🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش چهل و هفتم
✍️ حسین شیران
.
اگر حقیقت اینست و جز این نیست که هیچ تغییر و تحولی در راستای تحقق ابرپروژهی فراایدئولوژیک "ملتدولت" حادث نمیشود و هیچ رهاییای از سلطه و سیطرهی فروکوبنده و فروکاهندهی نه فقط این نظام ایدئولوژیک بلکه هر نظام ایدئولوژیک دیگری که بخواهد بعد این خودخواهانه و خودمدارانه بر سرزمین و سرنوشت ما حاکم شود حاصل نمیشود مگر به حضور و ظهور و ثبوت "نیروهای فراایدئولوژیک" لازم، پس برماست بسی بیش از اینها به این مهم بپردازیم و دستکم بلحاظ تئوریک بر کم و کیف شکلگیری و سازماندهی و ساماندهی این نیروها متمرکز شویم.
.
در این راستا نظر به سهضلعی بودن مناسبات و معادلات و مجادلات قدرت در ایران امروز، ضرورتا ما به سه دسته از "نیروهای فراایدئولوژیک" نیاز داریم تا مشخصا در قالب "سه هسته" در بطن و متن هر سه ضلع یعنی ملت و دولت و حکومت مستقر شوند و همساز و همسوی هم فعالیت خود را آغاز کنند؛ ورا و فرای این "سه هستهی همبستهی عهدبسته" ما به یک "هستهی مرکزی فراایدئولوژیک" هم نیاز داریم تا همواره از موضع و منظری فراتر بر کم و کیف فعالیت این سه هسته نظارت داشته و در مجموع جریان استقرار و استمرار این ابرپروژه در جامعه را رهبری کند.
.
اگرکه تمام تلاش نظامهای ایدئولوژیک نظرا و عملا خلق یک "جامعهی بسته" و محدود ساختن دید و درک و بود و نمود افراد جامعه به حد و مرزهای ایدئولوژی حاکم و تنگ و تیره و تار نمودن هرچه غیر آنست، هدف دستهها و هستههای فراایدئوژیک مشخصا درهمشکستن این زندان و این ذهنیت و بازگشایی ذهنی و عینی دروازههای جامعه و جمعیت به سمتوسوی افقهایی بمراتب وسیعتر و روشنتر از افق تکتک ایدئولوژیهای موجود در جهان است. رؤیت یک چنین افقی، بیگمان، مستلزم هجرت و رحلت از حریم و حدود تنگ و تار و یا بهتر بگویم چاه هر ایدئولوژیست؛ خود اینجاست که مولوی بعد رهایی میگوید: "در بن چاهی همی بودم نگون | در همه عالم نمیگنجم کنون".
.
اکنون نه فقط ملت و دولت و حکومت ما هر سه در سهضلعی موضوعه "اسیر موقعیت" خویشاند و مشخصا در سطح مختصات موجودشان باهم زاویهها دارند و از این سبب پیوسته نسبت بهم در وضعیت گیرودار بسر میبرند، مضاف بر این فینفسه هر کدام "اسیر موجودیت" خویش هم هستند و برای همین هیچکدام به تنهایی قادر به دگرگون ساختن اوضاع- چه به نفع خود و چه به نفع همه، نیستند و این در واقع یک گیر و گودال تاریخیست که برون آمدن از آن جز به ریسمان بلندبالایی که درست از "بالا و میان" فرود آید و فراراهی پیش رو گشاید ممکن نخواهد بود.
.
گاهی فرونشستن نه از فقدان عرضه یا انگیزه و اراده بلکه از فقدان راه و روشی برای فرارفتن است؛ وظیفه و رسالت هستههای فراایدئولوژیک بدوا فروانداختن ریسمان این فراایدئولوژی در بطن و متن هر سه ضلع ملت و دولت و حکومت و فراخواندن جمله فرااندایشان به چنگانداختن در آن و فرارفتن از آن برای رهایی از ته چاه درگیریها و در گیرودار هم ماندنها و در نهایت رسیدن به هستی سیاسی اجتماعی نوینی با مواضع و مناظری بس متفاوت است. هرگاه این هستهها در هر سه ضلع ایجاد گردند و این حرکتها از سه سو به سمت "بالا و میان" آغاز شوند مثلث وامانده در سطح بتدریج به هرمی بلندبالا تغییر شکل خواهد داد و در رأساش خورشید این هستی فراایدئولوژیک برای همه ایران و ایرانی درخشیدن خواهد گرفت.
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ سه شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]