جامعه شناسی شرقی
بخش اول: آیا جامعه شناسی مرده است؟ ?Is Sociology Dead
حسین شیران
می گویند که جامعه شناسی مرده است! بسیار خوب، گیریم که چنین باشد! در اینصورت سؤالاتی چند مطرح خواهد بود که لاجرم منشأ و منبع این خبر باید بدانها پاسخ بگوید؛ کی و کجا و چرا و چطور شد که مرد؟ البته اینها حداقل سؤالاتی هستند که با شنیدن هر خبر مرگی و نه فقط خبر مرگ جامعه شناسی بلافاصله به ذهن خطور می کنند و طبعاً هیچ کس به اندازۀ گوینده یا آورندۀ خبر اولی تر و ملزم تر به پاسخگویی بدانها نمی باشد! ...
به غیر از سؤالات فوق برخی ممکنست سؤالاتی از این قبیل هم مطرح کنند که آیا این خبر یعنی مرگ جامعه شناسی در دنیا هم پیچیده یا فقط این مائیم که از آن باخبریم؟ به بیانی دیگر آیا جامعه شناسی در سرتاسر دنیا هم مرده یا فقط در ایران چنین اتفاقی افتاده است؟ و یا حتی ممکنست برخی با این سؤال چالش برانگیز به استقبال خبر بروند که مگر جامعه شناسی در ایران زنده بود که حالا هم مرده باشد؟! ...
اما برخی هم ممکنست ضمن اظهار بی اطلاعی از سوژۀ خبر (بود و نبود یا کم و کیف آن) با بی تفاوتی محض این سؤالات را پیش بکشند که اصلاً این جامعه شناسی که شما می گویید مرده است چه بود؟ که بود؟ از کجا می آمد؟ به کجا می رفت؟ تا حالا کجا بود؟ کار و بارش چه بود؟ و خلاصه سؤالاتی از این قبیل! و این البته سرآغاز بحث ما در این خصوص می باشد.
در رابطه با سؤالات ابتدایی البته که پیش و بیش از هر کس دیگری این بر عهدۀ گویندگان و گاه آورندگان خبر است که بدانها پاسخ گویند؛ بهر حال آنها که قائل به چنین نظری هستند یعنی از مرگ جامعه شناسی سخن می گویند باید دلایلی برای اثبات نظر خود داشته باشند و حتماً هم دارند و کم و بیش هم ارائه کرده اند؛ همینطور آنها که مخالف این نظر هستند؛ و حالیا در این خصوص باب مناظره باز است و بازارش داغ! و نتیجه هم هرچه باشد قطعاً در نهایت به نفع جامعه شناسی خواهد بود؛ چه اگرچه افراد بیشتر از قِبل این مناظرات و مباحثات- یعنی هر آنچه که مطرح می کنند، مطرح می شوند اما از آنجا که حقایق همیشه پنهان هستند- و الا هیچ بحث و جدلی در نفس خود موجه نمی بود، در واقع این افراد و این مباحثات هستند که با به چالش کشیدن هم و نظرات هم، بهر ترتیب ما را به سمت و سوی حقایق سوق می دهند و گرنه اینگونه که ماها در هر کجا بست در سکون محض نشسته ایم هیچ تکان و حرکتی به سمت هیچ حقیقتی دستکم از جانب ماها صورت نمی گرفت! (منظور از "افراد" اساتید بزرگوار هستند که رسماً در درجات برتر قرار دارند و از موقعیتی سرتر سخن می گویند و منظور از "ماها" هم اساتید درجه چندم و متفکران آماتوری است چون حقیر که در سطوحی پایین تر سخن می گوییم و قلم می فرساییم.)
از سؤالات ابتدایی که بگذریم از آنجا که جنس و جهت سؤالات دستۀ آخر از نوع دیگریست و تنها این گویندگان و آورندگان خبر نیستند که باید بدانها پاسخ بگویند، من نیز بنوبۀ خود در اینجا (وبسایت جامعه شناسی شرقی) تلاش خواهم کرد تا از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببرم و با بکار بستن تمام توان خویش در وهلۀ اول پاسخ مناسبی برای این دسته از افراد و سؤالاتشان بیابم و بعد در فرصتهای آتی به سراغ مسائل و سؤالات دیگر بروم.
این "فرصت" که می گویم معطوف به خبر مورد بحث و در واقع مربوط به یک خصلت ویژه در نزد ما ایرانیان است و آن چیزی نیست جز خوی و خصلت «مرده پرستی» مان! نه اینکه در این سرزمین اول باید مُرد و بعد مهم و عزیز شد، حالا هم که از حسن اتفاق، راست یا دروغ خبر مرگ جامعه شناسی در شهر پیچیده است و بنوعی خودبخود فرصت اینکار فراهم گشته است، من از شما مخاطبان بزرگوار اجازه می طلبم تا به اتفاق هم موقتاً اصل خبر را صحیح گیریم و بهر ترتیب جامعه شناسی را مرده انگاریم- حتی اگر هم که این خبر نادرست بوده باشد و جامعه شناسی همچنان در قید حیات باشد، و بعد غرق در تأثر و تأسف- آنگونه که لازمۀ چنین حس و حالی است، شروع کنیم در فقدان و در فراقش از اوضاع و احوال و اوصافش سخن گفتن!
البته با این ترفند تغییری در مطالب و مباحثی که قرار است پیرامونش صحبت کنیم ایجاد نخواهد شد؛ تغییر عمده در بستر و فضای گفت و شنود خواهد بود، یعنی بجای آنکه مباحث در یک فضای سرد و خشک و غیر عاطفی مطرح شوند با تصور و تجسم مرگ ناگهانی و ناکامانۀ جامعه شناسی در فضایی آکنده از احساس و عاطفه مطرح خواهند شد و این تنها تفاوت کار خواهد بود که البته امیدوارم محقق شود تا شاید گفت و شنودمان بیشتر جلب توجه نماید و بیشتر کارگر شود!
منتهی پیش از آنکه وارد این فضا شویم و گفت و شنودمان را آغاز کنیم در نوشتار بعد در رابطه با سبک و سیاق و سمت و سوی بحث چند نکته را باهم مرور خواهیم کرد و بعد جریان اصلی بحث را در پیش خواهیم گرفت.
پایان بخش اول
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, پایان جامعه شناسی
[ چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]