جامعه شناسی علم
🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش سوم
✍️ حسین شیران
⏺ پیشگفتار
تاریخ غرب تحققا از یونان باستان آغاز میشود و درست از همین مکان و همین زمان، نادیده انگاشتن شرق در تحولات یونان و به واسطهی آن تحولات جهان آغاز میشود. به استثنای چند مستشرق منصف، عموم غربیان زیر فشار سخت و سنگین خودمداری و خودبرتربینی تولد تفکر و تمدن در یونان باستان را بسی "خودبنیاد" میدانند؛ این در حالیست که اصولا و اساسا در عالم اجتماع، با وجود انبوهی از عوامل تأثیرگذار و مداخلهگر، چیزی محالتر و موهومتر از امر خودبنیاد وجود ندارد.
برتراند راسل، متفکر نامدار غرب، در ارتباط با تفکر و تمدن یونان از "ظهور ناگهانی" سخن میگوید و از این سبب آن را "شگرفترین پدیدهی تاریخ" میانگارد! تا آنجا که به غرب مربوط میشود راسل راست میگوید، چون در آن هنگام که تفکر و تمدن یونان باستان پا گرفت (مشخصا سدهی پنجم پیش از میلاد) در سرزمینهای غرب (و در واقع شمال و شمالغربی) یونان که اروپای کنونی باشد اساسا تفکر و تمدنی در کار نبود که بتواند بر تفکر و تمدن یونان باستان اثر بگذارد و کل این سرزمینها، جز "جمهوری روم" در شبه جزیرهی ایتالیا که در موقعیتی نزدیک و شرایطی شبیه به یونان اما بسی عقبماندهتر از آن قرار داشت، بقیه همچنان در شرایط پیشاتاریخی به سر میبردند چون هنوز به آن معنا انسان متفکر متمدنی به آنجاها پای نگذاشته بود.
اهمیت یونان برای غرب در همین نکته است که نه فقط عملا و نظرا دروازهای درخشان شد برای گذار تمدن و تفکر به دنیای غرب (اروپای غربی) - جایی که 1500 سال بعد از میلاد و از زمان رنسانس به بعد بنحوی بارز و درخشان واکنش نشان داد و تفکر و تمدن حال حاضر دنیا حاصل این واکنش درخشان است، بلکه فراتر از آن به غرب این فرصت ویژه را داد که با تملک تاریخ یونان باستان دستکم پنج قرنی تاریخ تمدن و تفکر خود را پیش اندازد چه نخستین دولت متمدنی که در این منطقه (سرزمینهای غربی اروپا) پا گرفت "امپراتوری روم" بود که تازه چند قرن بعد از آن در سال 27 پیش از میلاد شکل گرفت.
اما در شرق یونان چطور؟ آیا پیش از تولد و تعالی تفکر و تمدن در یونان باستان در شرق آن (آسیای کنونی) هیچ تفکر و تمدنی شکل نگرفته بود؟
◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیشبرد منطقی بحث، در گروه "جامعهاندیشان شرق (https://t.me/OrientalSocialThinkers)" مطرح بفرمایید.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی
[ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 ضعف متن و قدرت حاشیه در نظام دیوانسالاری ایران - بخش دوم
✍️ حسین شیران
باری این چنین در نظام دیوانسالاری ما شایستهسالاری پیوسته زیر سایهی عقیدهبازی و همرنگسازی رنگ میبازد و از عرصه و عرشهی اصلی آن به دور میماند، در عوض خیل حواشیون همعقیده و همزبان با حمایتهای ساختاری از زیست در حاشیهی متن تا به سطوح عالی مدیریت متن پیش میروند و بتدریج با "بازتولید و بازپروری همدستان" کلیت آن را در اختیار میگیرند و در همه حال چون اهلیت آن را نداشته و ندارند و اهلیتداران را همه مغرض و مریض و دشمن اصلی خویش میشمارند برای حفظ موقعیت سازمانی خویش هم که شده این بار اینها بنوبهی خود اندک جوش و خروش چشمهی شایستهسالاری را هم از آن میگیرند و به این ترتیب بجای کار مولد به سیاست مخرب میپردازند و سرانجام هم بجای یک کارگزار متخصص یک سیاستمدار مجرب میگردند و در ادامه هم از فرط سیاستورزی یکبهیک برای نامزدی ریاستجمهوری مملکت عزم خود را جزم میکنند!
در این میان آنچه وامیماند رفع نیازهای ملت و مملکت است که اصولا و اساس از سازمانها انتظار برآوردهشدنشان میرود و مشخصا مسئولیت کار هم به عهدهی این متصدیان است منتهی چون توان و تخصص لازم را ندارند همواره برای توجیه وضع موجود سیاستبازیها در پیش گرفته و به فرافکنیها متوسل میشوند و در این میان اگر شهروندی زیر فشار نابسامانیها زمانی زبان باز کند و از آنها بپرسد که کار من کو، نان من کو، آب من کو، برق من کو، گاز من کو، بنزین من کو، مرغ ماهی روغن برنج هویج ... اینها دیگر چرا گران شدند، رنگ سفرهی مردم کجا رفت، سلامتی مردم کجا رفت، آرامش مردم کجا رفت، باغ چرا پژمرد، سد چرا خشکید، جنگل چرا وارفت، دریا چرا پس کشید، صحرا چرا کویر شد، بودجه کجا سرازیر شد، ... همین سیاستپیشهها، برعکس، او را به سیاسیکاری و تشویش اذهان و تحریک افکار عمومی و مخل نظم جامعه متهم نموده و در نهایت بعنوان مجرم و مقصر و مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت ملت و مملکت معرفی میکنند!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, نظام دیوانسالاری بوروکراسی
[ سه شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 ضعف متن و قدرت حاشیه در نظام دیوانسالاری ایران - بخش اول
✍️ حسین شیران
همه میدانیم نظام دیوانسالاری ایران شایستهسالار نیست و یا بهتر بگویم "شایستهسالاری" در ایران باب نیست، از این جهت شایستهها (آنها که واجد مهارت و صاحب تخصص و در کل، بایستهی مشاغل مختلفاند) یا هیچ به مناصب موجود دست نمییابند و یا اگر هم دست یابند چندان در آن دوام نمیآورند و ملول و ملوم کنار میکشند و یا که به هر شکل کنار گذاشته میشوند.
اینکه چرا دست نمییابند را باز همه میدانیم؛ در نظامهای ایدئولوژیک شایستگی کسب یک منصب، نه "شرط اصلی" بلکه در بهترین حالت تنها یک شرط در کنار سایر شرطهای استخدامی است و درست از همین مرحله، از بدو استخدام، پدیدهی "رنگباختن اصل شایستگی" در مقابل سایر اصلها استارت میخورد و تا مراحل بعدی پیش میرود. در طی این مراحل بدیهی است توجه و تأکید نظام ایدئولوژیک بدوا بر تحقق و ترویج "عقیدهسالاری" در سازمانهای تابعه است تا شایستهسالاری!
و اینکه چرا دوام نمیآورند هم کمابیش به مسألهی فوق بستگی دارد؛ هر چقدر که "شرط اصلیها" در این هنگامه سرخورده میشوند و کم میآورند و کمکم عرصه را وامیگذارند، "سایر شرطیها" با مشاهدهی ارزش و اهمیت و اولویت "همرنگ شدن" در نزد هستهی گزینش سخت شیر میشوند و بسی بیشتر و بهتر عمل میکنند و با جلب رضایت صاحبکار به صورت انبوه وارد سازمانها میشوند؛
به این ترتیب نظام دیوانسالاری ما پر میشود از مستخدمینی که یاد میگیرند اگر بنحو شایسته با صاحبکار ابراز همبستگی و همعقیدگی و همزبانی داشته باشند فقدان شایستگیشان برای انجام کار نه فقط به چشم نخواهد آمد بلکه برعکس در مقاطع مختلف مستلزم تشویق و پاداش و پیشرفت هم خواهد بود. در گذر از شایستههایی که به هر دلیل نتوانستهاند به سازمانها راه یابند، آنها هم که به هر شکل راه یافتهاند با دیدن یک چنین جریاناتی خواهناخواه امید و انگیزه و انرژی خود را برای تأثیرگذاری و تغییر و تعالی اوضاع از دست میدهند.
"شرط اصلیها" یعنی آنها که بمعنای واقعی کلمه شایسته و بایسته و مسلط به کار هستند در مقام انجام کار ضرورتا به "متن" میپردازند چرا که وجه تمایز و تخصص آنها در همین است و بس (متن اینجا مبین وظیفه و رسالت سازمانی است)، از این جهت اصولاً هر آن بازدهی و باروری و بهرهوری سازمانیست توسط اینها تأمین و تضمین میگردد؛ در مقابل، "سایر شرطیها" که چندان شایستگی و کارآمدی مؤثری در حوزهی متن ندارند لاجرم در "حاشیه" قرار میگیرند و به کارهای حاشیهای میپردازند، در نتیجه هر آن کمبازدهی و ناباروری و افت بهرهوری هم که در سازمانها حاکم است خواهناخواه متوجه این دسته از افراد است.
"حواشیون" یعنی همینها که به هر شکل از توان و تخصص لازم برای تأثیرگذاری برخوردار نیستند و از این جهت نه در متن کار بلکه حواشی آن به سر میبرند اگرچه بابت فقدان قدرت و لیاقت قرار گرفتن در خدمت متن (رسالت سازمان) قصوری دارند اما مقصر اصلی در واقع آنهایی هستند که طی سازوکاری معیوب به صرف سایر شرطی بودن (همعقیدگی) و نه لزوما شرط اصلی بودن (شایستگی) به حضور گستردهی این افراد در سازمانها دامن میزنند و بعد هم به همین شرط در داخل سازمانها هم آنها را پشتیبانی کرده و در غیاب و غرق غیرهگشتن شایستهها تا مناصب حساس بالا میکشند.
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, نظام دیوانسالاری بوروکراسی
[ یکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی علم
🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش دوم
✍️ حسین شیران
⏺ پیشگفتار
ذکر یک نکته در این میان خالی از لطف نیست و آن اینکه هر گاه بحث غرب و شرق پیش میآید برخی نه از جرگۀ غربیان بلکه برعکس از جمع خود شرقیان سخت برمیآشوبند که ای داد و بیداد، باز یک عده از شرقیانِ همیشه خوابآلود بر علیه غربیانِ همیشه بیدار شوریدهاند و بی پایه و اساس میخواهند منکر بزرگی و بلاغت و صدارت و سخاوت و خدمات غرب به جهان گردند! اگر که واقعا بحث بحث فروکاستن ارزشها و به زیر سؤال بردن خدمات باشد باری، میتوان به این دلواپسان حق داد و اگر نه، تا روشن شدن موضوع قدری باید درنگ نمود. ...
ضمن اینکه هرگز نباید فراموش کرد اولا، بحث غرب و شرق را خود غربیان پیش کشیدهاند، آن هم نه بر اساس محاسبات جغرافیایی و جهتشناختی بلکه بر اساس مناسبات سیاسی و استعماری و استثماری خاص خود، و از این جهت حالا دیگر عناوین شرق و غرب هم همچون هر چیز دیگری زیر استیلای سیاه مناسبات سیاسی-اقتصادی حاکم بر جهان بار ایدئولوژیک به خود گرفتهاند و گرنه در دنیای گرد و مدام در گردش ما چه اصراری بر اصالت شرقی یا غربی یک نقطه، مگر اینکه نقطهی مشخصی از آن را مبنا و ملاک و اصل بگیریم و آن هیچ نبوده و نیست جز "اروپا"!
و بعد زیر احساسات، القائات و اقتضائات سنگین این "اروپامداری" و "اروپامرکزی"، این خود غرب بوده و است که خدمات شرق به غرب و جمله جهان را نادیده گرفته و بیحساب و کتاب از آن ملعبه و مترسکی بیدست و پا و بیخاصیت ساخته صرفا برای اینکه در جهان موجود "دیگری" داشته باشد برای قیاس ثروت و سروری و سرآمدی خود، بی آنکه نه خود به زبان بیاورد و نه شرقیان به رویاش بیاورند که این همه مکنت و مهتری نه به صرف علم و ادب و عقلانیت بلکه بخش اعظمی از آن به لطف چند قرن استعمار و استثمار ملل شرق حاصل شده است!
◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیشبرد منطقی بحث، در گروه "جامعهاندیشان شرق" مطرح بفرمایید.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی
[ پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 در حد حرف
✍️ حسین شیران
⏺ خبر: "قیمت ۲۰ قلم کالای اساسی تا ۲۴ ساعت آینده از سوی دولت اعلام خواهد شد و با متخلفان در افزایش قیمتها برخورد خواهد شد."
◀️ بیمارستان ما قدیمها یک نگهبانی داشت (خدا رحمتاش کند) که همواره نیمتنهاش از پنجرهی نگهبانی بیرون بود و تا کسی به حریم استحفاظیاش نزدیک میشد یک داد و بیدادی به راه میانداخت که بیا و ببین: "آهای تو، کجا سرتو پایین انداختی داری میری؟! اینجا بیمارستانه، خیابون که نیست، همونجا بایست بگو ببینم چی کار داری با کی کار داری؟ ...". خدا بیامرز هیکل درشتی هم داشت که فقط دیدن همان نیمتنهاش در قاب پنجره خوف به جانات میانداخت چه برسد به اینکه بخواهد در کنارش هایوهویی هم راه بیندازد!
اوایل حتی ما هم که دانشجو بودیم و برای کارآموزی به آنجا میرفتیم از نزدیک شدن به او و حوزهی استحفاظیاش هراس داشتیم چه برسد به مردم عادی. اما تا او بیاید ما را بشناسد (کمی هم پیر و مریضاحوال بود و نزدیکهای بازنشستگیاش) ما زود او را شناختیم که بندهی خدا از هر دو پا فلج است و در کل فقط همان نیمتنهایست که از پنجره بیرون زده و لاغیر و در نهایت در حد همان هایوهویی است که بپا میکند، والسلام.
بعد از کسب این شناخت راهگشا، دیگر همه یکراست میآمدیم و بیاعتناء به هایوهویاش رد میشدیم و میرفتیم سر کارمان؛ او هم که حدس میزد دانشجو باشیم گاهی میخندید و میگفت: "ای کلکها، حالا فهمیدین وضعام چطوریه دیگه محلام نمیذارین؟" ... از ارباب رجوع هم هر کس به هر شکل از وضعیت او خبر داشت همین کار را میکرد و بیتوجه به داد و بیداد و تهدید و تحکمهایش رد میشد و میرفت پی کارش، بندهی خدا هم که نمیتوانست کاری بکند فوقاش پشتسرشان چند بد و بیراه میگفت و چند لعنت میفرستاد و بعد آرام میگرفت؛ موقع برگشت هم به چند نصیحت اکتفاء میکرد و دیگر تمام! ...
حالا حکایت دولت ما هم همین است؛ هایوهوی زیاد میکند و خطونشان هم زیاد میکشد منتهی در نهایت در حد حرف و همین هایوهویهاست و بیش از این به اندازهای افلیج و ناکارآمد است که نتواند جلوی دزدان و اختلاسگران و مفسدان و متخلفان را بگیرد. البته باید حواسمان باشد که این شامل سیاسیکاری نمیشود، در این خصوص هرگز با کسی مماشات ندارد و بههیچوجه ملاحظهی هیچکس را هم نمیکند. خدابیامرز نگهبان افلیج ما هم همینطور بود کافی بود حرکت کسی به او بربخورد در اینصورت با پرتاب لنگ کفش هم که شده جلویش را میگرفت.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران
[ چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی علم
🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش اول
✍️ حسین شیران
⏺ پیشگفتار
براستی چرا و چطور میشود در تارک تاریخ فلسفه، متفکران یونان باستان پیش از سقراط، از تالس تا دموکریتوس، در امر تولید فکر در عرض دو قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد، از سطح ابتدایی "آب اصل اشیاء است" تا سطح پیشرفتهی "نظریهی اتمی" میرسند - آنهم بیهیچ ابزار فنی و بیهیچ آزمون تجربی و بیهیچ آزمایشگاهی، به معنای امروزیاش، بلکه صرفا به ساز و سرمایهی تعقل و تفکر چند متفکر؟! این سلسله نوشتار بر آن است تا با مروری گذرا بر تاریخ تفکر در این دورهی خاص تاریخی، پاسخی تا حد ممکن منطقی و مقبول به این پرسش ارائه دهد.
نخست به عنوان مقدمه، بهتر است در باب اینکه چرا و چطور شد تحققا تولید فکر از یونان باستان آغاز شد، و نه جای دیگر، واقع امر را جویا شویم و بعد به این نکتهی مرتبط با موضوع این نوشتار بپردازیم که چرا و چگونه است تولید فکر، با فرض مساعد بودن زمینه از هر جهت در یونان باستان نسبت به جاهای دیگر، در چند نقطهی مشخصی از آن و توسط تعداد اندکی از یونانیان محقق گردید و نه همه جا و همه کس آن. در باب نخست سخن بسیار گفته و شنیده شده است که ما اینجا در ادامه سعی میکنیم بسی خلاصه و مفید به این بحث مقدماتی ورود و خروج داشته باشیم و بعد بر اساس آن به بحث بعدی بپردازیم.
اکنون دیگر یونان جزئی از قارهی اروپا و دنیای غرب محسوب میشود و تفکر و تمدن باستان آن هم مشخصا ذیل عنوان تاریخ تمدن و تاریخ فلسفهی غرب در جهان طرح و شرح میشود؛ به اعتبار تقسیمات قارهای و جغرافیایی شاید نتوان ایرادی بر این امر گرفت- این "شاید" را از این جهت میگویم که به هر حال اینجا صحبت اعتبار است نه اصالت، و در هر حال ملاحظاتی غیرجغرافیایی، بویژه در ارتباط با دو قارهی به سختی درهمتنیدهی آسیا و اروپا، در لحاظ داشتن این اعتبار دخیل بوده است؛
اینکه مثلا چرا و بر چه اساسی گسترهی اروپا دقیقا در مرزهای ایران متوقف میشود و از کنار و بالاسر آن، در گذر از ترکیه و ارمنستان و آذربایجان، در خاک روسیه تداوم مییابد و چرا "شبهجزیرهی چوکوتسکی"- شرقیترین نقطهی جهان حتی بسی شرقیتر از ژاپن، به اعتبار اینکه جزئی از خاک روسیه است جزوی از اروپا و اردوگاه غرب تلقی میگردد، یعنی که چندان بر اصالت امر جغرافیا در این رابطه اعتماد و اتکاء نباید داشت؛ اگر که در این ارتباط تنها جغرافیا ملاک عمل و نظر بود بیشتر جهات "شمال و جنوب" تداعیگر تقابل اروپا و آسیا بود نه "غرب و شرق"!
◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیشبرد منطقی بحث، در گروه "جامعهاندیشان شرق" مطرح بفرمایید.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی
[ سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 همه جا بازار و همه کس بازاری
✍️ حسین شیران
اوایل واقعا نمیدانستم اوضاع از چه قرار است، فقط دیگر به اینکه چطور میشود گاهی اوقات همکاران خانم یهو همه باهم از صحنهی کار غیب میشوند و دقایقی بعد آرام همه سر کارشان برمیگردند حساس شده بودم؛ آخر تا بدین حد کار هماهنگ آنهم بصورت خودجوش در تاریخ بیمارستان همیشه شلوغ ما قدری عجیب مینمود! تا اینکه یک روز به قوت پیگیر ماجرا شدم و همکاران بالاخره روشنگری فرمودند که چیزی نیست، یکی از همکاران خانم از سایر بخشها لباس زنانه میفروشد و هفتهای یکی دو بار هم بخش ما سر میزند. در نهایت آن همکار، زنی خودسرپرست بود و دلیلی نداشت کسی مانع کار شرافتمندانهی او شود، البته به شرط آن که کار غیررسمیاش مانع کار رسمی خود و سایر همکاران نگردد.
از آن زمان بسی گذشته و حالا دیگر نه فقط بازار غیررسمی لباسفروشی یک زن خودسرپرست بلکه دیگر بازار غیررسمی هر رقم کالا و هر نوع خدمت از هر همکاری اعم از زن و مرد و مجرد و متأهل و باسابقه و کمسابقه و باسرپرست و بیسرپرست و بدسرپرست و بهسرپرست در کل بیمارستان رسمیت و عمومیت یافته است. حالا دیگر بیمارستان فقط بیمارستان و تنها کارش مداوا و مراقبت از بیماران نیست بلکه در کنار این امر و گاه به موازات آن و گاه فراتر از آن، رسما به یک بازار غیررسمی داد و ستد با حدود هزار نفر پرسنل تبدیل شده است و همچون هر بازاری، دیگر برای همه مشخص است کدام راسته چه کسی چه میفروشد. انواع محصولات از برنج و لوبیا و عدس و سیب و گیلاس و خرما و ... خواستی فلانی فلان بخش؛ و انواع خدمات از لولهکشی و سیمکشی و بنایی و کارگری و آرایشگری و خیاطی و ... هم خواستی فلانی فلان بخش!
باری، اینجا حالا دیگر همه چندکاره بلکه همهکاره شدهایم! چاره چیست؟ وقتی حقوق کارمندی سالهاست "زیرخط فقر" جا خوش کرده و از خجالت در برابر "حقوق سران" سر بالا نمیکند دیگر اصولا و اساسا جایی برای اینکه کسی بیاید و برای مردم تعیین و تکلیف کند جای چه چیز کجاست باقی نمیگذارد. در هر حال هر کنشی واکنشی به همراه دارد و این هم نوعی واکنش به بیمبالاتی و بیلیاقتی ارباب(دولت) نسبت به مسائل و مشکلات رعایا(کارکنان)اش است.
هر گاه و هر کجا دولت یک مملکت در روشنایی روز خود را گم کند لاجرم مردم آن مملکت در سایهروشن شب خود را اینگونه پیدا میکنند! دولت نماد و نمود سیاست و بازار نماد و نمود اقتصاد است، وقتی مدتهاست رابطه و نسبت این دو در این مملکت در هالهای از ابهام فرو رفته و هیچ معلوم نیست در راستای توسعه کدام اسب و کدام گاریست و کدام یک به دیگری بسته شده و کدام سو جاریست- پیش یا پس، البته که مردم صرفا نظارهگر نمایش انفعال و ابتذال نخواهند بود- نمایشی که بیشتر باری به هر جهت است و در آن گاهی بار، گاهی اسب، گاهی گاری و گاهی هم هر سه باهم از صحنه گموگور میشوند!
این نمایش زار و ضعیف، خواهناخواه خود به زبان بیزبانی، صدور "دستور آزادباش" است به همه، تا هر کس هر کجا هر طور که میخواهد و میتواند از این درهمی و در این برهمی بار و بندیل خود را سخت و سفت بربندد؛ در این میان، در مقایسه با خیل قافلهسالارانی که با دزدی و اختلاس و ارتشاء و رانتخواری و باندبازی و اخیرا هم دامادبازی بار کج خود را شترشتر تا به عرش میبندند، اینها که در کمال سلامت در کنار رعیتی دولت و درآمد ناچیز ناشی از آن، با خردهفروشی به همدیگر گلیم مندرس خویش را زیر خیسی خطفقر خشک نگهمیدارند البته که "شریفترین مردمان" روزگار ما هستند.
تاریخ کم ندیده به خود رعایایی آقانفس در برابر "اربابانی گدانفس"! برای این رعایای عصر مدرن، در این شرایطی که کم از بردهداری نیست، "بازار کردن بیمارستان" راه گریزی است برای تاراج نکردن آن و بیماران؛ برای اینها خط فقر "سقف شرافت" است که ترجیح میدهند همچنان زیرش بمانند و سخت مشمول سرکوفت امثال "بهاره رهنما"ها شوند تا اینکه با هزار طرح و ترفند سر از سقف شرافت بیرون برند و به همه نشان دهند که در این آشفتهبازاری که معلوم نیست تقصیر کیست و کی تمام میشود چندان هم دستوپاچلفت نیستند!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/OrientalSociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, اقتصاد سیاسی, حسین شیران
[ دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 ملت، دولت و باز هم منت
✍️ حسین شیران
❇️ کمال هادیانفر، رییس پلیس راهور ناجا: 450 میلیارد تومان جریمهی ناشی از محدودیتهای کرونایی به خزانهی دولت واریز شد (منبع خبر).
✅ این خبر را یکبار هم که شده، از جنبهی "کارکرد پنهان"اش بخوانیم؛ کارکرد پنهان یکی از ابزارهای تحلیلی جامعهشناختی در چارچوب مکتب فونکسونالیسم (کارکردگرایی) است و تلاش میکند در کنار کارکردهای آشکار هر چیز، به کارکردهای پنهان (ناگفته و نانوشتهی) آن هم توجه داشته باشد. محدودیتهای کرونایی بصورت مکتوب و رسمی، آشکارا برای جلوگیری حداکثری از جابجاییها در راستای کنترل اپیدمی کرونا تعریف و تعیین و تکلیف شدهاند و قصد و غرضی غیر از این از سوی هیچ مقام رسمی مملکت نه گفته و نه نوشته و نه شنیده شده است. اینکه اکنون رسما از سوی یک مقام مسئول میشنویم که 450 میلیارد تومان جریمهی ناشی از محدودیتهای کرونایی به خزانهی دولت واریز شده است را رسما باید به پای کارکرد پنهان این طرح تحریمی بنویسیم: "درآمدزایی برای دولت".
دولت خود بخوبی میداند و میبیند که بهار مشروعیتاش در نزد مردم به پاییز گراییده و رخسار باغ اعتماد مردمیاش بسی زرد گشته، و از این جهت حرفها و تصمیمهایش، راست ناراست، دیگر چندان خریداری در بین مردم ندارد- حتی اگر در ارتباط با مسألهی حساس و حیاتیای چون جان خود مردم باشد! از این جهت، در این زمینهی سست، طرح تحریمی ناکارآمدی گذاشته تا دستکم از دو جهت متنفع گردد: یک، فرافکنانه مسئولیت پیکها و بالاگرفتن مرگومیرها را به گردن خیل مردمانی که رعایت نمیکنند بیندازد و دو، منبع درآمد مستقیم و مستمری از این طریق برای خود دستوپا کند!
و حال، به این قرار است که میبینیم پلیس علیرغم اقرار آشکار خود به ناکارآمدی یک چنین طرحی، جبرا 450 میلیارد تومان از جیب مردم بیرون کشیده و به جیب دولت ریخته است- آن هم در شرایط بیماری و کسادی اقتصادی سراسری که خود از پیش گل بود با شیوع کرونا به سبزه هم آراسته شده است. گیریم که دولت فخیمه این پولها را صرف خرید واکسن کرونا برای مردم کرده است، عیبی ندارد، این رویه (ادارهی مملکت با پول مردم) را به حساب روال سالهای اخیر دولت، امری عادی میانگاریم اما در این میان، منت رایگان بودن واکسن کرونا که مدام سر ملت میگذارند را کجای دل درداندودمان بگذاریم.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/OrientalSociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, محدودیتهای کرونایی, حسین شیران
[ چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]