شش راهبرد برای تلفیق روشها و ترکیب دادهها در پژوهشهای علوم اجتماعی
Six strategies for mixing methods and linking data in social science research
نوشتۀ: جنیفر میسون Jennifer Mason بازگردان: حسین شیران
University of Manchester - July 2006
ESRC National Centre for Research Methods
بخش دوم
راهبرد اول: تلفیق روشها به منظور ارائة یک تصویر نزدیک (بسته) از یک تصویر بزرگتر (باز) یا یک تصویر پسزمینه
شاید رایجترین منطق مورد استفاده در تلفیق روشها این باشد که پژوهشگران تمایل پیدا میکنند تا هرچه بیشتر به تجزیه و تحلیلهای خود پهنا و ژرفا ببخشند. این امر غالباً توسط محققانی انجام میگیرد که بدواً به هر دو بُعد کمی و کیفی گرایش دارند ولی همچنان احساس میکنند که روشها و دادههایشان در برخی جهات ناقص و ناتمام هستند. برای کسانی که جهتگیریشان کمّی است، «تصویر بزرگِ» حاصل از ابزارهای کمّی، ممکن است دقیق و مبتنی بر اشکال نمونهبرداریهایی کاملاً معرف و تجزیه و تحلیلهای آماری صحیح باشد اما در عین حال از نظر انعکاس طنین "زندگی واقعی"، واجد یک احساس سطحی و یا اصلاً فاقد آن باشد.
توضیح نمادین راهبرد اول
از این نقطهنظر، استفاده از رویکردهای کیفی منتخب - بعنوان مثال، مطالعات موردی ژرفانگر - میتواند گویا و مهیج و ارائهدهندة یک «نمای بسته یا نزدیک» از واقعیت باشد. برعکس، برای یک محقق با جهتگیری اولیة کیفی، که بر فرآیندهای اجتماعی با جزئیات زیاد و نزدیک متمرکز است، گنجاندن مقداری محتوای کمّی زمینهای، شاید در قالب اطلاعات دموگرافیک محلی یا ملی، میتواند در ساخت اجزای تحقیقاتی یک مجموعة بزرگتری از مشاهدات یاریگر باشد.
منطق بلاغی Rhetorical Logic
منطق این نوع رویکرد ذاتاً بلاغی (خطابی) است - به این معنی که محقق از هر نقطه که شروع کند و هر جا که بخواهد از شکل دیگری از دادهها استفاده میکند تا بنوعی تجزیه و تحلیل خود را بیاراید، اما بطور واقع این عمل یک بخش ضروری از استدلال در نظر گرفته نمیشود. در اصل، دادههایی که بعداً اضافی میشوند تنها نقش یک متمم و مکمل را بازی میکنند و منطق تبیینی تحقیق، فینفسه یکی از دو حالت کمی یا کیفی است. [به بیان روشن، در این رویکرد، کم و کیف تلفیق بستگی به خطابت و بلاغت و فصاحت محقق دارد. مترجم]
چالشها و فرصتها
جاهطلبیهای این نوع رویکرد عبارتند از سخنگوییهای روششناختی بسیار متواضعانه. هیچ تلاش واقعیای در قالب تبیین یا محاورة چندروشی وجود ندارد و طرح یا راهبرد تحقیق بواسطۀ یک منطق روششناختی لغزان میان دو بعد کمی و کیفی مدیریت میشود. به همین دلیل، این نوع رویکرد از چند جهت چالشبرانگیز است؛ برای یک محقق کمّیکار ماهر هیچ دشواری ندارد که برای کار خود چند نمونة کیفی فراهم سازد، همینطور برای یک محقق کیفیکار که با استناد به منابع منتشر شده (به عنوان مثال) کار خود را با پارهای پسزمینة کمّی همراه سازد.
در این میان نه درک مشخصی از اینکه دقیقاً چگونه باید نمونهگیری کرد یا بطور سیستماتیک و خلاقانه به تولید داده پرداخت و از چشماندازهایی که یکی از دیگری آشناتر است استفاده کرد وجود دارد و نه هیچ توضیح یا تفسیری از اینکه روش تلفیقی چیست به چشم میخورد. البته فرصتها هم همچون تهدیدات محدود هستند؛ از آنجایی که این رویکرد متضمن و متوجه اینکه چه نوع سؤالاتی باید پیگرفته شوند نیست محقق از هر نوع روشی که واجد بیشترین مزایا باشد استفاده میکند و ترجیح میدهد به این طریق، بیشتر به آرایش طرح بپردازد. این نوع رویکرد همچنین گرایش به قطبی کردن تقابل روشهای کمی و کیفی دارد، بدون اینکه پیچیدگیهای هیجانانگیز تفاوتها در داخل این دو مقولۀ گسترده را به محقق بنمایاند.
حکم نهایی
تلفیق روشها با یک منطق بلاغی صورت میپذیرد: انجام دادنش آسان و کم خطر است، اما خیلی شما را به دوردستها نمیبرد.
پایان بخش دوم
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: روش تحقیق تلفیقی, جامعه شناسی, پژوهشگری علوم اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]