جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 از مردم‌داری واقعی تا مردم‌کاری محض - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

باری، در اینکه نظام سیاسی حاکم بر ما هم هم‌پای جهان به ارزش‌های والای مردم‌سالاری اذعان داشته و دارد و از بدو تأسیس از آن استقبال کرده و عنوان جمهوری بر خود نهاده و مجلس دارد و شورا دارد و همواره انتخابات برگزار می‌کند و بی‌وقفه مردم مردم می‌کند و با افتخار از مقام مردمی و خدمت به مردم می‌گوید هیچ تردیدی نیست اما واقع امر اینست که با وجود همه‌ی این حرف‌ها در تحقق آن جامانده و وامانده و اکنون نه فقط بسی بیش از پیش از این ادعا دور افتاده بلکه تحققا خود به مانع بزرگی برای آن بدل گشته است. این را هم شاخص دموکراسی (امتیاز 1/96 از 10) می‌گوید هم حس و حال و روز مردم تأیید می‌کند و هم خود نظام بهتر از هر کسی می‌داند.

.

با این وجود این نظام سفت و سخت بر سر ادعای خویش ایستاده و همچنان اصرار دارد هیچ مو لای درز کارش نمی‌رود و همواره از مردم‌سالارترین نظام‌های سیاسی روی زمین بوده و است و اصلا و اساسا خود اسوه‌ی مردم‌سالاری در جهان است و خیلی‌ها از روی دست‌اش دارند مردم‌سالاری می‌کنند و از این جهت هیچ خوش ندارد بعنوان نافی و ناقض این ارزش در جهان شهره گردد و هر کس یا هر نهاد یا سازمانی که بخواهد خلاف این جلوه دهد را مغرض و معارض می‌شمارد. یک چنین جبهه و جهت‌گیری روشنی در یک چنین وضعیت متناقضی که ادعا هست و از حاصل ادعا خبری نیست خواه‌ناخواه راه نظام را بسوی "مردم‌کاری بجای مردم‌داری" کج کرده است.

.

مردم‌کاری چیست؟ مردم‌کاری یعنی استفاده‌ی ابزاری از مردم برای وانمود کردن به مردم‌سالاری و مردم‌داری- چیزی شبیه سنگ‌کاری؛ چطور مردم با استفاده از انواع سنگ به انحاء و اشکال گوناگون نما و نمود عمارت خود را تزئین می‌کنند تا هم خود و هم بنای خود را بسی بهتر از آنچه که هست جلوه دهند نظام سیاسی ما هم به همین منوال از آغاز تا به امروز از انواع مردم به انحاء مختلف در تزئین نمای بیرونی امارت خود استفاده کرده و باز می‌کند تا مشخصا "نمایی مردمی" از خود به جهانیان عرضه کند و بدین‌وسیله نه فقط عشق و علاقه و ارادت خود به مردم را بازنماید بلکه متقابلا عشق و علاقه و ارادت مردم به خود را هم از آن نتیجه بگیرد.

.

در اینکه مردم‌کاری هم بوجهی از وجوه نشان اعتناء به مردم و اعتبار مردم در ذهن نظام است تردیدی نیست اما آنچه این اعتناء و اعتبار را تا بحد یک تظاهر می‌کاهد "سلب اقتدار" از همین مردم است که اگر نبود کار تمام بود. سلب اقتدار نشان "عدم اعتماد" و در واقع "خوف نظام از مردم" است و همین خوف است که امکان تحقق مردم‌سالاری در این سرزمین را به امتناع بدل می‌سازد و بجایش مردم‌کاری- تیمم بدل از مردم‌سالاری را می‌نشاند؛ اگر که خوفی در کار نبود رفراندوم، انتخابات آزاد، رسانه‌ی آزاد، گفتگوی آزاد، تجمعات آزاد، تحزبات آزاد، تظاهرات آزاد و ... برگزار می‌شد، اینها هم که برگزار می‌شد در واقع مردم‌سالاری برقرار می‌شد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص دموکراسی, مردمسالاری

[ شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش هیجدهم
✍️ حسین شیران

.

افول ایدئولوژی‌های انحصارگرای حاکم که ما اینک از آن بمثابه‌ی فرصتی برای پایه‌گذاری پلورالیسم سخن می‌گوییم لزوما به معنا و مفهوم افول نظام‌های سیاسی برخاسته از آن‌ها نیست. اغلب این ایدئولوژی‌های حاکم هستند که زودتر از نفس می‌افتند؛ ایدئولوژی‌ها محصول و مخلوق و مختص زمینه و زمان خویش‌اند که با اعمال و آداب و آیینی مشخص برای رسیدن به اهدافی مشخص سازمان یافته‌اند، برای همین "گذر زمان" و "گذار به زمینه‌ای دیگر" برای‌شان سم تلقی می‌شود؛ اساسا هیچ‌کس را یارای مقابله با این‌دو نیست با این‌حال نظام‌های سیاسی تمام تلاش خود را بکار می‌بندند تا هر طور شده از شدت و وسعت دگرگونی‌ها بکاهند و عمر ایدئولوژی‌شان را دراز سازند اما توفیقی قرین این حرکت نیست و بناچار افول ایدئولوژی آغاز می‌شود.

.

اگر بتوانیم برای ایدئولوژی حاکم مرگی قائل شویم این مرگ لزوما با دفن‌اش همراه نیست، اغلب میان این‌دو فاصله است- همان‌طورکه میان مرگ و دفن خیلی از ماها فاصله هست؛ طول این فاصله بستگی دارد به مدت زمانی که نظام حاکم بعد از افول و یا مرگ ایدئولوژی‌اش دوام می‌آورد- کار سختی‌ست اما شدنی‌ست؛ شدن‌اش به زور سرنیزه است سختی‌اش هم به همین است چه زان‌پس باید توده‌ی مردمی که ذهنا مشروعیت ناشی از ایدئولوژی کنترل‌شان می‌کرد را عینا به زور سرنیزه کنترل کرد و این هم انرژی فراوانی می‌برد و هم اینکه شمشیر دولبه است و هر دو سو را می‌برد و سرانجام این نظام است که کم می‌آورد چون ملت را هیچ پایانی نیست.

.

در این فاصله که نظام‌ها ناگزیر در فقر یا فقدان مشروعیتی که بتواند همچون مراحل تأسیس و تحکیم با کمترین هزینه هستی و هویت‌شان را در اذهان توده تحکیم و تداوم بخشد علنا به زور و خشونت متوسل می‌شوند و در مقابل با واکنش‌های مختلف اقشار و ایدئولوژی‌های مختلف مواجه می‌شوند پلورالیسم باید به پشتیبانی عاقلان و عالمان عمل‌گرا پا پیش نهد و با تمام وجود میدان‌داری و وضعیت موجود را مدیریت کند. واکنش اقشار و ایدئولوژی‌های مختلف به مسائل یکسان نیست بلکه بعنوان یک واقعیت اجتماعی بسی درگیر افراط و تفریط‌هاست- برخی زود می‌خروشند و تند می‌روند و برخی سخت می‌جوشند و کند می‌آیند؛ بر پلورالیسم و پلورالیست‌هاست که برای گذار به یک وضعیت باثبات جمیع مناسبات را تعدیل و تنظیم کنند.

.

پلورالیسم بیش و پیش از هر چیز باید در جامعه پایگاهی و در دل مردم جایگاهی برای خود دست و پا کند و بعد با اساس‌نامه و مرام‌نامه‌ی مشخصی که در آن برای آینده‌ای روشن منافع همه‌ی اقشار و اقوام و ادیان و مذاهب و مسالک موجود- حتی ایدئولوژی و نظام حاکم بعد از قدرت، تعیین و تضمین شده باشد اعلان حضور و ابراز وجود کند و طبیعتا فعالیتی درخور اهداف متعالی‌اش هم در پیش گیرد. مادام که هسته‌ی قدرتمند هماهنگ‌کننده‌ای از متن و بطن مردم برنخیزد نظام حاکم سینه‌خیز هم که شده سال‌ها به حیات و حکم‌رانی خویش ادامه خواهد داد. در این راستا پلورالیسم بیش از همه با دو جناح مشکل خواهد داشت: خود ایدئولوژی و نظام حاکم و ایدئولوژی‌های انتقام‌جو از نظام حاکم. (باقی در بخش بعد)

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از مردم‌داری واقعی تا مردم‌کاری محض - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

حال که بهر شکل "مردم‌سالاری" بعنوان یک شیوه‌ی حکم‌رانی مطلوب و محبوب ملت‌ها در جهان آوازه‌ و اعتباری بهم‌زده و نظرا و عملا در فرهنگ سیاسی بین‌الملل یک الگو و یک ارزش اساسی محسوب می‌شود خواه‌ناخواه اکثر نظام‌های سیاسی جهان هم به آن اقبال و اعتنایی نشان می‌دهند حتی آنها که هیچ و یا چندان التزامی بدان نداشته و ندارند- از قضا برخی از اینها کاتولیک‌تر از پاپ طوری از آن دفاع می‌کنند و بدان وانمود می‌کنند تو گویی با فرهیخته‌ترین و فرهنگی‌ترین نظام‌های سیاسی کل تاریخ بشریت سروکار داری که هیچ مو لای درز مردم‌مداری‌شان نمی‌رود.

.

با این‌حال تحقق مردم‌سالاری الزامات و اقتضائاتی دارد و هرگز به صرف اقبال و ادعا نیست. "شاخص مردم‌سالاری" که هر سال بر پایه‌ی پنج معیار "فرآیند انتخابات و کثرت‌گرایی"، "عملکرد دولت"، "مشارکت سیاسی"، "فرهنگ سیاسی دموکراتیک" و "آزادی‌های مدنی" کشورهای جهان را از نظر میزان تحقق مردم‌سالاری رده‌بندی و گزارش می‌کند تلاشی‌ست در این جهت تا نشان دهد کدام‌ها واقعا مردم‌سالارند و بدرستی بدان تفاخر می‌کنند و کدام‌ها فرسخ‌ها از آن فاصله دارند و رسما تظاهر می‌کنند.

.

این شاخص بدوا به هر یک از معیارهای پنج‌گانه‌ی کشورها از 0 تا 10 امتیاز می‌دهد و بعد با احتساب میانگین آنها امتیاز کل هر کدام را محاسبه و از 0 تا 4 را با عنوان "رژیم‌های استبدادی" در گروه اول، از 4 تا 6 را با عنوان "رژیم‌های ترکیبی (هیبریدی)" در گروه دوم، از 6 تا 8 را با عنوان "دموکراسی‌های ناقص" در گروه سوم و از 8 بالاتر را با عنوان "دموکراسی‌های کامل" در گروه چهارم از هم تفکیک می‌کند. در حال حاضر در آخرین رده‌بندی ارائه شده (2023) نروژ با 9/81 از 10 در صدر جدول و افغانستان با 0/26 در انتهای لیست قرار دارد.

.

در این رده‌بندی کشور بنین با 0/4+ و نیجر با 1/36- تغییر امتیاز نسبت به سال قبل به ترتیب بهترین و بدترین عملکرد را دارند؛ و اما امتیاز اکتسابی ایران برای معیارهای پنج‌گانه 0 (انتخابات آزاد و پلورالستیک) - 2/5 (عملکرد دولت) - 3/33 (مشارکت سیاسی) - 2/5 (فرهنگ سیاسی دموکراتیک) و 1/47 (آزادی‌های مدنی) می‌باشد و در مجموع با امتیاز کل 1/96 با یک رتبه ارتقاء نسبت به سال گذشته در جمع 167 کشور جهان در رده‌ی ۱۵۳ و در شمار کشورهای با نظام سیاسی استبدادی قرار دارد.

.

با این وجود نظام سیاسی حاکم بر ایران نه هیچ این جایگاه پایین‌دست را می‌پسندد و نه هیچ این عنوان رژیم استبدادی را می‌پذیرد. این نظام در شمار آن دسته از نظام‌های سیاسی‌ست که خود در این ارتباط ادعاهای کلان دارد؛ از بدو تأسیس در سال 57 به ارزش‌های مردم‌سالاری اقبال نشان داده و رسما عنوان جمهوری را برای خود اختیار نموده؛ از آن زمان تا کنون بی‌وقفه انتخابات برگزار کرده؛ عنوان "مردم" هم که هیچ از زبان مسئولین‌اش نمی‌افتد و از پرتکرارترین‌ها در عتاب‌خطاب‌های آنهاست؛ مشکل کجاست؟ چرا باید یک چنین نظامی استبدادی تلقی شود؟!

.

اینها و شاید بسی بیش از اینها همه درست، اما آنچه در این میان و در این راستا بسی نادرست و نابجا می‌نماید "مردم‌کاری بجای مردم‌داری" است. (توضیح بیشتر در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص دموکراسی, مردمسالاری

[ شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش هفدهم
✍️ حسین شیران

.

اینکه گفتیم بهترین زمان برای پایه‌گذاری پلورالیسم در هر جامعه‌ای دوران افول ایدئولوژی حاکم است نیازمند بسی توضیح است. پیش‌تر گفتیم ایدئولوژی‌های انحصارگرای حاکم در دوران اقتدار خود هرگز اجازه‌ی یک چنین کاری را نمی‌دهند؛ پلورالیسم یعنی سهم‌دهی به ایدئولوژی‌های موجود، وقتی ایدئولوژی انحصارگرای حاکم اساسا اعتباری به ایدئولوژی‌های دیگر قائل نیست البته که سهمی برای حضور و حیات‌شان در جامعه نمی‌دهد چه برسد به اینکه حق حاکمیتی هم برایشان قائل شود. فرصت طلایی برای این کار زمان غروب خورشید بخت‌شان است، در این هنگام باید آگاهانه وارد عمل شد و با نهادینه‌سازی پلورالیسم از طلوع ایدئولوژی انحصارگرای دیگر در افق جامعه پیش‌گیری کرد.

.

این تکیه و تأکیدی مجدد بر وجه پیشگیرانه‌ی پلورالیسم است که به ضرورت باید مدنظر داشت. درمان درد ایدئولوژی انحصارگرای حاکم بر جوامع بشری از دشوارترین کارهاست و به این سادگی محقق نمی‌شود. اگر نتوان بهنگام و بنحو احسن پلورالیسم را در جامعه پایه‌گذاری کرد ایدئولوژی انحصارگرای دیگری جای قبلی را خواهد گرفت و روز از نو روزی از نو فرصتی دیگر را تا مدتی نامعلوم به تعویق خواهد انداخت. ایدئولوژی‌ها اصولا در پی سلطه و مترصد فرصت‌اند تا گوی رقابت را از هم بربایند و بر بقیه حاکم شوند، ضرورتا باید جایی این رشته‌ی منحوس سلطه‌جویی و حکم‌رانی را از هم گسست. ایران ما از آغاز تا کنون پی‌درپی‌هم تحت سلطه‌ی حکومت‌ها بوده و دیگر وقت آنست مهر پایانی بر این زده شود.

.

البته در زمان افول ایدئولوژی حاکم تا حد زیادی به‌خودی‌خود زمینه برای پلورالیسم فراهم می‌شود چه بهرحال دست و زبان ایدئولوژی‌های محکوم و محصور بتدریج بازتر و درازتر می‌شود و خیل کاستی‌ها و ناراستی‌ها و ناتوانی‌های ایدئولوژی‌های حاکم در تحقق وعده‌ها و اداره‌ی امور از جهات مختلف مورد نقدهای فراوان قرار می‌گیرند- نقدهایی که سال‌ها بدلیل فقدان آزادی بیان و حاکمیت سانسور بر رسانه‌ها و ارتباطات عمومی بر سر دل‌ها باقی مانده‌اند و اکنون بنحوی اجتناب‌ناپذیر از هر جهت به زبان و به میان جاری می‌شوند و به این ترتیب کمابیش صدای جناح‌ها و جبهات مختلف شنیده می‌شوند و این بشارتی‌ست بر جوش و خروش و جریان پلورالیسم در شریان‌های جامعه.

.

در این میان نقش "عقلای قوم؛ روشن‌فکران روشن‌گر؛ عالمان عمل‌گرا" بسیار حائز اهمیت است که ضرورتا از "موضعی فراز"- و نه فرود که باز خواه‌ناخواه در تشخیص راه از چاه اشتباه کنند و یک ملت را سال‌های سال اسیر قهقرای یک ایدئولوژی انحصارگرای دیگر سازند، بسی به دور از احساسات مدیریت روان‌شناختی و جامعه‌شناختی فضای جامعه را در دست گیرند. دل‌خوردگی و دل‌زدگی مردم از ایدئولوژی حاکم و فرط احساسات و هیجانات ناشی از آن در این برهه‌ی حساس بنحو احسن اگر کنترل و هدایت نشود استعداد جامعه را برای ابتلاء به یک ایدئولوگ و ایدئولوژی مدعی دیگر بالا می‌برد- ایدئولوژی‌ای بس شیادتر و شرورتر از قبلی، چه هرچه آگاهی مردم افزایش می‌یابد قدرت فریب و ضریب کنترل ایدئولوژی‌ها هم افزایش می‌یابد.

.

حالیا برای گذار کم‌هزینه‌ و کم‌دردسر به شرایط پلورالستیک، فقر یا فقدان یک چنین "هسته‌ی مردم‌مدار متشخصی" بزرگترین مسأله جامعه‌ی ایرانی است.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش شانزدهم
✍️ حسین شیران

.

در خصوص اهمیت و ضرورت و نیز ضعف و ذلالت پلورالیسم بقدر لازم گفتیم؛ بر این اساس ناگزیر باید توقع خود را نسبت به پلورالیسم و کم و کیف کارسازی و راه‌گشایی‌اش بسی تعدیل و تنظیم کنیم تا در کم و کیف تحقق‌اش به مشکل برنخوریم. پلورالیسم پروژه‌ای نه برای پایان دادن به تکثر ایدئولوژی‌ها بلکه برعکس برای میدان دادن به آن‌هاست؛ پلورالیسم چیزی بیش از این اصل که "بیایید تکثر را بپذیریم و تحکم را از میان برداریم" نه دارد و نه می‌گوید؛ به این قرار چیزی که پلورالیسم در پی پایان دادن به آن است تحکم‌گرایی ناشی از انحصارگرایی‌ها‌ست و این چیزیست که آن را در نزد گرفتاران بسی عزیز می‌سازد.

.

اما نکته‌ی بسیار حائز اهمیت اینکه پلورالیسم به این مهم یعنی از میان برداشتن تحکم‌گرایی و انحصارگرایی نه از طریق رویارویی مستقیم بلکه بسی پیش‌دستی نائل می‌آید؛ بواقع پلورالیسم طرح و تدبیری برای پیش‌گیری از پیدایش انحصارگرایی‌ها‌‌ست- بعد از پیدایش، همان‌طورکه پیش‌تر گفتیم، دیگر کاری از دست و زبان شیخ پیر پلورالیسم برنمی‌آید؛ به بیان دیگر این درست که پلورالیسم دارویی‌ست بر درد انحصارگرایی اما مشخصا در مقام پیش‌گیری و نه درمان؛ فلذا باید به جای و به گاه خویش استعمال شود تا با کمترین عارضه بیشترین اثربخشی حاصل گردد وگرنه استعمال ناشیانه و ناجور و نابهنگام‌اش ممکنست حال بیمار را از آنچه که هست هم وخیم‌تر سازد.

.

بر این اساس بهترین زمان برای استعمال داروی پلورالیسم دوران ضعف و افول ایدئولوژی‌های انحصارگراست؛ همه‌ی ایدئولوژی‌های حاکم بر سپهر سیاسی در هر کجا طلوع و افولی دارند و سرانجام خورشید بخت‌شان از همان مدار و مرقاتی که بالا رفته‌ پایین می‌آید. صبح طلوع‌شان‌ مغزها همه داغ و دل‌ها همه قرص و زبان‌ها همه دراز و دست‌ها همه گره خورده است و هر کجا ازآن ایدئولوژی فاتحی‌ست که می‌غرد و می‌گوید کلید سعادت بشریت تنها در دست اوست و تنها او برای همه چیز در دنیا و آخرت برنامه دارد و باقی همه منحط و منحرف‌اند و باید از بین بروند! در این شرایط البته که صحبت از حقانیت و حق حیات سایر ایدئولوژی‌ها جایی نمی‌یابد.

.

لاجرم باید روزگاری بگذرد و ظهر ایدئولوژی و زمان تابش آفتاب داغ و سوزان‌اش سپری شود و خواه‌ناخواه تنگ غروب‌اش فرارسد، آن‌گاه زمان خوبی برای اندیشه و ایمان به این ایده است که اصولا و اساسا هیچ تک ایدئولوژی‌‌ای در جهان قادر به سعادت دنیا و آخرت بشریت نیست؛ این ایده در حقیقت همان اصل و اساس پلورالیسم است که رهایی و رستگاری بشریت را هرگز در انحصار یک ایدئولوژی نمی‌داند. این ایده را بهنگام باید در حباب روشن‌گری کرد و همچو چراغی آرام آرام همزمان با افول روشنایی ایدئولوژی حاکم بالا برد و پیش از خاموشی‌اش از سقف جامعه آویخت- نارسایی‌ها و نادرستی‌ها و ناتوانی‌هایش در تحقق وعده‌ها خود سیمان خوبی‌ست برای سفت و سخت کردن این چراغ در سقف. (توضیح بیش‌تر در بخش بعد).

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش پانزدهم
✍️ حسین شیران

.

برای اینکه تلاطم امواج مسائل و موضوعات و مباحث مختلف ما را از مسیر و مسأله‌ی اصلی خود منحرف نسازد هر از گاهی لازم است آن‌ها را با خود تکرار و بر خود متذکر شویم. مسأله‌ی اصلی ما اینجا: در عالم نظر تکثر ایدئولوژی‌ها (ایده‌های معطوف به عمل) و التقاط اوهام با افهام و سایه انداختن و سایه‌روشن ساختن حقایق و در عالم عمل به قدرت رسیدن یکی از این ایدئولوژی‌ها و بستن شریان‌ها و شرایع باقی ایدئولوژی‌ها و تنگ کردن عرصه برای پندارها و گفتارها و کردارهای پیروان آن‌ها؛ راه حل موجود: پلورالیسم- نوع نظری‌اش برای مسأله‌ی اول (تکثر ایده) و نوع سیاسی‌اش برای مسأله‌ی دوم (تحکم ایده)؛ هدف: هم‌زیستی مسالمت‌آمیز.

.

پلورالیسم بواقع در رسیدن به هدف‌اش چندان موفق نبوده و همچنان ایدئولوژی‌های انحصارگرا در جای‌جای جهان- از همین ایران خود ما و دوروبری‌هایش بگیر تا دورترین کشورها در شرق و غرب، سفت و سخت مشغول حکم‌رانی‌اند و همواره از سر قدرت با باقی ایدئولوژی‌ها و پیروانشان برخورد می‌کنند و هیچ‌کدام هم حاضر نیستند ذره‌ای از مقام و موضع و منظر خود کوتاه بیایند و اندکی جا برای بقیه باز کنند! هنوز داعش نفس می‌کشد و همچنان صهیونیسم بی‌هیچ مقاومتی مشغول هموارسازی غزه و نسل‌زدایی فلسطینیان است- جهان هم به مرز عادی‌سازی رسیده و حتی دیگر دوآتشه‌ترین طرفدارها هم بسی از حساسیت خود به اوضاع و احوال و اخبار کاسته‌اند!

.

پلورالیسم حالیا آن شیخ خوش‌دل و خوش‌خیالی‌ست که مدام کنار رینگ زدوخوردهای روزگار می‌آید و می‌ایستد و فریاد می‌زند: دست نگه‌دارید، هم‌دیگر را نزنید نکشید، حق مختص و متعلق به هیچ کدام‌تان نیست، همه به سهم خود از آن برخوردارید، همه حق حیات دارید، اصالت با تکثر است، هم‌دیگر را بپذیرید، با هم‌دیگر گفتگو کنید، مشکلات خود را با گفتگو حل کنید و کلی حرف‌های خوب و خیرخواهانه و صلح‌جویانه‌ی دیگر از این دست! اما مشکل جهان فقدان آرا و اندیشه‌های صلح‌جویانه نیست فقدان گوش شنواست! فقدان افراد خوب و خیّر نیست فرط زور شرّ است که یک‌تنه قادر است یک شهر با همه اخیارش را بهم ریزد!

.

از پلورالیسم نباید توقع زیادی داشت چون با این‌دو معضل دیرینه‌ و سخت‌درمان‌پذیر تاریخ بشریت طرف است. تکرار اصل همه حق هستید و همه حق حیات دارید برای آن‌ها که جز خود حقی نمی‌بینند سخت و دردناک است؛ مؤمن به یک دین و آیین چگونه با خیل کافران به آن یک‌جا نشیند و زندگی‌اش را یک کاسه کند؟ مؤمن لزوما متفکر و محقق نیست که به کنه منظور پیر پلورالیسم پی ببرد! اینست که عمق دریا همیشه آرام و سطح‌اش همیشه متلاطم است! و بعد بسی بدتر از آن صاحب|عاشق قدرت چگونه به میل خویش از تخت فرود آید و قدرت|عشق‌اش را بین بی‌قدرتان تقسیم و توزیع کند؟ البته که در مواجهه با عاشقان کر و کور کاری از دست و زبان پلورالیسم برنمی‌آید! ...

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 آشنایی با ایسم‌ها - بخش سی و سوم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران

باب‌گرایی (بابیسم) Babism

.

یک گرایش دینی در ایران که در سال 1844 [1223 شمسی|1260 قمری] توسط میرزاعلی‌محمد شیرازی (1819-1850) [1198-1229 شمسی] بر اساس تجربه‌ی یک مکاشفه تأسیس شد؛ او در این سال خود را «باب» (به زبان عربی یعنی در) معرفی کرد و ادعا داشت دروازه‌ای به «امام زمان» (از نظر شیعه امام غایب از قرن نهم) و نیز «معرفت خداوند» می‌باشد. در همان سال علی‌محمد 18 پیرو پیدا کرد[1] که به همراه خود او به عدد بابی مقدس 19 رسید[2] (او همین‌طور سال را به 19 ماه و 19 روز تقسیم کرد).

.

على‌محمد بعدها از لقب باب صرف‌نظر كرد و رسما اعلام كرد كه در واقع خود امام دوازدهم است که ظهور کرده است و باز در وهله‌ای بالاتر خود را «مظهر خدا» توصیف كرد. در سال 1848، بابیان به طور رسمی از اسلام جدا شدند و این منجر به تشدید درگیری آن‌ها با نظم و نظام حاکم شد و منجر به دستگیری و اعدام علی‌محمد در سال 1850 گشت[3]. در سال 1867 جنبش بابیسم در جستجوی جانشین باب دچار انشعاب گشت و به دو دسته تقسیم شد: یک دسته به [میرزایحیی نوری معروف به] «صبح ازل» (1831-1912) گرویدند و «ازلیون» نام گرفتند و دسته‌ی دیگر جانب «بهاءالله»، برادر ناتنی صبح ازل، را گرفتند و به «بهائیون» معروف شدند. در نزد هر دو دسته باب برای همیشه شخصیتی محترم و مقدس باقی ماند.

* توضیحات مترجم:

[1] باب به 18 پیرو نخست خود لقب «حروف حی» داد؛ حی به حساب ابجد برابر 18 است و حروف حی به 18 حواری یا مؤمن نخست اشاره دارد.

[2] باب این 19 نفر را هم «واحد اول شریعت بیان» نامید؛ واحد هم به حساب ابجد برابر 19 و به معنی یگانگی است. منظور از شریعت بیان هم همان بابیسم یا آیین باب است.

[3] باب در سال 1229 شمسی در سن 31 سالگی به امر امیرکبیر در تبریز در میدان سربازخانه تیرباران شد. جسد او نخست به خندق انداخته شد ولی برخی معتقدند بعدها به تهران منتقل و در امام‌زاده حسن دفن شد و برخی دیگر هم بر این باورند که بقایای جسد از امام‌زاده حسن به اسرائیل منتقل شد و در مقام اعلی در دامنه‌ی کوه کرمل در شهر حیفا دفن شد. در این محل اکنون آرامگاه با شکوهی برای باب احداث شده است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی

[ شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش چهاردهم
✍️ حسین شیران

.

پلورالیسم اگرچه مدخل و معرفتی بر انبوه ایدئولوژی‌هاست با این‌حال خود هم به حکم ایده و عمل معطوف به آنی که دارد یک ایدئولوژی‌ست و اتفاقا از معدود ایدئولوژی‌های خوب عالم است- خوب و خیّر، چه برخلاف خیل ایدئولوژی‌های بد و شروری که اساسا نیت و یا نتیجه‌ای جز استیلا و استعمار و استثمار در سر و یا در بر ندارند پلورالیسم عاری از این سه‌گانه‌ی ننگین و نفرت‌انگیز تاریخ عالم بشریت است و مشخصا هدف‌اش صلح و سازش میان ایدئولوژی‌های متخاصم و بدین‌وسیله اصلاح امور عالم است: اصلاح یعنی به صلاح آوردن، نیکو گردانیدن، باهم آشتی و سازش دادن؛ مقابل افساد.

.

افساد اساسا ناشی از استیلای ایدئولوژی‌های انحصارگراست؛ "انحصارگرایی Exclusivism" یک سوی طیفی‌ست که آن سویش "کثرت‌گرایی Pluralism" است، به بیان دیگر این‌دو در مقابل هم‌اند. Exclude در لغت به معنای محروم کردن و بیرون نگه‌داشتن و راه ندادن به اندرون است و این دقیقا آن راه و روشی‌ست که ایدئولوژی‌های انحصارگرا خواه‌ناخواه در پیش دارند؛ در باور انحصارگراها در عالم تنها یک حقیقت وجود دارد و آن هم ازآن آن‌هاست، باقی همه باطل‌اند و باید از بین بروند و یا زیر سلطه بمانند. در مقابل، پلورالیسم می‌گوید نه یک حقیقت بلکه حقایقی وجود دارند و می‌توانند در فرق مختلف و متعدد تجلی یابند.

.

مابین این‌دو در میانه‌ی طیف، "شمول‌گرایی Inclusivism" قرار دارد- از Include به معنی دربرگرفتن و به حساب آوردن و به درون فراخواندن؛ شمول‌گرایان هم همچون انحصارگرایان به یک حقیقت واحد معتقدند اما غیر از خود، فرق مختلف معتقد بدان یک حقیقت را هم محق و مجاز می‌دانند. به زبان تمثیل اگر شما تنها تشیع را برحق بدانید یک انحصارگرا، اگر تنها اسلام و فرق و مذاهب مختلف آن را برحق بدانید یک شمول‌گرا و اگر غیر از اسلام باقی ادیان و مذاهب را هم بنوعی برخوردار از حقیقت بدانید یک کثرت‌گرا هستید. انحصارگرا می‌گوید: "تنها من حق‌ام و من باید باشم"، شمول‌گرا می‌گوید: "تنها ما حق‌ایم و ما باید باشیم" و کثرت‌گرا می‌گوید: "همه برحق‌اند بگذار همه باشند".

.

کثرت‌گرایی یک عقیده‌ی صالحه‌ی سازش‌گرای برخاسته از عقول صلح‌اندیش است؛ همین‌که معتقد به حقوق و حقایق فرق بی‌قدرت و مدافع و محافظ آن‌ها در مقابل چند فرقه‌ی حاکم قدرتمند است حائز اهمیت است؛ همین‌که به خشم و خشونت و خون‌ریزی‌های خواسته‌ناخواسته‌ی ناشی از انحصارگرایی‌ها و شمول‌گرایی‌ها فرمان ایست می‌دهد شایسته‌ی ستایش است اما متأسفانه کارسازی‌اش در کارگاه پر کش و قوس جهان چندان چشم‌گیر نبوده، بازدارندگی‌اش هم، چه بدترین و بزرگترین بنیادگرایی‌ها بعد از رواج پلورالیسم پدید آمده‌اند و جهان را بهم‌ریخته‌اند و هنوز هم می‌ریزند! چرا و چگونگی‌اش در بخش بعد. ...

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]