ملتها و دولتها و نیروهای سرکوبگر - بخش اول

1- ملتها
اینکه حالا بیش از دو هفته است پیوسته اعتراضات ملتهای مختلف در واکنش به مرگ جورج فلوید شهروند سیاهپوست به دست پلیس متکبر ایالات متحده بنحوی بیسابقه در جهان بویژه در بلاد متمدن غرب در جریان بلکه در حال گسترش است و در این میان بنحوی شگفتانگیز شاهد آن هستیم که تندیسها و نمادهای بانیان دنیای مدرن یک به یک به پایین کشیده میشوند بیش و پیش از هر چیز میتواند پیامآور یک واقعیت یا بهتر بگویم یک دستاورد اجتماعی مهم در جهان پستمدرن باشد و آن اینکه سرانجام با تمام افت و خیزها و بند و بستها و زد و خوردهایی که تا به حال در درازنای تاریخ در راستای خام و رام و ناآگاه نگهداشتن ملتها صورت گرفته و البته هنوز هم به قوت قبلی خود صورت میگیرد اکنون در آغازین سالهای هزارۀ سوم سطح «آگاهی ملتها» بسی به اوج خود گراییده است که اینچنین از سد مستحکم دولتها و حکومتها سرریز شده و با شور و شوق و شتابی بینظیر رو سوی خواستۀ بلند و بزرگ «آزادی ملتها» سرازیر گشته است.
اگر که چنین باشد که هست نباید فراموش کرد که این مهم بلاتردید در سایۀ رشد و رونق رسانهها و ارتباطات اجتماعی در سالهای اخیر بوده و است که به هر شکل بستری مساعد برای پیوند اندیشه و عمل انقلابی لازم برای این تحول اساسی و حیاتی در زندگی اجتماعی بشر در فضایی ماورای مرزهای سیاسی و جغرافیایی دولتها و ملتها فراهم ساخته و اینگونه ملتها را دیگر نه برای نان و کار از برای خود، که اصلا نه برای نان و کار بلکه با بسی از نان و کار و حتی جان خود گذشتن برای مطالبات متعالیتری همچون "حقوق بشر برای همه" بر علیه نظم و نظام نوین جهانی شورانده و در خیابانهای جهانِ بظاهر مدعی حقوق بشر و برابری انسانها به سیلی عظیم از اعتراضات مردمی جاری ساخته است! یک چنین چهره و جنبشی از ملتها را باید نویدبخش چیزی ورا و فرای خواستهای دیروزین قلمداد کرد. ...
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
برچسبها: جورج فلوید شهروند سیاهپوست, پلیس ایالات متحده آمریکا, اعتراضات ضدنژادپرستی, جهان پست مدرن
[ جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
در قتل رومینا همه مسئول هستیم!
✍️ حسین شیران
در فاجعه قتل رومینا تردیدی نیست که پدر بختبرگشتۀ رومینا در ردیف اول مسئولیت قرار دارد چون در هر حال عامل مستقیم جرم محسوب میشود و این چیزیست که دستگاه قضا اصولا و اساسا به آن اعتقاد و با آن کار دارد؛ اما از نقطهنظر جامعه شناسی تردیدی نباید داشت که در رخداد این فاجعه بههیچوجه این پدر تنها نیست و مسئولیت کار تنها گردن او نیست! دستکم آن مردی که با 16 سال اختلاف سن با احساسات رومینای 13-14 ساله بازی کرده و قلب او را پیش از تکامل عقلش تا قتلش مدیریت کرده هم به اندازۀ پدر رومینا مقصر است و شاید هم بسی بیشتر، چون عامل اصلی همۀ جریانات و تحرکات ماقبل قتل، یا به بیانی بهتر، زمینهساز ارشد قتل، خود او بوده است؛ همینطور نزدیکان و بستگان پدر رومینا که با در تنگنا قرار دادن او ذهنیتاش را برای قتل فرزندش تهییج و غیرتش را سخت تحریک کرده بودند! ...
در این میان پای آن فرهنگ (مجموعۀ ارزشها و هنجارهای حاکم بر مردم و منطقه) که جمیع کنشها و واکنشها را رهبری کرده و کار را تا به اینجا (قتل بیرحمانۀ فرزند توسط یک پدر) کشانده را هم سخت باید به محکمه کشاند! همینطور اجتماع و جامعهای که تمامی این عناصر (این فرهنگ و این افراد با تمام ویژگیها) را ساخته و پرداخته و گردهم آورده و در تعامل و تقابل پنهان و آشکار با یکدیگر قرار داده است! قطع یقین هیچ جرمی بمثابۀ یک کنش یا واکنشی انسانی در خلاء رخ نمیدهد! قدر مسلم زمینههایی در کارند که باید آنها را جست، زمینهها از نقطهنظر جامعه شناسی اگر بیش از خود جرم مهم نباشند قطعا کم از آن نیستند!
اینکه یک چنین ذهنیتی هنوز در جامعه جان نگرفته هم تقصیر آشکار ما (به اسم) جامعهشناسان است که هیچگاه در قالب یک جنبش جهادی تلاش نکردهایم ذهنیت جامعه را به سمت و سوی واقعبینی و جامعنگری تغییر دهیم! حالیا در ایران هیچ قشری همچون جامعهشناسان در انزوا و انفعال نسبی به سر نمیبرند! ای عجب که این قشرِ مدعی روشنفکری و روشنگری عمریست به تبعیت از مارکس وقت و توان خود را صرف مطالعۀ فعل و انفعال طبقۀ کارگر نموده است در حالی که اکنون در ایران هیچ طیفی آگاهتر و فعالتر از کارگر و ناآگاهتر و منفعلتر از جامعهشناس نیست! به کسی برنخورد اما حالیا این خود قشر جامعهشناسان است که باید از وضعیت ناشایست «آگاهی در خود» به وضعیت زیبندۀ «آگاهی برای خود» برسد! باشد که کارگران در این زمینه دستگیر جامعهشناسان باشند!
در نهایت در رابطه با فاجعۀ قتل رومینا این را هم باید اضافه کنم که هیچگاه جریاناتی از این قبیل را نباید طوری تقریر کنیم که دامن امثال رومیناها را بعد آنکه کشته میشوند از هر خبط و خطایی پاک و مبرّا جلوه دهیم. آنها که صرف عشق و علاقه را مایه و مجوز لازم برای مبارزه با ارزشها و هنجارهای یک جامعه میدانند این ماجرای تلخ باید برایشان درس بزرگی باشد که این راه درافتادن با آنها نیست! در اصل فلسفۀ وجودی ساختارهای اجتماعی جنگ با افعال احساساتی افراد جامعه است و چون ساختار به سختی ریشه در تاریخ دارد اغلب بر هر حرکت فردی و احساسی غالب میگردد! غرق احساس شدن در پیشگاه عقل و منطق هیچگاه مقبول نمیافتد پس به صرف عشق نباید عاشق و معشوق را بر هر کاری محق دانست. این مهم را هیچ کس هم نداند و نفهمد همۀ پدرها و مادرهایی که نسبت به سرنوشت فرزندشان حساس هستند خوب میفهمند! پس او خود هم نسبت به آنچه با کمال تأسف بر سرش آمده مسئول است!
نتیجه: در بستر جامعه اصولا و اساسا هیچ امر انفرادی وجود ندارد هر چه هست اجتماعی است و از این نظر همه در برابر آن مسئولاند؛ باشد که هر کس به اندازۀ سهم خود در جریانات اجتماعی، مسئولیت امور را به گردن بگیرد و برای اصلاح در روالها و روندهای بیمار و بیماریزای جامعه تلاش کند تا شاید ایران دیگر نبیند از این روزها!
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
برچسبها: قتل رومینا اشرفی, حقوق کودک, قتل ناموسی, نقد جامعه شناسی
[ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
احکام هشتگانه در بررسی مسائل اجتماعی 7
📝 نوشتۀ جان مشینیز John J. Macionis
🔄 ترجمۀ حسین شیران Hossein Shiran
رویکرد جامعهشناسان در برابر مسائل اجتماعی جامعه چیست؟ احکام هشتگانۀ زیر بصورت بنیادی بیانگر نوع مواجهۀ جامعهشناسان با مسائل اجتماعی هستند:
7. بسیاری از مسائل اجتماعی - اما نه همۀ آنها - را میتوان حل کرد؛ یک دلیل خوب برای مطالعۀ مسائل اجتماعی، بهبود وضع جامعه است.
جامعهشناسان بر این باورند که بسیاری از مسائل اجتماعی را - اگر هم نتوان که بطور کامل حذفشان کرد دستکم، میتوان کاهش داد؛ به عنوان مثال، در سال 1960، 35 درصد از مردان و زنان سالخورده در ایالات متحده زیر خط فقر زندگی میکردند؛ از آن زمان، افزایش مزایای تأمین اجتماعی و بهبود حقوق بازنشستگی کارفرمایان، نرخ فقر در میان سالمندان را به کمتر از یک سوم از آنچه که بود، کاهش داد. اما جامعهشناسان انتظار ندارند که هر نوع مسألۀ اجتماعی قابل حل باشد. همانطور که قبلا ذکر شد، شرایطی وجود دارد که در آن مسائل اجتماعی برای برخی از افراد نسبت به دیگران سودمندیهایی دارد و گاهی اوقات آنها که منفعتی دارند به اندازۀ کافی قدرتمند هستند که بتوانند سرعت تغییر را کند سازند یا کلا مانع تغییر شوند.
به عنوان مثال، در اواسط سال 2009، ایالات متحده تنها کشور صنعتی بدون نظام مالیاتی باقی ماند که برای همه مردمانش کمک هزینۀ مراقبتهای پزشکی پرداخت میکرد. اگرچه 46 میلیون نفر بیمۀ درمانی ندارند، مخالفت سیاسی با مراقبتهای بهداشتی جهانی دولتبنیاد توسط سازمانهای هدایت کنندۀ پزشکان و شرکتهای بیمه یک مانع قدرتمند برای تغییر بوده است. حتی مسائلی که همه میخواهیم حل شوند گاهی اوقات حل شدنشان با چالش روبرو میشود؛ برای نمونه، قطعا همۀ ما امیدواریم که درمانی برای ایدز پیدا شود اما وقفههایی که در پیشرفت پژوهش مربوط به این بیماری رخ داده و میدهد در نهایت درمان آن را سالهای سال به تعویق میاندازد.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی Social Problems, جان مشینیز John Macionis
[ جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

