جامعه شناسی در ایران: بین سیاست، مذهب و نفوذ غرب
نوشته: علی اکبر مهدی
ترجمه: حسین شیران
بخش پنجم: روندهای نظری
رویکردهای نظری قبل از انقلاب را میتوان به لحاظ تجربی-اثباتی، انتقادی-ایدئولوژیک و تلفیقی-التقاطی در سه گروه طبقهبندی کرد. گروه اول در برگیرندۀ جامعهشناسانی بود که با جهتگیریهای کارکردگرایانه functionalist، اثباتگرایانه positivist و تجربی empirical که داشتند نسبت به سیاست بیعلاقه بودند (مانند بهنام و راسخ، 1969). با توجه به سوگیری غربگرایانۀ مدرنیزاسیون نظام پهلوی، اتخاذ رویکردهای تجربی-اثباتگرایانه از سوی جامعهشناسان دانشگاهی برایشان از نظر سازمانی پاداشآور و از نظر سیاسی امن بود. در حالی که برخی از اعضای هیئت علمی دانشگاهها در اردوگاه تجربی-اثباتی در پستهای اداری یا مشاورهای به دولت خدمت میکردند، اساتید رادیکال با ارعاب روبرو شده و مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند.
گروه دوم از جامعهشناسان، از نظریهپردازان تضاد، یا مارکسیستی (مانند آشتیانی، 2007) و یا وبری (مانند اشرف، 1980) طرفداری میکردند. اینها از ایدئالیسم آلمانی، مارکسیسم اروپایی، مارکسیست-لنینیسم و جامعهشناس فرانسوی ژرژ گورویچ الهام میگرفتند. اینها نگرشی انتقادی به سیاستهای سیاسی و اقتصادی حاکم بر کشور داشتند. گروه سوم، کاربرد سادهلوحانۀ نظریههای غربی در جامعۀ ایران را به زیر سوال بردند (نراقی، 2007)، و جایگزینی آنها با دیدگاههای خودی مرتبط با موضوع و یا استفاده از چندین نظریه برای تبیین یک پدیدۀ معین را خواستار بودند. تغییر جهتگیریهای نظری سه گروه مذکور، بازتابندۀ فضای دانشگاهی سیاسی و چهار گرایش ایدئولوژیکیِ شکلدهندۀ سیاست و گفتمان ملی بود: دو مورد از آنها در داخل ایران بود- اسلامگرایی و ملیگرایی رادیکال، و دو مورد خارج از آن- سوسیالیسم و لیبرالیسم. رویکردهای آنها به علم جامعه شناسی به ماهیت مسائل و موضوعات، ایدئولوژیها و استنباطات سیاسی بستگی داشت.
دانشجویان رادیکال، جامعهشناسان غیرسیاسی را یا ابزار سیاسی دولت و متحدان غربی امپریالیستیاش میدانستند و یا افرادی سادهلوح با رویکردی از نظر سیاسی ایمن در این رشته؛ برعکس، به جامعهشناسان غیروابسته به نهادهای دولتی به دیدۀ احترام مینگریستند و فعالیت آنها را در راستای رفاه جامعه در نظر میگرفتند. در یک چنین فضای سیاسی پرفشاری، آموزش جامعه شناسی انتقادی آسانتر از نوشتن آن بود. انتشار این مطالب به دلیل خطرات سیاسی و نظارت دقیق دولت دشوار بود. بینشهای مارکسیستی یا بطور رسمی بعنوان "نظریههای علمی" ارائه میشدند و یا بصورت غیررسمی بعنوان مطبوعات زیرزمینی منتشر میشدند. نظریهپردازان غیرمارکسیست با یک چنین مشکلی روبرو نبودند، البته اگر که مطالب آنها برای جهان سوم و به زبان ضداستعماری ارائه میشدند.
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, علی اکبر مهدی
[ چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]