🌓 شاهدامادالدولگی - بخش سوم
گریزی ادبی به رواج مسألهی دامادسالاری در جامعهی کنونی ایران
✍️ حسین شیران
عرصه را چون تنگ دیدم پس نشستم لحظهای از خوف جان
گفتماش: بسیار خب! گَردانه بسیار است اینجا، این نشد آن
نیست هیچ فرقی میان یک رئیسجمهور با یک روضهخوان
مرحمت فرما شروع کن از هم اکنون کار حاج منصورگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
باز با بهتی زمخت اندر زمخت چشمان من چشم دوخت و گفت:
انتصاب شاهدامادان ترا آزرده، میگویی حرف مفت!
گفتم: آری هرچه مفت است آنِ ما منتخوران پوستکلفت!
نقدها آن سو و ما این سو نسیه میگوییم با آزردگی:
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
گفت: فرزندم نه من شورا و شهردار و وزیر و والیام
نه رییسجمهور و روضهخوان و مجلس آدمی، من خالیام
خالی از هر آنچه تو خواهی مصرانه، ولیکن حالیام
گر که من هیچام تو هم هیچی همه هیچایم در همبودگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
گفتم: آری، بیجهت نیست هر کجا ما جمله میگردیم رد
صاحب دیوان و صدها پست در دستاش سرش داد و ستد
اندر این بازار هر کو مثل ما هیچ است و پوچ از پا فتد
در ترازوی عزیزان زبدگی یا نخبگی وزنی ندارند جملگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
کو چه کس پشت و پناه توست رو کن حالیا معیار کار
اندر این بازار حال و روز ما بیبهرگان هم زار زار
کار ما دیگر از این حرفها گذشت و ماند با پروردگار
بارها گفتیم و بار آخر هم گوییم بی خطخوردگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
پایان
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی
[ چهارشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آه از فرونشست خانهی پدری (انجمن جامعه شناسی ایران)
◀️ به بهانهی اخراج دکتر محمد فاضلی از دانشگاه شهید بهشتی
✍️ حسین شیران
در واکنش به اخراج "دکتر محمد فاضلی" از دانشگاه، نامه و نوع مواجههی سراسر محتاطانه و محافظهکارانه و مصلحتگرایانه و مصالحهخواهانهی خانهی پدری- "انجمن جامعه شناسی ایران" با مهر و امضاء پدر- "رئیس محترم انجمن"، خطاب به رئیس دانشگاه شهید بهشتی را که خواندم، حکایت آن زنی در ذهنام تداعی شد که شوهرش او را نمیخواست و هر بار به بهانهای کتکاش میزد و از خانه بیروناش میکرد و بعد بلافاصله پدر و مادرش او را برمیداشتند و پدر و مادر شوهر را هم با خود همراه میساختند (نامهی انجمن به رییسجمهور را هم از اینجا بخوانید) و همه باهم میرفتند محضر حضرت شوهر محض تضرع که:
"حال اتفاقیست که افتاده، شما عنایتی بفرمایید و به بزرگی خود از تصمیمتان برگردید و اجازه دهید دختر ما به خانه بازگردد؛ انصافا زن بدی نیست، خانهداریاش، بچهداریاش، آشپزیاش، سلیقهاش، خودتان که دیدهاید، از هر انگشتاش هنری میبارد، شکر خدا برورو هم که دارد و شما را هم که دوست دارد، دیگر چه میخواهید، بگذارید برگردد، این حرف و حدیثها هم از در و همسایه جمع شود، هی مردم نگویند فلانی زناش را نمیخواهد و اصلا زن نمیخواهد و حوصله نقزدنهای زنجماعت را ندارد و دلاش میخواهد آسوده زندگی کند! ...
البته شما که اینطور نیستید و آدم خدایی هستید و زن و زندگیدوست هستید، حال این دختر ما هم اگر خبط و خطایی کرده اسماش رویش است، شما بزرگترید از خطایش بگذرید تا به سر خانه و زندگیاش باز گردد و باز عمری کنیزی شما بکند! همینجا هم پیش همه تعهد میدهد که زینپس کاری نکند که باعث اذیت و عصبانیت شما شود ..." سرآخر هم با ایما و اشاره و کمی چشمغرهی آمیخته با منت (ارسال "رونوشت") حالی دخترشان میکنند که: "شوهر همین است دیگر، اگر دنبال نان و نوایی هستی زبانات را گاز بگیر و سرت را بینداز پایین، زندگیات را بکن که زبان سرخ سر سبز میدهد به باد ..."
باری، اینست موضع همیشگی خانهی پدری ما جامعه شناسان یعنی «انجمن جامعهشناسی ایران» و نسل اندر نسل پدران بزرگوار ما- "رؤسای محترم انجمن"، در هر پیشامدی از این قبیل که نخست نقش پدر دختری را بازی میکنند که با زبان تیزش مدام شوهر همهکاردرستاش را میآزارد و برای همه مایهی دردسر میشود! با این نقش و با این نوع مواجهه مطمئن باشید که جامعه شناسی، این دختر ذاتا زبانتیز، در برابر شوهری که به هر شکل به عقدش در آمده (وزارت علوم) همواره در موضع ضعف باقی خواهد ماند و هرگز کاری از پیش نخواهد برد! برعکس، چون این شوهر از اساس این زن را نمیخواهد- بویژه آنجا که زنان الکن بسیاری در برابرش دلربایی میکنند، بسی بیش از پیش با احساس حقبجانبی بدیها و ناتوانیهای او (از ظن خویش) را بلندبلند با تسبیح دانهدرشت مشهدیاش باز خواهد شمرد و در گوش فلک فریاد خواهد زد که: "والله بالله این زن، زن زندگی نیست، حقاش طلاق است طلاق!"
بر این اساس، جسارتا ای خانه پدری و ای پدر بزرگوار! در یک چنین مواردی که مدام پیش خواهد آمد بر شماست که دیگر این نقش را رها کنید! با همین تصورات نابجا شما و اسلاف محترمتان دختر نوجوان جامعه شناسی را هنوز به بلوغ نرسیده زن صیغهای این و آن شوهر صاحب قدرت و ثروت و شهرت کردهاید و از هر گونه رشد و ترقی که به کار جامعه آید بازش داشتهاید، این بس نیست باز از موضع ضعف از خردههنرها و خدماتاش برمیشمارید که دل شوهرش به رحم بیاید و چندی دگر هم به کنیزی نگهاش دارد؟! ...
و بعد گیریم که چارهای جز این نبوده و نیست که دختر جامعه شناسی را هنوز به بلوغ نرسیده شوهرش دهید، دستکم حالا دیگر از موضع ضعف برون آیید و شیرمردانه از حق و حقوقاش دفاع کنید! جامعه شناسی علم سنتی نیست و شما هم به حکم جامعهشناس بلکه پدر جامعه شناسان بودن پای در گل و لای سنن گذشته نماندهاید که ندانید و نتوانید بگویید که در این زمان دختر دیگر جنس دوم و "ضعیفه" نیست و مسلما حق و حقوق و حرمتی دارد و هرگز برای این ساخته نشده زبانبسته کنیزی مردان ذینفوذ کند!
اگرکه شوهر دخترتان او را به زنی نمیخواهد به جهنم که نمیخواهد، شما پا پیش بگذارید و پایدار پشت دخترتان بایستید و نخست بپرسید که چرا طلاقاش میدهد؟ به کدام جرم و جنایت؟ در کدام دادگاه و در محضر کدام قاضی؟ و بعد اگر هم که طلاقاش میدهد بگذار بدهد هر دو از دست و از بند هم آزاد شوند و سراغ کار و بار خود بروند! فراموش که نکردهاید کلمهی طلاق از چه ریشهای و برای حلوفصل ریشهای چه نوع روابطی است؟!
با احترام 🙏
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, اخراج دکتر فاضلی, انجمن جامعه شناسی ایران
[ دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 شاهدامادالدولگی - بخش دوم
گریزی ادبی به رواج مسألهی دامادسالاری در جامعهی کنونی ایران
✍️ حسین شیران
گفت: خب حالا که چه؟ خواهی رئیسجمهور گردم بهر تو؟
گفتماش: ای وای اگر میشد چه میشد زنده میگشتم ز نو
لیک شیر پیر شورای نگهبان میدرد این ره نرو
ور نه من هم همچو یاروها همیگشتم سوار زندگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
گفت: والی و وزیر هم هست گر خواهی به یک آن حاضرند!
گفتماش: خوباند لیکن انتصابی و پدرزن لازماند
بهتریناش خود همان جاییست که جمله زرنگان عازماند
گفت: مجلس؟ گفتم: آری، مجلسی پایان هر پژمردگی،
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
گفت: خود گفتی زرنگان، از کجایم خواندی این یک چیز را؟
مجلسی صد تیر میاندازد به چنگ آرد غزال تیز را
بنده بیسرمایه صد تیرم کجا بود؟ بازم این ستیز را!
رو پسرجان، کار خود را خود گذار و کم بگو با لودگی:
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
گفتماش: نی نی پدرزن جان مرنج از من بدین سودای دهر
مجلس شاهانه ار دور است راهاش، دستکم شورای شهر!
دوستداران و جگرخواران همه جمع میکنیم از برّ و بحر
با هزاران رأی راهی میشوی شورا و بعدش شُهرگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
گفت: از بس ساده هستی داس میبینی درو نقد میکنی
از جگر میگویی و رأی، نرخ گاو و گوسفند رد میکنی
وانگهی، گر راهدان هستی و ره گم کردهای بد میکنی
رو رها کن هم من و هم این دمودستگاه و این دلدادگی:
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی
[ شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 شاهدامادالدولگی - بخش اول
به مناسبت رواج دامادسالاری در جامعهی کنونی ایران
✍️ حسین شیران
خسته از ناسازی و ناداری و نامردمیهای زمان
مانده با درد دویدنهای بیپایان پیدا و نهان
ناامید از ذرهای باور به توفیق تخصص یا توان
لحظهای گوشام گرفت از همچو من مردی ته واماندگی:
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"
تیز ره کج کردم از هر هرزه گشتنها که گشتم تا به حال
تند رفتم خانهی بابای زن، با پا که نه، با هر دو بال
دستبوسان گفتماش: آه ای پدرزن جان! بگفتا: ها؟ بنال
گفتماش: من نالهام از نابلدگردی و نادانندگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"
گفت: باری، مردم هم داماد دارند و من هم! ایراد چیست؟
گفتماش: حق با شماست اما کنون ایراد در داماد نیست
حالیا دور دور پدرزنهاست، کو؟ داماد بیبنیاد کیست؟!
بیپدرزن، خود انیشتین هم که باشی باز حقات مُردگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"
گفت: معلوم است چه میگویی تو با من، عاری از حد و حساب؟!
عمری همچون کبک سر کردی سپیدای هزاران جلد کتاب
درس خواندی و گرفتی دکترا، با ما شدی فصلالخطاب؟!
ماندهای در کار خویش و گوییام راز از سر بیعرضگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"؟!
گفتماش: افسوس اینجا دکترای من نمیآید به کار
دانشِ انسانیات اینجا چو پونه کارداران هم چو مار
عُرضه در کسب تخصص را که میگفتند، اینجا واگذار
حرف اول را در این کشور همی "خویشی" زند نی خبرگی
"نان در این دوران فقط در شاخوبرگ شاهدامادالدولگی"!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, مسائل اجتماعی ایران, شعر و ادبیات اجتماعی
[ سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 میزان اعتماد و بی اعتمادی مردم به رسانهها
✍️ حسین شیران
سایت استاتیستا میزان اعتماد مردم به رسانهها در خصوص اخبار منتشره را در چهل کشور جهان در سال 2021 منتشر کرد (اینجا).
در این رتبهبندی فنلاند با 65% اعتماد در رتبه نخست و پرتغال و کنیا هر دو با 61% و دانمارک و هلند هر دو با 59% اعتماد در در رتبههای بعدی قرار دارند؛ در این میان فرانسه با 30% و ایالات متحده آمریکا با 29% در رتبههای آخر قرار دارند.
در ایران هم میزان اعتماد مردم به رسانه ملی در سال گذشته بالای 90% (اینجا) و میزان اعتماد مردم به اخبار منتشره از آن 85% (اینجا) اعلام شده است.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی رسانه, بی اعتمادی به رسانه
[ شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعه شناسی دروغگویی Sociology of Lying
✍️ جی. ای. بارنر J. A. BARNES
🔄 حسین شیران
بخش سوم
⏺ دروغ چیست؟
دروغگویی یک فعالیت انسانی درازمدت بوده و است و نه صرفاً یک نوآوری تازه و تأسفبار. در داستانهایی که توسط هومر و هزیود از یونان باستان نقل شده هیچ کمبودی از نظر دروغ گفتن وجود ندارد و همانطور که راسکین (1905: 351-352) اشاره کرده، دروغگویی همیشه امری نکوهیده تلقی نشده است. شیب Scheibe (1979: 83) میگوید: "پرومتئوس نه فقط به خاطر سرقت آتش تمدن برای بشریت بلکه به خاطر مهارت ویژهاش در دروغبافی و افسانهسرایی به شهرت رسید."
تحسین دروغگویان موفق تنها به یونان باستان محدود نمیشود. نویسندهی ناشناس «پیامآوران دروغگو» با معرفی روزنامهی طنز خود با عنوان Splendide mendax (دروغگوی آشکار) به مخاطبان لندنی خود نوشته است: "خوانندگان من نباید تصور کنند که من نوشتن در ستایش هنر دروغگویی را به آنها پیشنهاد میکنم؛ برای بشریت بیهوده است توصیه به چیزی که هنوز این چنین از احترام و اقبال جهانی برخوردار است: چیزی که در دادگاهها نام "خوب درآوردن" به خود میگیرد، در دین "تقلب پارسایانه" نامیده میشود، در تجارت "رمز و راز کار"، در شعر "ابتکار عمل" و در رقابتهای سیاسی، اپوزیسیون (مخالف جریان حاکم)، آزادی و میهنپرستی. (Anon 1763:3)
حتی جان لاک (1894: 146-147)، در حالی که فریبکاری را رد میکرد و آن را مشخصاً ناشی از خطابه و سخنپردازی میدید، چنین ملاحظه کرده است که: "کاملاً آشکار است که مردم چقدر دوست دارند فریب دهند و فریب بخورند، زیرا بلاغت، که ابزار قدرتمندی برای خطا انداختن و فریب دادن است و اساتید بزرگ آن را جا انداختهاند، برای عموم تدریس میشود و همیشه هم از شهرت زیادی برخوردار بوده است. ... عموماً مردم لذت را در فریب خوردن مییابند." لذت فریب در سخنان رابرت براونینگ (1981:839) در "آقای اسلج، مدیوم" به خوبی به تصویر کشیده شده است: "... همواره یک عشق واقعی به یک دروغ وجود دارد، دروغگوها برای دروغهایی که میگویند همواره چیزی آماده دارند، همچون دستی برای فرو بردن در دستکش و یا زبانی برای چشیدن مربای آلو."
جان لاک در سال 1690 و براونینگ حوالی سال 1860 اینها را نوشتهاند و بعد این آژانسهای تبلیغاتی حرفهای و ادارات دروغپراکنی دولتی بودند که با توسعه و تکمیل مهارتهای بلاغی افراد برای دروغگویی صحت نظرات آنها را تأیید کردند. برخی از نویسندگان، به ویژه توماس هابز فیلسوف (1839:36؛ 1840:25) و ساندور فرنزی روانکاو (1955:72)، تا آنجا پیش رفتهاند که توانایی دروغگویی را به عنوان یکی از معیارهایی که انسان را از حیوانات متمایز میسازد تلقی کردهاند. اگرچه، همانطور که بعداً بحث خواهیم کرد، بسیاری از حیوانات هم به شیوههای دیگری فریبکاری میکنند، از جمله اینکه در برخی موارد از صدای خود برای فریب حیوانات دیگر استفاده میکنند.
هانا آرنت (1968:250؛ ر.ک. 1972:5) یک قدم هم از این فراتر میرود و اظهار میدارد که توانایی ما برای دروغگویی - و نه لزوما برای حقیقتگویی - در شمار معدود دادههای آشکار و قابل اثباتی است که آزادی انسان را تأیید میکند. ژاک لاکان (1988:244) هم تا حدودی نظری شبیه این دارد هنگامی كه میگوید: "این ویژگی متمایز میانذهنیتی است که سوژه میتواند به ما دروغ بگوید". عین این احساس را بارتولومائوس اینگانول در قرن شانزدهم با ظرافت بیشتری بیان کرده است آنجا که نوشته است: "هرگز دروغ نگفتن هیچ با این تصور قابل جمع نیست که این همۀ آن چیزیست که خدا به انسان داده تا خود را از سایر حیوانات مزرعه متمایز سازد (Kerr, 1990:100)".
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, جامعه شناسی دروغ, حسین شیران
[ یکشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 دغدغههای مردمی، دغدغههای حکومتی
✍️ حسین شیران
◀️ خبر: نایبرئیس کمیسیون بهداشت مجلس: "تلاش ما بر این است تا بانوان، توسط پزشکان خانم درمان شوند و حتی در استثنائات هم پیش نیاید که بانوان ما ناچار باشند که در حوزه زنان نزد پزشک مرد بروند"!
⚫️ یکی از مهمترین و بزرگترین مسائل و یا بهتر بگویم دردهای جامعه همانا تفاوت و تباین و بدتر از هر چیزی تقابل دغدغههای ملت از یک سو و دولت و حکومت از سوی دیگر است و آنچه خواندیم تنها نمونهای کوچک از این درد است که مغزهای کوچک زنگزدهای از این قبیل مسئولان، دهها بلکه صدها مشکل و معضل حوزهی بهداشت و درمان کشور را رها کرده و همانطور که میبینید فکر و ذکر و تدبیر و تلاششان را بر "تفکیک جنسیتی" در این حوزه متمرکز ساختهاند!
از این نوع نگرشهای حاکمیتی به مسائل جامعه و گروشهای حکومتپسند از سوی مسئولان بسیار داشته و داریم و باز هم خواهیم داشت! مادامی که نان و نام از سوی حکومت توزیع میشود اوضاع همین خواهد بود و گرنه بدیهی است که مجلس و خیل نمایندگان مستقر در آن حقیقتا حسب فلسفهی وجودی خود باید همواره جانب مردم را گرفته و پیگیر دغدغههای مردمی باشند و نه لزوما دولت و یا حکومت!
هر فرد بیطرفی اگر که تنها یک ساعت به صورت میدانی در یکی از مراکز درمانی کشور حضور یافته و در رصد اوضاع و احوال حاکم بر این مراکز از نزدیک مشاهدهی مشارکتی داشته باشد اگر که واجد عقل سلیم باشد خود به جد درخواهد یافت که تفکیک جنسیتی یا اصلا جزو مسائل و مشکلات واقعی مردم نیست و یا اگر هم هست جزئا و به صورت موردی در انتهای این سیاهه قرار دارد (این را به عنوان یک کادر درمان با بیش از بیست سال حضور در میدان عرض میکنم و نه تجسما از پشت میز خود در منزل).
حال اینکه چرا و چطور میشود کمیسیون بهداشت مجلس سیاههی مسائل و مشکلات مردم در حوزهی بهداشت و درمان را وارونه میگیرد و از آخر سیاهه به حل و فصل مسائل موجود در این حوزه همت میگمارد مبین چیزی جز تحقق عینی تفاوت بلکه تقابل دغدغههای حکومت و ملت و بالادست گرفتن دغدغههای حکومت و تلاش مذبوحانهی نمایندگان مردم برای تأمین نظر حاکمیت نیست!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, کمیسیون بهداشت مجلس, جامعه شناسی پزشکی
[ پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی علم
🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش ششم
✍️ حسین شیران
⏺ پیشگفتار
الفبای یونانی (تصویر پیوستی) از سدهی نهم پیش از میلاد در یونان رواج یافت و زمینه را برای ثبت و ضبط آثار و اندیشههای یونانیان فراهم ساخت. آغاز اندیشه از یونان نبود و پیش از آن، همانطور که در بخشهای قبلی گفتیم، در سرزمینهای شرقی در سایهی هزاران سال زیست اجتماعی و تعامل و تبادل و تراکم تجارب و اطلاعات، آرا و اندیشههای فراوانی شکل گرفته بود و یونانیان هم کمابیش در جریان آنها بودند منتهی اکنون در آغاز هزارهی اول پیش از میلاد آنها به اسباب و اساس پیشرفتهتری برای ثبت و ضبط آثار و اندیشههای خود مجهز بودند و این زمینه خود یکی از مهمترین دلایل توسعه و تولید فکر در سدههای بعدی در این سرزمین بود.
ایلیاد و اودیسه از نخستین آثار نوشته شده به این اسباب و اساس در قرن هشتم پیش از میلاد بودند. این دو منظومه را هومر که در ازمیر، شهری در غرب ترکیهی امروزی مشرف به دریای اژه، میزیست نوشت. توجه به این نکته ضروریست که الفبای پیشرفتهی یونانیان در این دوران به قدری مورد توجه قرار گرفت که حتی غیریونانیان (در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد) هم اثر خود را به این زبان و به این الفبا عرضه کردند. یک چنین جریانی بعدها در حوزهی فرهنگی ایران هم شکل گرفت و خیلی از غیرعربها به زبان عربی و خیلی از غیرفارسها به زبان فارسی آثار خود را ارائه کردند.
در هر حال در این برهه (هزارهی اول پیش از میلاد) یونانیان پیشرفتهترین الفبا را داشتند و متفکرانشان میتوانستند بدینوسیله به بهترین شکل ممکن، به نسبت بقیهی نقاط جهان، آرا و اندیشههای خود را ثبت و ضبط کرده و با معاصران و آیندگان خود به اشتراک بگذارند. اما این یکی از عوامل مؤثر - و در واقع یک عامل زمینهای- بر توسعه و تولید فکر در یونان باستان بود و هنوز به حضور عوامل اصلی دیگری نیاز بود تا کار آغاز شود. همانطور که برتراند راسل میگوید: "بسیاری از عوامل تشکیلدهندهی تمدن، هزاران سال پیش از ظهور تمدن یونانی در مصر و بینالنهرین وجود داشت و از آن به سرزمینهای همسایه [یونان] هم رسیده بود ولی هنوز عناصر خاصی لازم بود تا تمدن [یونان] پدید آید". اما این عناصر خاص چه بودند؟
◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیشبرد منطقی بحث، در گروه "جامعهاندیشان شرق" مطرح بفرمایید.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی
[ پنجشنبه ۹ دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]