جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 یا عدو یا عوام  2️⃣
🔶 چهار دوره سرگردان، میان این یا آن!
✍️ حسین شیران

     به باور من، جناب آقای روحانی در این چند وقت ریاست جمهوری‌شان، با اشتیاق وافر همان اشتباه بزرگی را مرتکب شدند که جناب آقای احمدی‌نژاد، رئیس جمهور پیشین ما، قرص و محکم در دورۀ زمام‌داری خود مرتکب شدند، منتهی هر کدام به نوعی دیگر و با نام و نشان و حال و هوا و های و هویی دیگر؛ 

     و حال در این سال‌ها و روزها و بقولی نفس‌های آخر قرن چهاردهم خورشیدی، این ملک و این ملت مادرمرده هر چه می‌کشند، نه همه، دستکم بخش اعظم آن ناشی از اشتباهات راهبردیست که این دو رئیس جمهور در حساس‌ترین برهۀ تاریخی (برای توسعۀ همه جانبه) به هر ترتیب در پی هم رقم زدند!

     گیرم که در خیرخواهی هیچ یک از این دو عزیز هیچ شکی نباشد، من هم بنوبۀ خود هیچ شکی ندارم، اما آیا اصولا و اساسا در علم و امر خطیر مدیریت، آن‌هم در سطح کلان کشوری و فراکشوری، صِرف خیرخواه بودن یک مدیر کفایت می‌کند و یا اصلا محلی از اعراب دارد که بگوییم یکی که  آدم‌ خوبی است و نیت خوبی دارد و کلی هم حرف‌های خوب‌خوب برای مردم می‌زند حتما همه کارهایش ختم به خیر می‌شود؟ ...

     اگر که چنین بود و میان خیرخواه بودن و پیش‌برد امور و یا بقول معروف ختم به خیر گشتن رابطه یا ملازمتی بود دستکم کشور ما ایران با این همه آدم خوب و خیرخواهی که سر کار داشته و باز دارد تا حالا باید گلستان می‌شد و عطر و بویش در همه دنیا می‌پیچید اما متأسفانه نه فقط اینچنین نبوده و نیست بلکه برعکس ملک و ملت هر دو به یک اندازه رنگ و رو باخته و پا در ره پژمردگی و افسردگی گذاشته‌اند! پس باید که میان آدم خوب و عامل خبره تمایز نهاد! ...

ادامه دارد ...


@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology


برچسب‌ها: یا عدو یا عوام, روحانی مذاکره با آمریکا, برجام آشتی با غرب, اقتصاد ایران

[ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 یا عدو یا عوام  1️⃣
🔶 چهار دوره سرگردان، میان این یا آن!
✍️ حسین شیران

     این‌روزها جناب آقای روحانی، رئیس جمهور محترم ایران، آن‌چنان در سخنان‌شان به اروپا و آمریکا می‌تازند و از بدعهدی و بدسگالی‌شان می‌نالند که اگر کسی در این چند سال گذشته از زمام‌داری ایشان در کما بوده و اکنون ناگهان به هوش آمده باشد بی‌تردید با خود چنین فکر می‌کند که لابد این برجام و مذاکره و معاهده با اروپا و آمریکا را دیگران به این بندۀ خدا تحمیل کرده‌اند و خود ایشان هیچ نقش و نظری در این خصوص نداشته‌اند و حالا که تیر کُند تعهدات به سنگ سخت عهدشکنی‌ها خورده و خواه‌ناخواه همۀ رشته‌ها پنبه شده، ایشان این‌گونه منتقمانه به خود حق‌ می‌دهند کاسه کوزه‌ها را سر تحمیل‌گران کارنابلد کارخراب‌کن خالی ‌کنند! ...

حسن روحانی جامعه شناسی شرقی

     اما ما همه یادمان است که ایشان حسب شرایط زمان، که البته عنصر بسیار کلیدی و کارسازی در چه گفتن و چه کردن کاندیدهاست، اصلا و اساسا شعار انتخاباتی‌شان مذاکره با آمریکا و مصالحه با غرب بود و در واقع این آن کلید رویایی بود که ایشان برای گشودن قفل سنگین اقتصاد بخت برگشتۀ ایران به دست داشتند و هنوز هم که هنوز است البته به دست دارند با این تفاوت که این بار این کلید پرحرف و حدیث درست در مرز دروازۀ آشتی با غرب در قفل پررمز و راز برجام به سختی گیر کرده و با هزار تأسف، ملت و مملکتی را هم پشت درهای سخت بربسته آن اسیر کرده است! نه در درون قفل می‌چرخد تا شاید دری دروازه‌ای به روی ملت دردمند ایران باز شود و نه باز از آن به درمی‌آید تا خلق کاسه کوزه‌های خالی خود را جمع کنند و باز آزمندانه و آرزومندانه سراغ آشپزی دیگر از این دیار روند!

ادامه دارد ...

@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology


برچسب‌ها: یا عدو یا عوام, روحانی مذاکره با آمریکا, برجام آشتی با غرب, اقتصاد ایران

[ یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی سبک زندگی Sociology Of Lifestyle
✍️ حسین شیران Hossein Shiran

     با این حال باید اعتراف کرد که نه مارکس، نه زیمل و نه وبر هیچ‌کدام بطور خاص و بعنوان یک موضوع محوری به سبک زندگی نپرداخته‌اند و تنها آن را به عنوان یک عامل تحلیلی تأثیرگذار در ارتباط با مفاهیم و موضوعات اصلی مورد توجه خود - طبقه (مارکس)، مصرف (زیمل) و پایگاه (وبر) - تلویحا یا تصریحا بکار برده‌اند. 

     کار آلفرد آدلر از دو جهت واجد اهمیت است: یکی اینکه به سبک زندگی در مباحث خود بعنوان یک موضوع اصلی پرداخته و بعد اینکه برخلاف جامعه‌شناسان کلاسیک که صرفا به کارکرد سبک زندگی پرداخته‌اند یک تعریف علمی هم از آن ارائه داده است [Veal, 1991]. هرچند در منظر روان‌شناختی او سبک زندگی یک زمینه برای شکل‌گیری شخصیت هر فرد در دوران کودکی، خاص هر فرد در نظر گرفته شده اما در باور جامعه‌شناسان سبک زندگی یک ویژگی گروهی است و نه یک ویژگی فردی [Uth, 1996]. 

     سبک زندگی کم‌وبیش مورد توجه سایر جامعه‌شناسان هم بوده و هر کدام بنحوی در تجزیه و تحلیل‌های خود گوشه‌چشمی هم به سبک زندگی و تأثیرات آن در مناسبات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه داشته‌اند. تورستن وبلن با طرح "نظریۀ طبقۀ تن‌آسا" از این دست جامعه‌شناسان است؛ او هم همانند وبر سبک زندگی را بسته به مفهوم طبقه و پایگاه اجتماعی می‌دید با این تفاوت که همچون زیمل بیشتر به موضوع "مصرف" توجه داشت. مفهوم جامعه‌شناختی "مصرف نمایشی" او بطور مشخص در این زمینه طرح شده است؛ به باور او افراد با اتخاذ "سبک زندگی مصرف‌محور" تلاش می‌کنند خود را بنوعی متمایز از دیگران سازند و از این طریق برای خود احترام و اعتبار اجتماعی کسب کنند [Veblen, 1924]. 

     توجه به سبک زندگی در نزد بوردیو برجسته‌تر از همه است؛ او در کتاب "تمایز" که بر تجزیه و تحلیل ساختار اجتماعی و موقعیت‌های نسبی افراد در درون آن توجه دارد و بجای "طبقه اجتماعی" ترجیح می‌دهد از "فضای اجتماعی" و "فضای تفاوت‌ها" سخن بگوید منظور خود از تمایز را "مجموعه تفاوت‌ها در رفتارها و سبک‌های زندگی افراد جامعه" بیان می‌کند و آن را ناشی از تفاوت در میزان برخورداری از سرمایه‌ها و موقعیت‌های اجتماعی معرفی می‌کند [بوردیو؛ 1984]. 

ادامه دارد ... 

@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology


برچسب‌ها: بیماری سبک زندگی, جامعه شناسی سبک زندگی, مارکس زیمل وبر, طبقه مصرف پایگاه

[ شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 استخاره یا خدابازی 4
⏺ داستان محمدعلی شاه

     در این که توپ بستن مجلس و تدمیر مشروطه‌خواهان را باید به نام محمدعلی شاه قاجار نوشت هیچ تردیدی نیست؛ تاریخ هم چنین کرده است، اما به گمان من، هیچ ره به صواب نخواهیم برد اگر که در خوانش این تاریخ، نقش سید زنجانی‌ها را نادیده و ناپدید بینگاریم! شاه اگر که توانست مجلس را به توپ بندد رسما به یاری شیخ و تزار و قزاق و جمعی دگر از ایادی بود در حالی که شیخنا خود تنهای تنها توانست بارگاه عالم‌الغیب را به توپ بندد و ساکن سست و ساکت آن را کت بسته به پیش شاه قاجار بیاورد و به او بگوید: بفرما شاه! این هم خدا و طلب خیری که می‌خواستی! حالا برو بی هیچ ترسی هر آنچه می‌خواهی بکن که غلبه قطعی است اگر چه اول کار قدری به زحمت خواهی افتاد!

     شاه هم کرد هر آنچه می‌خواست اگر چه عاقبت آنی نشد که سیدنا آخر استخاره ادعا داشته بود؛ نه غلبه "قطعی" از آب درآمد و نه شاه فقط اولش قدری به "زحمت" افتاد! این ماجرا هم اول و هم آخر و هم عاقبتش جز شکست و دردسر و دربدری برای شاه چیز دیگری دربرنداشت! چه تا قامت مجلس ملی و مشروطه‌خواهان در تهران خم شد قامت ستارخان و باقرخان، سردار و سالار ملی، در آذربایجان، خاک قهرمان‌پرور، چون سرو سهی راست شد و روزبه‌روز بزرگتر و بزرگتر گشت و سرانجام با فتح تهران در سال 1288 تمامی ایران را دربرگرفت!
 
     در واقع شاه از  2 تیر 1287 که مجلس را به توپ بست تا 22 تیر 1288 که تهران فتح و او تحقیر و تبعید شد یک روز خوش ندید! 11 ماه از این 1 سال و 20 روز را با تمام قوا صرف جنگ و جدال و محاصرۀ تبریز کرد تا مگر صدای ستارخان را در این شهر خفه کند؛ بقول کسروی، از ایران تنها تبریز ماند از تبریز تنها محلۀ امیره قیز و از این محله تنها کوچه‌ای که ستارخان در آن می‌جنگید! اما ورق برگشت و ستارخان که صدایش صدای آزادی ایران از استبداد صغیر بود در همه ایران پیچید! و لابد او هم خدایی داشت که بر خلاف خدای سید زنجانی که اجیرکردنی و در قالب کاغذ استخاره گنجاندنی و طالب استبداد محمدعلی شاهی بود، بسی آزاد بود و طالب آزادی بندگانش از هر نوع استبدادی! و همین خدا بی هیچ استخاره‌ای تنها به یمن "مجاهدت"، در بستر شطرنج مشروطیت، مهرۀ شاه باسواد کشور را بدست یک سرباز ساده و بی‌سواد مات کرد! 

ادامه دارد ...

@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology


برچسب‌ها: مشروطیت مشروطه خواهان, فتح تهران محاصره تبریز, ستارخان سردار ملی باقرخان, استبداد صغیر محمدعلی شاه

[ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

معنای زندگی 2

     
     مرد خوش‌پوش مغموم و مأیوس از مقابل چشمان ویل دورانت دور شد، دورتر و دورتر، و رفت که شاید در پیشرفته‌ترین کشور دنیا درگوشه‌ای دور از چشم او و دیگران به زندگی خود پایان دهد! چون دلیلی که او برای زنده ماندن می‌خواست را فیلسوف ما نتوانست کف دستش بگذارد! و حالا غم و یأس او، غم و یأس فلسفه بود و اگر که کارش به خودکشی کشیده شد مرگ او هم مرگ فلسفه بود! 

     این چیزی بود که همگام با دور شدن مرد در آن لحظه، ویل دورانت با حس و حال غریبی در خود درمی‌یافت؛ دریافتنی بس سرد و سخت و سوزناک! براستی اگر که فلسفه، این محصول ناب ادراکات نوابغ بشری در طول هزاران سال‌ زندگی اجتماعی، و نه فقط فلسفه، بلکه دین، علم، ایدئولوژی و یا هر چیز دیگری، اگر که واقعا نتوانند به وقت خویش به یک فرد بخت برگشته، بهانه‌ای هر چند کوچک برای ادامه زندگی بدهند پس می‌خواهند کی و کجا و چگونه به درد بشریت بخورند؟! 

     و البته صحبت یک فرد نبود! ویل دورانت، که خواه‌ناخواه درگیر این قضیۀ بس دشوار گشته بود به سراغ آمار خودکشی در آمریکا و جهان رفت و از تعداد خودکشی‌ها در سال و ماه و روز و حتی در هر دقیقه سرسام گرفت! یعنی چه که در جهان در هر دقیقه تعدادی از آدمیان خود به دست خویش به زندگی خود پایان می‌دهند؟! یعنی هیچ چیز دلگرم کننده‌ای در این دنیای درندشت برای آنها وجود ندارد که به آن دلخوش کنند و به زندگی خویش ادامه دهند؟! ...

@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology

 


برچسب‌ها: معنای زندگی ویل دورانت, علم دین ایدئولوژی فلسفه, آمار خودکشی, جامعه شناسی شرقی

[ پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 استخاره یا خدابازی 3
داستان محمدعلی شاه

     استخاره که خوب آمد محمدعلی شاه همان‌که می‌خواست کرد؛ به نمایندگان و سایر آزادی‌خواهان پیام داد که همه در مجلس گرد هم آیند تا ایشان هم شرف حضور یابند و با هم در خصوص مسایل کشور تبادل نظر کنند. این گردهمایی بنحو احسن اتفاق افتاد اما شاه بجای آن‌که خود سر قرار بروند ولادیمیر لیاخوف روسی فرمانده بریگاد قزاق خود را با چند توپ سر قرار فرستادند و سفارش کردند داخل مجلس نروند همان بیرون مجلس بایستند و چند توپ روانۀ مجلس سازند تا از طرف ایشان با نمایندگان مذاکره کنند! 

     و چنین شد که مجلس اول ایران در تاریخ 2 تیر 1287 شمسی (برابر با 23 جمادی الاولی 1326 و 23 ژوئن 1908 میلادی) با دستور مستقیم محمدعلی شاه قاجار و دست‌بکاری ایادی روسی‌اش به توپ بسته شد و مجلسیون و آزادی‌خواهان همه تارومار شدند! بزرگان مجلس و مشروطه هم برخی همچون میرزا جهانگیرخان شیرازی و ملک‌المتکلمین دستگیر و در باغشاه به طرز فجیعی به قتل رسیدند، برخی دیگر همچون آیات عظام بهبهانی و طباطبایی بعد از شکنجه و ضرب و شتم و هتک حرمت تبعید شدند، برخی هم همچون تقی‌زاده و دهخدا به سفارت انگلیس پناهنده و از آنجا به خارج کشور گریختند!

     باری، به این قرار، با طلب خیر شاه و خیرآوری سید زنجانی و ختم بخیری روس‌ها جریان مشروطه‌خواهی در ایران سرکوب و به جای آن دوران استبداد صغیر محمدعلی شاهی، به سلامتی تزار و شاه و سید زنجانی آغاز شد! در این نوع استخاره‌گری اگر که نخواهیم و یا نتوانیم ‌به عملکرد شاه و شیخ سوءظن بریم لاجرم باید به صدق دل عالم غیب (خدا) شک کنیم که لابد از عملکرد بندگان آزادی‌خواه‌اش در ایران بسی دل‌چرکین بوده و از تحت فشار بودن سایۀ خود بر زمین (شاه) دل‌نگران که این‌گونه در حمایت از او دل به ویرانی مجلس و دربدری مجلسیون داده است! 

ادامه دارد ...

@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology


برچسب‌ها: مشروطیت مجلس اول ایران, محمدعلی شاه قاجار, ولادیمیر لیاخوف روسی, استبداد صغیر

[ شنبه ۱ تیر ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 استخاره یا خدابازی - بخش دوم
⏺ داستان محمدعلی شاه

     "بسم اﷲ الرحمن الرحیم؛ پروردگارا! اگر من امشب توپ به در مجلس بفرستم و فردا با قوۀ جبریه مردم را اسکات نمایم خوب است و صلاح است؟ استخاره خوب بیاید و إلا فلا یا دلیل المتحیرین یا الله". 
 
     این متن استخاره‌ای است که «محمدعلی شاه قاجار» قبل از به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی به دست خویش نوشته و سوی «سید ابوطالب زنجانی» فرستاده و با قید "استخاره خوب بیاید" از خدا (: سید) طلب خیر کرده است (استخاره در لغت یعنی طلب خیر و خوبی کردن)؛ سید هم دست مریزاد کم نگذاشته و در ذیل آن این پاسخ قاطع را به شاه ارسال کرده که:

     "قال لاتَخافا إنّنی معکُما أَسمَعُ و أَری؛ فأتیاه فقولا إنّا رسول ربِّک فأرسِل معنا بنی اسرائیل: حکم خداوندی به موسی و هارون شد بروید نزد فرعون و بگویید ما فرستاده خدا هستیم بسوی تو، سابق آیه هم می‌فرماید نترسید ما با شما هستیم ... این کار باید اقدام بشود غلبه قطعی است اگر چه در اول زحمت داشته باشد»!

     ملاحظه می‌فرمایید؟! سید زنجانی که خود هم از مخالفان سرسخت مشروطیت بود در جواب استخارۀ شاه برای به توپ بستن مجلس و قلع و قمع مشروطه‌خواهان، به مظلوم‌ترین سند اسلام یعنی «قرآن کریم» تمسک جسته و در تأیید و تقویت سوء نیت شاه نسبت به آزادی و آزادی‌خواهان ایران، آیات 46 و 47 سورۀ طه را علَم کرده و با قاطعیت هر چه تمام برای شاه نوشته: 

     "قال" یعنی "خدا گفت" که محمدعلی شاه! "لاتَخافا" یعنی مبادا ترسی به خود راه دهی که "إنّنی معکُما" من با شما هستم و قرص و محکم پشتت ایستاده‌ام، با خیال راحت برو از روس‌ها کمک بگیر مجلس کشورت را با خاک یکسان کن و هر [بلانسبت] حرام‌زاده‌ای که دم از آزادی و آزادی‌خواهی زده یا می‌زند و بی‌ملاحظه عرصه را بر سایۀ خداوند بر روی زمین یعنی حضرت سلطان تنگ کرده و می‌کند را بگیر و بلایی بر سرش بیاور که درس عبرتی شود برای بقیه، تا دیگر در این سرزمین کسی این‌گونه فیلش یاد هندوستان نکند! 

ادامه دارد ...


@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology


برچسب‌ها: استخاره یا خدابازی, محمدعلی شاه قاجار, سید ابوطالب زنجانی, مشروطیت مشروطه خواهان

[ سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 استخاره یا خدابازی - بخش اول
⏺ داستان محمدعلی شاه

     می‌گویند «محمدعلی شاه قاجار»، همو که از 1251 تا 1304 خورشیدی 53 سال زیست، 1 تیر در تبریز به دنیا آمد و 16 فروردین در غربت، در بندر ساوونای ایتالیا درگذشت، همو که نوۀ دختری «امیرکبیر» بود و در سال 1285 بعنوان ششمین پادشاه قاجار تاجگذاری کرد ولی خوش دریغا که بیش از 3 سال نتوانست سلطنت کند و سرانجام در سال 1288 با فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان به سفارت روسیه و بعد خارج گریخت و همانجا هم از دار دنیا رفت، همو که بیشتر به خاطر به توپ بستن مجلس و قلع و قمع مشروطه‌خواهان کشورش بدشهرۀ تاریخ شد، آری همو، معروف است که به استخاره خیلی باور داشت و واقع‌تر اگر بگویم یک استخاره‌باز حرفه‌ای بود! 

     یک روحانی درباری تمام عیار داشت به اسم «سید ابوطالب زنجانی» که حکم یک کارچاق‌کن کاربلد در بارگاه خداوند را برای او داشت و وظیفه‌اش هم این بود که هر چه او یعنی حضرت پادشاه اراده و استخاره می‌کرد را بالفور به درگاه بسیار در دسترس الهی ارجاع می‌داد و مطابق شناختی که از میل و مرام شاه داشت بلافاصله پاسخی دریافت می‌کرد مؤید و مقوم منویات اعلی‌حضرت، انگار که رأی خدا هم همان بود و حضرت باری‌تعالی فقط دنبال وسیله‌ و واسطه‌ای می‌گشتند تا آن را به گوش سایۀ خود در زمین یعنی حضرت پادشاه برسانند و این به نحو احسن به وسیلۀ استخاره و به واسطۀ سید والامقام انجام می‌شد!

ادامه دارد ...

@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology


برچسب‌ها: استخاره یا خدابازی, محمدعلی شاه قاجار, سید ابوطالب زنجانی, مشروطیت مشروطه خواهان

[ چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]