در ایستگاه فرهنگ In The Station Of Culture
حسین شیران
بخش سوم
در همین آغاز برای اینکه ذهن خواننده را نسبت به مطالب آتی روشن سازیم لازم است مشخص کنیم که در طی این نوشتارهای مربوط به فرهنگ، دنبال چه هستیم و چرا؟ نخست اینکه در اینجا درصدد ذکر تعاریف فرهنگ و بیان ویژگیهای آن نیستیم- مگر بحکم ضرورت؛ چه در اغلب منابع کوچک و بزرگ براحتی می توان بدانها دسترسی پیدا کرد و از کم و کیف آن آگاه شد، بلکه مشخصاً بدنبال آن هستیم که با نقد و بحث پیرامون فرهنگ به تعریف و شاید هم "باز تعریفی" از فرهنگ دست یابیم که در راستای پرداختن به مسائل جامعوی ایران از نظر آسیب شناسی اجتماعی - فرهنگی بدرستی دستگیرمان باشد. اما مگر مشکل تعاریف موجود در چیست و چه نیازی به تعریف جدید احساس می شود؟ نخست اینکه تعاریف فرهنگ همچنانکه که پیشتر گفتیم بسیارند و هرکس از دیدگاهی به موضوع پرداخته و این، هم حق و هم وظیفه ی ماست که روشن سازیم که به ضرورت بحث و دیدگاهمان به کدام تعریف از آن اتکا می کنیم و چرا!
در مرحله ی بعد به تصریح این موضوع می پردازیم که اساساً با تعاریف کلی از فرهنگ موافق نیستیم. اغلب تعاریفی که از فرهنگ ارائه شده اند به کلیت آن نظر داشته اند؛ کلیتی دربرگیرنده ی هر آنچه که در بستر جامعه جریان دارد؛ هر آنچه که جامعه ای تا به امروز بدست آورده است؛ هر آنچه که در طول زمان در جامعه ای شکل گرفته است و دست بدست و سینه به سینه انتقال یافته است. حال بهنگام بحث های آسیب شناختی پیرامون پدیده ای با این هویت تاریخی و اجتماعی اصیل و با آن کلیت پیچیده ی عظیم از کجا باید آغاز کنیم؟! چگونه می توان واژه ای با آنهمه مفاهیم و معانی و مصادیق را بدون تصریح و توضیح متناوب، بی ملاحظه و بی مهابا بکاربرد؟!
مسئله ی بعدی هم در واقع ناشی از همین قضیه یعنی "کلیت تعریف" فرهنگ می باشد؛ فرهنگ بعنوان یک کل در برگیرنده ی عناصر اجتماعی متعددی قلمداد می شود (رجوع شود به بخش نخست) و از این باب این شبهه بوجود می آید که آیا این عناصر براستی جزئی از فرهنگ می باشند و یا اینکه باید آنها را جدای از فرهنگ و مستقل از آن در نظر بگیریم؟ مثلاً دانش یا همان معرفت بشری (Knowledge) خود در برگیرنده ی تمام آن چیزیست که آدمی در ارتباط با طبیعت و ماوراء طبیعت تا بحال آموخته است و در ذهن بشریت انباشته شده است. بر این اساس شاید درستش این باشد که فرهنگ را جزئی از دانش و معرفت بشری بدانیم نه برعکس!
قابل ذکر است که دانش خود از نظر علمی به چهار قلمرو مهم و اساسی دین- فلسفه- علم و ایدئولوژی تقسیم می شود [رجوع شود به جامعه شناسی علم/توکل/1370] که بعدها به تفصیل بدان خواهیم پرداخت و اکنون در اینجا تنها به این نکته بسنده می کنیم که هیچکدام ازین چهار قلمرو زیرمجموعه ی فرهنگ نمی تواند باشد اگرچه فرهنگ هر جامعه ای شدیداً متأثر از آنها شکل می گیرد و سامان می یابد. یا عرف و اخلاق و اعتقادات و قوانین یک جامعه! مسئله اینست که ما هم تمام این عناصر را بعنوان دستاوردهای غیرمادی یک جامعه، "فرهنگ" می نامیم و حتی گاهی دستاوردهای مادی را نیز بر آن می افزاییم - همچنانکه برخی بر این اعتقادند و هم اینکه شیوه ی رفتار و زندگی مردم بر اساس اینها را فرهنگ می خوانیم!
هدف اعلام کشف تناقض در این ارتباط نیست؛ موضوع اینست که وقتی هر دو تصور از فرهنگ را پذیرفتیم در اینصورت باید مشخص سازیم وقتی که از مشکلات و مسائل فرهنگی سخن می رانیم منظورمان مربوط بکدام تصور است؟ آیا مشکل را در دانشها و اعتقادات و اخلاقیات و ارزشها و هنجارهای مردم می دانیم و یا خیر مشکل در نوع رفتار افراد مبتنی بر آن اصول و عناصر است؟ در صورت نخست با یک مسئله ی اساسی و حیاتی روبرو می شویم که در واقع بیشتر مربوط می شود در سطح کلان به جامعه و ارزشها و هنجارهای آن یعنی همان "حقایق اجتماعی" یک جامعه که مردم باید برای نیکو زیستن در آن جامعه آنرا اساس کار خود قرار دهند و در صورت دوم مسئله را نه در حقایق اجتماعی که در میزان اعتنا و توجه افراد جامعه به آنها می بینیم!
وقتی که یک فرد یا گروهی را به بیان عامه به "بی فرهنگی" متهم می کنیم و یا به زبان جامعه شناختی، فعلی "غیرفرهنگی" و یا "ضدفرهنگی" را بدانها نسبت می دهیم منظورمان چیست؟ اصلاً بر چه اساسی کار آنها را بی فرهنگ و غیر فرهنگ و ضد فرهنگ می خوانیم؟ بدیهی است که ما با در نظر گرفتن اصولی ثابت و عمومی به "رفتاری معین" نظر داشته ایم و از آنجا که آن فرد یا گروه را به جرم آنکه این اصول را نمی شناسند و یا بر اساس آن عمل نکرده اند و یا نخواسته اند که عمل کنند متهم به بی فرهنگی و غیر فرهنگی و ضد فرهنگی کرده ایم! در واقع ما مشخصاً به نوع رفتار افراد اعتراض نشان داده ایم و این اعتراض را مبتنی بر آن اصول عمومی موجه دانسته ایم و گرنه اگر مشکل را در خود اصول اجتماعی می دانستیم دیگر حرجی بر افراد نبود که چرا بر اساس آن عمل نکرده اند!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی فرهنگ, مسائل اجتماعی ایران
[ جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]