تابوهای نظام سیاسی ما
حسین شیران
براستی چه چیز پیوسته نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن ملت ایران را در مواجهه با جهان در تنگناهای سیاسی - اقتصادی قرار میدهد؟
13
اما تابو در هر حوزهای هم بروبیایی داشته باشد در حوزۀ سیاست نمیتواند داشته باشد چرا که اصولا و اساسا روح حاکم بر تابو با روح حاکم بر سیاست سازگار نیست! چه به هر حال سیاست فراز و نشیبهایی دارد در حالیکه تابو هیچ افت و خیزی را به خود برنمیتابد! سیاست بنشین پاشوهایی دارد اما تابو بهیچوجه حاضر نمیشود از آن وجهۀ تمام قدی که دیر ایستاده حتی یک دهم سانت هم کوتاه بیاید! سیاست به بحثها و گفت و شنودها حتی به ظاهر هم که شده بها میدهد اما تابو از یک چنین کنش و واکنشهایی اصلا خوشش نمی آید! سیاست با آنکه همواره دست بر اسلحه است اما باز تا یک حدی - به قدر وسعش - گوش جان به نقد میسپارد اما تابو را هیچ تاب نقدبازی نیست! سیاست هزار توست اما تابو را یک تو بیشتر نیست که آنهم همیشه بسته است، سفت و سخت هم بسته است! در یک کلام تابو به لحاظ اجتماعی مظهر سفتی و سختی است در حالیکه سیاست یک پوستین دو روست که اگر یک رویش سفت و سخت و زمخت و خطرناک باشد روی دیگرش نرم و منعطف و مصلحتاندیش است! ... به این قرار هر آن سیاستی که در برنامۀ عملیاتی (ایدئولوژی) خود تابوهایی چند دربرداشته باشد خود به دست خویش عرصه را بر خود تنگ کرده و قافیه را به حریف باخته است چه اگر کار سیاست، در اصل، سبک سوار گشتن بر اسب صلاح و به تاخت رفتن در مسیر مصلحت باشد هر آن سفتی و سختی و سنگینی (تابو)ای که در کار باشد طبعا مانع این سبکسواری استراتژیک گشته و قطعا در تقابل با تیزپاییهای سیاستهای بیتابوی دشمنان جاخواهد ماند!
14
یکی از تابوهای نظام سیاسی ما که در طی نیم قرن اخیر همواره سفتی و سختی و سنگینیاش بر دوش دستگاه سیاست ما بوده و است تابوی "ارتباط با آمریکا"ست! در خصوص این ارتباط پیش از هر چیز باید گفت که این نوشتار نه هیچ بر له و نه هیچ بر علیه آن است، به عبارتی روشنتر، نه بطور قطع درصدد تجویز ارتباط با آمریکاست- به این معنی که تحت هر شرایطی این کار همواره و حتما باید انجام پذیرد- و نه بطور قطع درصدد تحذیر و تحریم آن است- به این معنی که تحت هیچ شرایطی یک چنین کاری نباید انجام بگیرد؛ آنچه اینجا منظور است خود دوری از این قطعگوییها و اطلاقگراییهاست مشخصا به این دلیل که خود اینها و تکرار بیپروای اینهاست که در هر جامعهای بشدت زمینه را برای رشد و توسعۀ تابو فراهم میسازد و هیچ چیز به اندازۀ تابو برای سبکبالی سیاست یک کشور مضر نیست!
حالیا چه بخواهیم چه نخواهیم، دنیا را، چه خوب چه بد، و واقعتر اگر بگویم هم خوب هم بد، این سیاستمداران هستند که به سرانگشتان خود میچرخانند و به هر حال، حسب ظرفیتها و قابلیتهای خود از یکسو و الزامات و اقتضائات خاص سیاست از سوی دیگر، در دنیایی که بیش از هر زمان دیگر به شدت به سیاست آلوده است، بهتر از هر کس میدانند که "کی و کجا چرا و چگونه با چه کسی یا کسانی چه کنند تا با حداقل تلفات به حداکثر امتیازات دست یابند"! سیاست یعنی همین و دیگر هیچ! و هر جا و هر گاه که جز این بوده، سیاست به سرانجام خوب خود نرسیده و آن فرجام ناگوار که نباید اتفاق میافتاد افتاده است: جنگ! جنگ یعنی مرگ سیاست! پس بر سیاست است که بخاطر خود هم که شده از وقوع جنگ جلوگیری کند! این مهمترین وظیفه و رسالت یک سیاست است! برای رسیدن به این مهم، سیاست نیازمند بالاترین انعطاف فیزیکی (ایدئولوژیکی) است و تابو مهمترین عامل برای از بین بردن این انعطاف است!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, ایدئولوژی نظریه ستیز, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]