انواع متغیر از نقطه نظر عینی یا ذاتی- بخش دوم
یادآوری می کنیم که در این بخش و بخش پیشین، ما در خصوص "تفاوتهای ذاتی و بیرونی" که در حین سنجش متغیرها از آنها می بینیم صحبت می کنیم؛ در بخش اول گفتیم که از نظر آماری یکی از مهمترین این تفاوتها، "قابلیت تخصیص عدد" است؛ بر این اساس متغیرها را به دو دسته "عددی یا عددپذیر یا کمّی" و "غیرعددی یا عددناپذیر یا کیفی" تقسیم کردیم.
در دومین دسته بندی، نوع اول یعنی متغیرهای عددپذیر یا کمّی را بخاطر تفاوت در شکل عددپذیری شان، باز به دو دسته تقسیم کردیم: متغیرهای کمّیِ "گسسته یا ناپیوسته" و متغیرهای کمّیِ "پیوسته". و گفتیم که نوع اول فقط اعداد صحیح یا به اصطلاح رُند می پذیرند اما نوع دوم، اعداد اعشار هم می پذیرند. حالا در این بخش با ذکر چند نکته به تکمیل مباحث فوق می پردازیم؛
نکته اول:
یادتان باشد که متغیرهای عددناپذیر یا کیفی را "متغیرهای دسته ای" (Categorical Variables) هم می گویند؛ علت اینکه این متغیرها را "دسته ای" می نامند اینست که در حین سنجشگری، در دسته های مختلف در نظر گرفته می شوند. بعنوان مثال متغیر دین را در نظر بگیرید؛ چون نوعاً این متغیر کمّی نیست (یعنی عدد نمی پذیرد) پس ما متوجه می شویم که با یک متغیر کیفی روبرو هستیم؛ حالا اگر بخواهیم تغییرپذیری آن را در نزد افراد، مورد پژوهش قرار بدهیم باید آنرا در قالب اقلامش دسته بندی کنیم و بعد وضعیت یا فراوانی هر قلم از آنرا در میان افرادِ مورد نظر مشخص کنیم؛ منظور از اقلام، همان دسته جات و شعبات درون یک متغیر کیفی است؛ اقلام متغیر دین را دیگر همه می دانید: یهودیت، مسیحیت، اسلام، هندوئیسم، بودیسم و غیره.
این نوع از متغیرها را می توانیم "متغیرهای طبقه ای" یا "متغیرهای مقوله ای" هم بنامیم و این بستگی دارد به اینکه واژه Category را چه ترجمه بکنیم؛ اما اینکه آنها را "متغیرهای مطلق" بنامیم، همچنانکه در برخی از منابع و مراجعِ ترجمه شده دیده می شود*، به نظر من جای اشکال دارد. اگرچه در فرهنگ لغات، مقابل واژه Categorical معنای "قطعیت و مطلق بودن و بی قید و شرط بودن" هم به چشم می خورد، اما من فکر می کنم معادل گرفتن ایندو در اینجا درست نباشد چرا که چندان قطعیتی در این میان وجود ندارد تا این واژه را مطلق یا قطعی در نظر بگیریم. ...
مسئله اینست که ما چون نمی توانیم میزان تغییرپذیری متغیرهای کیفی را با عدد مشخص کنیم، برای تعیین وضعیت آنها، به دسته بندی مقولات آنها می پردازیم؛ به بعبارت دیگر در متغیرهای کمّی ما با مقادیر سروکار داریم و در متغیرهای کیفی با مقولات (Categories)؛ از اینروست که به آنها متغیرهای مقوله ای یا دسته ای یا طبقه ای می گوییم (Categorical Variables).
بهر حال حتی اگر هر دو مفهوم وارد باشند اصولاً بهتر است که به مفهوم نزدیک یعنی "دسته ای" یا "طبقه ای" که عیناً و عملاً به دسته بندی مقولات اشاره دارد، استناد کنیم تا مفهوم دیگر که همان "مطلقیت" باشد. همچنانکه پیشتر هم گفتیم در حوزه علوم اجتماعی و انسانی اغلب مقولاتِ مورد پژوهش ما نسبی هستند و حتی خود آمار، بنیادش بر نسبیّات و احتمالات است. بر این اساس، محقق اگر چه نمی تواند در مورد متغیر دین، مقوله جدیدی بیافریند (دین جدید) و وارد دسته بندی اش کند اما می تواند بسته به نوع تفکرش، طبقه بندی متفاوتی در نظر بگیرد و بر آن اساس کار خود را پیش ببرد. ...
* از جمله کتاب "نحوه انجام تحقیقات اجتماعی" نوشته "ترز ال بیکر" ترجمه "هوشنگ نایبی".
كد نوشتار در جامعه شناسي شرقي ۲۰۰۰۱۶
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[