جامعه شناسی در ایران: بین سیاست، مذهب و نفوذ غرب
نوشته: علی اکبر مهدی
ترجمه: حسین شیران
بخش سوم
از اوایل دهۀ 1960 به بعد، جامعه شناسی با گسترش دیوانسالاری دولتی و طرحهای توسعهای در کشور عمومیت یافت. تقاضا برای استخدام کارمندان آموزشدیده در بخشهای خدمات انسانی و علوم اجتماعی، بسیاری از افراد را به سمت تحصیلات عالی سوق داد. علاوه بر این، یادگیری جامعه شناسی در نزد عموم با اقبال و استقبال روبرو گشت چرا که به تأمل انتقادی، هم از ماهیت توسعهنیافتگی مملکت و هم نظام دیکتاتوری که همزمان بواسطۀ تثبیت قدرت یک پادشاه جوان مورد حمایت آمریکا بر آن حاکم بود کمک میکرد. این روندها در ایران عمدتا از سوی کسانی تداوم داشت که با باقی جهان (غیر از جهان اول) بودند که در آن بیشتر مطالعات انتقادی و ایدههای مارکسیستی جذابیت داشتند.
در اواخر دهۀ 1960 این اقبال و استقبال [از جامعه شناسی]، با ظهور جمعی منتقد از روشنفکران دانشگاهی و غیردانشگاهی سکولار مجهز و مسلح به دیدگاههای چپ نو منتقد شخصیت غیردموکراتیک و وابستۀ دولت تقویت گردید. دهۀ 1970 (1350 شمسی) افزایش بورسیه برای دانشجویان متقاضی تحصیل در خارج از کشور، به دلیل افزایش درآمد دولت از افزایش قیمت نفت، هم به محبوبیت جامعه شناسی در نزد عموم افزود. دو جامعهشناس منتقد، با عقاید ایدئولوژیک مخالف، هم در این جنبش نقش داشتند. امیرحسین آریانپور، یک روشنفکر برجسته در جناح چپ، باعث ارتقاء جایگاه جامعه شناسی انتقادی بویژه در میان دانشجویان گردید- با وجود وضعیت هژمونی پوزیتویستی که بر گروههای جامعه شناسی در دانشگاههای کشور حاکم بود (مهدی، 2001).
چاپهای متعددی از کتاب درسی آریانپور (1973) باعث رونق علم جامعه شناسی در ایران گردید. در اوایل دهۀ 1970، علی شریعتی - یک جامعهشناس مذهبی آموزشدیده در فرانسه، با تلفیق نظریههای جامعه شناسی و افکار مذهبی بنیادی، جذابیت جامعه شناسی را برای دانشجویان مذهبی افزایش داد (رهنما، 2000). شریعتی با تفسیرهای مارکسیستی خود، در چالش با آیتالله مرتضی مطهری، تبیینات اسلامی برای مسائل و مشکلات دولت پهلوی ارائه داد. این تحولات در به راه افتادن یک جنبش انقلابی که در نهایت به انقلاب اسلامی سال 1979 (1357 شمسی) و سرنگونی نظام سلطنتی سکولار طرفدار غرب منجر گشت نقشی اساسی داشت (کدی، 1981).
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, علی اکبر مهدی
[ دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
آشنایی با ایسمها
از کتاب ایسمها Book of isms
نوشته: جان آندریوس John Andrews
ترجمه: حسین شیران - نرگس حیدری - مریم فتحی
بخش پنجم
توجه: کتاب ایسمها به همت ادمینهای "جامعه شناسی شرقی" به تدریج ترجمه و به ترتیب در سایت، کانال و گروه جامعه شناسی شرقی منتشر میگردد.
پوچگرایی Absurdism
ترجمه: مریم فتحی
یک دیدگاه فلسفی، در پیوندی نزدیک با اگزیستانسیالیسم و نیهیلیسم، که معتقد است موجود بودن بشر در دنیایی بیمعنا و غیرمنطقی، هرگونه جستجوی نظم و معنا را پوچ و بیمعنا میسازد. پوچگرایی ریشه در ایدههای سورن کییِرکِگارد (1813-1855) Soran Kierkegaard فیلسوف دانمارکی قرن نوزدهم دارد اما توسط آلبرت کَموس (1913-1960) Albert Camus فیلسوف فرانسوی-الجزایری در مقالهای تحت عنوان "افسانهی سیسیفوس" رواج یافت. بیشتر تئاتر مدرن تحتتأثیر پوچگرایی بوده است؛ این ایده که زندگی در نهایت بدون هدف است، نمایشنامهنویسانی از یوجین یونسکو Eugène Ionesco گرفته تا هارولد پینتر Harold Pinter را جذب خود کرده است.
🆔 https://t.me/Fathi_Maryam
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, پوچگرایی Absurdism
[ شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعه شناسی دانش بشری Sociology Of Knowledge
✍️ حسین شیران Hossein Shiran
◀️ بخش سوم
ماکس شلر دانش یا شناخت بشری را در سه دستۀ دین (بر پایۀ ایمان)، فلسفه (بر پایۀ عقل) و علم (بر پایۀ تجربه) از هم تشخیص و تمییز داد اما جامعهشناسان شناخت در ادامه به نوع دیگری از آن رسیدند که مشخصا نه از جنس دین بود، نه از جنس فلسفه و نه از جنس علم، با این حال هم به دین میمانست، هم به فلسفه، هم به علم! آنها این نوع بحثبرانگیز از دانش بشری را "ایدئولوژی" نام نهادند (به تصویر پیوستی و نحوۀ ارتباط این شاخه با بقیه شاخهها دقت شود).
البته عنوان ایدئولوژی پیش از این اطلاق مصطلح بود و همچون عنوان سوشیولوژی در فرانسه در سال 1796 (چندی پیش از وضع عنوان سوشیولوژی) توسط "دو تریسی" باب شده بود. او از ابداع این اصطلاح، "علم ایدهها" را مراد داشت و در واقع بر آن بود تا بدینوسیله در بحبوحۀ عصر روشنگری، در برابر تکانهها و آموزههای غیرمنطقی و غیرعقلانی یک نظام منطقی و عقلانی از ایدهها را توسعه دهد و آن را مبنای مطمئنی برای اخلاق و علوم سیاسی قرار دهد. اما نوع مواجهۀ سیاسی "ناپلئون" با ایدئولوژی و عاملان آن- ایدئولوگها، وجههای منفی به آن داد و بعد هم "مارکس" با اطلاق "آگاهی دروغین" به آن به کلی چهرهاش را در نزد عموم منفور ساخت.
بر این اساس، جامعهشناسان شناخت هم شکلی از دانش بشری را که نه دین نه فلسفه نه علم، بلکه ملغمهای از هر سه، بعلاوۀ بخشی "غیرمعرفتی" همچون اغراض و عقاید شخصی یا گروهی بود (برای همین این بخش از ایدئولوژی خارج از دایرۀ دانش بشری ترسیم شده است) و مشخصا برای استیلاء و استعمار و استثمار جهان زیست اجتماعی (اهداف غیرمعرفتی) سازمان مییافت را ایدئولوژی نامیدند. با این تغییر ماهیت و محتوا و مسیری که ایدئولوژی به خود گرفت اکنون به این شکل بیشتر شایستۀ عنوان "ایدئوکراسی" (عقیدهسالاری) است تا ایدئولوژی (عقیدهشناسی).
عقیده (از ریشۀ عربی عقد به معنای گره زدن و محکم بستن) بیانگر نظری سفت و سخت شده معطوف به حقیقتی است که اصولا و اساسا خود سیال است. مشکل عقیده و یا ایدئولوژی در اصل همین است که تصویر و تصوری بریده و برگزیده از حقیقتی ساری و جاری را سفت و سخت در برگرفته و آن را مبنای "تفسیر" (شما بخوانید توجیه) جهان و بعد تسخیر و "تصرف" در آن قرار میدهد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی شناخت, ماکس شلر
[ سه شنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسان و مسائل اجتماعی
🔄 حسین شیران
1️⃣ جامعهشناسان در مقام نظر به مسائل اجتماعی تأثیرگذار بر زندگی مردم از آنچه که "تصور جامعهشناختی" (یا چشمانداز جامعهشناختی) Sociological Imagination نامیده میشود استفاده میکنند. در واقع آنها بدینوسیله به اینکه چگونه "موقعیتهای اجتماعی" رفتار و نگرش افراد را شکل میدهند توجه میکنند.
2️⃣ یک "مسألۀ اجتماعی" جنبهای از جامعه است که تعداد زیادی از مردم از بابت آن "نگران" هستند و دوست دارند که "تغییر" یابد. هر مسألۀ اجتماعی مشتمل بر "شرایط عینی" (موارد قابل سنجش) و "نگرانیهای ذهنی" (عقاید، احساسات و نگرشهای مربوط به این شرایط) است و بعد اینکه مسائل اجتماعی "نسبی" هستند، به این معنی که راه حل یک گروه خود ممکن است مسألۀ گروه دیگر باشد.
3️⃣ تاریخ طبیعی مسائل اجتماعي شامل "چهار مرحله" است كه اغلب هم با هم تداخل دارند: تعريف مسأله، تدوين یک پاسخ رسمي، واكنش به پاسخ رسمي و پيگيري راهبردهاي چارهگر.
4️⃣ "فهم جامعهشناختی" یک مسألۀ اجتماعی با "فهم عامیانۀ" آن تفاوت دارد چرا که تصور یا چشمانداز جامعهشناختی مبتنی بر عواطف یا ارزشهای شخصی نیست، بلکه جامعهشناسان مشخصا چگونگی تأثیر مسائل اجتماعی بر افراد را بررسی میکنند، و بعد علل مسائل اجتماعی را در جامعه میبینند و نه افراد، و اینکه از "روشهای عینی" برای گردآوری اطلاعات در مورد مسائل اجتماعی استفاده میکنند.
5️⃣ جامعهشناسان قادرند در مطالعه و حل مسائل اجتماعی از "پنج جهت" سهیم باشند: آنها میتوانند به تعیین گسترۀ یک مسألۀ اجتماعی کمک کنند، نگرش مردم نسبت به مسائل اجتماعی را روشنتر سازند، تصورات جامعهشناختی نسبت به مسائل اجتماعی را به کار گیرند، سیاستهای اجتماعی بالقوه برای برخورد با مسائل اجتماعی را مشخص سازند و نهایت اینکه پیامدهای احتمالی این سیاستها را ارزیابی کنند.
6️⃣ برای مطالعۀ مسائل اجتماعی، جامعهشناسان عمدتا از "چهار طرح تحقیق" استفاده میکنند: پیمایشها، مطالعات موردی، آزمایشها و مطالعات میدانی. اطلاعات لازم را هم به "چهار روش اصلی" گردآوری میکنند: مصاحبه، پرسشنامه، اسناد و مشاهده. این روشها اغلب به صورت ترکیبی مورد استفاده واقع میشوند.
7️⃣ از آنجا که مسائل اجتماعی را میتوان از جهات مناسب متعددی مورد بررسی دید، جامعهشناسان در مورد اینکه اصولا کدام یک از آنها را باید انتخاب کنند اختلافنظر دارند؛ با اینحال، آنها همه موافقاند که مطالعات جامعهشناختی باید دادههایی عینی، دقیق و قابل تأیید را ارائه دهند.
⏺ ترجمه چکیده از منبع:
http://faculty.collin.edu/lstern/HENSLIN-SOCIAL_PROB_CH1.pdf
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, تصور جامعه شناختی, بررسی مسائل اجتماعی
[ شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 همهفنحریفهای عرصۀ سیاست ایران
✍️ حسین شیران
بخش دوم
باری، دقیقا مبتنی بر این اصل اساسی (حرف هژمونیک) است که شما میبینید گردش برگزیدگان سیاسی در کشور به چه شکل صورت میگیرد؛ شما خود از جمع اقمار دور حلقۀ قدرت هر کدام را که میخواهید انتخاب کنید و بعد ببینید کلهم اجمعین در این چند دهه چه مراتب و مناصب مختلف و متعددی را گشته و آخر سر به کجا رسیدهاند، حالا هم بیجهت نیست همه همزمان دوست دارند طعم تیز و تند ریاست جمهوری را هم بچشند و به هر شکل، فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت در این پست حساس، کلکسیون مناصب خود را تکمیل کنند!
جالب اینکه برخی از این عالیجنابان اقماری بدوا بیهیچ تخصصی گردش به دور حلقه را آغاز نمودهاند و در حین گردش - بویژه در یک دورۀ مشخص که مدرک جور کردن بین مسئولان مد شد - مدرکی هم برای خود دست و پا کردهاند تا از قافله عقب نمانند، اگرچه باز در گردشهای بعدی بی هیچ توجهی به مدرک دریافتیشان مناصب و مراتب گوناگون را یکبهیک گشتهاند و به امروز رسیدهاند. حال شما تصور کنید چه میکشند متخصصان شاغل در سازمانها و به چه حال و روزی میافتند خود این سازمانها، آنگاه که افراد بیتخصص یا با تخصص نامرتبط همچون اینها، بیهیچ استدلال مشخصی تنها به حکم مناسبات سیاسی، بر رأس آنها گماشته میشوند؟ دیگر برای عارضۀ همیشه بیمار بودن بوروکراسی ایران دلیلی بالاتر از این؟ ...
شکی نیست که جامعۀ مدرن بلکه فوق مدرن در امور مختلف به مدیران متخصص نیاز دارد و متخصص بودن هم ملزومات خاص خود را دارد که مهمتریناش اشتهار و اشتغال در یک حوزۀ خاص و مشخص و مرتبط است. اینکه عالیجنابان اقماری هیچ حد و حدود و حریمی برای فعالیت سیاسی خود نمیشناسند و به هر حوزهای که هسته بفرماید و یا خود به ازای خوشخدمتیشان مطالبه کنند پا میگذارند یعنی همه دستدردست یک پیام را به جامعه و جهان مصادره میکنند و آن اینکه نظرا و عملا تخصص را در این سرزمین به رسمیت نمیشناسند؛ و چون عامگرایانه فکر میکنند لاجرم عوامفریبانه هم عمل میکنند؛ نتیجۀ تاختوتاز بیحساب و کتاب عالیجنابان اقماری یک چنین جامعهای است: همه چیز درهم و برهم و همه جا غرق مسائل اجتماعی گوناگون!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
همهفنحریفهای عرصۀ سیاست ایران
حسین شیران
بخش اول
اصولا و اساسا "تخصص" در هر کجای این سرزمین هم کمابیش معنی و مفهوم داشته باشد در عرصۀ سیاست آن چندان محلی از اعراب ندارد. این را من نوعی نمیگویم، گردش برگزیدگان سیاسی در مناصب گوناگون در دهههای اخیر خود بخوبی مؤید این نکته است که داشتن تخصص در امور شرط برگماشتگی در سیاست ایران نیست، بلکه آنچه شرط اول و آخر است "تعهد" است، آن هم صرفا به "حلقۀ قدرت" و دیگر هیچ!
تخصص چیست؟ تخصص یعنی به لحاظ مهارت یا دانش در حوزهای خاص، خاص گشتن؛ خاص گشتن در حوزهای خاص طبعا متضمن ارزش و اعتبار و اعتماد و احترام اجتماعی است منتهی لزوما در داخل آن حوزه و نه خارج از آن؛ به بیان دیگر یک متخصص تنها به شرط قرار در داخل حوزۀ تخصصی خویش واجد ارزش و اعتبار و اعتماد و احترام اجتماعی است و خارج از آن حوزه تحققا در دایرۀ عوام قرار میگیرد و اساسا و اصولا اظهارنظر و اعمالنظر در این حوزهها را باید به متخصصین مربوطهشان واگذار نماید و گرنه هر حرکتی غیر این دهنکجی به امر تخصص خواهد بود.
اما این صحبتها و این اساسا و اصولا گفتنها همه خارج از حوزۀ سیاست موضوعیت دارند و در این حوزه امور عموما بر مدار دیگری میچرخند؛ آنچه مشخص است در این وادی یک هستۀ مرکزی- "حلقۀ قدرت" - وجود دارد و این هسته کمابیش یک اصل محوری - "حرف هژمونیک" - را سرلوحۀ کار خود دارد و آن اینکه: به هر حال قدرت دست من است و من به پشتوانۀ این قدرت هر آنچه صلاح بدانم انجام میدهم و هر که را به هر کار که بخواهم میگمارم، حال میخواهد درست باشد یا نادرست، معقول باشد یا نامعقول، مجاز باشد یا نامجاز، مردم راضی باشند یا ناراضی، ...! در سیاست "مصلحت" بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد و من بر اساس مصلحت خود عمل میکنم و نه هیچ معیار دیگری!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست, مسائل اجتماعی ایران
[ دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعه شناسی دانش بشری Sociology Of Knowledge
✍️ حسین شیران Hossein Shiran
◀️ بخش دوم
عموما از ماکس شلر M. Scheler (1874 - 1928 م) فیلسوف پدیدارشناس آلمانی، بعنوان بانی جامعهشناسی دانش (جامعه شناسی شناخت یا معرفت) یاد میشود. ارزش و اهمیت کار شلر در گذر از مبانی و مباحثی که در این زمینه درانداخت تفکیک قلمروی دانش (مجموع داناییهای موجود در ذهن بشر) به سه بخش بود که هنوز هم مبنای کار و مورد وفاق جامعهشناسان شناخت است. این سه بخش عبارتند از: 1- دین 2- فلسفه و 3- علم. این انواع سهگانۀ دانش را شلر مبتنی بر یکسری اساس و اصول از جمله نحوه و زمینۀ شکلگیری و عوامل دخیل و عناصر مؤثر بر هر آنها از هم تشخیص و تمییز داد.
"دین"، همچنانکه در تصویر پیوستی مشخص است، نخستین و وسیعترین بخش از قلمرو دانش بشری است. به لحاظ تاریخی، دین پیش و بیش از هر منبع دیگری به پرسشهای بشر پاسخ داده و مجموعه شناختهای لازم برای برقراری زندگی اجتماعی را در اختیار او قرار داده است. ویژگی شناختهای دینی اینست که از "جهان ماوراء" بواسطۀ "وحی" بر "پیامبر" عرضه شده و بعد بر پایۀ "ایمان" مورد اقبال مردم واقع شده است.
دومین بخش از قلمروی دانش "فلسفه" است. پایه و اساس این نوع دانایی، "تعقل" یعنی استفادۀ بشر از قوۀ عقل خویش و تفکرات عقلانی است؛ از این جهت، برخلاف شناختهای دینی، شناختهای فلسفی دستاورد خود بشر است. در این نوع شناخت، نقش اصلی از آن "عقلا" (حکما یا فلاسفه) است. سومین بخش، "علم" است؛ علم مجموعه شناختهاییست که از طریق "مشاهده" و "تجربه" عاید بشر شده است. در تولید و توسعۀ این نوع شناختها هم "علما" (دانشمندان) نقش اصلی و اساسی را به عهده داشته و دارند. در خصوص این کلیات در بخشهای بعدی به تفصیل سخن خواهیم گفت.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی شناخت, معرفت شناسی
[ شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
مقالات جامعه شناسی شرقی
🌓 شش مانع تفکر خلاق و چگونگی غلبه بر آنها
✍️ برایان تریسی Brian Tracy
🔄 حسین شیران Hossein Shiran
دانلود مقاله 👇👇👇
📚 شش مانع تفکر خلاق و چگونگی غلبه بر آنها ✍️ برایان تریسی 🔄 حسین شیران
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی انتقادی, مقالات جامعه شناسی
[ چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعه شناسی دانش بشری Sociology Of Knowledge
✍️ حسین شیران Hossein Shiran
◀️ بخش اول
انسان امروزی انسان دانایی است. به مجموع داناییهای انسان "دانش Knowledge" گفته میشود. شناخت دانش بمثابۀ یک موضوع را "جان لاک J. Locke" (1632 - 1704 م) فیلسوف تجربهگرای انگلیسی باب کرد. او در "مقالهای دربارۀ فهم انسان" (1660 م) برای نخستین بار بحثی منظم پیرامون دانش بشری و ماهیت و حدود و ثغور آن به راه انداخت؛ پس از او "ایمانوئل کانت I. Kant" (1724 - 1804 م) این پرچم را به دست گرفت و بعد دیگر شناخت کم و کیف دانش بشری جزء ثابتی از فلسفۀ متافیزیک گشت.
در سال 1854 "جی. اف. فریر J. F. Ferrier" (1808 - 1864 م) فیلسوف اسکاتلندی برای نخستین بار اصطلاح "اپیستمولوژی Epistemology" را برای آن بکار برد. اپیستم در لغت یونانی معادل Knowledge است بر این اساس اپیستمولوژی در زبان ما دانش شناسی یا شناخت شناسی و یا معرفت شناسی ترجمه میشود. هدف و رسالت متافیزیک، شناخت ذوات و حقایق اشیاست و از این جهت شناختشناسی با مطالعۀ کم و کیف حصول این شناخت و ابزارهای لازم برای آن در واقع مدخلی بر متافیزیک میباشد.
و اما "جامعه شناسی شناخت" مشخصا این موضوع را از منظر جامعهشناختی مورد بحث و بررسی قرار میدهد. در واقع در این علم، دانش بشری خود بعنوان یک پدیدۀ اجتماعی مطالعه میگردد و نحوۀ پیدایش و پیشرفت آن در ارتباط با زمینههای اجتماعی مرتبط بررسی میگردد. به بیان دیگر، مطالعۀ تأثیر زمینههای اجتماعی بر دانش بشری و بالعکس تأثیر دانش بشری بر زمینههای اجتماعی موضوع محوری این علم است. در بخشهای بعد در این باره بیشتر خواهیم گفت.
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی شناخت, معرفت شناسی
[ یکشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
بازخوانی اجتماعی سفرنامه ناصر خسرو - 3
حسین شیران
«چرا سفر؟ چون سفر تنها وسیله برای برشکستن مرزها و روشنایی مغزهاست».
خدا، بمثابه خالق هستی، جهان را بی حد و حصر و بی بند و مرز آفریده است؛ حدها و مرزها را پیدرپی هم بندگان قدرتطلب خدا ساختهاند، هیچ بی آنکه بخواهند، هم از این جهت در دنیا هیچ نسبتی مرموزتر از نسبت میان قدرتطلبان و مرزهایی که خود میسازند نیست، چون این دو در عین حال که عمیقا بهم بسته و وابستهاند قویا هم از هم خسته و خشمناکاند! در اصل، هیچ قدرتطلبی طالب حد و مرز نیست؛ آرمان و آرزوی او اینست که بی هیچ ممانعتی بر تمام دنیا حاکم گردد- تمام لشگرکشیها و جهانگشاییهای تاریخ در این راستا بوده و است، اما چون قدرتطلب در دنیا یکی نیست پس ناگزیر "تقابل" صورت میگیرد و "جنگ" درمیگیرد؛ در این میان میلیونها انسان خیلی ساده و راحت میمیرند و در نهایت، قدرتطلبان به سختی به این نتیجه تلخ تن درمیدهند که انگار چارهای جز مرزبندی نیست!
باری، مرزها مولود تعدد و تقابل قدرتطلبان و سرانجام "توافق اجباری" آنها برای تقسیم قدرت بر روی زمین هستند. با پیدایش مرزها جهان آزاد و وسیع خدا بالاجبار بارها و بارها به جهانهای انسانی خردتر تقسیم میشوند و هر "خردهجهان" قلمرو حکمرانی هر یک از قدرتطلبان|حاکمان میشود و خیل انسانهای محدود و محصور در داخل این مرزها هم خواهناخواه بندگان محکوم به حکم هر یک از آنها؛ باری، قدرتطلبان از مرزها بیزارند چون مرزها قدرت و قلمرو آنها را محدود میسازند با این وجود، موافق و محافظ مرزها هستند چون در اصل این مرزها هستند که به حریم و حرمت و حکومت و در کل، هستی حاکمانه آنها معنا و مفهوم میبخشند.
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی ادبیات, سفرنامه ناصر خسرو, حسین شیران
[ سه شنبه ۲ شهریور ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

