شرحی بر نظریۀ ساختیابی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency
✍️ حسین شیران
بخش هفتم
گیدنز رابطه عاملیت_ساختار که در کردار اجتماعی نمود و عینیت پیدا میکند را فاقد انگیزه و ویژگی نمیداند و «تأمین امنیت وجودی» را انگیزۀ پرقدرت کردارهای اجتماعی (استونز، 1383: 430) و «قدرت» را هم به عنوان ابزار و توانایی انجام کردار برای رسیدن به هدف، یک ویژگی تعیین کننده برای عوامل انسانی در نظر میگیرد و در این ارتباط از مفهوم «عامل ماهر یا مقتدر Competent Agent» برای توصیف هر عامل انسانی که به نحو احسن از قواعد و منابع (ساختارها) در تنظیم کردارهای خود استفاده کرده و زندگی خود را در راستای رسیدن به هدف مدیریت میکند استفاده میکند (گیدنز، 1384: 23).
در شرح ناخودآگاه نبودن کردار اجتماعی، گیدنز آگاهی را در سه سطح تحلیلی «آگاهی استدلالی Discursive Consciousness»، «آگاهی عملی Practical Consciousness» و «ناخودآگاهی Unconsciousness» مورد بحث قرار میدهد؛ آگاهی استدلالی را در مورد اعمالی که با ذکر دلیل و هدف و انگیزه و نیت انجام میشوند مطرح میداند، آگاهی عملی را در مورد اعمالی که از روی عادت تکرار میشوند و ناخودآگاهی را هم به انگیزههای رفتاری ناخودآگاه ربط میدهد (استونز، 1383؛ کلهون، 1387). گیدنز آگاهی عملی یعنی معرفت به چگونگی انجام عمل (کردار اجتماعی) را مبنای نظریۀ ساختیابی خود در نظر میگیرد.
ادامه دارد ...
Structuration Theory
Structure Agency
Giddens
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: آنتونی گیدنز, ساختار عاملیت, نظریۀ تلفیقی جامعه شناسی, آگاهی عملی استدلالی
[ سه شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شرحی بر نظریۀ ساختیابی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency
✍️ حسین شیران
بخش ششم
در واقع امر در باور گیدنز آنچه اغلب از سوی آدمیان مورد عمل واقع میشود از روی عادت و آموزه است پس باید آن را کردار و رویّه نامید (نه کنش) و آن کس هم که این اعمال را انجام میدهد از روی قاعده و برنامۀ از پیش تعیین شده (ساختار) انجام میدهد پس باید آن را عامل (کارگزار) نامید (نه کنشگر)؛ از این جهت رابطۀ عاملیت-ساختار را نه در تقابل با هم بلکه در تعامل و توافق با یکدیگر به عنوان واقعیت زندگی روزمرۀ بشر و دو روی یک سکه در نظر گرفت.
این طرز تلقی در بادی امر چنین جلوه مینماید که در باور گیدنز رفتار انسان در زندگی روزمره فاقد انگیزه و ویژگی است و آدمی به عنوان یک عامل و کارگزار دربست هر آنچه ساختار (قواعد و منابع) حکم میکند آن میکند؛ این آن نکتهایست که نیازمند توضیح است؛ فرض کنیم شما در خانه نشستهاید و تصمیم میگیرید که برخیزید و به یک شهر دیگری بروید؛ در راستای انجام این تصمیم شما از خانه که خارج میشوید وارد کوچهها و خیابانها و جادهها و اتوبانهایی میشوید که از پیش موجود هستند و شما مبتنی بر یک سری اصول و قواعد که آنها هم از پیش در ذهن شما جاسازی شدهاند در این ساختارها حرکت میکنید و به مقصد خود میرسید.
این حرکت بیانگیزه و بیهدف نیست، غیرآگاهانه هم نیست، یعنی شما دقیقا میدانید که دارید چه میکنید، منتهی بخش اعظم این حرکت نیندیشیده است به این معنی که شما اندیشهای که بدیع باشد پیشه نمیسازید، ساختاری هم که نمیسازید بلکه مبتنی بر اندیشه و ساختارهای از پیش ساخته شده (قواعد حرکت و مسیر حرکت) به راه میافتید و به مقصد خود میرسید. این نوع حرکت، نه یک "کنش Action" (رفتاری از روی ارادۀ آزاد) بلکه مصداق بارز یک "کردار Parxis" (رفتاری از روی عادت یا آموزه) است که در سایۀ تمرین و تکرار به یک "رویّه Practice" تبدیل شده است.
ادامه دارد ...
Structuration Theory
Structure Agency
Giddens
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: آنتونی گیدنز, ساختار عاملیت, نظریۀ تلفیقی جامعه شناسی, کنش کردار رویه
[ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شرحی بر نظریۀ ساختیابی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency
✍️ حسین شیران
بخش پنجم
مراتب تلفیق گیدنز این بود که پیش از هر چیز، مفاهیم «کنش Action» (رفتاری برآمده از انگیزه یا معنا یا نیت یا سود) و «کنشگر Actor» را فاقد ظرفیت لازم برای تبیین رفتار انسان در زندگی روزمره دانست و هر دو را از معادلات فکری خود کنار گذاشت و به جای آنها به ترتیب «کردار Praxis» (رفتاری از سر عادت یا آموزه) یا «رویّه Practice» (شیوۀ تکرار کردار) و «عامل Agent» (کارگزار؛ انجام دهندۀ کردار؛ کردارگر) را برگزید و به این ترتیب مفهوم «عاملیت Agency» را به عنوان یکی از ارکان نظریۀ تلفیقیاش در یک سو نهاد.
در سوی دیگر به جای مفهوم «نقش Role» (ویژگی کنشگر) مفهوم «موقعیت Situation» (ویژگی زمانی- مکانی کردار) را برگزید و به جای مفهوم «نظام System» (الگوهای ثابت و عینی قابل مشاهده) هم مفهوم «ساختار Structure» (مجموعهای از قواعد و منابع لازم برای کردار) را ترجیح داد و آن را در تعامل دوسویه با مفهوم عاملیت قرار داد و به این ترتیب ترکیب تلفیقی «عاملیت–ساختار» را به عنوان مهمترین و محوریترین مفهوم نظریۀ خود ارائه داد (استونز، 1383؛ کرایب، 1390؛ کلهون، 1387؛ صدیقی، 1389).
هدف گیدنز از این همه ترجیحات مفهومی این بود که بگوید در زندگی روزمره آنچه به اعمال آدمیان نظم میدهد نه نظامهای اجتماعی بلکه قواعد و منابعی است که خود از تکرار این اعمال پدید آمدهاند و بازمیآیند، برای همین در این میان نه کاربرد کنش و کنشگر که مبین و متضمن انگیزه و نیت قبلی است توجیحی دارند و نه کاربرد نقش و نظام که هر دو به نوعی مبین و متضمن الزام و اجبار هستند.
ادامه دارد ...
Structuration Theory
Structure Agency
Giddens
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: آنتونی گیدنز, ساختار عاملیت, نظریۀ تلفیقی جامعه شناسی, کنش کردار رویه
[ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]