🌓 جامعهشناسی دولت - بخش سوم
✍️ حسین شیران
.
اگرکه بپذیریم منحصرا دولت عامل توسعهی یک ملت و مملکت است ولاغیر، در اینصورت پیش و بیش از هر چیز ضرورتا باید بر روی تغییر و تحول و توسعهی این تکعامل طلایی و تأثیرگذار متمرکز شویم و زینپس بیجهت عمر و انرژی و انگیزهی خود را صرفا صرف تغییر و تحول دو عامل دیگر یعنی حکومت و ملت نکنیم؛ دستکم دو سدهی گذشته تاب و توان نیروهای توسعه و تحولخواه جامعه در دو جبهه صرف تغییر و تحول این دو عامل گشته است و تهاش امروز نه فقط هیچ به توسعهی پایدار نرسیدهایم بلکه در خیلی از جهات بسی هم از آن دور شدهایم!
.
در جبههی اول امثال سیدجمال عمر خود را پای تغییر ذات و ذهن و منش و روش حاکمان گذاشتند و سرانجام در کمال پشیمانی تنها چیزی که توانستند تغییر دهند فکر و ذکر و منش و روش خودشان بود که ایکاش از همان اول همه افکار خود را در مزرعهی مستعد ملت میکاشتند و در زمین شورهزار سلاطین فاسدش نمیساختند! در مقابل در جبههی دوم خیلیها هر آنچه داشتند در مزرعهی ملت کاشتند و فوقفوقاش به تنها چیزی که دست یافتند آگاهی نسبی ملت از خیلی چیزها بود، ولیکن واقعیت اینست که به صرف آگاهی و آگاهسازی ملت هم نمیتوان بهجایی رسید!
.
آگاهی فینفسه نه فقط برای ملت نان و آب و آبادی و آزادی و آرامش نمیشود بلکه برعکس در تنش و تضاد و تقابل با حکومتها بهمرور باعث از دست رفتن اینها و بسی بیش از اینها میگردد اگرکه بست در مرحله و محبس ذهنیت مردم باقی بماند و در میدان عینیت نتواند هیچ تغییر و تحولی در اوضاع و احوال جامعه رقم زند! بازماندن در یک چنین تقابل و شرایط فرسایشگری نتیجهاش اغلب احساس ناکامی و نارضایتی و نقزنی و غرزنی فزایندهی ملت و هر از گاهی هم رگبار پراکندهی خشونت و پرخاشگری در جایجای جامعه است و دیگر هیچ!
.
باری، ملت آگاه پایه و مایهی توسعه است، یعنی باید که باشد تا توسعه موضوعیت پیدا کند، چه این انسان است که محور توسعه است و اساسا توسعهی انسانی خود بخشی از توسعه است، در این شکی نیست، اما «ملت آگاه» اگر پایهی اول توسعه باشد «دولت آگاه» پایهی دوم آن است و اگر نتوان از این پایه به آن پایه پلی زد مابینشان دورانی چند درهای برزخی شکل خواهد گرفت به عمق آگاهی و به وسعت بیسروسامانی و به مدت ندانمکاری ملت! درست شبیه مقام و موقعیت کنونی ما! در یکچنین شرایطی آگاهی تا اطلاع ثانوی بیشتر آزاربخش است تا آزادیبخش! تا بعد چه شود!
.
باقی در بخش بعد
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, جامعهشناسی توسعه
[ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
برای حال و روز جوامع بشری هم همچون حال و روز هر انسانی در کل سه حالت میتوان در نظر گرفت: 1. حالت بیمار: حالت مرضی و مسألهدار با اوضاع و احوالی نامساعد و نامتعادل 2. حالت سالم: حالت بیمرضی و بیمسألگی با اوضاع و احوالی به نسبت مساعد و متعادل 3. حالت فراسالم: حالت سرحالی و شادابی و روبهرشدی، با اوضاع و احوالی ممتاز و متعالی؛ به زبانی سادهتر، حالت اول مبین حال بد (-)، حالت دوم مبین حال نه خوب نه بد (±) و حالت سوم مبین حال خوب (+) است. بدیهیست هر حالت و هر حالی بنوبهی خود میتواند مراتبی از ضعف تا قوت بهخود پذیرد.
.
هر سه جزء اصلی و اساسی یک جامعه یعنی ملت، دولت و مملکت هم تکبهتک حال و روزشان میتواند "بد" یا "خوب" و یا "نه بد نه خوب" باشد و اساسا بر این اصل و اساس است جوامع بشری از لحاظ توسعهیافتگی حالاتی بس متفاوت از هم را تجربه میکنند؛ در این میان بدا بهحال جامعهای که هر سه جزءاش در بدترین حال و حالت ممکن باشند- این مصداق بارز توسعهنیافتگیست و نمونهاش در جهان هیچ کم نیست، و در مقابل خوشا بهحال جامعهای که هر سه جزءاش در بهترین حالت ممکن باشند- نمونهی این هم که مصداق بارز توسعهیافتگیست هیچ در جهان کم نیست.
.
توسعه یعنی حرکت از حال و روز بد به حال و روز خوب و توانایی ماندن در این وضعیت؛ توسعه یعنی بهبودی و بهروزی مستمر؛ و این حقیقتا یک هدف اصلی و اساسی برای هر کس و هر گروه و هر جامعهای در هر کجا و هر دور و زمان است؛ بالطبع همه میخواهند و میکوشند حال و روزشان همیشه خوب باشد و خوبتر هم شود، در این شکی نیست، اما بهصرف خواست که نیست، ضرورتا توانستنی هم باید باشد و توانستن طرح و تدبیر میخواهد، طرح و تدبیر طراحان و مدبرانی، طراحان و مدبران تمهیدات و تسهیلاتی، و اینها همه مدیران مقتدری که مسلط بر ادارهی امور باشند.
.
باری، توسعه عامل میخواهد و عامل توسعهی هر جامعهای در هر کجا منحصرا دولتاش است- دولتی که از ملت و با ملت باشد و "توسعهی همگانی" و نه هیچ چیز دیگری را رسالت اول و آخر خویش بداند، دولتی که به عقل و خرد و طرح و تدبیر مجهز باشد و نه عقیده و ایدئولوژی و امر و نهیهای ایدئولوژیک، چه تنها این عقل و خرد و طرح و تدبیر است که قادر به حلوفصل مسائل و مشکلات است و نه عقیده و ایدئولوژی که خود عین مسأله و مشکل است و نقض و نقصی بر عقل و خرد است و البته که هرجا عقل و خرد در محاق باشد مسائل و مشکلات از سر و کول هم بالا میروند!
.
و بعد از زمین تا آسمان فرق است میان طرح و تدبیری که یک دولت ایدئولوژیک و عقیدهگرا دارد با طرح و تدبیری که یک دولت عقلمدار و خردگرا دارد- اولی بار کج و معوجیست که اگر به مقصد برسد جای تعجب دارد، چه لزوما در آن پیش و بیش از همه، مصالح و منافع ایدئولوژی حاکم که مشخصا متضمن مصالح و منافع اقلیت حاکم است لحاظ است و مصالح و منافع اکثریت اغلب در آن پادرهواست! یک چنین طرح و تدبیری هرگز به تغییرات و تحولات منتج به توسعهی همگانی منجر نمیگردد و بخش اعظم جامعه در همان حالت بد و بیمار غرق در مسائل و مشکلاتشان باقی میمانند.
.
باقی در بخش بعد
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, جامعهشناسی توسعه
[ چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی دولت - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
"جامعهشناسی دولت" که میگویم یعنی که میخواهم مشخصا از رابطه و تأثیر متقابل "جامعه" و "دولت" بر همدیگر و تأثیر کموکیف این رابطه بر توسعه یا عدم توسعهی "مملکت" سخن بگویم؛ ارزش و اهمیت یکچنین بحثی همانا در این حقیقت نهفته است که عامل توسعه و پیشرفت در هر کجا منحصرا دولت است و از این سبب سعادت یا شقاوت یک جامعه تحققا به کفایت یا عدمکفایت دولتی که بر آن حاکم است بسته است؛ حقیقت دیگر اینکه کفایت و عدمکفایت دولت هم به لیاقت یا عدملیاقت جامعهای که از آن برخاسته بسته است.
.
منظورم از "جامعه" انسانها و ساختارهای عینی و ذهنی موجود و مستقر و روابط مستمر میان آنها در یک مملکت است- جامعه زنده به رابطه است و بدون رابطه مرده است؛ منظورم از "دولت" هم نهاد ادارهکنندهی مملکت است که بدین معنا میتواند شامل گذشته و باصطلاح دوران پیشاصنعتی هم باشد ولیکن منظور ما اینجا مشخصا دولت در دوران صنعتی و پساصنعتیست که اغلب با عنوان "دولت مدرن" شناخته میشود. سابقهی دولت مدرن در ایران، همانطورکه میدانید، حدودا از سال 1304 زمان ظهور رضاخان بدینسوست.
.
بدین قرار گسترهی بحث ما اینجا این یکصدسال اخیر است که کشور حدود و ثغوری بمراتب ثابتتر و هویتی بمراتب راسختر و رسمیتر یافته و در این مدت با وجود دو حکومت مختلف و چهار حاکم مطلقه کمابیش میتوان از «یک قرن دولت مدرن» سخن گفت و کارنامهای برایش درآورد که متأسفانه با همه جستوخیزها و پیشرفتهایی که نسبت به گذشته رقم خورده، در مقایسه چندان رضایتبخش نیست و در مجموع میتوان گفت کماکان این توسعهنایافتگیست که در کشور پایدار است و هنوز از توسعهی پایدار خبری نیست که نیست!
.
طبق آخرین آمار، شاخص فلاکت ما اکنون در ایران بعد یک سده سابقهی دولت مدرن به 42.2 درصد رسیده و این بطور میانگین حاصل نرخ تورم سالانهی 34.5 درصد و نرخ بیکاری 7.7 درصد است و به تنهایی خود حکایت از دشواری معیشت ملت در این مملکت دارد. انبوه مسائل و مشکلاتی که مستمرا در سایر حوزهها داشته و داریم را هم اگر باهم در نظر بگیریم در کل گریزی از این نتیجهگیری نخواهیم داشت که دولتهای ما توان گذار جامعهی ایرانی از وضعیت گرفتاری به رهایی را نداشته و ندارند چه برسد رفاه! بر این اساس ضرورتا باید پرسید: چرا؟ ...
.
باقی در بخش بعد
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعهشناسی دولت, جامعهشناسی توسعه
[ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]