🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش هفتم
✍️ حسین شیران
.
باری، آگاهی اگر متضمن علایق و سلایق و منافع افراد نباشد و یا در تضاد با آنها باشد تحققا هیچ تحرکی در آنها و هیچ تحولی در اوضاع و احوال ایجاد نخواهد کرد. بر این اساس مشکل شایع جنبشهای مردمی را لزوما نه در «ناآگاهی» افراد بلکه عموما «ملاحظهی منافع» ساری و جاری و «ترس از دست دادن منافع» در آنها باید دانست؛ در گذر از اندک دریادلانی که ورااندیشانه از منافع خود میگذرند و در راستای اهدافی والاتر و بالاتر دل به دریای تحولخواهی میزنند باقی، که دربرگیرندهی بخش اعظمی از مردمان است، در هر موقعیتی نخست ریزبینانه منافع خود را میسنجند و بعد بر اساس آن عمل میکنند.
.
در گذر از «هستهی حاکمان» که مشخصا منافعشان در حفظ نظامی است که خود مستقر ساختهاند، در «لایههای پیرامونی» این هسته ما با خیل پرشماری از ایادی و عوامل و عناصر طرف هستیم که ذیل ایدئولوژی و هژمونی هسته هزارانهزار پست و مقام و موقعیت را اشغال کرده و از قبل آن به نام و نان و نوایی رسیدهاند؛ اینها همان «همراهان حاکمیت» هستند و در سایهی این همراهی همواره منافع پرشمار خود و اطرافیانشان تأمین و تضمین است و از این جهت البته که نظرا و عملا در اردوی «حامیان حاکمیت» قرار میگیرند.
.
هر دو دستهی فوق، یعنی هم هستهی حاکمان و هم همراهان و حامیان حاکمان، در گذر از «منفعتاندیشی»، نظر به کموکیف پندارها و گفتارها و کردارها و احیانا ظلمها و ستمها و مفاسدی که طی دوران حکمرانی در حق ملت و مملکت روا داشته و دارند قویا درگیر «عاقبتاندیشی» هم هستند و خوب میدانند که سرنوشتشان سخت بهمبسته است و اگر اوضاع دگرگون گردد از قبل کردههایشان با چه تقاصهای سنگینی روبرو خواهند شد؛ از این نظر هر دو منفعتا و مصلحتا دستدردست هم در یک جبهه علیه هرگونه تغییر و تحول میجنگند.
.
دستهی پرشمار دیگری هم داریم که عملا و نظرا دستی در حاکمیت ندارند اما بههرحال کارمندان و کارگزاران دولت و حکومت در شاخهها و شعبات مختلف بوروکراسیاش هستند و بههرشکل خود و خانوارشان از این طریق ارتزاق میکنند. اینها هم همچون دو دستهی قبل جزو اقشار آگاه جامعه هستند و از قضا بهدلیل حضور در نهادها و سازمانها و نزدیکی به متولیان امور بسی بیشتر و بهتر در جریان کمیها و کاستیها و کجیها و ناراستیها هستند؛ با اینحال همه میدانند شرط استمرار منافعشان اعلام انزجار از مخالفان و یا دستکم سکوت و انفعال است، از این نظر این دسته هم اغلب طرفهای اردوی منتقدان و معترضان آفتابی نمیشوند.
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش چهارم
✍️ حسین شیران
.
هرگاه سخن از «تأخر اندیشه» در جنبشهای مردمی بعنوان یک «کاستی بزرگ» و ضرورت «تفقد اندیشه» جهت جبران این کاستی میرود برخی بسی بر این سخن تاخته، آن را نسبتی بیجا و ناروا به مردمان معترض تلقی میکنند و در واکنش میگویند: "مردم میفهمند و خوب هم میفهمند و خوب هم میدانند که چه میخواهند". اما، به نظر من، به شرحی که میگویم، این استناد و استفادهی نادرست از یک حرفِ به نسبت درست در مواجهه با یک مسألهی اصلی و اساسی است.
.
اینکه "به نسبت درست" میگویم یعنی فهم و آگاهی مردم را قبول دارم با قید دو نکته؛ نخست اینکه «فهم» یک امر نسبی است- حتی در نزد اهالی علم و اندیشه، چه برسد مردمان معمولی؛ بر این اساس وقتی میگوییم "مردم میفهمند" باید بدانیم و بگوییم چه چیز را، تا چه اندازه و تا کجا و نسبت به چه کسانی و چه زمانی؛ و بعد «مردم» هم که میگوییم با امری واحد و یکپارچه و یکسان طرف نیستیم بلکه با موجودیتی بس پارهپاره و پخشوپلا هر پاره واجد وجنات و ویژگیهای فکری و فهمی متفاوت مواجه هستیم.
.
بنابراین وقتی در هر دو جزء با ابهاماتی روبرو هستیم بهتر است اظهار اعتراضی "مردم میفهمند" را بیشتر یک کلیگویی در نظر بگیریم تا قطعیگویی، و بسی بااحتیاط آن را بکار بریم؛ من و شما به «مردمان معترض» مردم فهیم میگوییم، دولت و حکومت به «مردمان مطیع» مردم فهیم میگوید؛ برخی هم در این میان ممکنست به «مردمان ممتنع»- که نه در خدمت قدرتاند و نه درگیر با قدرت، مردم فهیم بگویند؛ تکلیف چیست؟ در راستای تغییر و تحول به "کدام مردم و کدام فهم" باید استناد و اتکا داشت؟ ...
.
با وجود این حرفها، این گفته که جنبشهای مردمی ما با مشکل تأخر اندیشه مواجه هستند و ضرورت دارد تفقد و تجهدی در این زمینه صورت گیرد هرگز به معنی و مفهوم نادانسته و ناآگاهانه و یا بقولی کورکورانه بودن جنبش نیست؛ هرکس چنین بینگارد نادانسته اندیشه را با آگاهی و فکر را با فهم یکی، و یا بهتر بگویم، اشتباه میگیرد و این اشتباه است که محل نزاع را عوض میکند، چه کاستی فکر و تأخر اندیشه برای مواضع و مراحل مختلف مشخصا متوجه متفکران و اندیشمندان مردمی است و نه تودهی مردمی.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش سوم
✍️ حسین شیران
.
اعتراضات و اعتصابات و در مجموع کنشها و جنبشهای مردمی ما با همهی ارزشها و اهمیتها و در عین حال رشادتها و بشارتهایی که به همراه دارند متأسفانه واجد یک ایراد و یا بهتر بگویم یک «کاستی بزرگ» هستند و آن اینکه وقتی در گذر از مراحل و مقاصد «تغییر رفتار» و «تغییر افراد» سرانجام به مرحلهی «تغییر نظام» و یا همان انقلاب میرسند، نظرا از اندیشه و طرح و برنامهی مشخصی برای «نظام جایگزین» و عملا از راه و راهبرد معینی برای رسیدن به آن برخوردار نیستند و همین نهایتا آنها را در سطح همان اعتراضات نگهمیدارد.
.
اما این ایراد و این کاستی، در حقیقت، متوجه «متفکران مردمی» است و نه معترضان مردمی؛ توقع نابجاییست از مردمان معترضی که از فرط انزجار به خیابانها ریخته و شعار "این نباشد هرکه و هرچه میخواهد باشد" سرمیدهند طرح و اندیشه و راه و راهبرد خواستن، که برنامهات چیست؟ جایگزینات کجاست؟ جای اینکه میخواهی برداری چه میگذاری که بدتر از این نباشد؟ یا چه میدانم، برو هر وقت جایگزین یافتی بیا انقلاب کن! ... از دید معترضان طرح یک چنین گزارههای تردیدافکن و تحقیرآمیزی یعنی راکد و ساکت ساختن مردم، یعنی مقابله با مردم!
.
از قضا این مردمان معترض هستند که باید یقهی متفکران و به اصطلاح عقلای قوم خود را بگیرند و بپرسند: طرح و اندیشه و راه و راهبردتان برای امروز و فردای جامعه چیست؟ در هر جامعهای همه کارگری نمیکنند؛ همه صنعتگری نمیکنند؛ همه خدمتگری نمیکنند؛ به همین منوال، همه هم «اندیشهگری» نمیکنند؛ به قول معروف هر کسی را بهر کاری ساختهاند و هر کس وظیفتا باید کار و بار خویش در حق جامعه را پیش برد؛ خروجی کار کارگران و صنعتگران و خدمتگران کمابیش پیش روست، خروجی کار اندیشهگران کو؟ کجاست آن «گزینهی بهتر برای فردای بهتر» تا پیش روی بگذاریم و مبنای عمل سازیم؟!
.
اندیشه مقدم بر عمل است؛ اگر مردمان سرزمینی همچنان درصدد انقلاباند و در هر فرصتی به خیابانها میریزند و فریاد «دگرخواهی» سرمیدهند ولی راه بجایی نمیبرند و به نقطهی ثباتی نمیرسند یعنی از اندیشه و طرح مشخصی برای آینده برخوردار نیستند و در فقدان طرحی مشخص طبعا از راه و راهبرد معینی برای رسیدن به آن هم محروماند! آنجا که عمل پیش افتاده و اندیشه عقب مانده و به این سبب جنبشهای مردمی ناکام میمانند ضرورت دارد نخست به «آسیبشناسی» این مسأله بپردازیم و ببینیم اندیشهگری و اندیشهگران ما را چه شده، کجا ماندهاند که از راهنمایی و روشنگری مفید و مؤثر برای جامعه جاماندهاند!
.
(ادامه دارد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
حکومتها اغلب از اعتراضات و اعتصابات و یا در کل از هر حرف و حدیث و حرکت هیجانی که از پتانسیل لازم برای بدل شدن ناگهانی به یک «شورش سراسری» برخوردار باشد بیش از هر چیز دیگری هراس دارند- حتی بیش از دشمن خارجی، چه به وفور برای تهدیدات خارجی سپاه و ارتش و توپ و تانک و موشک و پهباد دارند اما برای تهدیدات داخلی جز بگیر و ببند و فوقفوقاش بمیران یک عده و بترسان عدهای دیگر راهکار دیگری ندارند.
.
در ثانی، جنگ و جدال با دشمنان خارجی را راحت میتوانند یک «ارزش ملی» تلقی کنند و در آن استفاده از هر ابزار و ادوات جنگی به هر شکل ممکن را مجاز دارند در حالیکه در شورشهای داخلی حتی استفاده از گاز اشکآور برای متفرق و سرکوب ساختن مردمان معترض هم محل نقد و نزاع است؛ برای همین سرکوب مردمان در سراسر جهان نه فقط برای هیچ نظام حاکمی هیچ امتیاز و موفقیتی تلقی نمیشود بلکه بسی مورد شکایت و «شماتت جهانی» هم واقع میشود.
.
اصولا و اساسا هیچ اعتراض و اعتصابی در هیچ کجا بدوا برای انقلاب و «تغییر حکومت» نیست؛ در هر کجا در بادی امر مردم به مدیران و مسئولان و حاکمان خود ایمان و امید میبندند و از این جهت مدتها منتظر میمانند تا وعدهها عملی شده، عملا تغییری در اوضاع و احوال خود ببینند؛ بعد که نمیبینند نخست در راستای «تغییر رفتار» افراد حاکم به انتقاد میپردازند و بعد اگر تغییری حاصل نشد جزئا به «تغییر افراد» حاکم اعتصاب میکنند و بعد اگر هیچکدام به نتیجه نرسید نومید و ناگریز به انقلاب و تغییر کل نظام میاندیشند و میکوشند.
.
بر این اساس هر نظام حاکمی در هر کجای جهان اگر پیدرپی هم از مردمان خود اعتراض و اعتصاب میبیند هرگز نه مردمان بلکه پیوسته خود را باید سرزنش و سرکوفت کند که چرا و چگونه فرصتها را پیدرپی هم از دست داده و کار را به اینجا که نباید رسانده است! هر نظام حاکمی اگر به این «فرهنگ حکمرانی» و فهم و شعور سیاسی-اجتماعی برسد هرگز فرعونمنشانه بر سر مردم معترض نمیکوبد بلکه فروتنانه در برابر آنها سرخم میکند و پوزش میخواهد و فرصت جبران میطلبد. اینست تفاوت و تمایز «حکومت برای مردم» و «حکومت بر مردم».
.
(ادامه دارد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]