جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

جامعه شناسان ناآرام Unrestfull Sociologists 

بخش هشتم

اگوست کنت Auguste Comte 

حسین شیران

 

     متفکری که برای یک سطر نوشتن ساعتها فکر می کرد در رابطه با مسئلۀ کلوتیلد هیچ تأملی نکرد تا به عاقبتِ راهی که بر می گزید و کاری که می کرد بیندیشد! در واقع او در این موردِ بخصوص، هیچ تردیدی نداشت تا بهر آن نیازی هم به تأمل داشته باشد! او خیلی زود دست بکار شد و با نوشتن نامه ای به کلوتیلد، از علاقۀ وافر خویش به او پرده برداشت و در ادامه هم رسماً از او درخواست ازدواج کرد؛ اما پاسخی که بلافاصله از کلوتیلد دریافت کرد او را در چنان شرایطی قرار داد که اصلاً فکرش را هم نمی کرد! شاید بپرسید مگر پاسخ کلوتیلد چه بود که کنت فکرش را هم نکرده بود؟ در جواب باید گفت که پاسخ او بنوعی نه مثبت بود و نه منفی! و همین بود که کار کنت را برای یک تصمیم گیری درست دشوارتر می ساخت؛ ...
 

     به هر تعبیر، نامۀ کلوتیلد برای کنت دو رو داشت؛ در مورد درخواست ازدواج، پاسخ او مشخصاً منفی بود؛ اما از این قضیه نباید چنین برداشت کرد که کلوتیلد قلباً نمی خواست با او ازدواج کند؛ در واقع اینگونه نبود، اتفاقاً کلوتیلد از اینکه چنین درخواستی را از کنت دریافت کرده بود بسیار خرسند و راضی بود؛ اما او نمی توانست به درخواست ازدواج کنت پاسخ مثبت بدهد چرا که بر سر راهش مانع بزرگی وجود داشت و آن مانع جز این نبود که او مبتلا به یک بیماری شفاناپذیر (سل) بود و از اینرو عمر چندانی برای خود متصور نبود که آنرا به وصلت با کنت بگذراند! او صادقانه این مسئله را با کنت در میان گذاشت و کمال تأسف خود را هم از آن ابراز داشت! ...
 

     اما این روی ناخوش و ناامید کننده یک روی خوش هم داشت و آن این بود که کلوتیلد در گذر از درخواست فوق، با کمال میل برای آغاز دوستی با کنت اعلام آمادگی کرده بود و همین مسئله بود که کنت را در تنگنای تصمیم گیری قرار داده بود! به این ترتیب او دو راه بیشتر نداشت: یا حالا که کلاً امکان ازدواج با کلوتیلد وجود نداشت از خیر او بگذرد و زودتر سر و ته قضیه را بهم بیاورد و تا کار از کار نگذشته به آغوش گرم اثباتگرایان بازگردد؛ چه آنها اگرچه با ازدواج کنت مشکلی نداشتند اما کلاً ورود کلوتیلد را به زندگی کنت بدلیل تغییرات و تحولات آشکاری که در او ایجاد کرده بود خوش یمن نمی دانستند! ... و یا اینکه هرگز کوتاه نیاید و در گذر از روابط زناشویی تنها به دوستی با او قناعت کند!
 

     در هر دو صورت از اوضاع چنین بر می آمد که یکبار دیگر تیر کنت در مورد جماعت زنان به سنگ خورده است! اما خود او هرگز اینگونه نمی اندیشید، چه پاسخ کلوتیلد را با پاسخی که از کارولین دریافت کرده بود از زمین تا آسمان متفاوت می دانست؛ کارولین با هاله ای از خیانت و فریب، عشق و احساس و آبروی او را برای سالهای سال به بازی گرفته بود، اما کلوتیلد اگرچه درخواست ازدواج او را رد کرده بود اما با کمال میل، رضایت خود را برای برقراری روابط دوستی با وی اظهار داشته بود و البته در وضعیتی که او قرار داشت چاره ای هم جز این نداشت چرا که جسم خود را در پاسخ به تقاضایی که فراتر از آن رود ناتوان می دید! ...


     من نمی دانم مردان دیگر اگر در چنین شرایطی قرار داشتند کدام راه را برمی گزیدند، اما کنت بدون آنکه هیچ تردیدی به خود راه دهد گزینۀ دوم را برگزید؛ یعنی نه تنها از راهی که انتخاب کرده و گامی که پیش نهاده بود پس ننشست، بلکه برعکس در عشق کلوتیلد تا آنجا پیش رفت که از او بتواره ای ساخت برای پرستش روزهای آیندۀ خویش! و وقتی هم در پنجم آوریل 1846- آن روز سیاهی که کلوتیلد در اوج جوانی در پیش چشمان گریان کنت چشم از دنیا فروبست، او به چنان حال و روزی افتاد که انگار بقول نیچه خدایش مرده بود!

 

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت

[ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]