🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش شصت و سوم
✍️ حسین شیران
.
"فکر برتر" یک طرح و تدبیر و درحقیقت یک "شاهتدبیر" است و ما پیش از این در شرح ویژگیهای آن گفتیم که ضرورتا باید معطوف به "شاهمسأله"ی حال حاضر جامعه و متعهد به حل و فصل آن باشد و در این راستا با کاربست هم "عقل نظری" و هم "عقل عملی" واجد هم "رویکرد نظری" و هم "راهبرد عملی" باشد و لزوما متضمن "حصول نتیجه" و حتی پس از آن "پیگیر پیآمدها" و "پاسخگوی پیشآمدها" باشد؛ این یعنی از اول تا آخر، فکر همهچیز و همهجا بودن.
.
بدیهیست این "تیپ ایدئال" فکر برتر یا همان شاهتدبیر است و اکثر "انقلابهای سیاسی" که در جوامع مختلف رخ میدهند با وجود همهی ادعاها و آرمانهای جهانگیرشان بواقع فاقد همه یا بخشی از این ویژگیها هستند، هم از این جهت نمیتوانند جامعه را به سرمنزل مقصود برسانند و خیلی زود در مقام نظر و عمل دچار لرزشها و لغزشها و به این سبب تنشها و رنجشها و رانشها و ریزشها میشوند و جامعه را هم درگیر کشوقوسهای بیپایان خود میسازند!
.
برای همین تردید نکن در هر کجا هر جامعهای درگیر افتوخیزهاست اسیر دست سیاستبازهاست که اساسا هدفی جز کسب قدرت ندارند و طرح و تدبیرشان هم نهایت تا رسیدن به قدرت است و بس، بعد از آناش نه که فکر برتری برای سروسامان دادن به اوضاع و احوال ملت و مملکت که هیچ، حتی خود دولت و حکومت ندارند هرکه هرکه شدنها و هرکس هرگوشه بردن و خوردنها و بهگور مردم خندیدنها شروع میشود، هیچکس هیچکجا هم پاسخگوی هیچچیز نمیشود!
.
اینجاست که فریاد "از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید" ملت بلند میشود، و این فریاد فریادی از جنس پشیمانیست- پشیمانی از انقلاب و انقلابیون گذشته و لاجرم اندیشه به انقلابی دیگر و انقلابیونی دیگر که همیشه بهوقتاش از راه میرسند و فرصتطلبانه حسب حسوحال روز شعرها و شعارها ساخته و باز وعدهوعیدها داده و باز هنرمندانه رنجش انباشتهی ملت از انقلاب و انقلابیون حاکم را پلی میکنند برای کسب قدرت و حکمرانی خویش.
.
اینست که برای توسعهی پایدار و متوازن یک مملکت صرفا نباید روی انقلابهای سیاسی و سیاستبازان حساب کرد؛ انقلاب سیاسی یعنی پایین کشیدن بیکفایتهای امروز و بالا فرستادن بیکفایتهای فردا، جابهجا کردن ادواری حاکمان و حالبهحال کردن و بیخود امیدوار کردن مردمان و دیگر هیچ! دلبستن به انقلاب سیاسی برای حلوفصل مسائل جامعه چیزی شبیه دلبستن به وزش باد برای رفع آلودگی هواست و خود معلوم است که چگونه تا چه حد مفید و مؤثر است!
.
"طبیعت" یک چیز است و "تربیت" یک چیز دیگر؛ انقلاب سیاسی یعنی سپردن اختیار جامعه به دست طبایع انسانی که طبعا اگر بهحال خود رها کنی سر از سلطهجویی و حکمرانی درمیآورد. رمز و راز دوام و تداوم حکومتها در جوامعی همچون جامعهی ما اینست و جز این نیست که صرفا به طبع حاکمان دلخوش کرده و میکنیم و این حاصل "تربیت معکوس" است یعنی بجای آنکه ملت حاکم مستعدی برای خود تربیت کند حاکم ملت مستعدی برای خود تربیت میکند!
.
و این ناشی از ضعف سازمانیافتهی ملت است که هنوز دوام دارد و دیگر باید برطرف شود و این یک "انقلاب اجتماعی" میطلبد نه سیاسی! فکر برتر طرح و تدبیر و شاهتدبیریست در این راستا، یعنی بدوا تربیت "ملت برتر" و بعد تربیت "دولت و دولتمرد برتر"؛ بدون نقد اولی دومی همیشه نسیه خواهد بود. شرط لازم برای تحقق یک چنین آرمانی دل کندن و پس گرفتن جامعه از دست سیاستبازان قدرتطلب و فرصتطلب (حذف زمینههای حکومت) و کار بر روی ملت است.
.
باقی در بخش بعد
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]