راجع به مبحث متغیرها دستکم سه نکته را پیش از شروع کار پژوهشی تان حتماً باید ازبر بوده باشید:
یکی مفهوم متغیر
و دیگری نقش آنها در پژوهش
و سومی انواع آنها.
در این نوشتار سعی می کنیم بطور خلاصه و مفید به همه آنها بپردازیم تا احیاناً اگر شما نیز جزو آنهایی بوده باشید که بهر دلیل در طول ترم نتوانسته اند از پس نیک فراگرفتن آنها بر بیایند، با یکبار دقیق خواندن این مطالب- چه اینها هرگز مطالب سخت و پیچیده ای نیستند، برای همیشه از سردرگمی در خصوص آنها رها گردید و با ذهنی باز به سراغ مطالب دیگر بروید.
* مفهوم متغیر
متغیر (Variable)، همانطور که از عنوان داخلی و خارجی آن بر می آید، هر آن چیزیست که تغییر می کند و از اینرو مقادیر مختلف می پذیرد. شناختن متغیرها امر دشواری نیست؛ کافی است با اتکا به مفهوم فوق به پیرامون خود بنگرید و هر آن چیزی را که در حال تغییر می بینید متغیر بشمارید. مثلاً دمای هوا؛ همه می دانیم که دما دائماً در حال تغییر است و بواسطه این تغییر، مدام درجات مختلف می گیرد؛ و یا قد افراد، سن آنها، وزن آنها و یا هر عامل متغیر دیگر.
مفهوم مقابل متغیر، "ثابت" (Constant) است؛ ثابت را شما هر آن چیزی بگیرید که مقدار مشخص و معینی دارد و تقریباً تحت هیچ شرایطی تغییر نمی کند؛ مانند عدد پی؛ همه می دانیم که این عدد، معادل 3/14 است و در تمام قضایا و روابط هم همیشه ثابت است؛ و یا ثابت پلانک و ثوابت دیگر که در حوزه ریاضی و فیزیک مطرح هستند و حتماً تا بحال به گوش شما هم خورده اند.
نکته ای که در این خصوص مطرح است و شما باید بنحو احسن به آن توجه کنید اینست که کار با متغیرها در علوم طبیعی و علوم اجتماعی (یا کلاً علوم انسانی) اندکی باهم فرق دارد؛ مثالهایی که ما در بالا برای متغیرها و ثوابت زدیم عموماً مربوط به علوم طبیعی بودند تا شما در درک اولیه مفاهیم به مشکل برنخورید؛ در حوزه علوم طبیعی بهر ترتیب ثبات مقولات بیشتر از علوم اجتماعی است فلذا با تبصره های کمتری در آن روبرو هستیم اما در حوزه علوم اجتماعی و انسانی، بدلیل ماهیت موضوع و کیفیت آن، مقولات از تحرک به نسبت بالایی برخوردار هستند فلذا مدام تبصره و تذکر است که با آن مواجه می شویم و اگر ذهن پژوهشگر همپای مقولاتی که مطالعه می کند از تحرک لازم برخوردار نباشد به اصطلاح کلاهش پس معرکه خواهد ماند! ...
در حوزه پژوهشگری در علوم اجتماعی و انسانی، بعنوان یک اصل، شما هیچگاه نباید "نسبیّت امور" را فراموش کنید؛ به بیانی دیگر شما نباید هیچ چیزی را مطلق بگیرید؛ با قدری تسامح بگذارید بگویم که در این حوزه تقریباً همه چیز بستگی دارد به پژوهشگر و شرایطی که پژوهش در آن انجام می گیرد و از این روست که گفته می شود در یک پژوهش، همه چیز باید توسط پژوهشگر برای دیگران روشن و شفاف، تعریف و تفهیم گردد تا یک نوع همسویی ذهنی در مورد آن پدید آید.
بیان نکته فوق ممکنست ذهن شما را قدری آشفته کرده باشد، اما مطمئن باشید شما هرگز با مسئله دشواری روبرو نیستید؛ در توضیح بیشتر مطالب فوق کافی است به سطور بعدی هم توجه کنید تا درکتان از مسئله تکمیل تر گردد؛ همانطور که گفتیم عدد پی یا ثابت پلانک بطور مطلق ثابت هستند یعنی شما در هر قضیه ای که آنها را وارد کنید هم مقدارشان ثابت خواهد بود و هم عنوانشان؛ اما در حوزه علوم اجتماعی الزاماً چنین نیست؛ ممکنست عاملی در پژوهش شما، "ثابت" در نظر گرفته شود اما همان عامل در پژوهش دیگری توسط دیگران و یا حتی خود شما "متغیر" در نظر گرفته شود؛ و این بستگی دارد به تصورات و فرضیاتی که شما یا هر پژوهشگر دیگر در ذهن دارید و نیز موقعیت زمانی و مکانی و کلاً شرایطی که پژوهش تان در آن انجام می گیرد.
با این توضیح، باید کلیت مسئله برایتان روشن شده باشد؛ با اینحال برای اطمینان خاطر از اینکه با درک صحیح مطلب، این بخش را پشت سر می گذاریم یکبار دیگر نتیجه بحث را باهم مرور می کنیم: در پژوهشگری علوم اجتماعی، عواملی که شما ثابت یا متغیر در نظر می گیرید بطور مطلق، ثابت یا متغیر نیستند بلکه بسته به نوع نگرش شما به موضوع و شرایط زمانی و مکانی که پژوهش تان را در آن انجام می دهید، یک متغیر ممکنست ثابت یا متغیر باشد؛ حتی آن عاملی را که متغیر در نظر می گیرید ممکنست مستقل یا وابسته و یا زمینه ای باشد که البته بعداً در بخش انواع متغیر در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[