مرگ تدریجی هویتها و اصالتها - 1
به بهانه شناسنامهدار شدن آییل
حسین شیران - جامعهشناس
سرانجام "آییل" صاحب شناسنامه شد؛ طی نه ماهی که این دختر نوزاد ما بیشناسنامه ماند، از 14 تیر 1399 تاریخ تولدش تا 15 فروردین 1400 زمان تنظیم سند شناسنامهاش، کشوقوس میان پدر و مادر او و سازمان ثبت احوال کشور صرفا بر سر "نامی" که انتخاب شده بود نبود بلکه فرا و ورای آن بر سر "هویت و اصالتی" بود که عمریست به هر شکل ممکن به محاق برده شده و متأسفانه مجالی برای اظهار و ابراز وجود نیافته و باز نمییابد! و این افول تنها متوجه هویت آذربایجانی که آییل معرف و متعلق به آنست نیست بلکه کموبیش متوجه هر هویت قومی دیگریست که در حاشیۀ هژمونی هویت مرکزی یا بهتر بگویم هویت مرکزخواه در سایه مانده و از رشد و شکوفایی بازمانده است.
اگرچه در این سرزمین همواره صحبت از "هویتهای قومی" و یا وضعیتا همان "هویتهای حاشیهای" که گفتیم محمل حساسیتها بوده و است- چرا که همواره حوالی این بحثها را دورتادور هالههایی از ایسمها گرفتهاند که در واقع چالههایی بیش نیستند و این البته خاصیت هر ایدئولوژی است که در بادی امر از باب جذب جماعت هالهای از نور مینماید اما به انتهایش که میرسی جز سیاهی و سرگردانی نمیبینی و نمییابی و این را بیشتر و بهتر از هر کس دیگری باید از آنهایی شنید که به هر شکل موفق میشوند بازماندۀ خود را از این چالهها بیرون بکشند، با این وجود باید به هر شکل به وجوه متعدد افول هویتهای اصیل هم پرداخت و در کنار خوف از درغلطیدن در دام ایسمهای هویتی، خطر طغیان هویتهای فروخفته و فروکوفته را هم در نظر گرفت.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: هویت اجتماعی, شناسنامه آییل, ثبت احوال کشور, جامعه شناسی هویت
[ جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شانزده ویژگی متفکران انتقادی
نوشتۀ دیپ پاتل Deep Patel
ترجمۀ حسین شیران
شهود هم اگر که عمیقتر مورد کاوش قرار گیرد میتواند برای کسب دانش و بینش قابل اعتماد باشد.
بخش سوم
9. دلسوزی و همدلی Compassion and Empathy
دلسوزی و همدلی برای متفکران انتقادی ممکن است یک امر منفی به نظر برسد، چرا که حساس و عاطفی بودن میتواند درک ما از یک موقعیت را منحرف سازد، با این وجود ارزش و اهمیت دلسوز بودن در نگران دیگران بودن و بها دادن به رفاه سایر افراد است. بدون دلسوزی ما همۀ اطلاعات و موقعیتها را از دیدگاه حقایق و دادههای علمی بسی سرد و بیروح خواهیم دید. برای ما بسی آسان خواهد بود اینکه اجازه دهیم بدبینی و شکگرایی ما زهرآگینتر شود و به هر چه که میبینیم به دیدۀ تردید بنگریم، اما برای اینکه به یک متفکر انتقادی خوب تبدیل شویم باید همواره عنصر انسان بودن را در نظر داشته باشیم. همه کارهایی که ما انجام میدهیم تنها مربوط به دادهها و اطلاعات مجزا نیستند - آنها همچنین مربوط به افراد انسانی هستند.
10. فروتنی Humility
فروتنی اراده و تمایل به تصدیق نقائص شخصی و دیدن ویژگیهای مثبت شخصی به روشی دقیق است. شما هنگامی که فروتنی دارید از معایب و نقایص خود آگاه هستید اما همینطور از نقاط قوت خود هم آگاه هستید و این یک عنصر مهم در تفکر انتقادی و اراده به داشتن کشش و ذهنی باز است. اگر که فروتنی فکری داشته باشید ذهنتان همواره نسبت به نقطهنظرات دیگران باز خواهد ماند، مواقعی که دارید اشتباه میکنید را خود به خوبی تشخیص خواهید داد و هر گاه هم که ضرورت داشته باشد باورهای شخصی خودتان را به چالش خواهید گذاشت.
11. اراده به چالش کشیدن وضعیت موجود Willing to challenge the status quo
تفکر انتقادی به معنای زیر سؤال بردن شیوههای عمل دیرین و امتناع از پایبندی به روشهای سنتی، تنها به این دلیل که همیشه کارها به این شیوه انجام شده، میباشد. متفکران انتقادی به دنبال پاسخها و روشهای هوشمندانه و اندیشمندانهای هستند که در آنها تمامی اطلاعات و شیوههای موجود و مرتبط را در نظر گرفته باشند. ارادۀ آنها برای به چالش کشیدن وضعیت موجود ممکن است مجادلانه به نظر برسد اما باید در نظر داشت که این یک بخش اساسی از ذهن خلاق و نوآور یک متفکر انتقادی است.
12. ذهنیت باز Open-Mindedness
اینکه بتوان از یک موضع عقبنشینی کرد و خود را گرفتار یک منازعۀ بیفایده نساخت به متفکران انتقادی کمک میکند تا چشماندازهای گستردهتری را ببینند. متفکران انتقادی از درگیر شدن در مباحث جنونآمیز یا جانبدارانه دوری میکنند- آنها میخواهند همه دیدگاهها را بشنوند. متفکران انتقادی یکراست به سمت نتیجهگیری نمیجهند؛ آنها با ذهنیتی باز به یک مسأله یا موقعیت نزدیک میشوند و با آغوش باز آراء و نظرات دیگران را جویا میشوند.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: تفکر انتقادی, تفکر تحلیلی, دیپ پاتل Deep Patel, جامعه شناسی شرقی
[ دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 مقاله در روششناسی علوم اجتماعی
عنوان: چالشها در کاربرد روش گرندد تئوری (نظریهبنیاد): پیشدرآمدی عملی بر انجام تحقیق به روش گرندد تئوری
Challenges When Using Grounded Theory:A Pragmatic Introduction to Doing GT Research
نویسندگان: وی. تیمونن، جی. فولی و سی. کنلون
V. Timonen, G. Foley and C. Conlon
مترجم: حسین شیران Hossein Shiran
بخش ششم
2- اشتراوس و کوربین: عینیتگرایی و تأملگری
برخلاف رویکرد کلاسیک، اشتراوس و کوربین (1990/2015) با تأکید بر اعتبارسنجی روبهرشد و ترکیب استقراء و قیاس (Heath & Cowley, 2004)، طرحی با جزئیات بیشتر برای تحلیل داده ارائه دادهاند و به این تصور که یک "فرمول" گام به گام وجود دارد که باید با دقت پیگرفته شود تا به یک نظریۀ دادهبنیاد "خوب" منجر گردد جان دادهاند (Bryant, 2009). نسخه اشتراوس و کوربین (1990/2015, 1998) واجد زیربنای عینیتگرایی است - به این معنی که قائل به این فهم است که یک واقعیت عینی و خارجی وجود دارد که قابل کشف و گزارش توسط محقق است (Charmaz, 2000, 2013). با اینحال، در چاپهای اخیر (Strauss & Corbin, 2008 ، 2015) بیشتر بر نقش تأملی محقق تأکید شده و از تأکید بر کاربرد شیوههای فنی که در چاپهای قبلی مطرح بود کاسته شده است (Charmaz, 2013).
3- نظریهبنیاد ساختگرا (CGT)
نقش مشارکتکننده و محقق در روند تولید دانش و بازجویی ماهیت دانش تولیدشده، نقطۀ اصلی عزیمت نظریهبنیاد ساختگرای چارمز (2006 ,2014) است. جایی که گرندد تئوری کلاسیک ادعا میکند نظریه از دل دادهها بیرون میآید و این کار توسط محقق بدون دخالت او و صرفا به عنوان یک مشاهدهگر علمی تأملی انجام میشود، در CGT محقق در تولید داده و نظریه کاملاً دخیل است. در CGT مشاركتكنندگان در تولید دانش نقشی فعال دارند، دانشي كه به عقیدۀ چارمز (2014) با تأیید فرایند ساخت سازه تقویت میشود. دانشی که به این طریق تولید میشود، به نوبۀ خود، به مثابۀ یک تمثال تفسیری سازهای مطرح میشود.
از نظر چارمز "مبانی پراگماتیسم (عملگرایی) گرندد تئوری ما را ترغیب میکند به جای اینکه یک گزارش خارجی از رویدادها و اظهارات ارائه بدهیم یک تعبیر تفسیری از عوالمی که مطالعه میکنیم بسازیم"(Charmaz، 2014، p. 339). با اینحال، در روش CGT تأکید بر دانش به عنوان یک تمثال تفسیری و بر این اساس ذهنیت ذاتی آن ممکن است در تنش با برخی از الزاماتی تلقی گردد که به طور فزاینده در اغلب پروژههای تحقیقاتی اعمال میشوند. به عنوان مثال، تقریباً همه برنامههای تحقیقاتی رقابتی که توسط کمیسیون اروپا تأمین اعتبار میشوند بر "چالشهای جامعوی" بزرگ تأکید دارند و بر اهمیت تولید یافتههای تحقیقاتی عینی که بتواند زیربنای پاسخهای عملی یا سیاسی گسترده به این چالشها باشد.
ادامه دارد ...
مشخصات مجله و مقاله:
International Journal of Qualitative Methods
Volume 17: 1–10
ªThe Author(s) 2018
Reprints and permissions:
sagepub.com/journalsPermissions.nav
DOI: 10.1177/1609406918758086
journals.sagepub.com/home/ijq
روش تحقیق در علوم اجتماعی - روششناسی در جامعهشناسی - گرندد تئوری نظریه دادهبنیاد
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: گرندد تئوری نظریه بنیاد, گلیزر و اشتراوس, کوربین کلارک چارمز, پراگماتیسم عملگرایی
[ پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شرحی بر نظریۀ ساختیابی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency
✍️ حسین شیران
بخش دهم
نظریۀ ساختیابی و نظریۀ سبک زندگی سلامتمحور
نکتۀ آخر در این خصوص مربوط به پیامدهای عمل عامل است. در مفهوم کنش تنها به پیامدهای خواسته توجه میشود در حالیکه در مفهوم کردار هم «پیامدهای خواسته» و هم «پیامدهای ناخواسته» هر دو مطرح و مورد توجه هستند. شکاف عمیق میان نظریههای مربوط به کنش و نظریههای مربوط به نظام از همین نکته ناشی میگردد که کنشگرایان پیامدهای ناخواستۀ کنش را نادیده میگیرند (کلهون، 1387: 385).
رویکرد نظری این تحقیق بر پایۀ تمامی آنچه گفته شد با راهبردهای دهگانۀ خود، در کنار پیامدهای خواسته و مورد نظر که همانا سلامت سبک زندگی و به تبع آن سلامت جسمی و روانی جمعیت و به واسطۀ آن پیشرفت و توسعۀ پایدار جامعه است، به پیامدهای ناخواستۀ آن که همانا ناسلامتی سبکهای زندگی و وقوع و شیوع بیماریهای سبک زندگی و ناتوانی و نابودی جمعیت کشور و تبعات ناخوشایند ناشی از آن هم توجه دارد و به آن به مثابۀ یک مسألۀ اجتماعی خطیر و خطرناک مینگرد.
در نهایت در مواجهه با یک چنین مسألهای این رویکرد به کردار اجتماعی به مثابۀ یک «مداخله» در مسیر رخدادهای جهان مینگرد (کلهون، 1387: 381) و اصلاح امور زندگی اجتماعی را با اصلاح کردارهای اجتماعی عوامل انسانی یا به بیانی روشنتر رفتارهای عادت شدۀ آنها در گذران زندگی روزمره ممکن و میسر میداند.
پایان
Structuration Theory
Structure Agency
Giddens
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: آنتونی گیدنز, نظریه ساختیابی, ساختار عاملیت, سبک زندگی سلامتمحور
[ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
نیچه و زرتشت - بخش سوم
به مناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت
حسین شیران
"من میباید به یک ایرانی- زرتشت، ادای احترام کنم!" (نیچه و ایران، داریوش آشوری)؛ این گفتۀ نیچه، بیانگر نهایت ارادت قلبی او به زرتشت است- نامی که نخست از طریق یونانیان باستان و به اسم Zoroaster به گوشاش خورد اما وقتی دریافت یونانیانی همچون هراکلیتوس، فیلسوف پیشاسقراطی، خود در محضر مردی از مشرقزمین بنام زرتشت شاگردی کرده و کسب معرفت نمودهاند (فلسفه در عصر تراژیک یونانیان، ترجمة مجید شریف) کنجکاو شد که سراغ این مرد مشرقی رود و ببیند و بداند که کیست، و وقتی به این مهم نائل آمد دیگر نام یونانی Zoroaster را کنار گذاشت و زینپس او را به نام ایران باستانیاش Zarathustra خواند.
اما این همه ارادت و علاقه و احترام مانع از آن نبود و نشد که مرد منتقدی چون نیچه تیغ تیز نقدش را حتی در برابر زرتشت بزرگ غلاف کند؛ او زرتشت را از این جهت که مردی راستگو بوده و در تارک تاریخ بسی با اندیشه و با فضیلت زیسته، به شدت میستود و پادشاهیاش را "پادشاهی هزارهای" میدانست، اما با این وجود، به ظن خود، او را هم مرتکب یک "خطای بزرگ" میدانست و آن اینکه برای نخستین بار "تبلیغ و ترویج آیین خداشناسی و اخلاقباوری" را در جهان باب کرده بود و حالا نیچه قرنها بعد بعنوان فرزند رشید عصر روشنگری بر آن شده بود این پرانتز باز مانده از اعصار باستان را برای همیشه بربندد، منتهی نه به نام و نشان خویش بلکه باز با نام نامی زرتشت، و برای همین بود عنوان کتاباش را گذاشت "چنین گفت زرتشت" Also Sprach Zarathustra.
در این کتاب بزرگ بر خلاف آنچه عنواناش میگوید این "زرتشت جهان باستان" نیست که سخن میگوید بلکه نیچه، "زرتشت جهان مدرن" است که سخن میگوید و بطور مشخص از "مرگ خدا" هم میگوید؛ در عصر روشنگری که هر کس از جا برمیخاست نخست تیپایی به توپِ دیگر از مدافتادۀ دین میزد و تا جایی که میتوانست از خویش دور میساخت تا مباد متهم به کهنهاندیشی گردد البته که این افتخاری بزرگ بود برای نیچه تا بیلفافه و بیلکنت پایان خدامداری و اخلاقگرایی در جهان را اعلام کند، با این همه او هیچ نمیخواست این افتخار بزرگ مستقیم به نام نیچه پیوند بخورد برای همین بود ترجیح داد اگر آغاز خدامداری با نام زرتشت پیوند خورده، پایاناش هم با نام او پیوند بخورد. این نشان احترام والای نیچه به یک ایرانی- زرتشت بود!
پایان
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: زرتشت پیامبر باستان, روز بزرگداشت زرتشت, فردریک ویلهلم نیچه, چنین گفت زرتشت
[ سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
نیچه و زرتشت - بخش دوم
به مناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت
حسین شیران
نیچه به زرتشت که رسید دیگر پیش و بیش از او هیچ نیافت پس او را "نخستین اندیشهگر بزرگ تاریخ جهان" خواند و با اینکه پایبند هیچ چیز و هیچ کس نبود خواهناخواه پایبند زرتشت بزرگ گشت و با افتخار بسی در محضرش ماند و تا آنجا که میتوانست خود را از این سرچشمه سیراب ساخت. هم از این طریق او علاقهمند ایران و ایرانیان گشت و فضایل "سروریخواهی" و "راستگویی" و "زمانباوری" (که متأسفانه امروز دیگر چندان خبری از این فضایل نیست) را در نزد آنها به شدت ستود و جالب اینکه دریغ خورد که ایکاش به جای رومیان، ایرانیان با این ویژگیهای خاص بر یونانیان پیروز میشدند و سرور یونانیان میگشتند!
نیچه در زرتشت چه دید که تا بدین حد شیفتۀ او گشت؟ ما نیچه را دستکم به خاطر آن جملۀ معروف و جهانگیرش که گفت "خدا مرده است" پدر و پیشوای ملحدان و منکران جهان میشناسیم، یک چنین فردی با یک چنین تفکراتی واقعا چرا باید از همه چیز و همه کس- حتی خدا، بگذرد و در کمال تعجب در ایستگاه زرتشت، پدر و پیشوای مومنان و معتقدان جهان، بازبماند و بعد از آناش به نام و به زبان او سخن بگوید و کتاب بنویسد و عنوان کتاباش را هم مزین به نام نامی او "چنین گفت زرتشت" بگذارد و در آن باز سخن با نام او آغاز کند:
"زرتشت سیساله بود که زادبوم خویش را ترک گفت و به کوهستان رفت. اینجا با جان و تنهایی خویش سرخوش بود و ده سال از آن نیازرد. اما سرانجام دلش دگر گشت و بامدادی ... از کوه به زیر آمد و ... چون به جنگلها پای نهاد خود را با پیرمردی [قدّیس] رویارو دید ... پیرمرد با زرتشت چنین گفت: ... این آواره به چشمام بیگانه نیست ... زرتشت دگر گشته ... و بیدار شده است! اکنون ترا با خفتگان چهکار؟ ... زرتشت پاسخ داد: من آدمیان را دوست میدارم. قدّیس گفت: ... اما من اکنون خدای را دوست میدارم نه آدمیان را. آدمی نزد من چیزیست بس ناکامل. عشق به آدمی مرا مرگآور است ... زرتشت چون تنها شد با خود چنین گفت: ... این قدّیس پیر هنوز چیزی از آن نشنیده که خدا مرده است! ..."
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: زرتشت پیامبر باستان, روز بزرگداشت زرتشت, فردریک ویلهلم نیچه, چنین گفت زرتشت
[ یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
نیچه و زرتشت - بخش اول
به مناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت
حسین شیران
شاید گزاف نباشد اینکه بگوییم نسل حاضر ما، به هر دلیل، "نیچه" فیلسوف آلمانی قرن 19 را بسی بهتر و بیشتر از "زرتشت" پیامبر باستانی خود میشناسند. در دوران پساروشنگری شاید این هیچ چیز عجیبی نباشد چه به هر حال نیچه جزو پنج شخصیت تأثیرگذار تاریخ تفکر جهان قلمداد شده و به عنوان یک واقعیت تاریخی به خوبی توانسته دوران پس از خود را از جهات مختلف تحت تأثیر قرار دهد. بیجهت نیست او را "ارباب لامکان و زمان" و "فرزند رشید روشنگران" لقب دادهاند و مخالف و موافق همه آثار او را خواندهاند. بر این اساس شاید رسالت این نوشته، در بادی امر، شناساندن یک شخصیت کمتر شناخته شده (زرتشت) از طریق شخصیتی بیشتر شناخته شده (نیچه) به نظر برسد اما اگر که بدانیم نیچه خود برای شناساندن خود به عالمیان از زرتشت پیامبر باستان ما مایه گذاشته است در این طرز تصور ممکنست تجدیدنظری حاصل گردد.
بدوا کنار هم گذاشتن نیچه و زرتشت، یک خداناباور و اخلاقناباور قهرمان اعصار جدید و یک خداباور و اخلاقباور قهار اعصار باستان، ممکنست عجیب بنماید اما هر چه هست، دستکم از دیدگاه خود نیچه، در این میان مناسبات و مراوداتی عمیق حاکم بوده و است. نیچه استاد بلامنازع علم فیلولوژی (علم مطالعة تاریخی زبانهای باستان) بود در حدی که توانست در 24 سالگی صاحب یک کرسی تدریس در دانشگاه بازل گردد. او در پی حقیقتی که خود از دیدگاه خویش جستجو میکرد دین و فلسفه و فرهنگ زمان خود را به سختی به تیغ تیز نقد سپرد و بعد راهی تاریخ تفکر "یونان باستان" گشت تا به ظن خویش آب را از سرچشمه بردارد و نه از رودهای گلآلود بیریشه و بیاصل و اساسی که در زمان خود جاری میدید، اما همانجا بود که دریافت تاریخ تفکر یونان باستان خود از جای دیگری آب میخورد: "ایران باستان"، پس به این سرچشمه رو کرد و در رأس آن به زرتشت رسید. ...
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: زرتشت پیامبر باستان, روز بزرگداشت زرتشت, فردریک ویلهلم نیچه, یونان و ایران باستان
[ جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شانزده ویژگی متفکران انتقادی
نوشتۀ دیپ پاتل Deep Patel
ترجمۀ حسین شیران
شهود هم اگر که عمیقتر مورد کاوش قرار گیرد میتواند برای کسب دانش و بینش قابل اعتماد باشد.
بخش دوم
5. تفکر تحلیلی Analytical Thinking
بهترین متفکران تحلیلی نیز همین متفکران انتقادی هستند و برعکس. توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات هنگام بررسی یک چیز- حالا تقریباً هر چیزی، قرارداد، گزارش، مدل تجاری یا حتی یک رابطه امری کلیدی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به معنا و مفهوم شکستن اطلاعات به اجزای سازندۀ آن و ارزیابی چگونگی کارکرد این اجزا با یکدیگر و به صورت جداگانه است. تجزیه و تحلیل متکی بر مشاهده است. با گردآوری و ارزیابی شواهد است که شما میتوانید به یک نتیجه معنیدار دست یابید. تفکر تحلیلی با عینیت آغاز میشود.
6. شناسایی سوگیریها Identifying Biases
متفکران انتقادی همواره خود را به چالش میکشند تا شواهد و منابعی را که باورهای آنها را شکل میدهند شناسایی کنند و از نظر اینکه آیا این شواهد و منابع معتبر هستند یا نه، ارزیابی کنند. انجام این کار به شما کمک میکند سوگیریهای خود را درک کرده و عقاید از پیش تعیین شدهتان را زیر سؤال ببرید. این یک گام مهم در کسب آگاهی از نحوۀ تعرض سوگیریها به تفکرات شما و تشخیص زمان انحراف اطلاعات است. هنگام مشاهدۀ اطلاعات، از خود بپرسید که این اطلاعات اساسا به نفع چه کسانی است؟ منبع این اطلاعات چه برنامهای در دستور کار دارد؟ آیا این منبع، اطلاعاتی که ادعاها یا باورهایش را تأیید نمیکنند نادیده میگیرد یا کنار میگذارد؟
7. تعیین ارتباط Determining Relevance
یکی از دشوارترین بخشهای تفکر انتقادی این است که دریابید اصولا چه اطلاعاتی در نظر شما مرتبطترین، معنیدارترین و مهمترین مینمایند. در بسیاری از سناریوها اطلاعاتی به شما ارائه میگردند که ممکن است در بادی امر با ارزش به نظر برسند در حالی که تنها باید به عنوان یک داده جزئی در نظر گرفته شوند. در نتیجه تنها منابعی از اطلاعات را در نظر بگیرید که از نظر منطقی بیشترین ارتباط و مناسبت را با موضوع مورد بحث دارد؛ باید دید آیا منابع واقعاً مفید و بیطرف هستند یا صرفاً برای این هستند که حواس شما را از موضوع اصلی و مرتبط دورتر سازند.
8. استنباط Inference
لزوما اطلاعاتی که ارائه میشوند همواره با چکیده و خلاصهای همراه نیستند که دقیقاً معنای آن را بیان کنند. متفکران انتقادی خود باید اطلاعات را ارزیابی کرده و بر اساس دادههای خام آن نتیجهگیری کنند. استنباط توانایی بیرون کشیدن معانی از دل دادهها و کشف نتایج بالقوه هنگام ارزیابی یک سناریو است. درک تفاوت میان استنتاج و فرضیات هم مهم است؛ به عنوان مثال، اگر شما این داده که "وزن شخصی 120 کیلوگرم است" را مشاهده کنید ممکن است فرض شما در مورد او اضافهوزن یا ناسالم بودن باشد در حالیکه دادههای دیگری از سایر نقاط مانند قد و ترکیب بدن او ممکن است استنباط و استنتاج شما را تغییر دهد.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: تفکر انتقادی, تفکر تحلیلی, دیپ پاتل Deep Patel, جامعه شناسی شرقی
[ چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

