🌓 جامعهشناسی دولت - بخش یازدهم
✍️ حسین شیران
.
باری "باید ملت را دولتمند ساخت"؛ در این هیچ تردیدی نیست؛ این تنها راه رهایی ملت از استبداد و استثمار و استضعاف ادواری سلسله حاکمان و خیل سلطهخواهان و فرصتطلبانیست که همواره در هر دوره با نمودها و نشانهایی نوین از راه میرسند و هنرمندانه از کم و کسرها و ضعف و ضلالتهای مردم شعرها میسرایند و سیاستمدارانه برای حلوفصلشان شعارها سرمیدهند و سرانجام اعتماد مردم درمانده را جلب کرده و جَلدی میجهند و بر گُردهیشان سوار میشوند و دیگر به این راحتیها پایین نمیآیند!
.
دولتمند ساختن ملت اگرچه پایانی بر سلطهخواهیها و فریبکاریها نیست و ضرورتا تا سیاست هست همیشه باید بههوش بود تا از هر کس و ناکسی در هر پوشش و پویشی رودست نخورد با اینحال توسعه و تحول و توانمندسازیای که از این طریق عاید ملت میشود خود آغازیست بر پوشاندن ضعفها و ضلالتهای تاریخی ملت که به کرات مورد سوءاستفادهی سیّاسان واقع شده و عملا از یک سوراخ بارها و بارها گزیده شدن را برای ملت رقم زده است؛ و این هیچ دستاورد کوچکی برای دولتمند ساختن ملت نیست.
.
در این راستا یعنی دولتمند ساختن ملت مسألهای که هست اینست که دولت علیالدوام دست حکومت است و ضرورتا برای تحقق یک چنین ایدهای بدوا باید آن را از دست حکومت خارج ساخت؛ وانهادن دولت به حکومت، به باور من، اشتباه تاریخی بزرگیست که ملت در طول سالهای دلسردی و دوریاش از حکومت مرتکب شده و بازمیشود، درحالیکه درست برعکس، باید برای تصاحب دولت خیز برداشت، چرا که در تقابل ملت و حکومت، عامل تعیینکننده دولت است و بواقع دولت سمت هر که باشد او برندهی میدان است.
.
سؤال: آیا هیچ راهی نیست ملت و حکومت هر دو بنحوی مسالمتآمیز در دولت دست داشته و منصفانه از آن منتفع شوند؟ پاسخ: در عالم ذهن و نظر همیشه هست و همین حالا هم خیلیها در خیال خود ایدهها و ایدئولوژیهایی در این زمینه میپرورند اما مهم عالم عین و عمل است که نیست! چه بواقع امر محال است آنها که خود را حاکم میدانند و به هر شکل حق حکمرانی را از آن خود میدانند محکومان را در حد و حدودی تعیینکننده در ادارهی دولت دخیل سازند و اجازه دهند چیزی را به میل و صلاح خویش تغییر دهند.
.
همین نظام جمهوری اسلامی خود بزرگترین ادعا بر امکان یک چنین چیزی بود و حال بزرگترین گواه بر امتناع آن است. از همان آغاز حاکمان خود دریافتند در میدان عمل تحقق یک چنین وعدهای ممکن نیست و بواقع نمیشود هم مردممدار بود و جمهوریت داشت و هم دینمدار بود و حکومت؛ بقول مولوی دو مرغ بهمبسته پریدن نتوانند، یکی باید بمیرد یا تحت ارادهی دیگری قرار گیرد تا پرواز ممکن گردد، و چنین شد مرغ جمهوریت در این وادی تا حد مرگ پیش رفت و دولت و دولتمرد تحت ارادهی حکومت قرار گرفت.
.
در این میان از دولت بازرگان و بنیصدر، که یکی موقت و مستعجل گشت و دیگری منحل، تا همین دولت پزشکیان که در نوع خود از تسلیم و تسخیر شدهترین دولتها توسط حکومت است، مستقل عمل کردن و مستقیم سمت مردم رفتن و خودسر خواستهای از مردم اجابت کردن جرمی نابخشودنی تلقی شد و هر دولت و رئیس دولتی یک چنین خطایی کرد مستلزم توبیخ و تنبیه و تحریم گشت! چرا؟ چون حکایت حاکم و محکوم است و تحققا استمرار حکومت بسته به استثمار و استضعاف ملت است و این مهم مشخصا بر عهدهی دولت است.
.
باقی در بخش بعد
.
#جامعهشناسی_دولت #جامعهشناسی_توسعه #دولت_ایدئولوژیک #دولت_فراایدئولوژیک #فراتلفیقگرایی
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, جامعهشناسی توسعه, دولت فراایدئولوژیک
[ چهارشنبه ۵ آذر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

