🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش پانزدهم
✍️ حسین شیران
.
بطور مشخص در سراسر این نوشتار و باقی نوشتارها باور بنیادی من اینست که در هر کجا، نه فقط در ارتباط با جنبشهای مردمی بلکه در کل در راستای همه اهداف و آرمانهای خرد و کلان انسانی و اجتماعی، مسئولیت هدایت جامعه با "عقلای قوم" است. بر این اساس اگرکه فکر میکنیم امروز و در این برهه از زمان کموکیف زندگی اجتماعی ما به نسبت مطلوب و مقبول است یعنی عقلای ما تاریخا و تحققا خوب از پس رسالت خویش برآمدهاند و اگر که نه، با کاستیها و ناراستیهایی مواجه است ناگزیر باید بپذیریم که در این زمینه ضعفهایی داشته و داریم.
.
نخست پیش از آنکه به ارزیابی و آسیبشناسی این موضوع جزئا در بحث جنبشهای اجتماعی و کلا در همه ابعاد زندگی اجتماعی بپردازیم بهتر است "تعریف مشخصی" از عقلای قوم داشته باشیم. ولتر روال خوبی که داشت پیش از ورود به هر بحثی با هر کسی از او میخواست نخست واژههایی که بکار میبرد را برایش تعریف کند و منظورش از آن را مشخص سازد. بر این اساس ما هم در ادامه سعی میکنیم در راستای رسیدن به یک توافق میانذهنی معین و معتبر به یک تعریف مشخصی از این واژه برسیم و بعد تا حد ممکن "تیپ ایدئالی" از آن، به تعبیر وبری، ارائه دهیم.
.
عقلای قوم کیستند؟ بدیهی است ما وقتی واژهی "عقلا" را بکار میبریم منظورمان نه به وجه عام همهی کسانی که صاحب عقلاند بلکه به وجه خاص معدود کسانیاند که طبیعتا و تربیتا در امر تعقل تبحر و تشخص دارند- "اربابان عقل"؛ "خداوندان عقل"؛ و بعد وقتی متعارفا واژهی "قوم" را به آن اضافه میکنیم یعنی تنها آن دسته از عقلا مدنظرمان است که تعقل و تفکرشان در خدمت قوم است و به "تدبیر" (یعنی نظرا و عملا) به سروساماندهی و سلامت و سعادت قوم میکوشند؛ از قوم هم که مشخصا "ملت و مملکت" هر دو را باهم و بستهبهم در نظر داریم- چه یکی بی دیگری نه ممکن است و نه معنی دارد.
.
و اما این "تدبیر" که میگوییم هیچ چیز کمی نیست؛ در واقع کلیدیترین مفهوم در بحث مسائل اجتماعی همین "تدبیر" است و بس، چه حقیقتا هر آنچه لازمهی کار است در آن موجود و ملحوظ است- یعنی باید که باشد و گرنه تدبیر نیست؛ از توجه و تمرکز و تفکر به مسأله و توضیح و توصیف و تبیین علل و شرایط تأثیرگذار و زمینهساز آن بگیر تا تکلف و تعهد به چارهجویی و چارهسازی و شناخت راهها و روشها و تعیین و ترسیم راهبردها و راهکارها و اسباب و اساس مداخله و حتی پیگیری انجام و فرجام کار و پیشبینی نتایج و پیامدها و احتمالات و ... .
.
بدیهی است اینها همه کار یک نفر عاقل نیست، برای همین اینجا تکیه بر عنوان عقلای قوم است؛ در "تدبیر جامعه" به عقل و خرد جمعی نیاز است و این جز در "جمع عقلا" و خردمندان هیچ جای دیگری یافت نشود.
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش چهاردهم
✍️ حسین شیران
.
اصولا و اساسا در جوامعی همچون جامعهی ما که فقر یا فقدان "عقلانیت کارساز و چارهساز" در آن بیداد میکند و مشخصا طرح و تدبیری اساسی- چه برای "پیشگیری" و چه "حل و فصل"مسائل و مشکلات فراوان، به چشم نمیخورد بلکه برعکس به مرور بر شدت و حدت آنها و به تبع آن وخامت اوضاع و احوال افزوده میشود، خواهناخواه راهبرد "سخنرانی و سخندرمانی" رواج و رسمیت مییابد و تحققا از جایگاهی بلند برخوردار میگردد.
.
عموما مقامات و مدیران و متولیان برای "توضیح ناکامیها" و "توجیه ناتوانیها" و خصوصا "فرافکنی" آنها مدام مجلس و محفل میآرایند و فوجفوج مخاطب میآورند و رسانه احضار میکنند و مصاحبهها میکنند و با هزار عتاب و خطاب ساحت خود را از هرگونه خبط و خطا "تبرئه" و دشمنان داخل و خارج را همه "تخطئه" میکنند و هرچه کجی و کمی و کاستیست را به ریش آنها میبندند؛ با اینحال، با وجود اذعان به قدرت دشمن در کارشکنی، باز "وعده و وعید" میدهند و باز به خیال خود با سخنان خود در جامعه "امید و ایمان" میآفرینند؛
.
در مقابل، مخالفان و منتقدان و معترضان هم شبانهروز آشکار و نهان اینجا و آنجا در محافل حقیقی و مجازی و شبکههای اجتماعی و تلویزیونی، در باب نارساییها و ناراستیها و فقر فکری و ذهنی و فسق و فجور و فساد صاحبان قدرت یکریز سخنپراکنیها میکنند و پردهها میدرند و پشتپردهها رو میکنند و خلاصه هر سخن نگفته و نهفته که بر سینه سنگینی کند را برون میریزند و به این ترتیب دستکم تا حدی از فشار درونی و روانی خود و خلق میکاهند- چه براستی گفتوشنود از دردها- بویژه دردهای مشترک، تا حدی آرامش میآورد و نگفتن و نشنیدناش به "خودخوری" میانجامد.
.
در یک چنین مصافی در فصل زرد و سردی از روابط میان ملت و حکومت، عباسیها و رساییها و رائفیپورها و شریعتمداریها و میرسلیمها و علمالهدیها و صدیقیها و حتی خود رئیسیها و سفیهالدولههایی همچون عبدالملکیها میشوند قهرمانان میدان "سخنگرایی و سخنگری"، که بیهیچ عمل مفید و مؤثری، پیوسته با سخنان عجیب و غریبی که میگویند خوراک سخنگران و سخنگرایان در طرف مقابل را فراهم میسازند- انگار که هستند و مأموریت دارند تا اینگونه اذهان مردم را بخود مشغول دارند و در خط مقدم نقدها و نفیها را بجان بخرند و حس اعتراض و انتقامجویی مردم را به صرف سخن و در میدان سخن ارضا و خنثی و تخلیه سازند.
.
به این ترتیب طی جنگی سرد- که البته گاه گرم هم میشود و گلوله جای کلمه را میگیرد، هزارانهزار کلمه در باب مسائل و مباحث مختلف مهم یا غیرمهم از جانب سخنگرایان و سخنگران هر دو طرف رد و بدل میشوند بیآنکه بواقع مسألهای در این میان حل و فصل شود! این بمعنای بیجا و بیجهت و بیهوده بودن تقابل کلامی نیست و البته که هزار بار از سکون و سکوت بهتر است اما متأسفانه بمعنای کارساز و چارهساز بودناش هم نیست. کارساز و چارهساز بودن از عقلانیت برمیخیزد و عقلانیت از عقلا. اما عقلای قوم کیستند و چه ویژگیهایی دارند؟ و چه باید بکنند؟ ...
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش سیزدهم
✍️ حسین شیران
.
علت و ضرورت و اهمیت بحث ما در باب روشنفکران و روشنگران این بود که در آغاز گفتیم جنبشهای مردمی ما متأسفانه از یک "کاستی بزرگ" رنج میبرند و آن "فقر یا فقدان اندیشه و طرح و برنامه و جایگزین مشخص و مسجل" برای هر گونه تغییر و تحول است و مشخصا این مهم را ناشی از فقر یا فقدان "متفکران مردمی" یا همان "عقلای قوم" دانستیم؛ اینشتین جملهی زیبایی دارد که میگوید: "عاقلان مسائل و مشکلات را حل و فصل میکنند و عاقلتران از بروز آنها پیشگیری میکنند".
.
نظر به اوضاع و احوال جامعهای که همینک در آن بسرمیبریم بنظر میرسد ما تاریخا در هر دو بعد آن، بیتعارف، با کاستیهایی مواجه بوده و هستیم؛ خود همین که اکنون جامعهی ما لبریز از مسائل و مشکلات فراوان است یعنی بواقع امر نه بدانصورت از پیش "عاقلترانی" در کارش بودهاند تا از بروز مسائل و مشکلات فراواناش پیشگیری کنند و نه اکنون "عاقلانی" بر سر کارند که بتوانند آنها را حل و فصل کنند! فقر یا فقدان عقلا در یک قوم یعنی این!
.
آنچه ما را به یک چنین استنباط و استنتاج دردآلودی وامیدارد همانا خود حال و روز ناساز و نابسامان ماست؛ مگر نه اینکه کم و کیف معلول حکایت از کم و کیف «اثر» و حتی کم و کیف «علت یا عامل مؤثر» دارد، حکماً کم و کیف زندگی اجتماعی ما و مسائل و مشکلات خرد و میان و کلان فراوانی که اکنون بر ما حاکم است هم خود به زبان بیزبانی حکایت از کم و کیف عقلانیت دخیل بر آن و نیز عاقلان درگیر در آن دارد. بیجهت نبوده و نیست این گفتهی تاریخی از حکیم فردوسی: "به یزدان که ما گر خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم؟"
.
توجه و تمرکز بر "نتیجه و خروجی کار"- چه مثبت چه منفی، منطقیترین و مفیدترین و مؤثرترین راه و روش مطالعه و ارزیابی و نقد و نظر در حوزهی اجتماع و علوم اجتماعی است و در مقابل، بیپایهترین و بیهودهترین کارها و راهبردها تکیه بر اقوال و افعال و ادا و اطوارهای فراوان عاملان- خواه حاکمان و خواه عاقلان، است که همواره در فضا و هوای جامعه ساری و جاری بوده و هستند و هیچ معلوم نبوده و نیست کدامیک، کی و چگونه بر جریانات اجتماعی اثر گذاشته، بر زمین جامعه سبز گشته و ثمر خواهند داد و یا همچو اغلب موارد بی هیچ بر و باری همچنان پا در هوا مانده و بر زندگانی ما سایه خواهند انداخت.
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش دوازده
✍️ حسین شیران
.
این نکته که روشنفکری (به عنوان یک "تخصص") لزوما بر هیچ روشنفکری "تعهدی" مبنی بر مبارزه با سیاهیها و سیاهگران نیاورده و نمیآورد ما را مکلف میسازد میان "روشنفکری" و "روشنگری" مرزی ماهوی قائل شویم و صرفا هر آن روشنفکری که از مرز محافظهکاری گذشته و یافتههایش را به اشتراک گذاشته و بدینوسیله بر ابرهای سیاه گسترده پیش روی خورشید حقیقت روشنی افکنده و میافکند را یک روشنگر بدانیم. روشنگر به واقع "روشنفکر در مقام اظهار" و در مثل "پروانهی از پیله برونجسته" است.
.
این یعنی ارزش و اهمیت اجتماعی روشنفکری به روشنگر بودناش است و گرنه هر روشنفکری، به هر جهد و جهاد و اجتهادی، به هر اصل و اساس و حقیقتی هم که رسیده باشد وقتی اظهار نمیدارد و به اشکال مختلف به مصرف جامعه نمیرساند از نقطهنظر اجتماعی هم خودش و هم یافتهاش بمثابهی هیچ است هیچ! به پیامآوری میماند که پیاماش را خورده و هیچ به خرج خلقالله نمیرساند! به این قرار دیگر چه پیامی؟ چه پیامآوری؟ و حتی چه پیامدهی؟ همه ارزش اجتماعی خود را از دست میدهند.
.
بدیهیست روشنگری هزینه دارد- بسیار هم هزینه دارد؛ چگونه ممکن است در دنیایی که به وجه غالب در دست عوامل ضدانسانی و دم و دستگاه بندهساز است برخی پیدا شوند علیه مبانی و مواضع نظام سلطه عمل کنند و اسباب و اساس استیلا و استحمار و استعمار و استثمار را برملا سازند و هیچ تاوانی ندهند؟ تاریخ روشنگری گواه ایثار و از جان و مال و منافع گذشتن روشنگرانیست که در حوزههای مختلف به فاش ساختن حقایقی ناگفته و نبایدگفت پرداخته و هزینههای کلان دادهاند! اینها "پروانههای دور حقیقت" و "سوخته در راه حقیقت"اند؛ هم از این جهت بشریت وامدار مکاشفات و مجاهدات آنهاست.
.
با این حال روشنفکرانی هم بودهاند که با وجود تشخیص و تمییز اصل از بدل و حق از حقه قادر به اظهارش نبودهاند- برخی از ترس جان و مال خویش "سکوت" کرده و برخی دگر از فرط حرص و آز "حقالسکوت" گرفته و در هر دو حال ساده از سر اظهار حقیقت گذشتهاند؛ و بسی بدتر از این دو حال، برخی حقیقت را زیر پا گذاشته و بیشرم و بیحیا از در مقابل درآمده، جای روشنگری به نفع محکومان، در خدمت نظام سلطه قرار گرفته و رسما به نفع حاکمان "سیاهگری" نموده و "حقیقتپوشی" (کفر) پیشه کردهاند. "خیانت روشنفکران" یعنی این!
.
در وجود یکچنین افرادی هرگز نباید شک داشت؛ هر کجا نظام سلطهای برپاست بیگمان دور و بر و زیر بال و پرش عدهای به روشنی مشغول سیاهگریاند و با دل و جان مبانی و مواضع سلطه را توجیه و تبیین و تبلیغ میکنند؛ اینها همان روشنگرنماهایی هستند که برای برخورداری از مقام و منصب و برخی امتیازات مادی، نه فقط به "ضایع کردن حقیقت" راضی شدهاند بلکه در فریب مردم و منحرف ساختن ذهن و فکرشان از حقیقت، کاسهی داغتر از آش شدهاند.
.
گذشتن از حقیقت آسان نیست، "عذاب وجدان" دارد، برای همین روشنگرنماهای حقیقتپوش و حقیقتفروش به خیال خود برای رهایی از دست این عذاب به "خودفریبی" و "خوداقناعی" میپردازند- نمونهاش را فراوان دیده و میبینیم، منتهی چون حقیقت جای دیگریست و حاصل کارشان جز "سفسطه" نیست همه بیش از پیش در "منجلاب حقارت" فرومیروند.
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش یازدهم
✍️ حسین شیران
.
تشخیص و تفکیک و تمایز عوامل انسانی از عوامل ضدانسانی و ساختارها و سازوکارهای انسانساز از بردهساز و بندهساز آن کار مهمیست که از عهدهی "روشنفکران" برمیآید. روشنفکران کسانی هستند که قویا از قدرت "تعقل و تفکر" برخوردارند و بدین اسباب و اساس قادر به کشف و استخراج "اصول و حقایق هستی" از زیر خروارها ابدال و اضلال و حیل و حقههای حق جلوه داده شدهی فراوانی هستند که تاریخا توسط عوامل ضدانسانی فرآوری شده و رویهم انباشته شدهاند.
.
تعقل البته که تنها متعلق به روشنفکران نیست؛ بالقوه همهی انسانها از موهبت عقل برخوردارند و نوعا این مهم وجه تمایز انسان از هر موجود دیگریست؛ با این وجود تفاوت در میزان برخورداری از "ویژگیهای طبیعی"- بعنوان یک امر واقع، و تفاوت در میزان برخورداری از "ویژگیهای تربیتی"- بعنوان یک امر تابع، رویهمرفته شرایطی را فراهم میسازند که در آن برخی از انسانها در برخی از ابعاد بسی متفاوتتر از بقیه ظاهر میشوند.
.
بر این اساس، روشنفکران هم آن معدود مردمانیاند که طبیعتا از استعداد تعقل و تفکر ویژهای برخوردارند، تربیتا هم به استقبال این استعداد میروند و با استحصال مبانی و معارف لازم، بصورتی انتقادی به ژرفاندیشی در جریانات حاکم بر جوامع بشری میپردازند و با استنباطات و استدلالاتی درست، از برخی از حقایق هستی پرده برمیدارند. این مهم از دست و زبان هر کسی برنمیآید، چه سیطره و سرآمدی گسترده و پیوستهی عوامل ضدانسانی بر جوانب مختلف زندگی اجتماعی بشر در طول تاریخ هر آنچه اصل است و حقیقت دارد را قویا از نظرها پنهان داشته و امکان دیدن و دریافتناش را از دسترس خیلیها دور نگهداشته است. بقول سعدی:
.
حقیقت سرایی است آراسته | هوا و هوس گرد برخاسته
نبینی به جایی که برخاست گرد | نبیند نظر گرچه بیناست مرد
.
اساسا بشریت به یاری روشنفکریِ بخشی از اعضایش توانسته ابرهای سیاه ساختهی "سیاهگران و سیاهبازان" و یا بقول سعدی، گرد و خاکهای برخاسته از تندبادهای هوا و هوسبازان را تا حدودی کنار زده، به اصل و اساس و حقیقت هر چیزی روشنی اندازد. با اینحال این قدرت اکتشاف و انکشاف اصل از بدل و حق از حُقه لزوما روشنفکر را در جانب و جبههی حق نگهنمیدارد؛ یعنی اینطور نبوده و نیست روشنفکر بمحض روشن شدن حقیقت برایش به جنگ باطل برخیزد. برای همین در تاریخ روشنفکری همواره صحبت "خدمت و خیانت روشنفکران" در میان بوده و است.
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش دهم
✍️ حسین شیران
.
اگر که توده طبیعتا "اسیر معیشت" خویش است- که است، و بدین سبب تاریخا مطیع منویات و مقدرات حاکمان است- که است، چرا که همواره "منابع معیشتی" در اختیار حاکمان بوده و تحققا آنها تعیین کرده و میکنند چه کسی به چه سبب و تا چه حد از آنها بهرهمند شود یا نشود، در اینصورت چاره چیست؟ چگونه میتوان توده را از این "اسارت طبیعی و تاریخی"اش رهایی بخشید؟ و اساسا چرا باید این کار را انجام داد؟ و مهمتر از همه اینکه، چه کسی با چه ویژگی، چه انگیزهای و چه طرح و تدبیری میخواهد و یا میتواند این کار را انجام دهد؟
.
پیش از هر سخنی باید این نکته را یادآور شد که معیشتمداری ایراد نیست. آدمی را چه مادیاندیشانه برآمده از بطن طبیعت بدانیم چه خداشناسانه رهاشده در متن آن، در هر دو حال، در آن آغاز که هنوز هیچ تاریخ و تمدنی در کار نیست، چیزی بیش از "حیوانی تابع غریزه" نیست که همچو سایر حیوانات باید بدوا در طبیعت اطراف خود گشته، بههر شکل شکماش را سیر سازد. بیجهت نیست در شرح سیر جوامع بشری، ادوار آغازین و حتی بعدی، با اوصاف و اصطلاحاتی معیشتی همچون شکار، گردآوری خوراک و بعد بوستانکاری و دامداری و کشاورزی شناخته میشوند.
.
در گذر از سیر تاریخی و اجتماعی، در زندگی فردی هم حیات هر انسانی در سالهای آغازین و حتی باقی عمر طبیعتا بسته به معیشت است و بهقول معروف بدوا اگر معاشی در کار نباشد در هیچ حوزهی دیگر تلاشی در کار نخواهد بود. در مجموع اگر موجود انسانی همه حیوان بود بههیچ عنوان ایرادی متوجه غریزهمداری و معیشتمحوریاش نبود اما در حقیقت اینگونه نیست بلکه "حیوانیت" کف موجودیت اوست و فرا و ورای آن، انسان بهوجه خاص واجد ظرفیتها و قابلیتهایی است که جا دارد در طول حیاتاش شکوفا شده، مقام "انسانیت"اش را محقق سازد.
.
هر عاملی که بههر شکل انسان را در کف موجودیتاش، همچو حیوانی، همیشه غریزهمحور و معیشتمدار نگهدارد و مانع شکوفایی ظرفیتهای ویژه و تحقق و تجلی مقام انسانیتاش گردد بیگمان "عاملی ضدانسانی" است. اگر که امروز بعد هزارانهزار سال زیست اجتماعی و این همه پویش و پیشرفت، مشخصا باز از تودههای مردمی سخن میگوییم و خیل عظیمی از بشریت را همچنان اسیر معیشت خویش میبینیم یعنی که چرخ روزگار بسی بیشتر با عوامل ضدانسانی چرخیده و چندان مجالی برای ابراز وجود عوامل انسانی و انسانساز و اظهار انسانیت نداده است!
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش نهم
✍️ حسین شیران
.
باری، بهواقع بر این قرار و مدارهاست که میبینیم اغلبِ مردمان علیرغم آگاهیهایی که دارند در مقاطع و مواقع مختلف اغلب جانب احتیاط را در پیش گرفته، بسی سفت و سخت در دایرهی مصالح و منافع خود بست مینشینند و "به این سادگیها" زمام خویش به دست آگاهیشان نمیدهند و "به این زودیها" پای از دایرهی این اعتکاف بیرون نمینهند. بدیهیست این اغلب را اگر از کل کسر کنیم جز اندکی، که بعد از هر بار جنبش و جهش اندکتر هم میشوند، چیزی در میان، و یا بهتر بگویم، میدان نمیماند.
.
بهتر است این را هر آنکه بهراستی در اندیشهی تحرکزایی و تحولخواهیست، پیش و بیش از هر چیز، بهعنوان یک "واقعیت اجتماعی"ِ برآمده از طبیعت معمول آدمی دریابد و هر آن قول و فعلی که دارد را بدوا بر این اصل و اساس سازمان بخشد. سرزنش این ویژگی (منفعتگرایی و مصلحتگرایی و به تبع آن مصالحهگری و محافظهکاری در مواجهه با قدرت) یعنی سرزنش و سرکوفت و در واقع سرکوب اغلب مردمان، و این هیچ شیوهی خوبی برای شروع نیست.
.
اغلب مردمان یعنی توده؛ و توده یعنی سهل و ممتنعترین پدیدهی اجتماعی- هم برای مطالعه و هم برای مداخله؛ از این جهت نه هیچ جامعهشناسان و جامعهاندیشان در "تودهشناسی" و نه هیچ مصلحان- از خیل پیغمبران گرفته تا خیل روشنگران، در "تودهرهایی" راه آسانی در پیش داشته و دارند. بزرگترین چالش برای همه همین مواجهه با توده بوده و است. بر این اساس نباید به این سادگی از توده توقع داشت به صرف آگاهی تکان خورده و تغییراتی در اوضاع و احوالاش بدهد. تکان دادن توده، فراتر از تخصص و تعهد، هم "هنر" میخواهد هم "حوصله".
.
توده تکاور نیست، توده دلاور نیست، توده جنگاور نیست، که به یک فرمان تکان خورده خود را از قید و بندهای عینی و ذهنیای که پشت هر کدام تاریخ خوابیده رها سازد. این قید و بندها را حاکمان طی قرون متمادی از باب استیلا و استثمار ساخته و پرداخته و بر گردهی تودهها انداختهاند. بزرگترین این قید و بندها همین "معیشتاندیشی" است؛ این بزرگترین قید و بند توده نتیجهی بزرگترین طرح و ترفند حاکمان در کنترل توده یعنی "کنترل معیشت" بوده و است تا مباد فارغ از نیازهای اولیهیشان شاخ شده کاخها را نشانه روند. حاکمان خوب میدانند توده مادام که درگیر معیشت باشد ناگزیر همه آگاهیها را در خود جذب و هضم کرده، بیهیچ هودهای دفع خواهد کرد. چاره چیست؟
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۲ دی ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش هشتم
✍️ حسین شیران
.
اما تنها این «شاغلان دولتی» نیستند که علیرغم برخورداری از آگاهی، بهدلیل «ترس از دست دادن منافع»، عملا فاقد تحرک لازم جهت تحولات لازماند، «شاغلان آزاد» و غیردولتی هم اینگونهاند و همه خوب میدانند جایی که افسار و اختیار همه چیز دست دولت و حکومت است و مردم پناه و پناهگاه مطمئنی در برابرش ندارند اگر خلاف منافع و منویاتشان گام بردارند، حسب میزان مخالفت، باید از همه یا بخشی از منافع خویش دست شویند، از این جهت حتی اگر طالب تغییر و تحول هم باشند- که اغلب هستند، مصلحتاندیشانه ترجیح میدهند این اتفاق توسط دیگران و با پرداخت هزینه از سوی آنها صورت گیرد.
.
از طرفی مخالفان تغییر و تحول هم صرفا «هستهی حاکمان» و «حلقهی حامیان» نیستند؛ همواره و در هر حال هستند کسان بسیاری که در هر شرایطی جز سود به چیز دیگری نمیاندیشند و در این راستا شیخ و شاه برایشان فرقی نمیکند، رگ خواب هر دو را میشناسند و خوب میدانند که از کدام مسیر پیش بروند به مشکل برنمیخورند. اوضاع نابسامان برایشان معنی ندارد؛ در هر آشفتهبازار سیاسی و اقتصادی بار و بندیل خود را خوب میبندند و با مناسبات و ملاحظات فراوان بیهیچ آسیب و آفتی خوب هم به مقصد میرسانند؛
.
تورم حاکم اگر برای همه توفان باشد برای اینها تحفه است؛ شناگران قابل هر دریای توفانزدهایاند و برخلاف خیلیها که با خیزش هر موجی بسی بیشتر و بیشتر در اعماق فرومیروند اینها برعکس با هر موجی خود را بالاتر و بالاتر میکشند و این فراروی بر روی شانههای فروروندگان و به بهای سقوط آنها صورت میپذیرد؛ سود و زیان آمیخته و آویخته بهم است و هر موقعیتی سود و زیان خاص خود را دارد، اینها چون پابند هیچ ارزشی جز سود نیستند فرصتطلبانه از هر موقعیت سودش را سوا میکنند و زیاناش را برای دیگران وامیگذارند! اینها همان «دلالان» دنیای متلون و متلاطم موجودند و دائما از نابسامانی اوضاع حاکم ارتزاق میکنند.
.
از این نظر اینها هم خواهناخواه در جناح مراقبان و موافقان نظام حاکم قرار میگیرند و نه فقط مشکل و تضاد و تقابل خاصی با آنها ندارند بلکه برعکس از باب بنای وضع موجود- که متضمن منافع سرشارشان است ناگفته بسی پاسدارشان هم هستند؛ آشکار و نهان با خیلی از آنها خوشوبشها و بروبیاهای خاصی دارند و اغلب سفتی زیرپا و صافی راهشان از این مناسبات و مراودات است؛ با اینحال تعلق خاطری به اینها ندارند و بخاطرشان در مقابل تودهی مردمان مخالف هم نمیایستند. راحت میان این دو جا گرفته و از تضادها و تقابلهای موجود بهرهها میبرند. در این میان اساسا آنچه برایشان محلی از اعراب ندارد آگاهی است.
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش هفتم
✍️ حسین شیران
.
باری، آگاهی اگر متضمن علایق و سلایق و منافع افراد نباشد و یا در تضاد با آنها باشد تحققا هیچ تحرکی در آنها و هیچ تحولی در اوضاع و احوال ایجاد نخواهد کرد. بر این اساس مشکل شایع جنبشهای مردمی را لزوما نه در «ناآگاهی» افراد بلکه عموما «ملاحظهی منافع» ساری و جاری و «ترس از دست دادن منافع» در آنها باید دانست؛ در گذر از اندک دریادلانی که ورااندیشانه از منافع خود میگذرند و در راستای اهدافی والاتر و بالاتر دل به دریای تحولخواهی میزنند باقی، که دربرگیرندهی بخش اعظمی از مردمان است، در هر موقعیتی نخست ریزبینانه منافع خود را میسنجند و بعد بر اساس آن عمل میکنند.
.
در گذر از «هستهی حاکمان» که مشخصا منافعشان در حفظ نظامی است که خود مستقر ساختهاند، در «لایههای پیرامونی» این هسته ما با خیل پرشماری از ایادی و عوامل و عناصر طرف هستیم که ذیل ایدئولوژی و هژمونی هسته هزارانهزار پست و مقام و موقعیت را اشغال کرده و از قبل آن به نام و نان و نوایی رسیدهاند؛ اینها همان «همراهان حاکمیت» هستند و در سایهی این همراهی همواره منافع پرشمار خود و اطرافیانشان تأمین و تضمین است و از این جهت البته که نظرا و عملا در اردوی «حامیان حاکمیت» قرار میگیرند.
.
هر دو دستهی فوق، یعنی هم هستهی حاکمان و هم همراهان و حامیان حاکمان، در گذر از «منفعتاندیشی»، نظر به کموکیف پندارها و گفتارها و کردارها و احیانا ظلمها و ستمها و مفاسدی که طی دوران حکمرانی در حق ملت و مملکت روا داشته و دارند قویا درگیر «عاقبتاندیشی» هم هستند و خوب میدانند که سرنوشتشان سخت بهمبسته است و اگر اوضاع دگرگون گردد از قبل کردههایشان با چه تقاصهای سنگینی روبرو خواهند شد؛ از این نظر هر دو منفعتا و مصلحتا دستدردست هم در یک جبهه علیه هرگونه تغییر و تحول میجنگند.
.
دستهی پرشمار دیگری هم داریم که عملا و نظرا دستی در حاکمیت ندارند اما بههرحال کارمندان و کارگزاران دولت و حکومت در شاخهها و شعبات مختلف بوروکراسیاش هستند و بههرشکل خود و خانوارشان از این طریق ارتزاق میکنند. اینها هم همچون دو دستهی قبل جزو اقشار آگاه جامعه هستند و از قضا بهدلیل حضور در نهادها و سازمانها و نزدیکی به متولیان امور بسی بیشتر و بهتر در جریان کمیها و کاستیها و کجیها و ناراستیها هستند؛ با اینحال همه میدانند شرط استمرار منافعشان اعلام انزجار از مخالفان و یا دستکم سکوت و انفعال است، از این نظر این دسته هم اغلب طرفهای اردوی منتقدان و معترضان آفتابی نمیشوند.
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش ششم
✍️ حسین شیران
.
آگاهی در ارتباط با هر چیزی ممکنست از طرق مختلف، با یا بی واسطه، حاصل گردد؛ در سالهای اخیر توسعه و تحول اسباب و اساس ارتباطات و پیدایش و پیشرفت «حوزهی عمومی» بمثابهی فضایی فراخ برای ایجاد شبکههای اجتماعی و اشتراک و انتقال اطلاعات در میان مردم بسی بیش از پیش به افزایش سطح و حجم آگاهیها کمک کرده است؛ بدین سبب حالیا ما معاصران در هر زمینه آگاهترین مردمان در تمام اعصار تاریخ بهشمار میرویم، با این حال مضطربترین و مستأصلترین و گاه مأیوسترین مردمان تاریخ هم همین ماها هستیم!
.
این یعنی آگاهی نه فقط دردی از ما دوا نکرده بلکه برعکس بسی بر دردهای ما هم افزوده است! چگونه میشود آگاه بود اما همچنان زیر سلطه باقی ماند؟ آیا دردی بزرگتر از این هست؟ مارکس- بزرگترین متفکر مردمی قرون اخیر، دو قرن پیش به این موضوع مهم پرداخت و اصلی از آن در میان انداخت مبنی بر اینکه آگاهی، برخلاف تصور ایدئالیستهایی همچون هگل، بخودیخود هیچ کاری از پیش نمیبرد؛ آگاهی بهواقع اگر به علایق و سلایق و منافع توده پیوند نخورد هیچ تحرک و تحولی در طبقات و سرنوشت آنها ایجاد نخواهد کرد.
.
اما حاکمان همواره جلوتر از مردمان هستند و بقول یووال نوح هراری نمیگذارند هیچ جای و هیچ گاهی از تاریخ خالی بگذرد؛ آنها نکتهها را بسی بیشتر و بهتر و زودتر از توده درمییابند و مبتنی بر آن طرح و تدبیری جدید جایگزین طرح و تدبیر ناکارآمد گذشته میکنند! چه اگر اصل و قصد بر "سوار شدن و پیاده نشدن" است برای قرار و دواماش همواره باید هشیار بود. زمانی برنامهیشان این بود که "نباید گذاشت مردم آگاه شوند" وگرنه سلطه بی سلطه، و حالا که میبینند ناآگاه نگهداشتن مردم دیگر جواب نمیدهد طرح تسخیر و تحدید و تعلیق "علایق و سلایق و منافع" مردم را در پیش گرفتهاند تا مباد در پیوند با آگاهی خطرآفرین شود.
.
اکنون اگرکه مدرنیته علایق و سلائق و منافع فراوان آورده است در نهایت افسار همه دست حکومتهاست؛ کافیست مردم از حد و مرز خود خارج شوند و مختصر تهدیدی برای مواضع و منافع حاکمان رقم زنند، آنوقت دیدهایم و باز میبینیم که چگونه سریع کلید خاموشیشان را زده، علائق و سلائق و منافع مردم را مصادره میکنند و سخت آنها را در تنگنا قرار میدهند و تا به حد و مرز خویش عقب ننشیند و توبه نکنند و تعهدی ندهند از روشن کردن آن استنکاف میکنند. توفان توتالیتاریانیسم و تمامیتخواهی حکومتها همواره برای این برپاست تا نهال طغیان در سر توده هرگز نتواند روید! (باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش پنجم
✍️ حسین شیران
.
در شرح تفاوت میان «آگاهی» و «اندیشه» باید گفت: آگاهی حکایت از اشراف بر یک موضوع و موضع و موقعیت مشخص و مسائل و مشکلات آن دارد و اندیشه حکایت از تأنی و تأمل در کموکیف یک موضوع و موضع و موقعیت مشخص و تولید و تجویز «طرح و تدبیری مشخص» برای حل مسائل و مشکلات آن؛ آگاهی در حقیقت صرف و خرج معرفت است و اندیشه کسب و دخل معرفت؛ آگاهی درک است و اندیشه حرکت؛ آگاهی از طریق حواس حاصل میشود و اندیشه از طریق تعقل؛ آگاهی مشترک میان عوام و خواص و اندیشه خاص خواص (عقلای قوم) است.
.
اندیشه در امتداد آگاهی و مسبوق بر آن است. در ارتباط با هر موضوع و هر مسألهای در کل سه حالت داریم: نخست «ناآگاهی» است؛ به هرحال هستند کسان بسیاری که از موضوعات و مسائل بسیاری بیخبرند؛ چارهی کار اینجا دادن اطلاعات و آگاه ساختن است (حالت دوم)؛ اگرچه کسی برای میزان کسب آگاهی حد و مرزی تعیین نکرده- اغلب هم گفته میشود "هرچه آگاهتر بهتر"، اما باید دانست آگاهی شمشیر دولبه است؛ اگر کمبود آگاهی درد و غم است ازدیادش هم سم و موجب مرض است. باید حسب ضرورت و حسابشده آگاهی یافت و یا داد و این مهم- چه زمان در ارتباط با چه موضوع و مسألهای چه حد آگاهی بهتر است، امری تخصصی و خاص همان خواص جامعه است.
.
با این وجود حالیا در عصر اطلاعات هستیم و همه گوشی در دست شب و روز اقیانوس اطلاعات را درمینوردیم و مدام در هر زمینه به اطلاعات خود میافزاییم و به خیال خود روزبهروز دانشمندتر میشویم؛ همین خیال باعث میشود فکر کنیم مردمانی آگاه و فهیم هستیم و برخلاف گذشته دیگر همه چیز را میدانیم و در هر حوزه آگاه و صاحبنظر هستیم و خلاصه که خود خوب میدانیم چه خوب است و چه بد، و چه میخواهیم و چرا میخواهیم و دیگر کلاه سرمان نمیرود! این همان عوارض و توهمات «اطلاعات مازاد» است که لزوما، برخلاف آنچه که فکر میکنیم، باعث تسهیل و تسریع در رشد اجتماعی نمیشود بلکه گاه برعکس باعث سرگیجه و سردرگمی ما میشود.
.
اطلاعات در حکم مصالح لازم برای ساختوساز است؛ نخست باید ببینیم چه میخواهیم بسازیم و چگونه با چه نوع و چه میزان مصالح؛ همانطورکه کماش باعث توقف و تعطیلی کار و انصراف از ساخت میشود زیادیاش هم دستوپاگیر شده بنوعی دیگر باعث اختلال در کار و انزجار از ساخت میشود! اگرنه در آغاز، دستکم اینجا باید به قدر ضرورت دست نگهداشت و «جامعاندیشانه» در کلیت کار و بار اندیشه کرد و بعد مصالح لازم برای ادامهی کار را برگزید و باقی را دور ریخت و یا دستکم برای مراحل بعدی کار و یا کار دیگری کنار گذاشت. این همان مرحله و یا حالت سوم است. (باقی در بخش بعد)
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش چهارم
✍️ حسین شیران
.
هرگاه سخن از «تأخر اندیشه» در جنبشهای مردمی بعنوان یک «کاستی بزرگ» و ضرورت «تفقد اندیشه» جهت جبران این کاستی میرود برخی بسی بر این سخن تاخته، آن را نسبتی بیجا و ناروا به مردمان معترض تلقی میکنند و در واکنش میگویند: "مردم میفهمند و خوب هم میفهمند و خوب هم میدانند که چه میخواهند". اما، به نظر من، به شرحی که میگویم، این استناد و استفادهی نادرست از یک حرفِ به نسبت درست در مواجهه با یک مسألهی اصلی و اساسی است.
.
اینکه "به نسبت درست" میگویم یعنی فهم و آگاهی مردم را قبول دارم با قید دو نکته؛ نخست اینکه «فهم» یک امر نسبی است- حتی در نزد اهالی علم و اندیشه، چه برسد مردمان معمولی؛ بر این اساس وقتی میگوییم "مردم میفهمند" باید بدانیم و بگوییم چه چیز را، تا چه اندازه و تا کجا و نسبت به چه کسانی و چه زمانی؛ و بعد «مردم» هم که میگوییم با امری واحد و یکپارچه و یکسان طرف نیستیم بلکه با موجودیتی بس پارهپاره و پخشوپلا هر پاره واجد وجنات و ویژگیهای فکری و فهمی متفاوت مواجه هستیم.
.
بنابراین وقتی در هر دو جزء با ابهاماتی روبرو هستیم بهتر است اظهار اعتراضی "مردم میفهمند" را بیشتر یک کلیگویی در نظر بگیریم تا قطعیگویی، و بسی بااحتیاط آن را بکار بریم؛ من و شما به «مردمان معترض» مردم فهیم میگوییم، دولت و حکومت به «مردمان مطیع» مردم فهیم میگوید؛ برخی هم در این میان ممکنست به «مردمان ممتنع»- که نه در خدمت قدرتاند و نه درگیر با قدرت، مردم فهیم بگویند؛ تکلیف چیست؟ در راستای تغییر و تحول به "کدام مردم و کدام فهم" باید استناد و اتکا داشت؟ ...
.
با وجود این حرفها، این گفته که جنبشهای مردمی ما با مشکل تأخر اندیشه مواجه هستند و ضرورت دارد تفقد و تجهدی در این زمینه صورت گیرد هرگز به معنی و مفهوم نادانسته و ناآگاهانه و یا بقولی کورکورانه بودن جنبش نیست؛ هرکس چنین بینگارد نادانسته اندیشه را با آگاهی و فکر را با فهم یکی، و یا بهتر بگویم، اشتباه میگیرد و این اشتباه است که محل نزاع را عوض میکند، چه کاستی فکر و تأخر اندیشه برای مواضع و مراحل مختلف مشخصا متوجه متفکران و اندیشمندان مردمی است و نه تودهی مردمی.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش سوم
✍️ حسین شیران
.
اعتراضات و اعتصابات و در مجموع کنشها و جنبشهای مردمی ما با همهی ارزشها و اهمیتها و در عین حال رشادتها و بشارتهایی که به همراه دارند متأسفانه واجد یک ایراد و یا بهتر بگویم یک «کاستی بزرگ» هستند و آن اینکه وقتی در گذر از مراحل و مقاصد «تغییر رفتار» و «تغییر افراد» سرانجام به مرحلهی «تغییر نظام» و یا همان انقلاب میرسند، نظرا از اندیشه و طرح و برنامهی مشخصی برای «نظام جایگزین» و عملا از راه و راهبرد معینی برای رسیدن به آن برخوردار نیستند و همین نهایتا آنها را در سطح همان اعتراضات نگهمیدارد.
.
اما این ایراد و این کاستی، در حقیقت، متوجه «متفکران مردمی» است و نه معترضان مردمی؛ توقع نابجاییست از مردمان معترضی که از فرط انزجار به خیابانها ریخته و شعار "این نباشد هرکه و هرچه میخواهد باشد" سرمیدهند طرح و اندیشه و راه و راهبرد خواستن، که برنامهات چیست؟ جایگزینات کجاست؟ جای اینکه میخواهی برداری چه میگذاری که بدتر از این نباشد؟ یا چه میدانم، برو هر وقت جایگزین یافتی بیا انقلاب کن! ... از دید معترضان طرح یک چنین گزارههای تردیدافکن و تحقیرآمیزی یعنی راکد و ساکت ساختن مردم، یعنی مقابله با مردم!
.
از قضا این مردمان معترض هستند که باید یقهی متفکران و به اصطلاح عقلای قوم خود را بگیرند و بپرسند: طرح و اندیشه و راه و راهبردتان برای امروز و فردای جامعه چیست؟ در هر جامعهای همه کارگری نمیکنند؛ همه صنعتگری نمیکنند؛ همه خدمتگری نمیکنند؛ به همین منوال، همه هم «اندیشهگری» نمیکنند؛ به قول معروف هر کسی را بهر کاری ساختهاند و هر کس وظیفتا باید کار و بار خویش در حق جامعه را پیش برد؛ خروجی کار کارگران و صنعتگران و خدمتگران کمابیش پیش روست، خروجی کار اندیشهگران کو؟ کجاست آن «گزینهی بهتر برای فردای بهتر» تا پیش روی بگذاریم و مبنای عمل سازیم؟!
.
اندیشه مقدم بر عمل است؛ اگر مردمان سرزمینی همچنان درصدد انقلاباند و در هر فرصتی به خیابانها میریزند و فریاد «دگرخواهی» سرمیدهند ولی راه بجایی نمیبرند و به نقطهی ثباتی نمیرسند یعنی از اندیشه و طرح مشخصی برای آینده برخوردار نیستند و در فقدان طرحی مشخص طبعا از راه و راهبرد معینی برای رسیدن به آن هم محروماند! آنجا که عمل پیش افتاده و اندیشه عقب مانده و به این سبب جنبشهای مردمی ناکام میمانند ضرورت دارد نخست به «آسیبشناسی» این مسأله بپردازیم و ببینیم اندیشهگری و اندیشهگران ما را چه شده، کجا ماندهاند که از راهنمایی و روشنگری مفید و مؤثر برای جامعه جاماندهاند!
.
(ادامه دارد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
حکومتها اغلب از اعتراضات و اعتصابات و یا در کل از هر حرف و حدیث و حرکت هیجانی که از پتانسیل لازم برای بدل شدن ناگهانی به یک «شورش سراسری» برخوردار باشد بیش از هر چیز دیگری هراس دارند- حتی بیش از دشمن خارجی، چه به وفور برای تهدیدات خارجی سپاه و ارتش و توپ و تانک و موشک و پهباد دارند اما برای تهدیدات داخلی جز بگیر و ببند و فوقفوقاش بمیران یک عده و بترسان عدهای دیگر راهکار دیگری ندارند.
.
در ثانی، جنگ و جدال با دشمنان خارجی را راحت میتوانند یک «ارزش ملی» تلقی کنند و در آن استفاده از هر ابزار و ادوات جنگی به هر شکل ممکن را مجاز دارند در حالیکه در شورشهای داخلی حتی استفاده از گاز اشکآور برای متفرق و سرکوب ساختن مردمان معترض هم محل نقد و نزاع است؛ برای همین سرکوب مردمان در سراسر جهان نه فقط برای هیچ نظام حاکمی هیچ امتیاز و موفقیتی تلقی نمیشود بلکه بسی مورد شکایت و «شماتت جهانی» هم واقع میشود.
.
اصولا و اساسا هیچ اعتراض و اعتصابی در هیچ کجا بدوا برای انقلاب و «تغییر حکومت» نیست؛ در هر کجا در بادی امر مردم به مدیران و مسئولان و حاکمان خود ایمان و امید میبندند و از این جهت مدتها منتظر میمانند تا وعدهها عملی شده، عملا تغییری در اوضاع و احوال خود ببینند؛ بعد که نمیبینند نخست در راستای «تغییر رفتار» افراد حاکم به انتقاد میپردازند و بعد اگر تغییری حاصل نشد جزئا به «تغییر افراد» حاکم اعتصاب میکنند و بعد اگر هیچکدام به نتیجه نرسید نومید و ناگریز به انقلاب و تغییر کل نظام میاندیشند و میکوشند.
.
بر این اساس هر نظام حاکمی در هر کجای جهان اگر پیدرپی هم از مردمان خود اعتراض و اعتصاب میبیند هرگز نه مردمان بلکه پیوسته خود را باید سرزنش و سرکوفت کند که چرا و چگونه فرصتها را پیدرپی هم از دست داده و کار را به اینجا که نباید رسانده است! هر نظام حاکمی اگر به این «فرهنگ حکمرانی» و فهم و شعور سیاسی-اجتماعی برسد هرگز فرعونمنشانه بر سر مردم معترض نمیکوبد بلکه فروتنانه در برابر آنها سرخم میکند و پوزش میخواهد و فرصت جبران میطلبد. اینست تفاوت و تمایز «حکومت برای مردم» و «حکومت بر مردم».
.
(ادامه دارد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
در باب تنافرات و تناقضات شناختی حاکم بر جامعه و مصادیق فراوان و مسائل خرد و کلان ناشی از آن میتوان پیدرپی هم مطلب نوشت و اینجا و آنجا به اشتراک گذاشت؛ با تمام ضرورت و اهمیتی که این کار بنوبهی خود دارد- بویژه برای آنها که به هر ترتیب اهل آموزش و اندیشه و استدلالاند، اما به هر حال برای پیگیری اهدافی والاتر و بالاتر باید از این وادی واکاویهای وامانده گذشت و به هر شکل به مرز حساس "چه باید کرد؟" نزدیک شد.
.
حالیا رنجش خاطر خیلیها از اوضاع و احوال و افراد حاکم بر جامعه بهحدی رسیده است که بیهیچ نیازی به هیچ استدلال و صغری و کبری چیدنی، میانبر راهی و راهبردی برای خروج از وضعیت موجود میجویند؛ و بسی ورای اینها، هستند کسانی که دیگر از بس کاسهی صبرشان سرآمده، بی هیچ احساس نیاز و یا نظری به اندیشه و یا راهی و راهبردی، مستقیم به دل جریانات اعتراضی سیاسی زده، یکسره بر طبل تغییر و تحول میکوبند.
.
دستهی اخیر، با توجه به سطح بالای انزجار و هیجانات ناشی از آن، خواست و برخاستشان عموما در راستای یک چیز است: "این نباشد هرکه و هرچه میخواهد باشد"؛ تاریخا آخرین باری که این خواست و این شعار در این سرزمین سرداده شد توسط پدران در دوران پهلوی بود: "شاه نباشد هرکه و هرچه میخواهد باشد"؛ نتیجهاش انقلاب اسلامی و همین نظام فعلی شد که حالا دختران و پسران این پدران در نفیاش شعار "شیخ نباشد هرکه و هرچه میخواهد باشد" سرمیدهند، تا به چه انجامد!
.
این گروه از فعالان سیاسی اگرچه از انگیزه و انرژی بالایی برای تحول برخوردارند اما از دو جهت بسیار آسیبپذیرند: یک، خواهناخواه و یا گزیرناگزیر بیطرح و بیبرنامه و بیراه و راهبرد و به قول معروف بیگدار و بیپشت و پناه به آب میزنند- آنهم اغلب به صورت واکنشی و هیجانی؛ و دو، آشکارا نابودی نظام و عبور از آن را اراده میکنند؛ تنها همین مورد دوم برای سرکوبشان کافیست اما از آنجا که حکومتها به اقناع جامعه هم بها میدهند مورد اول یعنی بی شناسه و شناسنامه بودن آنها را بهانه کرده، به هر برچسبی سزاوار سرکوب تلقی میکنند.
.
با اینحال این بههیچوجه بهمعنای بیهوده و بینتیجه بودن این اعتراضات و اعتصابات نیست و هرگز در هیچ کجا سرکوب پایان هیچ اعتراضی نیست؛ خواهناخواه خود بواسطهی اینهاست که شکافها و شکایتهای پنهان و یا انکار و انباشتهشده رومیشوند و برای همه مصداق و مقیاس و مبنای نظر و عمل میشوند؛ بدیهیست هر حکومتی برآنست همه چیز را گل و بلبل و همه کس را راضی و خشنود از خود و عملکرد خود نشان دهد اما همیشه واقعیت چیز دیگریست و هیچ چیز به اندازهی این حرکات و این هیجانات نمایانگر این واقعیت برای همه حتی خود حکومت نیست!
(ادامه دارد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]