⏺ هرگاه ستیز میان دو قطب "محرز و مزمن" گردد دیگر تلاش برای وفاق آندو آب در هاون کوبیدن و بیهوده معطل کردن است، باید با خلق "قطب سوم" از هر دو عبور کرد.
.
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش سی و نهم
✍️ حسین شیران
.
اصل و اساس این بحث این پیشفرض بوده و است که حقایق عالم در میان ایدئولوژیها پارهپاره و پراکنده گشتهاند و ما حالا در ارتباط با هر حقیقتی نه یک ایدئولوژی بلکه ایدئولوژیها داریم که هر کدام حسب موضع و منظر و مخزن خویش بر ادراک بخشی از آن حقیقت نایل آمده و باقی آن را با خیالپردازیها و گمانهزنیها ساخته و پرداختهاند، هم از این جهت ما اکنون نه با معرفتی خالص بلکه ملغمهای خاص از "افهام و اوهام" طرفایم که به نسبتهای مختلف باهم درآمیخته و در بستر زمان درغلتیده و خواهناخواه و آگاهناآگاه رنگ و بوی "امیال و اغراض" هم بخود گرفته و با این ویژگیها حالا هر کدام بمثابهی یک حقیقت تام مرجعی برای فکر و فعل فرقهای گشتهاند.
.
این "فرَّقوا دینهم و كانوا شيعا كل حزب بما لديهم فرحون" (روم، ۳۲) که میفرماید یعنی همین؛ حال اگر کار بدینجا ختم میشد و هر حزب و هر ایدئولوژی در حد و حریم خویش میماند و درصدد تحمیل درک و فهم و نظر و عمل خویش بر دیگران برنمیآمد از نظر اجتماعی مشکل حادی تلقی نمیشد، چه اساسا دردی به اسم استیلا و استبداد و انحصارگرایی پدید نمیآمد تا از باب تسکیناش دربدر دنبال داروی پلورالیسم باشیم، اما همه میدانیم که هیچ اینگونه نبوده و غریزتا- و نه حقیقتا، هر ایدئولوژی تنها خود را محق و محترم و مقدس شمرده و باقی همه را باطل و منحط و منحرف دانسته و بدین سبب خود را سزاوار سروری و باقی را سزاوار سلطه و سربهنیستی یافته است.
.
رویکرد جامعهشناسی در برابر یک چنین مسألهی اجتماعی خطیر و خطرناکی چه میتواند باشد وقتی بسان جامعه خود هم از این درد پارهپاره و پراکنده گشته و نظرا و عملا درگیر تکثر و تفرق و تضاد و تقابل دیدگاهها گشته است! بقول معروف این علم اگر طبیب بودی، پیش از جامعه، پارهپارگی و پراکندگی خویش دوا نمودی! از این جهت از چند دههی پیش اندیشه به این درد در رأس دغدغههای جامعهشناسان قرار گرفته و برای درمان درد مشترک هر دو- هم جامعه و هم جامعهشناسی- اول "پلورالیسم" یعنی پذیرش اصل تنوع و تکثر و بعد "تجمیعگرایی و تلفیقگرایی" یعنی گردهمآوردن پراکندهها و پیوند دادن پارهپارهها چارهی کار دانسته شده است.
.
نتیجه؟ چندان رضایتبخش نبوده و آنسان که انتظار میرفت وفق و وفاق و وحدتی میان پارهپارهها و پراکندهها حاصل نشده و از حجم و حدت و شدت تضادها و ستیزها کاسته نشده است! و این یعنی درمان درد بسی نابجا و یا که ناکافی بوده و در نتیجه چندان مؤثر واقع نشده است! در باب چرا و چگونگی این ناکامی در بخش بعد سخن خواهیم گفت، حالیا اشارتی کنیم بر راه حل و آن اینکه: هر گاه تلاشها در یک سطح معین و مشخصی نتیجه نداد ادامهی کار در آن سطح اتلاف وقت و هزینه است باید به سطحی فراتر از آن راه یافت و از موضع و منظری فراتر وارد عمل شد: اگرکه تلفیق برای وفاق مؤثر واقع نمیشود به "فراتلفیق و فراوفاق" اندیشید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]