جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

داستان مسائل اجتماعي  The Story Of Social Problems

حسین شیران

 

     فرض کنيم شيئي ناشناس از دور به ما نزديک مي شود:
1- برخي از ما "متوجه" آن مي شويم و برخي نه!
2- آنها هم که متوجه شده اند برخي بدان "اهميت" مي دهند و برخی ديگر نه!
3- آن سياهي چيست؟! هرکسي يک "نظري" مي دهد که در شرایط موجود جز "حدسی" بیش نمی تواند باشد؛ درخت بزرگ! صخره! فيل! گاو! انسان! ماشين! شبح! تانک! و ...!
4- "مباحثه" آغاز می شود و با "تمرکز" بر موضوع پیش می رود ... هرکس براي اثبات نظر خویش به "استدلال" می پردازد ...
5- شیء مدام نزدیک و نزدیکتر می شود و با بهتر شدن دید، حدسها برخی "ردّ "می شوند؛ برخی "تعدیل" و برخی به "اثبات" می گرایند ...
6- حالا ديگر شيء کاملاً بما رسیده است و ما نیز به آن! اکنون مشخصاً مي بينيم که آن شیء نوعي ماشين است!
7- چيستي شيء که مشخص شد برخي مي گذارند و مي روند! اما برخي هنوز دنبال آنند که "اطلاعات بيشتري" از آن بدست آورند؛ اين ماشین چه کار مي کند؟ چطور کار مي کند؟ از چه ساخته شده است؟ چطور ساخته شده است؟ ...
8- حالا بعد از مدتها کنجکاوي و تحقيق، اطلاعات زيادي در رابطه با آن شیء ناشناس بدست آورده ايم بطوريکه نحوه ي کار آنرا فهميده ايم و ديگر مي توانيم آنرا  "کنترل" کنيم! اما هنوز از خطرات و "تبعات" احتمالي آن خبر نداريم پس بايد مراقب باشيم! ...
9- همه "خوشحاليم" از دانش و وسيله ي جديدي که بدست آورده ايم اما هنوز برخي در فکر غوطه ورند و کار را تمام شده نمي انگارند؛ آنها به اين مي انديشند که این ماشین را "چه کسی ساخته است؟ از کجا آمد؟! براي چه آمد؟! بعد ممکنست به کجا رود؟" و ...

 

     آنچه در اينجا بعنوان مثال مطرح شد می تواند بيانگر واکنش معرفتي ما نسبت به يک مسئله باشد که اينک به بياني ديگر آن را مرور مي کنيم:
1- پدیدار شدن آن شيء در حوزه ی ادراک ما يک "موضوع معرفتي" براي ما شکل داد. موضوع معرفتي که ما زین پس به تناسب دیدگاهمان، "مسأله اجتماعی" می خوانیمش يعني هر آنچه که به تمامی و یا در برخی ابعاد با باري از ناشناختگی مورد توجه و شناخت ما قرار گيرد.
مسائل اجتماعی ممکنست هر چيزي و در هر زمینه ای باشند؛ ممکنست از دور بيايند و يا در ميان باشند؛ از غیر برآیند و یا از خودی باشند؛ ناشناس باشند و يا آشنا باشند اما جلوه ی ناشناخته اي از خود بروز دهند و ...
2- مسائل اجتماعی نيازمند توجه ما مي باشند. بسياري از مسائل از دور مي آيند و مي رسند و وارد جامعه مي شوند و به پروپاي همه هم مي پيچند اما هنوز بدرستي مورد توجه کسي واقع نمي شوند! در جامعه باید باشند کسانی که مسئولیت توجهِ بهنگام به مسائل اجتماعی را داشته باشند("دیده بانی اجتماعی").
3- مسائل اجتماعی بايد مورد اهميت واقع شوند؛ بسياري از مسائل جلب توجه مي کنند اما مورد اهميت واقع نمي شوند! "حساسیت دیده بانی اجتماعی" به مسائل گوناگون جامعه نباید بنحوی باشد که بسیاری از جنب و جوشها و حرکتها و کنش و واکنشها و خواستنها و نخواستنها نادیده و کم اهمیت یا بی اهمیت انگاشته شوند. نباید فراموش کرد که يک مسئله ي ظاهراً بي اهميت يا کم اهميت ممکنست در کنار مسائل ديگر قرار گيرند و یا در شرایط ویژه ای بعنوان يک کاتاليزور (مساعد کننده- سرعت دهنده) نقشهاي ويژه اي بيافرينند!
4- "آن چيست؟" نخستين سوال منطقي است که مطرح مي شود و بقول فلاسفه ماهيت شيء را مورد بحث قرار مي دهد. بحث در مورد چيزي که نمي دانيم اصلش چيست نوعش چيست چندان راه بجايي نمي برد!
5- هر جا اطلاعات ناکافي باشد حدسها و گمانه زنيها شروع مي شود. اما این حدسهای آغازین باید بر اساس داده هاي موجود از موضوع بنا شوند و بر اساس داده های جدید تعدیل و تنظیم گردند. مثلاً جابجايي شيء ناشناس در مثال بالا، حدسها را به سمت چيزهايي راند که قابليت حرکت دارند.
حدسهاي عالمانه همان فرضيات علمي هستند که از کمترين داده هاي عيني بهترين و نزديکترين داده هاي ذهني نسبت به موضوع را ارائه مي دهند.
6- براي اثبات حدسها و گمان ها يا همان فرضيات بايد با تمرکز بر روي موضوع بدنبال داده هاي بيشتري از موضوع گشت. نبايد فراموش کرد که فرضيات هنوز يک حدس و گمان خام مي باشند که ممکنست با اطلاعات جدید ردّ يا اثبات شوند. در مثال بالا با نزديک شدن موضوع به ما ( افزايش داده هاي عيني) و متقابلاً ما به موضوع ( افزايش داده هاي ذهني ) برخي از فرضيات عملاً ردّ و برخي ديگر تقويت شدند.
7- کسب اطلاعات هرچه بيشتر از موضوع بايد توأم با انسجام فکري و ذهني باشد يعني هر داده ي جديد از موضوع بايد متناسب و سازگار با داده های پیشین در جايگاه حقیقی خود نهاده شود و اين ما را در مقام "نظريه سازي" قرار مي دهد.
در يک نظريه ي علمي در مرتبه ي نخست باید هر يافته اي از موضوعِ مورد مطالعه نسبت به يافته هاي ديگر از آن در منطقي ترين و معقول ترين وضعيت ممکن قرار گيرد و در مرتبه ي دوم کليات هر موضوع نسبت به موضوعات ديگرِ عالم اندیشه بايد در منطقي ترين و معقول ترين وضعيت ممکن قرار گيرد. نباید فراموش کرد که حکمت کليتي يکپارچه است که تمام اجزای آن در سازگاری کامل باهم به سر می برند و هر جزئي در آن در ارتباط با بقيه ي اجزا تعریف می شود.
هدایت ذهنی حدسهای های عالمانه به سمت یقین بر اساس مستندات عینی در واقع همان تئوریزه کردن مسئله است و تئوریزه کردن همان تبیین ساختار و وضعیت یک مسئله در سازمان گسترده ی مسائل دیگر است.
8- بهترين شيوه ي مطالعه ي يک موضوع احاطه ي کامل بر آنست. در مثال بالا آنگاه که شيء ناشناس ماهیتش روشن شد و در دسترس قرار گرفت مطالعات مربوط به شکل (ريخت شناسي)، اجزاي سازنده (ساختار شناسي) و نحوه ي کار آن (کارکردشناسي) ممکن گرديد.
اما هميشه اين شيوه ي ايده آل میسر نمی شود و موضوع مورد مطالعه آزمايشگاه وار در دسترس قرار نمي گيرد. گاهي هم این ما هستیم که بايد با حرکتهاي ذهني منسجم و مؤثر به موضوع نزديکتر شویم بخصوص در مسائل اجتماعي! بعبارت ديگر براي رسيدن به معرفت بيشتر در رابطه با یک مسئله بدو حرکت متقارب عيني و ذهني نيازمنديم.
9- باید پذیرفت که مسائل اجتماعی قانون مند هستند و از اینرو قابل کنترل هم خواهند بود؛ با این باور بلند باید به سراغ مسائل گوناگون جامعه رفت. بنابراین در مواجهه با مسایل اجتماعی نباید تنها به بعد تئوریک قضیه پرداخت و از ابعاد دیگر غفلت و یا سلب مسئولیت کرد.
در راستای رسیدن به جامعه ای با ثبات اجتماعی بالا ناگزیر باید مسائل اجتماعی را در هر سه بعد "نظری، عملی و ارزیابی" مورد توجه قرار داد. به بیان دیگر در برخورد با مسائل اجتماعی باید "عالمانه، عاملانه و عادلانه" احساس مسئولیت داشت!
می دانیم که پدیده های اجتماعی تک علتی نیستند و در پدید آمدن یک مسئله ممکنست عوامل مختلفی درکار باشند اما همیشه می توان به عامل اصلی و اساسی در رابطه با پدیده ها استناد کرد و بقیه ی عوامل را ناشی از آن یا در سایه ی آن کارساز دانست و ارزش کار جامعه شناسی هم در اینست که علت اساسی را در مطالعه ی پدیده های اجتماعی کشف و تبیین کند؛ شاه علتی را بیابد که با کنترل آن مسئله کنترل شود. شاه علتی که اگر آن مرتفع شد سایر علل در حد بروز مسئله نباشند. و گرنه توصیف تیتر وار عوامل گوناگون در رابطه با هر مسئله که مبادا چیزی از قلم بیفتد و کم و کسری در بیان محض باشد و در عمل روشن نباشد که از چه و از کجا باید آغاز کرد جز پرگویی که شاید ناشی از نیاز به علم نمایی باشد به درد دیگری نخواهد خورد.
10- بررسي تمام ابعاد يک مسئله به افراد متخصص ديگري نياز دارد. در مواجهه با یک مسئله برخی سوالات ماهیت علمي دارند که با اتکا به مشاهدات و تجربيات عيني به آنها پاسخ داده می شود. اما برخی دیگر مانند "از کجا آمده و براي چه آمده و به کجا مي رود" از عهده ي علم خارج است و شاخه های دیگر از دانش بشری مانند فلسفه و دین باید به آنها جواب دهند.

 

     باید دانست که هر مسأله ای که در جامعه پیش می آید:
اولاً واقعی است چون دریافتنی است و مورد تجربه ی افراد جامعه قرار می گیرد.
غیر فردی است و از اینروست که "مسأله اجتماعی" قلمداد می شود.
ابعاد مختلفی دارد از اینرو علتهای متعددی هم می تواند داشته باشد پس ضرورت دارد که از جهات گوناگون مورد مطالعه قرار گیرد.
قانون مند است پس قابل کنترل خواهد بود.
نسبی و متغیر است بدین معنی که در همه جا و در هر زمان به یک شکل و معنی رخ نمی دهد و به یک شکل و معنی باقی نمی ماند.

بلافاصله به میان نمی آید و بلافاصله هم از میان نمی رود از اینرو در مواجهه با مسائل اجتماعی باید شکیبایی ویژه ای به خرج داد.

 

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ساختارشناسی, مسائل اجتماعی ایران

[ دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]