جنبش آزادی جامعهشناسی (ج.ا.ج)
Sociology Liberation Movement (SLM)
حسین شیران
بخش اول
دهۀ 1960 نه فقط دهۀ ظهور جنبشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خرد و کلان در جهان و به ویژه ایالات متحده بود بلکه در میان این همه هایوهوی، همزمان دهۀ جوشوخروش جنبشهای علمی هم بود. در این میان، علم جامعهشناسی هم از این همه هایوهوی و جوشوخروش بینصیب نبود. این علم گرچه در قارۀ اروپا و مشخصا در کشور فرانسه چشم به جهان معرفت گشوده بود اما هر طور و به هر شکل که بود در این برهه از زمان بیش از دو دهه بود که دیگر قلباش در آمریکا میتپید.
در این انتقال، بیش از همه تالکوت پارسونز نقش داشت، هماو که بنیۀ اصلی و اساسی این علم را از اروپا گرفت و با بینش و منش هارواردیاش در قالب نظریۀ "کارکردگرایی ساختاری" ارائه داد؛ این نظریه در خیال خود پارسونز، نخستین تلاش نظری برای تلفیق دوگرایی "کنش و نظام" در علم جامعهشناسی بود اما آنچه او ساخت و پرداخت، در نگاه هر مدافع آزادی عمل کنشگر، یک نظریۀ ساختارگرای کلان تمامعیار با الزامات ساختاری آزاردهنده بود. هرچه بود این نظریۀ به شدت محافظهکار با پشتیبانی فکری نامداران خلفی چون مرتون، دیویس و مور توانست دهههای 40 و 50 حاکم بلامنازع عرصۀ جامعهشناسی باشد اما دهۀ 60 که از راه رسید جبراً ستارۀ بخت این نظریه رو به افول گذاشت.
در این دهه سرانجام حملات مستمر منتقدان قدرتمندی چون میلز، لاکوود، گولدنر، هوروویتز و هومنز کارگر گشت و به هر شکل که بود توانست به سلطه و سیطرۀ این نظریه پایان بخشد. در این نبرد فکری سنگین، بیشترین و نیشدارترین حملات از سوی سی. رایت میلز بود. پارسونز در مبانی نظری خویش به همه نظر داشت الا به مارکس، و این هیچ به مذاق میلز خوش نمیآمد: "در عرصه یکی منتقد مبارز، آن هم مغفول؟!" واکنش میلز به این غفلت عامدانۀ پارسونز سهل و ساده نبود؛ او که خود ذاتا آدم تندخو و خشونتمداری بود (اصالتا هم اهل تگزاس بود) با گرایش به مارکس، تندخوتر و خشونتمدارتر گشت و به هر چیز و هر کس که فکر میکرد منکر واقعیتهای موجود و ملموس جامعه است حملهور گشت.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جنبش آزادی جامعه شناسی, پارسونز مرتون دیویس مور, کارکردگرایی ساختاری, سی رایت میلز لاکوود
[ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]