🌓 اندر باب اهمیت اندیشه و ضرورت هماندیشی و بازاندیشی
✍️ حسین شیران
بخش اول
با نام و یاد او
که همواره هواخواه اندیشه و اندیشیدن و اندیشمندان است؛
همو که تکیه کلاماش "أفلا تعقلون"،
و شکوه و شکایتاش از "أکثرهم لایعقلون"،
و توصیتاش بر "یستمعون القول فیتبعون أحسنه" است؛
و بر این اساس، برترین بندگانش در نزد او
خود همینهایی هستند که گفتهها را میشنوند و از بهترین آنها پیروی میکنند،
و به تحقیق همینها هستند که خود خدا هدایتشان کرده و در زمرۀ خردورزان عالم قرارشان داده است:
"اولئک ألذین هداهم الله و أولئک هم أولوا ألالباب" (زمر، 18)؛
و در مقابل، بدترین بندگان او جنبندگانی هستند که کر و لال عمر گرانمایۀ خود را میبازند
و به هیچ نحوی از انحاء اندیشه پیشه نمیسازند:
"إنّ شرّ الدوّاب عندالله الصمُّ البُکم الذین لایعقلون" (انفال، 22)؛
پس منت خدای را عزّ و جلّ که بشر را فکرت آموخت
و همان را اصل و اساس حیات اجتماعی انسان قرار داد
و بالاتر از آن مقام و مرجعی برای رهایی و رستگاریاش پیش ننهاد؛
به اندیشه چنان قرار و مداری عطا کرد که فینفسه هیچ کس را یارای توقیف آن نیست إلا خود شخص،
"من میاندیشم پس هستم" (دکارت)،
پس هر که اندیشه پیشه کرد به تحقیق هست گشت و پیش افتاد
و هر که به آن پشت کرد هر چه پوچی و پستی و پلیدیست را از آن خود ساخت،
و این آن سرنوشت منحوسی است که خود خدا بر خلقی که نمیاندیشند روا داشته است:
"و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون" (یونس، 100).
ادامه دارد ...
https://t.me/Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: اندیشه هم اندیشی بازاندیشی, یستمعون القول, من می اندیشم دکارت, جامعه شناسی شرقی
[ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]