🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش بیستم
✍️ حسین شیران
.
ایدئولوژی آن مغناطیس قدرتمندیست که با شدت و حدت بالایی آرایش مولکولی اذهان افراد را از حالت طبیعی خارج ساخته و در راستای مشخصی قرار میدهد و تحققا از آنها تودهای همسو و همسان و همفکر و همفعل میسازد. البته که کنترل و هدایت یک چنین افرادی بمراتب راحتتر از آنهاییست که هر کدام بسوی دیگری نظر دارند و بسان دیگری میاندیشند و بساز دیگری میرقصند؛ بیجهت نیست این مغناطیس اینقدر در چشم سلطهجویان عزیز است؛ دشواری کارشان در تولید و توزیع و تبلیغ و تزریق ایدئولوژی در اذهان است بعد از آناش دیگر توقع دارند یک گله گوسفند تحویل بگیرند و بیدردسر بهر سو که خواستند برانند. این تحقق عینی اصل توده = تمکین است که در بخش پیش گفتیم هر حاکمی عملا دنبال آنست.
.
اما از آنجا که ما نه یک سلطهجو بلکه سلطهجویان داریم به تبع آن نه یک ایدئولوژی بلکه ایدئولوژیها داریم و از آنجا که هر ایدئولوژی حوزه و میدان مغناطیسی خاصی برای اثرگذاری خود میطلبد ضرورتا نه یک توده بلکه تودهها داریم؛ این رمز و راز پارهپاره گشتن و از هم سوا شدن مردم در سراسر جهان در قالب میادین و در واقع ملل و ممالک مختلف است. حاکمان خود خوب میدانند که تنها دشمن ایدئولوژی خود ایدئولوژیست برای همین با تمام توان از میدان مغناطیسی ایدئولوژی خود حراست میکنند و تودهی تحت سلطهی خود را از میادین و تأثیر ایدئولوژیهای دیگر دور نگهمیدارند- نمونهی اعلایش کیم جونگ اون در کرهی شمالی؛ با اینحال این هرگز مانع ضعف و زوال ایدئولوژی حاکم نمیگردد.
.
برخلاف افراد فرومغناطیس که حتی بعد از افول ایدئولوژی حاکم همچنان تحت تأثیر آن باقی میمانند بیشتر افراد جامعه خاصیت پارامغناطیسی دارند و بمحض بیجان و بیجاذبه گشتن ایدئولوژی حاکم بحالت اولیهی خود بازمیگردند. تحمل یک چنین وضعیتی برای حاکمان سخت است؛ درست است که ایدئولوژی حاکم قدرت جذب خود را از دست داده اما میدان و در واقع مملکت حاصل از آن و مهمتر از همه حاکمان سر جای خودند و اجازهی اینکه توده تمرد ورزد و از کنترل خارج شود و هر کس بسویی و سازی دیگر برقصد را نمیدهند؛ این در دید حاکمان یعنی تخطئه و تخطی از اصل توده = تمکین (حالت گوسفندی) و مشخصا اینجاست که حاکمان ردای چوپانی خویش را درمیآورند و بیپرده روی گرگ خود را رو میکنند.
.
از اینجا به بعد جامعه بدترین دوران خود را سپری میکند و عملا به یمن روی خشک و خشن حکومت پر از نفاق و منافق میگردد چه بغیر از بخش اندکی از جامعه که خاصیت دیامغناطیس بخود میگیرند و بتدریج از میدان فرار میکنند خیل پارامغناطیسها یعنی آنهایی که خود را از تأثیرات و تلقینات ایدئولوژی حاکم خالی مییابند ناگزیر برای حفظ منافع خود تظاهر به فرومغناطیس بودن میکنند یعنی وانمود میکنند همچنان قائل به ایدئولوژی حاکم و تابع طبقهی حاکماند. با این وجود دیگر از آن اعتماد و اطمینان پیشین خبری نیست و حاکم و محکوم هر دو بشدت همدیگر را میپایند تا ناغافل از هم نخورند. این خودمشغولی ملت و حکومت بهمدیگر برای رقبای یک مملکت بهترین خبرهاست چون چیزی بهتر از این باعث تضییع توان و تعویق توسعهشان نمیگردد.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]