🌓 جامعهشناسی جنگ - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
پیرامون جنگ سخن گفتن سخت است؛ در عین حال بسی بیهوده هم است، چه اگر قرار بر جنگافروزی باشد- که هست، فارغ از هر حرف و حدیثی این اتفاق خواهد افتاد، کما اینکه افتاده و اکنون با وجود این همه تعقل و تفکر و توسعه و تحول و تمدن که عاید بشریت گشته و نیز با وجود این همه مخالفتهای مردمی و جنبشهای ضدجنگ، همچنان میبینیم این پدیدهی شوم پای ثابت حیات و ممات بشریست و در همین لحظه که من این سطور را مینویسم متأسفانه جنگی تمامعیار در فلسطین برپاست!
.
کنت- بنیانگذار جامعهشناسی، میگفت جنگ و جنگاوری مال دوران ربانی (تخیلی، تئولوژیک) بشریت است، در دوران جدید با علمی و صنعتیشدن جوامع بشری روحیهی جنگاوری در بشر منکوب و جنگ برای همیشه منسوخ خواهد شد. وقوع جنگهای جهانی اول و دوم از قضا توسط جوامع علمی و صنعتی جهان خیلی زود نهایت سادهانگاری او را آشکار ساخت. علم و صنعت نه فقط مانع جنگ نشد بلکه برعکس خود به قوت در خدمت جنگ و جنگاوری قرار گرفت تا نشان دهد مشکل جای دیگر و بسی جدیتر از این حرفهاست.
.
اما این مشکل چیست و آن جای دیگر کجاست؟ چرا از آغاز تا کنون هیچ فصلی از تاریخ زیست اجتماعی بشر بی جنگ ورق نخورده است؟ چه چیز در همهی این دوران باعث این همه جنگ شده و باز میشود؟ در دنیای دائما در حال دگرگونی، آن چیست که خود هیچ دگرگون نمیشود اما قهرا همه چیز را دگرگون میسازد؟ چرا در این همه مدت هیچ کاری از دست هیچ کس برنیامده و باز نمیآید؟ مهمتر از این چه مسألهای؟ وقتی سایهی شوم جنگ همچنان بر سر جهان و جوامع بشری سنگینی میکند این همه صحبت از توسعه و تحول و فرهنگ و تمدن چه معنی دارد؟ چرا هیچ گاه هیچ کدام جلوگیر این همه جنگافروزی نگشته است؟ ...
.
باری، بشر از زمانی که از ترس طبیعت و موجودات طبیعی به غارها پناه میبرد تا به اکنون که بسی بر طبیعت مسلط گشته و اینک به یاری علم و صنعت در کهکشانها پرسه میزند راه درازی پیش آمده و به شدت و حدت دنیا را بس دگرگون ساخته است اما در حقیقت تا زمانی که مبنا و منشأ پایدار جنگافروزی را نشناخته و بر آن مسلط نگشته است جای هیچ افتخاری برایش وجود ندارد. وقتی جنگ میتواند در یک آن همه چیز و هر اندوخته در طی دوران را براحتی از بین برد پس هنوز هیچ دستاوردی وجود ندارد!
.
مهمترین دستاورد میتواند کور کردن سرچشمه جنگ باشد. اما اگر این تا کنون محقق نشده زینپس آیا شدنیست؟ اگر نه، پس باید سوخت و ساخت و اگر آری، چگونه؟ با کدام اسباب و اساس؟ به باور من، حالیا مهمتر از این پرسشی برای بشریت وجود ندارد و تا این پرسش مطرح است صحبت از هر چیز دیگری در هر کجا اگر نه بیهوده دستکم در سایه و در پس پرده است. (باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست
[ شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
بخش بیست و سوم
⏺ ضد فاشیسم Anti-fascism
.
جنبشی که با ظهور فاشیسم در اروپای غربی در دهههای 1920 و 1930 مخالفت داشت. یک نمونه از آن، نیروهای ضد فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا طی سالهای 1936 تا 1939 بودند؛ نمونۀ دیگر مقاومت فرانسه در برابر اشغال آلمان نازی در جنگ جهانی دوم بود. در بریتانیا یک رویداد قابل توجه «نبرد کابل استریت» طبقۀ کارگر ناحیۀ ایست اِند لندن [در شرق لندن] در روز یکشنبه 4 اکتبر سال 1936 بود، زمانی که حدود سیصدهزار تظاهرکننده ضد فاشیست با حدود ده هزار پلیس درگیر شدند که از سوی اتحادیه فاشیستهای بریتانیا به رهبری اسوالد موزلی برای نظارت بر راهپیمایی به صحنه گسیل شده بودند (موزلی در نهایت مجبور شد صحنۀ راهپیمایی را ترک کند). قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ضد فاشیسم اغلب با کمونیسم مرتبط بود اما امروزه طیف گستردهای از حمایتهای سیاسی از آنارشیستها گرفته تا سرمایهداران لیبرال را با خود دارد.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی
[ یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 میممیمها - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
میممیمها کیستند؟ صاف و ساده اگر بخواهم بگویم میممیمها "مقامات، معاونان و مدیران میانی مملکت" هستند- حالا نه همه، مشخصا "مقامات، معاونان و مدیران میانی مافیایی مملکت" (تأکید بر "میانی مافیایی" بودن است). از آنجا که تکرار این همه قدری دشوار است ما اینجا از آنها با عنوان "میممیمها" یاد میکنیم تا هم آن را بسی کوتاهتر کرده باشیم و هم با عنوانی غیرمصطلح و غیرعادی سخن از کسانی ساز کنیم که اساسا غیرعادی بودن و نمودن برایشان "سم" است- شاید به این قرار بتوانیم اندک توجهی به جانب غیرجالبتوجهشان جلب کنیم.
.
وقتی پای عناوینی همچون "مقام و معاون و مدیر" به میان میآید فکر و ذهن هر اهل فن و صاحبنظری به سمت و سوی "نظام بوروکراسی" میرود؛ باری، اینجا بحث ما هرچه که هست مربوط به بوروکراسی است. بوروکراسی یا همان دیوانسالاری همانطورکه از اسماش پیداست شکلی از حکومت است- حکومت قاعده و قانون و مقررات بر جامعه که از طریق ادارات و سازمانها و در راستای نظم و نظامبخشی به امور مملکت صورت میپذیرد، منتهی اغلب با جابجایی آشکاری که در هدف صورت میپذیرد خروجیاش میشود سلطه و سیطره و سروری و سالاری و در یک کلام "حکومت مقامات اداری" بر جامعه.
.
در حقیقت بوروکراسی هست تا به صورت سازمانیافته و قانونمند "خدمتگزارانه" بر امر خطیر برآوردن نیازهای زندگی اجتماعی مردم در ابعاد متعدد مسلط گردد اما به واقع اغلب و گاه با چرخشی 180 درجهای خود به وجهی خطرناک بر خود مردمان نیازمند مسلط میگردد. در این سلطهورزی بیش از همه معاونین و مدیران میانی|میممیمها نقش دارند و در واقع این آنان هستند که حاکمان واقعی نظام بوروکراسی هستند؛ اگرکه مملکت دست بوروکراسی است، بوروکراسی هم دست اینهاست و این یعنی میممیمها نه فقط بر بوروکراسی بلکه بواسطهی آن بر یک ملت و مملکت تسلط دارند.
.
در این میان اگرچه در قاعده خیل کارکنان و مدیران ردهپایین هم بنوبهی خود دخیلاند و در واقع بازوی عملیاتی این سلطهاند با اینحال آنها خود در "قفسی آهنین" تحت سلطهی مقامات مافوق قرار دارند و تحت کنترل و هدایت آنها عمل میکنند و رفتار سازمانیشان با مردم خود تابعی از رفتار سازمان و در واقع بالادستیها با آنهاست. در رأس هرم هم معدود مقامات و مدیران عالیرتبه همچون "وزرا و رؤسا" هستند که زیر ذرهبین رسانهها با باد سیاست میآیند و با باد سیاست هم میروند بیآنکه بتوانند تغییر چندانی بر زیرمجموعهی خود که سفت و سخت دست میممیمهاست بگذارند.
.
(ادامه در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران
[ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 میممیمها - بخش اول
✍️ حسین شیران
.
میممیمها را ما نه میبینیم نه میشنویم و نه میشناسیم و نه حتی چیزی دربارهشان میخوانیم؛ رسانهها هم همینطور، و اساسا عدم شناخت ما از آنها بدوا ناشی از ناشناختهبودن و ناشناختهماندنشان برای "ارباب رسانه" است. با اینحال این به معنی نیست و نابود و یا نادر و نامرئی بودنشان نیست بلکه برعکس، آنها به قوت همه جا و همه گاه هستند، جلوی چشم همه رفتوآمد دارند، ظاهرشان هم همچو باقی مردم است و کلا هم همه "عادی و آرام" زندگی و کار و بار خویش را پیش میبرند. اینکه رسانهها آنها را نمیبینند هم خود از این جهت است.
.
رسانهها عاشق چیزهای غیرعادیاند و عموما هیچ رسانهای هیچ چیز عادی را سوژهی خود نمیکند و اساسا برای چه کند و انرژی و انگیزه و اندوختهی خود را صرف یک چیز عادی سازد وقتی هیچ چیز خاصی از آن درنمیآید و هیچ توجهی به خود جلب نمیکند. "جلب توجه" و "جذب مخاطب" اصل و اساس کار رسانه است و بی ایندو رسانه هیچ است، برای همین در هر کجا دنبال چیزهای غیرعادیاند تا مشخصا با آنها "خبرسازی و مسألهسازی" و جلب توجه کنند. به وجه غالب این "سکس، سیاست و سلبریتی" است که مشترکا در کانون علایق و سلایق مخاطبان و رسانهها قرار دارند برای همین رسانههایی که در کار این "سه سین"اند بیشترین مخاطبان را دارند.
.
اما میممیمها هیچ غیرعادی نیستند- به واقع هیچ غیرعادی عمل نمیکنند تا هیچ به چشم نیایند و هیچ جلب توجه نکنند و هیچ به تور رسانهها نیفتند. با این همه هیچ، میممیمها هرگز هیچ و هیچکاره نیستند اتفاقا برعکس همهکارهاند، در هر کاری که بگویی داخل و یا دخیل هستند- حتی سه سین، با اینحال هیچ رو نمیکنند و هرچه هستند و هرچه میکنند را سفت و سخت پشت پرده مخفی نگهمیدارند؛ در رو "عادی عادی"اند و این برایشان یک اصل اساسی است، یک قاعده، قانون، قدرت، مهارت و حتی هنر؛ و همین خود مهمترین رمز و راز موفقیت آنهاست.
.
حال ببینیم مسأله و مشکل ما با میممیمها چیست و کجاست؟ مشکل اینجاست که فعالیت آنها به هر شکل عملا به ضرر و زیان ملت و مملکت میانجامد و از این جهت آنها "شرّ اعظم"اند که هرچه بیشتر فعالیت کنند بیشتر به ملت و مملکت زیان میزنند و هرچه بیشتر موفق باشند بسی بیشتر ملت و مملکت را قرین شکستها میسازند و در یک کلام خوشحالی و خوشبختی آنها یعنی بدحالی و بدبختی یک ملت و مملکت! اما میممیمها کیستند؟ کجایند؟ چگونه عمل میکنند که تا این حد بر سرنوشت یک ملت و مملکت تأثیر میگذارند؟! ...
.
(ادامه در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران
[ شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و یکم
✍️ حسین شیران
.
در برههای کوتاه از تاریخ معاصر ایران، از 16 تا 22 بهمن 57، همزمان دو حکومت، دو دولت و دو جمهوری پهلوزنان بههم بر سر کار بودند؛ حکومتها یکی حکومت شاهنشاهی بود که شاهاش از مملکت گریخته اما پروندهاش همچنان باز بود و دیگری حکومت اسلامی که به رهبری آیتالله خمینی در شرف تأسیس بود؛ و دولتها یکی دولت بختیار بود که حکماش را ماه پیش از شاه گرفته بود و دیگری دولت بازرگان که همان 16 بهمن حکماش را از آیتالله گرفت؛ و جمهوریها یکی جمهوری اسلامی بود که بازرگان موظف به ایجادش بود و دیگری جمهوری سوسیال دموکراسی که بختیار بی شاه و شیخ خود درصدد تحکیماش بود.
.
اما مصداق قول صادق سعدی که "دو پادشاه به یک اقلیم نگنجند" این وضعیت بیش از یک هفته دوام نیاورد و لاجرم یکی که دولت بختیار باشد از دور خارج شد و با خود حکومت شاهنشاهی و جمهوری سوسیال دموکراسی را هم از دور خارج کرد و به این ترتیب حکومت اسلامی، که بختیار پیشنهاد میکرد واتیکانوار تنها در قم برقرار شود و دست از سر کل ایران بردارد از قضا بیرقیب گشت و دست بر سر کل ایران گذاشت و بازرگان هم موقتا از جانب حاکم شرعاش واجبالاتباع گشت تا هرچه سریعتر ساختارهای لازم برای برقراری جمهوری اسلامی را سازمان بخشد.
.
از بد روزگار دولت بازرگان هم دولت مستعجل گشت و هنوز یک سال نشده از دور خارج شد؛ 14 آبان 58 بعد از اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری اعضایش توسط دانشجویان پیرو خط امام، بازرگان عطای نخستوزیری را به لقایش بخشید و با تسلیم استعفانامهای که علنا از "دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلافنظرها و غیرممکن گشتن انجام وظایف محوله" و در کل، "حکومتها در داخل حکومت" گله داشت کنار کشید. او در ساختار قدرت، بعد از امام و شورای انقلاب در ردهی سوم بود و بزودی با هر دو بویژه شورای انقلاب که در واقع همهی کارهی انقلاب بود به اختلافاتی رسید.
.
از بزرگترین حامیان بازرگان یکی مطهری بود که از سوی امام ریاست شورای انقلاب را به عهده داشت و همو خود بازرگان را برای نخستوزیری پیشنهاد کرد و دیگری طالقانی بود که در کنار هم سالها سوابق مبارزاتی داشتند. این دو در همان ماههای آغازین به اشکال مختلف از دور خارج شدند؛ مطهری در 11 اردیبهشت 58 ترور شد و طالقانی هم 19 شهریور 58 به مرگی مشکوک درگذشت. آبان 58 هم که بازرگان کنار رفت. محسن رضایی در مورد انتخاب بازرگان گفته است: "بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند. اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمیگذاشت شاید انقلاب به ثمر نمیرسید".
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش پنجم
✍️ حسین شیران
.
در شرح تفاوت میان «آگاهی» و «اندیشه» باید گفت: آگاهی حکایت از اشراف بر یک موضوع و موضع و موقعیت مشخص و مسائل و مشکلات آن دارد و اندیشه حکایت از تأنی و تأمل در کموکیف یک موضوع و موضع و موقعیت مشخص و تولید و تجویز «طرح و تدبیری مشخص» برای حل مسائل و مشکلات آن؛ آگاهی در حقیقت صرف و خرج معرفت است و اندیشه کسب و دخل معرفت؛ آگاهی درک است و اندیشه حرکت؛ آگاهی از طریق حواس حاصل میشود و اندیشه از طریق تعقل؛ آگاهی مشترک میان عوام و خواص و اندیشه خاص خواص (عقلای قوم) است.
.
اندیشه در امتداد آگاهی و مسبوق بر آن است. در ارتباط با هر موضوع و هر مسألهای در کل سه حالت داریم: نخست «ناآگاهی» است؛ به هرحال هستند کسان بسیاری که از موضوعات و مسائل بسیاری بیخبرند؛ چارهی کار اینجا دادن اطلاعات و آگاه ساختن است (حالت دوم)؛ اگرچه کسی برای میزان کسب آگاهی حد و مرزی تعیین نکرده- اغلب هم گفته میشود "هرچه آگاهتر بهتر"، اما باید دانست آگاهی شمشیر دولبه است؛ اگر کمبود آگاهی درد و غم است ازدیادش هم سم و موجب مرض است. باید حسب ضرورت و حسابشده آگاهی یافت و یا داد و این مهم- چه زمان در ارتباط با چه موضوع و مسألهای چه حد آگاهی بهتر است، امری تخصصی و خاص همان خواص جامعه است.
.
با این وجود حالیا در عصر اطلاعات هستیم و همه گوشی در دست شب و روز اقیانوس اطلاعات را درمینوردیم و مدام در هر زمینه به اطلاعات خود میافزاییم و به خیال خود روزبهروز دانشمندتر میشویم؛ همین خیال باعث میشود فکر کنیم مردمانی آگاه و فهیم هستیم و برخلاف گذشته دیگر همه چیز را میدانیم و در هر حوزه آگاه و صاحبنظر هستیم و خلاصه که خود خوب میدانیم چه خوب است و چه بد، و چه میخواهیم و چرا میخواهیم و دیگر کلاه سرمان نمیرود! این همان عوارض و توهمات «اطلاعات مازاد» است که لزوما، برخلاف آنچه که فکر میکنیم، باعث تسهیل و تسریع در رشد اجتماعی نمیشود بلکه گاه برعکس باعث سرگیجه و سردرگمی ما میشود.
.
اطلاعات در حکم مصالح لازم برای ساختوساز است؛ نخست باید ببینیم چه میخواهیم بسازیم و چگونه با چه نوع و چه میزان مصالح؛ همانطورکه کماش باعث توقف و تعطیلی کار و انصراف از ساخت میشود زیادیاش هم دستوپاگیر شده بنوعی دیگر باعث اختلال در کار و انزجار از ساخت میشود! اگرنه در آغاز، دستکم اینجا باید به قدر ضرورت دست نگهداشت و «جامعاندیشانه» در کلیت کار و بار اندیشه کرد و بعد مصالح لازم برای ادامهی کار را برگزید و باقی را دور ریخت و یا دستکم برای مراحل بعدی کار و یا کار دیگری کنار گذاشت. این همان مرحله و یا حالت سوم است. (باقی در بخش بعد)
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 بازی مافیا و مافیها - بخش دوم
✍️ حسین شیران
.
مهمترین ویژگی مافیا بیتردید "سازمانیافته پشت پرده عمل کردن"اش است. روی پرده هیچ مافیایی مافیا بودن خود را رو نمیکند و از طبایع و تواناییهای پنهانی که دارد با شما سخن نمیگوید و از طرحها و برنامههای پر و پیمانی که برای استیلا و استثمار شما دارد پرده برنمیدارد؛ و چرا بردارد و چگونه بگوید که مافیاست و آمده با قدرت و قابلیتهای مختلفی که دارد شما را فریب دهد و نسل اندر نسل برده و بندهی خود ساخته، بر کار و بار و جان و مال و ملکتان مسلط گردد؛ ...
.
نه، مافیا هیچ به روز شمشیر از رو نمیبندد؛ هیچ شمشیر به دست هم نمیگردد، پس هر که به روز روشن شمشیری در بر و یا در دست دارد مافیا نیست، ممکنست وابسته به مافیا باشد اما مسلما خود مافیا نیست؛ چه مافیا میداند هر شمشیری که به روز و به رو کشد بخشی از پردههای حافظ هویت پنهاناش را هم میدرد؛ پس برای حفظ سلامت و صلابت پردهها هم که شده، به روز دست از پا خطا نمیکند و معمولتر از معمول میگردد، به شب که رسید بیپرده هر که باید درید را میرغضبتر از هر میرغضبی میدرد، تا روزی دگر که پرده بگیرد و باز معمولتر از معمول به میان آید!
.
باری، مافیا با شما رو بازی نمیکند؛ این شمایید که باید بازی مافیا را رو کنید. چگونه؟ با چه اصل و اساسی؟ با "تجزیه و تحلیل"؛ متأسفانه توده را چندان توان تجزیه و تحلیل نبوده و نیست؛ برای همین همیشه در درک و فهم وقایع "روی پرده" وامانده- چه رسد به کشف مناسبات و مراودات "پشت پرده"! این واقعیت تاریخی تلخ، هم علت استمرار استیلای مافیاها بر تودهها و اسارت و استثمارشان بوده و است و هم معلول آن؛ در هر صورت، واقعیت اینست، و توده اگر میخواهد از دست مافیاها و اسارت و استثمار تاریخیشان رهایی یابد چارهای جز بالا بردن توان تجزیه و تحلیل خود ندارد.
.
اصل و اساس بازی مافیا، که خود برگرفته از جریانات جوامع بشریست، هم همین است؛ شما چارهای ندارید جز اینکه با تجزیه و تحلیل ماوقع، یعنی هر آنچه در حین بازی از عوامل و عناصر بازی میبینید- همانکه در این بازی اصطلاحا "اکتها و فکتها" نامیده میشوند، مافیاها را از همه "شهروندان آگاه و ناآگاه" تشخیص دهید. اگرچه کار به این سادگیها نیست و یا این پایان کار نیست، با این حال وقتی "مافیا عملا در میان جمع است" و همانند جمع رفتار و گفتار میکند شما هیچ راه و روش دیگری جز این یعنی "تجزیه و تحلیل رفتارها و گفتارها" ندارید. ...
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, بازی مافیا پدرخوانده, حسین شیران
[ سه شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 نقد و نظری بر کتاب "هندسهی عدالت"
اثر علامه هاشمی خراسانی
✍️ حسین شیران
بخش دوم
.
در فصل اول کتاب، استاد به یاری شاگردش به بیان مسأله میپردازد؛ شاگرد از "بدبختی و تباهی در سطح جامعه" سخن میگوید و "جهل و فقر و ظلم و فساد و ناامنی و جنگ و جرم و جنایت و اختلاف قومی و مذهبی و هزار چیز دیگر" را برای آن مصداق میآورد. استاد نگرش او به جامعه را "سطحی و احساسی" قلمداد میکند و مسائل و مشکلات یاد شده را شاخههای درختی میداند که باید به "ریشهها"یش رسید، برای همین او را به نگرش عمقی [ژرفاندیشی] دعوت میکند و به درستی این را از "شئون عقل" میشمارد.
.
سپس دایرههای تودرتویی کشیده و آن را "نمودار هندسی مشکلات جامعه" تلقی میکند و دایرهی مرکزی را اساس و ریشهی همهی دایرهها (مسائل و مشکلات) معرفی میکند. در شرح تودرتویی و از هم و در هم و بر هم بودن مسائل و مشکلات جامعه نیز درست عمل میکند؛ و بعد ورود به دایرهی مرکزی [علتالعلل] و درک و فهم آن را برای "تعدادی انگشتشمار" [که توان ژرفاندیشی دارند] ممکن و میسر میداند و اصلاح دایرهها و لایههای بیرونی را منوط به اصلاح دایرهی مرکزی و علتالعلل میداند و میگوید: "مادام که علت فاسد باشد معلول هم فاسد خواهد بود".
.
به این شکل استاد کثرت مشکلات سطحی را به "وحدت در ریشه" میرساند و تأکید میکند " اگر مشکلات متعدد به ریشهی واحدی نرسند حتما اشتباهی رخ داده است". ریشهی واحد را که یابیم و اصلاح کنیم مشکلات سطحی خودبهخود حل و فصل میشوند. مشخص است که بحث استاد بحثی کاملا نظری و به اصطلاح روکاغذی است و با دنیای واقعی فرسخها فاصله دارد، با اینحال فعلا به مسامحه با او همدل و همراه میشویم تا ببینیم ته حرفهایش به کجا و به چه نتیجهای میرسد.
.
در ادامه او همهی "نخبگان سیاسی و فعالان ملی و مذهبی و جهادگران و اصلاحگران" و خلاصه جمله آنانی که "درد اجتماع و دغدغهی اصلاح مملکت" دارند را "درسطحماندههایی میداند که راه به عمق و ریشه نبرده و نیروی خود را هدر دادهاند". او ریشه و علتالعلل مسائل و مشکلات جامعه را همان سوراخ کشتی میداند که تا به حال همهی مصلحین از آن غافل بوده [؟!] و به سبب این "غفلت مرگبار" ره بجایی نبرده و "سرخورده و مأیوس" و منزوی شده، به "تماشای کشتی در حال غرق" ایستادهاند!
.
اما ریشه و علتالعلل مسائل و مشکلات و یا همان سوراخ کشتی جوامع بشری چیست؟ این موضوعِ فصل دوم کتاب است و ما در بخش بعد بدان خواهیم پرداخت.
.
کتاب هندسه عدالت اثر علامه هاشمی خراسانی را از اینجا دریافت کنید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: هندسه عدالت, علامه هاشمی خراسانی, بازگشت اسلام, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

