🌓 جامعهشناسی عادات اجتماعی - بخش اول
✍️ حسین شیران
حکایت است از لقمان حکیم که به وی گفتند گوسفندی ذبح کن و «بهترین» عضوش را بپز و بیاور، رفت «زبان» گوسفند را پخت و آورد، بار دیگر گفتند حال برو «بدترین» عضوش را بپز و بیاور، باز رفت زباناش را پخت و آورد! استدلالاش هم این بود که بهترین و بدترین عضو بدن زبان است بسته به اینکه به «خیر» بچرخد یا به «شر». به همین سان، اگر از جامعهشناسجماعت بپرسند بهترین و بدترین چیز در جامعه چیست و او بگوید «عادات»، هیچ بیهوده و بیراه نگفته است. عادت یعنی هر آنچه که رخ دادناش بر مردم، عادی و معمول گشته است، حال میخواهد این رخ دادن لحظهبهلحظه باشد یا ساعتبهساعت یا روزبهروز یا هفتهبههفته یا ماهبهماه و یا سالبهسال؛ در هر حال این به تناوب تکرار شدنها هستند که قالب و غالب زندگی اجتماعی آدمیان را پر ساخته و میسازند و عمر چند روزۀشان در دار دنیا را سر میبرند.
باری، عادات بسیار بیش از آنچه که فکرش را میکنیم زندگی اجتماعی ما را فرا گرفته و بسته به نیک یا بد بودنشان، عملا اعمال بلکه انجام و سرانجام عمر هر کدام از ما، را نیک یا بد، رقم میزنند، با اینحال چون بسختی در ما و بر ما هستند چندان حضور و هجوم و حجم تأثیرشان بر خود و زندگی اجتماعی خود را احساس نمیکنیم. اینکه گفته میشود «بنیآدم بنیعادت است» نه فقط بیجهت نیست بلکه بنحو احسن مبین هر چه که هست است. عادات همچون کوچهها و خیابانها و اتوبانهای یک شهر، معابر و مجاری ممکن برای حرکت اجتماعی هستند که از بس هستند عادی تلقی میشوند و تنها زمانی هستیشان مفهوم میگردد که نیستیشان محسوس گردد؛ بر این اساس اگر کوچهها و خیابانها و اتوبانها را از یک شهر حذف کنیم دیگر چه باقی میماند و هستی و حیات یک شهر چگونه معنی مییابد؟ زندگی اجتماعی بدون عادات هم به همین شکل.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی عادات اجتماعی, لقمان حکیم, جامعه شناسی شرقی
[ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]