وقتی سکسوالیته حقیقت بودن ما میشود
سمانه کوهستانی
دیروز حوالی عصر در خیابانی نزدیک مرکز شهر قدم میزدم؛ سنگینی نگاههای مردان و پسرانی را که با عبور خودم یا زن و دختری از کنارشان گویی موجودی عجیب یا فرازمینی دیدهاند هر لحظه در اطرافم حس میکردم؛ از کنار پسری حدودا ۲۶ ساله عبور کردم، با نگاههای دنبالهدار دختری را ورانداز میکرد و گاهگاهی نیز متلک یا کنایهای نثارش میکرد!!! دختری که تا حدودی هم به سر و وضعش رسیده بود و راه خود را میرفت. عصبانی شدم اما باز به راه خود ادامه دادم؛ این جریان، جریانی کلیشهای و شاید پیشپاافتاده اما قابل تفکریست که بارها و بارها برای خودم، دوستانم و همجنسهای خودم اتفاق افتاده است. ...
این گونه برخوردها در همه جای دنیا نیز قابل وقوع است اما متأسفانه در ایران عمق فاجعه گاهی بیشتر میشود وقتی خبر از تجاوز و تعرض به بانوان شنیده میشود وقتی هنوز هم معیار بسیاری از کارفرمایان برای تصدی مشاغل مختلف، تمایلات جنسی و امثال آن باشد ... وقتی ... ! در جامعة ما باورها و پنداشتها و رفتارهای جنسی متأثر از کمبود دانستهها و آگاهی افراد در این حوزه از یکسو و بمباران اطلاعاتی، تصویری و ... (که حتی در بسیاری از موارد فقط اغراق است و نادرست) از طریق رسانههای ارتباطی نظیر اینترنت، شبکههای اجتماعی، ماهواره و ... از سویی دیگر است. به تعبیری مجراهای مختلف و بیشماری برای یادگیری و آموزش رفتارهای جنسی و ... را در اختیار داریم و از هر کدام چیزی را قرض گرفته و به هم چسبانیدهایم و این ملغمهای از اطلاعات نادرست را در این زمینه در اختیار ما قرار داده است.
هنوز هم بسیاری از نوجوانان و جوانان مسائل مرتبط با بدن خود یا جنس مخالف و ... را از طریق تماشای فیلمهای سرشار از اغراق ماهوارهای و یا آموزشهای غلط و نادرست اینترنت میآموزند، هنوز هم با بسیاری از مسائل این حوزه ناآشنا هستند؛ چون همچنان دانستن این مسائل زشت و ناپسند محسوب میشود و همچنان یک تابو است. در صورتی که آگاهی دادن در این حوزه به افراد، به خصوص نوجوانان و جوانان جامعه میتواند آنان را در برابر بسیاری از تبعات و پیامدهای ناشی از برداشت افراطی از سکسوالیته واکسینه کرده یا حداقل بسیاری از کنجکاویهای مقتضای سنشان را با پاسخی درست و منطقی و علمی و به دور از اغراق روبرو کند.
سکسوالیته به فرانسوی: (sexualité) به معناهای میل جنسی، احساس جنسی، رابطه جنسی، جنسیت، رفتارهای جنسی، غریزه جنسی و غیره است. این اصطلاح شامل پدیده تولید مثل جنسیِ موجودات زنده، آمیزش جنسی، و در نهایت بسیاری از پدیدههای فرهنگی مرتبط با رفتارهای جنسی است. (ویکیپدیای فرانسوی). و با توجه به این تعریف باید انتظار داشت که تلاش دولتها و رسانهها و مردم بیشتر حول محور آموزش و الگوسازی فرهنگی در این زمینه باشد، در غیر این صورت وضع به همین منوال ادامه مییابد تا جایی که ظاهر و تن یک زن و حتی یک مرد به عنوان کالایی در نظر گرفته شده و تفکر "بدن به مثابة کالا" جایگزین تفکر عقلانی و منطقی خواهد شد، به شخصیت زن-مرد به عنوان وجودی مستقل بها و ارزشی داده نمیشود، بلکه به میزان برخورداری از زیبایی و لذت بردن طرف مقابل در هر جایگاه و منصبی، به او امتیاز و امکانات تعلق میگیرد ... !
به جای پاک کردن صورت مسئله باید به فکر راه حل بود، رفتارهای سلبی و صرفاً بازدارنده برای مدتی ممکن است ایجاد ترس و وحشت کند یا حتی ثمربخش به نظر برسد اما به نظر میرسد که در درازمدت میل و حرص به انجام اقدامات منفی و دور زدن قوانین را در این خصوص نزد بسیاری از افراد افزایش میدهد. اما از منظری دیگر، میتوان گفت سکسوالیته جزء تفکیکناپذیر حیات بشری بوده و هست؛ رفتارها و تمایلات جنسی از آغاز آفرینش تا ابد با ما همراه بوده و خواهد بود. اما بشر امروز، مانند سایر حوزهها به این حوزه نیز نگاهی ابزاری و سرمایهدارانه دارد؛ ظهور انواع شوهای لباس و شرکتهای محصولات آرایشی و بهداشتی، انواع مدلینگهای تبلیغ لباس و اجناس و ....بازارهای پررونقی را برای صنایع تبلیغات، زیبایی، پوشاک و...به ارمغان آورده است. در اینجا نیز زنان- مردان به عنوان ابزار فروش بدن خود را مانند یک کالا به مشتریان عرضه کرده و میفروشند.
شاید بتوان این صنایع تبلیغاتی و تجارت در زمینة مد و لباس را نمونة بارز و مصداق "بدن به مثابة کالا" تلقی کرد، امروزه دامنة این تجارتها نیز گسترده شده است، به بدن نگاهی ابزاری و جنسی میشود و این نگاه و طرز تفکر به جای جای جهان پراکنده شده و در بساری از حوزههای دیگر نیز رسوخ کرده است. وقتی با نحوة صحبت کردن یک دختر (با عشوه و اداها و حرکات خاص) میزان توجه از سوی جنس مخالف بیشتر میشود، وقتی بدن یا ظاهر یک زن یا مرد به عنوان کالایی خالی از فکر و ایده به فروش میرسد و زن یا مرد صرفاً با "بدن" و "تمایلات جنسی" است که نمود مییابد نه دیدگاه و عقاید و ...؛ اینجاست که "ازخودبیگانگی مدرن" یا "بیگانگی نسبت به خویشتن" به اوج میرسد، " من نسبت به بدنم آگاهی ندارم و اجازة هر گونه برخورد به آن را به دیگران میدهم و "من کالایی جنسی هستم "... !
راحتتر بگویم به دنبال مقصر در این بین نباید گشت، بلکه باید آگاهی و اطلاعاتمان را افزایش داده و رفتارهای خود را در این حیطه مورد سنجش و بازبینی قرار دهیم تا نگاههای صرفاً ابزاری به بدن تعدیل شود، تا از پوسته و سطح به عمق و کُنه مسئله توجه شود. این مبحث، مبحثی فرهنگی است و علیرغم گفتن این جمله که "سکس یک نیاز است و باید به هر طریق رفع شود" سکس صرفاً جنبة فیزیولوژیک و جسمی ندارد و باورها و پنداشتهایی که در پس آن نهفته است پیشینهای به درازای تاریخ دارد. همانطور که نوع غذا خوردن و یا حتی نوشیدن یک فنجان قهوه یا چای از فرهنگی به فرهنگی دیگر متفاوت است، این مقوله نیز دامنه و گستره وسیع و متفاوتی دارد. نوع برخورد با این مسائل است که آنها را جهت میبخشد. با دیدی عقلانی و علمی میتوانیم سیطرة سکسوالیته بر جنبههای مختلف زندگیمان را تعدیل کنیم نه اینکه چنان اسیر و شیفتهاش شویم که همة امور و فعالیتها و رفتارمان را تحت تسلط خود درآورد.
سیطرة سکسوالیته بر جامعه و افراد، توجه افراطی به بدن به عنوان کالا، چه زن و چه مرد، افراد را از شایستگیهای واقعیشان دور کرده و توجه به امور ظاهری و سطحی را افزایش میدهد، هجوم پسران به باشگاههای پرورش اندام و تزریق آمپول و ... برای خوش هیکل شدن و دختران به آرایشگاهها و اتاقهای عمل و خوشگلی و ... یک شکلی و یکدستی قیافهها، امل خواندن افرادی که ظاهری ساده و طبیعی دارند و ... نمونههایی کوچک از این جریان است! این قبیل مسائل جامعه را به جامعهای بدن محور تبدیل میکند و اینجاست که ناخودآگاه به یاد جملهای معروف میافتم به این مضمون که: "کاش به جای این همه باشگاههای پرورش اندام و سالنهای زیبایی، باشگاههای پرورش افکار داشتیم و دیدگاهها و عقایدمان را تقویت میکردیم! ...
سمانه کوهستانی
کارشناس ارشد جامعه شناسی دانشگاه گیلان
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, سکسوالیته, رفتارهای جنسی
[ شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]