جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

موقعیت فراز، موقعیت فرود - بخش سوم

حسین شیران

 

     اما باز اگر که جنگها یا همان «بی‌مهابا به دنبال شرّ گشتن‌ها» همه محدود به «اشرار عالم» بود چندان حرفی نبود، چه به هر شکل می‌شد چنین «توجیه» داشت که به هر حال «جهان خالی از جنگ نیست چون خالی از اشرار نیست»! اینگونه آن مایة ننگ و تأسفی هم که لاجرم در کار است تا حد زیادی تعدیل و تلطیف می‌گشت و تنها در «اشرار عالم» خلاصه می‌شد! البته این «اشرار» که می‌گویم می‌دانم که می‌دانید بهر حال، خود نسبیتی در این میان جاریست و به حکم این نسبیت، اینگونه نیست که بالذّات گروهی همیشه «اشرار» عالم باشند و گروهی دیگر همیشه «اخیار» آن! لااقل این را همه در هر سطحی از فهم و شعور، خوب می‌دانیم که در هر جنگ و نزاعی، بی‌برو برگرد، هر گروه و هر مبارزی طرف مقابل خود را فارغ از هر چیزی تنها به جرم اینکه در برابر او قد علم کرده و یا حرفی مخالف حرفش زده است «شرور» خوانده و باز می‌خواند!

 

     حال اینکه براستی چه کسانی «اشرار» و چه کسانی «اخیار» هستند را به این سادگی‌ها نمی‌توان تشخیص داد- بخصوص از «موقعیت فرود»؛ برای داوری صحیح در این خصوص بطور قطع باید خود را تا آنجا که امکانش هست تا به «موقعیت فراز» بالا کشید؛ موقعیتی که در بالاترین و والاترین سطح آن، خود «خدا» جای گرفته است و از این رو بالطّبع «داوری نهایی» هم با خود اوست! ... با این وجود، اینجا ما با قدری جانبداری به نفع دین‌داران، اصلاً و اساساً از بدو تاریخ تا به اکنون، تمام دین‌داران عالم را همه «اخیار» فرض می‌کنیم و وجود مبارکشان را هم بسی برای جهان و جهانیان مغتنم می‌شماریم و بعد در مقابل اینها تمام غیردینداران عالم را هم بی‌ردخور در زمرة «‌اشرار عالم» قرار می‌دهیم. با این تعریف و تمهید اگر که عاملان جنگهای تاریخ بشر را همه اشرار دانیم- البته باز با قدری تسامح و این بار هم به نفع دین‌داران، در اینصورت در طول تاریخ علی‌الاصول ما نباید بیش از دو نوع جنگ می‌داشتیم: 1- «جنگ اشرار با اشرار» و 2- «جنگ اشرار با اخیار».

 

     آیا واقعاً چنین بوده است؟ یعنی که جنگهای عالم همه در دو نوع فوق خلاصه گشته است؟ متأسفانه باید گفت که نه! هرگز! با تاریخ که همراه می‌شویم به وسعت آن با نوع سومی از جنگها هم مواجه می‌شویم: جنگهای دینی و مذهبی! یا با استناد به بحث فوق، «جنگ اخیار با اخیار»! اینجاست که ما ناگزیر می‌شویم بپذیریم که در نهایت تأسف تنها این «اشرار عالم» نبوده‌اند که مسبب جنگها و غارتها و خونریزیهای طول تاریخ بشر بوده‌اند، بلکه در واقع امر، به گواهی خود تاریخ، به همان اندازه که پای اشرار در میان بوده و است، به هر شکل، پای اخیار هم در میان بوده و است!

 

     و خود اینجاست که کار تحلیل و تفسیر بر هر محقق بی‌طرفی دشوار می‌گردد، چه علی‌القاعده آنجا که یک پا یا هر دو پای جنگ، «اشرار» است (منظورم دو نوع «اشرار با اشرار» و «اشرار با اخیار» است)‌ در نهایت می‌توان تمام مسئولیت امر را به هر شکل ممکن به پای عامل «اشرار» نوشت و دفتر تحلیل را بست! اما در ارتباط با جنگ «اخیار با اخیار» چطور؟ اینجا که دیگر علی‌الظاهر از «عنصر اشرار» («شاه‌کلید شرح شرارتهای عالم») خبری نیست بطور مشخص باید به کدام عنصر دیگر استناد کرد و واقعه را تحلیل کرد!

 

پایان بخش سوم

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
 

 


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی دین, جنگهای صلیبی

[ پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]