🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش شصت و پنجم
✍️ حسین شیران
.
حل و فصل مسألهی تاریخی "فقر یا فقدان نهاد و نیروی مهارکنندهی قدرت" در ایران حالیا از دو جهت برای جامعهی ما حائز اهمیت است: 1. "پیدایش پایگاه مردمی و مردممدار" در بطن و متن جامعه- پایگاهی که وظیفتا حافظ منافع و مصالح ملت در برابر دولت و حکومت فعلی و هر دولت یا حکومتی باشد که بعد از این بر سر کار آید؛ و 2. "پیشبرد پروژهی پلورالیستیک و فراایدئولوژیک ملتدولت"، که سرانجام باید در این سرزمین پدید آید و برای همیشه به پدیدهی منحوس حکومت و استیلا و استبداد و استحمار و استثمار حاصل از آن پایان دهد.
.
از جهت نخست، اکنون جامعهی ایرانی فاقد پایگاه مردمی معین و مشخصیست که از مشروعیت و مقبولیت لازم برای جلب اعتماد عموم برخوردار باشد و از اینرو ضربهها از نظام حاکم خورده و باز میخورد. پیش از این گفتیم پیش از انقلاب دو نهاد "روحانیت و بازار"- بهاصطلاح "حاجآقاها"، پایگاه و پناهگاه مردم در مواجهه با نظامها و سیاستهای حاکم بودند و در این راستا وقایع تاریخی مهمی رقم زده بودند؛ انقلاب 57 به بهترین شکل از ظرفیت بالای ایندو پایگاه برای براندازی نظام سلطنتی و برپایی نظام جمهوری اسلامی بهره برد و بعد هر دو را از بین برد.
.
در فقر یا فقدان یک چنین نهاد و نیرویی که پشت و پناه ملت باشد البته که مرکب قدرت هر وقت اراده کند بیهیچ مانعی بر تمامی عرصههای زندگی ملت خواهد تاخت و گرد و غبارش را بر چهرهاش خواهد نشاند! ملتی که قرار بود سربهفلک کشیدهترین کوه فلات باشد و بیش و پیش از همه طلوع خورشید توسعه و تعالی را تجربه کند حالا شده یک تپهی خاکی محلی که هر بیسروپایی از آن بالا میرود و بیهیچ ملاحظه و مهابایی بر سرش پایکوبی میکند و کیف و حالاش را میبرد و بعد هم فضولاتاش را بر سر و رویاش رها میکند و میرود!
.
باری، ملت بی پایه و پایگاه در حکم توده و یا توپی توخالیست که دست هرکس که بیفتد سریع با پمپ ایدئولوژیاش پربادش میکند و زیرپایش میاندازد و تا هر وقت که بخواهد بر سرش میکوبد و اینسو و آنسو میراندش! در یک چنین شرایطی "مردمسالاری یعنی به بازی گرفتن مردم و بازی با نام مردم و دیگر هیچ"! فلذا بر هر ملتیست اگرکه نمیخواهد از این و آن بازی خورد هرچه سریعتر آنچنان توپر و سفت و سخت گردد که هرکه خواست به بازی و به ضربهاش گیرد از کف پا تا فقراتش آنچنان بشکند که برای همیشه بازی با مردم را فراموش کند!
.
بزرگترین ضرورت در یک چنین راستایی تشکیل "هستههای مردمی و مردمدار" در بطن و متن جامعه است- هستهای که لزوما هم شاخه و هم ریشهاش از مردم و در مردم باشد. این یک ضرورت اجتماعیست و طبعا یک حرکت اجتماعی میطلبد هرچند چون تهدیدیست بر منافع و مصالح حکومت ناگزیر یک حرکت سیاسی تلقی میشود. بهواقع ما در این خصوص با مسائل و مشکلات کلانی درگیر هستیم که اگر بخشی بهخاطر توجه و تمرکز حکومت بر پیشگیری از شکلگیری این مهم باشد بخش اعظماش ناشی از عدم توجه و تمرکز سازندهی ملت و نخبگاناش بر تحقق آن است! ...
.
باقی در بخش بعد
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]