🌓 از مصرفگرایی افراطی تا صرفهجویی اجباری
بخش دوم
حسین شیران
اگر که بتوان هزار و یک دلیل و مدرک راست یا ناراست آورد که چرا و چسان اینچنین شد و چهها و کهها این "بلا" را سر ما آوردند و حالیا ما را به "ملتی محتاج اجنبی" بدل کردند (فراموش نکنیم آنچه تحت عنوان "تولید داخل" میانگاریم هم همه دستکم در "تجهیزات و ملزومات کار" بسته به خارجاند!) بد نیست لااقل یک دلیل هم به میان بیاوریم و خود خودمان را، شده قدر یک ارزن، مسئول مستقیم هرچه که هست قلمداد کنیم! نه خدا و نه خلق خدا را هیچ خوش نمیآید هر چه قصد و قصور هست را همیشه رو سوی دیگران "فرافکنی" کنیم و خود خودمان را عاری از هر کژی و کاستی همواره پاک و وارسته بشماریم! ...
به واقع امر، تبدیل شدن یا نشدن به یک "جامعۀ مولد" به "خوی و خصلت مردمان" یک جامعه هم بستگی است؛ جوامعی که مردمانش از خصلت خوب "به میانآوری" برخوردار هستند در سیر تکامل خود حتما به یک "جامعۀ مولد" تبدیل خواهند شد و دیر یا زود از همه چیز برخوردار خواهند شد- کما اینکه شدهاند، و در مقابل، جوامعی که مردمانش- اعم از مسئول و غیرمسئول، به بهترین وجه با بهروزترین ترفندها به خصلت زشت "از میانبرداری" عادت دارند و هرکه و هرچه که دم دستشان هست و نیست را "صرفا به نفع خود" از میان برمیدارند البته که در بزنگاههای حساس تاریخی، از جمیع جهات کم خواهند آورد و هیچ در میان نخواهند داشت! چگونه و چرا کسی که کم گذاشته بیش بردارد و یا که بوقت کاشت هیچ نکاشته موقع برداشت دست پر باشد؟! همه چیز دنیا حساب کتاب دارد! کاشت داشت برداشتاش از همه بیشتر!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی ایران, قحطی ایران, یتیم خانه ایران
[ شنبه ۵ آبان ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از مصرفگرایی افراطی تا صرفهجویی اجباری
بخش اول
حسین شیران
هرچه بود و هرچه گشت و هرچه هست جامعۀ ما متأسفانه بمعنای واقعی کلمه یک جامعه مولد از آب درنیامد که نیامد - جامعۀ مولد دستکم به این معنا که برای حداقل کار خود یعنی صدور کارت ملی برای ملتاش محتاج "ورود کارت از خارج" نباشد! - بلکه با وجود تاریخ زیست چندین هزارهایاش خواهناخواه شرایط برایش بنحوی رقم خورد که حال دانی ندانی به "ملت و مملکتی مصرفگرا" بدل گشت - آنهم از نوع بسیار افراطیاش!
اکنون که گردش روزگار به هر شکل چوب لای چرخ مصرفمان گذاشته و چوبی دیگر بالا سرمان گرفته و همچون حسنک وزیر (وزیر بهداشت میلیاردر)مان میگوید "فعلا همینیه که هست! رأی دادین پای لرزشم باید بشینین!"، ماهم مثل همیشه گوشبحرف چوپانان زحمتکشمان دست از همه جا کوتاه، روزبهروز که نه بلکه لحظهبهلحظه، رو به فقر میلولیم دیگر ناگزیر شدهایم نوک منقار خوشمصرفیمان را که هیچ نمیدانستیم تا کجا دراز شده هی بچینیم و بچینیم و بچینیم تا مباد یهو به جبر و جور روزگار به آن حد تاریخی لب و لوچۀ پسکشیده و خشکیدۀ بانوی رشید "یتیمخانه ایران " بازگردیم - همو که درست در قحطی یک قرن پیش ایران (1296-1298 ش) بر بامی ویران ایستاده بود و به یاغی مؤدب میگفت: "اول قحطی بود، بعد وبا، بعد تیفوس، الانم که طاعون شروع شده! ..." خدا نکند!
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی ایران, قحطی ایران, یتیم خانه ایران
[ سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]