آنارشیسم (2) Anarchism
در قسمت اول درباره آنارشیسم از نظر لغوی و معنای آن و دیدگاه های آنارشیست های معروف درباره حکومت و پیشنهادات انان صحبت شد. در قسمت دوم هدف نگاهی است به روش های آنارشیست ها و گونه های مختلف آنارشیسم. در حالی که آنارشیست ها در نظریه " بگذار بکنند"1 هم نظر هستند اما با این حال در همه چیز با هم یک رای نیستند. آنان از نظر روش های عملی به دو دسته آرامش خواه و انقلابی تقسیم می شوند.برای دستیابی به جامعه مطلوب دو شیوه وجود دارد.انقلابی ها آشوب گری, اعتصاب, ترور و واژگون کردن ناگهانی دولت و به عبارتی روش های براندازنه و خشونت امیز را پیشنهاد می کنند و این دسته در طول قرن نوزدهم گروهی از سیاستمداران و پادشاهان و رئیس جمهورها را کشتند و به ویژه در ایتالیا و اسپانیا فعالیت گستردهای داشتند (2). از ترورهای مشهور آنها میتوان از قتل کارنو رئیس جمهور فرانسه، هومبرت پادشاه ایتالیا، الیزابت ملکه اتریش، مکنلی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و... نام برد..
روش دیگر دستیابی به جامعه مورد نظر را آنارشیست های مسالمت جو پیشنهاد می کنند که متنی است بر روش های مسالمت امیز از قبیل گفت و گو و ترغیب و تبلیغ و در کل خواهان تغییر دادن جامعه به صورت آرام می باشند. آنارشیستهای مسالمت جو مانند" لئو تولستوی"، طرفدار عدم خشونت هستند. آنارشیسم از جهات دیگر مانند مالكیت یا عدم آن و عقیده به فردگرایی و جمعگرایی نیز قابل تقسیم است. صورتبندی مدرن نظریهٔ آنارشیسم با اثر ویلیام گادوین در سال ۱۷۹۳ با نام تفحصی پیرامون عدالت سیاسی و تأثیرش بر شادمانی و فضیلت عام آغاز شد. بسیاری چون پرودون، باکونین، اشتیرنر، تاکر، تولستوی و کروپوتکین دنبالهٔ کار وی را گرفتند.
نظریهپردازان آنارشیسم معمولاً پیرو یکی از پنج شاخهٔ زیرند که ما در اینجا به سه شاخه غالب می پردازیم:
1- آنارشیسم كمونیستی ( جمع گرا ) : "پطر کروپوتکین" از شخصیتهای محوری این نحله و واضع اصطلاح «کمونیسم آنارشیست» است. کانون توجه نظریه آنارشیسم کمونیستی, اقتصاد کشاورزی و صنایع روستایی است و مدافع نوعی بازگشت به طبیعت و در عین حال خواستار رفع نیازهای عمومی افراد و در دسترس بودن کالا برای همگان است[3]. بنیاد این نظریه جمع گرایانه است ( یعنی که تصور بر این است که فرد در درون اجتماع و مروادات گروهی است که به شکوفایی دست می یابد.)
2- آنارشیسم سندیکالیستی: آنارشیسم سندیکاگرا رستگاری را در نزاع اقتصادی و نه نزاع سیاسی طبقهٔ کارگر میجوید.در این نوع انارشیسم, هسته اصلی سازماندهی فدراسیون های مستقل صنفی و نظارت کارگران و ایجاد هماهنگی بین فدراسیون ها به صورت داوری استوار است.[4]کوشش به عمل می اید تا با توسل به مبارزه اقتصادی و نفی مبارزه متشکل سیاسی, دولت و دموکراسی پارلمانی محو شود و بجای آن جامعه ای مبتنی بر رهبری اتحادیه های کارگری یعنی سندیکاها ایجاد شود.[ 5].
3- آنارشیسم فردگرا: بنیاد نظری آنارشیسم فردگرا را در آثار "ماکس اشتیرنر" آلمانی و"بنیامین تاکر" آمریکایی میتوان پیدا کرد.بر خلاف دو گونه قبلی ( کمونیستی و سندیکالیستی) که فرد در بطن اجتماع مطرح می شود این گونه سوم, فرد محور است. اشتیرنر در کتاب "شخص و داراییاش" [Der Einzige und sein Eigentum] (چاپ نخست ۱۸۴۴) عقایدش را تشریح کردهاست. به اعتقاد وی انسان حق دارد هر آنچه میخواهد انجام دهد؛ و هر چه آزادی وی را سلب کند نابود باید گردد. اشتیرنر نه تنها با قانون و مالکیت خصوصی سر مخالفت میدارد بلکه با مفاهیم خدا و کشور و خانواده و عشق هم بنای ناسازگاری میگذارد. منتها مخالفت وی با این مفاهیم به معنی فتوا به نابودی آنها نیست. بلکه از نظر وی انسان هر گاه بخواهد به این مفاهیم تن تواند دادن اگر باعث شادمانیاش شود ولی سرسپردگی به این مفاهیم وظیفهٔ شخص نیست. "تاکر" در نظریهپردازیهای خویش از دارایی چیست؟ پرودون اثر پذیرفت. او با هرگونه اعمال قدرت از سوی دولت مخالف بود و آن را غیراخلاقی میدانست. تاکر و پیروانش با چهار انحصار اصلیای که آبشخورشان وجود دولت میبود به مخالفت پرداختند: زمین، پول، دادوستد و حقوق پدیدآورندگان. نابودی این انحصارات را مایهٔ از میان رفتن فقر میدانستند.
پانوشتها:
[1]. laissez fair: رویکردی اقتصادی است که طبق ان تراکنش میان افراد خالی از هرگونه دخالت حکومت باید بود. لودویک فن میزس در کتاب کنش انسانی می نویسد: " لسه فر یعنی, بگذار تا انسان عادی خود انتخاب و عمل کند.مجبورش مکن گردن به خواست دیکتاتور نهد"
[2]. آشوری، داریوش؛ دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ بیست ویکم، 1393، ص 42.
[3]. قادری, حاتم, اندیشه های سیاسی در قرن بیستم, تهران, سمت, چاپ چهاردهم, 1392
[4]. قادری, حاتم, پیشین
[5]. آقا بخشی, علی, افشاری راد, مینو, فرهنگ علوم سیاسی, تهران, نشر چاپار,چاپ سوم, 1389, ص 27
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, آنارشیسم اقتدارگریزی
[ جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
آنارشیسم Anarchism
الیزه رکلوز 1 آنارشیست فرانسوی: "هدف ما زیستن بدون دولت و بدون قانون است." آنارشیسم "Anarchism" جمله ای که از الیزه رکلوز نقل شد شاید خیلی خلاصه به مهمترین موضوع در "آنارشیسم" اشاره کرد. اما ما در این مقاله قصد داریم نگاهی به معنی واژه آنارشیسم و رئوس کلی این نظریه و با توجه به جمله نقل شده که هدف زیستن بدون دولت و بدون قانون را خواستار است، راه حل پیشنهادی آنها را متوجه شویم که چه چیزی را جایگزین دولت یا بهتر بگوییم حکومت در جامعه می خواهند؟
اصطلاح آنارشیسم را نخستین بار "پرودون"،"Poroudhon" فیلسوف فرانسوی به کار برد و اولین فیلسوف سیاسی بود که خود را آنارشیست نامید و آنارشیسم به شکل یک جنبش اجتماعی با کتاب "مالکیت چیست" او آغاز شد. "پرودون" معتقد بود که با انهدام مالکیت خصوصی و دولت، انسانها آزاد میشوند و به برابری دست می یابند؛ از اندیشمندان برجسته ی "آنارشیست" می توان از "ویلیام گادوین"،"ماکس اشتیرنر"،"لئو تولستوی"،"پیر ژوزف پرودون"،"میخائیل باکونین"،"پطر کروپوتکین"،"الیزه رکلوز"،"ماری بوخین"،"اما گلدمن"،"نوام چامسکی" واخیرا متفکران آزادی طلب و محافظه کاری با گرایش آنارشیستی مانند "هانس هرمان هوپ"و"موری روثبارد" نام برد.
"آنارشیسم" از واژه ی یونانی "آنارشیا"،"Anarchia" گرفته شده و به معنی بی سروری و فقدان رهبری و حکومت است. "آنارشیسم" که ریشه در زبان یونانی دارد، در زبان لاتینی و سایر زبان های اروپایی با ریشه لاتینی استعمال شد. این واژه در اصل ترکیبی از "an_arachos" است. arachos و دیگر هم وند آن arachy بمعنای تمرکز، سر و رئیس است و با آوردن an، در اصل واژه بار منفی و سلبی به خود می گیرد. پس "آنارشیسم" را میتوان آموزه ی معتقد به بی سری دانست و بی حکومتی است.
"آنارشیسم" یا سرور ستیزی، به زبان خیلی ساده نظریه ایی که هوادار و خواهان برافتادن هرگونه دولت و هر شکلی از جکومت و قدرت و رهبری است. بنابراین "آنارشیسم" مخالف است با هرگونه حکومت و قدرت سازمان یافته اجتماعی و دینی. زیرا از دیدگاه "آنارشیسم" قوانین دولتها، سرچشمه ی تجاوز و خاستگاه همه ی بدی های اجتماعی است و به همین علت خواستار از میان رفتن هرگونه دولتی است. نقطه اشتراک تمام "آنارشیست ها" در براندازی هر نوع دولت و همچنین در فلسفه "بگذار انجام دهند" (Laissez Faire) باهم اشتراک نظر دارند و "دموکراسی" را نیز "استبداد اکثریت" می دانند که فقط معایب آن کمتر از "استبداد سلطنتی" است. "پیر ژوزف پرودون"، آنارشیست نامدار فرانسوی می گوید: "دولتها تازیانه ی خدایند." و شعار اصلی آنارشیست ها "حذف قدرت و زائد دانستن دولت است".
مخالفت آنارشیست ها تنها محدود به حکومت نمیشود، بلکه با هرگونه نهادی که بتواند مانند حکومت بر انسان سیطره پیدا کند مخالفت می ورزد، از جمله مهمترین ای نهادها کلیسا است. زیرا کلیسا بعنوان یک سازمان متمرکز دارای نیروی آمریت یا منع کنندگی نسبت به اعضایش است.و بدلیل این نظریات است که از "آنارشیسم" و آنارشیست ها با عناوینی چون "هرج و مرج طلب"،"آشوبگر" و... یاد میشود. اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آنارشیست ها به چه علت معتقدند که نباید دولت وجود داشته باشد؟ دلایل آنها چیست؟ و دیگر آنکه در نبود دولت چه برنامه ایی را پیشنهاد می دهند؟
باید گفت که آنارشیست ها بذات انسان را اجتماعی می انگارند. و چون انسان ذاتا دارای غریزه اجتماعی است و اگر بحال خود وا گذاشته شود، راه زندگی جمعی را در پیش می گیرد و بشر بذات به حالت آزادانه ایی احترام به حقوق فرد گرایش دارد. بنا بر برخی نظرها آنارشیست ها هرج و مرج طلب و آشوب خواه نیستند بلکه به نظامی می اندیشند که بر اثر همکاری آزادانه پدید آمده باشد، که بهترین شکل آن از نظر ایشان، ایجاد گرههای خودگردان است. بنظر آنارشیست ها جامعه باید براساس یک سلسله پیمانها و قراردادهای اجتماعی منعقدهبین افراد اداره شود و امور مربوط به تولید و توزیع نیز در دست خود تولیدکنندگان و مصرف کنندگان قرار داشته باشد.
آنارشیست ها معتقدند که آنچه را دولت به زور انجام میدهد، "گروههای داوطلب" بهتر آن را انجام می دهند و گردش نظام اقتصادی در جامعه ایی آزاد و خالی از زور بهتر خواهد بود. با جمله ی "الیزه رکلوز" شروع کردیم که به هدف اصلی "آنارشیسم" اشاره کرده بود و در پایان با جملاتی از کروپوتکین، آنارشیست روس، که در این جملات به قسمتی از جوابهای خود می رسیم. کروپوتکین می گوید: "ما از کودکی عات کرده ایم که باید دولت داشته باشیم. اما تاریخ بشر خلاف این را نشان میدهد. روزگاران پیشرفتهای بزرگ فکری و اقتصادی هنگامی است که گروههایی کوچک یا بخشهایی از بشریت قدرت فرمانروایان را می شکنند و بخشی از آزادی ذاتی خود را باز می یابند. بشر به نسبت مستقیم پیشرفت آزادی فردی به پیش می رود."
با ذکر این نکته که در بخش دوم درباره آنارشیسم به انواع "آنارشیسم" و روش های آنان و راه رسیدن به "جامعه آزاد" در آینده که با یکدیگر هم،یک رای نیستند خواهیم پرداخت.
ادامه دارد ...
پانوشت:
1. "1830-1905"Elisee Recluse
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, آنارشیسم اقتدارگریزی
[ دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]