جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 ضعف متن و قدرت حاشیه در نظام دیوان‌سالاری ایران - بخش اول
✍️ حسین شیران

 

     همه می‌دانیم نظام دیوان‌سالاری ایران شایسته‌سالار نیست و یا بهتر بگویم "شایسته‌سالاری" در ایران باب نیست، از این جهت شایسته‌ها (آن‌ها که واجد مهارت و صاحب تخصص و در کل، بایسته‌ی مشاغل مختلف‌اند) یا هیچ به مناصب موجود دست نمی‌یابند و یا اگر هم دست یابند چندان در آن دوام نمی‌آورند و ملول و ملوم کنار می‌کشند و یا که به هر شکل کنار گذاشته می‌شوند. 

 

     این‌که چرا دست نمی‌یابند را باز همه می‌دانیم؛ در نظام‌های ایدئولوژیک شایستگی کسب یک منصب، نه "شرط اصلی" بلکه در بهترین حالت تنها یک شرط در کنار سایر شرط‌های استخدامی‌ است و درست از همین مرحله، از بدو استخدام، پدیده‌ی "رنگ‌باختن اصل شایستگی" در مقابل سایر اصل‌ها استارت می‌خورد و تا مراحل بعدی پیش می‌رود. در طی این مراحل بدیهی است توجه و تأکید نظام ایدئولوژیک بدوا بر تحقق و ترویج "عقیده‌سالاری" در سازمان‌های تابعه است تا شایسته‌سالاری!

 

     و این‌که چرا دوام نمی‌آورند هم کمابیش به مسأله‌‌ی فوق بستگی دارد؛ هر چقدر که "شرط اصلی‌ها" در این هنگامه سرخورده می‌شوند و کم می‌آورند و کم‌کم عرصه را وامی‌گذارند، "سایر شرطی‌ها" با مشاهده‌ی ارزش و اهمیت و اولویت "هم‌رنگ شدن" در نزد هسته‌ی گزینش سخت شیر می‌شوند و بسی بیش‌تر و بهتر عمل می‌کنند و با جلب رضایت صاحب‌کار به صورت انبوه وارد سازمان‌ها می‌شوند؛ 

 

     به این ترتیب نظام دیوان‌سالاری ما پر می‌شود از مستخدمینی که یاد می‌گیرند اگر بنحو شایسته با صاحب‌کار ابراز هم‌بستگی و هم‌عقیدگی و هم‌زبانی داشته باشند فقدان شایستگی‌شان برای انجام کار نه فقط به چشم نخواهد آمد بلکه برعکس در مقاطع مختلف مستلزم تشویق و پاداش و پیشرفت هم خواهد بود. در گذر از شایسته‌هایی که به هر دلیل نتوانسته‌اند به سازمان‌ها راه یابند، آن‌ها هم که به هر شکل راه یافته‌اند با دیدن یک چنین جریاناتی خواه‌ناخواه امید و انگیزه‌ و انرژی خود را برای تأثیرگذاری و تغییر و تعالی اوضاع از دست می‌دهند.
 

     "شرط اصلی‌ها" یعنی آن‌ها که بمعنای واقعی کلمه شایسته و بایسته و مسلط به کار هستند در مقام انجام کار ضرورتا به "متن" می‌پردازند چرا که وجه تمایز و تخصص آن‌ها در همین است و بس (متن این‌جا مبین وظیفه و رسالت سازمانی است)، از این جهت اصولاً هر آن بازدهی و باروری و بهره‌وری سازمانی‌ست توسط این‌ها تأمین و تضمین می‌گردد؛ در مقابل، "سایر شرطی‌ها" که چندان شایستگی و کارآمدی مؤثری در حوزه‌ی متن ندارند لاجرم در "حاشیه" قرار می‌گیرند و به کارهای حاشیه‌ای می‌پردازند، در نتیجه هر آن کم‌بازدهی و ناباروری و افت بهره‌وری هم که در سازمان‌ها حاکم است خواه‌ناخواه متوجه این دسته از افراد است.

 

     "حواشیون" یعنی همین‌ها که به هر شکل از توان و تخصص لازم برای تأثیرگذاری برخوردار نیستند و از این جهت نه در متن کار بلکه حواشی آن به سر می‌برند اگرچه بابت فقدان قدرت و لیاقت قرار گرفتن در خدمت متن (رسالت سازمان) قصوری دارند اما مقصر اصلی در واقع آن‌هایی هستند که طی سازوکاری معیوب به صرف سایر شرطی بودن (هم‌عقیدگی) و نه لزوما شرط اصلی بودن (شایستگی) به حضور گسترده‌ی این افراد در سازمان‌ها دامن می‌زنند و بعد هم به همین شرط در داخل سازمان‌ها هم آن‌ها را پشتیبانی کرده و در غیاب و غرق غیره‌گشتن شایسته‌ها تا مناصب حساس بالا می‌کشند.

 

ادامه دارد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, نظام دیوان‌سالاری بوروکراسی

[ یکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]