🌓 هدیهبازی و ماجراسازی
بخش اول
دکتر عبدالباقی مدرسی نوۀ شهید سید حسن مدرس نقل کرده که در کنار پدربزرگ بودم دو نفر پیش ایشان آمدند که یکی مأمور عالیرتبه سفارت انگلیس و دیگری مترجم او بود. مترجم به پدربزرگم گفت که از سوی سفارت انگلیس چکی آوردهاند تقدیم حضورشان میکنند تا به هر نوع که خود صلاح میدانند مصرف نمایند. پدربزرگ در جواب ایشان گفت که پول و چک قبول ندارند اگر انگلیسیها واقعا میخواهند چیزی به او تقدیم کنند همه را تبدیل به طلا کرده بار شتر کنند و روز جمعه هنگام نماز ظهر به مدرسه سپهسالار بیاورند و آنجا پیش چشم همگان اعلام کنند که این محموله را انگلیس برای مدرس فرستاده است آن وقت ایشان قبول خواهند کرد! ...
در ذیل این متن و این مقدمه دو نکته قابل عرض است، یکی به وجه برونی و دیگری به وجه درونی: نخست به وجه برونی درست ببینیم و بدانیم و باور کنیم که پیر استعمار انگلیس تا چه حد و تا کجا و تا کی در امور داخلی کشورها و از جمله ایران دخالت داشته و قرنها با چه ترفندها و چه سیاستهایی شخصیتهای تأثیرگذار ملتها را خرید و فروش کرده و به هر شکل ممکن کار و بار خود را پیش برده است. در حق خودمان به منابع تاریخی از جمله کتاب معروف اسماعیل رائین با نام "حقوقبگیران انگلیس" که مراجعه کنیم دستکم با بخشی از این اشخاص آشنا خواهیم شد که ای عجب بخاطر چند کیسه درهم و دینار و ریال (بدل از پوند انگلیس) که در واقع قیمت خودشان بود شرافت خود را فروختند و با آنکه ایرانی بودند ایادی انگلیس گشتند تا وطن بماند و انگلیس بتازد! ...
البته باید گفت در کنار خیل خبیثها و ضعیفالنفسهایی که به این شکل خود را فروختند و ننگ ابدی را برای خود خریدند بودند معدود کسانی که به هیچ وجه زیر یوغ استعمار نرفته و آبرو و شرافت ایران و ایرانی را با هیچ چیز دیگری عوض نکردند. به باور بنده اینها هیچ کار دیگری هم که نمیکردند همینکه واقعا مردی به خرج داده و در مقابل وساوس و دسائس شدید دوران خود ایستادگی کرده و خود و مام میهن خود را به غیر نفروختند سزاوار آن هستند که همواره مورد تکریم ملت خود باشند. در گذر از شهید مدرس که فوقا حکایتش با انگلیسیها را خواندیم در رأس همه اینها باید شهید راه وطن امیر کبیر را نشاند که بقدری کبیر بود در نهایت خود انگلیسیها هم زبان به وصفش گشودند؛ اسمائیل رائین در همان کتاب از قول دکتر پاک دربارۀ امیر کبیر نوشته که: او مظهر وطنپرستی بود، همان اصلی که در ایران مجهول است، هر چه دادند او نگرفت و همان را خرج معدوم کردنش ساختند! ...
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: سید حسن مدرس, سفارت انگلیس, اسمائیل رائین, حقوق بگیران انگلیس
[ چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب جمعیت
بخش سوم
اصولا به مجموع کسانی که در یک منطقۀ جغرافیایی مشخص زندگی میکنند «جمعیت Population» گفته میشود. اگر که جامعه را ترکیبی تاریخی از دو عنصر «انسان» و «ساختار» بدانیم جمعیت تحققا تجلی عینی تولید و تکثیر جزء اول یعنی انسان در طول زمان میباشد. جمعیت و جمعیتشناسی (مطالعۀ علمی جمعیت) به این معنا و مفهومی که اکنون مطرح است تا یکی دو سه قرن پیش واژۀ چندان مهمی نبود؛ به واقع امر تنها زمانی این واژه مطرح و ارزش و اهمیت یافت که تبدیل به یک «مسأله» شد، آن هم نه برای متفکران و اندیشمندان حوزۀ علوم اجتماعی و انسانی بلکه بدوا برای دولتمردان و دولتملیها.
«دولت State» عنوانی است که بطور مشخص به سازمان سیاسی اداره کنندۀ یک «کشور» اطلاق میگردد؛ اگر که جمعیت نتیجۀ رشد و توسعۀ عنصر انسان در طول زمان باشد دولت هم نوعا نتیجۀ توسعه و تکامل عنصر ساختار در طول زمان میباشد. از سوی دیگر «کشور Country» به یک منطقه یا سرزمین جغرافیایی تحت حاکمیت یک دولت اطلاق میگردد؛ به این ترتیب ملاحظه میفرمایید که سه واژۀ کشور، دولت و جمعیت، هم در نظر و هم در عمل، تا چه حد در هم تنیده شدهاند و به تحقیق تعریف و موجودیت یکی در گروی تعریف و موجودیت دیگری میباشد.
بر خلاف حکومتهای استبدادی سنتی که غالبا تعداد نفوس انسانی موجود در حوزۀ حاکمیتشان فینفسه برایشان از ارزش انسانی چندانی برخوردار نبود مگر برای بردگی و بندگی و استخدام و استثمار جابرانه در راستای کسب ثروت و قدرت هر چه بیشتر، دولتهای مدرن بعنوان نظامهای سیاسی بسیار رام و آرام شده به نسبت سایر نظامهای سیاسی، بسیار به مردمان سرزمینهای تحت حاکمیت خود نزدیک شده و خود را در برابر رفاه و امنیت و آرامش و آسایش مردمان خود موظف و مسئول و متعهد میدانستند و دقیقا به این دلیل «دولتملت Nation-State» نامیده شدند.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جمعیت و جمعیت شناسی, نرخ رشد جمعیت, نرخ یا حد جانشینی, دولتملت Nation State
[ شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب جمعیت
بخش دوم
بحث ما در باب جمعیت از بازنشر این جملۀ هشدارآمیز مندرج در یکی از سایتهای خبری در گروه آغاز شد: " وضعیت رشد جمعیت وحشتناک است؛ باور کنیم که به زیر حد جانشینی رسیدهایم و با سرعت غیرقابل تصوری با کاهش جمعیت مواجه هستیم!" بدوا برای اطلاع آن دسته از عزیزانی که احیانا آشنایی کمتری با مبانی و مفاهیم جمعیتشناختی دارند عرض شود که حد یا سطح یا در حقیقت «نرخ جانشینی» Replacement Rates به میزانی از باروری گفته میشود که در آن جمعیت موجود توان بازتولید و جایگزینی خود را بازمییابد. نرخ جانشینی مطابق نظر بخش جمعیتشناسی سازمان ملل 2.1 است به این معنی که اگر هر زن تعداد 2.1 فرزند از خود بجای بگذارد جمعیتی که از پی خواهد آمد دقیقا جایگزین جمعیت موجود خواهد شد. هر مرگی با یک تولد جبران خواهد شد و بدین ترتیب سطح جمعیت حفظ خواهد شد.
«نرخ باروری کل» TFR (تعداد متوسط فرزندان زاده شده توسط یک زن) اگر با نرخ جانشینی (2.1) برابر باشد رشد جمعیت صفر خواهد بود، یعنی نه افزایش و نه کاهش خواهد داشت، اما اگر نرخ باروری از نرخ جانشینی بالاتر باشد (TFR>2.1) رشد جمعیت مثبت و اگر پایین باشد (TFR<2.1) رشد جمعیت منفی خواهد بود. بالاترین نرخ رشد جمعیت ایران در سال 1365 برابر با 3.9 بوده است؛ با این نرخ رشد مثبت، جمعیت ایران از 49.4 میلیون نفر در سال 1365 به 60 میلیون نفر در سال 1375 رسید؛ در این سال اما نرخ رشد به 2 کاهش یافت و بیست سال بعد در سال ۱۳۹۵ به 1.24 رسید و در سال 1398 با کمی رشد به حد 1.8 رسید. هشدار کاهش جمعیتی که اکنون در جامعه برپاست در واقع از این بابت است: در حال حاضر زنان ایرانی بجای اینکه هر کدام 2.1 فرزند تحویل جامعه دهند 1.8 تحویل میدهند و این افت نرخ باروری از سطح نرخ جانشینی طبیعتا در سالهای آتی باعث کاهش جمعیت ایران خواهد شد.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جمعیت و جمعیت شناسی, نرخ رشد جمعیت, نرخ یا حد جانشینی, نرخ کل باروری TFR
[ شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب جمعیت
بخش اول
مقدمه
اصولا جامعهشناسان مباحث خود را در سه سطح تحلیلی خرد، میان و کلان پی میگیرند و به این ترتیب با نگاهی جامعاندیشانه تلاش میکنند در تجزیه و تحلیلهای خود در عین حال که به کلیت جامعه میاندیشند مصالح و منافع افراد و گروهها را هم بعنوان اجزایی از کل جامعه مد نظر داشته باشند چرا که الزاما هر آنچه به نفع جامعه است به نفع افراد و گروهها نیست و برعکس هر آنچه به نفع افراد و گروههاست الزاما به نفع جامعه نیست از این جهت از اهم مباحث مطرح در باب زندگی اجتماعی خود همین تنظیم و تعدیل و توزیع منافع افراد، گروهها و جامعه در برابر هم است و غالب نظریات و نظامهای سیاسی-اقتصادی-اجتماعی حاصل از این نظریات هم نتیجۀ موضعگیریهای متفاوت در رابطه با این موضوع و این مسأله است.
از این نظر در کل هر گاه هر جا بحثی در افتاد و در آن بنوعی هر سه عنصر فرد، گروه و جامعه مطرح بود باید یقین داشت که یک بحث جامع و جامعهشناختی در جریان است- حتی اگر به روشنی این نکته مورد تأیید و تأکید نباشد، و اگر که نه، در کلیت بحث یک یا دو مورد از آن مغفول مانده و موردی خاص در کانون توجهات باشد باید دانست که یک بحث سیاسی در کار است- حتی اگر عاملان این بحث خود به صراحت نگویند و یا که ندانند عملا و نظرا مشغول چه کاری هستند! بحث بسیار اساسی و حیاتی جمعیت هم نه فقط از این قاعده مستثنی نیست بلکه اگر قرار باشد یک موضوع و فقط یک موضوع باشد که در آن جامعاندیشی (توجه توأمان به هر سه بعد) لحاظ باشد آن یک موضوع، جمعیت یک جامعه است، چرا که به واقع امر جمعیت نزدیکترین مقوله به جامعه است و هر اندیشهای که در باب آن ساز شود کم و بیش در باب جامعه هم سازوار خواهد بود.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: نرخ رشد جمعیت ایران, جامعه اندیشی, جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب اهمیت اندیشه و ضرورت هماندیشی و بازاندیشی
✍️ حسین شیران
بخش چهارم
ز اهل دانش و ارباب معنی | سؤالی دارم اندر باب معنی
ز اسرار حقیقت مشکلی چند | بگویم در حضور هر خردمند
نخست از فکر خویشم در تحیر | چه چیز است آنکه گویندش تفکر
چه بود آغاز فکرت را نشانی | سرانجام تفکر را چه خوانی
کدامین فکر ما را شرط راه است | چرا گه طاعت و گاهی گناه است ...
اینها ابیات آغازین آن پرسشنامۀ منظومی است که گفتیم امیر حسینی هروی سالک خراسانی در اوایل قرن هشتم هجری مطرح کرده و شیخ محمود شبستری هم در قالب گلشن راز متقابلا بصورت منظوم به آنها پاسخ داده است؛ هروی بعنوان نخستین پرسش از چیستی تفکر میپرسد و بدوا از وجود چنین جریانی در ذهن بشر ابراز تحیر مینماید؛ و حال ببینیم و بخوانیم پاسخ شیخ محمود شبستری را:
مرا گفتی بگو چبود تفکر | کز این معنی بماندم در تحیر
تفکر رفتن از باطل سوی حق | به جزو اندر بدیدن کل مطلق
حکیمان کاندر این کردند تصنیف | چنین گفتند در هنگام تعریف
که چون حاصل شود در دل تصور | نخستین نام وی باشد تذکر
وز او چون بگذری هنگام فکرت | بود نام وی اندر عرف عبرت
تصور کان بود بهر تدبر | به نزد اهل عقل آمد تفکر
ز ترتیب تصورهای معلوم | شود تصدیق نامفهوم مفهوم
مقدم چون پدر تالی چو مادر | نتیجه هست فرزند، ای برادر
ولی ترتیب مذکور از چه و چون | بود محتاج استعمال قانون
در این روزگار صحبت از تصدیقات و تصورات و مفاهیم و مقولات تداعیگر مباحث فیلسوف صدرجدولی همه اعصار جدید امانوئل کانت است- همو که به قول ویل دورانت برای فیلسوف شدن نخست باید پیرو او بود- با این حال فراموش نکنیم این مباحثی که بدین شکل و بدین سطح در گلشن راز میان دو اندیشمند ایرانی مطرح است در قرن هشتم هجری (سال 717) صورت گرفته و بیش از 4/5 قرن با زمانی که کانت اولین کتاب خود را منتشر کرده فاصلۀ زمانی دارد. با ذکر این نکته در ادامه به شرح دیدگاه شیخ شبستری در مورد اندیشیدن و یا آنچه خود به تبعیت از هروی فکرت مینامد میپردازیم.
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: امیر حسینی هروی, شیخ محمود شبستری, گلشن راز, امانوئل کانت ویل دورانت
[ پنجشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب اهمیت اندیشه و ضرورت هماندیشی و بازاندیشی
✍️ حسین شیران
بخش سوم
بیش از این صحبت کردن در مورد ضرورت اندیشه و هماندیشی در یک چنین جمع فرهیختهای جایز نیست چه آنکه خود به خواست خویش در یک چنین جمعی حاضر است لابد خود از ارزش و اهمیت اندیشه و هماندیشی آگاه است که به واقع شرف حضور بهم رسانده وگرنه همچون اغلب گردشگران فضای مجازی ترجیح میداد در جاهای دیگری حضور داشته باشد که در آنها غالبا تلاش بر اینست که مردم بیشتر از چشم و گوششان کار بکشند تا مغزشان! بر این اساس فیالحال در گذر از موضوع ارزش و اهمیت اندیشه و اندیشیدن، که بخش 1 و 2 صرف آن گردید، در ادامه نخست به چیستی اندیشه و چگونگی اندیشیدن میپردازیم و بعد به چیستی اندیشۀ اجتماعی در تمایز از سایر اندیشهها، تا بعد که در گذر از این مباحث مقدماتی به مباحث اصلی میرسیم دستکم از برخی مبانی میانذهنی مشترک برخوردار باشیم.
اندیشه چیست؟
بسیاری از منابع علمی و ادبی بطور گسترده به بحث دربارۀ اندیشه و یا گزارش تاریخ آن میپردازند بیآنکه بدوا سخنی در باب چیستی خود اندیشه ساز کنند و دستکم در قالب سطوری چند به خوانندگان خود بگویند که به واقع امر این اندیشه که تاریخ و تحلیل آن در چندین جلد هم نمیگنجد فینفسه چیست! این بیشتر بخاطر اینست که یک تصور میانذهنی و یا بهتر بگویم یک پیشفرض مشترک میان نویسنده و خواننده در کار است که در بادی امر هر دو طرف به آن بسنده میکنند و بر این اساس کار و بار خود را پیش میبرند؛ اما اگر براستی کسی به هر دلیلی پا پیش نهد و پیش از هر چیزی از ما بپرسد این اندیشه که میگویید چیست بهتر که چند کلامی در چنته داشته باشیم تا بتوانیم پاسخش را بازبگوییم.
در تاریخ ادبیات ما، که پیشتر گفتیم در واقع امر تاریخ زیست و تاریخ اندیشۀ اجتماعی ماست، شاید هیچ کجا به روشنی "گلشن راز" شیخ محمود شبستری در باب چیستی اندیشه پرسش و پاسخی حکیمانه صورت نگرفته است؛ دوستان فرهیخته خود میدانند که شیخ شبستری این منظومۀ پرمغز و شگفتانگیز را در اوایل قرن هشتم (717 ه.ق) در واکنش به 27 بیت پرسش منظومی سرود که "امیر حسینی هروی" پیشوای سالکان خراسان حکیمانه آنها را طرح کرده و از رسولی به جمعی که شیخ شبستری هم در آن حضور داشت فرستاده و طلب پاسخ نموده بود:
گذشته هفت و ده از هفتصدسال | ز هجرت، ناگهان در ماه شوال
رسولی با هزاران لطف و احسان | رسید از خدمت اهل خراسان
بزرگی کاندر آنجا هست مشهور | به انواع هنر چون چشمۀ هور ...
نبشته نامهای در باب معنی | فرستاده برِ ارباب معنی
در آنجا مشکلی چند از عبارت | ز مشکلهای اصحاب اشارت
به نظم آورده و پرسیده یکیک | جهانی معنی اندر لفظ اندک ...
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: اندیشه هم اندیشی بازاندیشی, اندیشه اجتماعی, تاریخ ادبیات ایران, گلشن راز شبستری
[ شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

