، در مدارس، دادگاه‌ها و درمان‌گاه‌ها) صورت می‌پذیرد که با نفوذ در ذهن و روان افراد، آن‌ها را تحت کنترل خود درمی‌آورد.

 

     این دو نوع از ساختاریابی پیامدهای متفاوتی دارند. به باور فوکو، اشکال هنری حماسی، بزمی و غم‌انگیز به ما درک گسترده‌ای از شرایط انسانی می‌دهند و در مقابل، گفتمان‌های نهادی مدرنیته، گزینه‌های متعدد مربوط به هستی را مسدود ساخته و طیف وسیع امکانات لازم برای تجربة انسانی را محدود می‌سازند. با این حال، این بیشتر تصریحی است تا تلویحی. فوکو درصدد نیست تا به یک موضع فلسفی استادانه یا سازگار با نظریاتش در مورد ماهیت هستی (اینکه ساختارها چیستند و شیوه‌ها چیستند؟) و یا ماهیت معرفت (اینکه ما چگونه "می‌دانیم" که اینها چیستند؟) دست یابد.

 

     در کل، در او علاقه‌ای به تولید یک «نظریه کلان» دیده نمی‌شود. مفاهیم نظری او در واقع یک نوع ابزارهای برش هستند- اسبابی سودمند برای تشریح «تجارب»اش. این ابزارها صرفاً برای کار بر روی این موضوع خلق شده‌ و در ارتباط با آن هم گسترش یافته‌اند. آنها تشکیل دهندة یک سیستم نیستند. در حقیقت امر هم فوکو مورخ سیستم‌هاست و نه خالق هیچ یک از آنها.

 

     در اصل آنچه باعث تحریک و تهییج فوکو گشت دو پروژة مرتبط بهم بود- و اینجاست که ما دوباره به الیاس برمی‌خوریم؛ این دو پروژه عبارت بودند از: نخست، کشف چگونگی تحقق ساخت‌یابی شیوه‌ها از طریق پژوهش تاریخی در دور‌ه‌های زمانی مختلف (به زودی در این خصوص بحث خواهد شد)؛ و بعد بیرون کشیدن و روشن ساختن بینش بنیادی خود در خصوص اینکه چه چیزی عمیقاً در زندگی بشر در معرض خطر است.

 

     بینش‌ها و یا به بیان دیگر مکاشفات در رابطه با چگونگی عملکرد جهان و بعد چگونگی تناسب آنها باهم، در نزد الیاس و فوکو متفاوت از هم دنبال شده است: در مورد الیاس، یک شیفتگی به تأثیر متقابل ‌پیوست‌ها و گسست‌ها و یک درک قوی از جریان‌ها و ضدجریان‌ها و خروش‌ها و ضدخروش‌هایی به چشم می‌خورد که جزر و مدها و گرداب‌های زندگی را شکل می‌دهند؛ و در مورد فوکو، یک دیالکتیک میان انواع فشارهای سرکوبگر و رهایی انفجارگونه دیده می‌شود.

 

     با این حال، هر دو اندیش‌مند در هر دو چشم‌انداز مشابهت‌هایی باهم دارند که در ادامه بدان خواهیم پرداخت. الیاس یک بار اظهار داشت: «تجربة من اینست که بتدریج شاهد چیزی جدید هستم، چیزی که پیش‌تر نمی‌دانستم و از این جهت من در حکم یک سرمشق هستم: می‌توانید آن را انجام دهید و این ارزش آزمودن و رنجیدن را دارد. این یک روش طبیعی برای کار یک دانشمند است. یکی که دارای یک مسأله است و یک روز از آن سر می‌درآورد و می‌گوید که راه حل پیش من است. به هر حال یکی ممکنست هیچ اندیشه‌ای در مورد آن نداشته باشد و یکی داشته باشد.» (الیاس 1994b، 75-6) .


پایان بخش هشتم

Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

معرفی پیر بوردیو Introducing Pierre Bourdieu
مایکل بوراوُی Michael Burawoy
حسین شیران Hossein Shiran

بخش دوم

 

✅ محاوره با بوردیو
     چگونه می‌توان با نویسنده‌ای به این بزرگی و دانشوری و گستردگی درافتاد؟ خود بوردیو به ما می‌گوید که هر نویسنده‌ای را باید در بستر محصولات و مقبولات خود او [مورد ارزیابی] قرار داد. در مورد بوردیو، در واقع، این خود کار خطیری خواهد بود چرا که محصولات و مقبولات اندیشمندانۀ او در زمینه‌های بسیار متعدد و متنوعی هستند. از این جهت بهتر است یک رویکرد محدودتری اتخاذ کنید و در آن او را در موقعیت محاوره و مقابله با نظریه‌پردازانی چون مارکس، وبر و دورکیم، و نیز لنین، گرامشی، فانون، فوکو و دوبوار قرار دهید. اگرچه، بنحو متناقضی، بوردیو کمتر به نویسندگان دیگر توجه دارد بویژه آنجا که خود را در رأس رنسانس جامعه شناسی درمی‌یابد، با این حال شما از اینکه محاوره‌ای خیالی میان او و نظریه‌پردازانی که گفتیم برپاسازید درس بزرگی خواهید گرفت.

 

     محاورۀ بوردیو با خود بوردیو چندان جالب از آب درنخواهد آمد چرا که بلافاصله تناقضی که در نوشته‌های او پنهان است و شکافی که میان نظر و عمل‌ او وجود دارد آشکار خواهد شد. از یک سو بوردیو متعهد بود که جامعه شناسی را به یک علم تبدیل کند- علمی که تنها در دسترس تقدیس‌شدگانی باشد که حاضرند آسایش و آرامش خود را وقف طلب‌اش ‌دارند، از سوی دیگر به یک جامعه شناسی عمومی‌ای متعهد بود که در دسترس همه باشد. حال چگونه باید آشتی داد علم غیرقابل ‌دسترس برای همه را با علمی که قابل دسترس برای همه است؟!

 

     تناقض دیگر اینکه، نظریۀ مرکزی او «سلطه فرهنگی»، توانایی افرادِ تحت سلطه را برای درک شرایط تحت سلطه قرار گرفتن‌شان انکار می‌کند، اگر که درک این شرایط مختص جامعه‌شناس است پس برای چه او عموم را در مورد خطرات نئولیبرالیسم موعظه می‌کند؟ و بعد او معتقد بود که روشنفکران باید «رفلکسیو» (بازتابنده) باشند تا فهم شرایط تولید آثارشان برحسب زمینۀ گسترده‌ای که او خود آن را «فیلد» (میدان) می‌خواند ممکن گردد، اما زمانی که نوبت به خود او رسید تا حد زیادی «غیربازتابنده» نمود! به این قرار، بیشتر چنین می‌نماید که «رفلکسیویتی» (بازتابندگی) چیزی بیش از یک روش برای فروکاست کار دیگران به زمینۀ تولیدش و در نتیجه بی‌اعتبار ساختن آن نیست!

 

     سومین مجموعه از محاورات خیالی‌ خود را در مقابله با دنیا دنبال کنید؛ به این معنی که تلاش کنید ایده‌های بوردیو را به صف ببندید و ببینید که چگونه می‌توانند دنیای اطراف شما را روشن سازند. بوردیو بسیار متعهد به تحقیق تجربی بود، درست مطابق معیارهایی که مارکس، وبر و دورکیم در نظر داشتند. شما هم همین کار را انجام دهید و سعی کنید درکی تجربی از نظریۀ سلطه فرهنگی او به مثابۀ عملکرد «تمایز»، «سرمایه فرهنگی» او به مثابۀ یک وسیله برای بازتولید تفاوت‌های طبقاتی از طریق آموزش، تولید هنر به مثابۀ مشارکت در یک «میدان»، ایدۀ هبیتوس (عادتواره) او به مثابۀ درونی‌سازی ساختار اجتماعی و از این قبیل داشته باشید.

 

پایان بخش دوم

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, پیر بوردیو Pierre Bourdieu

[ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش هفتم

 

 

نیچه، هوسرل و باشلار _۲

     علاقۀ فوکو به هوسرل Edmund Husserl و نیچه Friedrich Nietzsche با مواجهه و مطالعۀ آثار مورخان فرانسوی علم همچون گاستون باشلار Gaston Bachelard تشدید گردید. باشلار آرمان‌ها و ایده‌آل‌های متعارف علمی را قبول نداشت. برای او هم، همان‌قدر که برای نیچه، هیچ «حقیقت جهانشمولی» که بتدریج با واسطۀ اکتشافات انباشتی مکشوف افتاده باشد و در طول زمان و مکان هم معتبر باشد وجود نداشت.

 

     رویکرد او بیش‌تر زمین شناختی بود: به باور او، جهان‌بینی‌های مختلف و اشکال معرفتی مختلف و علوم مختلف و نظایر اینها، همچون فوران‌های پی‌درپی‌ای بوده‌اند که طی هجمه‌های انفجاری از اعماق زندگی به سطح آن بیرون رانده شده‌اند. علوم مختلف در هر عصری برساخته‌ای از فرهنگ، فلسفه، مذهب، ایدئولوژی و تخیل آدمیان آن عصر هستند که مجموعاً در قالب یک تودۀ بزرگی به این عنوان جاگرفته‌اند.

 

     باشلار و هم‌فکرانش بر این اندیشه بودند که تخیل خلاق شاعران و سایر هنرمندان نباید بسادگی همچون یک مانع و عامل منفی در برابر تفکر علمیِ نظا‌م‌مند تلقی گردند، بلکه باید با دیدی مثبت، بعنوان یک راه جایگزین به درک واقعیت نگریسته شوند. آنها معتقد بودند که حیات فکری و فرهنگی همواره در معرض شکافت‌های عظیم و ناگهانی هستند و گسست‌های معرفت‌شناختی و تغییرمسیرهای زلزله‌ایِ بسیاری در راه رسیدن به معرفت و درک واقعیت سازمان یافته‌اند.

 

     آنها همچنین فرض‌شان این بود که در داخل هر یک از دوره‌های تاریخی که بواسطة وقوع این شکافت‌های بنیادی از هم متمایز گشته‌اند شباهت‌هایی در ساختارهای درونی علوم مختلف‌شان به لحاظ مفاهیم‌، روش‌ها و گفتمان‌هایشان می‌توان یافت. گویی هر عصری «برداشت‌» خاص خود از جهان را داشته است و این برداشت بوده است که به هر شکل در تمام جوانب فکری و معرفتی آن عصر ساری و جاری گشته است.

 

     با این حال، این تنها تحقیقات تجربی دقیق است که می‌تواند اطلاعاتی در مورد علوم و سایر اشکال معرفتی هر عصری ببار آورد. این بدان معنی است که انجام این کار همچون یک فرایند حفاری دقیق، با کار بر روی لایه‌های رسوبی و کنار هم چیدن شواهد متعدد ممکن می‌گردد. با این روند است که یک مورّخ می‌تواند به کشف اصول ساختاری‌ای که هر عصر را از هم متمایز می‌سازد نائل آید و نیز چگونگی تولید و تبدیل این سازه‌ها را مورد بررسی قرار دهد.

 

     برخی از این ایده‌ها تحت تأثیر ساختارگراهایی همچون لویی آلتوسر Louis Althusser (شاگرد باشلار و دوست فوکو) بوده است. با این حال، اگر چه، برای مدتی فوکو به خود اجازه داد که بنوعی "همراه" و "همسفر" ساختارگرایان شناخته شود با این حال در ادامه، او در عمل به شیوه‌های مختلف، راه خود را از آن جنبش جدا ساخت. (همسفر : fellow traveller : به کسی گویند که عضو یک حزب یا مکتب نیست اما از آن جانبداری می‌کند.م)

 

     در کل، آنچه در مرکزیت کار فوکو قرار داشت نه «ساختارها» که «شیوه‌ها» بودند: شیوه‌هایی که مردم فکر می‌کنند، احساس می‌کنند و در طیف وسیعی از موقعیت‌های خاص عمل می‌کنند. شیوه‌ها می‌توانند هم روانی و هم اجتماعی باشند. آنها دربرگیرندۀ منابع مادی و غیرمادی همچون احساسات و ادراکات هستند. فوکو علاقه‌مند به کشف ساختار‌ فرآیندهایی بود که بطور فعال باعث شکل‌گیری شیوه‌های خاص می‌شوند - بعنوان مثال، شیوه‌های که ما بیماری روانی را درمان می‌کنیم، یا با مجرمین مقابله می‌کنیم و یا زندگی جنسی خود را مدیریت می‌کنیم.


پایان بخش هفتم


Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
 Norbert Elias and Modern Theory
 Professor Dennis Smith , 2001

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

معرفی پیر بوردیو Introducing Pierre Bourdieu
مایکل بوراوُی Michael Burawoy
حسین شیران Hossein Shiran

بخش اول

 

     پیر بوردیو (1930-2002) تأثیرگذارترین جامعه‌شناس زمان ماست. تأثیرگذاری‌ او تنها در حوزۀ جامعه‌شناسی نیست در رشته‌های دیگر هم هست، تنها در علوم اجتماعی نیست در علوم انسانی هم هست، تنها در داخل دانشگاه نیست در خارج دانشگاه هم هست و تنها در داخل فرانسه نیست در داخل اروپا، جهان غرب و بطور فزاینده در جهان شرق و جنوب هم هست! تنها زمان خواهد گفت که آیا ستارۀ اقبال‌ بوردیو همچنان در اوج و آثار او همچنان بخشی از شرعیات جامعه‌شناسی باقی خواهد ماند یا نه. فعلاً که حضور او همه‌جایی و همه‌جانبه است، خواه به خاطر «نظریۀ سلطۀ نمادین theory of symbolic dominationاش، خواه به خاطر «مشارکت عمومی و مداخلۀ سیاسی»اش به عنوان مثال و خواه به خاطر جانبداری‌اش از «جامعه‌شناسی بازتابی reflexive sociology».

     

     به استثناء «مارکس Marx، «وبر Weber و «دورکیم Durkheim»، تا به حال که هیچ جامعه‌شناس دیگری به اندازۀ او به ارائۀ قاموسی از مفاهیم نپرداخته است؛ "field" - "social, cultural, political capital" - "habitus" - "distinction" - "homo ludens" - "illusio" - "doxosophers" از جمله مفاهیمی هستند که هر روز و هر کجا کسان بسیاری پیرامون آنها سخن می‌گویند. بوردیو یک بازیکن راگبی بود بنابراین گلاویز شدن با او قدری دشوار است. گسترۀ نوشته‌های او موضوعات بسیار مختلفی از هنر تا علم، از سیاست تا ورزش، از خانواده تا آموزش، از اقتصاد تا ادبیات و از استعمار تا نئولیبرالیسم neoliberalism را دربرمی‌گیرد. او به همان اندازه که درگیر عکاسی بود درگیرودار تجزیه و تحلیل‌های آماری هم بود. خیلی راحت می‌توانست میان فلسفه و تحقیق تجربی رفت و آمد کند و در این میان دربارۀ نظریۀ اجتماعی هم تفکر و تأملی داشته باشد.

 

     قلمروی نوشته‌های او گسترده و حجم آنها بسیار زیاد است. تنها به زبان انگلیسی بیش از 35 تألیف دارد. برای یک فرد مبتدی و حتی غیرمبتدی، نوشته‌های او اغلب غامض و دور از دسترس است با این حال او ارائۀ آثاری به سختی و پیچیدگی «سرمایۀ فرهنگی cultural capital» و «تمایز distinction» را هرگز مایۀ شرم‌ساری نمی‌دانست؛ او یک بازی‌گر ماهر در عرصۀ علمی فرانسه بود. جملات پی‌درپی او که به راحتی تبدیل به یک پاراگراف‌ می‌شوند اغلب پیچ‌وتاب‌دار و خودمعرف هستند و این درک و فهم آنها را دشوار می‌سازد. کتاب‌هایش هم که بنحو ناامیدکننده‌ای ناتمام و بنحو ناخوشایندی پر از پرت‌شدن‌های متعدد از موضوع هستند.

 

     بوردیو در دو دهۀ آخر زندگی خود، پس از انتخاب شدنش به عنوان رئیس دپارتمان جامعه‌شناسی کلژ دوفرانس در سال 1981، از اعتبار سازمانی خود برای ورود به عرصۀ سیاست استفاده کرد و به نوشتن آثاری پرداخت که نسبت به قبل بسیار سیاسی‌تر، شفاف‌تر، خشمناک‌تر، دنیامدار‌تر اما همچنان تأثیرگذارتر بودند. این آثار به پشتوانۀ یک احساس سیاسی خصمانه به نئولیبرالیسم، فروداشت فرهنگ و اظهارات غیرانسانی، با یک اقبال عمومی روبرو شدند.

 

پایان بخش اول

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, پیر بوردیو Pierre Bourdieu

[ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش ششم

 

 

نیچه، هوسرل و باشلار ۱

     فوکو بعنوان مثال به فردریش نیچه گرایش داشت، کسی که منکر هر گونه طرح از پیش تعیین‌شده‌ای برای تاریخ بشریت بود و در این میان بیشتر مخاطبش هگل بود که تاریخ بشر را روایت افزایش عقلانیت و پیشرفت مستمر می‌دانست. مطابق نظر نیچه، رخدادهای تاریخی عموماً از مواجهۀ تصادفی نیروهای کنشی و واکنشی حادث می‌شوند و تنها بخش کوچکی از آنها تحت تأثیر تعداد اندکی از انسان‌های نجیبی هستند که از توانایی اثرگذاری بر روند شکل‌گیری اخلاق و معرفت برخوردار هستند.

 

     علوم طبیعی و علوم اجتماعی با هرسرسختی که هست بدون بینش و بدون توجه به منافع بشریت پیش آمده‌اند. مسیحیت هم در نهایت چیزی بیش از عقاید خشک و بی‌روح برای انسان‌های دون‌مایه و کوته‌فکر نیست. نیچه می‌گوید: وعدۀ نظم و آرامش را از این نظام دروغین اندیشه نپذیرید؛ بجای آن، ‌بی‌واسطه با بی‌نظمی و آشفتگی خصمانۀ هستی روبرو شوید. البته هر کسی جرأت و جسارت انجام این کار را ندارد اما دستکم تعدادی خواهند توانست که به معرفت هستی دیرین دست‌یابند.

 

     یک راه برای دست‌یافتن به این معرفت، «سرمستی و درگیری و خودفراموشی» است. این رویکرد دیونیسی منجر به حالت رهایی پرشور می‌شود. به این طریق ما چیزها را همان‌گونه که در واقع امر هستند می‌بینیم و این موجب درهم‌آمیختن شور و شعف با وحشت و عذاب می‌شود. تنها راه برای تحمل این معرفت وحشت‌ناک و خطرناک همین درهم‌آمیزی روح دیونیسیِ درگیری بی‌پروا با روح آپولونیِ کناره‌گیری رویاوار است.

 

     اگر که ما بتوانیم تعادلی میان این دو حالت یعنی درگیری دیونیسی و کناره‌گیری آپولونی پیدا کنیم آن‌گاه جریان ناآرام زندگی را حداقل تا حدودی می‌توانیم برحسب اصول نظم زیبایی‌شناختی از طریق موسیقی، مجسمه‌سازی، نمایشنامه‌نویسی و نظیر این بازگو کنیم. چالش اصلی همین یافتن تعادلی میان روح دیونیسی و روح آپولونی و کشف راهی برای انتقال معرفتی است که لخت و عریان در میان افتاده است. هر دو روح، منبع و منشأ خود را ماورای حالت بیداری طبیعی دارند. آنها را می‌توان به بهترین شکل با آگاهی‌ای که هم شدت دارد هم آرامی، تجربه کرد، انگار که در یک رویا!

 

      فوکو بسیار علاقه‌مند رویا بود چرا که آن را یک مسیر ممکن برای فرار به فراسوی ساختارها و شیوه‌های زندان‌صفت مدرنیته می‌دانست. او در کتاب «رویا، تخیل و وجود» (فوکو، 1993)، یکراست از سمت هوسرل به سروقت فروید فرود می‌آید- دقیقاً خلاف جهت و انتخابی که الیاس داشت. پیروان هوسرل هر رویا را بمثابۀ یک تجربۀ مطلق معنی‎دار تلقی می‌کنند که منحصر به یک فرد خاص است و ناگزیر باید از منظر خود فرد بمثابۀ تجسمی از یک آگاهی خاص درک شود.

 

     فوکو می‌خواهد از این هم فراتر رود؛ او استدلال می‌کند که رویا دیدن بمنزلۀ شیرجه رفتن به درون یک واقعیت پنهان یا فراموش شده است. پیروان فروید به اشتباه رویاها را تجلّی ترس‌ها و آرزوها در یک دنیای خیالی غیرواقعی تفسیر می‌کنند که در آنها غیرممکن‌ها بوقوع می‌پیوندند. در حالی که کاملاً برعکس اینست، حالت آگاهی‌ای که بواسطة رویاها بوجود می‌آید ما را به سمت واقعیت و به سمت هستی سوق می‌دهد. رویابین در عالم خیال به نقطه‌ای بازمی‌گردد که در آن هنوز اهداف و اعمالش ترتیب اثر نیافته‌اند و هنوز در ساخته‌شدن دنیایی سهیم نگشته‌اند که در آن فرد حالیا خود را «برآورده» یا که «بیگانه» می‌یابد.

 

     رویا آشکارسازندۀ نقطۀ آغازی است که از آن، آزادی دنیای خودش را می‌سازد (فوکو 1993، 51). به عبارت دیگر، در رویاها، هم انسان‌ها و هم جهانی که در آن می‌زی‌اند هر دو به شرایط سیال و آزادی که از آن آمده‌اند بازمی‌گردند و در وضعیت "در حال تبدیل"ی قرار می‌گیرند که هنوز به اشکال ثابت «موجود» منجمد نشده‌اند. در نظر فوکو، رویایی شدن به ما اجازه می‌دهد که به آسانی تفاوت میان «اثرات احتمالی شیوه‌های گفتمانی» که در دوره‌ها و فرهنگ‌ها از هم متفاوت‌اند و مختصات بنیادی هستی که انسان‌ها قادر به تغییر آن نیستند را ببینیم. این پارامترهای اساسی هستی، فضا و زمان نیز که در اشکال هنری سنتی بیان می‌شوند، با رویایی شدن در ارتباط نزدیک هستند. رویایی شدن به تخیل ورزیدن قدرت می‌دهد و این ما را به مرکز هستی نزدیک‌تر می‌سازد و به ما اجازه می‌دهد تا کمالِ یکی شدن خود و جهان را بخوبی تصور کنیم.


پایان بخش ششم


Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش پنجم

 

 

گرداب هائل و زندان سراسربین
     تفاوت بین الیاس و فوکو را می‌توان در چند جملۀ کوتاه خلاصه کرد: الیاس سعی داشت جهان را ببلعد و فوکو سعی داشت آن را تف کند. این‌ها هر دو به سختی، تا آنجا که می‌توانستند، تلاش کردند تا فرآیندها و سازوکارهایی را شناسایی و معرفی کنند که فراهم سازندۀ اوضاع و شرایطی هستند که انسان‌ها در قالب آنها خودشان را شکل می‌دهند. با این حال، نیت آنها متفاوت از هم بود. هدف فوکو این بود که این فرآیندها و سازوکارها را سرنگون سازد و یا این‌که خود را به نقطه‌ای فراتر از دسترس آنها برساند.

 

     الیاس اما یک چنین گزینه‌ای را عملی نمی‌دانست؛ در عوض می‌خواست که در درک و شناخت نیروهای گردانندۀ دنیا تا بدان حد توانا باشد که خود و دیگران بتوانند رفتارشان را در پرتو این شناخت سازمان دهند. هدف الیاس این بود که در راستای ارائۀ یک شناخت علمی نسبت به فرآیندها و ترکیب‌بندی‌های اجتماعی تلاش کند تا انسان‌ها بتوانند بواسطۀ کنش‌های عقلانی از برخی از تبعات ناگوار آنها پیش‌گیری کنند.

 

     همان‌طور که در جایی دیگر آوردم، تقابل رویکردهای میشل فوکو و نوربرت الیاس را می‌توان در دو پنداره در نظر گرفت: یکی از این پنداره‌ها طرح «بنتام» برای یک پانوپتیکن (سراسربین) است- پانوپتیکن نوعی طراحی ساختمانی است که در آن همۀ ساکنان‌اش از یک نقطة مرکزی قابل رؤیت هستند. این ایده را فوکو در کتاب «انضباط و تنبیه» خود به عاریت گرفت (فوکو 1977a). پندارة دیگر برآمده از یکی از داستان‌های «ادگار آلن پو»ست که در آن دو برادر ماهی‌گیر در یک گرداب هائل گرفتار شده‌اند؛ این ایده هم توسط الیاس در کتاب «گرفتاری و رهایی»اش بازآوری شده است (الیاس 1987c).

 

     پانوپتیکن عملاً برای دیدبانی و کنترل زندانیان طراحی شده است. در این نوع سازه، هر یک از زندانیان تماماً در معرض دید و کاملاً تحت کنترل هستند و از این جهت از هرگونه شانسی برای رهایی یا ابتکار عمل محروم هستند. حال و روز این زندانیان ممکن است قابل قیاس با حال و روز برادران ماهی‌گیری باشد که پو در موردشان نوشته است. این‌ها هم مردان گرفتاری هستند که در یک موقعیت بسیار خطرناک و نامطمئن گیر افتاده‌اند. گرداب هائل قایق آنها را تا به اعماق آب پایین می‌کشد و به این ترتیب - همچون آنها - مرگ برای اینها هم محتمل‌ترین نمود به نظر می‌رسد.

 

     وضعیتی که الیاس در کتاب خود به تصویر می‌کشد هم شبیه این دو وضعیت، سخت و خطرناک است با این حال هرگز غیرقابل ‌بازگشت نیست به شرط آنکه بتوان خونسردی خود را حفظ کرد. متأسفانه، یکی از برادران ماهی‌گیر قادر به انجام چنین کاری نیست؛ او وحشت‌زده و هراسان است و در نهایت توسط امواج متلاطم به زیر کشیده می‌شود. برادر دیگر اما موفق می‌شود که به احساسات خود فائق آید در نتیجه از مهلکه جان سالم بدر می‌برد. او با استفاده از چشم و مغز خود و سبک‌سنگین کردن وضعیت و شواهد موجود در نهایت موفق به انجام کنش عقلانی می‌شود. اشیاء کوچک در سطح آب شناور می‌مانند و اشیاء بزرگ به زیر آب کشیده می‌شوند. به این قرار او یک بشکۀ کوچک ‌را سخت در برمی‌گیرد و زنده می‌ماند. در این میان اگر که بخواهیم حال فوکو را بفهمیم باید دریابیم که او با زندانیانی همدردی می‌کند که در دام پانوپتیکن گرفتار آمده‌اند اما اگر که بخواهیم الیاس را دریابیم باید بدانیم که او در اندیشۀ نجات ماهی‌گیران گرفتار در گرداب است.

 

     فوکو- زندانی گرفتار در پانوپتیکن - گرداب را هم بمثابۀ مکان و موقعیتی مشابه درمی‌یابد اما او بیشتر علاقه‌مند به تجربة برادر غرق شده است، چرا که به این شیوه از سرکوبگری جامعه آزاد و رها می‌گردد. به همین شکل، الیاس - ماهی‌گیر گرفتار در گرداب - هم پانوپتیکن را بمثابۀ یک مکان بمراتب منظم‌تر و قابل کنترل‌تر درمی‌یابد اما او مشتاق است که در لذت چشم‌انداز آن ناظری سهیم گردد که در برج دیده‌بانی ایستاده است، چرا که علی‌الظاهر قادر است به شناخت عینی کافی در ارتباط با هر آن چیزی که در جهان اطرافش هست دست یابد.

 

      الیاس در جستجوی اصول و مبانی نظم در جهان بود. فوکو هم در این ارتباط دغدغه‌هایی داشت (اگرچه با تحلیلی متفاوت)، با این حال او به همان اندازه، شاید هم بیش‌تر، علاقه‌مند به خلق هرج‌ومرج در آنها بود چرا که باور داشت در فرا یا ورا و یا جایی در اعماق دنیای شیوه‌های گفتمانی سرکوبگر دروغ‌هایی پنهان هستند. این باور فوکو را به حوزه‌ای کشاند که الیاس آن را قبول نداشت.


پایان بخش پنجم

Norbert Elias and Michel Foucault

Hossein Shiran

:From

Norbert Elias and Modern Theory

Professor Dennis Smith , 2001

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش چهارم

 

 

سه راهبرد مقاومت
     سه راهبرد وجود داشت که اگر فوکو نمی‌خواست هویت ارائه شده از سوی جامعه‌اش را بپذیرد می‌توانست به آنها متوسل گردد. راهبرد اول، حذف خویشتن از وضعیت آزاردهنده و سرکوب‌گرانه‌ای بود که در آن قرار داشت. در این راستا او بعنوان یک مرد جوان چند مرتبه اقدام به «خودکشی» کرد.
درجۀ خفیف‌تر این راهبرد، «تبعید» بود. بر خلاف اولی، فوکو در انجام این یکی موفق‌تر بود. او در اواخر عمر خود به این موضوع اذعان داشته است: "من از بسیاری از مسائل زندگی اجتماعی و فرهنگی فرانسه رنج می‌بردم و البته هنوز هم می‌برم؛ به همین خاطر بود که در سال 1955 فرانسه را ترک کردم" (فوکو 1988b، 4-5؛ Eribon 1991، 74).

 

     در فاصلۀ سال‌های 1955 تا 1970 او تنها هشت سال را در فرانسه گذراند. در خارج از فرانسه، فوکو پنج سال از عمر خود را صرف آموزش فرهنگ فرانسه در اوپسالا، ورشو و هامبورگ کرد (1955-1960). در این چند سال بود که او امکان «فرار بزرگ» از جامعه‌ای که سرکوبگرش می‌خواند را برای خود فراهم ساخت. او بعنوان شمع محفل «خانۀ فرانسوی‌ها» در اوپسالا، «مجمع فرانسه» در ورشو و «مؤسسۀ فرانسه» در هامبورگ، از آزادی نویافته‌ای برای ارائۀ تفسیری از فرانسه به شیوۀ خود برخوردار بود و این یک تغییر آشکار در برنامۀ کار این مؤسسات بود چه در طول این سال‌ها، بجای اینکه جامعۀ فرانسه معرف فوکو باشد این فوکو بود که داشت جامعۀ فرانسه را تعریف و توصیف می‌کرد.

 

     راهبرد دوم «مقاومت و مخالفت» بود. در نگاه اول این‌گونه به نظر می‌رسد که با این‌ راهبرد، فوکو در اردوگاه «سارتر» قرار می‌گیرد همو که اعتقاد داشت مردم می‌توانند حتی تحت ظالمانه‌ترین شرایط هم اقدام به انتخاب‌های وجودی بکنند. با این حال، فوکو در درک «دستان نامرئی» شیوه‌های گفتمانی: مفروضات و عادات جاسازی شده در گفتار و پندار، بسیار حساس‌تر از سارتر بود. او معتقد بود که این‌ گفتمان‌ها حتی زمانی که فکر می‌کنیم در انتخاب خود آزادیم رفتار ما را رهبری می‌کنند.

 

     سارتر معتقد بود که آزادی انسان یک امر مسلم است پس می‌گفت: "مهم نیست که چقدر ستمدیده هستیم، ما باید وانمود کنیم که هستیم"؛ در مقابل، فوکو چنین می‌پنداشت که شیوه‌های گفتمانی همواره احساسات و ادراکات ما از واقعیت را شکل داده و نظم می‌بخشند پس می‌گفت: " مهم نیست که چقدر آزادیم ما باید وانمود کنیم که هستیم"! در باور فوکو، بندها و زنجیرهای بازدارندگی و خویشتن‌داری بنحو بنیادینی می‌توانند بواسطۀ خشونت یا خرابکاری‌هایی که از سوی خود، جامعه، یا هر دو هدایت می‌گردند سست گردند. بعنوان مثال، برخی از اشکال محدودیت‌های جسمانی یا سوءرفتارهایی همچون تمایلات جنسی آزارگرایانه ممکن است در لبۀ مرز، بر خودآگاهی انسان فشار آورده، منجر به رهایی روانی، یعنی فرار از رژیم سرکوبگر هنجارین گردند.

 

     در واقع، هر نوع از حد و مرزآزمایی‌ای، واقعی یا فرضی، می‌تواند به آزادی منجر گردد. مقاومت سیاسی یک مسیر دیگری برای رسیدن به این هدف را فراهم می‌سازد. پس باید به اشکال هنری «جایگزینی» همچون یک نمایش پوچ و مسخره‌آمیز پرداخت. هدف، سرنگون ساختن شیوه‌های گفتمانی و غیرگفتمانی است که «هویت هنجارین» را شکل می‌دهند و نیز تهییج و تحریک احساسات و بصیرت‌هایی است که عملاً به دست هنجارها مسدود شده‌اند. اگر این موفقیت حاصل آید افراد دخیل در آن در درون هستی پردازش‌نشده‌ای به یک بینش جدید در ورای فرهنگ و زبان انسانی یا فراتر از آن دست می‌یابند.

 

     سومین راهبرد برای فوکو محافظت از خود در برابر بدترین سرکوبگری‌های جامعه، بواسطۀ ترقی و پیشرفت در آن و کسب موفقیت جهانی بود. سخنرانی افتتاحیۀ او در دانشگاه سوربن، که این فصل با آن آغاز شد، نشان‌دهندۀ دست‌یابی او به یک جایگاه حفاظت شده‌ای بود که او برای در امان ماندن از شرّ جامعه فرانسه به آن نیاز داشت. با این سخنرانی، او بنحوی کاملاً آشکار، مقاومت در برابر جامعه را آغاز کرد. در سال 1971 او «گروه اطلاع‌رسانی زندانیان» را تأسیس کرد که مبارزه بر علیه شرایط غیرانسانی زندان‌ها را به عهده داشت. در سال 1972 او به دنبال تظاهرات علیه خشونت پلیس دستگیر شد. در سال 1975 او کتاب «انضباط و تنبیه» را منتشر کرد (فوکو 1977a).

 

     بلافاصله بعد از اتمام این کتاب، کار بر روی اثر چندجلدی‌اش «تاریخ جنسیت» را آغاز کرد (فوکو 1978؛ فوکو 1987؛ 1988a فوکو) و این او را از خیابان‌ها به آرشیو کتابخانه‌ها کشاند و از جامعۀ مدرن کَند و به ویلاهای یونان و روم باستان برد. این نیز بنوبۀ خود فراری از نوع دیگر بود.

 

پایان بخش چهارم

Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش دوم

 

 

در وضعیت گلخانه‌ای
     فوکو یک نمونه آزمون شگفت‌انگیز برای نظریۀ «فرآیند متمدن شدن» الیاس است. او فرآوردۀ جامعه‌ای بود که الیاس آن را بعنوان نمونه‌ای اصلی از جوامعی معرفی کرده بود که این فرآیند در آن در حال عملیاتی‌شدن بود. فوکو از یک خانوادۀ سنتی مایه‌دار متعلق به یک طبقۀ سنتی مایه‌دار بود و در یک بخش سنتی مایه‌دار در فرانسه بنام «پواتیه» - شهری کوچک در ایالت «میلیو» (فوکو 1996، 371) واقع در سیصد کیلومتری جنوب غربی پاریس زندگی می‌کرد. پدر فوکو یک جراح بسیار برجسته در منطقه بود؛ او خود پسر یک جراح بود که با دختر یک جراح هم ازدواج کرده بود و می‌خواست پسرش فوکو هم یک جراح شود.

 

     زمانی که کتاب «فرایند متمدن‌شدن» الیاس در سال 1939 منتشر شد فوکو فقط سیزده سال داشت. در آن زمان اگر او این کتاب را می‌خواند، که به احتمال قریب به یقین نخواند، شاید این بخش از آن را بسیار درخور شرایط شخصی خود می‌یافت: «بطور دقیق، این یعنی ترس از دست دادن حیثیت و اعتبار موروثی متمایزی . . . که تا این روز نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دادن به قواعد رفتاری غالب داشته است. و دقیقاً این ترس‌ها ... هستند که بطور ویژه زمینه را برای درونی‌سازی فراهم می‌سازند؛ این نوع از ترس‌ها بمراتب بیش از ترس از فقر یا گرسنگی و یا خطر جسمانی مستقیم، بواسطۀ تربیت، در ذات اعضای طبقاتی از این قبیل ریشه می‌دوانند و در قالب یک دغدغۀ باطنی، افراد را تقریباً بطور خودکار، مستقل از هر گونه دخالت دیگران، تحت فشار فوق‌العادۀ فراخود به یک نظام آموخته‌شده متصل می‌سازند.

 

     پیوسته دلواپسی والدین اینست که آیا فرزند‌شان معیارهای رفتاری طبقه‌ای که درآنند و یا حتی طبقات بالاتر را کسب خواهد کرد یا نه؟ و آیا خواهد توانست حیثیت و اعتبار خانواده را حفظ کرده و افزایش دهد یا نه؟ . . . دغدغه‌هایی از این نوع، کودک را از نخستین سال‌های زندگی‌اش دربرمی‌گیرند . . . آن‌ها بطور مداوم آب در آسیاب این دغدغۀ باطنی می‌ریزند و با تشدید و تقویت آن سعی می‌کنند رفتار و احساسات کودک رو به رشد را همواره در محدودۀ تعیین شده نگهدارند و او را چه بخواهد چه نخواهد به یک معیار مشخصی از شرم و خجالت، یک لهجه و یا یک رفتار خاص مقید سازند.» (الیاس 1994a، 521-2)

 

     فوکو بعنوان یک کودک، خود را از دو سو در محاصرۀ فشارها و تقاضاهای تأدیبی از این دست احساس می‌کرد: یکی جهان خارج و دیگری سائقه‌های درونی و روانی خود. بعدها او خود به یاد می‌آورد که «التزام به صحبت و گفتگو با مهمانان . . . برایم خیلی عجیب و غریب و خسته‌کننده بود. من اغلب تعجب می‌کردم که اصلاً چرا افراد مجبورند صحبت بکنند». فوکو در مدرسه گوشه‌گیر بود و همیشه سرش در کتابش بود.

 

     از طرفی، اوضاع در پواتیه هم بسیار ناراحت‌کننده بود. تعصبات مذهبی، حسادت‌های طبقاتی، جنگ جهانی و اشغال کشور توسط نازی‌ها (بعد از 1940) همه و همه باعث افزایش تنش‌های اجتماعی و روانی شده بودند. از این‌ها گذشته، خود فوکو هم تنش‌ها و برخوردهای خاص خود با پسران هم‌ سن و سال خود را داشت. در کل، این وضعیت محیطی به او آموخت که "شیوه‌های بسیار مختلفی برای صحبت کردن وجود دارد همچنان‌که اشکال متعددی از سکوت کردن وجود دارد". بعنوان مثال، او دریافت که برخی از انواع سکوت ... بر خصومت‌های بسیارتند دلالت دارند در حالی که برخی دیگر ... متضمن دوستی‌های عمیق، تحسین‌های عاطفی و حتی عشق هستند (فوکو 1996، 371).

 

     میان فوکو با این زمینۀ زندگانی قابل ‌تأمل‌اش در پواتیه و الیاس و زمینۀ زندگانی‌اش در چند دهۀ پیش در برسلاو برخی شباهت‌های جالب وجود دارد؛ با این ‌وجود، در حالی که خانوادۀ الیاس برای او یک محیط نسبتاً امن و دل‌پسند فراهم ساخته بودند و او از این وضع خرسند بود فوکو علی‌رغم امکانات رفاهی که خانواده‌اش داشت عملاً خود را در یک محیط طاقت‌فرسا و خفه‌کننده‌ای شبیه یک گلخانه درمی‌یافت!

 

     هرچه بود این سال‌های اولیه یک خودانضباطی بزرگ به فوکو ارزانی داشت. آثاری که او ارائه داد در حقیقت پاسخ‌های معاندانه‌ای بود بر علیه فشارهای شکل‌دهنده‌ای که جامعه و فرهنگ پیوسته بر ابدان و اذهان ما وارد می‌سازند. او بر آن بود تا به هر شکل در برابر این فشارها بایستد و دست آنها را برای خاطر آنچه که هستند روکند. در نهایت این فرآیند او را یاری کرد تا سائقه‌های درونی‌ خود بویژه تمایلات همجنس‌گرایانه و اشتیاق به خودکشی‌اش را بازیابد.

 

پایان بخش دوم

Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
From:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»

نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith

بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran

بخش اول

 

 

فرار بزرگ
     در دوم دسامبر 1970 پلیس ضد شورش فرانسه در مقابل لفت بانک پاریس در حال عملیات بود. در این هنگام «میشل فوکو» در دانشگاه سوربن در مقام استاد تاریخ نظام‌های اندیشه سخنرانی داشت. هر کس که برای شنیدن سخنرانی او می‌رفت مجبور بود که از محاصرۀ افسران یونیفورم‌پوش و ماشین‌های پلیس عبور کند. سرانجام فوکو در پشت کرسی خطابه ظاهر شد. او مردی چهل، چهل و پنج ساله بنظر می‌رسید با سری کاملا تراشیده. توصیف خبرنگار لوموند از او چنین بود: «شخصیتی بی‌مو، با رنگی استخوانی، منِشی بودایی، نگاهی اهریمنی، ... . سخنرانی او همچون کار یک بندباز، بسیار خیره‌کننده بود (میلر 1993، 183).

 

     آن روز در پاریس یک مسألۀ دانشجویی هم اتفاق افتاده بود. البته حضور پلیس بخاطر سخنرانی فوکو نبود با این وجود همه سعی داشتند میان سخنرانی‌ او در داخل تالار و حضور پلیس و صحنه‌های پر سر و صدایی که از خارج تالار به گوش می‌رسید ارتباطی پیدا کنند. فوکو سابقۀ مواجهه با پلیس و گاز اشک‌آورش را داشت. حدود یک سال پیش زمانی که او به همراه تعدادی دیگر در محوطۀ اصلی ساختمان دانشگاه وینسنس در حومۀ پاریس تجمع کرده بودند وقتی پلیس تلاش کرد آنها را از آنجا بیرون کند، فوکو و چند تن دیگر به پشت بام ساختمان اداری گریختند و بعد از آنجا بر سر افسران پلیس آجر پایین انداختند. ...

 

     فوکو یک متفکر و یک مجری عمل‌گرا بود. در تمامی این نقش‌ها او استاد مسلم به چالش کشیدن و توطئه کردن‌های غیرمنتظره بود. او یک بار صحنۀ سخنرانی خود را با صحنۀ یک نمایش قیاس کرد و گفت: "نسبت من با شنوندگان شبیه نسبت یک بازی‌گر و یا آکروبات است". افزون بر این می‌توان او را یک فراری حرفه‌ای هم دانست. میان او و «هری هودینی» شباهت‌های زیادی وجود دارد. او و هودینی هر دو در گردآوردن جمعیت دور خود بسیار حرفه‌ای بودند. هر دو مشتاق راه‌انداختن هلهله و هیاهو بودند. هر دو هم در پنجاه سالگی و در اوج شهرت خود از دنیا رفتند.

 

     و فقط این نبود؛ فوکو و هودینی هر دو دل‌بستگی عمیقی به فنون فرار داشتند: هودینی فرارهای فیزیکی و فوکو فرارهای روحی و روانی! شصت سال پیش، تنها چندصد متر دور از جایی که فوکو حالا داشت سخنرانی می‌کرد، هودینی در حالی که فقط یک لباس شنا بر تن داشت با یک جفت دست‌بند آهنی که با زنجیر به گردنش بسته بودند توانسته بود یهو خیز بردارد و از میان در رود و بطور معجزه‌آسایی، آن‌گونه که بعدها معلوم شد، جان سالم هم بدر ببرد. با این کار، هودینی به دنیا نشان داد که می‌توان از دست دست‌بند هم فرار کرد و حال فوکو می‌خواست به مخاطبانش بفهماند که آنها هم می‌توانند از دست زندان جامعه فرار کنند!

 

     ضرورت «فرار بزرگ» از «زندان بزرگ» در قلب دیدگاه فوکو قرار دارد. این زندان یک زندان فیزیکی نیست، شبیه تیمارستان‌های قرن هجدهمی هم نیست بلکه یک زندان ذهنی و روانی است که در آن انسان در قبضۀ قلادۀ تنگی از جنس «خود» گرفتار است! می‌دانید این قلادۀ تنگ کی و کجا دور گردن ما ساخته و پرداخته می‌شود؟ درست در لحظاتی که مثلاً ما در یک رستوران هستیم و به منوی غذا می‌نگریم یا در یک زمین بازی هستیم یا بر سر کلاس درس یا محیط کار و یا هر جای دیگری نظیر این و بعد در همۀ این‌ها به این می‌اندیشیم که چه چیز درست و شایسته است! 

 

     در واقع این مطالبۀ نظم و انضباط است که ما را در قالب یک کودک، یک شاگرد، یک بیمار، یک سرباز، یک رفاه‌طلب و یا چیزی شبیه این‌ها درمی‌آورد. در زمان آموختن تمامی این نقش‌ها ما به این می‌کوشیم تا شیوه‌های گفتمانی و روال‌های معینی را برای تفسیر و مواجهه با جهان در گفتار و پندار خود پذیرا باشیم. زمانی که جامعه به ما یک «خود» (یک هویت، یک احساس که بودن) عطا می‌کند دیگر متفاوت و غیر از آن بودن بسیار دشوار می‌گردد. زانپس این مفروضات و این عادات جاسازی شده در گفتار و پندار ما هستند که احساسات و ادراکات ما از واقعیت را بشدت تحت تأثیر خود قرار می‌دهند.

 

     هدف فوکو به چالش کشیدن این فرآیند بود. او می‌گفت که ما با کمی تهییج شدن و قدری خطر کردن می‌توانیم «خود»های تحمیل‌شده از سوی جامعه‌ را پس بزنیم و به این ترتیب قلاده‌های دور گردن‌مان را بشکافیم و انرژی انفجاری و غیرقابل پیش‌بینی محبوس در زیر آن را آزاد سازیم و به خودهای حقیقی‌مان اجازۀ سخن گفتن بدهیم. این شکل از گفتار می‌تواند چالش‌گر، خلاق، خشونت‌بار، غیرمنتظره و مخل و یا به عبارت دیگر، یک تهدید برای نظم باشد. در نظر فوکو این تهدید باعث ترس همۀ افراد و مؤسسات و تمایل آنها به حفظ نظم می‌شود و خود این‌چنین می‌شود که گفتمان، همچنان در قید زنجیرها باقی می‌ماند.

 

     ما مجبور هستیم که از قواعد دستور زبان تبعیت کنیم، با سبک‌های خاص استدلال انطباق داشته باشیم، به دنبال موضوعات تحقیقاتی خاص بگردیم، از دیگران دوری کنیم و مواردی از این قبیل. تحت سلطۀ این رژیم، هر متن و مرجع منتشر شده باید بوضوح نویسندۀ مشخص خود را داشته باشد و مستقیماً در مقابل آن مسئول باشد و در صورت لزوم مورد مجازات هم قرار بگیرد. مأموریت فوکو این بود که بر علیه این اجبارها جنگی بیفروزد، فرار از زندان فرهنگ را تبلیغ و توصیه کند و قدرت خطرناک و رام نشدنی‌ای را به گفتمان بازگرداند. این بود پیام آن سخنرانی!

 

پایان بخش اول

Norbert Elias and Michel Foucault

Hossein Shiran

:From

Norbert Elias and Modern Theory

Professor Dennis Smith , 2001

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]