جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

فرهنگ جامعه شناسی پزشکی  Dictionary of Medical  Sociology
نوشتۀ ویلیام سی. کاکرهام William C. Cockerham و فریس جی. ریتچی Ferris J. Ritchey
ترجمۀ حسین شیران Hossein Shiran
****************************************************

دوران پس از پارسونز The Post-Parsons Era


     پس از مفهوم «نقش بیمار 1» که توسط «پارسونز 2» توسعه یافت تحقیقات بعدی در «جامعه شناسی پزشکی» بخش عمده‌اش در زمینة «آموزش پزشکی» بود. «مرتون 3» و همکارانش در اثر «دانشجوی پزشکی 4» (۱۹۵۷) تحلیل‌های کارکردگرایانة خود را تا به مسألة اجتماعی‌شدنِ دانشجویان پزشکی توسعه دادند؛  مقالۀ «رنه فاکس 5» در زمینۀ «رتبه‌بندی‌های غیرقطعی» هم در این زمینه سهم بسزایی داشت.
 

     چندی پس از آن، «هوارد بکر 6» و دستیارانش، «پسران سفیدپوش 7» (1961) را منتشر ساختند که مطالعه‌ای بود در رابطه با اجتماعی‌شدن در دانشکدة پزشکی البته از چشم‌انداز «نظریة کنش متقابل نمادین 8». این مطالعه که به یک مطالعة جامعه‌شناختی کلاسیک تبدیل شد، ثابت کرد که از هر دو محتوای نظری و روش‌شناختی یک اثر واجد اهمیت است. تکنیک‌های مشاهدة مشارکتی که در «پسران سفیدپوش» بکار گرفته شد همچنین ثابت کرد که می‌تواند مبنایی برای نوآوریهای آتی در هر دو بعد نظری و روش‌شناختی باشد و این همان چیزی بود که بعدها توسط «بارنی گلاسر 9» و «آنسلم اشتراوس 10» در «کشف نظریة زمینه‌ای 11» (1967) و «تحول پایگاه اجتماعی 12» (1971) توسعه یافت. تحقیقات دیگر در زمینة آموزش پزشکی بر آموزش پرستاران و همتایان آنها متمرکز شد، بخصوص کار «فرد دیویس 13» (1972) که بازتابی بود از تحلیل‌هایی در چارچوب «نظریة کنش متقابل نمادین»‌.
 

     با ارائة پژوهش‌هایی در زمینة «نظریة کنش متقابل نمادین» در حوزه‌ای که قبلاً تحت سلطة «نظریة کارکردگرایی 14» بود، «جامعه شناسی پزشکی» عرصه‌ای شد برای مباحثات داغ میان این دو مکتب عمدة نظری جامعه شناسی. این مباحثات باعث تهییج هر چه بیشتر علاقة جامعه‌شناسان آکادمیک به این زمینه شد بطوریکه آغاز دهة 1960 مصادف شد با سیل نشریاتی که در زمینة «جامعه شناسی پزشکی» به راه افتاد. علاوه بر این، بخشِ «جامعه شناسی پزشکی»ِ «انجمن جامعه شناسی آمریکا15» هم بتدریج به یکی از بزرگترین و فعال‌ترینِ گروه‌ها در ASA تبدیل شد. در سال 1966 مجلة «سلامت و رفتار اجتماعی»، مؤسَّس در سال 1960، به یک نشریة رسمی در ASA تبدیل شد و «جامعه شناسی پزشکی» یکی از معدود رشته‌های فرعی جامعه شناختی شد که تحت نظارت ASA از حق نشر یک مجلة مخصوص به خود برخوردار شد.
 

     در طول اواسط دهة 1960، دیدگاه کنش متقابل نمادین بر بخش قابل توجهی از نشریات تسلط یافت. یکی از تجلیات این سلطه، مطالعات متعددی بود که با ارجاع به «نظریة برچسب زنی 16» انجام شد و همین خود مباحثات و مجادلات بعدی را برانگیخت. اگرچه «نظریة برچسب زنی» بطور کلی در ارتباط با «رفتار انحرافی» مطرح شده بود محور اصلی این مباحثات نه بر این موضوع که بر «تجربة ذهنی بیمار» متمرکز بود. در این حوزه بتدریج «توماس شف 17» (1966) به طرفدار اصلی رویکرد برچسب زنی تبدیل شد و «والتر گووْ 18» (1970) منتقد اصلی او گشت. نظریة برچسب زنی همچنین برای بیان یافته‌های حاصل از مطالعات سلامت جسمانی مورد استفاده قرار گرفت؛ بعنوان مثال، «الیوت فریدسون 19» (1970b) تلاش کرد با بهره‌گیری از گرایش برچسب زنی جایگزینی برای مفهوم نقش بیمار پارسونز پیشنهاد دهد.
 

     در اواخر دهة 1950 و دهة 1960 جامعه شناسان کار خود را در حوزة سلامت روانی نه فقط به مطالعة بیماران ذهنی بلکه به مطالعة ننگ 20، استرس، مقابلة خانواده‌ها با اختلالات ذهنی و سایر بخش‌های عملی و نظری مهم گسترش دادند. اثر «تیمارستان 21» «اروینگ گافمن 22» (1961) که به مطالعة زندگی در یک بیمارستان روانی پرداخت، توانست مفهوم اصلی‌اش یعنی «نهادهای تام 23» را به یک بیان نظری مهم در حوزة جامعه شناسی عمومی تبدیل کند. مطالعات فراوانی که پس از آن رخ داد جامعه شناسیِ اختلالات روانی را به یک زیرشاخة عمده در «جامعه شناسی پزشکی» بدل ساخت ( Cockerham 1996).
 

     دو دستة دیگر از تحقیقات بنحوی خاص در دهة 1960 برجسته شدند. این دسته از تحقیقات آنهایی بودند که به مطالعة رفتارهای مددجویانه 24 و مرگ و مردن 25 پرداختند. رفتارهای مددجویانه یا دلایلی که افراد معین در زمانی که فکر می‌کنند بیمار هستند به دنبال خدمات حرفه‌ای می‌گردند یا نمی‌گردند، یک مسالة مهم پژوهشی هستند و باز هم خواهند بود. مطالعة اصلی در این زمینه، «بهداشت و سلامت رجینویل 26» (1954) «ارل کوس 27» بود که پیوند مهمی میان طبقة اجتماعی و نشانه‌های مشهود بیماری یا ناتوانی را به نمایش گذاشت.
 

     همچنانکه مطالعة تأثیر قومیت در استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی هم به «ساچمن 28» (1965a) محول شد که وی در آن به مطالعة باورها و درجة پذیرش پزشکی مدرن در میان چند گروه قومیتی در شهر نیویورک پرداخت. «ساچمن» بر پایة مفهوم «نظام ارجاع به غیرمتخصص 29» «فریدسون 30» (1960) دریافت که بیشترین مقاومت نسبت به استفاده از خدمات پزشکان در محله‌های پایین‌طبقه با ویژگی‌های هویتی پرقدرت و روابط خانوادگی گسترده وجود دارد. در مقالة دیگری، «ساچمن» (1965b) با تدوین الگویی از تجربة بیماری دومین سهم عمده‌اش را هم به «جامعه شناسی پزشکی» ایفا کرد. پژوهش‌های مرتبط با این مسأله توسط «مارک زبوروفسکی 31» (1952)، «دیوید مکانیک 32» و «ادموند ولکارت 33» (1961) و «ایروینگ زولا 34» (1966) پی‌گرفته شدند و اطلاعات مهمی در ارتباط با گونه‌های اجتماعی ادراک بیماری فراهم نمودند.
 

     علاقة عمومی و حرفه‌ای به [مطالعة] مرگ ‌و میر در طول دهة 1960 عملاً تبدیل به یک مُد شد و «جامعه شناسی پزشکی» با پژوهش‌های متعددی که در این زمینه داشت در تشدید این وضع بسیار مفید و سودمند واقع شد. کار «گلاسر 35» و «اشتراوس 36» (1965 ، 1968) و «دیوید سودنو 37» (1967) توجه همگان را به جنبه‌های اجتماعی تجربة مرگ جلب کرد- بویژه به تجربة مرگ غریبانه در یک بیمارستان مدرن که در آن بیمار در یک اتاق ایزوله درمی‌گذشت در حالیکه اغلب از هر دو جنبة اجتماعی و روانشناختی در انزوا بود! در این میان «سودنو» تفاوت میان «مرگ اجتماعی» را در تقابل با «مرگ بالینی» به نمایش گذاشت در حالی که «گلاسر» و «استراوس» (1965) به توسعة نظریه‌ای در زمینة آگاهی‌ای روی آوردند که در اذهان کارکنان بیمارستانی که در آن بیمارانی با امراض لاعلاج بستری بودند از تصور عدم امکان نجاتشان استنباط می‌شد.
 

     در نهایت انباشت ادبیات گسترده در حوزة «جامعه شناسی پزشکی» را باید مرهون تلاش‌هایی دانست که این رشته را در قالب کتاب‌هایی خلاصه کردند که بعنوان منابع درسی برای جریان‌ها و خط‌‌‌ سیرهای متعددی که در درون جامعه شناسی پزشکی در بستر دانشکده‌ها و دانشگاه‌های سراسر کشور ظهور کردند تألیف شدند. اولین کتاب درسی در زمینة جامعه شناسی پزشکی کتابی به همین نام (جامعه شناسی پزشکی) اثر «نورمن هاوکینز 38» (1958) بود. بعد کتاب «پزشک و بیمار او» (1963) اثر «ساموئل بلوم 39» که تا حد زیادی برای استفادة دانشجویان پزشکی در نظر گرفته شد، ضمن اینکه دو مجموعه از نشریات ریدینگز تحت عناوین «بیماران، پزشکان و بیماری‌ها» (1979) اثر «ای. گارتلی جاکو 40» و کتاب «جامعه شناسی پزشکی» (1989) اثر «هوارد فریمن 41» و همکارانش به ترتیب به چاپ سوم و چهارم رسیدند.
 

     در سال 1968 در قالب یک کتاب‌ درسی از چاپ اول کتاب «جامعه شناسی پزشکی» «[دیوید] مکانیک» رونمایی شد، دو سال بعد (1970) کتاب «جامعه شناسی پزشکی» توسط «رادنی کو 42» به چاپ اول رسید و در همان سال (1970) کتاب «جامعه شناسی بهداشت و سلامت» اثر «رابرت ویلسون 43» چاپ نخست خود را از سرگذراند. البته سال 1970، آثار دیگری را هم دربرداشت مانند «حرفة پزشکی» (1970a ) و «تسلط حرفه‌ای» (1970b ) که هر دو از «فریدسون» بودند. کتاب اخیر «فریدسون» بیانیة عمده‌ای شد بر جنبه‌های اجتماعی حرفه‌ای شدن پزشکی.

 

پی‌نوشت‌های بخش پنجم:


1- Concept of The Sick Role
2- Talcott Parsons
3- Robert K. Merton
4- Student Physician
5- Renee Fox
6- Howard Becker
7- Boys in White
8- Symbolic Interactionist Perspective
9- Barney Glaser
10- Anselm Strauss
11- The Discovery of Grounded Theory
12- Status Passage
13- Fred Davis
14- Functionalism
15- American Sociological Association
16- Labeling Theory
17- Thomas Scheff
18- Walter Gove
19- Eliot Freidson
20- Stigma
21- Asylums
22- Erving Goffman
23- Total Institutions
24- help-seeking behavior
25- Death and Dying
26- The Health of Regionville
27- Earl Koos
28- Suchman
29- Lay-referral System
30- Freidson
31- Mark Zborowski
32- David Mechanic
33- Edmund Volkart
34- Irving Zola
35- Glaser
36- Strauss
37- David Sudnow
38- Norman Hawkins
39- Samuel Bloom
40- E. Gartly Jaco
41- Howard Freeman
42- Rodney Coe
43- Robert Wilson

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
 


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی پزشکی, کاکرهام و ریتچی

[ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]


مروری بر نظرسنجی جامعه شناسی شرقی

تحلیل شما از نتیجۀ این نظرسنجی چیست؟


 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
 


برچسب‌ها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران, بررسی مسائل اجتماعی

[ چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی شرقی تقدیم می کند:

دانلود رایگان کتاب جامعه شناسی 


 کتاب "دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان" - جلد اول

(جامعه شناسی رفتار اقتصادی- اجتماعی مردم ایران)

نوشتۀ حسین شیران Hossein Gh. Shiran


 لینک دانلود:

دانلود رایگان کتاب "دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان -جلد اول - حسین شیران"

(نشر اول 1393)

نوع فایل: PDF

حجم فایل : 1.2 MB 

تعداد صفحات : 180 صفحه

دانلود رایگان کتاب "دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان -جلد اول - حسین شیران"

(ویرایش جدید 1396)

نوع فایل: PDF

حجم فایل : 1.3 MB 

تعداد صفحات : 103 صفحه


 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
 


برچسب‌ها: جامعه شناسی, حسین شیران, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی رفتار اقتصادی

[ چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی شرقی

بخش پانزدهم: تا امر جامعه هست علم جامعه شناسی هم خواهد بود - ۱

حسین شیران

 

     در رابطه با مسألۀ دوم یعنی امکان مرگ یا از رده خارج شدن علمی به اسم جامعه شناسی، حال چه در ارتباط با رشتۀ مطالعات فرهنگی و چه فارغ از آن، در گذر از مباحث مربوط به معنی و مفهوم «مرگ» در وهلۀ اول و بعد معنی و مفهوم «مرگ علم» در وهلۀ دوم، باید گفت چنین چیزی ممکن نیست و یا حداقل به این سادگی‌ها ممکن نخواهد بود! من این را به یک دلیل ساده اما واضح و مبرهن می‌گویم و آن اینکه: «تا امر جامعه هست علم جامعه شناسی هم خواهد بود»! در حدّ و سطح بحث حاضر، مفید و مختصر،‌ این حرف اول و آخر من در این خصوص است و مابقی هر چه که گویم در بند و بسط این یک نکته خواهد بود!
 

     البته باید گفت که این استدلال تنها برای آنها که به پیش‌فرض‌های اساسی بحث قائل‌اند قانع‌کننده خواهد بود و گرنه خود روشن است آنها که به هر ترتیب هست‌بودن جامعه را منکر می‌‌شوند (جزء اول استدلال فوق) و یا آنها که هست‌بودن جامعه را قبول دارند اما به هر دلیل به چیزی به اسم علم جامعه شناسی هیچ اعتقادی ندارند (جزء دوم استدلال فوق) هرگز مخاطب این استدلال نیستند! بدیهی‌ست برای آنکه هیچ اعتقادی به امر جامعه ندارد بخودی‌خود علم جامعه شناسی هم هیچ محلی از اعراب نخواهد داشت و یا برای آنکه هیچ اعتقادی به اصالت علم جامعه شناسی ندارد صحبت از حیات و ممات آن برایش کم از افسانه نخواهد بود! البته باید گفت که این دسته از افراد در اقلیت محض قرار دارند با این حال اگرکه بخواهیم با آنها به بحث و گفتگو بنشینیم لاجرم باید یک یا چند گام به عقب بازگردیم چرا که محل نزاع با آنها خود یک یا چند مرحله پیشتر از اینها قرار دارد.
 

     اما براستی نه اینجا جای بحث با آنهاست و نه اصلاً مخاطب ما در این بحث آنها هستند! چرا که واقعیت اینست میان ما و آنها بطور قطع بر روی پیش‌فرض‌های اساسی موضوع مورد بحث هیچ توافقی وجود ندارد؛ آنچه در اینجا ناگفته مورد اجماع ماست مشخصاً مورد انکار آنهاست و این خود بنحو اشد جریان بحث میان ما و آنها را دستکم در این مورد بخصوص دچار مشکل می‌سازد! نباید فراموش کرد که اعم مسائل مورد بحث در حوزۀ عقل و اندیشه مبتنی بر برخی پیش‌مفروضات بنیادینی صورت می‌پذیرند که به هر شکل مقبول طرفین (گوینده و شنونده) واقع شده‌اند. این پیش‌مفروضات همیشه بر زبان آورده نمی‌شوند و گاه از بس عادی انگاشته می‌شوند فراموش هم می‌گردند (همچنانکه ما اغلب یادمان می‌رود قلب تپنده‌ای در درون‌مان وجود دارد و یکریز می‌تپد و به ما حیات می‌بخشد و خود از این طریق است که ما می‌توانیم خیل کارهایمان را سروسامان دهیم!) اما در هر صورت چون عنصری اساسی، در ساختمان مباحث مطروحه لحاظ هستند و تنها زمانی ارزش و اهمیت والای آنها برای ما و مباحث ما رو می‌شود که رسماً‌ مورد انکار واقع می‌شوند!
 

     به عنوان مثال یک عالم دینی که بر روی منبر می‌رود و برای خیل مستمعین‌اش از هر دری سخن می‌گوید و یا فرقی نمی‌کند گروهی از علمای دین که گرد هم نشسته‌ و در خصوص موضوعات مختلف باهم مباحثه یا حتی مناظره می‌کنند همواره یک‌سری پیش‌فرض‌های اساسی (حالا از اعتقاد به وجود خدا بگیرید تا اعتقاد به دین و پیغمبر و امام و از این قبیل) در اذهان‌شان لحاظ است- حال چه به تصریح بر زبان بیاورند و چه هرگز نیاورند، و در واقع امر تنها با این اشتراک زمینه و این اتفاق‌نظر بنیادین است که جریان مباحثات متعدد میان آنها ممکن و میسر می‌گردد و گرنه چگونه می‌شد با کسی یا کسانی که هیچ اعتقادی به وجود خدا ندارند نشست و از اوصاف خدا و دین و پیامبر و ذکر و نماز و خمس و زکات گفت!
 

     البته یک عالم دینی باید توان اثبات وجود این پیش‌فرض‌ها را هم داشته باشد و گرنه یدک کشیدن این عنوان بهیچوجه برایش آن ارزش و اهمیت لازم را همراه نخواهد داشت! همینطور یک جامعه‌شناس هم باید بدواً توان اثبات پیش‌فرض‌هایش از جمله پیش‌فرض مهم و اساسی وجود امر جامعه را داشته باشد و گرنه خودبخود عنوان دهان‌گیری که یدک می‌کشد از معنا و مفهوم و اعتبار لازم ساقط خواهد شد! در این یک مسأله هیچ تردیدی نیست! اما مسأله اینجاست که آن جایی و این هم جایی دارد؛ موضوع مورد بحث ما اینجا مشخصاً امکان یا عدم امکان مرگ جامعه شناسی است؛ در این ارتباط ما وقتی در راستای ردّ این امکان از استدلال سادۀ «تا امر جامعه هست علم جامعه شناسی هم خواهد بود» استفاده می‌کنیم بهیچوجه مخاطب خود را انکارکنندگان امر جامعه یا علم جامعه شناسی نمی‌دانیم اما انکارکنندگان حیات جامعه شناسی و یا بهتر بگویم قائلین به مرگ جامعه شناسی چرا!
 

     حقیقت اینست که میان این دسته از افراد (قائلین به مرگ ‌جامعه شناسی) و آن دسته از افراد (انکارکنندگان جامعه و جامعه‌شناسی) از آن جهت که گفتیم خیلی تفاوت وجود دارد چه برخلاف آنها اینها به هر شکل قائل به پیش‌فرض‌های اساسی بحث ما هستند! خود روشن است وقتی اینها بطور مشخص پیرامون «مرگ جامعه شناسی» سخن می‌گویند یعنی که بطور قطع قبلاً وجود علمی به اسم جامعه شناسی و ذی‌حیات بودن آن را پذیرفته‌اند و گرنه چطور ممکن بود و است در مورد مرگ چیزی صحبت کنند که از اول خود می‌دانستند نبوده و نیست؟! و صد البته پیشتر از آن لابد پذیرفته‌اند که در عالمِ هستی، امری واقعی بنام جامعه بوده و هست که مبتنی بر آن علمی به اسم جامعه شناسی پدید آمده و حیات یافته است که حالا دارند در مورد مرگش سخن می‌گویند و گرنه آیا امکان داشت بدون اعتقاد به موجود بودن موضوع مورد مطالعۀ یک علم به موجود بودن آن علم اعتقاد داشته باشند و از حیات و مماتش سخن بگویند؟! ...

 

 

 پایان بخش پانزدهم

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
 


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, پایان جامعه شناسی

[ دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]