نیچه و زرتشت - بخش دوم
به مناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت
حسین شیران
نیچه به زرتشت که رسید دیگر پیش و بیش از او هیچ نیافت پس او را "نخستین اندیشهگر بزرگ تاریخ جهان" خواند و با اینکه پایبند هیچ چیز و هیچ کس نبود خواهناخواه پایبند زرتشت بزرگ گشت و با افتخار بسی در محضرش ماند و تا آنجا که میتوانست خود را از این سرچشمه سیراب ساخت. هم از این طریق او علاقهمند ایران و ایرانیان گشت و فضایل "سروریخواهی" و "راستگویی" و "زمانباوری" (که متأسفانه امروز دیگر چندان خبری از این فضایل نیست) را در نزد آنها به شدت ستود و جالب اینکه دریغ خورد که ایکاش به جای رومیان، ایرانیان با این ویژگیهای خاص بر یونانیان پیروز میشدند و سرور یونانیان میگشتند!
نیچه در زرتشت چه دید که تا بدین حد شیفتۀ او گشت؟ ما نیچه را دستکم به خاطر آن جملۀ معروف و جهانگیرش که گفت "خدا مرده است" پدر و پیشوای ملحدان و منکران جهان میشناسیم، یک چنین فردی با یک چنین تفکراتی واقعا چرا باید از همه چیز و همه کس- حتی خدا، بگذرد و در کمال تعجب در ایستگاه زرتشت، پدر و پیشوای مومنان و معتقدان جهان، بازبماند و بعد از آناش به نام و به زبان او سخن بگوید و کتاب بنویسد و عنوان کتاباش را هم مزین به نام نامی او "چنین گفت زرتشت" بگذارد و در آن باز سخن با نام او آغاز کند:
"زرتشت سیساله بود که زادبوم خویش را ترک گفت و به کوهستان رفت. اینجا با جان و تنهایی خویش سرخوش بود و ده سال از آن نیازرد. اما سرانجام دلش دگر گشت و بامدادی ... از کوه به زیر آمد و ... چون به جنگلها پای نهاد خود را با پیرمردی [قدّیس] رویارو دید ... پیرمرد با زرتشت چنین گفت: ... این آواره به چشمام بیگانه نیست ... زرتشت دگر گشته ... و بیدار شده است! اکنون ترا با خفتگان چهکار؟ ... زرتشت پاسخ داد: من آدمیان را دوست میدارم. قدّیس گفت: ... اما من اکنون خدای را دوست میدارم نه آدمیان را. آدمی نزد من چیزیست بس ناکامل. عشق به آدمی مرا مرگآور است ... زرتشت چون تنها شد با خود چنین گفت: ... این قدّیس پیر هنوز چیزی از آن نشنیده که خدا مرده است! ..."
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: زرتشت پیامبر باستان, روز بزرگداشت زرتشت, فردریک ویلهلم نیچه, چنین گفت زرتشت
[ یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]