🌓 جامعهشناسی دولت - بخش هفتم
✍️ حسین شیران
.
باری، دولت ایدئولوژیک- دولتی که دربست در دست یک عده با یک ایده و عقیدهی خاص و عملا در خدمت آنهاست، را از هر طرف که بخوانی درد است- دردی که بههیچوجه بهخودیخود از بین نمیرود و ضرورتا باید درماناش کرد، آنهم بهصورت ریشهای که باز به شکل و شیوهای دیگر نتواند عود کند. بردباری در برابر یک چنین دولتی که از اصل و اساس ضدتوسعه است و حتی اگر بخواهد هم نمیتواند به توسعه برسد، فرمان و فریب حاکمان برای بیشتر زمان خریدن و بیشتر خرامیدن است و این روی دیگرش تباهی عمر خیل مردمانیست که فقط یکبار زندگی میکنند و در این یکبار طبیعتا از دولت خود توقع دارند دستگیرشان باشد و نه دستوپاگیرشان! ...
.
باید از "دولت ایدئولوژیک" گذر کرد و در اولین و کمترین حالت به "دولت پلورالیستیک" و بعد در بهترین حالت به "دولت فراایدئولوژیک" دست یافت. این آن راه روشن اما دشواریست که دیر یا زود ملت متکثر ایران در راستای توسعهی پایدار باید سپری کنند تا به ثبات و ثروت و سرمایهی لازم برای رسیدن به صلح و سعادت عمومی دست یابند. بدیهیست یک چنین تغییر و تحول عظیمی هرگز بهخودیخود حاصل نمیشود و ضرورتا طرح و تدبیری عظیم میطلبد؛ طرح و تدبیر را هم نه از عوام و عموم مردم بلکه اصولا باید از هستهی خرد و حلقهی خردمندان جامعه توقع و طلب داشت و این خود آن چیزیست که ملت و مملکت ما کماکان کموکسر و یا چه میدانم گموگور دارد.
.
ضعیفترین و ذلیلترین مردمان مردمانیاند که در بطن و متن خود فاقد هسته و حلقهای از خردمنداناند که تحققا طرح و تدبیری برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب ارائه دهند و پشتوپناه مردم در طی این مسیر پرپیچوخم و پرفرازونشیب باشند؛ یک چنین مردمانی از فرط فشار بارها و بارها بپا خواهند خاست و جهد و جهادها خواهند داشت و بعد بیهیچ فایدهای فروخواهند نشست! و این تقصیر آنها نیست وقتی خیزش که اساسا سرریز و لبریز خشم و احساسات است مستظهر به خردورزی نیست. جامعهی ما هرگز خالی از حضور خردمندان نبوده و نیست منتهی آن هسته و حلقهای از خردمندان که باید ملجأ و مرجع و محور حرکت مردم باشد در دسترس نیست.
.
پرگار وجود هر ملتی در هر مملکتی را ضرورتا باید نقطهی معین و محکمی در بطن و متن مردم باشد که هر حی و حرکتی حول محور آن بگردد و دستکم هر از گاهی با آگاهی و ارادهی لازم خیزی به جلو بردارد و هر بار حسب خیزش و جهش خویش دایرهای وسیعتر از قبل برای هستی و حیات خویش ترسیم کند. تنها به یک چنین ملت و مملکتی میتوان هدفمند و قدرتمند گفت و لاغیر. بدون یک چنین نقطهی پرگاری همیشه شعر و شعار مردمسالاری، همچون حالا، در میان خواهد بود اما از خود مردمسالاری خبری نخواهد بود، چه اساسا نظام مردمسالار متکی بر هستههای مردممداریست که تا شکل نگیرد شکل نمیگیرد، اگر هم بگیرد دوام نمیآورد و زود در ورطهی خودکامگی فرومیریزد!
.
باقی در بخش بعد
.
#جامعهشناسی_دولت
#جامعهشناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, دولت ایدئولوژیک
[ شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش ششم
✍️ حسین شیران
.
آسیب بسیار بزرگ دیگری که دولتهای ایدئولوژیک در دوران حاکمیت خود به جامعه و جریان رشد و توسعه و تکامل تاریخیاش میزنند از دور خارج کردن نیروهای تاریخی لازم برای تغییر و تحول و بدین طریق از بین بردن ظرفیت لازم برای هرگونه تغییر و تحول ناخواسته است. پیش از این گفتیم که ایدئولوژیها اصولا و اساسا وابسته به زمان و زمینهی خاصیاند و تحققا با تغییر و تحول زمان و زمینه، هستیشان در معرض تهدیدات مختلف قرار میگیرد، هم از اینرو نظامهای ایدئولوژیک نه فقط به این راحتی تن به تغییر و تحول نمیدهند بلکه برعکس به انحای مختلف سعی میکنند هر تغییر و تحولی که باعث سست شدن پایههای ایدئولوژیشان گردد را در نطفه خفه سازند.
.
از گذر زمان که گریزی نیست، خواهناخواه زمان میگذرد و دوران تغییر میکند؛ با تغییر دوران تغییر زمینه یک ضرورت مینماید اما نظامهای ایدئولوژیک قویا مقابل تغییر زمینه میایستند و بدینقرار تأثیرات ناشی از تغییر زمان را هم تا حد ممکن کنترل میکنند. تغییر زمینه بر خلاف تغییر زمان که بهخودیخود صورت میپذیرد توسط نیروهای تغییر و تحولگرای هر جامعه صورت میپذیرد هم از این جهت این نیروها برای هر نظام ایدئولوژیکی یک سم تلقی میشوند که باید به هر طریق ممکن- تطمیع، تهدید، تحقیر، تخریب، تبعید و اگرنه تهلیک، کنترل شوند در غیر اینصورت زمینه هم همپای زمان تغییر خواهد کرد و صدای درهمشکستن پایههای ایدئولوژی در جهان خواهد پیچید.
.
استالین با همه بدیهایی که داشت یک حرف خوبی داشت که میگفت: "این نیروی انسانیست که همه چیز را تعیین میکند". بهعنوان یک حاکم ایدئولوژیک تمامعیار او خوب میدانست کنترل نیروهای انسانی برای هر دولت و هر حکومتی یک اصل اساسی و ضروریست- چه هر کاری که بخواهد انجام شود نیروهای عامل انسانیاش را بکار میگمارد و هر کاری که نخواهد انجام شود نیروهای عامل انسانیاش را از کار میاندازد و یا حتی از بین میبرد. اینکه شما میبینید نظامهای ایدئولوژیک برای هر کاری که مؤید و مثبّت پایههای ایدئولوژیشان باشد سنگ تمام میگذارند و در مقابل برای هر کاری خلاف این، هزار سنگ پیش پای رهروان میاندازند مشخصا در این راستاست.
.
اما این روال و روند از دو جهت به فرایند توسعهی جامعه ضربه میزند: یکی همین از کار انداختن و از بین بردن نیروهای چندجانبهنگر و تغییر و تحولگرای جامعه و معطل و معوق ساختن تغییرات و تحولات لازم در راستای توسعه، و دیگری تولید و تکثیر انسانهای یکجانبهنگر و تغییر و تحولگریز و سرور و سرآمد ساختنشان در کشور و سپردن امور دولت و ملت و مملکت به اذهان ناتراز و دستان ناتوانشان؛ آزار و آسیبی که از این طریق به ملت و مملکت و منابع انسانی و غیرانسانی سرشارش میرسد تحققا هیچ کم از تهاجم و تاراج مغول نیست و جبران مافاتاش سالیان سال زمان میبرد، و این یعنی درافتادن در چاه و پسافتادن در جایی که ضرورتا باید دوید و پیش افتاد. ...
.
باقی در بخش بعد
.
#جامعهشناسی_دولت
#جامعهشناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, دولت ایدئولوژیک
[ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش پنجم
✍️ حسین شیران
.
بزرگترین مشکل دولتهای ایدئولوژیک در رابطه با توسعه این نیست که هیچ نمیخواهند به توسعه برسند و ملت و مملکت خود را هم به توسعه برسانند؛ از قضا همه در این خصوص ادعاهای کلان دارند و برخی حتی نه فقط ادعای آبادی دنیا بلکه آخرت مردمان خود و حتی جهانیان را در سر میپرورانند و بسی نسخههای بلندپروازانه برای سعادت جهان و جهانیان میپیچند! مسأله اینست که حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند به توسعه دست یابند، چرا؟ چون "توسعه یعنی رشد درهمتنیدهی همهی اعضاء و همهی افراد در همهی ابعاد"، درحالیکه دولت ایدئولوژیک هرگز قادر به دیدن "همه" نیست و اصولا و اساسا "یک از همه" برایش ارزش و اهمیت و حق حی و حیات دارد!
.
برای همین، توسعهای که دولتهای ایدئولوژیک رقم میزنند- اگر بشود اسماش را توسعه گذاشت- چیزی جز "توسعهی آکرومگالیک" نیست، چه در آن برخی از بخشها و برخی از اقشار که مورد تأیید و تفقد دولت و ایدئولوژی حاکماند منفردا و منحصرا با استفاده از فرصتها و ثروتها اجازه و امکان رشد مییابند و حتی برخی با سوءاستفاده از مقام و موقعیت به رشدهای سریع و سرطانی دست مییابند درحالیکه بقیه که اکثریت جامعه باشند همواره با محدودیتها و محرومیتهای نوشته (نهادینهشده) و یا نانوشته مواجهاند و علیرغم همهی تلاشها همچنان در فقر و فلاکت غوطهورند؛ در این میان هرکه از در مخالف درآید هم که حکماش مشخص است- از هستی ساقط است!
.
یک چنین رشد و نمو نامتعادل و نامتوازنی را هرگز نمیتوان توسعه خواند چه خروجیاش جامعهایست با پیکرهای بهشدت ناساز و ناهنجار و سر و سیمایی بهشدت ناجور و نازیبا، که دیدناش هیچ حس و حال خوشایندی به هیچکس نمیدهد درحالیکه توسعه لزوما باید متضمن حرکت و گذار از وضعیت و موقعیتی ناساز و ناسالم و نازیبا به وضعیت و موقعیتی بهمراتب سازگارتر و سالمتر و زیباتر باشد. اینست که میگوییم عملکرد دولت ایدئولوژیک اصولا و اساسا ضدتوسعه است و هرچه عمر دولت ایدئولوژیک بیشتر و عملاش بیشتر باشد جامعهای که بر آن حاکم است بسی بیشتر از حالت تعادل و توازن خارج شده، بیشتر در ورطهی واماندگی سقوط میکند.
.
جامعهای که در آن عدهای قلیل با استفاده یا سوءاستفاده از ایدئولوژی حاکم به بهای بی سر و سامانی عدهای کثیر بیرویه رشد و نمو میکنند و بسی سرمایه و سر و سامان مییابند نه جامعهای توسعهیافته بلکه سلطهیافته است که در آن استعمار و استثمار حرف اول را میزند و این مسلما به پای استبدادی نوشته میشود که بههرشکل زمینهساز یکچنین رشدهای نابهنجاریست، چه در واقع هر رشد آکرومگالیک ناشی از بدفرماندهیست- در جسم انسان اگر این ناشی از بدکارکرد غدهی هیپوفیز- غدهی فرمانده- است در جوامع انسانی هم ناشی از بدکارکرد هستهی ایدئولوژیک حاکم است که بههر شکل اجازه و امکان انواع بهرهکشیها و رشدهای اینچنینی را به برخی از اعضاء و عناصر میدهد.
.
اینجا و تحت حاکمیت یک چنین شرایطی با یک چنین مدیریتیست که بهقول کنفوسیوس نه فقر بلکه داشتن ثروت مایهی شرمساریست چه تحققا حاصل نامشروع ساختوپاختها و رانتها و سازوکارهای معیوب است و نه هیچ حاصل مشروع فکر و کار و کوشش شرافتمندانه. ...
.
باقی در بخش بعد
.
#جامعهشناسی_دولت
#جامعهشناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, دولت ایدئولوژیک
[ یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش چهارم
✍️ حسین شیران
.
دولت ایدئولوژیک در هر کجا دولت تسخیرشده و دربند است- دربند یک عده با یک ایده و عقیده و مرام و مسلک خاص که عموما به «زور» در برههای از تاریخ، دولت و قدرت را در دست گرفته و لزوما به زور هم پیش میروند و همه را هم پیش میبرند. یک چنین دولت و دم و دستگاهی در اصل و اساس «ضدتوسعه» است و هرچه بیشتر بر سر قدرت بماند ضدتوسعهتر خواهد بود و ضدتوسعهتر عمل خواهد کرد چه بیش و پیش از هر چیز وابسته به زور است و اگر زور نباشد در آن واحد خود از بین میرود و هرچه رشته را هم از بین میبرد و این درحالیست که دولت، عامل انحصاری توسعه است و ضرورتا باید جایدار و پایدار باشد تا توسعه در قرار و مداری پایا و پویا پیش رود.
.
و بعد هر دولت ایدئولوژیک خود بهتر از هر کسی میداند که زنده به زور است، برای همین بدوا تمام توان خویش را برای «بازتولید زور» میگذارد تا بیش و پیش از هر چیزی خود را در برابر مخالفان داخلی و خارجیاش که طبیعتا ایدئولوژیاش برایش ببار میآورد محفوظ دارد- چه بالاتر و اولیتر از این اولویتی برایش نیست؛ بدینقرار ثروت و سرمایهای که اساسا باید صرف توسعهی مملکت شود را دولت ایدئولوژیک عمدتا صرف حراست از خویش میسازد و این در حکم «تدخین سرمایهی ملی» است که به سرعت به «بحران سرمایه» منجر میشود و همین «سرمایهسوزی» خود یکی از بزرگترین دلایل ناکامی دولتهای ایدئولوژیک در رسیدن به توسعهی پایدار است.
.
تدخین سرمایهی ملی مسألهی کلان دیگری که رقم میزند تهییج و تشویش مستمر اذهان عمومی و نهایتا «نارضایتی گستردهی مردم» از هزینهکردهای بیبهره و بیبازگشت است؛ این نارضایتی بتدریج به یک تهدید بزرگ برای دولت ایدئولوژیک تبدیل میشود و تصور و تجسم خیزش و شورش سراسری همچو کابوسی تکراری خواب از چشماناش میرباید. واکنش دولت ایدئولوژیک در برابر یک چنین تهدیدی نه تسلیم و نه تغییر بلکه تشدید تدابیر امنیتی و تکثیر و تقویت اسباب و اساس «کنترل مردم» است و این همان چرخهی معیوب و منحوسیست که باز باعث سرمایهسوزی بیشتر و نارضایتی بیشتر مردم میگردد و شکاف میان دولت و ملت را به حداکثر میرساند.
.
شکاف میان ملت و دولت تنها ناشی از نارضایتی از این سرمایهسوزیها نیست، مضاف بر آن از نارضایتیهای ناشی از عدم تحقق وعدهها هم آب میخورد- وعدههایی که دولتهای ایدئولوژیک در آغاز سرمیدهند اما در ادامه بدلیل مهلتسوزیها و فرصتسوزیهای گستردهای که خیل مسئولین بیکفایت رقم میزنند نابرآورده میمانند؛ بواقع هرچه ناتوانی و ناکارآمدی دولت و نارضایتی ملت است از مسئولین بیکفایت است که طی پروسهی «مریدسالاری» بجای مدیرسالاری خود دولت ایدئولوژیک سر کار میآیند و سالیان دراز در مناصب مختلف میمانند و انواع فسق و فجور و فساد را هم رقم میزنند. اینها همه البته که مایهی نومیدی ملتی میشوند که طبق وعدهها «کمال کامیابی» از دولت طلب دارد اما «سرکوب و کنترل» برایش وصول و نصیب میشود!
.
باقی در بخش بعد
.
#جامعهشناسی_دولت
#جامعهشناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, دولت ایدئولوژیک
[ پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش سوم
✍️ حسین شیران
.
اگرکه بپذیریم منحصرا دولت عامل توسعهی یک ملت و مملکت است ولاغیر، در اینصورت پیش و بیش از هر چیز ضرورتا باید بر روی تغییر و تحول و توسعهی این تکعامل طلایی و تأثیرگذار متمرکز شویم و زینپس بیجهت عمر و انرژی و انگیزهی خود را صرفا صرف تغییر و تحول دو عامل دیگر یعنی حکومت و ملت نکنیم؛ دستکم دو سدهی گذشته تاب و توان نیروهای توسعه و تحولخواه جامعه در دو جبهه صرف تغییر و تحول این دو عامل گشته است و تهاش امروز نه فقط هیچ به توسعهی پایدار نرسیدهایم بلکه در خیلی از جهات بسی هم از آن دور شدهایم!
.
در جبههی اول امثال سیدجمال عمر خود را پای تغییر ذات و ذهن و منش و روش حاکمان گذاشتند و سرانجام در کمال پشیمانی تنها چیزی که توانستند تغییر دهند فکر و ذکر و منش و روش خودشان بود که ایکاش از همان اول همه افکار خود را در مزرعهی مستعد ملت میکاشتند و در زمین شورهزار سلاطین فاسدش نمیساختند! در مقابل در جبههی دوم خیلیها هر آنچه داشتند در مزرعهی ملت کاشتند و فوقفوقاش به تنها چیزی که دست یافتند آگاهی نسبی ملت از خیلی چیزها بود، ولیکن واقعیت اینست که به صرف آگاهی و آگاهسازی ملت هم نمیتوان بهجایی رسید!
.
آگاهی فینفسه نه فقط برای ملت نان و آب و آبادی و آزادی و آرامش نمیشود بلکه برعکس در تنش و تضاد و تقابل با حکومتها بهمرور باعث از دست رفتن اینها و بسی بیش از اینها میگردد اگرکه بست در مرحله و محبس ذهنیت مردم باقی بماند و در میدان عینیت نتواند هیچ تغییر و تحولی در اوضاع و احوال جامعه رقم زند! بازماندن در یک چنین تقابل و شرایط فرسایشگری نتیجهاش اغلب احساس ناکامی و نارضایتی و نقزنی و غرزنی فزایندهی ملت و هر از گاهی هم رگبار پراکندهی خشونت و پرخاشگری در جایجای جامعه است و دیگر هیچ!
.
باری، ملت آگاه پایه و مایهی توسعه است، یعنی باید که باشد تا توسعه موضوعیت پیدا کند، چه این انسان است که محور توسعه است و اساسا توسعهی انسانی خود بخشی از توسعه است، در این شکی نیست، اما «ملت آگاه» اگر پایهی اول توسعه باشد «دولت آگاه» پایهی دوم آن است و اگر نتوان از این پایه به آن پایه پلی زد مابینشان دورانی چند درهای برزخی شکل خواهد گرفت به عمق آگاهی و به وسعت بیسروسامانی و به مدت ندانمکاری ملت! درست شبیه مقام و موقعیت کنونی ما! در یکچنین شرایطی آگاهی تا اطلاع ثانوی بیشتر آزاربخش است تا آزادیبخش! تا بعد چه شود!
.
باقی در بخش بعد
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, جامعهشناسی توسعه
[ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
برای حال و روز جوامع بشری هم همچون حال و روز هر انسانی در کل سه حالت میتوان در نظر گرفت: 1. حالت بیمار: حالت مرضی و مسألهدار با اوضاع و احوالی نامساعد و نامتعادل 2. حالت سالم: حالت بیمرضی و بیمسألگی با اوضاع و احوالی به نسبت مساعد و متعادل 3. حالت فراسالم: حالت سرحالی و شادابی و روبهرشدی، با اوضاع و احوالی ممتاز و متعالی؛ به زبانی سادهتر، حالت اول مبین حال بد (-)، حالت دوم مبین حال نه خوب نه بد (±) و حالت سوم مبین حال خوب (+) است. بدیهیست هر حالت و هر حالی بنوبهی خود میتواند مراتبی از ضعف تا قوت بهخود پذیرد.
.
هر سه جزء اصلی و اساسی یک جامعه یعنی ملت، دولت و مملکت هم تکبهتک حال و روزشان میتواند "بد" یا "خوب" و یا "نه بد نه خوب" باشد و اساسا بر این اصل و اساس است جوامع بشری از لحاظ توسعهیافتگی حالاتی بس متفاوت از هم را تجربه میکنند؛ در این میان بدا بهحال جامعهای که هر سه جزءاش در بدترین حال و حالت ممکن باشند- این مصداق بارز توسعهنیافتگیست و نمونهاش در جهان هیچ کم نیست، و در مقابل خوشا بهحال جامعهای که هر سه جزءاش در بهترین حالت ممکن باشند- نمونهی این هم که مصداق بارز توسعهیافتگیست هیچ در جهان کم نیست.
.
توسعه یعنی حرکت از حال و روز بد به حال و روز خوب و توانایی ماندن در این وضعیت؛ توسعه یعنی بهبودی و بهروزی مستمر؛ و این حقیقتا یک هدف اصلی و اساسی برای هر کس و هر گروه و هر جامعهای در هر کجا و هر دور و زمان است؛ بالطبع همه میخواهند و میکوشند حال و روزشان همیشه خوب باشد و خوبتر هم شود، در این شکی نیست، اما بهصرف خواست که نیست، ضرورتا توانستنی هم باید باشد و توانستن طرح و تدبیر میخواهد، طرح و تدبیر طراحان و مدبرانی، طراحان و مدبران تمهیدات و تسهیلاتی، و اینها همه مدیران مقتدری که مسلط بر ادارهی امور باشند.
.
باری، توسعه عامل میخواهد و عامل توسعهی هر جامعهای در هر کجا منحصرا دولتاش است- دولتی که از ملت و با ملت باشد و "توسعهی همگانی" و نه هیچ چیز دیگری را رسالت اول و آخر خویش بداند، دولتی که به عقل و خرد و طرح و تدبیر مجهز باشد و نه عقیده و ایدئولوژی و امر و نهیهای ایدئولوژیک، چه تنها این عقل و خرد و طرح و تدبیر است که قادر به حلوفصل مسائل و مشکلات است و نه عقیده و ایدئولوژی که خود عین مسأله و مشکل است و نقض و نقصی بر عقل و خرد است و البته که هرجا عقل و خرد در محاق باشد مسائل و مشکلات از سر و کول هم بالا میروند!
.
و بعد از زمین تا آسمان فرق است میان طرح و تدبیری که یک دولت ایدئولوژیک و عقیدهگرا دارد با طرح و تدبیری که یک دولت عقلمدار و خردگرا دارد- اولی بار کج و معوجیست که اگر به مقصد برسد جای تعجب دارد، چه لزوما در آن پیش و بیش از همه، مصالح و منافع ایدئولوژی حاکم که مشخصا متضمن مصالح و منافع اقلیت حاکم است لحاظ است و مصالح و منافع اکثریت اغلب در آن پادرهواست! یک چنین طرح و تدبیری هرگز به تغییرات و تحولات منتج به توسعهی همگانی منجر نمیگردد و بخش اعظم جامعه در همان حالت بد و بیمار غرق در مسائل و مشکلاتشان باقی میمانند.
.
باقی در بخش بعد
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, جامعهشناسی توسعه
[ چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
"جامعهشناسی دولت" که میگویم یعنی که میخواهم مشخصا از رابطه و تأثیر متقابل "جامعه" و "دولت" بر همدیگر و تأثیر کموکیف این رابطه بر توسعه یا عدم توسعهی "مملکت" سخن بگویم؛ ارزش و اهمیت یکچنین بحثی همانا در این حقیقت نهفته است که عامل توسعه و پیشرفت در هر کجا منحصرا دولت است و از این سبب سعادت یا شقاوت یک جامعه تحققا به کفایت یا عدمکفایت دولتی که بر آن حاکم است بسته است؛ حقیقت دیگر اینکه کفایت و عدمکفایت دولت هم به لیاقت یا عدملیاقت جامعهای که از آن برخاسته بسته است.
.
منظورم از "جامعه" انسانها و ساختارهای عینی و ذهنی موجود و مستقر و روابط مستمر میان آنها در یک مملکت است- جامعه زنده به رابطه است و بدون رابطه مرده است؛ منظورم از "دولت" هم نهاد ادارهکنندهی مملکت است که بدین معنا میتواند شامل گذشته و باصطلاح دوران پیشاصنعتی هم باشد ولیکن منظور ما اینجا مشخصا دولت در دوران صنعتی و پساصنعتیست که اغلب با عنوان "دولت مدرن" شناخته میشود. سابقهی دولت مدرن در ایران، همانطورکه میدانید، حدودا از سال 1304 زمان ظهور رضاخان بدینسوست.
.
بدین قرار گسترهی بحث ما اینجا این یکصدسال اخیر است که کشور حدود و ثغوری بمراتب ثابتتر و هویتی بمراتب راسختر و رسمیتر یافته و در این مدت با وجود دو حکومت مختلف و چهار حاکم مطلقه کمابیش میتوان از «یک قرن دولت مدرن» سخن گفت و کارنامهای برایش درآورد که متأسفانه با همه جستوخیزها و پیشرفتهایی که نسبت به گذشته رقم خورده، در مقایسه چندان رضایتبخش نیست و در مجموع میتوان گفت کماکان این توسعهنایافتگیست که در کشور پایدار است و هنوز از توسعهی پایدار خبری نیست که نیست!
.
طبق آخرین آمار، شاخص فلاکت ما اکنون در ایران بعد یک سده سابقهی دولت مدرن به 42.2 درصد رسیده و این بطور میانگین حاصل نرخ تورم سالانهی 34.5 درصد و نرخ بیکاری 7.7 درصد است و به تنهایی خود حکایت از دشواری معیشت ملت در این مملکت دارد. انبوه مسائل و مشکلاتی که مستمرا در سایر حوزهها داشته و داریم را هم اگر باهم در نظر بگیریم در کل گریزی از این نتیجهگیری نخواهیم داشت که دولتهای ما توان گذار جامعهی ایرانی از وضعیت گرفتاری به رهایی را نداشته و ندارند چه برسد رفاه! بر این اساس ضرورتا باید پرسید: چرا؟ ...
.
باقی در بخش بعد
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, جامعهشناسی توسعه
[ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

