مقالات جامعه شناسی شرقی
🌓 شاهدامادالدولگی
◀️ گریزی ادبی بر مسألهی دامادسالاری در انتصابات اخیر
✍️ حسین شیران
دانلود مقاله 👇👇👇
📚 شاهدامادالدولگی ✍️ حسین شیران
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, مسأله اجتماعی دامادسالاری
[ دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
فعل معکوس تدبیر و امید
حسین شیران
بخش دوم
.
چون عموما از حافظۀ تاریخی و سیاسی خوبی برخوردار نیستیم پس راه دوری نمیرویم و بعنوان مشتی نمونۀ خروار در افعال معکوس دولت حاضر - دولت منتخب خودمان - متمرکز میشویم؛ این دولت با چه شعاری سر کار آمد؟ "تدبیر و امید"! حالا بعد چند سال تجربۀ زیستی، صاف و صادق برداشت مردم از این شعار چیست؟ "بیتدبیری و نومیدی"! این یعنی آن موقع که ما این حرفها را میشنیدیم یکی داشت رسما از "فعل معکوس" استفاده میکرد آن هم از نوع "فیلماهی"اش! منتهی ما حواسمان نبود! ...
فرق "فعل معکوس" سریال مدیری با افعال معکوس دنبالهدار دنیای سیاست ما اینست که آنجا بالاخره یکی پیدا میشد که هشدار میداد: آهای، جدی نگیرید دارد از فعل معکوس استفاده میکند! اما اینجا از این خبرها نیست، تازه اگر هم باشد کسی در گرماگرم انتخابات گوشاش بدهکار این حرفها نیست! یعنی شما مطمئن باشید بعد این همه فریبخوردگی باز اگر یکی پیدا شود که بگوید: "آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنم ..." ما همه تسلیم فعل معکوساش خواهیم شد!
حالا جالب اینجاست همین دولتی که خود با شعار تدبیر و امید آمده، خود به یکی از بزرگترین نومیدکنندگان و دلهرهآفرینان جامعه تبدیل شده است! میبینید که! خبر پشت خبر از هیئت دولت میآید که "کشور در وضعیت خطیر و خطرناکی قرار دارد! ... سال بعد از امسال هم سختتر خواهد بود! ..." از "تدبیر" و تدبر هم که خبری نیست! توقع اینست که مردم خود مراقب خود باشند! و بعد قائم مقام وزیر بهداشت که علیالاصول باید پیامآور سلامت و سرخوشی برای ملتاش باشد دست مریزاد دم عید میآید و با اطمینان به مردم میگوید: "ده سال آینده سرطان در کشور بیش از دو برابر خواهد شد! از ما گفتن!" جملۀ آخر: کاش این هم فعل معکوس بود!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
فعل معکوس تدبیر و امید
حسین شیران
بخش اول
.
"مهران مدیری" و سریالهایش را هیچ دست کم نگیریم! خیلی از چیزهایی که امروز برای ما عریان و عیان است را ایشان پیشتر سعی کردهاند بنوعی بصورت پنهان یا نیمهپنهان در قالب کارهای طنزشان به ما برسانند، حال اگرکه نگرفتهایم خود تقصیر ماست که اغلب توجهمان در نوک انگشتی متوقف میماند که میخواهد ماه را در شب تار نشانمان بدهد! ...
به باور من، جامع درسهای جامعهشناسی با تمام گرایشهایش را میتوان در دو سریال "شبهای برره" و "قهوۀ تلخ" ایشان مرور کرد؛ این دو اثر که جزو شناختهشدهترین و در عین حال پختهترین کارهای ایشان محسوب میشود به لحاظ جامعهشناختی لبریز از نکات ریز و درشتی است که همچو ماهیانی پرجنب و جوش در پهنای دریای پرتلاطم طنزش شناورند تا که تواند شکارشان کند!
از میان ماهیان پرشمار تالاب طنز مدیری،"فعل معکوس" - اگر که یادتان باشد - ریزماهی زبر و زرنگ سریال "شبهای برره" بود که تا جایی بکار میرفت یکی که حواسش بیشتر جمع بود به بقیه هشدار میداد که: ها جدی نگیرید دارد از فعل معکوس استفاده میکند! این ریزماهی آن موقع نماد کوچکی بود از فیلماهیها و یا بهتر بگویم "افعال معکوسی" که دستهدسته در دریای خروشان مدیریت سیاسی جامعه جاری چپ و راست روان بودند و البته هنوز هم که هنوز است هستند و کلی هم طرفدار دارند!
.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
حکومت سلبریتیها
حسین شیران
بخش پنجم
.
بلوغ فکر اجتماعی در هر زمان و مکانی لازمهاش تکان و تکامل عقلانیت در نزد جماعت یک جامعه است و از جمیع موانع موجود در برابر آن، مهمتریناش همین چیزیست که ما حالیا گرفتار آنیم: سیطرۀ احساس بر کلیت جامعه! در بخش نخست گفتیم که احساس در نزد ما در حد یک اقیانوس است و عقلانیت ما هم چیزی در حد چند جزیرۀ کوچک و پراکنده در پهنۀ پهناور آن! و فقط پهنی و پهناوریاش نیست، سطح آب هم شرط است- چیزی که پیش ما حالا از بس بالا گرفته که دیگر آن چند جزیرۀ کوچک هم کمتر به چشم میآیند! اینگونه اگر که پیش رویم چندی دگر آن چند جزیره هم به زیر آب خواهند رفت و عرصه در کل، عرصۀ احساس خواهد شد بیآنکه هیچ اثری از معدود جزایر عقلانیت موجود در آن به چشم آید!
بیشک یک چنین شرایطی ایدهآلترین زمینه و زمان برای جولان موجبازان است! در اصل، بزرگترین خطری که یک موجباز را تهدید میکند برخورد با صخرهها و قلههای پراکنده در آب است؛ آب که اقیانوس شود سطحاش هم از سطح صخره فراتر رود دیگر چه باک لشگر موجبازان را؟! هر سو که بخواهند خواهند تاخت، هر سازی که بخواهند خواهند زد و هر آوازی که بخواهند خواهند خواند! در هر شرایط هم هر باری که بخواهند خواهند بست! چرا؟ چون عرصه عرصۀ ترکتازی آنهاست! حال ما در این عرصه کجای کار هستیم؟ ما همان موجهای خروشان اقیانوس احساسیم که خیل موجبازان را با ذوق و شوق روی دوش خویش اینور و آنور میبریم!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی ادبیات, سلبریتی سالاری
[ پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
حکومت سلبریتیها
حسین شیران
بخش چهارم
.
این متن بدخواه سلبریتیها نیست؛ آنها فاقد کارکرد اجتماعی که نیستند، در بخش قبل صراحتا به فلسفۀ وجودی آنها اشاره کردم و اهمیت آنها را در حس و حال بخشیدن به زندگی اجتماعی اغلب یکنواختمان خاطر نشان ساختم. بنابراین، بحث ما اینجا بر سر بودن یا نبودن آنها نیست بلکه در اصل، بر سر کم و کیف با ما بودنشان است. واقعتر اگر بگویم، مشکل ما با سلبریتیها دقیقا از آن جایی شروع میشود که ما و آنها با مشارکت هم، طی یک رابطۀ دیالکتیک، دست به دست هم میدهیم و خود به دست خود آنها را از جایگاه حقیقیشان به در و به دور میکنیم و در جایگاههایی که نباید، بر خود مسلط میسازیم!
و این البته تنها در مورد سلبریتیهای حوزۀ ورزش و هنر صدق نمیکند، کم و بیش در همۀ حوزهها حاکم است و همه هم از یک سادهلوحی و سادهگیری ما ایرانیان نشأت میگیرد و آن اینکه همه فکر میکنیم کسی اگر که توانست در یک حوزه نقشآفرین شود قطعا در سایر حوزهها هم میتواند نقشآفرین شود! در حوزۀ اندیشۀ سیاسی و اجتماعی خطیرتر و خطرناکتر از این ریسکی نیست! آخر به چه منطقی، یک مجموعهای از افراد و نه حالا یک یا دو نفر، به صرف شهرت و موفقیت در یک حوزه یا زیرحوزه در خودش این توانایی را ببیند- یا ما در او ببینیم - که به هر حوزۀ دیگر که وارد شود حکماً آنجا هم موفق گردد؟! اگر به کسی برنخورد، بگذار بگویم این هم نشانهای دیگر از عدم بلوغ فکر اجتماعی در نزد ماست و این هیچ برازندۀ تاریخ زیست اجتماعی دور و دراز ما نیست!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی ادبیات, سلبریتی سالاری
[ جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
حکومت سلبریتیها
حسین شیران
بخش دوم
.
سلبریتی در جهان یعنی شخص مشهور، بطور خاص در ورزش و در رسانه و دیگر هیچ! اما در ایران، سلبریتی یعنی شخص فوق مشهور، بطور خاص برخاسته از ورزش و سینما و بعد بطور عام متخصص در هر زمینهای و نه دیگر هیچ! توفیر ماجرا هم همین جاست! علیالواقع در بالا سر جامعۀ ایران یک سقف نامرئی وجود دارد که هرکس توان (عرضۀ) عبور از آن را داشته باشد - در هر حوزهای و نه فقط ورزش و هنر- خودبخود نشان طلایی ورود بیحساب و کتاب به حوزههای دیگر را هم کسب میکند! این بندگان خدا سلبریتیها هم از این قاعده مستثنی نیستند و این بنوعی، دستکم در رابطه با اینها، عدالت اجتماعی جامعۀ ما را میرساند!
سلبریتیها اگرچه اغلب از ورزش و سینما برمیخیزند اما تا از آن سقف گذشتند دیگر فرق نمیکند همچون بقیۀ آنسوگذشتگان از مصونیت فضایی لازم برخوردار میگردند به این معنی که فارغ از اقتضائات فضا به هر حوزهای که بخواهند ورود و در هر محفلی که بخواهند جلوس میفرمایند! اینست که شما میبینید یک سلبریتی در ایران ناگهان میشود یک همهچیزدان، یک همهکاربلد، یک همهفنحریف همهجاحاضر! هنر که هیچ، حوزه به حوزهاش برای ریزش از انگشتان اینها بر سر و کول هم میکوبند! سایر حوزههای جامعه را تو بگو! سیاست، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد، ... کافیست اراده کنند تا به هر حوزه که میخواهند ورود نمایند! چرا؟ چون یک سلبریتی هیچ وقت تنها نیست! یک اقیانوس پشتاش هست! یک اقیانوس! ...
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی ادبیات, سلبریتی سالاری
[ جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
حکومت سلبریتیها
حسین شیران
بخش اول
بنیان اجتماعات در هر کجای زمین هر چه هم که باشد بنیان اجتماع ما ایرانیان اغلب بر احساس است و بس! به عبارت دیگر، احساس، اصل اول هستی اجتماعی ما ایرانیهاست! انگار که به گاه زایش، ناف این هستی تاریخی را به تیغ تیز احساس بریده و با دوراندازش، چشم و گوش و دست و پای عقلانیت ما را سخت بربستهاند! چه میدانم شاید به این قرار بوده که حالا احساس در نزد ما از بس توسعه یافته، شده قدر یک اقیانوس، عقلانیت ما هم شده در حد چند جزیرۀ کوچک و کوتاه پراکنده در گوشه و کنار این اقیانوس!
و چه میدانم شاید برای همین بوده و است که در انبان تاریخ و تمدن ما بیشتر شعر و شاعری پیدا میشود تا هر چیز دیگری! البته که این هیچ چیز بدی نیست! سرمایۀ شعر هم هیچ چیز کمی نیست! به واقع امر، اغلب، شعرای ما عقلای ما بودهاند و دواوین آنها الحق و الانصاف جزو معدود مخزنالاسرار عالم بوده و هستند، حالا چرا و چطور شده شعر را بر نثر ترجیح دادهاند، لابد بومیان جزایر پراکنده در دریای احساس بودهاند که برای ارتباط با سیل دریاییان دوروبرشان راهی بجز سرودن شعر نداشتهاند! اینها واقعا که هنر به خرج داده و نام و نشان خود با خرمنی پر از خردورزی را به این طریق در تلاطم همواره توفانی این دریا تا به ابد زنده ساختهاند! در واقع این "هنر نزد ایرانیان است و بس" را اینها سروده و ثابت نمودهاند نه خیل دل به تلاطم اقیانوسسپردگانی چون من و امثال من! ...
حالا و در این عصر، دریا همان دریاست بلکه بسی وسیعتر از گذشته گشته و تبدیل به یک اقیانوس شده است اما دیگر از این بزرگان انگار که دیگر خبری نیست، اگر هم است مجالی برایشان نیست، حالا جامعه دربست در سلطه و سیطرۀ سنخ دیگری از هنروران و هنرمندان، با ایده و اهدافی دگر است: سلبریتیها!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی هنر, جامعه شناسی ادبیات, سلبریتی سالاری
[ سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 تفکر لامبروزوئی در صدا و سیما و سینمای ما
📝 حسین شیران
نسبت دادن اقلام کنشی انسان به ویژگیهای جسمانیاش یا به بیان عامیانهترش «حرکات و سکنات به وجنات» سابقهای دیرین دارد و محدود به «لامبروزو»ی قرن نوزدهمی نمیشود. دستکم پنج هزارسال پیش، هندوها در «فلسفۀ آیورودا Ayurveda» (به زبان سانسکریت یعنی «علم زندگی»)شان انسانها را بر اساس ویژگیهای جسمانیشان به سه دسته (واتا، پیتا و کافکا) تقسیم کردهاند.
چنین طرزتلقی جسممحوری در نزد چینیان و ایرانیان باستان هم وجود داشته و هر کدام از اینها به یک شکلی میان ویژگیهای اخلاقی و رفتاری انسان و ویژگیهای طبیعی و زیستشناختیاش ارتباطاتی متصور بودهاند (از قرار، بیش از همه هم این پزشکان و پیشگوها بودهاند که ید طولایی در این طرزتفکرها داشتهاند)؛ بعدها که این قسم معارف به یونان باستان راه یافت اندیشمندان مطرحی همچون بقراط، جالینوس، سقراط، افلاطون و ارسطو هر کدام به یک شکل در چارچوب ذهنی خود به ارتباط میان خصائص جسمی و خصایل اخلاقی پرداختند.
با این وجود دلیل استناد ما اینجا به لامبروزو بیشتر از باب اشتهار وی به این نوع تفکر است و گرنه بیش و پیش از او، غیر از اندیشههای پیش از میلادی که ذکرش رفت در قرون بعد از میلاد تا همین اواخر هم این نوع تفکر به هر شکل در اذهان و اسناد متعددی جریان داشته و جالب اینکه متفکران ما هم دستی در گرداندن این گردونه داشتهاند! بعنوان مثال «حکیم میسری» پزشک ایرانی قرن چهارم هجری در دانشنامه خود اینگونه به این موضوع پرداخته است:
و ازرق چشم را بیشک همی گوی / که آنکس نیست جز بدگوی و بدخوی
سیهچشمان نباشد جز که بددل / خداوند فراخی چشم جاهل
و تنگی چشم ازرق را نشانست / که عشق وی همیشه بر زنانست ...
و گر بینی بزرگ و ضخم باشد / خداوندش قلیلالفهم باشد
سر بینی اگر باریک باشد / به فتنه جستن او نزدیک باشد ...
به پیشانی درون گر چین نباشد / مخاصم باشد و بیکین نباشد ...
زمانی «ارسطو» که علایق تجربی و زیستشناختی غالبی هم داشت خلقیات آدمیان را متأثر از اشکال جمجمۀ آنها میدانست! در اواخر قرن 18 این موضوع توسط «جوزف گال» پیگیری شد و در نهایت به نظریۀ «جمجمهشناسی روانی» او منجر شد؛ بعد از او بود که نوبت به «سزاره لامبروزو» (Cesare Lombroso/1835 - 1909) پزشک ایتالیایی رسید و او به وجه غالب بحث ریختشناسی را به حوزۀ جرمشناسی کشاند.
لامبروزو که بشدت متأثر از اثباتگرایی کنتی و تکاملگرایی داروینی بود بطور مستقیم بین جرم و جسم انسان رابطه برقرار کرد و به این ترتیب به یکباره با دید جبرگرایانه و مطلقگرایانهای که داشت افسار اسب سرکش جرم را از هر کجای دیگر کند و یکراست آورد به تیرک تیر و تار ساختار جسمانی برخی از انسانها بست! او حتی تا آنجا پیش رفت که نظریۀ «مجرم بالفطره» را مطرح ساخت و با طمأنینۀ هرچه تمام مدعی شد که این ساختار فیزیکی و جسمانی برخی انسانهاست که لاجرم آنها را به سمت جرم و جنایت سوق میدهد!
این تفکر اگر نه به کل، دستکم تا حد کلانی امروزهروز رد شده است اما ایعجب که هنوز رگههای پررنگی از آن در اندیشۀ فیلمسازان و سینماگران ما به قوت خود باقیست! آثار پرتعداد این هنروران خود مؤید ماجراست و جالب اینکه این موضوع در سریالها و فیلمهای پربییندهای به چشم میخورد که از قضا پیام اصلیشان گوشزد کردن ابعاد اخلاقی و انسانی و اسلامی به همۀ انسانها در سرتاسر جهان و نه فقط خود ماست!
من فکر میکنم این به یک عادت یا توقع بد تمامعیار تبدیل شده است هم در نزد فیلمسازان و سریالسازان ما و هم خود مخاطبان و مردمان ما که شخصیتهای بد و منفی داستانها را همه افرادی زشت و علیل و ذلیل بسازیم و ببینیم و همه شخصیتهای خوب و مثبت آن را همه صحیح و سالم با وجناتی زیبا و نورانی و نمرهبیست! انگار که ما را حالاحالاها گریزی از استقرار و استمرار این طرزتفکر مطرود و منحوس لامبروزوئی نیست! این تصور جبرگرایانه اگر هم در شرایط ظاهری و خودساخته انسانها مجاز باشد در خصوص ویژگیهای فطری و طبیعی و خدادادی آنها هیچ صحیح نیست!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران
[ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
ابد و یک روز (3)
به سعید روستایی
حسین شیران
ارباب نقد- استاد «مسعود فراستی»، در حق فیلم «ابد» گفتهاند (تفکیکها و تأکیدها از جانب من است):
1- «ابد و یک روز» "بدترین و خطرناکترین" فیلم جشنواره فجر بود؛
2- این فیلم از نظر "هنری" هیچ جایگاهی ندارد، چرا که "سیاهی" در آن موج میزند؛
3- از نظر و نگاه "سیاسی" فیلم قابل توجهی است؛
4- در برابر چنین آثاری باید "نقد هنری و فرهنگی و تند" داشت، نه این که "شعار سیاسی" داد؛
5- "نقد درست" را باید از تصویری که فیلم از "جامعۀ ایران" در دنیای غرب میسازد دریافت کرد؛
6- اگر این فیلم به "جشنوارههای خارجی" راه یابد قطعاً "جوایزی" را دریافت خواهد کرد؛
7- نگاه "سیاهنمایی و وطنفروشی" در آن بهوفور دیده میشود؛
8- دنیای "غرب" به فیلمهای ما نگاه هنری ندارد؛
8- در جشنواره امسال فیلمی که به عنوان فیلم ملی جایزه گرفت "ضدملی" بود؛
9- این فیلم در ذات خود "وطنفروشی و تباهی" دارد؛
10- "هیئت داوران" مبهوت یک "اثر قلابی پایین شهری" شدند؛ و ... (به نقل از سوره سینما)."
اولاً که خدا را هزار مرتبه شکر، هیئت داوران هیچ همچو ایشان نیندیشیدهاند و به حق، مزد «ابد» و «درک صحیح» نهفته در آن را کف دست شما و سایر دستاندرکاران فیلم بویژه بازیگران توانمندش گذاشتهاند و بعد، مهمتر از آن اینکه شکر خدا ایشان در این میانه و میدان چندان سمت و مسئولیتی نداشتهاند و ندارند وگرنه با این طرز تفکر خطرناکی که در خود میپرورند آن تعداد اندکی که گفتیم «آبرودار» این حوزه هستند را هم به تیغ تیز "کجاندیشی" و "وارونهبینی"شان قلعوقمع میکردند و به یکباره برهوتی از بیبهرگی و بیخاصیتی را نصیب هنر و هنرمند این مملکت میساختند!
البته من اینجا پیش از آنکه به ادامۀ بحث بپردازم لازم میدانم نکتهای را یادآور شوم و آن اینکه به واقع امر، بنده بالشخصه نه کاری با شخص شخیص ایشان (ارباب نقد) دارم و نه حتی کاری با شخص شما که کارگردان و نویسندۀ این فیلم هستید؛ بحث من اینجا مشخصاً بر سر فیلم «ابد» است که نظر به نوع توجه و موضعگیریاش در برابر مسائل و وقایع جامعوی بسیار "ارزندۀ"اش یافتم و بعد «نقد» و نظر ایشان به این فیلم است که باز نظر به نوع توجه و موضعگیری متفاوتشان در برابر مسائل و وقایع جامعوی بسیار "نابرازندۀ"اش میبینم!
ورود من به این بحث کلاً از منظر «جامعهشناسی» و جزئاً از مجرای «جامعهشناسی هنر و سینما» است، به این معنا که فیلم سینمایی «ابد و یک روز» را به عنوان یک پدیدۀ هنری به لحاظ تأثیر و تأثری که در جامعه داشته و دارد مورد توجه دارم و در این میان اصلاً به ابعاد هنری و سینمایی آن کاری ندارم وقتی که میدانم این یک امر فنی و تخصصی است و من هیچ صلاحیت نظر دادن در خصوص این ابعاد را ندارم. اما اینکه اینجا اینگونه به خود اجازه میدهم در خصوص نقد و نظر یک منتقد سینما در خصوص یک فیلم سینمایی نظر بدهم از این باب است که اتفاقاً ایشان هم به هر دلیل به ابعاد درونی و فنی و تخصصی کار نپرداختهاند و همچون من بیشتر ابعاد و آثار بیرونی آن را هدف گرفتهاند. بندبند نقد فوق را اگر که باز مرور کنید رسماً متضمن این گفتهاش بازخواهید یافت.
اینک اینجا مسأله اینست: براستی چگونه است که یک موضوع واحد از یک منظر واحد دقیق بازنگریسته میشود و دو بازتاب کاملاً متفاوت از آن، و حتی بسی بیش از این، دو بازتاب کاملاً متقابل و متضاد از آن ارائه میگردد؟! یکی آن را «خوب» میبیند یکی «بد»؟! یکی «خیر» یکی شر و «خطر»؟! یکی «سفید» یکی «سیاه»؟! یکی «غیرسیاسی» یکی کاملاً «سیاسی»؟! یکی «ملی» یکی «ضدملی»؟! یکی «وطندوست» یکی «وطنفروش»؟! یکی یک اثر «هنری» یکی یک اثر «قلابی»؟! یکی «بالاشهری» یکی «پایینشهری»؟! ...
اینکه چگونه چنین چیزی اتفاق میافتد را در بخش بعد بخوانید.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: سعید روستایی, جامعه شناسی سینما, ابد و یک روز, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
ابد و یک روز (2)
به سعید روستایی
حسین شیران
✅ اما عزیز، حالا که لطف خدا شامل حالتان شده است تا هنوز به «سی» نرسیده به «درک» صحیحی از آنچه لازمهی کارتان بعنوان یک «کارگردان» است دست یابید باید مراقب باشید در مسیر دور و درازی که در پیش دارید همچنان «تابع» این «درک» باشید. بیتعارف بگویم که در چشم من این «درک» چون «درّ» گرانی است که به هر کس ندهند! بیهوده نیست میل من به «ابد» و «شما» که چه «خوب» و چه «زود» صاحب این «درّ» گشتید!
✅ بیتردید در هر حوزهای همیشه و هر جا هستند کسان بسیاری که شبوروز بیوقفه کار میکنند، با این وجود تنها کسان اندکی از آن همه، «آبرودار» حوزهی خویشاند. شما هم دستکم به حدّ درکی که در «ابد» نشان دادید، به باور من، شایستگیاش را دارید تا جزو این اندک کسان «سینما» باشید به شرط آنکه در ادامه بههیچوجهی از وجوه دست از دامن این «یار» برندارید.
✅ و چرا باید بردارید وقتی که میدانید هماین «درک» بوده است که شما را از «صفر» تا «ابد» فرا برده است و اینگونه برایتان ارج و قرب فراوان به بار آورده است. پس بر شماست که بعد از «ابد» هم به درکی که در آن بکار بستهاید متکی باشید و بگذارید در راهی که خود میدانید هزار پیچوخم دارد باز هم «آن» راهبرتان باشد. این بیشتر به نفع شماست تا هر کس دیگر، اگر که میخواهید همواره «عزیز» بمانید. میدانید که یکبار عزیز شدن آسان است این همواره عزیز ماندن است که سخت است.
✅ و این سختی برای شما چندیست که شروع شده است چه دیگر از حریم و حدود آرام «ابد» عبور کردهاید و اکنون در دایرهی توفانی «دوران پساابد» قرار دارید. میدانم در مملکتی که روز به «روزنامه» «عزیز» میکنند شب به «شبنامه» «حضیض»، اساساً کار بسیار دشواری در پیش دارید! از این جهت، «گمنام» ماندن هزار بار بهتر از «خوشنامی» و بعد «بدنامی»ست! اما حالا دیگر کار شما از این حرفها گذشته است. ترسی به خود راه ندهید و با قوّت هر چه تمام به کار خود ادامه دهید!
✅ هیچ چیز در این دوران به اندازهی پرهیز از «حاشیه» کارساز نمیافتد. پس از هر چه حاشیه هست دوری کنید! این را بخاطر حفظ حرمت آن «درک» میگویم. برای آنکه «اهل ادب» است هرچه هست در خود «متن» است بخصوص اگر که بگذارید این «متن» را همآن درکی که در «ابد» بالغ شد دوباره بنویسد! بگذار اینگونه هم خیال شما راحت باشد که همواره در مسیر صحیح قدم برمیدارید و هم این مردم دلشان خوش باشد که در سینمایی که بیشتر به «هرزه» میرود تا «راست»، دارد کسان اندکی که میدانند چگونه برانند تا به پروبال «ولینعمت» خود هیچ نمالند!
✅ در پشت تمام این جنبوجوشهای سطحی همهمهسازی که همواره در بستر این جامعه جاریست بیتردید مردمانی هستند «بیهمهچیز» که وجودشان جز در مواردی اندک، به چشم هیچ کس نمیخورد! ارزش و اهمیت «فیلم ابد و یک روز» شما این بود که به هر حال بخشی از این «مردم» را دید و تنها ساعاتی از زندگانی پرافتوخیزشان را به تصویر کشید! در چشم یک «جامعهشناس» این هیچ چیز کمی نیست! از این بابت من از شما بسیار ممنونم!
✅ و اما «ارباب نقد» در حق «ابد» گفته است: ... (در بخش بعد خواهید خواند)
پایان بخش دوم
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: سعید روستایی, جامعه شناسی سینما, ابد و یک روز, جامعه شناسی شرقی
[ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
ابد و یک روز (1)
به سعید روستایی
حسین شیران
✅ فیلم «ابد و یک روز»ات را دیدم، اگرچه قدری دیر، اما عوضش دوبار پشت سر هم با چشم جان دیدم! همه چیزش را هم پسندیدم! تنها دغدغهام این بود که مباد حواست نباشد بگذاری عروس زیبای وطن که خود میدانی «نماد مملکت» و «مام میهن» است از سر ناداری و ناچاری، که خود انگار در این دنیا دردیست بیدرمان(؟!)،کابین داماد غیر گردد که خوشبختانه آنهم نگذاشتی!
✅ سعید عزیز! واقعیتاش من میانۀ خوبی با این سینما و گردانندگان پرشمارش ندارم (به دلایلی که شاید در ادامه بدان اشاره داشته باشم)، با این وجود به احترام معدود چون شماهایی که متعهدانه در احوال «جامعه بسیار بیمار» خود اندیشه میکنید و استادانه دردهای بیشمار مردمان همواره بارنجآشنای آن را به تصویر میکشید تمام قد به پا میایستم و با افتخار تمام کلاه از سر برمیدارم و بیهیچ تعویق و تملقی در برابر اقتدار شما و این اثر، سر تعظیم فرود میآورم!
✅ به این قرار شما از همۀ ماها جامعهشناسترید آقا! به حرف که نیست به عمل است و شما با این اثر عملاً نشان دادید که «هبیتوس»های اقشار دردمند جامعهتان را بسیار بهتر از هرکس دیگر میشناسید- حتی اگر که ندانید دقیقاً این که میگویم چیست! اصلاً مهم هم نیست! مهم «شناختن» جامعه و «شناساندن» آن است که شما الحقوالانصاف در این کار از کل اکیپ ما سرآوردترید! باری، به این قرار، حالا مدال پرافتخار داناترین و تواناترین و دردآشناترین جامعهشناس این مملکت، برازندۀ چون تو «عزیز»یست و بس! ما را چه به این حرفها!
✅ اما، اما ...
بخش دوم بزودی ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: سعید روستایی, جامعه شناسی سینما, ابد و یک روز, جامعه شناسی شرقی
[ پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]